یادداشت:GTA 5خودمان یا GTA 5 آن ها!

در ۱۳۹۲/۰۶/۲۱ , 17:00:03

با خودم میگفتم که یک روز این کار را میکنم.همین که  هر هفته یک نوشته ی کوچکی در مورداتفاقات دور و اطرافمان بنویسم و با کاربران خوب دنیای بازی به درد و دل  بپردازیم.

۱-نام او کارل و نام خوانودگی اش جانسون است.او یک سیاه پوست است بدنی استخوانی دارد.دوستانش زیاد به او احترام نمی گزارند.اهل دود و دم نیست و از سیگار و مواد مخدر دوری میکند. کمی دست و پا چلفتی است و از وضع مالی خوبی برخوردار نیست.

خط های بالا توصیف شخصیت اصلی محبوب ترین نسخه از سری GTA (حداقل در نزد ما) است.او یک انسان ساده است،مانند بسیاری از ما،شاید همین ساده بودنش او را به یکی از ماندگارترین شخصیت های  هنر هشتم تبدیل کرده است.کسی که نامش برای ما یادآور خاطرات خوش گردش در سه شهر اصلی بازی، وارد کردن کد های تقلب ،مرگ های متعدد،مردم با قیافه های تکراری،تصادف های شدید و فرار از دست پلیس ها است.در بازی سن آندریاس، شاهد روایت داستانی خوبی هستیم. روابط و شناخت شخصیت ها در حین ماموریت ها به هویت می رسند. هر چند که بسیاری از ماموریت ها از جنبه طنز و مضحکی برخوردارند ولی این ماموریت ها به جنبه شوخ طبعانه و سرخوشانه بازی و کاراکترهای بازی می آید. ماموریت اسپرت کردن یک کادیلاک قدیمی برای رقص کادیلاک ها و … چیزی که بخوبی روایت می یابد اینست که این فعالیت ها در جامعه آمریکا یا بسیاری از کشورها وجود داشته و اجرا می شود. یک فعالیت عمومی و شهری که از بطن و بافت جامعه بیرون آمده و موردی است که حداقل در نزد آنها عمومیت داشته و باور پذیرست. که یکی از جنبه های موفقیت این سری بازی ها در نزدیکی و مقبول عموم واقع شدن آنست.چیزی که در این بازی اهمیت دارد اینست که حتی سازندگان نخواسته اند خشونت و بدگویی های درون این بازی را استرلیزه کرده و آنرا برای همه بازیبازان به درجه مناسب برسانند. موردی که باعث ملموس تر شدن فضای بازی شده بود اما منجر به لوث شدن ارزش های اخلاقی در نزد آحاد بازیبازان شده است. بر این عقیده هستم که دنیای بازیها ویدیویی می بایست مبرا از این موارد گشته و به اصل خودش بازگردد و نقاط اساسی خودش را به قوت رساند.عاملی که خود باعث می شود که بازی در نزد عموم جامعه به عنوان یک عنوان بی آلایش جذب شود و به موفقیت برسد.

۲-در سال ۲۰۰۸ نسخه ی چهارم از سری اصلی GTA ،عرضه شد .عنوانی که از لحاظ موفقیت در جذب منتقدان و فروش نسخه های قبلی را رد کرد.در این نسخه  با یک محیط و فضای خشن تر و مردان تری طرف هستیم. یک کاراکتر اروپایی و مهاجر(یک مبارز انقلابی) که برای کسب کار و زندگی  خواهی به آمریکا آمده است و در طول بازی ماموریت های جدی تری را به انجام می رساند. چیزی که در عنوان قبلی از عمق کمتری برخوردار بود.شاید همین جدی گرفتن راک استار باعث شد تا این نسخه به اندازه ی قسمت قبلی جذاب و مفرح نباشد. او یک سرباز سابق ۳۰ ساله است که برای فرار از گذشتهٔ تلخ و در جستجوی «رویای امریکایی» به شهر آزادی آمده است. او توسط پسر عمویش، رومن بلیک، به آمدن به امریکا ترغیب شده، کسی که در نامه هایش به نیکو ادعا داشت که زندگی عالی با زنهای زیبا، ماشین‌های آخرین مدل و پول بسیار در امریکا دارد. اما بعداً مشخص می‌شود که تمام اینها دروغی بیش نبوده است، رومن فقط یک آژانس تاکسی تلفنی در حال ورشکستگی دارد، مبلغ زیادی بدهی بالا آورده و تمام خلافکاران شهر برای سر او جایزه گذاشته‌اند. در واقع رومن با آگاهی از گذشته وحشتناک پسر عمویش، با این امید که نیکو او را از دست طلبکارانش نجات دهد، یا حتی دروغ او را به واقعیت تبدیل کند، وی را به امریکا کشانده است.همان جور که مشاهده می کنیم شخصیت نیکو بسیار جدی و پیچیده تر از کارل جانسون شخصیت پردازی شده است.اما واقعاً چرا نیکو با آن شخصیت پردازی فوق العاده اش به پای سی جی  که بسیار ساده تر پرداخته شده نمی رسد؟


۳حداقلش دلیلش برای بنده مشخص است ،عموم مردم  از یک بازی توقع داستانی به شدت درگیر کننده و تو در تو  را ندارند،آن ها فقط می خواهند از یک عنوان لذت ببرند و در آن زندگی کنند،نسخه ی چهارم از این سری هر چقدر هم که پر طرفدار و زیبا بود از لحاظ “بازی”بودن به سان آندریاس نزدیک هم نمی شد.مشکلی که در آخرین انحصاری سونی هم به آن بر می خوریم،یک بازی که با داستان فوق العادش در جذب مخاطبان و فروش فوق العاده عمل کرده اما از لحاظ سرگرمی نزدیک بخ برادر خوانده اش(سری  آنچارتد) نمی شود.

۴-درحال حاضر مهم ترین اخبار در وادی هنر هشتم مربوط به آخرین نسخه از این سری تحت نام GTA 5 است،عنوانی که از لحاظ شمارشی به مانند سا آندریاس شماره پنج را یدک می کشد.به دلیل شلوغ کاری ها و خرج های  زیاد سازندگان خیلی ها از همین حالا موفقیت این بازی را تضمین شده می دانند.راک استار انگار دوباره فهمیده است که یک بازی ساز است و وظیفه آن سرگرم کردن مخاطب است نه تعریف کردن قصه.برای آموزش آماده سازی ماموریت از ماموریتهای  کوچک (mini heists) شروع می شود. بازیکنان باید وسایل نقلیه ,لباسها , ماسکها,و وسیله نقلیه فرار را فراهم کنند. این سرقتها آماده سازی سرقت بزرگتری هستند که باید بی نقص اجرا شود. این عملیاتها نیازمند افراد متخصص می باشد .حتماً مانند خود من باخواندن پاراگراف آخر هیجان زده شدید!درست است این جادوی راک استار است که در سان آندریاس هم از آن استفاده کرد.یعنی آن چیزی که مردم در رویای خودشان می خوانند.واضح است که بسیاری از مردم دوست دارند که با ماشین آخرین مدل در اتوبان ها ی بزرگ با تمام سرعت بدون دخالت پلیس رانندگی کنند،یا به شکار بپردازند و حتی از بانک سرفت کنند(این آخرین را انصافاً خودم  در واقعیت دوست ندارم!!!)یا حتی به غمار کردن بپردازند با دوستشان در شهر به گردش بپردازند و ده ها کار دیگر که زندگی مدرن به این آسانی ها اجا اش را نمی دهد.اما  می توانید در این بازی آن را انجام دهید.

 

شخصاً امیدوارم GTA V فارق از هر نمراتی که دریافت می کند چه ۹۹ و چه ۹۰،بتواند نیاز های بلند پروازانه ی هر انسان عادی  که در واقعیت نمی تواند انجام بدهد را برطرف کند و لبخند را پس از ۸ سال به دوست داران این سری باز گرداند. یا به نوع دیگر امیدوارم خاطرات جی تی ای پنج* خودمان را جی تی ای آن ها  بر طرف کند.

شایان کرمی

(با تشکر از hamedgh)

پانوشت

***منظور از جی تی ای پنج،Grand Theft Auto: San Andreas است که بسیاری در کشور ما  از آن به اشتباه با نام نسخه ی پنجم یاد می کنند.

 

 

 

 


55 دیدگاه ثبت شده است

دیدگاهتان را بنویسید

  1. Gta San Andreas رو دوست داشتم. یه حال و هوای خاصی داشت و دنیاش باور پذیر بود مهم ترینش تنوع محیطی و وسعط امکاناتی بود که در بازی وجود داشت. مکان هایی مانند شهر ها , شهرک ها , طبیعت , ساحل. در این مکان های متنوع تقریبا هر کاری که به ذهن میرسید رو میشد انجام داد و همه چیز بستگی به خودت داره , به نوعی تجربه ی منحصر به فرد این بازی در دورانش باعث میشد شخص در بازی فرو بره و حتی درش زندگی کنه.
    Gta iv از همه نظر چه داستان و شخصیت پردازه یا گرافیک در رده بالاتری از SA قرار میگیره. شخصیتی باور پذیر تر و داستانی پیچیده تر ارزش این بازی رو بسیار بالاتر میبره ولی یه ایراد کوچک (حتی احمقانه!) به این بازی اینه که تنوع محیطی و قابلیت های جانبی بازی کم بود. نبود محیط های جنگلی و ساحل و محیط بیرون شهری کمی چشم رو به خاطر تم خاکستری شهر اذیت میکرد. اصلی ترین دلیلش اینه که لایبرتی سیتی کل ویعطش همینه و از این نظر نمیشه یقه سازندگان رو گرفت. مطمئنم Gta v ترکیبیه از محیط و وسعت Sa و داستان و شخصیت پردازی Gta iv. که با توجه به خبر های بیشمار از تلاش های راک استار هیچ نگرانی وجود نداره که این بازی بهترین در این سری خواهد بود حتی نمراتش هم مهم نیست.

    ۱۰
  2. عالی بود عالی…به جرعت می گم بهترن یادداشت این سایت.من هم امیدوارم یک سن اندریاس پیشرفته با خصوصیات شماره ی ۴ام باشیم.همه ی جی تی ای ۵هارو دوست دارم چه مال خودمون چه مال اونا…
    ___________________________________
    نزدیک ۵روز بیشتر نمونده …همه چی داره ۵ می شه …امیدوارم اخرش هیچی ۳ نشه…

    ۱۰
  3. خیلی زیبا بود.
    من همین امروز رفتم یه کالکشن جی تی ای گرفتم یارو میگفت ۱ تا ۶ توشه.بهش گفتم پنجش یه هفته دیگه میاد چطوری شیششو دارین گفت میدونم!بعد گفت راستی واسه کامپیوتر نمیاد.
    خودشم میدونست پنج نیومده ولی میخواست سن آندریاس همون پنج دوست داشتنی بمونه. :)

    ۲۰
    1. یادش بخیر نسخه ی دوبله شده را هم بسیار دوست داشتم
      تنها بدیش این بود که بسیاری از مردم را در سطح شهر به دلایلی که می دانید!!! حذف کرده بودند.

      ۲۲
  4. نسخه جدید نه مثل Sanandreas خواهد بود نه IV چیزی بین این دو! سرگرمی و گیمپلی عای که از الان مشخصه بیشتر شبیه Sanandreas شده اما شخصیت پردازی هم به اون سادگی ها نیست و همانند نسخه چهارم شخصیت پردازی هر کدام با این که تا الان راکستار به طرفداران توضیح داده یه چیز هایی مبهم هستش. شخصیت های جانبی هم همینطور. در کل مطمئن باشید بهترین نسخه این سری خواهد بود. چون تمامی خوبی های فرنچایز در یک نسخه جمع شده اند. من فقط نگران وسعت بازی هستم امیدوام خسته کننده نشه رانندگی از این ماموریت به این ماموریت لازم هم نشه اینقد تاکسی بگیریم متعادل باشه.

    ۱۰
    1. به نظر من چیزیز که یک بازی رو منحصر به فرد می کنه توانایی درگیر کردن مخاطب با فضای بازی، فضای بازی شامل داستان،گیم پلی بازی میشه ،این دو عنصر تاثیر بسیار بیشتری نسبت به دوعنصر دیگر دارند.
      یک فضا سازی خوب می تواند بسیار ساده مطرح شود،مثلا می تواند یک دنیای اوپن ورد بسیار ساده(منظور این است که هیچ کار ما فوق بشری در آن صورت نمی گیرد) اما نوآورانه،بزرگ . با امکانات زیاد میتواند با داستانی زیبا بازی کننده را برای ساعت های زیادی در پای کنسول یا رایانه ی شخصی خود نگه دارد.
      برای مثال می تونم به سری فوق العاده ی “جی تی ای” اشاره کنم که سازندگان آن بدون طمع پول پس ازیک مدت مشخصی تجربه ی منحصر به فردی در طی یک دنیای باز به ارمغان می آورند و سموهای هنر هشتم را یک به یک بالا می برند.در میان این سری نیز به نظر من “سان اندریاس” موفق تر از دیگر بازی ها در ارائه ی یک تجربه ی منحصر بوده است که می فکر می کنم در سال ۲۰۱۳ با نسخه ی پنجم این گیرایی دوباره تاثیر خود را خواهد گذاشت.
      خودم “سان اندریاس” موفق ترین بازی در مورد جذب مخاطب و ارائه ی یک تجربه ی منحصر به فرد بوده است.
      شخصیت های مناسب،نوآوری،گیم پلی واقعا دنیای بازی و داستان گیرا این مجموعه را از دیگر عناوین بازی های رایانه ای جدا کرده است

      ۱۰
  5. در این بازی کاربران می توانند کارهای لذت بخشی را انجام بدهند که به دلیل وجود تابو هایی در جامعه نمی توان آن ها را انجام داد.(حتی در آمریکا) که باعث می شود بازی مخاطب ها را طیف وسیع تری مورد تاثیر قرار دهد.
    شخصیت کارل جانسون نیز به دلیل دیالوگ های طنز خود و نگاه امید وارانه ی خود به هر جنبه و یا هدفی که دارد به نظر من نسبت به نیکو بلیک که شخصیت جدی تری دارد(البته این شخصیت یکی از بهترین شخصیته ای تاریخ هنر هشتم است) مخاطب را بیشتر تحت تاثیر قرار خواهد داد،و بعضی از ویژگی‌های شخصیتی را نیز از زمان جنگ با خود همراه دارد؛ او همراهانش را بخاطر اینکه در شرایط خطرناک همه چیز را به بازی می گیرند، سرزنش می کند. بزرگترین ضعف نیکو این است که قادر نیست گذشته را فراموش کند-و همین ضعف، زمانی که تصمیم می گیرد کسانی که در جنگ به او و گروهشان خیانت کرده‌اند را پیدا کند، بارها به ضررش تمام میشود. نیکو چندین بار بخاطر ضعفی که دارد از سوی دوستانش، مخصوصا رومن مورد انتقاد قرار می گیرد. علاوه بر آن نیکو عقیده دارد یکی از اصلی‌ترین دلایلی که او را به امریکا کشانده، فراموش کردن و خاتمه دادن به خاطرات گذشته‌اش از جنگ است. نیکو با مواد مخدر میانه ای ندارد-او پیشنهاد جیکاب را برای کشیدن حشیش رد می کند، همچنین گهگاه تنفر خود را از هروئین ـی که معامله می کردند، اعلام می کند.

    ۳۰
    1. دلیل محبوبیت cj نسبت به نیکو همون بود که توی متن گفتی.هر کس که سن آندریاس بازی میکرد با cj خوش میگذروند.ولی چارچوب بسته ی داستان gta iv مانع از این میشد که بازیکن از همراهی با نیکو لذت ببره

      ۴۵

مقالات بازی

بیشتر

چند رسانه ای

بیشتر