عشق، فلسفه، شهرت!

در ۱۳۹۲/۰۹/۱۲ , 16:28:21

عشق، فلسفه، شهرت

بررسی سه کاندیدای اصلیِ بهترین بازیِ سال

شاید بی‌راه نباشد که لقب “پربارترین سالِ ویدیوگیم” را به امسال بدهیم. به‌هرحال خیلی کم پیش می‌آید که در یک سال، به این اندازه، بازی‌های خوب و عالی عرضه شود؛ و کمتر پیش می‌آید که انقدر شاهکار به بازار آید. از بازی‌های بازسازی شده‌ی جدید، مثلِ “توم ریدر” و “شیطان هم می‌گرید” گرفته تا تولد آی‌پیِ “نینوکونی”؛ همچنین بازگشتِ “اسلای کوپر” بعد از سال‌ها، در کنارِ دیدار با “قهرمانانِ رِی‌مَن” و “سوپرماریو”، به اندازه‌ی کافی لذت‌بخش هستند. حالا اضافه کنید به این‌ها سومین قسمت از بازی‌های “فضای مرده”، “کرایسیس” و “بتمن” را که در کنارِ “فرقه‌ی قاتلانِ” متحول شده (!) قرار گرفته‌اند. “مترو” هم که پس از پشت‌سر گذاشتن بحرانِ تهیه‌کننده بالاخره جانِ سالم به‌در برد و خوب هم از آب درآمد. البته “خدای جنگ” و “ندای وظیفه” و “میدان نبرد” را هم فراموش نکنید که با “نیدفوراسپید” و “فورتزا ۵” لحظاتِ بسیار لذت‌بخشی به‌وجود می‌آورند. در این میان هم اگر به‌دنبالِ چالش بودید که “متال‌گیر رایزینگ”، می‌توانست ساعت‌ها مشغول‌تان کند.

خلاصه این‌که همیشه در یک سال، انقدر بازی باحال پیدا نمی‌شود! تازه اگر رونمایی و عرضه‌ی کنسول‌های نسل هشتم از “ایکس‌باکس” و پلی‌استیشن” را هم یادآوری کنیم، دیگر گلستانی ساخته‌ایم فراموش نشدنی! اما این همه‌ی ماجرا نیست؛ قسمتِ مهم‌اش مانده! بازی‌های نام‌برده که خوب و عالی بودند؛ کنسول‌ها نیز جزو اتفاقاتِ ذوق‌زده کننده‌ی سال! اما همه‌ی این‌ها به کنار؛ سه شاهکارِ منتشر شده‌ی امسال را کجای دل‌مان بگذاریم؟! “GTA.V”، “بایوشاک بی‌کران” و “آخرین ما”؛ سه شاهکاری که حتا قبل از انتشارشان دعوا بود بر سرِ این‌که کدام‌‌یک بهترین بازیِ سال خواهند شد! تا دل‌تان بخواهد هم هوادارِ “چند آتیشه” دارند و متعصب! حالا قرار است نیم نگاهی به هرکدام داشته باشیم و گذشته‌‌ی شماره‌های پیشین‌شان را هم در “VGA”های قبل، مرور کنیم تا ببینیم شانس قهرمانی کدام یکی از آن‌ها بیشتر است!

قُلدُرترین بازیِ این جمع، بدونِ شک “GTA” است! از خُردسالِ مدرسه نرفته گرفته تا پیرمرد ۸۰ – ۹۰ ساله را اگر پیدا کنید و “GTA” در اختیارش بگذارید، چنان چهارچشمی می‌رود در دنیای بازی غرق می‌شود که آن سرش ناپیدا! خب چه کسی بدش می‌آید از ماشین‌سواری و رانندگی و بزن‌بکش و این چیزها؟! این عام‌پسند بودنِ “GTA”، برگِ برنده‌‌ای تمام نشدنی است که باعث شده تقریبا همه‌ی آدم‌ها، حداقل یک‌بار اسم‌ یا تعریف‌اش را شنیده باشند. از طرف دیگر لحنِ گفت‌گوهای شخصیت‌ها باهم و مردمی بودن‌اش، شهرتِ این بازی را دوچندان می‌کند. بازی‌ای که از نگاهِ مردم به وقایعِ روزمره‌ی امریکا اعتراض می‌کند و آن را به شکلی عامیانه مورد نقد و بررسی قرار می‌دهد.

تاکنون هفت “GTA” در مراسم “VGA” سال‌های گذشته حضور داشتند که تقریبا جوایز مختلفی را هم درو کرده‌اند. ۱۵ بار نامزد شدن و ۱۰ بار برنده شدن در بخش‌های گوناگون، کارنامه‌ی “GTA”های شرکت کننده در مراسم بوده است. از میان آن‌ها می‌توان به “GTA Vice City”، “GTA San Andreas” و “GTA IV” اشاره کرد که معروف‌ترین‌شان هستند و بیشتر از بقیه، جایزه برده‌اند. همچنین “GTA San Andreas” و “GTA IV” موفق شدند جایزه‌ی بهترین بازی سال را نیز از آنِ خود کنند.

حالا اگر گفتید خبر خوشحال کننده برای طرفدارانِ “GTA” در مراسمِ امسال چیست؟ این‌که “GTA V”، یک سروگردن از شماره‌های قبلی‌اش هم بهتر و خوش‌ساخت‌تر شده است. گرافیکِ پیشرفته، محیطِ بزرگ‌تر، جزییاتِ بیشتر، وجودِ سه شخصیت در بازی، بخش چندنفره‌ی وسیع و از همه مهم‌تر سناریوی بسیار قوی‌تر از قبل، که باعث شده تا “GTA V”، مثلِ یک غولِ قلدرِ مشهور، برای تک تکِ جوایزِ امسال دندان تیز کند!

فلسفه را همه دوست ندارند. بعضی‌ها هم از حرف‌های قُلمه سُلمبه بدشان می‌آید و حوصله‌شان سر می‌رود. نقدهای تند و تیزِ اجتماعی چطور؟ خب این هم گوشِ شنوا می‌خواهد که زیاد در دست‌رس نیست! حالا اگر استاد حاذقی به نامِ “کن لوین” پیدا شود و تمام این حرف‌ها را در قالبِ قصه‌ای جذاب و گیم‌پلی‌ای درگیر کننده به مخاطب تزریق کند تکلیف‌مان چه می‌شود؟! مشخص است؛ غرق شدن در دنیایی که پر است از جزییات و نکته‌های ظریف و پنهانی و هزارجور بحث‌های فلسفیِ دیگر!

اگر کارنامه‌ی سری بازی بایوشاک در “VGA” را باز کنیم، به نکاتِ درخشانی می‌رسیم. تاکنون دو شماره از این سری منتشر شده که در مجموع ۷ بار نامزد شدن و ۳ بار هم برنده‌ شدن به چشم می‌خورد. یکی از این ۳ جایزه‌ی مذکور، مربوط به اولین شماره از “بایوشاک” است که در سالِ ۲۰۰۷ منتشر شد و توانست جایزه‌ی بهترین بازیِ سال را به‌دست آورد.

“کن لوین” در “بایوشاک بی‌کران” قصه‌ای برای‌تان روایت می‌کند که در انتها مخ‌تان سوت می‌کشد. با جزییاتِ دیوانه‌وارش در خلالِ بازی مجنون می‌شوید و با گیم‌پلیِ پر زد و خوردش نهایت لذت را می‌برید. “کن لوین” کاملا می‌دانست که سومین “بایوشاک” را چگونه باید بسازد تا هم حرف‌های‌اش را بزند و هم طیف گسترده‌تری از مخاطبان را تحت پوشش قرار دهد. فلسفه‌ی جهان‌های موازی، زندگی‌های هم‌سان، مرگ، تولد، نژاد پرستی و… و در انتها هم دیوانه شدن! همه‌ی این‌ها “بایوشاک بی‌کران” را یکی از ماندگارترین بازی‌های تاریخ کرده است که به این زودی‌ها فراموش نخواهد شد.

تابه‌حال عاشق شده‌اید؟ تابه‌حال عشق را معنا کرده‌اید؟ تابه‌حال یک هدیه را هرچند شکسته و ناکارآمد، بعد از بیست سال نگه داشته‌اید؟ تابه‌حال قسمِ دروغ خورده‌اید؟ تابه‌حال گریه کرده‌اید؟ “آخرین ما” فقط و فقط از یک چیز سخن می‌گوید و لاغیر؛ عشق! عشق تحمیل کردنی نیست، تزریق کردنی است و “آخرین ما” بهتر از هرآن‌چه فکرش را بکنید کارش را بلد است. تمامِ احساسات‌تان را می‌گیرد و هر بلایی که دلش بخواهد برسرتان می‌آورد.

از آن‌جایی که “آخرین ما”، دنباله‌ای ندارد و به عنوانِ یک آی‌پیِ جدید برای امسال تلقی می‌شود؛ تصمیم گرفتیم کارنامه‌ی سری‌بازی “آنچارتد” را مرور کنیم که ساخته‌ی پیشینِ استودیوی نابغه‌پرورِ ناتی‌داگ است. از سه‌گانه‌ی “آنچارتد” در “VGA”، ۱۴ بار نامزد شدن و ۵ بار هم برنده شدن به چشم می‌خورد. در این میان، اولین “آنچارتد”، تنها با یک‌بار نامزد شدن، ضعیف‌ترین سابقه‌ی کاری را دارد. از طرفی “آنچارتد ۲” در سال ۲۰۰۹ موفق شد عنوان بهترین بازیِ سال را از آنِ خود کند.

“آخرین ما” با این‌که اولین تجربه‌ی ناتی‌داگ در ساختِ یک بازی با درجه‌ی سنیِ “خشونت آمیز و خونین” بود؛ نه‌تنها ناامیدکننده ظاهر نشد بلکه موفق شد رکوردهای زیادی از جمله “کسبِ بیشترین نمره‌ی کامل” را به‌نامِ خود ثبت کند. آخر مگر می‌شود برای “عشق”، بازی کنید و در دلهره‌ی بقای گیم‌پلی غرق شوید و موسیقیِ گوستاوو مدهوش‌تان کند، آن‌وقت از “آخرین ما” تاثیر نگیرید؟

این را هم بدانید که در لیست نامزدهای اعلام شده برای بهترین بازی سالِ ۲۰۱۳ یا همان “VGX”، سهمِ “GTA V” با ۹ بار نامزدی در بخش‌های مختلف، از همه پررنگ‌تر است. در جایگاه دوم “بایوشاک بی‌کران” قرار دارد که در ۸ بخش نامزد شده؛ و سومین رتبه هم از آنِ “آخرین ما” است با ۷ نامزدی!

 مثلِ سکانسِ پایانیِ فیلمِ “خوب، بد، زشت” که هر سه شخصیتِ فیلم روی هم اسلحه کشیده بودند، اینجا هم سه شاهکارِ بزرگِ دنیای “ویدیوگیم” روبه‌روی هم ایستاده‌اند تا “خوب”، از “بد و زشت” مشخص شود! با این تفاوت که این‌جا، نه “زشت” داریم، نه “بد”؛ بلکه هرسه هفت‌تیرکشِ قصه‌ی ما “خوب” یا “شاهکار” هستند. می‌شود اسمِ این دوئلِ سه نفره را این‌گونه نوشت؛ «عشق، فلسفه، شهرت»؛ و در این دوئل بازنده نخواهیم داشت. فلسفه همیشه جای بحث دارد، شهرت همیشه لذت‌بخش است و عشق همیشه تاثیرگذار! این‌که شما کدام‌یک را ترجیح می‌دهید با خودتان خواهد بود!

 

نویسنده: شاهین رستم‌خانی


174 دیدگاه ثبت شده است

دیدگاهتان را بنویسید

  1. با کمی تاخیر یک تشکر جانانه داشته باشم از رفیق عزیزم شاهین جان که بعد از مدتها یک مقاله چارچوب‌دار و گردن‌کلفت بهمون هدیه داد… شدیدا با این مقایسه “خوب،بد،زشت”گونه برای این سه عنوان موافقم، این مثلث گیمی احتمالا تا مدتها تکرار نشدنی باقی خواهد ماند (چون اکثر سالها رقابت بین دو گزینه بود، اما امسال…)، یک نکته دیگر هم اینکه با اون جمله “مثلِ یک غولِ قلدرِ مشهور، برای تک تکِ جوایزِ امسال دندان تیز کند” بسیار بسیار انرژی گرفتم! در آخر نظر شخصیم رو در مورد اینکه دوست دارم کدامیک از این سه تفنگدار پیروز میدان باشند رو نمیگم، اما امیدوارم که هواداران گرامی هر سه ابر شاهکار از نتیجه این مراسم خرسند باشند و ما هم در آینده بتونیم هر سه گزینه را سر فرصت و خالی از افکار اضافی تجربه کنیم و این آخر نسلی یه دوش گیمی حسابی بگیریم و حالمون جا بیاد…

    _________________________________
    ( THE HOBBIT: An Unexpected Journey )

    ۰۰
  2. واقعا مقاله خوب و قلم نویسنده خیلی زیبا بود …ممنون ;)
    بین این سه “عشق””فلسفه””شهرت””……فقط یکی رو میشه انتخاب کرد …

    “”فلسفه”” یا همون (Philosophy) درگیر کننده و یا به عبارتی به بیان نویسنده برای بعضی ها خسته کنندست وواقعا هم همینطوره ……ولی نمیخوام بگم بایوشوک بد بود نه یکی از بهترین بازی های خودم بود ولی با دو کلمه بعدی نمیتونه رقابت کنه … :>

    “”شهرت”” یا همون (fame) نمیتونه بهترین باشه وفقط میتونه یکی از بهترین ها باشه وبه بیانی ماشین دزدی بزرگ یکی از بهترین هاست …… :D

    و میرسیم به کلمه “عشق”(love)…..واقعا کلمه ی لرزنده و تخریب کننده ایه ……… :oops:” درباره ی وصف این کلمه هیچی نمیشه گفت … :cry: …و اخرین ما بدون شک بهترین است (نظر شخصی) …باید احساس این بازیرو یا ابر شاهکارو ادم باتمام وجودش حس کنه ……..

    ۰۰
  3. Last of Us انصافا بازی قشنگی بود ولی هر جوری فکر میکنم به نظرم Bioshock داستانش از نظر داستانی واقعا غوغا کرده. داستان با یه همچین روایتی رو تو هیچ بازیی (البته به غیر از The Stanley Parable :mrgreen: ) ندیدم.
    .
    .
    .
    .
    پ.ن: از حق نگذریم روایت داستان تو last of us هم خیلی خوب بود ولی BS با ذهن و روان آدم بازی میکنه.
    ((یه مصداق خوب برا این سریال Heroes هست))

    ۰۰
    1. شدیدا پیشنهاد می‌کنم یک PS3 بخری که واقعا تعدادِ زیادی از بازی‌های شاهکارِِ نسلِ هفتم برای این کنسولِ عزیز هست
      X360 فقط یک آلن ویک داشت و فورزا که اولیش برای PC بعدا پورت شد؛ پس بینِ PS3 و X360 نباید زیاد انتخابِ سختی وجود داشته باشه

      ۰۰
  4. عالی بود ممنون آقا شاهین عزیز.
    من هم عشق :X رو به دوتای دیگه ترجیح میدم اصلا یه جوریه، به قول آقا شاهین حس کردنیه وقتی درموردش صحبت میکنم یه حس خاصی که تا حالا تجربه نکرده بودم تمام وجودم رو میگیره.
    بعدش هم فلسفه رو به عنوان دومین انتخابم البته با فاصله زیاد ترجیح میدم.
    اگر بخوام مقام سوم رو با حس و حالی که بازی بهم دست داده انتخاب کنم مترو لست لایت یا اساسینی که واقعا متحول شده رو انتخاب میکنم اما اگر بخوام انتخابی داشته باشم که از نظر دیگران عقلانی تر باشه،شهرت!

    ۰۰

مقالات بازی

بیشتر

چند رسانه ای

بیشتر