خانه » مسابقات بازی نقد “مردگان متحرک: تمام آنچه باقی میماند”; آواز دوبارهی جیرجیرکها × توسط رضا حاجمحمدی در ۱۳۹۲/۱۰/۰۵ , 12:50:04 59 نقد “مردگان متحرک: تمام آنچه باقی میماند”; آواز دوبارهی جیرجیرکها سال گذشته حاوی یک عنوان غیرمنتظره از طرف استودیویی بود که کسی آنقدرها آنها را زیر نظر نداشت. چرا که کیفیت عناوین اخیرشان چندان دندانگیر نبود و بیشتر شبیه تیرهایی بود که به سنگ خورده باشند. اما “مردگان متحرک” که طول پنج اپیزود عرضه شد, از ابتدا تا پایان سال را برای بازیکنندهها دلهرهآور و جذاب نگاه داشت و به شکل عجیبی آنقدر خوب بود که همه را شگفتزده کرد, نام تلتیل را بر سر زبانها انداخت و در نهایت با دستی پر از جوایز به خانه برگشت. اصلا مگر میشود همراه شدن مردی با گذشتهای تاریک با دختری معصوم, آن هم در آخرالزمان زامبیها بد شود. بله میشود! اما تلتیل چنان عالی داستان برخورد عشق و مرگ را برایمان روایت کرد که از همان زمان در انتظار فصل دوم سفر بیانتهای بازماندگانمان نشستیم. در این بین, قبل از فصل دوم مردگان متحرک, اپیزود اولِ پروژهی جدید تیلتیل, “گرگی در میان ما” را داشتیم. اپیزودی که در همان مدت کوتاه پیشرفت مدل داستانسرایی این استودیو را ثابت کرد. و انتظارهایمان را هم از مردگان متحرک بالا برد. سایه سنگین گذشته اما بگذارید برویم سراغ اپیزود اولِ مردگان متحرک که “تمام آنچه باقی میماند” نام دارد. و این شاید تمام آنچه از یک دختر کوچولو باقی میماند. چرا که نویسندگان بازی در این اپیزود ثابت میکنند که هیچ ترسی از زجر دادن این دختر کوچولو ندارند. بعد از اتفاقات فصل اول, اینک کلمنتاین به عنوان نقش اصلی قصه حضور دارد. اما مشکل اینجاست که دنیای بیرحم آخرالزمان بزرگ و کوچک, خوب و بد, پیر و جوان و کودک و قوی نمیشناسد. خطرات مرگبار چنین دنیایی برای همه یکسان است و چه بسا برای ضعیفان چندبرابر جلوه میکند. و این مسئله در مورد کِلِم هم صدق میکند. تلتیل به زیبایی با قرار دادن کِلِم در موقعیتهای دردناک و ترسناک به مخاطب گوشزد میکند که دنیا همان دنیا است و فقط شخصیت تحت کنترلمان تغییر کرده است. و این کار را بارها با زیر فشار قرار دادن بدن ظریف و احساس شکنندهی او انجام میدهد. دیگر خبری از “لی” نیست. کسی که میتوانست با استفاده از مشت و لگد خود زمان بخرد و فرار کند. حالا قصهی تنهایی کلمنتاین را دنبال میکنیم. دختر باهوشی که بعد از سفر قبلیمان عاشقاش شدیم و حالا دیدن درد و رنجهایش, تنش میآفریند و ناراحت کننده است. از آنجایی که مردگان متحرک یعنی فقط قصه, خیلی سخت است که بدون لو دادن آن, سیر داستانسرایی اپیزود اول را بررسی کنیم. اما با این حال سعی میکنم تا آنجا که امکان دارد از اسپویلهای مستقیم و شدید پهریز کنم. مثل قبل با نگاهی دیگر به دنیای معروف مردگان متحرک همراه هستیم. ۱۶ ماه از ماجراهای تلخ فصل قبل گذشته و در این بین چیزی تغییر نکرده است. شاید چیز خوبی به وقوع نپیوسته باشد, اما هیچوقت نمیتوان جلوی بدها را گرفت! از همین ابتدا باید بگویم که در این اپیزود انتظار وقوع اتفاقهای کلیدی داستانی را نداشته باشید. به همین دلیل است که بهتر است, اپیزود اول را پیشزمینهای برای ماجراهایی دانست که در ۴ قسمت بعدی انتظار طرفداران را میکشد. تنها تمرکز “تمام آنچه باقی میماند” بر روی کلمنتاین و وضعیت اوست. تلتیل سعی کرده در این اپیزود به طور کامل حال و روز کِلِم را به نمایش بگذارد. تنهاییاش, خطراتی که برای چنین فردی ترسناکتر است و امیدی که وجود ندارد. و باید اعتراف کرد که تلتیل در معرفی دوبارهی کِلِم (قهرمان جدید) عالی عمل کرده است. از تنهایی یک دختر کوچولو در آخرالزمان گفتم. اما همانطور که میدانید کلم دیگر یک دختر ساده نیست. چرا که آموزشهای لی در طول سفرشان و تجربههای دردناکی که به اجبار از سر گذرانده است, آن دختر کوچولو را تبدیل به فردی کرده است که میداند چگونه گلیم خودش را در موقعیتهای وحشتناک از آب بیرون بکشد. هرچند که از سویی دیگر با یک لاراکرافت جدید هم طرف نیستیم. و هنوز میتوان بیپناهی و روح شکستهی کِلِم را لمس کرد. او هنوز کلاه “داک” را به سر دارد, موهایش را کوتاه نگاه داشته, میداند چقدر آسیبپذیر است و همچنین با دیدن عکس لی غمگین و گریان میشود. راستی او یک کلت کمری هم حمل میکند و به خوبی از طرز استفادهی آن آگاه است. مثل گذشته با دیدن زامبیها خشکاش نمیزند و منتظر کمک الهی نمیماند. بلکه با تمام قدرت کودکانهاش چکشاش را در مغز زامبیها جا میدهد! دیدن این رشد شخصیتی کلمنتاین برای کسانی که از فصل اول همراه او بودهاند, واقعا لذتبخش است. به خاطر اینکه میدانیم او یک شبه ترساش را خفه نکرده است. و در این راه سختیهایی را پشت سر گذاشته است که حتی تصور آنها هم غیرممکن است. تلتیل به خوبی در طراحی سکانسهای اکشن بازی هم تواناییهای کِلِم را مد نظر داشته است. به طوری که نحوهی مبارزهی کلمنتاین با زامبیها یا انسانها خبر از فردی میدهد که توان مقابلهی رو در رو با آنها را ندارد و همواره با گرفتن بهترین انتخاب ممکن, فرار میکند. هرچند که در بعضی اوقات هم مرگ دخترک را غافلگیر میکند و در زمانی که فرار غیرممکن میشود. او مجبور است هرطور شده با لگدهای بیهدف, سلاحهای طبیعی (!) یا اشیایی که در اطرافاش وجود دارد برای دفاع از خود استفاده کند. پس همانطور که متوجه شدید, تلتیل نه تنها در روایت داستان, بلکه در تعریف قابلیتها و نحوهی مبارزات به ضعف کِلِم واقف بوده و در نهایت این حس ترس از ناتوانی در برابر نیرویی فراتر همواره از طریق گیمپلی به بازیکننده منتقل میشود. البته در این بین, یک سری کاراکتر جدید هم در مقابل بازیکننده قرار میگیرند; از “پیت” که تقریبا نقش رهبر گروه را بازی میکند گرفته تا “لوک” که ارتباط خوبی را با کلمنتاین برقرار میکند. اما هیچکدام از اینها در مدتی که حضور دارند, تبدیل به شخصیت متفاوتی نمیشوند. شاید جالبترین و جذابترین کاراکتری که در لحظات پایانی این اپیزود معرفی میشود, “سارا” باشد; دختری که با خشونتی که پشت درب اتاقش جولان میدهد, بیگانه است. دوستی او با کلمنتاینی که با خشونت پایان دنیا صیقل خورده, میتواند ماجراهای فوقالعادهای را در بر داشته باشد. یکی از مهمترین عناصر مردگان متحرک مربوط به سکانسهای بیادماندنیاش میشود. هر اپیزود از فصل اول, شامل یک سری از این سکانسها بود که قلب هرکسی را از جا میکند! تنش را به اوج میرساند, عشق را تعریف میکرد و در نهایت اشک را سرازیر میکرد. از آن سکانس لعنتی شام گرفته تا سفر با قطار و حضور در آن شهر در فصل اول. اما متاسفانه اپیزود اول فصل دوم در خلق چنین لحظاتی میلنگد. در حقیقت میتوان گفت تقریبا هر چه در اپیزود اول اتفاق میافتد را قبلا دیدهایم و این باعث شده آنها دیگر آن حس تازگی نخست را نداشته باشند. البته ناگفته نماند که یکی دو سکانس وجود دارد که به شدت فوقالعاده است. با اینکه نمیتوانم به آن اشارهای کنم. اما باید بگویم که سازندگان به خوبی من را در آن لحظات میخکوب کرده بودند. با این حال به طور کلی اتفاقات اپیزود اول همتراز استانداردهای مردگان متحرک است و فراتر نمیرود. اما از هرچه بگوییم, دست آخر باید برویم سراغ مهمترین عنصر یک درام تعاملی یعنی “مکانیک انتخاب” و میزان آزادی بازیکننده در ایجاد تغییرات در خط داستانی. بدونشک میتوان گفت “تمام آنچه باقی میماند” در بین تمام اپیزودهایی که از مردگان متحرک منتشر شده, دارای خطیترین داستان است. هماکنون در حال نوشتن این نقد هستم, هرچه فکر میکنم نمیتوانم سکانس تنشزایی را در این خصوص به یاد بیاورم. از آنجایی که تلتیل قصد معرفی دوبارهی کلمنتاین را داشته است. بخش بیشتری از انتخابها مربوط به گذشتهی او میشود. یا در نهایت باید همانند قبل از بین دو نفر, یکی را برای نجات دادن انتخاب کنید. به همین دلیل, داستان به شکلی مستقیم از صحنهای به صحنهایی دیگر با ریتمی فوقالعاده روایت میشود. در این بین خبری از آن معماهای نصف و نیمهی اپیزودهای ابتدایی فصل اول هم نیست. از آنجایی که دلیل موفقیت مردگان متحرک هیچگاه آن معماها نبودهاند. تیلتیل تصمیم گرفته تا جای آنها را به تمرکز بهتر و پرجزییاتتر بر داستان بدهد. “تمام آنچه باقی میماند” بیشتر همانند پیشدرآمدی برای آغاز واقعی فصل دوم است تا یک اپیزود جدا. قصهی سفر بیانتهای کلمنتاین تا پایان این اپیزود دچار تغییرات خاصی نمیشود. در حقیقت تلتیل تلاش کرده کِلِم و خطراتی که او را در چنین دنیایی تهدید میکند را به نمایش بگذارد و در این کار موفق بوده است. با اینکه این اپیزود از آن لحظات بهیادماندنی و ترسناک فصل اول خالی است. اما این تماشای اتفاقات داستان از دید کلمنتاین است که روایت همین قصه را هیجانانگیز و نفسگیر نگاه میدارد. الیته این تا وقتی میتواند همینطور جذاب باقی بماند که ما شاهد سناریوهای منحصر به فرد و غیرقابلپیشبینیای برای قهرمان جدیدمان باشیم. وگرنه اگر قرار باشد همین روند ادامه داشته باشد, کلمنتاین هم نمیتواند به تنهایی داستان را از سقوط نجات دهد. فصل دوم این پتانسیل را دارد تا حتی از فصل قبل هم جذابتر شود. شما این توانایی را شاید در اپیزود اول به معنای واقعی لمس نکنید, اما آن را میبینید. تنها باید منتظر بود و دید کلمنتاین تا کجا پیش میرود و تلتیل چه نقشهای برای او کشیده است. تلتیل چهار اپیزود دیگر دارد تا کلم را بیشتر از این زجر دهد, با ضربان قلب ما بازی کند و تعدادی شخصیت مهم و بیادماندنی جدید هم معرفی کند. با توجه به کلاس کاری این استودیو, من به آینده امیدوارم. اما اگر قرار باشد در مورد حالا نتیجهگیری کرد, میتوان گفت; “تمام آنچه باقی میماند” در حد خودش تجربهی زیبایی را به همراه آورده اما نمیتواند انتظارات بلند و بالای طرفداران را برطرف کند و در حد استانداردهای این مجموعه قدم بردارد و بدرخشد. نمره نهایی:۸ نقد “مردگان متحرک: تمام آنچه باقی میماند”; آواز دوبارهی جیرجیرکها نویسنده: رضا حاجمحمدی نویسنده رضا حاجمحمدی ...I AM A SURVIVALIST مسابقات بازی 59 دیدگاه ثبت شده است دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخبرای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید. همه اپیزودارو با هم بازی کردن یک لذت دیگه داره من که منتظر میمونم تا همشون بیاد یک جا برم تو کارش اونوقت ! ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید داداش من وشما تعریفمون از لذت کامل متفاوته من برعکس شما دوست دارم قسمتی بازی کنم بعد بشینم ثانیه هارو بشمورم شما هم یه امتحان بکنی به جمع ثانیه شمارها می پیوندی ۰۰ دادا وسوسم کردی دارم دانش میکنم ۰۰ دادا به جمع ثانیه شمار ها خوش اومدی ۰۰ عالی بود این فصل گیمپلی هم قابل قبول تر بود… ۹/۱۰ به نظرم… ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید What the hell about the gameplay? ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید گیم پلیی نبود که نقد بشه :/ ۰۰ اصلا این بازی اگه معما داشته باشه یا بخواد نقش گیمپلی پررنگ تر بشه فکر کنم داستان اسیب ببینه. ولی گیمپلی بازی سریعتر شده و هیجان بیشتری داره. مخصوصا صحنه های دکمه زنی. ۰۰ من که اصلا تحمل فراق یار رو ندارم! هر اپیزود که بیاد زود میرم بازی میکنم. خیلیا به این بازی به چشم یه الترناتیو نگاه میکنن ولی مردگان متحرک یکی از بهترینها تو عمرم بوده! ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید این بازی دوست داشتنی هم قربانی مقایسه با قسمت قبلی اش شد . دارم یواش یواش نگران صنعت بازی می شم. جدیدا هیچ بازی ای نمی تونه مثل قسمت قبلی اش بدرخشه. بتمن،GTA،NFS،کیلزون و….. . ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید نقد خوبی بود .یکی از نکته های مثبت این فصل این بود که انتخاب های مهم فقط برای نجات دادن نبود یعنی تو خیلی از انتخابا بحث سر نجات دادن یه فرد در مقابل یه زامبی نبود و انتخابا یکم طبیعی تر شده بودن =D ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید نقد بسیارخوب و کاملی بود اون عکسی که دست کلمنتاین عکس لی هست ادمو دیوونه میکنه :(( :(( :(( :(( :(( :(( :(( :(( :(( :(( :(( :(( ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید بازی صحنه های عالی داشت و کاملا به زیبایی فصل اول بود مخصوصا قسمت بخیه زدن ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید منتظرم تا رو دیسک عرضه بشه. راستی گرگی میان ما هم مثل مردگان ۵ اپیزود و اینکه اخرش رو دیسک عرضه میشه؟ ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید سیو هاشو چجوری لود کردید در فصل جدید؟ ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید نمایش بیشتر
همه اپیزودارو با هم بازی کردن یک لذت دیگه داره من که منتظر میمونم تا همشون بیاد یک جا برم تو کارش اونوقت ! ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
داداش من وشما تعریفمون از لذت کامل متفاوته من برعکس شما دوست دارم قسمتی بازی کنم بعد بشینم ثانیه هارو بشمورم شما هم یه امتحان بکنی به جمع ثانیه شمارها می پیوندی ۰۰
اصلا این بازی اگه معما داشته باشه یا بخواد نقش گیمپلی پررنگ تر بشه فکر کنم داستان اسیب ببینه. ولی گیمپلی بازی سریعتر شده و هیجان بیشتری داره. مخصوصا صحنه های دکمه زنی. ۰۰
من که اصلا تحمل فراق یار رو ندارم! هر اپیزود که بیاد زود میرم بازی میکنم. خیلیا به این بازی به چشم یه الترناتیو نگاه میکنن ولی مردگان متحرک یکی از بهترینها تو عمرم بوده! ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
این بازی دوست داشتنی هم قربانی مقایسه با قسمت قبلی اش شد . دارم یواش یواش نگران صنعت بازی می شم. جدیدا هیچ بازی ای نمی تونه مثل قسمت قبلی اش بدرخشه. بتمن،GTA،NFS،کیلزون و….. . ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
نقد خوبی بود .یکی از نکته های مثبت این فصل این بود که انتخاب های مهم فقط برای نجات دادن نبود یعنی تو خیلی از انتخابا بحث سر نجات دادن یه فرد در مقابل یه زامبی نبود و انتخابا یکم طبیعی تر شده بودن =D ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
نقد بسیارخوب و کاملی بود اون عکسی که دست کلمنتاین عکس لی هست ادمو دیوونه میکنه :(( :(( :(( :(( :(( :(( :(( :(( :(( :(( :(( :(( ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
منتظرم تا رو دیسک عرضه بشه. راستی گرگی میان ما هم مثل مردگان ۵ اپیزود و اینکه اخرش رو دیسک عرضه میشه؟ ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید