۷ بازی کودک محوری که برای کودکان مناسب نیستند

در ۱۳۹۳/۰۴/۲۳ , 01:43:01

ایا زمانی را به یاد دارید که همه تصور می کردند بازی های رایانه منحصرا برای کودکان هستند؟ سال ها طول کشید که توانستیم رسانه ها را متقاعد کنیم که همه در هر سنی میتوانند ان ها را بازی کنند. اگرچه بازی هایی وجود دارند که تجربه ای کودکانه را به ما پیشنهاد می دهند ولی بیشتر ان ها پیچیده، جذاب و دارای خشونت بالایی هستند که تنها مناسب بزرگسالان است.

تعدادی از این بازی های بزرگسالانه به ما نشان می دهند که چطور می شود در یک بازی که کاملا مناسب بزگسالان است شبیه به یک کودک بود. ان ها حتی به ما اجازه می دهند که در نقش یک کودک بازی کنیم تا چشم انداز مختصری از زندگی ان ها داشته باشیم. نتایج این بازی ها به شدت قوی و گاهی شوکه کننده و در مواردی هم خنده دار هستند.

 

این شما و این هم ۷ بازی بزرگ سالانه ای که شما در ان نقش یک کودک را ایفا می کنید:

  • The Walking Dead: Season 2

در فصل اول مرده ی متحرک شما کنترل Lee را در اختیار داشتید که تمام خواسته ی درونیش حفاظت از کلمنتاین در برابر دنیای اخرالزمانی زامبی زده بود. در فصل دوم کلمنتاین قصه ی ما تنها شد و در نقش قهرمان داستان قرار گرفت. مانند همیشه به ظاهر شما باید از میان انبوه زامبی ها فرار می کردید، ولی در واقع این جنبه ی تاریک برخی انسان ها بود که باید نگرانش می شدیم. در هر صورت باید در این دنیا نجات پیدا می کردیم. مهم نیست که چه سنی داشته باشیم.

در فصل دوم مرده متحرک تمرکز بر روی این است که چه حسی دارد که به عنوان یک کودک بدون هیچ خانواده ای رشد کنید. مرده ی متحرک درباره ی یاد گرفتن درس های خشن و روی پای خود ایستادن بود. در حالی که تمرکز فصل اول بر روی محافظت از کلمنتاین در برابر حقایق ظالمانه ای بود که در ان زندگی می کرد.

  • Among The Sleep

بازی های ترسناک و در عین حال اول شخص زیادی در این صنعت وجود دارد، اما در بین ان ها Among The Sleep متقاوت از بقیه است. زیرا در این بازی شما یک انسان زمخت به همراه مهمات کم نیستید. بلکه کودکی هستید که تنها دوست و همدم او یه خرس عروسکی است.

به عنوان یک کودک تمام وسایل خانه برای شما برزگ و وحشتناک است و یه صندوق یا دراور، کوهی است برای بالا رفتن از ان، و بدتر از ان مادر این کودک نیز پیدا نمی شود تا او را به زمانی که در سوپر مارکت گم شده بود برگرداند و تر و خشکش کند. این برای هرکسی اتفاق می افتد، درست است؟!!

 

  • South Park: The Stick Of Truth

در این بازی شما در نقش یک کودک جدید بازی می کنید و باید به سایر پسر ها در پارک جنوبی کمک کنید و تا انتهای راه به مبارزه با الف ها بپردازید. اگر تا حالا به یک مدرسه ی جدید رفته باشید می دانید که سازگاری با بچه های جدید چه حسی دارد. به غیر از هدف اصلی، یکی از هدف های جانبی بازی این است که تا جایی که می توانید برای خود دوست جمع کنید.

یکی از زیرکانه ترین جنبه های بازی تقلید هوشمندانه از مجموعه نمایشی این عنوان است که البته کاملا بزرگسالانه است!! نکته ی خنده دار این است که چطور این مجموعه نمایشی( و بازی) کودکان را به عنوان انسان های بالغ اما در ابعاد کوچک نمایش می دهد و اغلب نقش فرزندان و والدین را جابه جا می کند. این مثال بارزی است از این که چطور یک قهرمان کودک می تواند پیچیده تر و بامزه تر از نمونه ی بزرگسال خود باشد.

 

  • Bastion

این یکی بسیار ساده است. در این بازی شما در نقش “کودک” (The Kid) هستید. قهرمان داستان ما هرگز صحبت نمی کند. در عوض بازی از زبان راوی پیر قصه “Rucks” روایت می شود که متاسفانه قدرتی در کمک رسانی به کودک ما ندارد. شهر Caelondia و مناطق اطراف ان در حال فروپاشی است و همه چیز در دستان The Kid است.

شاید جوان باشد ولی وزن تمام دنیا بر روی شانه های اوست.  علیرغم این ها او مقداری فضا برای تعدادی سلاح در کوله اش پیدا می کند و از ان ها با مهارت بالایی استفاده می کند.

 

  • Bully

درست مانند Stick of Truth در Bully شما کودکی هستید که تازه وارد شهر جدیدی شده است. این بازی تمرکز بیشتری بر این قضیه دارد که تازه کار بودن در یک محیط جدید چه حسی دارد. اگر نمی خواهید به فرزند خود یاد بدهید که چطور رفتار های بدی از خود در مدرسه نشان بدهند، این بازی را از دسترس ان ها دور نگه دارید تا زمانی که کمی بزرگ تر شوند.

وقتی که در حال اسکیت بازی در دالان ها یا پرتاب بمب های بد بو به سمت احمق ها نیستید، مجبورید در کلاس شرکت کنید. شاید خسته کننده به نظر بیاید ولی در عین حال به شما کمک خواهد کرد. کلاس شیمی به شما ساختن سلاح های جدید را یاد می دهد، و انگلیسی مهارت شما در صحبت کردن با NPC ها را افزایش می دهد. ای کاش در دنیای واقعی هم مدرسه تا این حد جذاب و بدون عواقب بود !

 

  • Limbo

در لیمبو بار دیگر کنترل یک پسر بی نام و بی صدا را در دست می گیریم. او به دنبال خواهر گم شده ی خود می گردد که همین خود غم انگیز است. وقتی به اسم بازی توجه کنید متوجه می شوید که پسر بچه ی ما به احتمال زیاد مرده است و همین طور خواهرش.

در این دنیای سیاه و سفید ارامش کمی وجود دارد. تنها روشنایی ضعیفی از جانب افراد دیگر می رسد که ان هم سریعا محو می شود. لیمبو به طور مستقیم چیزی از داستان خود را بیان نمی کند، اما حوادث بازی داستانی را برایمان شرح می دهد که بسیار تاریک و سنگین است.

 

  • The Last Of Us

در حالی که کاراکتر صلی این بازی Joel است، تمرکز بازی بر روی رابطه ی او با Ellie است. دختری که باید به یک گروه شورشی تحویل داده شود، کرم های شب تاب. در یکی از فصول بازی شما کنترل الی را در یک شهر مملو از کلیکر ها به دست می گیرید. و در اینجاست که نقش ها جا به جا می شود و الی است که باید از جوئل مراقبت کند. این فصل به ما نشان می دهد که چقدر الی رشد کرده و چقدر دنیای اطراف بر او تاثیر گذاشته است.

گذشته ی الی بعد ها در محتوای Left Behind نمایان می شود. در اینجا او شخصیت اصلی است و شما به جست و جو در مرکز خریدی که مربوط به قبل از الودگی است می پردازید. ازمایش جالبی است که چطور مردم، به خصوص کودکان خود را با محیط پیرامون وفق می دهند، حتی اگر این به معنی رشد بیش از حد سریع او باشد.

 

و این ها تنها تعدادی از کوکانی بودند که ما در دنیای بزرگ سالانه ی ان ها، همراهی شان کرده ایم. اگر شما نیز بازی مشابه ای را به یاد دارید با ما به اشتراک بگذارید.

ترجمه: ایمان زمانی


33 دیدگاه ثبت شده است

دیدگاهتان را بنویسید

  1. مطلب خوبی بود فقط یک سوال
    اون موقع که بازی limbo اومد و دنیای بازی هنوز DBD می داد این بازی را از روی DBD برداشتم حجمش حدودا ۹۰ مگ بود و کل بین ۱ تا ۲ ساعت تموم شد اما یکم بعدش هم تو اینترنت هم دست فروشندگان محترم این بازی را دیدم که حجمی حدود ۸ گیگ داشت (بازی دو تا DVD داشت) و همین حدود برای نصب جا می خواست
    این دو نسخه با هم فرق دارن یا کاری کرده بودن حجمش الکی زیاد شه؟ (قبلا دیدم چیزی که یک گیه را ۷ گیگ کردن)
    اگر فرق دارن فرقش در چیست؟

    ۰۰
  2. هر کدوم از بازیهایی که ذکر کردید برای خودش غولی هست
    South Park: The Stick Of Truth که جزو بهترین های امسال بود و کاش شماره ۲ هم تایید بشه
    واکینگ دد و اخرین ما هم که از نظر کنترل کودک نقش اصلی کم نقص هستند
    تشکر از ترجمه روان

    ۰۰
    1. کاملا باهت موافقم کاشکی South Park: The Stick Of Truth تایید بشه خیلی حال کردم با این بازی .
      پر از بدآموزی بود خیلی خوب بود .
      :mrgreen:

      ۰۰
    1. قبول ندارن.
      تلو داستانش خیلی بهتر از واکینگ دد بود.
      چون کاملا نوآورانه بود و حرکات قهرمانانه نداشت.
      ولی واکینگ دد نحوه ی روایت و پیچش هاش خوب بود که چون بازی تعاملیه بایدم اینجور میبود!!
      پس ارزش تلو بالاتره ;)

      ۰۰
    2. خب واککینگ دد خیلی داستانش دل نشین و قابل فهمه.و همچنین گرافیک زیبای بازی بر تاثیر گذاریش اثر میذاره.
      هر چند که من تلو رو بازی نکردم متاسفانه

      ۰۰
  3. بازی ها هم یه رسانه مثل فیلم و کتاب و آهنگن تازه خیلی قوی تر چون زمان بیشتری مارو جذب میکنن و این مهمه که آدم اونها رو چجوری قبول کنه. مثلا dead space یه بازیه ولی برای من یه چیز فراتر از بازیه چون چیزهایی توش میبینم که با عقاید من یکسانن و از اون بالا تر خیلی چیزهارو به من یاد داده، مسائل واقعی نه فقط برای سرگرمی. من روی عناوینی که زندگی آدم رو تغییر میدن اسم “بازی” نمیذارم.

    ۰۰
    1. خط اخری ترکوندی منو رفت ماهان جان .. :X :>
      الان دیگه باید درخواست دوستی رو برام ارسال کنی اگه نه خودم دست به کار بشم… =D
      من هم همیشه همین خط اخری رو درباره عنوان هایی که دوست دارم بارها و هزاران بار به دوستان اطرافیان نزدیک میزنم ولی خیلی راحت جای خالی… :idea:
      یک نفر برای من دلیل بود و همچنان هم هست همین مهم هست ولی بعد از رفتنش من دیگه نیستم نه تو اینجا ، کلا عرض میکنم… ماهان جان… شاید باور نکنی ولی احساس میکنم خیلی نزدیکی .. تو پست جام جهانی هم ترکوندی رفت … :> :> :> :>

      ۰۰
    2. کلمه “اثر” بیشتر حس هنری داره. منظور من کلا خارج از اسم گذاشتن برروی اینطور عناوینه. اگه بخوای اسم بذاری آخر به یه چیزی محدودش کردی. بهتره که اینطور عناوین رو به بهترین نحوی که میتونی توضیح بدی تا اینکه یک اسم بذاری.

      ۰۰
    3. برای همین بهشون میگن آثار! چون در زندگی ادم تاثیر گذار هستن!
      این دسته از بازی ها هنر هستن و فقط هنر میتونه زندگی رو تغییر بده…

      ۰۱
    4. شما بصورت خاصی ابراز احساسات میکنی که جالبه!
      من هم با کسایی که طرز فکرشون مثل خودمه حال میکنم، کی حال نمیکنه!
      در هر صورت ممنون برای نظر. شما هم ادامه بده تا شاید افراد بفهمن واقعا باید بدنبال چی بود.

      ۰۰
  4. با تشکر از شما دوست عزیز.
    تقریبا با اکثر عناوین بالا بخصوص سوث پارک موافق هستم.
    برای تشکر از کسی که بیشترین سهم، چه در شناخته شدن این صنعت و چه در پیشرفت آن، آقای شیجرو میاموتو، یک دقیقه سکوت اعلام میکنم. :sad:

    ۰۰

مقالات بازی

بیشتر

چند رسانه ای

بیشتر