نقد و بررسی Watch Dogs | رویای کابوس وار انتقام

Grey Joker توسط Grey Joker
در ۱۳۹۳/۰۵/۰۶ , 13:09:58
watch dogs

بازی Watch Dogs از آن عناوینی بود که یوبی سافت مانور تبلیغاتی روی آن داد. با دنیای بازی و نقد و بررسی Watch Dogs همراه باشید تا ببینیم این بازی توانست نظر مخاطبان را جلب کند یا خیر.

نقد و بررسی Watch Dogs | رویای کابوس وار انتقام

همه چیز آماده بود، خوشبختی، خانواده، عشق، محبت، صفا و صمیمیت، در کنار هم بودن، اما ناگهان یک اشتباه همه چیز را منفجر کرد، نابود کرد، و در نهایت از بین برد. خوشبختی را به کابوس های شبانه سپرد، خانواده را از هم پاشید و عشق و صفا را در انبوه فواصل به دست خاطرات گذشته واگذار کرد که فکر دست یافتن دوباره به آن به یک رویای زیبای سحرگاهی تبدیل شود. باعث و بانی اش که بود؟! باعث و بانی این همه بدبختی، این همه دوری، این همه غم و غصه و کابوس و تنهایی هر کسی باشد، از فردا لبه ی تیغ تیز انتقامِ ناشی از خشم یک مرد، تنها چیزی است که آرزوی نبودنش را میکند. انتقام از مسبب فروپاشی یک خانواده، مسبب مرگ یک خانواده…

اولین باری که کلمه ی انتقام را به معنای واقعی کلمه درک کردم، هیچوقت فراموش نمی کنم، زمانی بود که در کلاس های درس از شدت بی حوصلگی گوش دادن، دست به دامان رمان های کوچک و بزرگ می شدیم و ته کلاس سر و چشممان فقط در صفحات مختلف رمان می جنبید و با دیدن این بازی اعجاب انگیز کلمات، دنیای کلاس را تا زمانی که گچ دبیر به سرمان نخورده بود فراموش می کردیم. رمان کنت مونت کریستو* یکی از همین رمان ها بود که مرا غرق در انتقام یک مرد زخم خورده کرد؛ ادموند دانتس و عشق پاکش به مرسدس، زندان بزرگ و مخوف و سیاه چاله های سرد و بی روحش، ۱۴ سال مجرم بی گناه بودن، فرار و انتقامی تلخ و شیرین از تمام کسانی که خنجر حسادت و رقابت و خودستایی را در پشت پینه بسته ی یک ملوان عاشق و جاه طلب کرده بودند…

این ها را گفتم تا به اینجا برسم که انتقام نه یه کلمه بلکه در ژرفای آن مفاهیم عمیقی نهفته است که در بخش ها و رسانه های مختلفی با آن ها رو به رو می شویم. در دنیای واقعی انتقام برای اکثر افراد معنایی هرچند غلط پیدا کرده و برای رسیدن به حس آرامشی که خود از آن یاد می کنند دست به کارهایی می زنند که فقط تکه ی حیوانی هر فرد می تواند چنین کارهایی بکند. این ها در حالی است که حتی خداوند هم در قرآن از انتقام یاد کرده (“امّا هنگامى که ما را به خشم آوردند، از آنها انتقام گرفتیم و همه را غرق کردیم.” زخرف/۵۵)، ولی اینکه انتقام به صورت انسانی و به وسیله ی وجودی انسانی و فانی که سرشار از احساسات ریز و درشت است، این کار عظیم انجام شود، نتیجه گیری با خودتان؟!!

برای اینکه از بحث اصلی دور نشویم فقط این نکته را هم عرض کنم که در سینما هم عناوین برجسته ای با مواضع انتقام گیری وجود دارد که به عنوان نمونه می توان به آثار به نامی همچون The Crow، V for Vendetta، i spit on your grave، Memento و… اشاره کرد.

اما بحث و بررسی اصلی، یعنی دنیای سرگرمی و بازی های رایانه ای که چند وقتی است میهمان عنوان بزرگی با نام Watch Dogs شده است. مقدمه و معرفی خاصی برای عنوان Watch Dogs در نظر ندارم چون آنقدر که این بازی با ایده های نابش و دنیای واقعی و به دور از ضعف و داستانی نسبتا تیره در دو سال قبل از عرضه سر و صدا به پا کرد دیگر کسی نماند که اسم و رسم بازی را نداند و با آن آشنایی نداشته باشد.

تو دندان اژدها را خواهی کند و شیران را از پای درخواهی آورد
تو دندان اژدها را خواهی کند و شیران را از پای درخواهی آورد

نام : Watch Dogs

سبک : Action-adventure , stealth , open world

سازنده : Ubisoft Montreal

ناشر : Ubisoft

پلتفرم ها : Microsoft Windows , PlayStation 3 , PlayStation 4 , Wii U ,  Xbox 360 , Xbox One

اگر به خاطر داشته باشید Watch Dogs با دنیایی باز و پر از هکر و سیستم های قابل هک معرفی شد و مقوله ی داستان بازی بعد از این بخش از سیستم گیم پلی بازی که خیلی هم سر و صدا کرد قرار گرفت. ابتدا و قبل از بازی فکر میکردم بازی نمایش سنگینی است از مبارزه برای رهایی، از مبارزه با یک فساد بزرگ که اجتماع شیکاگو را تحت الشعاع کثافات خود قرار داده است و در این راه به خاطر ضرباتی که شخصیت اصلی داستان یعنی آیدن پیرس، از قدرتمداران خورده بود به داستان حس انتقامی منتقل می شود که گیرایی و چسبندگی آن بیش از پیش باشد، اما بعد از اتمام بازی، مبارزه ای که از قبل در ذهنم بود، پوچ و بی معنی جلوه کرد و تنها چیزی که از بازی در مقابل چشمانم به نمایش در می آمد جنگ برای انتقام بود.

نمی گویم و نخواهم گفت پرداختن به یک انتقام شخصی در یک بازی چند ده ساعته اشتباه و یا بخشی از کمبود های بازی است ولی این انتقام چندان که باید داستان را به پیچش ها و اوج و فرود های مختلف نمی آراید و تنها لحظات اندکی خود را نمایان و سپس برای بازیباز عادی جلوه می کند و نداشتن کشش برای ادامه داستان را برای بازیباز رقم می زند. انتقام آیدن در بازی همانند خشم زیاد این شخص می باشد و اگر لحظه ای در آتش شعله بیافکند ساعاتی بعد خاموش می شود و روند داستانی را به جای صعود به زیر می کشد و آن را در بند می کند و مانع پروازش می شود.

در کل بازی بیش از آنکه در مورد کمک و دفاع از اجتماع شیکاگو در برابر سیستم ctOS (central Operation System) و سودجویان بالارتبه باشه بیشتر به انتقام کوچکِ شخصیِ آیدن می پردازد و باقی مسائل در پشت این انتقام رنگ می بازند. مدتها قبل از عرضه ی بازی، داستان و کاری که آیدن به ظاهر در حال انجام آن بود، را انقلاب شیکاگو در مقابل یک سری ابر قدرت که با تکنولوژی خاص خودشان دنیایی پر از فساد مالی و اجتماعی به وجود آورده بودند نامیدم ولی این انقلاب به خاطر عدم پرداختن صحیح به مقوله ای همچون مبارزه در راه فساد در نیمه های راه اتمام بازی نابود شد و شکست خورد. با این حال از ادامه ی بازی سر باز نزدم و ادامه دادم تا برسم به جایی که انتقام به اتمام راه خود برسد. خوشبختانه اگر باقی مسائلی که ذکر کردم را در نظر نگیریم یوبیسافت توانست این انتقام خونین را تا حدی به طور درست برای کسی که انتقام را با آثاری چون “کنت مونت کریستو و V for Vendetta، i spit on your grave” حس کرده به نمایش بگذارد. در راه آیدن هم شکست می خورد، از دست می دهد و پیروز می شود و همه ی چیزهایی که در این انتقام لازم بود تا حدی در بازی وجود داشتند که باعث ادامه دادن و پیشروی در دل بازی شد.

شاید پرداختن به انتقامی که در بازی وجود داشت و بررسی آن بیشتر از حجم معمول این مقاله به درازا بکشد، پس به حرف های گفته شده بسنده می کنم و اگر خدا خواست در آینده مقاله ای برای بررسی این بخش به تحریر در خواهم آورد. از این ها که بگذریم مسائل دیگری هم در داستان بازی وجود داشتند که حال نوبت به بررسی آن ها شده است. شخصیت پردازی شاید مهم ترین آن ها باشد، که می توان گفت تا حدی خوب است و برای بازیباز اکثر شخصیت ها ملموس هستند و با آن ها می تواند ارتباط برقرار کند. این قابل لمس بودن برای شخصیت های مثبت و خود آیدن در درجه ی بیشتری قرار دارد چون با مشکلاتی که این افراد در راه رسیدن به مقاصد خود دارند می توان درکشان کرد اما هیچ زمان در بازی وجود این همه نقاط ضعف برای بدمن ها و شخصیت های منفی بازی را درک نکردم، چون با در اختیار داشتن خیلی از امکانات و البته سیستم مرکزی باز هم در مقابل آیدن ناچیز جلوه می کردند و انگار با وجود داستانی سر راست در عمل همه چیز بالعکس شده بود.

 

علاوه بر شخصیت ها در بازی بازیباز با مساله ای بزرگ تری هم رو به رو می شود به اسم شهر شیکاگو. شیکاگو و مردمش برخلاف انتظاراتی که داشتیم و یوبیسافت قول آنها را داده بود سرد و بی روح می باشد. با اینکه هر فرد در شیکاگوی Watch Dogs یک پروفایل و اطلاعات مختص به خود را دارد ولی تمامی این ها در القای حس زنده بودن شهر کمک شایانی نمی کند. مردم شهر اکثر به جای انجام کارهایی که بازیباز حس کند زندگی هم در شهر جریان دارد بیشتر به ور رفتن با گوشی خود می پردازند تا از این طریق آیدن بتواند پولی از حساب بانکیشان کش برود. نبود حس زنده بودن و کم رمقی شهر باعث شده بازیباز خودش را بیشتر با مراحل و تمرکز روی آن ها درگیر کند تا قدم زدن در شهر و کارهایی که در یک عنوان Open World از بازیبازان سر می زند.

با اینکه بی روح بودن شیکاگو و مردمان مورد ظلم واقع شده اش کمی توی ذوق می زند اما این را هم نباید فراموش کنیم که شیکاگو طراحی بی نظری دارد. خیابان ها، کوچه پس کوچه های شهر، ساختمان ها و اطراف شهر به بهترین صورت در بازی شبیه سازی شده اند و بازیباز می تواند علاوه بر مراحل اصلی و خط داستانی در بازی ساعاتی را هم در قسمت هایی از شهر به دنبال جرم و جنایت بگردد و گهگاهی از طلوع و غروب خورشید در پهنه ی رودخانه و دریاچه های اطراف شهر لذت ببرد.

watch dogs

پیش تر ذکر کرده بودم که داستان در ابتدای امر در دومین درجه از نظر اهمیت قرار گرفته بود چون Watch Dogs از همان ابتدا با شعاری پا به عرصه گذاشته بود که عناوینی با دنیایی باز و آزاد را به مبارزه می طلبید و قرار بود با افزودن چاشنی هک توپ را از باقی قدرتمداران بدزدد. کلیت گیم پلی بازی بر پایه ی هک می باشد و گوشی آیدن هم بزرگترین رویداد و اتفاق در بازی است. آیدن با گوشی همراه خود می تواند هر وسیله ی الکترونیکی ای که سر راه خود می بیند هک کند و راه عبور را برای خود هموار کند.

هک کردن چراغ راهنمایی، خودپرداز های بانکی، تلفن های همراه ، درهای الکترونیکی ، دوربین های مدار بسته و وسایل ارتباطی همچون قطار از جمله کارهایی است که آیدن می تواند با گوشی خودش انجام دهد. هک کردن در بازی نه یک مینی گیم است و نه جدال سختی را باید طی کنید بلکه به سادگی و با فشردن یک دکمه انجام می شود. با اینکه این کار چندان به مذاق بعضی ها خوش نیامده است اما با توجه به اینکه آیدن پیش تر سیستم مرکزی شهر را هک کرده چندان هم دور از دسترس و عقل به نظر نمی آید.

هک کردن در مراحل مختلف مهم ترین کار آیدن در کنار مشت و لگد ها و هفت تیر کشی می باشد. خوشبختانه مراحل مختلف بازی به خوبی طراحی شده اند و نه تنها بازیباز از انجام آن ها خسته نمی شود بلکه با روش های مختلفی هم می تواند هر کدام را به پایان برسان و لذت ببرد.

سیستم مبارزات در بازی هم به خوبی پیاده شده است و آیدن با حرکات پارکورش می تواند در حملات غافل گیر کننده با چند ضربه دشمنان خود را از پای در آورد. در کنار مبارزه با مشت و لگد، بیشتر بار اکشن بازی بر دوش مبارزه با اسلحه های گرم می باشد که با توجه به تنوع خوب سلاح ها و همچنین طراحی مناسب این بخش بازیباز نهایت لذت را از لت و پار کردن دیگران می برد. لازم است به هوش مصنوعی بازی هم اشاره کنم که در نوع خودش نسبتا خوب و قابل توجه است. در اکثر مبارزات با افزایش درجه سختی بازی، هوش مصنوعی نسبتا خوب دشمنان به چشم می خورد و سختی شکست آن ها در مقابلتان ظاهر می شود. در مبارزات با دشمنان جان سخت آیدن می تواند از قابلیت هایی همچون Bullet Time هم استفاده کند که در جای خودش علاوه بر خیره کننده بودن مشاهده دود و آتش، کارایی خوبی هم دارد.

watch dogs

یکی از مواردی که در Watch Dogs به گیم پلی بازی تنوع بخشیده است قابلیت ارتقا و وجود درخت مهارت ها در بازی می باشد. با انجام مراحل در Watch Dogs، بازی به شما امتیازی می دهد که در ادامه در بخش درخت مهارت ها از آن ها برای پیشرفت و ارتقای خودتان در بخش هایی همچون هک، مبارزه، رانندگی و ساخت وسایل جانبی بهره ببرید. وجود این ارتقاء ها و لول آپ شدن در بازی به بخش گیم پلی مخصوصا دو بخش هک و مبارزات کمک بسیاری کرده و تنوع زیادی به بازی داده است.

در کنار تمامی بخش هایی که از گیم پلی به بررسی آن ها پرداختیم، باید اتوموبیل سواری را هم اضافه کنیم. هرچند فکر می کردیم به خاطر دست داشتن Ubisoft Reflections در ساخت بازی با بخش کاملی از اتوموبیل سواری رو به رو هستیم ولی چنین چیزی اتفاق نیفتاد. با وجود تنوع خوب ماشین ها، اما تقریبا اکثر ماشین ها فقط در چند رده و ویژگی ناچیز با هم متفاوت هستند و نمی توان گفت هر کدام شناسنامه ای مختص به خود را دارند. همچنین رانندگی در بازی زجر آور و هندلینگ هم نا مناسب می باشد که باعث تصادفات بی مورد در بازی می شود.

watch dogs

برخلاف چیزی که از یک بازی نسل هشتم انتظار می رفت تصادفاتی که باید با خرد شدن و شکستن و منفجر شدن و فروریختن بخشی، و به طور کلی با یک فیزیک خوب همراه باشد در Watch Dogs، اینطور نیست و فیزیک بازی که بیشتر در تصادفات، نبود آن به چشم می خورد که همین امر کمی توی ذوق می زند. با وجود این گرافیک بازی عالی کار شده است. نورپردازی بازی، سایه زنی بخش های مختلف خوب و قابل قبول می باشد. طراحی افکت های مختلف در بازی خیره کننده است و همچنین بافت های مختلف در بازی عالی و نظر بازیباز به این همه دقت و ظرافت جلب می کند. در نهایت هم انیمیشن های صورت و بدن طبیعی کار شده است که بازی را هر چه بیشتر به واقعیت نزدیک می کند.

متاسفانه با تمام این خوبی ها بازی نسبت به نمایش های اولیه اش کمی پسرفت داشته و همچنین در پلتفرم PC تجربه ی بازی برای بازیبازان به دلیل افت فریم و باگ های بیشمار به عذابی اعصاب خرد کن تبدیل شده که همه ی این ها از عدم بهینه سازی مناسب بازی در این پلتفرم نشات می گیرد.

watch dogs

آخرین بخش از بازی که مورد بررسی قرار خواهد گرفت، موسیقی و صدا گذاری است که همین ابتدا از وضع متوسط این بخش می گویم. با این حال صداگذاری بازی تا حدی قابل قبول است و شخصیت های بازی به خصوص خود آیدن خوب صداگذاری شده اند اما در بخش موسیقی نمی توان چنین چیزی گفت. تنوع ترک های موسیقی در بازی کم است و اکثر آن ها هم از هیجان کمی برخوردار هستند. به شخصه بعد از اتمام بازی موزیک را به طور کامل قطع کردم و در حین بازی آلبوم The Hunting Party گروه linkin park را پخش می کردم که زمانیکه در شهر به گردش و انجام ماموریت های جانبی می پردازم بتوانم لذت و هیجان یک موزیک واقعی را در بازی حس کنم.

پرداخت به دنیایی که بار عظیمی از کثافات و فساد مالی و اجتماعی را در خود به دوش می کشد، هر چند در بازی خیلی کمرنگ وجود داشته و جای خود را به انتقامی خونین و شخصی داده که در طول داستان خوب هم به آن پرداخته می شود، کار آسانی نبوده است ولیکن که Watch Dogs توانست تا حدی هر چند کلیشه ای از پس آن برآید. در بازی با اینکه انقلابی عظیم که اکثر ما انتظارش را به دلیل حرف و حدیث هایی که از قبل وجود داشت و قول هایی که به گوشمان رسیده بود، داشتیم، اتفاق نیفتاد و به اجرا در نیامد و شکست خورد اما بخش های زیادی هم داشت که قابل تامل بود.شهر شیکاگو شاید به زنده بودن لوس سانتوس نرسید، ولی طراحی خوب و عجیبی دارد که گاهی بازیباز را محصور هنر سازندگان می کند. آزادی عمل در بازی تحت تاثیر ایده های جدیدی که در یک بازی ویدیویی وجود نداشته، در Watch Dogs گنجانده شده است و در کل به خوبی توانسته از راندن بازیباز به صورت دست بسته و محدود به جلو، جلوگیری کند و هر کاری که برای به دست آوردن آزادی باشد را انجام دهد و تا بعضی مرزها را بشکافد که باعث شود درجه ی سرگرمی این عنوان بیش از پیش بالا ببرد. ظاهر آراسته و پیراسته ی بازی در پس انبوهی از جزییات و ظرافات و بافت ها توانسته اوج هنر را به نمایش بگذارد که هرچند نمی توان از از انجام ندادن کارهایی که امروز باعث شد بگوییم جای کار بیشتری داشت، نمی توان به سادگی گذشت ولی همین شکافتن مرز های یک نسل خودش کار چندان راحتی نیست به خصوص اگر با یک طرح نو و تازه طرف باشیم.

همه چیز به سوی کمال پیش می رود ولی قبل از کامل شدن هر چیز مطمئنا نقاط ضعف شاید کم و شاید زیاد خود را به نمایش می گذارند، Watch Dogs هم عنوان کاملی نیست و از مشکلاتی رنج می برد، اما هیچ چیز نمی تواند مانع تجربه ی چنین عنوان بزرگی شود. عنوانی که شاید ورای هر چیز منفی ای، با کوله باری از نکات مثبت و تازه به سراغمان آمده است.

نویسنده: هادی جوربنیان

پلتفرم تست: PC

۸/۱۰

_______________________________________________________________________________

پاورقی

 *:

من همچنان که برای هر انسانی یک بار در زندگی اتفاق می افتد، روزی به وسیله ی شیطان ربوده شده و بر روی بلندترین کوه های روی زمین قرار گرفته ام. شیطان از انجا تمامی دنیا را به من نشان داد و همان طور که پیش از آن به مسیح گفته بود، به من گفت: (( ای فرزند انسان، نگاه کن و ببین، برای آنکه مرا بپرستی، چه می خواهی؟))

آنگاه من با خود اندیشیدم، زیرا مدت ها بود که یک جاه طلبی هولناک قلب مرا می بلعید. پس به او جواب دادم: (( گوش کن، من همیشه شنیده ام که از مشیت الهی سخن می گویند، اما هرگز آن را یا چیزی شبیه به آن را ندیده ام، و به این نتیجه رسیده ام که مشیت الهی وجود ندار. من می خواهم که مشیت الهی باشم، زیرا آنچه را من زیباترین، بزرگترین و عالی ترین می دانم، پاداش دادن و مجازات کردن است.

شیطان سر به زیر افکند، آهی کشید و گفت:

((تو اشتباه می کنی، مشیت الهی وجود دارد، ولی چون دختر خداوند است، او هم چون پدرش نادیدنی است تو او یا چیزی شبیه به او را ندیده ای، زیرا او از راه های ظلمانی می گذرد، و از دست آویز های مخفی استفاده می کند. تنها کاری که می توانم برای تو انجام دهم این است که تو را عامل او قرار دهم))

معامله انجام پذیرفت، شاید من در این معامله روح خودم را از دست داده باشم، اما مهم نیست، اگر باز هم لازم باشد آن را انجام می دهم.

کنت مونت کریستو – الکساندر دوما (گزیده ای از متن کتاب و صحبت های کنت با ویلفور در اولین دیدارش)


52 دیدگاه ثبت شده است

دیدگاهتان را بنویسید

  1. برای اون دسته از افرادی که شاید به متن توجهی نکردن و یا نخوندن بگم که موضوع انتقام رو با رمان کنت مونت کریستو شروع کردم به توضیح دادن و قسمت پاورقی هم جایی هست که کنت به یه نفر در مورد انتقام گرفتنش میگه… اگه دقت کرده باشین تو قسمت مقدمه رو به روی یکی از کلمات با علامت * مشخص کردم که در آخرم توضیحشو دادم…
    و توضیح پاورقی… کنت تو این تیکه ی پاورقی داره اعتراف میکنه و میگه که من به جای خدا دارم انتقام میگیرم و مشیت الهی هستم… قصدم این بود که شمارو بیشتر با ابعاد مختلف داستان و انتقام آشنا کنم.. یکم توجه میکردید موضوع پاورقیو درک میکردین..

    ۰۰
  2. نقد خوبی بود. نمره هم به شدت از نقد یک طرفه ی قبلی ای که روی سایت رفته بود و از تیتر مقاله قصد کوبوندن بازی رو داشت بهتر بود.
    نه مثلما بازی شاهکارنیست(نظر شخصی) ولی بعنوان اولین تجربه ی یوبیسافت در بازی های اپن ورلد مدرن و قدم گذاشتن در بازاروسبک قرق شدهی GTA خوب و قابل قبول بود .

    ۰۰
    1. اون وخ شما میگی نقد قبلی بازی رو کوبنده بود!؟!؟!؟
      بازی نمونده بود که نویسنده بخواد کتلتش کنه!
      به اینم میگن بازی؟ باااااازیی

      ۰۰
    2. بله میگن بازی :D
      خوب دوست عزیز نظر شخصی شما اینه(حداقل امیدوارم) افراد زیادی هم از بازی خوششون اومده. از منتقد بگیر(متا) تا گیمر معمولی(فروش).
      اون نقد هم خیییلی ناعادلانه بازی رو کوبونده بود.

      ۰۰
    3. شما معیارت مشکل داره. مطمئنم فقط به خوندن تیتر و نمره بسنده کردی در غیر این صورت همچین حرفی نمی‌زدی.
      کوبنده خواستی بگو برات لینک بدم. من برای واچ داگز هر چی دیده بودم و شنیده بودم رو با هم مقایسه کردم دیدم اصلا اون چیزی که قرار بوده باشه نیست. شما مشکلت اینه که سطح دید و تفکرت فرق می‌کنه با احساس صحبت می‌کنی نه منطق.

      ۰۰
  3. شدیدا با این نمره مخالفم،بازی در حدی نیس که نمره ۸بگیره،
    قسمت پاورقی دیگه چیه؟
    جدیده؟امضا رو برای چی گذاشتن دادش من؟که این نوشته های گوهربار کنت منت کریستو ییا هر کسی رو که میخوای اونجا بنویسی نه که بیای اخر نقد بنویسی،نکته دیگه.نقد بسیار طولانیست.از استانداردش هم خیلی بیشتره،واین اصلا خوب نیست

    ۰۰
  4. قبلاً آقای تیموری اگه اشتباه نکنم نقدشو گذاشته بودن رو سایت با نمره ۶ که خب بنده موافق نبودم. ولی نمره شما قابل قبول هست. داستان که نقط ضعف بازی بود.. انتقام رو یوبی با AC II و AC Brotherhood خز کرد , حتی سایر نسخه ها هم مثل سوم انتقام درشون وجود داشت ( چارلز لی در نسخه سوم ) و به شدت بازی از کمبود ایده داستانی رنج میبرد, البته هرچی بازی رو میبردی جلو داستان بهتر شکل میگرفت و منسجم میشد اما بازم اون چیزی که آدم از نویسنده انتظار داره رو نتونست تصویر کنه. درباره سایر ابعاد مختلف گیم پلی هم قبلاً بسیار زیاد بحث کردم به همین بسنده میکنم بگم که واچ داگز بازی خوبی بود. اما چیزی منو خیلی عصبانی کرد طوری که حس هیتری به آدم دست میداد! هایپهای بیجا و دروغین بازی بود که کم هم نبودن!
    تشکر هادی جان.

    ۰۰
  5. با تشکر از نقد
    شخصا هم از این بازی لذت بدم و هم نبردم بعضی مراحل لذت بخش و بعضی ها خسته کننده کنترل ماشین ها اعضاب خرد کن هست شخصیت پردازی هم واقعا ………… کنترل کردن دوربین ها به دلیل زیاد بودنشان و تکراری شدن چندان لذت بخش نیست (از همان مرحله اول همش هک کردن دوربین به اجبار هست و توی خیابان هم هر جا را نگاه می کنی دوربینه )
    البته شاید دلیل همه ی این ها این بود که من خودم را برای یک عنوان عالی یا خیلی خوب اماده کرده بودم

    ۰۰
  6. بازی بسیار شاهکار است
    مهم نیست گیم پلی خراب داشته باشه
    مهم نیست داستان دوزاری داشته باشه
    مهم نیست گرافیکش نصف و نیمه باشه
    مهم نیست بخش موسیقی بازی بشدت لگن باشه
    همین که آرم اوبی سافت یدک میکشه
    خودش شاهکار میشه
    نمره هشت هم بشدت کم هستش

    ۰۰
    1. البته بازهم نمیشه گفت خیلی مزخرفه در حد یه بازی متوسط بود و نمره ای که حداکثر من میتونم به این بازی بدم ۶.۵ هست چون لایق بالاتر از این نیست.

      ۰۱
    2. شدیدا با شما موافقم.سازنده های این عنوان فقط قبل عرضه اون رو الکی بزرگ کردن،این بازی قصد رقابت با gta رو داشت؟!فقط ی جک مسخره و توهین به عنوان gta هستش این جمله

      ۰۰
    1. :|
      آخرین کامنتم در این پست.
      این پست بزودی پر از جنجال و بحث های مختلف خواهد شد.
      نقد پر از اغراق است و اشکال کم ندارد.
      نمره ی بازی اصلا خوب نیست و حداقل باید ۶ باشد.
      گیمپلی بازی اصلا چیزی به نام بلنس ندارد و پر از اشکالات ریز و درشت است که اصلا نمی شود از آنها گذشت.
      داستان بازی افتضاح به تمام معنا است.
      چطور جرعت دادید اسم ممنتو و وی فور وندتا را آن هم در نقد همچین اثری به قلم در آورید؟؟؟؟
      البته همامطور که گفتم این نظر من است و نقد هم نظر شما.
      به هر حال به نظرتان احترام می گذارم هرچند که پر از مشکل است.
      حوصله ی بحث نیز ندارم و جوابی هم نمی دهم لطفا بحثی زیر این پست شروع نکنید.
      با تشکر از دوستان

      ۰۱
    2. متاسفانه من نمی تونم واسه راضی نگه داشتن باقی نمره ای که مد نظر منه منتقد بودو به بازی ندم.. بازی از نظر من ارزش ۸ رو داشت و اغراق بی خودی هم از بازی تو نقدم نبود… کاری به نظرات شخصی شما ندارم ولی این تیکه که گفتین به چه جراتی اسم چند فیلم معتبرو تو نقد آوردین واسم خیلی جالب بود..
      اگه متنو خونده باشین درک میکنین که من این اسامیو فقط برای باز کردن مقوله ی انتقام آوردم و هیچ ربطی به بازی ندادم… و نه نیاز به جرات داشت نه اجازه گرفتن، نیاز به زدن چند کلید رو کیبورد داشت تا به این متن اضافه باشه…
      باقی که نظر خودتونه… با تشکر.

      ۰۰
    3. همانطور که گفتم پخالفتی با نمرهی شما ندارم.
      نمره ی شش نیز نظر خود بندس.
      بله می دانم به چه دلیل آن اسامی را آوردید ولی به هر حال همه که متوجه این موضوع نمی شوند.آن آثاری که نام بردید جزو شاهکار ها حساب میشوند و خب…طبیعتا نبایید در چنین اثری با این داستان از این اسامی نام برده شود.
      منظورم این است که شما سعی در نشان دادن معهوم داستان بی خود بازی داشتید و آننام فیلم ها را به قلم دراوردید درحالی که این عنوان نقد شده اصلا در حد و اندازه ی این فیلم ها نمیباشد و حتی نزدیکشان هم نمی شود!!
      مثل این می ماند که دراگون ایج ریشه ها را با اثر مزخرفی همچون باوند بای فلیم مقایسه کنیم!

      ۰۰
    4. هرچقدر فکر میکنم نمی تونم درک کنم که چرا نباید اسم دوتا فیلم معروفو فوق العادرو تو یه بازی به نظر شما سطح پایین بیارم در حالی که موضوع و کلیت داستان همشون در مورد مساله ی انتقامه و شاید پرداخت دقیق تری تو فیلم ها داشتیم و اینجا خیلی ساده بهش نگاه شده اما کلیت یه چیزه … مطمئنا اگه مقالات سینمایی یا مرتبط با بازی رو از محلات و سایت های دیگه بخونین می بینین که به هیچ وقت با آوردن یه اسم شان چیزی پایین نمیاد… من قصدم مشخصه، معرفی مقوله ی انتقام نیاز به مثال داشت، که استفاده ای کردم، و نه شان فیلم هارو پایین آوردم بلکه معرفی هم کردم به کسانی که ندیدند و در آخرم بگم حرف شما از نظر من هیچ منطقی واسه بحث نداره، پس نظرتون قابل احترامه و می تونین اگه جایی چیزی نوشتین به این کسر شان و منزلت ساختگی توجه کنین…

      ۰۰
  7. با تشکر از شما دوست عزیز.
    با نمره مخالف نیستم.چون یک نقد نظر شخصی منتقد است.
    نقد را میخوانم ولی بحث یا اشکالی نمیگیرم چون آمقدر در این سایت بر سر این عنوان بحث کرده ام که دیگر حالم دارد به هم می خورد!
    البته مشخص است که شما با این بازی ارتباط برقرار کرده اید و به نوعی لذت برده اید.

    ۰۱
    1. من میگم :D
      ____________________________
      هادی جان اون پاورقی رو درک نمیکنم…یه ایده‌ی جدیده که آخر هر مقاله چند تا جمله گهربار بگید بلکه از ادبیات هم چیزی سرمون بشه؟ :-D شاید قبلا هم استفاده میشده اما من اولین بارمه میبینم :-)

      ۰۰
    2. تاحدی هست…
      هرچند که نباید اینگونه باشد ولی امروزه بیشتر منتقد ها نظر شخصیشان هم در نقد می آورند.
      درست است…چندان جالب نیست.
      ولی خب با توجه به علاقه ی منتقد و نوع نگاه به عنوان می توان تا حدی درک کرد.

      ۰۰
    3. RevCrew
      اهان پس شما میگید!؟ :-D
      @شالاشاسکا
      نه اصلا نباید اینگونه باشه. خب بیشتر منتقدها امروزه اشتباه میکنند دلیل نمیشه ما قبول کنیم این حرکتو.

      ۰۰
    4. play جان شما که هیچوقت اینجوری تند نظر نمیدادی چی شد یهو ؟ اگر دقت کافی کرده باشی ایشون در هیچ جای نقدشون از کلمات اغراق آمیز استفاده نکرده و اول هر پاراگرافی اول نکات منفی رو ذکر کردند و در آخر هم مانند هر نقد دیگری نظر شخصیشو بیان کرده…من پیشنهادم اینه یکبار دیگه محبت کن نقدو بخون اگه اشتباه کردم بیا بزن تو گوشم. با تشکر

      ۰۰
    5. کمیاب عزیز من اصلا به نقد گرى جوکر ایرادى نگرفتم فقط با جمله اى که شالاشاسکا در مورد منتقد گفت مخالف بودم. من هم اصلا نگفتم ایشون کلمات اغراق امیز یا هرچیز دیگه اى به کار برده. شما هم لطفا یه بار دیگه کامنت هاى من رو بخون اگه اشتباه میکنم بیا بزن تو گوشم. :-D

      ۰۰
    6. بنده نیز مخالفم با این که یک منتقد نظر شخصی اش را در مقد بیاورد ولی امروزه متاسفانه اینگونه شده است.
      من هم بر اساس همان هاگفتم نقد ایشون قابل احترام و البته نظر شخصیشان است.
      ———-
      عید همه مبارک باد

      ۰۰

مقالات بازی

بیشتر

چند رسانه ای

بیشتر