روز بازیهای ویدیویی مبارک
روز بازیهای ویدیویی مبارک
راستاش را بخواهید ما یکجورهایی به بازیهای رایانهای مدیونیم! این بازیها دنیایی برایمان ساختهاند که شاید هیچ کجای دیگر لذتِ تجربه کردناش را بهدست نیاوریم. از گذشته تا فردا، در تنهایی و جمعها، همیشه و همه جا وفادارترین یارمان، همین بازیهای رایانهای بوده است و بس. لذتِ انتظار کشیدن برای غرق شدن در یک بازی تا زمانِ انتشارش؛ لذتِ بازی کردن و لذتِ گذاشتنِ کاورش در آرشیو بازیهایمان چقدر فوقالعاده است. آرشیوی که اگر یک روز نگاهاش نکنیم روزمان شب نمیشود! گوشِ شیطان کر عجب انرژیای میدهد این آرشیوسازی!
اما از این حرفا که بگذریم انصافا درسهای بزرگی از بازیهایمان گرفتیم؛ درسهایی که نه در برنامهی عمو پورنگ و خاله شادونه پیدا میشود، نه مدرسه و دانشگاه و نه حتا بعد از ازدواج! یاد گرفتیم که اگر بازیِ سرنوشت آیتمی را در مسیر راهمان قرار داد، حتما در جایی دیگر و ماموریتی حیاتی به کارمان میآید و بیهوده بر سر راهمان قرار نگرفته است. یا اگر به یکباره آیتمهای زیادی دریافت کردیم، بدانیم که به احتمالِ زیاد تا مدتها خبری از این منابع نخواهد بود و باید حسابی در استفاده از آنها دقت کنیم.
یاد گرفتیم که اگر نخواهیم کارهای بزرگی انجام دهیم و از همان ابتدا درجهی سختیِ زندگی را بر روی «آسان» بگذاریم، زحمتِ چندانی در به پایان رساندنِ آن نکشیدیم و به طبع پاداش و تروفی و اچیومنتی هم در کار نخواهد بود. پس باید برای روزهای سخت و مبارزاتِ سختتر آماده باشیم و دل را به حوادث بسپاریم تا آیندمان را درست و حسابی بسازیم.
همچنین اگر سرمان را پایین بیاندازیم و صرفا خطِ اصلیِ مراحلِ زندگی را بگیریم و به پیش برویم، بسیاری از امکاناتِ مختلف موجود در گوشه و کنارمان را از دست میدهیم و با حداقلِ دارایی، بر لبهای مرگ بوسه میزنیم. آنگاه افسوس میخوریم که کاش همهی راههای ممکن را رفته بودیم و از وقتمان نهایتِ استفاده را میبردیم.
یاد گرفتیم که اگر در صحنهی روزگار بهِمان مهماتِ زیادی دادند، نیشِمان را بیخودی باز نکنیم و خوشحال نشویم، چراکه قرار است آنقدر دشمنانِ ریز و درشتِ زندگی مانند «شکست، فقر، بحران و..» را از پیشِرو برداریم که آخرش ممکن است همان مهماتِ زیادی هم کم بیاید! پس آنهمه مهماتِ اضافی برای چالشِ سختِ مرحلهی آینده بود، نه عیدیِ شبِ یلدا…
بازیهای ویدیویی ما را با غولآخرها و باسفایتهای مختلفِ زندگی آشنا کرد؛ غولهایی مثلِ «عشق»، «نفرت»، «فقر»، «ثروت»، «مقام»، «قدرت»، «مرگ»، «سیاست»، «بیماری»، «شهرت»، «هوس»، «شجاعت» و… که میبینیم هر کسی مشغولِ مبارزه با غولآخرِ خاصِ خودش است. مبارزهای که اگر در آن از تمامِ اندوختهها، آیتمها و مهماتِ گذشتهاش درست استفاده نکند، به شکست میانجامد.
یاد گرفتیم که هیچوقت امیدمان را از دست ندهیم حتا وقتی صفحهی زندگیمان قرمز شده و جز صدای تالاپ و تلوپِ قلبمان، چیز دیگری نمیشنویم. اتفاقا در همین لحظات است که نیرویمان دو برابر میشود و انگیزهی پیروزیمان هم بیشتر؛ بنابراین امید به پیروزی حتا در سختترین شرایط را هم از ویدیوگیم یاد گرفتیم.
یاد گرفتیم حتا اگر «اینکاره» هم نباشیم، با قرار گرفتن در شرایطی خاص، «اینکاره» میشویم. درست مثلِ «آیزاک کلارک» با آن دستگاهِ جوشکاریاش! میبینید؟ با هر چیزی میشود روزگار گذراند و حتما نباید زیرِ آن برچسب بزنند «ساخته شده در چین» و مخصوصِ فلان کار! این خودتان هستید که آیتمهای مناسب را برای خودتان میسازید.
از «جول» یاد گرفتیم که عشق، ارزشمندترین چیزی هست که هر کسی میتواند داشته باشد. آنقدر ارزشمند که حتا به خاطرش آدم بکشد، جانِ خودش را به خطر بیاندازد، شکنجه کند، بیمار شود و حتا قسمِ دروغ بخورد. قدرِ عشقمان را بدانیم حتا اگر مثلِ «جکی استکادو» با مرگِ ما به حیات میرسد. مثلِ «جان مارستون» با تمامِ وجودمان، خود را فدای عشقمان کنیم؛ حتا اگر مثلِ «نیتن» و «النا» همیشه نمیشود که بشود! حتا زیرِ بارانِ شدید…
چقدر یاد گرفتنیها زیادند؛ فکر نمیکردم که هر چه بگویم تمام نشود! اما تکتکِ این بازیها یک زندگی هستند. از دلهرههای میان راهروهای سفینهی «ایشیمورا» تا جنگلهای «برایت فالز» با آن درختانِ بیشمارش؛ از شوخیهای «نیتن» تا غصههای «مکس پین»؛ از شجاعتِ دختر کوچولوی زندگیمان «الی» تا معصومیتِ «سارا»؛ از صورتِ آفتاب سوخته و لهجهی خاصِ «جان مارستون» تا سیگارِ «کاپیتان پرایس»؛ از عشق مرموز «لیان» و «ایدا» تا شهوتِ شیطانیِ «کاترین»؛ از بیاعصاب بودنِ «کریتوس» تا دلاوریهای «لارا کرافت»؛ از عشقِ پدرانهی «بیگددی» تا خونسردیِ «مامور ۴۷»؛ از احمقبازیهای «ریمن و بچهها» تا دیوانگیِ «واس» و تا هزارتاهای دیگر و دیگر و دیگر…
این همه بداههگویی از ما تقدیم به شما گیمرهای دوست داشتنی؛ امیدواریم در هر بازی، جدا از سرگرمی، راههای مختلفِ زندگی را هم تجربه کنیم و در آیندهمان به کار بندیم؛ ما در دنیاهای خودمان زندگی میکنیم و زندگانی باقیست؛ روز بازیهای ویدیویی مبارک…
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
بهترین لحظه ای که در تمام زندگیم داشتم…لحظه ایه که یک بازی تموم میشه…وقتی صفحه سیاه میشه و خودم رو در مانیتور میبینم….و سعی می کنم که توی اون دنیا باقی بمونم…و با اون ها زندگی کنم…شاید اگر گیم نبود…زندگیه من وضع بهتری داشت…اما اگر هزار باره دیگه به دنیا بیام….تنها جیزی که می خوام گیمه…همین…از بودن در کنار شما دوستان به خودم افتخار میکنم….
HAPPY YOUR GAME DAY… :15: :15: :15: :15: :15:
مبارک همگی باشه من اونقدر از بازی ها چیز یاد گرفتم که تا اخر عمرم مدیونم بهشون
عید همگی مبارک!
ممنون از نویسنده عزیز.
شاهین جان اون تیکه ی ” یاد گرفتیم اگر بازی “سرنوشت” آیتمی را…” رو پاک کن تبلیغ میشه :۲۴:
خیلی چسبید حرفات و قطعا برا ما همینطوره. قطعا ما با بقیه فرق داریم. قطعا ما با پیرهن شلوار های پوچی که تو دنیا پر شدن و جا رو اشغال کردن فرق داریم. به قول دوستمون ما تو دنیا برترینیم. مردمی که جرئت مواجه با حتی یه غول تو زندگیشونو ندارن و اسیر روزمرگین. ما ها فرق داریم چون کمالو تو دنیای پر تعلیق گیم تجربه کردیم و زندگیمون اگه به سمت کمال نره گیم اور میشیم. ما ها برترینیم چون با تجربه ترین آدمای روی زمینیم. ما ها دائم تو سفریم. کشف میکنیم. سر هم میکنیم و تغییر میدیم. ما ها حتی هر روز چند بار تجربه ی مرگ رو داریم! کیا تا حالا تجربه ی مرگ و درس گرفتن ازشو داشتن جز ما! ما هنرمندیم ، فلسفه دانیم ، قهرمانیم و صاحب فکر.
ممنون از دنیای سرشار گیم. از همون سیرک و المپیک و ماریو رو میکرو گرفته تا این آخریناش.
روز گیم رو به تمام کسانی که برای لحظاتی هر چند مختصر غرق در این جهان بی انتها شدن رو تبریک میگم و امیدوارم زیبا زندگی کنید. به قدری زیبا که روزی بازی ای پر فروش از زندگیتون ساخته بشه.
خوب نوشتی :*:
:۱۵:
از دل برآمد شعیب جان.
تبریک تبریک و تبریک به همه گیمرها افتخار میکنم که گیمر هستم و گیمر میمونم اما به نظرم باید از افرادی که این دنیا ها را برایمان میسازند تشکر کنیم بیشتر از گیم به آنها مدیونیم
منم این روز فرخنده رو به تمامی کاربران عزیز دیبازی تبریک میگم… میدونید که؛ شعاری که برای روز ویدیوگیم امسال انتخاب شده این هست که ما هم تا جایی که بتونیم بهش پایبندیم :
EAT,SLEEP,DOTA :24: :15: :15:
:۲۵:
دوست عزیز مقالت عالی بود و من یاد خاطراتم انداخت و گریم گرفت خیلی تاسیر گذاشت و من افتخار میکنم که یک طرفدار دو اتیشه رزیدنت اویل هستم و خواهم بود و عاشق لیان و ایدا دنیایی داره رزیدنت اویل
تشکر شاهین جان متن عالی بود.یک لحظه یاد گذشته و بعضی از خاطرات افتادم.یاد خنده ها و حرص ها و مشتهایی که سر بعضی بازی ها به میز میزدم…یادش بخیر.یاد گریه ها و التماس هایم به برادرم که اجازه بده منم بازی کنم
——-
من هم این روز رو به تمام گیمرها تبریک میگم مخصوصا دوست های عزیزم تو دی بازی.مبارک باشه. :*:
این روزِ مبارک و مقدس رو به نژاد برتر انسان ها یعنی گیمر ها تبریک و تهنیت عرض میکنم!! :۱۴:
هیچکس مارو درک نمیکنه چون هیچکس قدرتِ درک مارو نداره… چون اونا از گیم یه انگری بردز و یه تمپل ران دیدن!! چون اونا فکر میکنن هرکی بازی کنه بچه است… در حالی که گیم پد رو بدید دست بزرگِ بزرگشون اگه تونست یک ساعت دمون سولز یا دارک سولز بازی کنه… اگه تونست یک ساعت سایلنت هیل یا رزیدنت اویل یا دداسپیس تحمل کنه… اگه تونست کریتوس رو درک کنه… اگه تونست بعد از بازی کردن تلو احساسات خودش رو کنترل کنه اون موقع ما گیمر ها هیچی سرمون نمیشه!!!
چه قدر ما خوبیم آخه… :۱۴:
استاد
اگه درک می کردن که خودشون هم گیمر میشدن!
مطمئن باش توی این دوره زمونه کسی که گیمر نیست یا درک نمی کنه گیم چیه یا پول نداره!
جانا سخن از دل ما گفتی.
نه شمشیر های کریتوس نه هیدن بلید اتزیو نه تیر و کمان لارا کرافت و نه هیچ چیز دیگری نمیتواند مرا از تو دور کند ای گیم این روز را به همه گیمر های سراسر جهان تبریک میگم :*: