یه بویی میاد؛ پاییز؟ مهر؟ درس؟ ماه مهر

در ۱۳۹۳/۰۶/۲۶ , 21:29:25

این بویی که دارد می‌آید و همه‌جا را هم پر کرده، نه بوی سوخته‌ی دماغِ دشمنان است و نه کبابِ خانه‌ی همسایه‌مان؛ بلکه بوی پاییز و مهر و مدرسه و دانشگاه است! همین جاهایی که برایش سرود می‌سازند و بی‌خودی خوشحال می‌شوند! والله ما که هر کسی را در نزدیکی‌های مهرماه دیدیم، طفلکی زانوی غم بغل گرفته بود و به انتظارِ غروب جمعه‌ای بارانی نشسته بود تا زار زار گریه کند! و آن چیزی نیست جز ماه مهر!

صبر کنید ببینم؛ اصلا مگر بوی ماهِ مدرسه گریه و زاری دارد؟ اگر از خودتان خجالت نمی‌کشید از آموزش و پرورشِ عزیزمان بکشید! اصلا سازمانی به این زحمتکشی تابحال در عمرتان دیده بودید؟ آن‌قدر همه چیزش درست است که فِرت و فِرت نخبه می‌فرستد خارج؛ بعد بعضی از دشمنان هم می‌آیند و می‌گویند فلانی‌ها فرار کردند با مغزهای‌شان! آخر تو که چیزی بارت نیست چرا نظر می‌دهی؟ فرار کجا بوده مرد حسابی؟ خب فرستادیم‌شان به دنیا خدمت کنند دیگر؛ آخر ما که همه چیزمان درست است باید به فکرِ آن بدبخت بیچاره‌هایی باشیم که در آزمایشگاه‌های لاس‌وگاس و ناسا کمک می‌خواهند؛ گناه دارند دیگر چرا درک نمی‌کنید؟ ای بابا

y9dndw75b9nl0384j16

تازه این که چیزی نیست؛ مدرسه‌ها و دانشگاه‌ها به فکر سلامتیِ جسم‌تان هم هستند. باور نمی‌کنید؟ به جان خودم راست می‌گویم! یک صبحِ زود زمستانی را تصور کنید که شیشه‌های اتاق‌خواب‌تان از سرمای بیرون و گرمای بخاری، عرق کرده و خودتان هم که زیرِ پتوی گرم و نرمی دراز کشیده‌اید، چشمان‌تان سخت سنگین است؛ یعنی جان به جان‌تان هم کنند می‌خواهید یک لحظه‌ی دیگر در زیرِ آن پتوی لعنتی بخوابید؛ آن وقت یک زنگِ روی اعصاب، می‌گوید «دینگ دینگ، دینگ دینگ»! یعنی باید از آن بهشتِ گرم، به جهنمِ یخ‌زده‌ی خارج از تخت‌خواب بروید! خدایا این را از من نخواه! حالا که بیدار نمی‌شوید که؛ زنگ ساعت را روی پنج دقیقه دیگر می‌گذارید؛ خب پنج دقیقه هم پنج دقیقه هست! بعد می‌آیید و بر لبه‌ی تخت می‌نشینید؛ پتو را می‌کشید روی سرتان؛ بالش را بغل می‌کنید که ناگهان با مغز به کفِ اتاق فرود می‌آیید و دوباره صدای زنگ بلند می‌شود! آه چقدر زود پنج دقیقه گذشت. به هرحال وقتِ بیدار شدن است و حالا چشم بسته باید دست و صورت‌تان را با آبِ قندیل بسته بشویید و صبحانه هم بخورید؛ اشتها هم ندارید چون هنوز ویندوزِ بدن‌تان بالا نیامده اما خب چاره‌ای نیست!

با این همه بالاخره از خانه هم خارج می‌شوید و زیر باران و برف و طوفان با هزار بدبختی خودتان را به محلِ آموزش (!) می‌رسانید. خیلی هم عالی! حالا چه می‌شود؟ هیچ؛ معلم یا استاد می‌آید و از خاطراتِ دوران جنگ برای‌تان صحبت می‌کند. البته در این شرایط که اصلا نمی‌شود از گرانی و رکودِ بازار حرفی نزد که! آخرش هم یک نصیحتی به همه‌ی بچه‌ها می‌کند تا کارش تکمیل شود؛ در انتها هم سرش را پایین می‌اندازد و می‌رود! دست گل‌اش هم درد نکند. ساعتِ بعد چه؟ بله معلم / استاد تشریف نیاورده‌اند! برویم دسته جمعی سماق تهیه کنیم و بمکیم تا گرم شویم! یعنی آن همه جان کندن و از روی تخت بلند شدن و زیر باران به طرزِ غیرِ عاشقانه‌ای هم  تا مکان آموزشی قدم زدن، به غزلیاتِ استاد ختم می‌شود و گپ زدن با دوستان! به جانِ خودم، هم غزل‌های بهتری در کتاب‌خانه‌ی خانه‌ی خودمان موجود است و هم ارتباطی صمیمی‌تر با دوستان!

این هم برای پشتِ کنکوری‌ها؛ آن‌وقت مثلا دبیرانِ ریاضی و فیزیک که در مدرسه فقط از کنارِ پنجره ره‌گذرهای خیابان را دید می‌زدند، حالا می‌گویند که اگر در کلاس‌های کنکوریِ ما نیایید که اصلا قبول نمی‌شوید! بعد می‌روی پیش‌شان می‌بینی همان مسئله‌ای که سه صفحه‌ی دفترتان را فقط راهِ حل‌اش پر کرده بود و اصلا یک اوضاعِ قمر در عقربی ساخته بود که مجبور بودید با هزار اشاره و علامت و فلش‌گذاری، خط‌ها را به هم پیوند دهید، ناگهان حاصل‌اش با یک خط کشیدن روی ایکس، به دست می‌آید! خب آخر مرد مومن، همین را سرِ همان کلاسِ کوفتی می‌گفتی دیگر! چرا بی‌خودی حرص‌مان را در‌می‌آوری؟ به جانِ خودم پولِ آن کلاس کنکورت را هم می‌دادیم اگر زودتر می‌گفتی ازین میان‌برها هم بلدی!

78328_410

بعد با هزار بدبختی و استرس و هزارجور کلاس‌های کنکور و فوقِ برنامه بالاخره کنکور را هم قبول می‌شوی؛ فکر کردی مثلا مردم می‌روند دانشگاه تا همسرِ دل‌خواه‌شان را پیدا کنند؟ فکر کردی می‌روند به دنبالِ نیمه‌ی گمشده‌شان در دانشگاه بگردند؟ ای بابا این دیگر چه افکاری‌ست؟ آن‌ها می‌روند درس بخوانند، علم‌اندوزی کنند؛ می‌فهمی؟ مگر دانشگاه جای این کارهاست که بروی و به خواهر و برادرِ هم‌وطن به چشمِ دیگری نگاه کنی؟ پس علم چه می‌شود؟ همان که بهتر از ثروت نیست! شما اول برو دانشگاه علم را به دست بیاور، بعد آن دختر هم خواستگارِ مایه‌دارش را رد می‌کند به خاطرِ تو! می‌گوید ثروت چیست آخر؟ فقط علم را عشق است و بس! می‌بینی؟ بعد هی از ابتدای خلقت تابحال بپرسید که علم بهتر است یا ثروت! ای بابا

اما حتا اگر در این مسابقات هم شرکت می‌کنید (منظور همان مدرسه و دانشگاه است چون کاربردِ دیگری جز مسابقه دادن ندارد) بدانید که مطالعه‌ی آزاد و موردِ علاقه‌تان یک چیزِ دیگری‌ست. درس می‌آید و می‌رود. البته بگذریم از این‌که همه‌ی شرکت‌ها منتظرند تا شما فارغ از تحصیل شوید و بیایند استخدام‌تان کنند! اوو آن‌قدر کار ریخته که نمی‌دانید بعد از تحصیل‌تان کدام یکی را انتخاب کنید! اما در کنارِ این‌ها مطالعه‌ی آزاد هم داشته باشید. بخدا از سینوسِ زاویه‌ی ۳۷ درجه کاربردِ مفیدتری در زندگی‌تان خواهد داشت و بیشتر به دردتان می‌خورد!

13883867492822

در آخر هم بازی‌های ویدیویی و فیلم‌های سینمایی و تفریح را فراموش نکنید. ذهن، پس از آن شکنجه‌هایی که خدمت‌تان عرض کردم (یعنی همان بیدار شدن و رفتن به شکنجه‌گاه؛ ببخشید آموزشگاه!)، به استراحت و تفریح هم نیاز دارد تا خستگی‌اش دربرود. مدیونید اگر فکر کنید که سیستم آموزش پرورش‌مان شما را شکنجه می‌دهد و هیچی هم به علم‌تان اضافه نمی‌کند و شما فقط بیخودی خسته می‌شوید و چیزی هم یاد نمی‌گیرید! نخیر اتفاقا خیلی هم خوب است همه چیز! اصلا بروید خدا را شکر کنید که انقدر خوبیم و همه چیز هم سر جای خودش قرار دارد. حالا فهمیدید که چه بوی خوشی می‌آید؟ بوی ماهِ مدرسه!

توجه: این مطلب قصدِ هیچ‌گونه بی‌احترامی به زیباترین، رنگارنگ‌ترین و عاشقانه‌ترین فصل‌ها، یعنی پاییز را ندارد؛ بلکه صرفا از دیدگاهِ آموزشی و درسی و به کنایه از مدارس نوشته شده است. ما قدرِ پادشاهِ فصل‌ها را می‌دانیم.


113 دیدگاه ثبت شده است

دیدگاهتان را بنویسید

  1. وای جدیدا اسم کنکور و درس میاد حالم بد میشه. چند سال از زندگیم رو نابود کردم برای کنکور و آخرش هم هیچی.
    الان داغید, همه تو دبیرستان فکر میکنن کنکور و میدن و میرسن به رشته مورد علاقه شون. ولی هرچی جلو میری میبینی اینی که تو یاد میگیری یه چیزه, اونی که تو کنکور میاد یه چیز دیگس…. بدبختی اونی که تو دانشگاه هم میخونی یه چیز دیگس.در کل سیستم آموزشی دنیا غلطه.طبق فلسفه آموزشی بخواییم عمل کنیم:سیستم آموزشی افراد جامعه رو برای کار در جامعه و مشاغل مختلف آموزش میده(به جای این که هرکسی کارگراشو آموزش بده,دولت کارگر میسازه)درحالی که اصلا چیز عملی به ما یاد نمیدن. بیخیال

    برو بچ دبیرستانی هم اینو بدونن که تو بهترین دوران زندگیشون زندگی میکنن. رفاقت ها هیچ جایی مثل دبیرستان محکم نمیشه.از الان از زندگیتون لذت ببرید. ۴ سال دیگه همدیگه رو میبینید یکی کارمنده,یکی دانشجو,یکی کارگر , یکی سرباز,جالبیش اینه که اصلا معلوم نیست کی چی میشه.
    الان درسخون ترین بچه های مدرسه ما همه درس رو ول کردن رفتن کار(جز یکی که رفت شمشیر بازی!!!) ولی بچه متوسط ها رفتن دانشگاه.
    از من هم میشنوید درس هارو یاد بگیرید. الان من گیر افتادم. استاد داره شیمی درس میده,ولی من هیچی بلد نیستم و یادم نمیاد.هرچی فکر میکنم تنها چیزی که یادم میاد صدای مرتضی که صدای نهنگ :۲۳: , میلاد صدای خروس :۲۴: من هم یه صدای فرو صوتی که دلفین ها در میاوردن و گوش رو کر میکرد و بقیه بچه ها هم حیوان مورد علاقه اشون رو درمیوردن. انقدر وضع خراب بود که خودمون بعد کلاسش از داد زدن و سر صدا تا چند ساعت سر درد میگرفتیم :۲۵:

    ۰۰
  2. ای گفتی ها الان باید کیفو اماده کنیم

    بازیای جدیدو بزاریم توش ببریم برا بچه های مدرسه بازی کنن :D :D :D :D

    کیف من این جدیده یه جای خیلی خوب هم داره مناسب چندین بازی با dvd های بسیار :lol: :lol: :lol: :lol:

    ولی دیگه نمیشه از صبح تا شب بازی کرد :'( :'( :'(

    ترول ها عالی بودن مخصوصا اولیه که میگفت دیوث امتحان داری :۲۵: :۲۴: :۲۵: منون شاهین خان

    دوستان با عرض تسلیت خدمت شما کامنتو به پایان میرسونم :11: :11: :11:
    بازگشت همه به سوی درس است نگران نباشید به امید خدا ۹ ماه دیگه تمامه :۲۶: :۲۶: :۲۶:

    ۰۰
  3. کلا من هروقت حال نداشته باشم نمیرم ( هنرستان غیر انتفاعیه دیگه :۲۴: )
    فکر کنم سال دوم در مجموع دو ماه غیبت داشتم .
    تو طول سال امکان نداره درس بخونم همه درس هارو میزارم شب امتحان و بشدت هم جواب میده با همین استراتژی هرسال میترکونم
    در کل عاشق مدرسه هستم چون کلا به بیخیالی میگذرونم و برام خیلی ناراحت کنندس که دیگه امسال سال آخریه که میرم مدرسه

    ۰۰
  4. داخل مدرسه مگه درس میخونند ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ :11:
    مشتی ریاضی من ۲ گرفتم استاد داد ۱۴ :۲۵: :۲۵:
    برو با هم کلاسی ها خوش باش :۲۴:
    وقتی از مدرسه میای بیرون که برای بنده بهشته چهارتا مدرسه بانوان :۲۳: دورمون هست استغفرالله :۲۵:

    ۰۰
  5. تشکر فراوان از شما
    واقعا حرف دل من رو زدی
    هیچوقت درک نکردم و نخواهم کرد که چرا باید بهترین روز های زندگیمون رو برای سینوس زاویه ۳۷ درجه صرف کنیم
    روز هایی که میتونیم توش کارهایی فوقالعاده مفید تر بکنیم

    ۰۰

مقالات بازی

بیشتر

چند رسانه ای

بیشتر