بحث هفته: شرق یا غرب؟ انتخاب شما کدام است؟
می توان گفت در همه چیز تفاوت آشکاری بین شرق و غرب وجود دارد. چه در بحث فلسفه و دید به دنیا و زندگی٬ چه در زیبایی شناسی و طرز تفکر. در همه چیز بین دنیای غرب و شرق تفاوت وجود دارد.
دنیای بازی ها هم از این قاعده مستثنی نیست. همیشه در تمام بازی های شرقی و غربی تفاوت هایی وجود داشته است. تفاوت هایی که باعث شده تا سلیقه گیمر های مختلف به یکی از این ها گرایش بیشتری داشته باشد.
بحث هفته ما هم در رابطه با این موضوع است. اما این هفته نمی خواهیم تنها بر روی بازی متمرکز شویم؟ می توانید درباره فیلم٬ موسیقی ٬ انیمه و بازی بحث کنید.
شما کدام را بیشتر می پسندید؟ ساخته های شرقی و یا غربی؟
دلیل انتخاب شما چیست؟
تفاوت های ساخته های شرقی و غربی را در چه می بینید؟
برتری های آن در چیست؟
نظرات خود را با ما در میان بگذارید و در رابطه با آن ها بحث کنید تنها از هرگونه توهین پرهیز کنید.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
شما هایی که کشته مرده بازی های ژاپنی هستین چند تاتون کنسول Wii U رو دارین
صددر صد غرب
چون ساخته های شرقی خیلی احساسی و هندی بازیه
درحالیکه کارهای غرب کاملا خشن و برمبنای زندگی واقعیه
البت الان بیشتر همین ژاپونیا مثل کوجیما و اون یکی دیگه کاملا غربزده شدن و چه بهتر.
:۲۴:
:۲۶:
قطعا_ غرب _ چون از لحلظ تکنولوژی فنی و کدنویسی از شرق خیلی جلو تره و این جلو بودن دلایلی چون وجود مراکز شرکت های قدرتمند نرم افزاری نظیر ” گوگل و ماکروسافت در غرب ” گرفته تا دلایل عمده دیگه رو شامل می شه و این قدرت فنی هم در بازی هایی نظیر , nfs , forza , gta v , the witcher 3 , skyrim , farc cry 4 , titanfall , wolf among us و صد ها عناوین دیگه به وضوح مشخصه و به نظرم شرق در رقابت نرم افزاری حتی نمیتونه نزدیک عناوین اصلی غربی هم بشه / چه برسه ازشون بهتر باشه
در مورد فیلم فقط غرب :۱۵: درمورد بازی هردو :۱۵: در مورد موسیقی هم هر دو چون ایران هم جزء شرقه دیگه و نمیشه گفت فقط غرب :۱۵: در مورد انیمه هم هردو یکم غرب بیشتر :۲۴: تمام :ps: :15:
:۲۳: انیمه؟غرب؟!
شما فکر کنم شرقو فقط ژاپن حساب می کنید(که توی مقوله بازیهای رایانه ای همینظور هم هست و باقی کشورهای شرقی کارنامه قابل توجهی در این زمینه ندارند).
ژاپن قبل از جنگ جهانی دوم سینمای بسیار قابل توجهی داشته. سینمای ژاپن دیر به غربیها معرفی شد و تا قبل از راشومون هیچ فیلم ژاپنی نمایش جهانی نداشته ولی فیلمسازهای ژاپنی با تأثیر گرفتن از سبک امثال لوبیچ و گریفیث فیلمهایی ساختن که در ادامه با بکار گیری قواعد اولیه فیلمسازی و در کنارش الهام گیری از نقاشی و تئاتر سنتی ژاپن به سبکی منحصر به فرد دست پیدا کردن.
سینمای ژاپن که در ابتدای راه به شدت متأثر از کابوکی و نوه، دو سبک سنتی تئاتر ژاپن بود، برای روایت تنها به فرم بصری فیلم و راویانی که در کنار پرده سینما می ایستادن و داستان رو روایت میکردن (که بهشون بنشی میگفتن) تکیه میکرد. و شاید به همین دلیل خیلی از فیلمسازان ژاپنی در بکارگیری قواعد تدوین و میزانسن و در کل ارائه سینمایی به شدت وابسته به فرم بصری، همپای همتاهای غربی خود شدن و حتی در مواردی مثل آثار میزوگوچی از همتاهای غربی خود نیز پیش رو تر بودن. توی این دهه های اخیر سینمای ژاپن اون درخششی رو که داشت تا حدی از دست داده. ولی موفقیت انیمه های ژاپنی به شدت چشمگیر بوده، آثار اساتیدی مثل تاکاهاتا و میازاکی به کنار، انیمه ها و مانگاهای سریالی شگفت انگیزی مثل فول متال و کابوی و رمانهای تعاملی مثل اشتاینز گیت و فیت/زیرو و آوای سایا رو شاهد بودیم.
توی ادبیات آثار مدرن دازایی و میشیما و آبه ، کلاسیکهایی مثل تانیزاکی و کاواباتا و معاصرهایی مثل ایشیگورو و موراکامی بزرگانی بودن که حتی منبع اقتباس برای آثار هالیوودی میشدن (نمونش remains of day جیمز فولی)!
توی مقوله موسیقی هم با اینکه موسیقی به عنوان زبانی جهانی شناخته میشه ولی به دلیل اینکه موسیقی هرکشوری میتونه برای کسانی که اهالی اون منطقه نیستن تا حدی غریب باشه، اظهار نظر سخته. ولی برای مثال بند Mono رو میتونم به عنوان یه بند پست راکی معرفی کنم که هم سطح پست راک غربی موسیقی بی نظیری ارائه میده.
از موسیقی و ادبیات به دلیل اطلاعات محدود میگذرم!
_________________________________________________
سینمای چین و کره متأسفانه سالها درگیر جنگ یا محدودیت های خاص یا وضع بد فرهنگی در حیطه زمانی خاص شدند و سینمای کلاسیکشون تا حد زیادی قابل توجه نبوده!
با این وجود سینمای صامت در چین همزمان با ژاپن توسعه پیدا میکنه و استودیوهایی مثل Lianhua همزمان با امثال نیکاتسو بوجود میان و حتی ستاره های شناخته شده و موفقی مثل روان لینگ یو رو به خودش دیده! ولی محدودیتهایی که نظام کمونیستی برای سینمای این کشور بوجود آورد با عث شد تا سالها سینمای این کشور در حد فیلمهای تبلیغاتی باقی بمونه تا وقتی که نسل پنجم و نسل ششم فیلمسازای چینی یه بار دیگه سینمای چین رو به شکوه سابقش برگردونن! چین و تایوان در دهه های اخیر فیلمسازی درجه یکی مثل ژانگ ییمو، انگ لی، یو له، ادوارد یانگ، جیا ژانگ که رو به سینمای جهان معرفی کرده.
از سینمای صامت کره متأسفانه اطلاعی در دسترس نیست و قدیمی ترین فیلم کره ای که با کیفیت قابل قبول در آرشیوها موجوده، وطنی در قلب ساخته شده در سال ۱۹۴۹میلادیه! ولی فیلمسازای نسل دهه شصت مثل کیم کی یونگ و هیون موک کو خوشبختانه در سینمای این کشور جنگ زده و دو شقه شده روحی تازه دمیدن و بقیشون هم خودتون بهتر میدونید.
______________________________________________________________
در مورد بازیها هم اساتید بیشتر از من اطلاع دارن. من تر جیح میدم حرفی نزنم ، ولی اگه بخوام انتخاب کنم، باید dungeon keeper و بالدورز گیت و آرکانیوم و فال اوت و سیستم شاک رو تو یه کفه ترازو و فاینال فانتزی و دراگون کوئست و سری زلدا و سایلنت هیل رو تو کفه دیگه ترازو بذارم و تا ابد بهشون زل برنم و فلسفه بافی کنم، ببینم کدوم کفه برای من سنگین وزن تر هست! که کار من نیست، ترجیح میدم فکر کنم از هر دوتای اینها به یه اندازه لذت میبرم!
___________________________________________________________
در نهایت بعضی وقتها در آثار شرقی اعم از فیلم و ادبیات و سینما آرامشی پیدا میشه، که مطمئنم ناشی از آموزه های مذهب بودایی و مکتب ذن در این فرهنگهاست. مذهبی که همواره تفکر در باب جهان و خویشتن رو سرلوحه خودش قرار داده. درباره مذهب بودایی تحقیقات چندانی نکردم (یا اگر هم کردم یادم نمیاد) ولی این آرامش درونی بودیستها باعث میشه بیشتر گرایش به این فرهنگ داشته باشم و آثار فرهنگی این منطقه برام جذاب تر باشه.
maxinquaye:
حرف دل، من مطلبم اون قدر طولانی شد که پشیمون شدم بگذارم.
مرسی دوست عزیز. :۱۵: :۱۵: :۱۵:
کار فرهنگی خوبیه دیگه :۲۴:
از نقطه نظر من ، بدون شک انتخابم ” غــرب ” است
بازی ها وشخصیت ها و داستان های غربی واقع پذیر تر هستن و بیشتر به سلیقم میخورن
دمت گرم :۱۵:
شرق غرب شرق غرب؟
بحث بازی باشه بازی های سرزمین آفتاب نفس آدمو بند میاره.
فقط یه متال گیر یا رزیدنت یا………….
من با اینا زندگی میکنم
البته غربم بعضی وقتا با هوی راین یا فارنهایت یا آخرین ماو………………..خودی نشون میده
فیلم:غرب برتره اما شرق هم کم نمیاره
موسیقی:هردو.
انیمه هم که دیگه معلومه.
من انیمه هارو بیشتر از فیلم و سریال دوست دارم.عاشقه انیمه هستم.
فرهنگ:مقداری از هردو
زبان:۱انگلیسی ۲جاپونی
این دو زبانو از زبان مادریم بیشتر دوس دارم :۲۴:
نتیجه:هردورو عشقه :۱۵:
کلاً شرقی ها بلد نیستن بازی بسازن. بازی های ژاپنی هم واقعاً قابل بازی نیستن!
تنها محصول شرقی که من دوستش دارم (خودم باورم نمی شه) انیمه پرنسس مونونوکه هست که به طور غیر قابل باوری ازش خوشم میاد وگرنه کلاً نه بازی های ژاپنی، نه انیمه هاشون و نه مانگا اصلاً با سلیقه من جور نیست.
نمیشه به طور کامل به یه سمت متمایل شد! واقعاً بعضی از آثار شرقی هستن که هنوز که هنوزه رقیبی براشون پیدا نشده و در مورد آثار غربی هم همینطوره! مثلاً خودم به شخصه با نقش آفرینی های غربی بیشتر حال میکنم ولی بعضی از JPRG رو عاشقشونم! کلاً خیلی مشکله انتخاب از بین غرب و شرق یکی رو انتخاب کرد چون صنعت گیم با در کنار هم قرار گرفتن این دو بلوک هویت پیدا میکنه و به نوعی میشه گفت که مکمل همدیگه هستند!
شرق
و البته به صورت خیلی خاص
سرزمین آفتاب “ژاپن”
:۱۵: :۱۵: :۱۵: