نگاهی بر تئوری عجیب بازی Metal Gear Solid V: The Phantom Pain
نگاهی بر تئوری عجیب بازی Metal Gear Solid V: The Phantom Pain؛ تراوشات هزارتوی یک مغز پیچیده
هیدئو کوجیما (که دیگر در وصفش نیازی به گزافهگویی و سخنهای تکراری نیست)، یک نابغهی تمام عیار است. نه به این خاطر که میبینیم تحولی در مخفیکاری یا داستانسرایی بهوجود میآورد، بلکه بخاطر مشغول کردن ذهن طرفدارانش که کار هر انسان معمولیای نیست. سازندههای زیادی میشناسیم که در طراحی و دیزاین بازیهایشان یک شاهکار خلق میکنند و شاید کارهایی بکنند که دست کوجیما را از پشت ببندند، اما در عوض، کوجیما هم یک کاری میکند که همان سازندهها هم نمیتوانند به گرد پایش برسند! اگر هم برسند، ممکن است یک نمونهی نصفهونیمه را خلق کنند که در نهایت یک اسکی (!) خیلی تابلو میشود. فعلاً سعی ندارم تا این حرفم را در همینجا اثبات کنم و مهم نیست که باور میکنید یا خیر، فقط پیشنهاد میکنم که تا ته متن را بخوانید تا متوجه حرفم شوید و صد البته، بهطور کامل ایمان بیاورید.
دیگر دیدن تئوریهای قبل از انتشار یک نسخه از متالگیر، مطمئناً برای طرفداران عادی شده است. با اینکه این تئوریها بعضیشان چیزهای فوقالعاده عجیبی که در بازی نهایی نیستند را مطرح میکنند، اما باز هم بسیار قابل توجهاند و میتوانند در بازی نهایی وجود داشته باشید. برای این نسخه از بازی هم تئوریهای واقعاً زیادی موجود است اما یکی از آنها که بحثها و ویدئوهایی زیادی پیرامونش قرار گرفته، یک تئوری واقعاً جالب است و در عین حال شاید مهمترین تئوری؛ این تئوری موضوعش بهطور خلاصه اثبات کردن این است که بیگباسی که در بازی کنترل میکنیم، همان Gray Fox است! ابلهانه بهنطر میرسد اما فراموش نکنیم که کوجیما چند سال پیش اعلام کرده بود که دوست دارد متالگیری بسازد که شخصیت اصلیاش گریفاکس باشد. از آن جهت هم که این به احتمال بسیار زیادی آخرین متالگیری است که میسازد، مطمئناً دوست دارد که تمامی آرزوهای بربادرفتهاش را در آخرین نسخهی این سری قرار بدهد. شاید هم کوجیما دلش هوس کرده تا دوباره همان قضایای MGS2: Sons of the Liberty را تکرار کند. در ضمن، بهتر است این قسمت از صحبتهای کوجیما با لحجهی دست و پا شکستهی انگلیسیاش که میگوید: «ما در واقع دو تا اسنیک متفاوت داریم.» همیشه آویزهی گوشمان باشد.
دلیل اینکه خیلیها ممکن است تصور کنند این بیگباس، همان گریفاکس نیست، این است که او برخلاف بقیهی سربازها که از اسلحه استفاده میکنند، از شیوههای رزمی و سنتی (نینجامانند) بهره میبرد؛ بنابراین او امکان ندارد که بیگباس جدید باشد ولی خب، اشتباهتان همینجاست که کوجیما را دست کم گرفتهاید.
Naomi Hunter، در یکی از نسخهها دربارهی گریفاکس که مثل برادرش میماند توضیحاتی میدهد. هنگام توضیح، ما تصاویری را هم از آن زمان گذشتهی گریفاکس مشاهده میکنیم و میبینیم که او در آن زمانها، از جهت لباس مثل بیگباس است و هنوز به یک نینجا تبدیل نشده. نائومی در یکی از دیالوگهایش که به گریفاکس مرتبط میشود میگوید: «من توی چشمهاش میدیدم که اون انگار توسط شخصی ترسناک بیخانمان شده ولی من هیچوقت این سوال رو ازش نپرسیدم و هیچوقت هم به من دربارهی اون موضوع، جوابی نداد.» حالا سری میزنیم به قسمتی از آهنگ Sins of the Father که در طی نمایش بازی در E3 2013 پخش شد. در قسمتی از شعر میبینیم که گفته میشود: «در قلبم فقط این رو میدونم که تا زمانی که تاریکی در چشمهایش هست، راهی برای برپا کردن روشنایی نیست.» از آن جهت که همیشه آهنگهای پخششده در تریلرهای این بازی، با خود داستان ارتباط معنایی داشتهاند، این قسمت از شعر هم قطع به یقین ارتباطی ناگسستی با گریفاکس دارد؛ به این دلیل که بیگباس تنها یک چشم دارد اما گریفاکس هر دو چشم.
فارق از زبان، دو موضوع محوری دیگر هم حول و پیرامون داستان بازیاند که مربوط میشود به نژاد و انتقام. در MGS2: Solid Snake گریفاکس به ما میگوید که در ویتنام توسط شخصی سیاهپوست (مربوط به نژاد) شکنجه میشود. از آن جهت هم که بیگباس در آن قسمت به بچههایی سیاهپوست شلیک میکند (مربوط به انتقام)، میتوان باز هم اینگونه برداشت کرد که بیگباس مشاهده شده در آن صحنه، خود گریفاکس است.
در یکی از نمایشهای بازی میشنویم که گفته میشود: «سایفر یعنی زیرو…». چیز سادهای است مگر نه؟ حتماً شما هم فکر کردید که مقصود از این جمله به میهنپرستان و سردستهی آنها یعنی David Oh مربوط میشود اما بهشدت در اشتباهید! به این دلیل که معنی دیگر زیرو، Null است و Null هم نام دیگر گریفاکس. این هم سرنخی دیگر که اشاره به تئوری ما دارد.
به زیر اسم Venom Snake دقت کنید، این وسط یک چیز اصلاً با عقل جور در نمیآید.
چند وقت پیش عکسی کاملاً رسمی منتشر شد که متالگیرها و اسنیکها را به ترتیب سال عرضهی بازیها نشان میداد. در آن عکس میتوانیم ببینیم که زیر نام مستعارهای بیگباس در نسخههای سفیر صلح و سطح صفر از بیگباس استفاده است اما برای بیگباس در MGSV: TPP هیچ نام مستعاری (حداقل بیگباس) انتخاب نشده! آن هم در صورتی که اسنیک در پایان سفیر صلح میگوید: از الان به من بگید بیگباس.»
اسنیک نشان داده شده در سطح صفر، همان اسنیک واقعی است ولی آن اسنیکی که در طی نمایش E3 2013 بازی دیدیم خیر؛ بنابراین میتوان نتیجه گرفت صداپیشهی قدیمی اسنیک یعنی دیوید هایتر، به این نسخه برمیگردد و تغییر صداپیشهی او به این دلیل است که کوجیما نمیتوانست برای دو شخصیت متفاوت از یک صداپیشه استفاده کند؛ به همین دلیل کیفر ساترلند را جایگزین اسنیک (یا بهتر بگویم اسنیک جدید) میکند. ضمن اینکه شما در نسخهی PC بازی میتوانید سه فایل صوتی گوش کنید که صدایش شباهت عجیبی به دیوید هایتر دارد. شاید برایتان این سوال پیش بیاید که اگر اسنیک در سطح صفر همان واقعیاش است، پس چرا باز هم بهجایش از کیفر ساترلند استفاده شده؟ جواب سوال در خود حرفهای کوجیما هم هویداست. او گفته که تغییراتی جزئی در داستان داده است؛ بنابراین مواردی را میبینید که با آیندهی داستان این سری در تضاد به سر میبرد؛ بهطور مثال همان دست مصنوعی بیگباس هست و شاید تغییر صداپیشه هم جزئی از این تغییرات باشد. هر چند که شاید هم نباشد و اعتبار این قسمت را بکاهد.
در پایان سطح صفر دیدیم که بازدید آزانس انرژی اتمی از پایگاه مادر، تنها یک حقهی فریبنده بوده تا پایگاهشان را نابود کنند. همهی این اتفاقات، در نهایت منجر میشود تا اسنیک بر اثر منفجر شدن دومین بمب موجود در بدن پاز، به یک کمای نه ساله برود. بعد از اینکه اسنیک به آنجا میرود، در یکی از تریلرهای بازی میبینیم که دوستش یعنی کاز میلر، به شخصیت سومی که از دیدش حوادث را میبینیم اشاره میکند که احتمال میرود همان فرنک ییگا یا گریفاکس باشد که در ادامه میگوییم چرا.
تصادف؟
در قسمتی از دههی ۷۰، بیگباس، گریفاکس را از یک پایگاه ارتشی واقع در ویتنام نجات میدهد. وقایع نسخهی سفیر صلح هم در ۱۹۷۴ رخ میدهد و متوجه میشویم که نجات دادن گریفاکس تا سال ۱۹۷۴ اتفاق نیفتاده است. از آن جهت هم که سطح صفر ادامهی همان سفیر صلح است، ما میبینیم که باز هم تا آن زمان بیگباس هنوز گریفاکس را نجات نداده و به کما میرود و در ۱۹۸۴ بههوش میآید. پس چطور ممکن است کسی که تا آن زمان نمیتوانسته کسی را نجات دهد، گریفاکس را نجات میدهد؟ همین مورد، میتواند کمای نه سالهی بیگباس را زیر پا بگذارد که در ادامه دربارهاش توضیح میدهم.
بعضی از طرفدارها ممکن است برایشان این سوال پیش آید که اگر این همان گریفاکس است، پس چرا دست مصنوعیاش با بیگباس واقعی مو نمیزند؟ خب، برای جواب این سوال میشود به همان اولین نمایش بازی در VGX (یا همان VGA مرحوم) سال ۲۰۱۲ اشاره کرد. شاید بشود گفت آنجا تنهایی جایی هست که میتوانیم بیگباس واقعی را ببینیم و مشاهده کنیم که دست مصنوعیاش شبیه دزدان دریایی است نه گریفاکس. حالا جدا از آن، دست مصنوعی قرمز بیگباس هم شباهت عجیبی به آن زمانی دارد که لباس قرمر گریفاکس را بر تنش میبینیم. هر چند میدانم در طول متنم به آن زیاد اشاره کردهام، اما آیا باز هم این یک تصادف است؟
پیشگویی ما این هست که اسنیک موجود در Metal Gear Solid V: The Phantom Pain (که زین پس بهطور اختصار آن را MGSV: TPP مینامیم) که از صداپیشگی کیفر ساترلند بهره میبرد، همان گریفاکس است و وطیفه دارد تا زمانی که اسنیک در کما هست، از وی مراقبت کند. اکنون شاید این سوال مطرح شود که پس قیافهاش چه و چه توجیحی پشت آن پنهان شده است؟ جواب بسیار ساده است. میتوانیم بگوییم که گریفاکس صورت خراشیدهای دارد (همانطور که اکثر مواقع از ماسک استفاده میکند)؛ بنابراین طی یک جراحی پلاستیک یا شاید هم با استفاده از ماسک، توانسته چنین قیافهای دست و پا کند. البته کوجیما زرنگتر از آن است که ما را با چنین سناریوی منسوخشدهای روبهرو کند و ممکن است قضیه فراتر از اینها برود.
فعلاً فلشبکی میزنیم به گذشته؛ به گذشتهای نسبتاً دور و جایی که کوجیما اقدام به رونمایی از موتور پایهی جدیدش یعنی فاکس انجین (Fox Engine) کرد. اگر یادتان باشد، در آن زمان کوجیما اقدام به انتشار چندین عکس مختلف کرد برای قدرتنمایی. در لابهلای عکسها اگر دقت کنید، صورت شخصی را میبینید که شباهت غیرقابل انکاری به گریفاکس دارد. اگر به جای زخمش هم دقت کنید، دقیقاً با قسمتی که شاخ اسنیک در آمده یکی است. تصادف آیا؟
متاسفانه در تریلرها دید درستی از چشمهای اسنیک نداشتهایم تا بهطور دقیق رنگش را تشخیص دهیم، ولی در E3 2013، بهوضوح میشود دید که رنگ چشم بیگباس سبز است. در صورتی که بیگباس اصلی، چشمانی آبیرنگ دارد. این مورد هم از حرفهای کلنل ولگین (که میگوید من از چشم آبیها متنفرم) مشخص است و هم از عکسها. چشمهای گریفاکس هم رنگی شبیه بیگباس جدید دارد. دوباره تصادف؟ جدا از رنگ چشم، به گیس کردن موهای بیگباس میرسیم که خلاف نوع موهای بیگباس است. او حتی در آینده هم از بند برای موهایش استفاده نمیکند.
یک فلشبک میزنیم به نمایش E3 2013 بازی؛ آنجایی که آسلات خطاب به بیگباس میگوید: «انتظار دارم تا بهخوبی به چشمهات مسلط شده باشی؛ چشمهایی به حرکت بعدیت جهت میدن.» دقت کنید که آسلات چشمها را جمع بست در صورتی که بیگباس تنها یک چشم دارد. اگر به چشمبند بیگباس در طول همهی نسخهها دقت کنید، میبینید همهیشان چشمبندی دو بنده دارند ولی چشمبند بیگباس در این نسخه، سه تا بند دارد. از حرف آسلات میشود اینطور برداشت کرد که بیگباس میتواند از چشمبندش بهعنوان یک دوربین استفاده کند؛ چیزی مانند سالید اسنیک در MGS4: Guns of the Patriots. در نمایشها هم اگر توجه کنید، شاهدید که اسنیک بدون اینکه دوربینی داشته باشد، میتواند مثل یک دوربین دشمنانش را نشانهگذاری و حتی زوم کند در صورتی که بیگباس واقعی چنین کاری از عهدهاش خارج است.
البته توجه کنید که اگر ما همان گریفاکس باشیم، تنها شاید یکسوم بازی را با او سپری میکنیم و بالاخره بعد از نه سال میتوانیم بیدار شدن اسنیک از کما را ببینیم؛ چرا که تئوریای هم هست که میگوید شخصی که خودش را اسماعیل میخواند، همان گریفاکس خودمان است! برای همین هم هست که میبینیم کیفر ساترلند صداپیشگیاش را به عهده داشته. آیا واقعاً فکر میکنید دو شخصیت متفاوت، از یک صداپیشگی بهره میبرند؟ تا به حال فکر کردید که چرا بعد از اینکه اسنیک واقعی از کما بیرون میآید، دیگر کلام یا صحبتی از او نمیبینیم؟ بنابراین میشود گفت که بیگباس واقعی صداپیشهاش همان دیوید هایتر است. اگر هم اخبار چند روز پیش را دنبال کرده باشید، میبینید که او عکسی از خودش منتشر کرده که او را در صداپیشگی نشان میدهد. البته دلیل دیگری هم هست که اثبات میکند اسماعیل همان گریفاکس است. اگر در نسخهی اول Metal Gear به دیالوگهای بین سالید اسنیک و گریفاکس توجه کنید، میبینید که او میگوید: «من زمانی توسط یک سرباز رومانیایی شکنجه شدم، اما او (بیگباس) دوباره من رو نجات داد. اونها داشتن گوش و بینیام رو میبریدن.» آیا شما فکر میکنید که این هم تصادف است که شخصیت مرموزمان گوش و بینیاش را باندپیچی کرده است؟ آیا باز هم خطوخراشهای عمیق روی بینی و گوش بیگباس به اصطلاح جدید تصادف است؟
برمیگردیم به اولین نمایش بازی. اگر به صحبتهای اسماعیل هنگام بلند کردن بیگباس گوش کنید، او به بیگباس میگوید: «On your feet soldier». چیز ساده و غیرمهمی است مگر نه؟ ولی اشتباه نکنید، کوجیما برای تکتک دیالوگها ساعتها فکر کرده است. عبارات مذکور، دقیقاً همان حرفهای گریفاکساند که در کمیک MGS1 هنگام بلند کردن سالید اسنیک به او میگوید.
حتی نام اسماعیل (گریفاکس) هم شک برانگیز است. این اسم، میتواند به یک شخص مطرود یا سرگردان اشاره داشته باشد. یا بهتر بگویم، کسی که نقش یک سرگردان را در بیابان دارد که با بیگباس در افغانستان خیلی جور در میآید.
در قسمتی دیگر از نمایش بازی در E3 2013، میبینیم که بیگباس تعدادی الماس در دستهای چند کودک آفریقایی میگذارد ولی بعد از آن، با حالتی سراسیمه از بیگباس فرار میکنند. بلافاصله بعد از این صحنه، ما میبینیم که بیگباس شروع به تیراندازی میکند که احتمالاً به همان سمتوسوی آن بچههاست و پسزمینهی تصویر این عامل را قوت میبخشد. با توجه به اینکه ما بچههایی آفریقایی را میبینیم، میتوانیم اینطور نتیجه بگیریم که این مربوط به سال ۱۹۷۹ و جنگ Rhodesian (کشوری در قارهی آفریقا) است که گریفاکس هم از قضا در آن شرکت داشت و یک خانوادهی بیگناه را کشت. البته شاید در آن صحنه، بیگباس به هیچ پسربچهای شلیک نکرد؛ چرا که کشتن کودکان در طول بازیها، از خشنترین صحنههای بازیاند و ESRB مطمئناً مخالفت سنگینی با آن میکند. بهطوری که بهجای ردهی سنی +۱۸، به آن Adult Only را میدهد که حتی ممکن بود منجر به افت فروش بازی در کشورهای خارجی شود.
!?The trojan horse (Deepthroat) is in! Dafauq
اگر وقایع Shadow Moses را به یاد داشته باشید، در آنجا گریفاکس نام مستعار Deepthroat را برایاش انتخاب میکند. حالا میرسیم به سطح صفر؛ آن قسمتی که Skull Face (جمجمهی سوخته) از Trojan Horse حرف میزند. در نگاه اول شاید تصور کنید معنی اصلی این موضوع، به یک شیوه قدیمی در جنگ مربوط است که یونانیان سالیان پیش برای جنگ با دشمنان خود ابداع کردند؛ بدین معنا که دشمنان سوار بر اسبی بزرگ و چوبی به عنوان یک مکان تفریحی وارد شهر میشدند اما در حقیقت این یک حیله برای قایم کردن سربازان در آن بود. در لغتنامه برای این واژه توضیح داده میشود که هر ترفند یا حیلهی جنگی برای نابودی دشمن مساوی است با اسب تروجان، ولی کوجیما قضیه را پیچیدهتر میکند. اسب تروجان میتواند به Win32. Deepthroat اشاره داشته باشد که معادل یک اسب تروجان است. به هر حال هر چه باشد، باز هم اشارهای دارد به گریفاکس.
E3 2014 بود که تریلری دیگر از بازی منتشر شد که از آهنگ Mike Oldfield – Nuclear بهره میبرد. این قطعه هم مثل بقیهی موسیقیها رابطهای تنگاتنگ با داستان بازی داشت. در قسمتی از شعر از عبارت «بچههای متروک» استفاده میشود. در بسیاری از مواقع، این لقب را میتوان به بچههای جنگ نسبت داد. گریفاکس هم در بچگی روزهایی را به عنوان «بچه سرباز» در جنگهای Mozambican سپری میکند. همان جنگهایی که بعد از آن او پدر و مادر Naomi را میکشد و بعد، در مقابل گناههایش ابزار پشیمانی میکند؛ چون که دیگر نمیتواند آنها را پاک کند. حالا میرسیم به یکی از تکستهای آهنگ Sins of the Father که میگوید: «گناهان هرگز نمیمیرند و ما این خونها رو نمیتونیم پاک کنیم.» این قسمت، رابطهی عجیبی با گریفاکس دارد و این غیرقابل انکار است. حتی آهنگ Nuclear هم در کنار ارتباطش با خود بیگباس، اشاراتی هم به گریفاکس دارد. در این آهنگ گفته میشود: «در قلب یک شیشهی شکسته، که در اعماق یک بچهی متروک (بچهی جنگ) قرار داره.»
ایمان آوردید؟
تعداد تئوریهای دیگری هم دربارهی بقیهی چیزها هست که میشود در قسمتهای بعدی بهطور مفصل به آن پرداخت اما فعلاً سعی شد تا یکی از جنجالیترین آنها مطرح شود. این تئوریها آنقدر پیچیدهاند که شاید تا زمان انتشار بازی نتوانید کاملاً بهشان پی ببرید؛ زیرا هنگامی که مچ کوجیما را بگیرید، در نقطهی بعدی او هم مچتان را قطع میکند و هم تئوریتان! دریای گستردهی اینها عمیق است و یقیناً نمیشود متوجهی آنها شد ولی باز هم استاد منت بر سر طرفداران گذاشه و با چندین نشانه سعی کردهاند تا ما را به فکر فرو ببرند. البته شاید هم تنها یک حقه برای سرکار گذاشن ما باشد. به هر حال، زمان پاسخگوی معماهای این انتقام (؟) مجهول خواهد بود. بهشخصه فکر میکنم این تئوریها در جایی دست کوجیما را میبندند و به سوزهای برای منتقدان تبدیل میکند؛ چون که شما وقتی به تئوریای برخورد کنید، بعد از آن باز با چیزی روبهرو میشوید که آن را کاملاً نقض میکند و امیدوارم که کوجیما از دست چنین داستانی بهخوبی بر بیاید. فقط امیدواریم که این هم ماجرایش شبیه به MGS2: SotL نشده و تنها بخش کوچکی را با گریفاکس سپری کنیم و بقیه را با بزرگترین جنگوی قرن بیستم! در پایان، مقاله را با خلاصهای از صحبتهای یک فیلمساز با اسم Avi Arad که کوجیما را تحسین میکند به اتمام میرسانم.
فیلمساز مشهور Avi Arad (که سری فیلمهای X-Men و Spider Man را در کارنامهاش دارد) در کنار کوجیما. فقط ببینید که او را چگونه مورد مدح و ثنا قرار میدهد.
«Metal Gear Solid V: The Phantom Pain [و کارگردانش هیدئو کوجیما] واقعاً نمایشهای خیرهکنندهای رو ارائه میدن. اینها مملو از نمادهایی فلسفی و عمیقاند که همگی از آقای کوجیما توقع داریم. اگر چه اون خیلی خوب بلده داستان [بازی] رو از طرفدارهاش پنهان کنه و سپس یک نمایش فریبنده ارائه بده.»
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
دلیل این رو کوجما گفت
یکی از ویژگی های گیم پلی کات سین های دینامیک هست که با توجه به موقعیت تغییر می کنن
Metal Gear Solid V: The Phantom Pain؛ تراوشات هزارتوی یک مغز پیچیده
منون بابت متن کاملتون.ولی من با یه سری از مثالا مشکل دارم.ینی خود مثالا رو فهمیدم ولی متوجه ربطشون به گری فاکس نمیشم.
دمصنوعیما این که این بیگ باس، نیکد اسنیک خودمون نیست ۷۰% قطعیه.حتی به نظرم اسنیک گراند زیروز هم بیگ باس واقعی نیست.اصلا قیافش هم به نظرم شبیه نیکد اسنیک نیست، چه برسه به اخلاقش.مثلا تو گانز آف دی پیتریوتز، بیگ باس نه اسکار رو صورتش داره نه دست مصنوعی.ولی تئوری گری فاکس هم خیلی وقته که اشتباه بودنش ثابت شده.اصلا عقلانی نیست که فرنک گیگر قیافشو مث بیگ باس کنه ولی تو متال گیر ۱ دوباره جوون و سالم باشه.اصلا قصدش از این کار چی می تونه باشه؟
ولی همون طوری که قبلا هم گفتم، این بازی شاهکار کوجیماس.حتما سعی می کنه در خلال بازی یا تو نوارا به بیش تر سوالا و موضوعات حاشیه ای پاسخ بده.من فک می کنم کوجیما تمام شخصیتای اساسی رو تو این قسمت جمع می کنه.بیگ باس، سالید و لیکویید اسنیک، سالیدوس، کاز، آسلات، فرنک گیگر، رایدن و با توجه به تریلر جدید شاید باس!پس قضیه ی گری فاکس حتما معلوم میشه.
راجع به کشتن آفریقایی ها هم من فک می کنم حیله ی ادیت کوجیما باشه.
اینکه میبینیم بیگباس توی MGS4 نه دست مصنوعی داره نه شاخ، بخاطر این هست که وقتی بعد از MG2 که توسط سالید اسنیک سوخته میشه بدنش رو با کلونهاش (نمیدونم دقیقاً که کلونها بود یا نه) بدنش رو با اونا ترمیم میکنن واسه همینه شاخ و دست مصنوعیش از بین میره.
خودمم امیدوارم اگه تو نقش گریفاکس میریم که خودم ۵۰ ۵۰ میدونم فقط مدت کوتاهی باشیم و بقیه رو با بیگباس ادامه بدیم.
دربارهی دروغ بودن وقایع سطح صفر هم تئوریهای خاص خودشو داره! هر چند خیلی عقلانی نیست.
آقای بهرامی منتظر مقاله ای در مورد تریلرE3 2015هستیم بشدت.
بله حرفتون راجع به پیوند از سالیدوس درسته.ولی من چیزی از اسکارها و دست مصنوعی بیگ باس تو متال گیر ۱ و ۲ هم نشنیدم آخه.
بحث متال گیر شد یه سوال اومد تو ذهنم.سر جریانات آوتر هون، چه جوری بیگ باس و مستر میلر و سالید اسنیک و لیکویید اسنیک همه با هم عضو فاکس بودن بدون این که مشکلی با هم داشته باشن؟اگه بیگ باس تی تی پی، همون بیگ باس متال گیر باشه، ینی کلی جنایت انجام داده.پس چه جوری مستر میلر و کلنل یا افراد دیگه مشکلی با حضورش تو گروه نداشتن!؟
مقاله خوب بود منتهی بعید میدونم چنین اتفاقاتی بیفته واسه بازی. اینجوری میشه واسه هر چیزی یه تئوری پیدا کرد.
تشکر از نویسنده عزیز که ما رو دوباره هایپید!
کی میاد دیگه… :۱۵: :۱۵:
دقیقا و اینکه وقتی میتونی به اهمیت یه کاراکتر پی ببری که
بدونی سر گزشتش چی بوده در اینجا یعنی بیگ باس
عزیزم مطمئن باش کسانی که این سری و دنبال میکنن و میبینی که انقد واسشون مهمه که ساعتتها وقت میذارن و فرضیه میسازن واسه داستانش دنبال این نیستن ببینن بیگ باس کجا رفته بشاشه
حالا اگه شما دنبال این چیزایی یه فکری به حال خودت بکن
داغوووونی داداش داغووووووون
اینجوری که تو میگی کلا باید تاریخ و تاریخ نویسو قلم بگیریم از صحنه ی روزگار چون گذشته کلا مهم نیست از نظر تو
تو اگه فن متال گیر بودی بی تاب بودی واسه فهمیدن اینکه چرا بیگ باس از یه قهرمان به یه ضد قهرمان تبدیل میشه
شاید تو mgs 4 داستان سالید اسنیک تموم شد ولی بیگ باس اصلا
عزیزم مطمئن باش کسانی که این سری و دنبال میکنن و میبینی که انقد واسشون مهمه که ساعتتها وقت میذارن و فرضیه میسازن واسه داستانش دنبال این نیستن ببینن بیگ باس کجا رفته بشاشه
حالا اگه شما دنبال این چیزایی یه فکری به حال خودت بکن
داغوووونی داداش داغووووووون
اینجوری که تو میگی کلا باید تاریخ و تاریخ نویسو قلم بگیریم از صحنه ی روزگار چون گذشته کلا مهم نیشت از نظر تو
تو اگه فن متال گیر بودی بی تاب بودی واسه فهمیدن اینکه چرا بیگ باس از یه قهرمان به یه ضد قهرمان تبدیل میشه
شاید تو mgs 4 داستان سالید اسنیک تموم شد ولی بیگ باس اصلا
یه زمانی فن این بازی بودم اما بعد از چندین سال (نسل) متال گیر بازی کردن ، دیگه برام اون جذابیت سابق رو نداره . مشکلی که با این شماره های اخیر متال گیر دارم همین فلش بک زدنهاست ، چرا باید گذشته فردی که آیندش مشخصه جالب باشه ، داستان متال گیر تو قسمت ۴ تموم شد یا حداقل تمامی کاراکترها به نهایتشون رسیدن . حالا اینکه تو گذشته و ۲۰ ۳۰ سال قبل بیگ باس کی و کجا رفته “دستشویی ” چه اهمیتی داره ؟!!!!
فلش بک زمانی تاثیر گذار و بجاس که خط اصلی داستان تموم نشده باشه ، مثلا زمانی که “نسخه ۳” بازی بعد از نسخه دوم عرضه شد .(Snake Eater)
قبول دارم که اکشن و مخفی کاری این بازی تو شماره ۵ به تکامل رسیده ،در خوب بودن گیم پلی بازی هیچ شکی نیس اما مشکلی که حداقل من تو سری بازیهای متال گیر میبینم اینکه خط اصلی داستان طی چندین سال تولید این بازی ، “بشدت” دست مالی شده . حالا هم که قرار بیگ باس رو دوباره ملاقات کنیم باید با انواع ادو اطوارهای جدید کوجیمایی مثل شاخو ترکش این بابا رو ببینیم .
حالا میتونید حمله کنید
با این قسمت نظرتون که گفتید گذشته ی بیگ باس مهم نیست مخالفم اتفاقأ بین سالهای ۱۹۸۴_۱۹۹۰ همیشه مجهول بوده و کسی دلایل ساختن outer heaven رو نمیدونسته،دلیل اینکه چرا گری فاکس اینقدر آدم مهمی بوده که سالید رو برای نجاتش مأمور میکنن(البته اون قضیه ساختگی بود)،همچنین در metal gear wiki به یک دوره ای اشاره شده که بیگ باس با major zero وocelot همکاری میکرده و بعدش با اونها قطع همکاری میکنه(یکی از دلایلی که همه میدونیم ساختن کلون از بیگ باس بدون اجازه ی خودش بوده)و…..
بنظرت اشکال داره به ابهامات یک دوره ی مهم از زندگی big boss بپردازن؟؟!!چون من باهاش مشکل ندارم خیلی هم مشتاقش هستم
@ Moein Alizade
نه اشکالی نداره ، به هرحال هر کدوم از شخصیتهای این بازی طرفدارانی داره و داستانهای اونها میتونه براشون جذاب باشه.
من از دید خودم به بازی نگاه میکنم و نظر خودمو گفتم
مهم ترین قسمت این قصه همین برهه از زمانه که بیگ باس به کما میره، کلا هرچیزی بوجود میاد در طی این سالها هست و اساس داستان متال گیر هست.
آه این بوده ما بر عکس گرفتیم :۲۵: