کهکشانی ها|سیاره ششم

در ۱۳۹۴/۰۴/۳۰ , 17:58:41

امشب وقتش است. وقتش است تا عنوانی را زیر و رو کنیم که توانست جوایز زیادی را برای نمایش درخشانش در نمایشگاه امسال بدست بیاورد. مصاحبه ها را که می‌خواندم تعاریفی چون یک عنوان کامل، یک اثر هنری زیبا، یک دنیای متفاوت از سوی بزرگان عرصه‌ی بازی به چشم می‌خورد. نمایش این عنوان در نمایشگاه بسیاری را بهت‌زده کرد، چشمان خیلی ها را گرد کرد و خلاصه انتظارها از این عنوان محبوب را نه تنها برآورده کرد بلکه فراتر از آن نیز برد. خیلی معطل‌تان نمی‌کنیم و می‌رویم سراغ معرفی کهکشانی شماره ششم , آخرالزمان بی پایان . . .

کهکشانی ششم . . .                                               آخرالزمان بی پایان

werwer

دو مورد در باب این عنوان همیشه مسئله ساز بوده است، البته منظور نسخه پیش رو است؛ یکی بحث گرافیک و دوم بحث سگ وفادار و همراه شما. خوب می‌خواهم در باب این دو مورد با شما صحبت کنم.

اگر نگران این هستید که همراه شما که مانند همیشه در بازی مشکل ساز بود و بایستی از او نیز محافظت می‌کردید اینبار هم دردسر ساز اشود، باید بگویم خیر! این‌بار دوست سگی شما هرگز نخواهد مرد!

برویم سراغ فاکتور اصلی که سوال خیلی از شماها هم هست؛ گرافیک. هیچکس مانند کارگردان بازی یعنی آقای هاوارد نمی‌تواند در مورد گرافیک این اثر برای ما توضیحات شفافی ارائه کند. حالا باید ببینیم چه گفته است:” در تمام بازی هایی که ما ساخته‌ایم، گرافیک بازی همیشه عضوی جدا نشدنی از بازی‌ها بوده است ولی علاوه بر اهمیتی که برای گرافیک بازی قائل هستیم به اینکه اثر ما خاطره ای خوش برای مخاطبان به جا بگذارد نیز فکر می‌کنیم. اگر دنیایی که ما در بازی می‌سازیم علاوه بر جزییات بیشتر، جزییات پویای بیشتری نیز داشته باشد که گیمر وجود این دنیا را درک کند، آن وقت است که می‌توانیم بگوییم که یک دنیای واقعی طراحی کرده‌ایم که واقعاً کاربران را درون خود غرق خواهد کرد. برای طراحی و القای یک دنیای واقعی به بازی، گرافیک بسیار مهم است. در Fallout3 محیط بازی تکراری است و اگر کسی ۸ ساعت به بازی کردن بپردازد ممکن است افسرده شده و از بازی زده شود و در Fallout 4 ما قصد داشتیم این موضوع را از بین ببریم تا کاربران از حضور در دنیای این عنوان خسته نشوند و از آن لذت ببرند.”

sdsvdv

غروب پاییزه دلم غم انگیزه

البته شایان ذکر است که قطعا دلمردگی و تم تاریک و افسرده و سنگین لازمه‌ی اتمسفر یک مانند فال اوت است زیرا بمب اتم جهان را زیر و رو کرده و این محیط افسرده شالوده یک چنین اثری است.

گاردینر تهیه کننده ارشد تیم بازیسازی نشسته است پای بازی و حرف جالبی را در مورد آن زده است:” من تا کنون به مدت ۴۰۰ ساعت این عنوان را تجربه کرده ام اما هنوز هم جاهایی برای کاوش باقی مانده که من ندیده ام.”

مدیری از بتسدا در مورد اینکه چرا گرافیک بازی هواداران را با وجود ورود به نسل هشتم سورپرایز نکرده و در واقع ما شاهد تحول عظیم در گرافیک این اثر نبودیم اینگونه پاسخگو بودند:” هر کاری که ما انجام می دهیم از تعادلی برخوردار است. ما می توانیم یک بازی گرافیکی بسیار چشم نواز را خلق کنیم اما مقداری از این مهم خواهیم کاست تا آن دسته موارد دیگر را که مد نظر داریم (عناصر مربوط به گیم پلی وسیع بازی) محقق سازیم.”

طبق روال اعلام کنم که بازی در ۱۹ آبان ماه امسال روی هر سه پلتفرم Pc و Ps4 و Xone منتشر خواهد شد. بازی روی رزولوشن ۱۰۸۰p و با نرخ فریم ریت ۳۰ اجرا خواهد شد و هاوارد اعلام کرده قصد دارد روی پلتفرم ها شرایط یکسانی را ایجاد کند.

iopiopi

ما و جی تی ای نداریم هر دو اینکاره ایم!

وقتی از هاوارد کارگردان این اثر سوال شد که دوست دارد عنوانش با چه بازی مقایسه شود و چگونه باشد بیان کرد:” من فکر مى کنم که در چند سال اخیر، GTA V در کارى که ما قصد انجام اون را داشتیم، از تمامى عناوین موفق تر بوده. من به بازى نگاه کرده و با خودم فکر مى کنم، چطور این کارو کردن؟ این چیزی هستش که ما مى خوایم خلق کنیم. حس اینکه به همه جا سفر کنید و هرکار دوست دارید انجام دهید. GTA V این کارو عالى انجام داد. اون شما رو در دنیایی قرار میده و به کارگردانش تبدیل می کنه. این عنوان در تمامى موارد به مخاطب “بله” (دست کاربر در عنوان باز مى باشد) میگه و این کارى هستش که ما می‌خوایم انجام بدیم. این بازى فوق العاده است.”

تا یادم نرفته بگویم که بازی روی پی سی نرخ فریم محدود و ثابتی ندارد!

از هاوارد سوال کردند که تفاوت این نسخه با نسخه قبلی در چیست؟ تفاوت محیط غمبار و اندوهگین قبلی با این محیط متنوع کجاست؟ او پاسخ جالبی داد:” اگر ما جهانی را خلق کنیم که بجای جزئیات ریز فراوان، دارای عوامل محیطی پویا و متغیر باشد، این مهم علاوه بر سریع‌تر کردن روند بارگذاری بازی، باورپذیری آن را نیز دوچندان می‌کند. چنین مواردی دارای اهمیت بسیاری در نزد ما است چراکه باعث می‌شود دیدی وسیع‌تر نسبت به دنیایی غم‌زده و نابودشده داشته باشید. اگر به گذشته برگردیم و Fallout 3 را به‎یاد آوریم، مطمئنا شباهت‌(هایی) بین این دو عنوان می‌بینیم و به همین دلیل هم اگر شما هشت ساعت مداوم به گشت و گذار در محیط بازی بپردازید، عجیب نیست اگر کمی حس غم نسخه‌ی قبلی را تجربه کنید.”

zxczxc

اسکایریم, داداش بزن بغل

چرا بازی دیر عرضه می‌شود؟ دلیل این همه ریزه کاری چیست؟ پاسخ مطمئنی وجو دارد:” اگر ما احساس نمی‌کردیم که این زمانی که صرف ایجاد هیجانی که انتظارش را داشتیم، جذابیتی که می‌خواستیم و ساخت بازی شده است کافی نمی‌‌باشد پس بازی را زودتر از این حرف ها معرفی می‌کردیم. بخشی از آن نیز به این دلیل می‌باشد که احساس کردیم این بازی به اندازه کافی عنوان بزرگی شده است که بتوانیم با خیال راحت آن را معرفی کنیم.”

تفاوت جالب بازی با عنوان تراز اولی چون اسکایریم در این است که این عنوان نقشه اش برابر اسکایریم حتی بدون محاسبه کوه های موجود در بازی است. ضمنا بارگذاری در بازی کاملا تعطیل است این چیزی است که ما میگوییم ورود به نسل هشتم! هاوارد توضیح میدهد:” من از پاسخ دادن به این سوال اجتناب می کنم و به شما دلیل این اجتناب را خواهم گفت. اگر شما به کار های گذشته ما نگاهی کنید، متوجه می شوید که نقشه عنوان جدید ما همانند آن ها است. در واقع ما نمی خواهیم که مانند آن ها اندازه گیری کنیم. زیرا Skyrim حاوی یک اندازه معین است اما کوه ها حجم زیادی از این اندازه را می گیرند. پس این اندازه را نمی توان اندازه اصلی قلمداد کرد، چرا که شما باید بتوانید در طول اندازه اصلی حرکت کنید. نه این که تنها به دور آن بچرخید. بنابراین ما دیگر این اشتباه را تکرار نمی کنیم. شهر ها بسیار متراکم هستند اما مانند Fallout 3 از هیچ نوع زمان بارگذاری رنج نمی برند، چرا که در Fallout 3 تمامی مکان ها از یک بارگذاری خاص بهره مند بودند. پس ما دیگر این اشتباه را هم تکرار نمی کنیم. نقشه ما بسیار متراکم است، ساختمان ها بلند بوده و بسیاری از آن ها باز و قابل دسترس هستند. پس تنها کافی است که وارد آن ها شوید و به گشت و گذار بپردازید. بنابراین … بزرگ است. حتما متوجه هستید که نمی توانم چیز زیادی بگویم اما در کل اگر شما Skyrim را تجربه کرده باشید، من نمی توانم به شما بگویم که نقشه آن X برابر بزرگ تر است. بنابراین در حال حاضر ما فقط می توانیم بگوییم که دو نقشه هم اندازه هستند.”

go.php

نقیه؟! نه بابا صداگذار بازیه

دوستان عزیز Courtenay Taylor و Brian T. Delaney قرار است صداگذاری شخصیت زن و مرد اصلی بازی را انجام دهند. برایان صداپیشه شخصیت رولاند در بازی هیلو ۵ میباشد او سابقه بسیار با طراوتی در زمره گویندگی بازی ها دارد عناوینی چون Batman: Arkham Knight ، Mighty No. 9 ،The Secret Life of Pets ،Minions و  Batman Unlimited: Monster Mayhem صداپیشگی شخصیت ها را بر عهده داشته است .

رئیس شرکت سازنده بازی سیمپلی گیمز یعنی آقای مور حرف های جالبی را در مورد زمان انتشار بازی و موازی شدن آن با بازی ندای وظیفه و همچنین میزان فروش بازی در مقایسه با بازی اسکایریم زدند,ببینیم چه گفتند:” خیلی مهم است که Fallout 4 همین امسال منتشر شود و مثل بسیاری عناوین دیگر به سال ۲۰۱۶ موکول نشود. خیلی خوشحال کننده است که Bethesda انقدر زود تاریخ انتشاری برای  Fallout 4 اعلام کرده است.

اینکه چنین بازی را نزدیک تاریخ انتشار Call of Duty به بازار عرضه کنند نشان از ایمان بسیار آنها به بازی نامبرده می باشد.”

خوب حرف در مورد این عنوان بسیار است,منتظر میمانیم تا نظرات شما کارشناسان خبره را در مورد این اثر هنری زیبا بشنویم. مطمئنا این عنوان طرفداران پر و پا قرص خود را دارد و تا زمان انتشار دستی سر و روی این اثر هم بکشند خیلی خیلی بهتر از اینها خواهد شد. دنیای وسیع و اثری هنری نقش آفرینی منتظر ما خواهد بود تا پاییزی دلپذیر را با آن تجربه کنیم.

کهکشانی هفتم به زودی . . .                                         فرشید عبدالله پور

_سری مقاله تکاندن خاک یک گنج در دیبازی

_سری مقاله دیگر وقتی نیست در دیبازی

_ سری مقاله تیک تاک ۲۰۱۴ در دیبازی

_سری مقاله تیک تاک ۲۰۱۵ در دیبازی

_سری مقاله کهکشانی ها در دیبازی

_سری مقاله جادوی دست نوشته ها در دیبازی

_ سری مقاله سفر به متن تصویر در گیم فا

_سری مقاله پهلوانان نمیمیرند به زودی در میهن گیم

_سری مقاله روزگار خوش به زودی در دیبازی


46 دیدگاه ثبت شده است

دیدگاهتان را بنویسید

  1. “با وجود غول‌هایی مثل Pillars of Eternity و The Witcher 3 بعید می‌دونم دیگه کسی محل بهش بذاره.”
    با کلیت حرفات موافقم ولی این قسمت اصلا درست نیست!نمیدونم در مورد کدوم قشر حرف میزنی ولی بازی های بتردا یعنی فروش نجومی،کلی عاشق سینه چاک و جامه دریده و منتقدانی که زرت و زرت ۱۰ و گوتی واسش ردیف کنن!
    یه تیکه هم گفتی سی رد پراجکت انتظارات رو از انتخاب های داستانی خیلی بالا برده.در اینکه ویچر ۳ فوق العاده بود شکی نیست ولی یکی از مشکلاتش به نظر من دقیقا انتخاب هاش بودانتخاب هایی که برای وقایع مین استوری و سیری وجود داشت یه سریشون خیلی بیخود بودن خدایی.که مثلا اگه به جای اینکه بهش بگی اینجا رو بترکون،بگی خودتو کنترل کن بعدا ممکنه سیری فلان بشه! :۱۲: :۱۲: یا مثلا بری سر قبر یارو نه فلان بشه/یه سری چیزایی که تاثیر گذار بودن خیلی مسخره و غیرمنطقی و زیادی جزیی بود و این مقداری تو ذوق میزد.البته میدونم هدفشون چی بود و اتفاقا کار جالبی بود ولی خب به نظرم خوب پیاده نشده بود.اما بخش هایی مئل سرنوشت نلیفگارد و اسکلیگه خوب بودن.

    ۱۰
    1. علی جان من ویچر ۳ رو زیاد بازی نکردم (خیلی کم در حد چند ساعت).
      اما سری ویچر به خاطر انتخاب‌های «سخت»ـش معروفه. توی Pillars of Eternity هم تا حدودی انتخاب‌های سخت و غیر منتظره وجود داره. به نظرم سری ویچر شاید واسه اولین‌یار چه از نظر کمی و چه از نظر کیفی سطح Choice and Consequence رو توی بازی‌های نقش‌آفرینی تغییر داد. چند تا مثال برات بزنم؟
      – بر خلاف خیلی از بازی‌های دیگه که فقط تصمیماتی که توی دقیقه‌ی نود گرفته می‌شد توی پایان تاثیر داشت توی ویچر خیلی از انتخاب‌هایی که ابتدا یا اواسط داستان رخ می‌داد هم به نوعی توی مراحل بعدی و پایان بازی تاثیر می‌ذاشت.
      – بر خلاف خیلی از بازی‌های دیگه انتخاب‌ها طوری نیستن که همون درجا نتیجه‌ش رو ببینی و فرضاً تا فهمیدی نتیجه‌ی کارت خوب از آب در نیومده بازی رو از آخرین سِیو لود کنی بلکه عواقب کارت رو بعضی مواقع دیر بهت نشون می‌داد تا یاد بگیری با تصمیماتت زندگی کنی و این‌که بعضی وفتا آدم انتخاب‌هایی که کرده رو نمی‌تونه عوض کنه.
      – توی خیلی از بازی‌های دیگه گزینه‌های انتخابی طورین که خیلی راحت می‌تونی بهترین تصمیم ممکن رو بگیری مثلاً بهترین تصمیم فال‌آوت: نیووگاس اینه که خودت کنترل وگاس رو به دست بگیری یا بهترین انتخاب DA:O اینه که خودت شاه بشی و … اما تو ویچر نه؛ خیلی مواقع باید «دوراندیش» باشی و حواست به اوضاع اطرافت باشه طوری که انگار واقعاً توی یه دوراهی یا مخمصه گیر افتاده باشی و مجبوری «با فکر» انخاب کنی و هیچ‌موقع هم انتخاب‌هات ۱۰۰% نتیجه‌ی مثبت نمی‌دن؛ باید یه چیزی رو فدا کنی تا یه چیزی رو به دست بیاری؛ این عواقب تصمیمات بزرگه. خیلی موارد دیگه هست که بخوام بگم واقعاً طوماری می‌شه (در مورد نسخه‌های قبلی) اما بازم در مورد ویچر ۳ زیاد نمی‌تونم توضیح بدم. حداقل چیزی که می‌تونم بگم با توجه به تجربه‌م از نسخه‌های قبلی اینه که انتظار نداشته باش به طور کامل از پایان بازی راضی باشی. کلاً CDP سعی کرده توی بازیش نشون بده که گرالت ابرقهرمان نیست و نمی‌تونه سرنوشت همه‌چیز رو به بهترین شکل تعیین کنه. اگه احتمالاً به پایان ۱۰۰% مورد نظر نظرت نرسیدی حداقل بر اساس تجربه‌م می‌گم که زیاد ناراحت نباش چون کلاً تو این سری بازی زیاد به پایان‌های «خوب» و «بد» توجه نشده. در مورد اون انتخاب مربوط به Ciri هم مطمئن نیستم اما احتمال می‌دم اگه بلایی سرش اومده باشه احتمالاً در عوض بازی یه چیز دیگه بهت داده؛ چون توی نسخه‌ی قبلی هم همین‌طور بود مثلاً یه شخصیت بلایی سرش میومد یا می‌مرد (یا بهتره بگم فدا می‌شد) اما در عوض واسه یه گروه یا کشور سرنوشت بهتری رقم می‌خورد البته بازم در مورد ویچر ۳ مطمئن نیستم شاید من اشتباه می‌کنم. :-)

      ۰۰
    2. یه چیز دیگه هم بگم:
      من تا انتخاب‌ها رو خودم دقیقاً نبینم نظر نمی‌دم اما یه مثال توی ویچر ۲ بزنم. توی بخش افتتاحیه (شاید اصلاً خیلی‌ها سراغش نرفته باشن و اصلاً خیلی‌ها Skipـش کرده باشن) اگه به جای این‌که مستقیماً برید پیش فولتست (زمانی که احظارتون می‌کنه به جنگ) برید یه چرخی توی کمپ سربازها بزنید یه جوونی رو می‌بینید که که (دقیقاً یادم نیست) اما یه Amulet جادویی پیدا کرده که فکر می‌کنه اگه اون به گردنش بسته شده باشه و حتی بدون زره به جنگ بره هیچ آسیبی نمی‌بینه! اون این گردنبند رو به گرالت نشون می‌ده و این‌جاست که گرالت باید تصمیم بگیره؛ سه گزینه وجود داره:
      ۱- همین‌طوری بی‌دلیل بهش بگید که آره این گردنبند باعث می‌شه کسی نتونه بهت آسیبی برسونه و نیازی نیست توی جنگ زره بپوشی. (که در این صورت اون شخص توی جنگ می‌میره و زمانی که گرالت از زندان فرار می‌کنه جنازه‌ش رو پیدا می‌کنه و گردنبندش رو واسه یادگاری برمی‌داره)
      ۲- بهش بگید نمی‌دونید و مطمئن نیستید. (اون شخص توی جنگ زنده می‌مونه)
      ۳- بهش بگید اون گردنبند هیچ تاثیری نداره و زره نپوشیدن توی جنگ حماقت محضه و با این‌کار جون خودش رو به خطر می‌ندازه. (بازم اون شخص زنده می‌مونه و توی چپتر ۳ می‌بینیدش و از گرالت تشکر می‌کنه)

      اینا رو گفتم که بگم بعضی وقت‌ها با یه حرف ساده می‌شه جون یه نفر رو به خطر انداخت و این نهایت واقع‌گراییه. اگه با دقت آدم به دیالوگ‌ها و شرایط فکر کنه می‌تونه تصمیم درست رو بگیره. البته اینا رو نگفتم که بگم مشکل از تو بوده، نه شاید هم ایراد از بازی باشه فقط خواستم یه مثال زده باشم که شاید شبیه به شرایطی باشه که تو توی ویچر ۳ داشتی.

      ۰۰
  2. بعد از new vegas بازگشت به اوضاع شماره سه‌ خیلی‌ ناراحت کنندست و این اتفاق قطعی هم هست چون هاوارد و تیمش رو داستان و نه obisidan.

    fallout3 اصلا بد نبود اولین تجربه با تغییر سبک بازی بود و کم عمقی تو بخش‌های مختلف بازی رو میشد چشم پوشی کرد. تو newvegas تازه سر و شکل گرفت اما ساخته‌های هاوارد نشون میده این بابا کعبه آمالش minecraft (یا به قول خودش GTA) هست نه یه rpg پدر مادر دار.
    مثلا ساخت و ساز جز “تخریب اتمسفر” چی‌ داره؟ نقشه به این بزرگی‌ وقتی‌ مدام یک سری تکسچر و ابجکت تکرار میشه به چه دردی میخوره

    خودش خیلی‌ قشنگ توضیح داده. “در Fallout3 محیط بازی تکراری است و اگر کسی ۸ ساعت به بازی کردن بپردازد ممکن است افسرده شود”
    fallout3 نیاز به بالای ۲۰۰ ساعت داشت تا همه چیزش رو ببینی‌ اما به چه قیمت؟ بعد از ۳۰ ساعت فقط metal box باز میکردی توش یه فنجون توش بود یه جعبه سیگار. مثل اینا که دریازده میشن از بس یه رنگ آب میبینن حالت تهوع بهت دست میداد. فال آوت زده می‌شدی
    والا یک دهم اون دنیا اما با کوئست‌های عمیقتر سگش شرف داره. سیستم لوت بازی کلا جم و جور تر و خلاصه تر بشه. داستان افت و خیز داشته باشه. من حتا اونقدرم له‌ له‌ انتخاب و تاثیراتش تو بازی رو نمیزنم ولی‌ خیلی‌ تو ذوقم میخوره برا ساده راحت کردن خودشون (و نه بازی) پرک و تلنت و تریت و استت رو پیوند میزنن به هم. همون به قول اقای وحید شبیه ساز زندگی‌:/

    ۷۰
  3. “حس این‌که به همه‌جا سفر کنید و هرکار دوست دارید انجام دهید.”
    Bored…

    ممنون بابت مقاله. امید زیادی بهش نیست. با وجود غول‌هایی مثل Pillars of Eternity و The Witcher 3 بعید می‌دونم دیگه کسی محل بهش بذاره. البته نه این‌که بازی بدی باشه، نه اما با توجه به سابقه‌ی بتسدا اینم می‌شه یه بازی خیلی بزرگ و پُر جزئیات با کلی کار واسه انجام دادن اما بدون داستان و شخصیت‌پردازی عمیق (و البته انشالله بدون Plot Hole) و Companion های درست و حسابی و بدون ۴ خط دیالوگ به‌دردبخور.
    بازی رو طبق معمول ساختن که تو ۱۵ ساعت خط داستانی اصلی رو تموم کنی بعدش فقط همین‌طور بی‌هدف توی دنیای بزرگش بچرخی و ماموریت‌های فرعی انجام بدی.
    به جز بهبود یه سری بخش‌های داغون نسخه‌ی قبلی چیزی تو این بازی ندیدم. مبارزات یه کم بهبود داده شده (۱% پویایی بیشتر به خاطر Slow Motion شدن موقع استفاده از VATS و تغییر لحظه‌به‌لحظه‌ی درصدِ Damage وارد کردن به بخش‌های مختلف بدن دشمن)، گرافیک بهتر شده، صداگذاری خیلی بهتر شده و قهرمان‌های بازی حرف می‌زنن اما سازنده یه کلمه راجع‌به Companion ها نمی‌گه (به جز نشون دادن یه سگ)، هوش مصنوعی افتضاحی که توی مبارزات، افراد خودی داشتن معلوم نیست چه طور شده. ماموریت‌ها دیگه مثل گذشته Fetch Quest و بی‌ربط نباشن؟ از لحاظ انتخاب‌ها چی؟ این روزا آبسیدین و CDPR با ساختن بازی‌هایی مثل ویچر، فال‌آوت: نیووگاس، آلفاپروتُکُل و Pillars of Eternity انتظارات رو از انتخاب‌های داستانی خیلی بالا بردن، امیدوارم مثل فال‌آوت ۳ فقط ثانیه‌ی آخر بازی ۴ انتخاب بهت نده و ترکیبش بکنن با میزان Karma خوب یا بدت و آخر سر ۴ تا عکس نشونت بدن و تمام! تاد هاوارد قول یه داستان عالی رو داده، ببینیم و تعریف کنیم. اگه داستان خوب باشه قاعدتاً باید منتظر کوئست‌های جالبی هم باشیم که البته اینا فعلاً فقط در حد حرف و انتظاره ولی کو تا عمل بشه. وقتی الگو‌ی بتسدا واسه ساخت RPG یه بازی Non-RPG به اسم GTAـه احتمالاً فقط به عنوان یه بازی «شبیه‌ساز زندگی» می‌تونه انتظارات رو برآوُرده کنه.

    ۱۲۰
    1. این کامنت طولانی که من دو ساعت برای وحید نوشتم کو پس؟!باز داستان نقد اوردر تکرار شد؟! :۲۳: :۲۳: اه اه! :۲۳: :۲۳:

      ۱۰
  4. طبق روال همیشه اول از نویسنده ی متن،فرشید جان تشکّر می کنم. :-)
    در مورد بازی هم خب تریلر فال اوت ۴ در نمایشگاه امسال بیشتر معرفی قابلیت های جدید بازی بود که البته خیلی خیلی خوب بودن مخصوصا قسمت ساخت و ساز ولی بازم منو خیلی تحت تاثیر قرار نداد.نه اون طوری که منتقدا رو تحت تاثیر قرار داد.مثلا تریلر های تدوین شده ی متال گیر سالید ۵ فنتوم پین یا تریلر های گیم پلی فاینل فنسی ۱۵،بتمن آرکام نایت،اسپلتون و … واقع دیوانه کننده بودن ولی خب فال اوت ۴،بهترین بازی نمایشگاه امسال؟!فک نکنم!دوّمین چیز هم راجع به گرافیکه که خب شاید باورش سخت یا مسخره باشه ولی من یه جورایی از گرافیک تریلر معرفی این بازی شگفت زده شدم!چرا که گیم پلی بازی هر چقدر هم که فوق العاده باشه از کسی مثل تاد هاوارد انتظار میره یا حداقل من انتظارشو دارم ولی گرافیکو نه خیلی!حالا حرکت سگ خوب نبود و … رو دیگه خودتون می دونید.بتزدا و مخصوصا آقای هاوارد همیشه روی خلق دنیاهایی عمیق و پر جزئیات اصرار داشتن نه گرافیک فک انداز و بخش چند نفره و کیفیت چمن و … .همون کاری که راک استدی هم با بتمنش امثال به نحو احسن انجام داد.بعد هم این مورد باید در نظر گرفته بشه که نمایش های عناوینی که تاد هاوارد روشون کار میکنه هیچ موقع دروغ نمی گن.همیشه نزدیک انتشار بازیشون از بازی رونمایی می کنن و گرافیک و تکسچر ها و گیم پلی و … هیچ کدوم افت نمی کنه.اگه بهتر نشه بدترم نمی شه.برای مثال هم میشه یه جورایی به ویچر ۳ اشاره کرد.
    …………………………………………………………………………
    این خبر مهم هم که هنوز روی سایت نیستم خودم اعلام می کنم! :۲۴:
    دی ال سی ای که قرار بود معرفی بشه،معرفی شد: TellTale’s The Walking Dead:Michonne
    :۱۵: :۱۵: :۱۵:

    ۲۰
    1. بله قبول دارم.
      E3امسال باید بهترین نمایش ماله آنچارتد میشد واقعا یه چیزه عجیب بودنمایشش،ولی خب دید منتقدین نسبت به این سری کاملا یه طرفه پیش میره و همین که اسمشم باشه جایزه رو دو دستی تقدیمش میکنن نمیخوام ژست بگیرم اما هرجوری بهش نگاه میکنم بهترین نبود از اکثر کسایی کهE3و نمایشهاشو دیدن میپرسیدن این بازی جز نامزدها میشد ولی حقش برترین نمایش نبود،امیدوارم تو مراسم بهترین بازیه سال هم اینطوری نباشه لایق ترین بازی معرفی بشه چون امسال سال حساسی هست و بازیهای بزرگی کاندید میشن.

      ۲۰
    2. در مورد متال که هنوز نیومده نظر نمیدم
      ولی اگه فال اوت بازی سال نشه بازی بعدی ۱۰۰ درصد ویچره نه بتمن
      و حتی بعد از ویچر هم بلادبورن و فعلا بتمن از دو بازی دیگه در سطح پایین تری قرار گرفته
      به خاطر متا هم نمیگم. نظر شخصیم هم نیست. چون نظر شخصی خودم اینه که بلادبورن از ویچر و بتمن بیشتر مناسب گوتی هست. البته تا وقتی متال نیومده
      از روی نظر منتقد ها میگم.
      چون همونا قراره بازی سال رو مشخص کنن

      ۰۰
    3. منم مطمئنم که بتمن شانسش بالای ۱۰% هم نیست.فقط با توجه به تجربه ی محدود بازی خودم از بتمن-۵،۶ ساعت- گفتم.متال گیر هم که پکیج خیلی کاملیه،شاید کامل ترین اثر امّا اون چیزی که من دیدم در بعد گیم پلی بتمن زیباتر و عمیق تر کار شده بود و البته در مورد فال اوت ۴ هم که شکّی ندارم ولی باز هم همه چیز در زمان انتشار مشخّص میشه.
      در مورد بازی سال هم که به نظرم شانس بازی سال ۳۵% فال اوت ۴ ئه،۳۳%ویچر ۳ ،۲۲%متال گیر سالید ۵ ئه و ۱۰% هم بقیه ی بازی ها مثل بلادبورن و بتمن و … .

      ۰۰
    4. خب پس به خاطر همون مدت زمان کم هست که این حرفو می زنی
      بازی رو که تکمیل کنی (هم اصلی ها و هم فرعی ها) مطمئن باش که این گیم پلی عمیق تر بتمن رو پس میگیری…

      ۱۰
    5. اولا گوتی به نمایش بازی اهدا نخواهد شد بلکه به خود بازی. پس بکشین بیرون از اینکه نمایش فلان بازی خوبه.
      در ثانی فال اوت بنظرم در صورتی گوتیه که پیشرفت بسیاری نسبت به اسکایریم داشته باشه. چیزی که من دیدم اینطوری نبود. از لحاظ فنی بهتر شده.ولی وسعت نقشه و جزییات در حد اسکایریم هست.
      شانس ویچر و متال گیر و فال اوت به یک اندازه بالاست. بلاد بورن شانسش اندکی کمتره.
      بتمن هم که شانسش ۱ درصده.
      هیلو اگه مثل نسخه های قبلی عمل کنه (قطعا بهتر از ۴ هست) میتونه گوتی رو ببره.

      ۱۰
    6. کی به نمایش کار داره میلاد حمله می کنی؟
      گفتم که متال رو فعلا به خاطر این که نیومده مقایسه نمی کنیم اصلا
      بین بلادبورن و ویچر و بتمن مقایسه کردم من
      برای بازی های بتزدا هم معمولا کسی به این چیزا کار نداره!
      بعدشم وسعت نقشه برابره درست. جزئیات رو از کجا فهمیدی؟ اگه به حرف سازنده باشه که گفت وسعت برابر مونده که جزئیات بره بالا. اگه هم به نمایش های گیم پلی باشه که نسبت به فال اوت های قبلی خیلی بیشتر بوده تا الان

      ۳۰
    7. فال اوت که مقدس نیست. ممکنه عملکردش مثل بتمن بشه. البته من ترجیح میدم گوتی بشه تا متال گیر.
      جزییات رو هم من از روی تریلرها فهمیدم. امیدوارم محیطها متنوع بشن.
      در مورد هیلو هم اصلا بحث نمیکنم چون فایده ای نداره و فک میکنی مثل ۴ هست.
      برای بازی سال همینی که گفتم. باید مثل ۳ خارقالعاده باشه وگرنه دیگه اون همه جایزه نمیبره.

      ۱۰
    8. امیدوارم به خواستت نرسی میلاد در مورد بهترین بازیه سال :۲۴:
      البته هرکاریم کنی متال گیر امسال اگه از رو هوا انتخاب نکنن بهترین بازی میشه پیش نمایشهاشم که مهریه بر حرفام.
      البته باهات موافقم در این مورد که دیگه خیلی خیلی باید عالی ظاهربشه فال اوت که به درد بتمن دچار نشه هرچند چشم آب نمیخوره دل از این بازی بکنن هرچقدرم بد باشه.
      (ولی دلم روشنه)

      ۲۰
  5. اون حس و حالی که تو بازی فال اوت هست،توی هیچ بازی نیس.همون حس غم و تاریکی و گشتن توی مکانهای مختلف، یه دنیامیارزه.هیچوقت یادم نمیره،وقتی که فال اوت ۳ یا اسکایریم بازی میکردم و یه مکان جدید باموجودای جدید کشف میکردم،یه حالی داشت که خدامیدونه. بیصبرانه منتظرشم :۱۵:

    ۲۰
  6. بسیار ممنون از این مطلب و بسی لذت بردم :*:
    فقط دو اشتباه در متن وجود داره :
    “برایان صداپیشه شخصیت رولاند در بازی هالو ۵ میباشد او سبقه بسیار با طراوتی در زمره گویندگی بازی ها دارد”
    ۱. هالو هست که باید تصحیح شه و هیلو بشه .
    ۲.سبقه هست که باید تصحیح شه و سابقه بشه.

    ۲۰

مقالات بازی

بیشتر

چند رسانه ای

بیشتر