آهن‌پرستی در قرن ۲۱؛ پیش‌نمایش بازی Mad Max

John Doe توسط John Doe
در ۱۳۹۴/۰۵/۲۰ , 11:57:36

 بعد از پرستش حیوان‌ها و گاوها، این ‌بار نوبت به پرستش آهن‌ می‌رسد.

قرار نیست پرستیدن منتهی شود به خالق یا چیزهایی که فکر می‌کنیم از جان و خرد بهره می‌برند. گاهی پیش می‌آید که در یک لجن گرفتار می‌شویم؛ لجنی از جنس شن (!) که هیچ‌کس به داد کسی نمی‌رسد. جایی که آهن حرف اول و آخر را می‌زند و هر کس برای زنده‌ماندن، مجبور است جانش را برایش فدا کند. این است سرگذشت دنیای جدیدی که توسط شعبه‌ی سوئدی استودیوهای «آوالانچ» (Avalanche Studios) خلق‌شده که ما را با ایده‌ای تقریباً نو به اسم «آهن‌پرستی در قرن ۲۱» برای اولین بار در E3 2013 آشنا کرد.

«موقعی که زندگی‌ام رو از من بگیرند، من یه دونه بهترش رو می‌سازم. زمانی که ماشین‌ام رو ازم بدزدند، من یه دونه بهترش رو می‌سازم. اگه به چیزی نیاز داشته باشم، به‌دست می‌آرمش.»

حتما اسم فیلم‌های «مکس دیوانه» (Mad Max) به گوشتان خورده است که برای اولین بار توسط کارگردان بنامِ استرالیایی به اسم جورج میلر، پا به صنعت سینما گذاشت. محبوبیت این فیلم با هنرنمایی مِل گیبسون شهیر، به حدی رسید که سازنده‌های بازی‌های ویدئویی هم‌ دست به اقتباس از یک فیلم دیگر بزنند. شاید در نگاه اول مثل تصور کنید: «این هم آخرش می‌ره قاطی زباله‌دونی بازی‌هایی که از فیلم‌ها الگو گرفتند!» ولی قضیه این‌طوری‌ها نیست. بازی مکس دیوانه، راهی جدا از فیلم پیش می‌گیرد. همان راهی که «راک‌استدی» (Rocksteady Studios) با سری بازی‌های «بتمن: آرکام» (Batman: Arkham) در پیش گرفت.

از صحنه‌های اول بازی که ماشین مکس و حتی بعضی از لباس‌هایش دزدیده می‌شود!

کابوس آهن‌پرست‌ها

داستان مکس دیوانه فقط بهانه‌ای برای شروع جنگ‌های دیوانگان در صحراست ولی با این حال، آن‌هم مثل دیگر عناوین از یک شروع و پایان بهره می‌برد و آن‌قدرها هم مثل بقیه‌ی بازی‌های آوالانچ بی‌هدف نخواهد بود. بازی از جایی شروع می‌شود که مکس به دلایلی نامعلوم در بیابان با ماشین افسانه‌ای‌اش یعنی V8 Interceptor  مشغول حرکت است که در طی مسیر توسط مشتی دیوانه مورد ضرب‌وزور قرارگرفته و ماشینش به غارت می‌رود. (جالب است بدانید ماشین دزدیده‌شده یعنی V8 Interceptor، یک خودروی اقتباس‌شده از فیلم مکس دیوانه‌ ۲ است که با اسم «رهگیر ویژه» هم شناخته می‌شود.)

به دنبال همین اتفاقات، مکس با دانشمندی به نام «چام» (Chum) که دست‌کمی از آن دیوانه‌ها ندارد و به «انگشت سیاه» هم شهیر است آشنا می‌شود. او برای مکس ماشینی جدید به نام Magnum Opus می‌سازد. تمامی دشمنان در بازی دارای ماشین‌آلات مختلفی‌ هستند و با پای پیاده مبارزه کردن در دنیای مکس دیوانه، مثل همان خودکشی است. او بعد از مدتی متوجه می‌شود برای باز پس‌گیری ماشینش باید به Gastown مهاجرت کند اما قضیه به همین سادگی‌ها هم نیست. وی برای رسیدن به این مسیر، باید کارهای مختلف دیگری انجام بدهد؛ ازجمله‌ی این کارها، جنگیدن با دیوانه‌های بی‌پایان این سرزمین بیابانی است. حالا مکس موظف است تا از تنگنایی بزرگ که با دروازه‌ای عظیم‌الجثه به نام The Jaw مراقبت می‌شود بگذرد، اما ملزم به استفاده از یک شی به نام Talon است که توسط  رهبر گروهی شرور نگهداری می‌شود.

می‌رسیم به خودِ مکس که قرار است به خوبی دیوانگی‌هایش را در این بازی تماشا کنیم. شاید با نگاهی به این فیلم‌ها، بتوانیم کار اصلی مکس را پیش‌بینی کنیم. او برای اولین بار در فیلم مکس دیوانه و سال ۱۹۷۹ نمایش داده‌شده است. این فیلم، مکسی را نشان می‌دهد که نسبت به شخصیت‌های دیوانه‌ی دیگر کمی تفاوت داشت. وی برخلاف شکل‌وشمایلش، یک پلیس بود که می‌خواست در بیابان‌های پوشیده از شن در استرالیا از خانواده‌اش مراقبت کند.

مکس گذشته‌ی سختی دارد که نمی‌تواند فراموشش کند. زمانی که به یاد گذشته می‌افتد، دیوانگی‌اش بیش‌ازپیش شعله‌ور می‌شود. اگر بخواهیم به‌طوری سطحی نگاه کنیم، مکس یک شخصیت بی‌آلایش است اما او کاملاً متضاد این حرف‌ها عمل می‌کند. او واقعاً شخصیت پیچیده‌ای است که در این دنیای آخرالزمانی چیز عجیبی نیست. ما با دنیایی روبه‌رو هستیم که هیچ‌کس بویی از همدردی و همدلی نبرده است، اینجا مردم از همه چیز محروم‌اند. او با پا گذاشتن در دنیایی مملو از دیوانه و شن، به شخصی تبدیل می‌شود که دیگر یادش نیست خنده و شادی‌کردن چه معنایی دارد و این کاملاً طبیعی است. چون با دنیایی طرفیم که تهی است از هرگونه احساس و معرفت. علاوه بر این او خیلی اهل صحبت کردن نیست. کسی نیست که فکرهایش را با فردی در میان بگذارد یا مستقیماً بگوید که قرار است چه‌کاری انجام دهد. در حقیقت این عمل‌ها و عکس‌العمل‌های بقیه نسبت به اوست که زندگی مکس را روایت می‌کند. این جالب خواهد بود که ببینید ما چگونه می‌خواهیم مکس را درمان کنیم.

مبارزه با ماشین نقش مهمی در بازی ایفا خواهد کرد. شما برای مبارزه با آن‌ها با سیل عظیمی از راه‌های مختلف روبه‌رو می‌شوید؛ مثلاً می‌توانید با تک‌تیرانداز (حین رانندگی)، با قلاب و کندن تایرها، دو لولِ مکس، برخورد محکم به بقیه‌ی ماشین‌ها و… پرونده را ببندید. البته قضیه به این سادگی‌ها هم نیست و گاهی اوقات باید تاکتیکتان را نسبت به بعضی از دشمن‌ها تغییر بدهید؛ مثلاً یکی از ماشین‌ها پشتش حاوی یک مشت TNT است که با شلیک به آن، مکس را به درک واصل می‌کند. اینجاست که شما باید از تاکتیکی دیگر استفاده کنید. لازم به ذکر است که قابلیت اینکه زاویه‌ی دیدتان را حین رانندگی اول‌شخص کنید را هم دارید که لذت رانندگی را دوچندان می‌کند.

دیوانه محکوم به آهن‌پرستی است

مکس دیوانه برخلاف داستان بی‌شیله‌پیله‌ای که دارد، از گیم‌پلی‌ای مفرح و لذت‌بخش بهره می‌برد که دست‌پختی تازه از سازندگان «آرمان موجه» (Just Cause) است. این بازی عنوانی کاملاً «جهان باز» بوده و در آن مانند سری Grand Theft Auto  می‌شود به‌راحتی قدم زد و مشغول انجام مراحل فرعی و اصلی شد، اما نباید از آن انتظار یک GTA  داشته باشید و راحت به لباس‌فروشی، خانه‌ها و اسلحه‌فروشی بروید. در این بازی، ما بیش‌تر مواقع سوار ماشین‌های جنگی‌ هستیم. ماشین جنگی مکس، قابلیت ارتقاء/شخصی‌سازی بدنه، سپر، لاستیک، موتور، در، اگزوز، لاستیک، رینگ، هود، رنگ ماشین و هر چیزی که فکرش را بکنید را دارد. حتی می‌شود تک‌تیرانداز Chum یا قلاب مخصوصی که به‌درد مبارزات می‌خورد را هم ارتقا بدهید. تمامی این عوامل دست‌به‌دست هم داده تا میلیون‌ها شخصی‌سازی مختلف برای ماشین‌ها وجود داشته باشد. نکته‌ای که در اینجا مکس دیوانه را از سایر بازی‌ها متمایز جلوه می‌دهد، این است که باید در شخصی‌سازی دقت کنید؛ چون بسته به نوع شخصی‌سازی، همه‌ی عوامل می‌توانند روی فیزیک، بدنه، شتاب و بقیه‌ی اجزای ماشین تاثیرگذار باشند؛ مثلاً اگر شما بیش‌ از حد موتور ماشینتان را ارتقاء بدهید شتاب ماشین ضعیف می‌شود پس باید با دقت شروع به آپگرید کنید.

برای ارتقای ماشین هم بازیکن با رفتن به کاروان‌های دشمنان، با پایان بخشیدن به مراحل اصلی و پرسه‌زدن در محیط بازی برای پیدا کردن آهن‌قراضه‌ها، می‌تواند قطعات موردنظرش را برای ارتقای ماشین پیدا کند. علاوه بر آن، پایگاه‌های مختلفی در سرتاسر دنیای بازی وجود دارند که برخی از افرادش می‌توانند در به‌روزرسانی ماشین‌ها نقشی اساسی ایفا کنند؛ به‌طور مثال یکی از همین پایگاه‌های موجود در مکس دیوانه، شخصی به نام Jeet را در خود جای‌داده که می‌تواند با تخصصش ماشین مکس را بیش‌ازپیش به جهنمی برای دیوانه‌ها تبدیل می‌کند.

کنترل ماشین‌ها برخلاف آرمان موجه ۲ که به معنای واقعی افتضاح بودند، در مکس دیوانه با توجه به نمایش‌ها نسبت به‌ آن پیشرفت فوق‌العاده زیادی داشتند. آن‌ها کنترلشان چیزی بین رانندگی شبیه‌سازی‌شده و آرکید است که نشان می‌دهد بالاخره سازندگان یک هندلینگ تروتمیز ساخته‌اند. مبارزات ماشین‌ها هم فوق‌العاده بوده و با هیجان زیادی همراه است. دیوانگان بازی همانند دشمنان آرمان موجه ۲ با دیدن بازیکن سریع به مکس حمله‌ور می‌شوند و مثل دیوانه‌ها روی ماشین مکس می‌پرند. بازیکن در حین رانندگی، علاوه بر تیراندازی با ادوات نظامی‌ای که به ماشینش وصل کرده، با دو لولش هم می‌تواند به دشمن‌ها حمله کند که دراین‌بین صحنه وارد بعدی آهسته شده و تجربه‌ای لذت‌بخش را رقم می‌زند.

مکس دیوانه محصولی از آوالانچ است پس باید همانند سری بازی‌های آرمان موجه منتظر محیط‌های بی‌کرانی باشید که نمونه‌اش را در گوشه و کنار بازی‌های نقش‌آفرینی و جهان باز زیاد مشاهده می‌کنیم. نقشه‌ی بازی به چند ناحیه متفاوت تقسیم‌شده که یکی از آن‌ها بیابانی با خاک‌های سفید و میراثی عجیب مانند بقایای هواپیماها و کشتی‌هاست که نامش Greatwhite است. از دیگر مناطق بازی، می‌شود به تنگنای Dead Barren Pass هم اشاره‌ کرد اما این‌ها تمامی نقشه را شامل نمی‌شوند و ناحیه‌های مختلف دیگری وجود خواهند داشت. مکس دیوانه نسبت به چیزی که در آرمان موجه ۲ دیده‌ایم، از اتمسفر سنگین‌تری بهره می‌برد. آب‌وهوای مختلفی در بازی قرار داده‌‌شده که طوفان شن یکی از آن‌هاست. با توجه به نمایش‌ها، می‌توانیم ببینیم که همه‌ی طوفان‌ها و گردبادها روی گیم‌پلی و مبارزات تاثیرگذازند.

یکی از قابلیت‌های جالب بازی «سوئیچ» است که بعد از GTA V که کلونی موفق از این قابلیت بود، به رگ‌های بسیاری از بازی‌ها تزریق شد و مکس دیوانه هم دقیقاً از همین روش پیروی می‌کند. چام که دوست دیوانه‌ی مکس است، علاوه بر اینکه در ارتقا ماشینی که برای مکس ساخته نقشی پررنگ ایفا می‌کند، در مبارزات هم می‌تواند به کمکش بیاید؛ به‌طور مثال در یکی از نمایش‌ها مکس وقتی می‌خواهد وارد کمپ شود، شخصیت بازی به چام سوئیچ شده و حالا در نقش‌اش باید با تک‌تیرانداز، تک‌تیراندازان اطراف کمپ را از بین برد که پتانسیل جلوگیری از تکراری شدن بازی را دارد.

قلابی که قبلاً از آن صحبت شد تنها مختص به منهدم کردن The Jaw نیست. مکس گاهی اوقات برای پیشروی در مراحل مجبور است از این وسیله برای تخریب وسایل بزرگ استفاده کند. این مورد حتماً برای کسانی که یک نسخه از آرمان موجه را تجربه کرده باشند قابلیتی بسیار آشناست.

مکس با وجود اینکه در بازی قابلیت این را دارد که با مشت و لگد یا سلاح‌های گرم و سرد به پذیرایی دشمنان رود، می‌تواند پنهانی هم دشمنان را از پای در بیاورد. مهمات برای سلاح و دولول مکس بسیار کم است برای همین نباید انتظار یک بازی شوتر را داشته باشید. در مبارزات علاوه بر چیزهایی که بالاتر گفتم، حتی می‌شود از بمب‌ها هم استفاده کرد. این بمب‌ها بدین منظور مصرف می‌شوند که مکس در حین مبارزات باید بمب را به بدن دشمنان وصل کند و بعد منتظر بماند تا دشمنان به تکه‌های مختلف تقسیم شوند!

مبارزات تن‌به‌تن و مخفی‌کاری به سری بتمن: آرکام شبیه است که در وصف عالی بودن سیستم و مکانیزم‌های بازی مذکور، دیگر نیازی به سخن‌های تکراری‌ای مثل «شاهکار»، «عالی»، «خارق‌العاده» و… نیست! با این وجود، امید می‌رود که این مبارزات کمی چالش برانگیزتر شده باشند.

زندگی در دنیای مکس دیوانه آن‌قدر سخت است که مکس را وادار به خوردن پس‌مانده‌ی غذای بقیه و لاشه‌ی حیوان‌ها وادار کرده است.

وقتی می‌رسیم به بازی‌ای که سازنده‌اش آوالانچ است، صحبت درباره‌ی نقشه‌‌ی بازی حس وصف ناشدنی‌ای دارد. ‌همه‌اش هم به‌این خاطر است که آوالانچ به ساخت نقشه‌های بسیار بزرگ مشهور شده. مکس دیوانه هم نقشه‌ی خیلی بزرگی دارد اما سؤال اینجاست که نکند همه‌ی این‌ها مشتی شنِ بی‌مصرف باشند و خسته‌کننده بشوند؟ فعلاً نمی‌شود به این سؤال جواب کاملی داد، اما نباید فراموش کرد که پایگاه‌ها و غارهای مختلفی وجود دارند که شما را از یک بیابان خسته‌کننده می‌توانند نجات بدهند. علاوه بر این، گاهی موقع‌ها بقایای کشتی‌ها، هواپیما و چیزهایی عجیب‌اند که تنوع زیادی به کالبد محیط می‌دمند. درست است که مکس دیوانه به‌اندازه‌ی آرمان موجه پوشش گیاهی و دریاچه‌های مختلف ندارد ولی به این معنا نیست که شما حین رانندگی به احترام زیبایی محیط ترمز نکنید!

هنگامی که در دنیای بی‌کران مکس دیوانه جولان می‌دهید،‌ بین راه با رویدادی تصادفی برخورد می‌کنید و باید ماشین‌های مختلف کاروان‌های دیوانه‌ی در حال حرکت را از بین ببرد. این رویدادهای تصادفی همگی متنوع هستند و حدوداً ۱۰۰ عدد از آن‌ها وجود دارد که بازیکن به‌طور تصادفی با آن‌ها روبه‌رو خواهد شد. برای درک بهتر این موضوع، می‌شود بازی Red Dead Redemption را مثال زد که نمونه‌ی اعلای این رویدادهای تصادفی را می‌تواند برایتان تداعی کند.

درست است که آوالانچ به آزادی عمل‌های زیادی که به بازیکن می‌دهد مشهور شده، اما در این بازی آن‌قدرها هم که تصور می‌کنید آزاد نیستید. زیرا با دنیایی مواجه‌اید که کمبود در آن موج می‌زند. نباید فراموش کرد که ماشین‌ها به «بنزین» یا «گاز» نیازمندند. به‌طوری که شما بسیاری از موقع‌ها مجبورید به پایگاه‌های مختلف سر زده و مشغول بنزین جمع کردن بشوید.

همانطور که گفته شد، این زمین بایر بزرگ به چند دسته‌ی مختلف تقسیم شده است که هر کدامشان داستان و حرف‌های متفاوتی دارند که به شما بگویند. اما چگونه چنین اتفاقی می‌افتد؟ بازیکن با کاوش در محیط و انجام مراحل فرعی، با یادداشت‌ها و عکس‌هایی روبه‌رو خواهد شد که داستان گذشته‌ی این منطقه را روایت می‌کند. این مورد غافلگیرکننده‌ی خوبی است که بازیکن را حین انجام مراحل فرعی و گشت‌وگذار، به اعماق تصویر و دنیایی قبل از آخرالزمان می‌برد.

داستان اصلی به‌طور بالقوه می‌تواند ۱۵ ساعت از وقت شما را بگیرد و دوباره با نقشه‌ای به بزرگی آرمان موجه ۲ بازیکن را شگفت‌زده کند.

در پیچ‌وتاب آهن‌پرستی

مکس دیوانه نه ادعا دارد که موسیقی‌هایش ویران‌کننده است، نه اینکه گرافیکی گیرا ارائه می‌دهد و نه ادعا می‌کند که داستانی پرپیچ‌وخم دارد. این بازی اسم سازنده‌‌ی آن یعنی آوالانچ روی‌اش است؛ یعنی باید مثل بقیه‌ی بازی‌های آن فقط در دنیایی بی‌کران طوری لذت ببرید و دیوانگی کنید که دیوار چهارم جنون نیست و نابود شود. سازنده‌ها می‌خواهند طوری با ماشین و دست‌هایتان حق این آهن‌پرست‌ها را کف دستشان بگذارید که دیگر پرستش آهن‌قراضه‌ها یادشان برود! همه‌ی این‌ها را در شهریور امسال می‌توانید تجربه‌اش کنید. فقط، امید می‌رود تا سازنده‌ها با پایبند بودن به ریشه‌ها، یک بازی در شان و منزلت جواهر جورج میلر عرضه کنند.

نویسنده: یونس بهرامی


10 دیدگاه ثبت شده است

دیدگاهتان را بنویسید

  1. آقای بهرامی دستتون درد نکنه با این پیش نمایش عالی که نوشتین خیلی خیلی قشنگ بود همه چی بازی رو به خوبی توضیح داده بودین
    مکس دیوانه بازی قشنگی هست تنوع خوبی داره امیدوارم وقتی منتشر شدن مثل تریلرهاش موفق باشه

    ۰۰
  2. مثل همیشه بسیار بسیار پیش نمایش عالی و جذاب و خواندنی‌ای بود که یونس بهرامی عزیز با نوع و روش خاص خودشون بهمون هدیه دادند. خیلی خوشحال کننده و غیر منتظره بود که دیدم بالاخره مطلبی قوی و استخون دار از “مکس دیوانه” روی سایت قرار گرفته چون این روزها همه جا سخن از “متال گیر” هست و بس! و از آنجایی که هر دوی این عناوین قرار هست که در تاریخ ۱۰ شهریور منتشر بشند، این اثر برای اینجانب هم تبدیل شده به عنوانی کاملا شخصی. که تمرکزم بیشتر روی این عنوان هست تا رقیب قدرتمندش. و نکته‌ی جالب دیگر هم اینه که همزمانی انتشار این دو اثر به کنار، اتفاقا زمان انتشار رسمی عناوین DVD و Blu-Ray فیلم نفسگیر Mad Max: Fury Road نیز در تاریخ ۱۰ شهریور اعلام شده و از این جهت به شدت منتظر هستم که اگر پک ویژه‌ی این بازی به همراه نسخه‌ی سینمایی اینطرف‌ها پیدا بشه سریعا به آرشیو مربوطه اضافه‌اش کنم. حسی که نسبت به این بازی دارم دقیقا مثل نکته‌ای هست که یونس عزیز هم بهش اشاره کرد، یعنی فکر می‌کنم این بازی مثل سریِ “بتمن: آرکام” نسخه‌ای جداگانه در دنیای بازی خواهد بود که در صورت موفقیت احتمالیِ قسمت نخست شاهد ادامه‌دار شدن قسمتهای بعدی خواهیم بود. مدت زمان ساخت این بازی خیلی طولانی بوده به شکلی که حتی قبل از اینکه کنسولهای نسل هشتم معرفی شوند زمزمه‌ی ساخت این بازی از روی دنیای دیوانگان George Miller به گوش می‌رسید (حتی ایستگاه اصلی بازی در ابتدا PS3 و XB360 اعلام شده بود!)، این نکته باعث میشه که امیدمون به موفقیت این بازی بالاتر بره. دیگر نکته‌ی مثبت این اثر وفادار شدن و تقلید بیشتر در حین ساخت بازی از روی سکاسهای اکشنِ دست‌پخت جدید George Miller هست که در تریلرهای جدیدترِ نسخه شاهدش بودیم (مثل مُنورهای رنگی داخل کویر یا اتومبیلهای جوجه تیغی‌ای یا …). در آخر باید بگم که این بازی قابلیتهای زیادی داره که اگر سازندگان موفق شده باشند ازشون بهترین استفاده رو ببرند قطعا برای اولین بار باید ورود “مکس دیوانه” و ادامه دار شدن مکس در عالم بازی رو جشن بگیریم. به امید اینکه این بازی هم به موفقیت بزرگ فیلم تازه نفسش برسه و مانند نسخه‌ی سینمایی در سالهای پیش رو در کنار یک تریلوژیِ کلاسیک و درجه یک سینمایی Mad Max، یک تریلوژیِ کلاسیک و درجه یک گیمی از Mad Max هم داشته باشیم…
    با سپاس فراوان و تشکر جانانه از یونس بهرامیِ عزیز و گرامی…

    _____SPECTRE_____

    ۰۰
  3. ممنون پیش نمایش کاملی بود…دقیقا همونطور که برادر متال :۲۴: فرمودن یکی از عمده مشکلات بازی شاید همین بیابون های وسیع باشه…سابقه ای که از آوالانچ سراغ دارم توی دلیل موجه( یا همون آرمان موجه :۲۱:) قادره کاری کنه که رانندگی عادی توی یه بیابون عادی به یه فیلم هالیوودی خفن تبدیل بشه پس خیالم از بیابون های وسیع تقریبا راحته…چند وقت پیش که فیلم مد مکسو دیدم (جدیدرو) گرفتم که داستان بازی اگه همینطوری باشه قطعا خیلی باحاله(دیالوگ جواد خیابانی بود این :۲۴:)… یه پسا آخرالزمان با یه سری دیوونه که مضحک ترین چیزها براشون ارزشه و اگه خلاف جهت ارزش ها کار کنی خواهر و مادر آدمو با هم پیوند میدن…پس مکس مجبوره دیوونه باشه تا زنده بمونه و بازم بتونه به خانوادش فک کنه…تو این جهنم حتی براش مشخص نیست بعد مرگش چی میشه پس مجبوره دیوونه باشه…بالاخره آهن آهنو میبره و آهن پرست آهن پرستو!

    ۰۰
  4. ممنون بخازر متن.توضیحات عالی بود.امیدوارم بازی خوبی بشه.یکی از مهمترین مشکلاتی که ممکنه برای بازی بوجود بیاد بی مصرف بودن صحراهاست.که البته با استفاده از ماشین مقدار زیادیش جبران میشه.پتانسیل های خوبی داره این بازی اگر به درستی ازشون استفاده بشه.فقط چرا در چند تریلری که منتشر شد گان پلی بازی رو نشون ندادن؟مبارزه های تن به تن هم همونطور که گفتی شبیه بتمن هستن پس حرفی توشون نیست.اگر سلاح ها و شخصی سازی ماشین گستردگی زیادی داشته باشه خیلی خوب میشه چون یکی از پایه های اصلی بازی ماشین سواریه.جالب میشد اگر مثل Farcry و یا just cause میشد افراد مختلفی رو سوار کرد مثلا پشت تیربار یا موشک انداز.البته در یکی از تریلر ها یه همچین چیزی نشون دادن.اگر بشه چند نفر رو همزمان پشت سلاح های مختلف نشوند ماشین تبدیل به یه تانک متحرک میشه!کلا فک کنم بازی رو ترکوندن ماشین ها و افراد تمرکز زیادی داره :۲۴:
    بازم ممنون از توضیحاتت ;)

    ۰۰

مقالات بازی

بیشتر

چند رسانه ای

بیشتر