مرثیه‌ای بر آرزوی بربادرفته‌ی بشر؛ پیش‌نمایش Quantum Break

John Doe توسط John Doe
در ۱۳۹۴/۰۸/۲۶ , 12:00:24
Quantum Break, Remedy, کنسول Xbox One
Untitled
خالقان مکس پین و آلن ویک حالا آمده‌اند تا دست‌ورویی برسر «داستان‌سرایی» و «زمان» بکشند

معرفی یک ایده‌ی تازه که با پزهای عالی و سامی سازنده همراه است فقط در نگاه اول دل‌رباست، وگرنه سرانجامش مخاطب متوجه می‌شود چیزی جزء هوس و جوگیری مفرط نبوده. تعداد بازی‌هایی که در سال‌های اخیر در حیص‌وبیص زباله‌دانی «عناوین سوخته» رفتند لیستی بلندپایه را می‌طلبد که ذکر همه‌اش در این مقال نمی‌گنجد. حقیقتاً این زباله‌دانی آن‌قدر پر شده که گنجایش‌اش شاید در سال‌های بعدی تداوم نیابد. حالا با وجود این تعداد کثیر از زباله که تنها دارای پزهای مردم فریب بودند مگر می‌شود موقع دیدن یک ایده‌ی بکر چشم‌هایمان گرد شود و چشم بسته دل‌های خود را صابون بزنیم؟ بنابراین طبیعی است اگر تکیه کنیم بر فرمول‌های قدیمی که پیشینان تعریف کرده‌اند؛ یعنی همان بازی‌هایی که ایده‌شان چند بار مصرف شده ولی باز هم لذت‌بخش است. البته نباید فراموش کنیم بازی‌ها و سازنده‌های مستقلی که بازی‌هایشان با تمامی بی‌امکاناتی‌ها و حتی بودجه‌های خیلی کم ساخته می‌شد ایده‌های بهتری داشتند. حداقل اگر ایده می‌دادند بلد بودند سر به وفا کنند نه این‌که آخرش سرمان را به گِرد بیاورند. همه‌ی این عوامل بی‌حیا مثل سنگ درشتی می‌ماند که به سوی خانه‌ی شیشه‌ای — بخوانید صنعت بازی‌سازی — پرتاب می‌شوند. البته باز هم جای اندک شکری باقی می‌ماند که افرادی نقش عایق را دارند تا در مقابل این سنگ‌ها از کاشانه‌ی شیشه‌ای‌مان مراقبت کنند. فقط حیف که صنف شخیص «عایق‌ساز» (!) تعدادش قلیل و تعداد «سنگ‌انداز» کثیر است. با‌این‌حال فعلاً باید دل‌مان را برای یک عنوان AAA خوش کنیم که آن هم چیزی نیست جزء «شکست کوانتومی» (Quantum Break) که شاید تسکینی — هرچند کوتاه‌مدت — بر دندان کروچه‌های مکرر ما برای بازی‌هایی باشد که با شعارهایشان ما را فریب دادند. البته ایده‌ی استفاده از زمان چیز جدیدی نیست که رنگ و رخسار از چهره‌ ما بپرد، اما وقتی می‌بینیم که این ایده حالا در دستان سم لیک قرار دارد کمی تارهای قلبمان مرتعش و درصد رو سفید شدن مخاطبان بیش‌تر می‌شود.

Quantum Break, Remedy, کنسول Xbox One
سازنده: رمدی — ناشر: مایکروسافت — سبک: اکشن ماجرایی — پلتفرم: اکس‌باکس وان — تاریخ انتشار: 5 آوریل ۲۰۱۶

«ایده‌ها از سلاح خطر‌ناک‌ترند. حالا اگر می‌خواهیم دشمن خلع سلاح شود پس چرا می‌گذاریم که ایده داشته باشد؟»

— جوزف استالین

شکست کوانتومی تمرکز اصلی‌اش روی یکی از بحث‌برانگیزترین تعریف‌های علمی جهان یعنی «زمان» است؛ چیزی که هنوز درباره‌ی وجود یا عدم وجودش دانشمندان گرداگرد یکدیگر آمده‌اند تا بالاخره یک تعریف درست از آن داشته باشند. بااین‌حال در سویی دیگر یکی از آمال و آرزوهای بزرگ انسان کنترل زمان بوده است. چنین چیزی هنوز در دنیای واقعی میسر واقع نشده اما یک خصلت خوب بازی‌های ویدئویی همین هست که اجازه می‌دهد تا مرثیه‌ای باشند بر آرزوهای بربادرفته‌ی بشر. خوشبختانه ساخت و پرداختن چنین ایده‌ای در دست ناتوانی نیست و این بازی به‌سبب پس‌پرده‌های ذهن خلاق سم لیک قرار است ساخته شود که قبلاً هنرش را در بازی با ایده‌ها در عناوینی مانند «آلن ویک» و «مکس پین» دیده‌ایم. جالب است بدانید که سم لیک برای ساخت این بازی از دانشمندان مطرح دانشگاه CERN در علم فیزیک کوانتوم کمک گرفته تا بازی بتواند واقع‌گرایانه‌تر باشد.

بد نیست تا اشاره‌ای هم کنیم که بازی‌ای که حالا می‌بینیم قرار بود که «آلن ویک ۲» باشد. اما سازندگان بعد از بگومگویی با مایکروسافت متوجه‌ی مخالفت مایکروسافت نسبت به این موضوع شدند زیرا آن‌ها خواستار یک بازی جدید بودند. حتی بخش‌هایی هم دز آلن ویک ۲ ساخته شد که چند ماه پیش شاهد لیک شدن دموی آن بودیم. البته سم لیک گفته که ادامه‌ی این سری را فراموش نکرده و بعید نیست که در آینده شاهد ادامه‌ی این سری باشیم.

quantumbreak_2_610
استفاده از زمان به سازندگان این فرصت طلایی را داده تا بتوانند بازی‌شان را پر کنند از این صحنه‌های عجیب‌وغریب و البته اغواکننده.

قصه‌ی بازی از دانشگاه «ریورپورت» — واقع در شمال شرقی آمریکا — شروع می‌شود که در آن آزمایشی درباره‌ی سفر در زمان صورت می‌گیرد. طی این آزمایش حادثه‌ای رخ می‌دهد که موجب شکست زمان شده و به سبب همین موضوع دو شخصیت اصلی بازی یعنی جک جویس و پاول سرین در خطر این اشتباه قرار می‌گیرند. اما این باعث نابودی آن‌ها نشده و برعکس،‌ باعث می‌شود تا قابلیت‌های خارق‌العاده‌ای پیدا کنند؛ به‌طور مثال بث و جک می‌توانند زمان را کنترل کنند و شخصیت منفی بازی (پاول) آینده را ببیند. پاول که موْسس شرکت «مانِک» (Monrach) است حالا جک و بث را مسبب تمامی این اتفاقات دانسته و با این گروه به دنبال شکارشان می‌رود. دیگر انگیزه‌ی جک جویس برای این همه آشوب، انتقام گرفتن از برادر کشته شده‌اش توسط پاول یعنی ویلیام است.

چیزی که دوباره باعث شده تا شکست کوانتومی نسبت به بقیه‌ی بازی‌ها متمایز جلوه کند همین است که در آن می‌شود شخصیت منفی بازی را کنترل کرد. هرچند اولویت اصلی کنترل جک جویس است. بد نیست این را هم بدانید که قهرمان داستان بازی واقعاً یک قهرمان بزرگ نیست و به عقیده‌ی سم لیک به‌خاطر دست‌یافتن به قدرت‌های ماورایی به این شکل در آمده است.

آیا می‌دانستید؟

کوانتوم بریک در ابتدا قرار بود سه شخصیت اصلی داشته باشد که یکی از آن‌ها شامل بِث ویلدر می‌شد. اما هیچ اطلاعی از او منتشر نشد تا این‌که در یکی از شماره‌های مجله‌ی گیم‌اینفورمر، رمدی تاْیید کرد که دیگر او شخصیت اصلی نخواهد بود.

شکست کوانتومی خط و فاصله‌ی میان سریال‌های تلویزیونی و بازی‌ها را کم‌رنگ‌تر خواهد کرد. چراکه با عنوانی روبه‌رو‌ایم که از سریال‌های زیاد و معروفی مثل «گمشده» (Lost) الهام گرفته است. هنوز درباره‌ی این‌که بازی چگونه می‌خواهد این خط کلفت را نازک کند اطلاعات خاصی در دسترس نیست، اما برداشت‌ها حاکی از آن‌اند که این بازی هم حالتی اپیزودی مانند «متال گیر سالید ۵» دارد، با این تفاوت که شکست کوانتومی — مانند سریال‌های بالغ — پایان هر اپیزودش یک اتفاق غافلگیرکننده را نمایش می‌دهد که عطش بازیکن را برای ادامه بیش‌تر می‌کند.

سم لیک در گیم‌پلی بازی‌هایش همیشه یک چیز را محورکلی قرار می‌دهد؛ مثلاً در مکس پین شیرجه و در آلن ویک چراغ‌قوه. شکست کوانتومی هم بر همین قایده ساخته شده و بازی مبتنی بر کنترل زمان است؛ یعنی جک جویس زمان را تا مدتی کوتاه کنترل می‌کند تا بتواند خودش را پنهان کند یا بهتر به سمت دشمنان تیراندازی کند. اگر هم بخواهد می‌تواند چیزی را به سمت دشمن پرتاب کند که موجب فریز دشمن‌ها می‌شود. حتی در مقابل تیراندازی‌ها هم می‌شود از زمان به‌عنوان یک سپر استفاده کرد. این‌ها قابلیت‌هایی‌اند که تا اینجا در نمایش‌ها مشاهده کردیم اما چیزی که هنوز از آن خبر نداریم قابلیت طی العرض بین مکان‌هاست.

زمان همان‌قدر که برای انسان مثل دوست عمل می‌کند، امکان تبدیل شدن به یک دشمن را هم دارد. ازاین‌جهت به‌عنوان یک دوست عمل می‌کند که باعث می‌شود چک به کمکش دشمن‌هایش را از سر راهش کنار بزند اما چرا زمانی که به جک کمک می‌کند بعضی مواقع هم بلای جانش می‌شود؟ این‌ها همه‌اش به دلیل آزمایش خطرناکی بود که در دانشگاه ریورپورت رخ داد. حالا در هر زمانی امکان دارد یک «لکنت زمان» (Time Shutter) به‌وقوع بپیوندد. این لکنت‌های زمانی دقیقاً مثل نمایش آخر بازی در گیمزکام ۲۰۱۴ می‌مانند که در جایی امکان داشت ‌همه‌چیز جر شخصیت نخست و بعضی کارکترها توقف کنند. وقتی چنین اتفاقی می‌افتد شاید در نگاه اول تصور کنید وارد یک خلع‌زمانی شده‌اید که مسبب می‌شود تا راحت‌تر از پی دشمنانتان بگذرید اما باید حواستان به تله‌های گیم‌پلی باشد. چون همینجاست که عوامل خطرناک و باس‌فایت‌ها سروکله‌شان پیدا می‌شود.

quantumbreak_3_610
در یک بازی که در زمان حال رخ می‌دهد، خلق چنین اتمسفر مریض و بیمارگونه‌ای به‌مراتب دشوارتر از ساخت یک اتمسفر در دنیایی آخرالزمانی و… است.

در نگاه اول نمایش‌های بازی کمی این شک را به دل راه می‌دهند که گیم‌پلی احتمال دارد مثل باقی بازی‌های سم لیک کمی تا مرز تکراری شدن برود اما این مشکل احتمالاً در این بازی به‌شدت رفع شده. زیرا این بار قابلیت کنترل زمان خودش به چند دسته‌ی شکست زمان، توقف زمان،‌ سپر زمان و طی العرض منتهی می‌شود که به مرور زمان به دست می‌آوریم. نکته‌ی بعدی هم وجود داشتن مبارزات تن‌به‌تن است که هرچند تنوع خیلی بالایی ندارند، اما باز هم می‌تواند تا حدودی گیم‌پلی را متنوع‌تر جلوه دهد.

نکته‌ی بعدی که باعث می‌شود تا گیم‌پلی از کلیشه‌ها فاصل گیرد، کنترل چند شخصیت گوناگون است. متاْسفانه درباره‌ی کنترل بث ویلدر اطلاعات چندانی منتشر نشده اما درباره‌ی پاول سرین این را می‌دانیم که بعد از جک جویس نقش بسیار پررنگی دارد، زیرا قدرت‌هایش نسبت به باقی شخصیت‌ها بیش‌تر است. تا اینجا تاْیید شده که در پایان هر مرحله می‌توانیم با او یک تصمیم‌گیری داشته باشیم که بر ادامه‌ی داستان تاْثیرگذار خواهد بود. البته بازی تنها یک پایان دارد اما بنا به این تصمیم‌گیری‌ها، راه‌های رسیدن بهش بنا به این تصمیم‌گیری‌ها تغییر می‌کند.

جدا از همه‌ی این تحسین‌ها، چیزی که امکان دارد بازی را در سراشیبی سقوط قرار بدهد «لایو اکشن»هاست که مانند یکی سریال کوتاه خواهند بود. به‌هرحال نباید چشم‌پوشی کرد که شکست کوانتومی خیلی شبیه سریال‌های تلویزیونی خواهد بود. درواقع، بازیکن با اتمام هر مرحله شاهد یک میان‌پرده‌ — با بازیگران واقعی — در حدود ۲۲ دقیقه است که از دید شخصیت منفی خواهیم دید. خوشبختانه استفاده‌‌ی رمدی از بازیگران مطرح که حتی بعضی از آن‌ها برگرفته از سریال‌های معروفی مثل سریال «بازی تاج‌وتخت» (Game of Thrones) هستند که احتمالاً میزان ذوق هنری و ارزش این لایو اکشن‌ها را دوچندان می‌کند. البته سازندگان گفته‌اند رد کردنشان هیچ صدمه‌ای به داستان نمی‌رساند و دیدنش کاملاً دل‌به‌خواهی است.

ازآن‌سو که شهره‌ی رمدی بیش‌تر به سمت‌‌و‌سوی نحوه‌ی روایت داستان‌ها برمی‌گردد، طبیعی است اگر ببینیم اسم رمدی در بقیه‌ی زمینه‌ها کم‌ رنگ‌تر شد. یکی از همین زمینه‌ها بخش گرافیک است که سازندگان هنوز برای واقعی‌تر کردنش در تلاش‌اند. به‌طوری که حتی بعضی از تاْخیرها — جدا از بهینه و پولیش بازی — به‌خاطر همین موضوع بوده. اگر شما هم بازی‌های این استودیو را دنبال کرده باشید حتماً متوجه‌‌ی انقلاب بعضی از بخش‌های گرافیکی آن شده‌اید؛ مثلاً نورپردازی قوی نور چراغ‌قوه‌ی آلن را به یاد آورید که چگونه از الگوریتم God Ray به آن دقت استفاده می‌کرد. شکست کوانتومی هم دوباره قرار است تا از همین فرمول استفاده کرده و می‌خواهد با سیستم‌های جدیدی که در گرافیکش به کار می‌برد همه را دوباره انگشت به دهان کند.

qbgameplay_610a
نمایی از بازی با زمان

اول از همه بد نیست تا از تخریب‌پذیری واقع‌گرایانه‌ی بازی شروع کنم که از فناوری DDM بهره می‌برد؛ فناوری‌ای مبتنی بر دگردیسی شکستگی‌ها که خواص فیزیکی هر ماده‌ای را می‌تواند شبیه‌سازی کند. اگر یک ساختار — چه بزرگ چه کوچک، چه متراکم و چه نازک — وجود داشته باشد، این فناوری واکنش این جسم نسبت به ضربه یا هر عامل دیگری مثل باد را مثل دنیای واقعی جلوه می‌دهد. همچنین این دارای یک پلاگین «مایا» است که باعث می‌شود تا سازنده‌ دستش برای بالا بردن جزییات مربوط به صحنه‌های تخریب و گرد و خاک خیلی باز شود. تا به امروز، حدود بیست تا از فیلم‌ها و آگهی‌های تبلیغاتی از این فناوری برای صحنه‌هایی که در رابطه با تخریب‌پذیری‌اند استفاده کرده‌اند. سازندگان می‌گویند بهره‌گیری از این فناوری یکی از اجرای اصلی کارشان بوده و به کمک‌اش توانسته‌اند چیزهایی را خلق کنند که بدون آن هرگز ممکن نبود. برای بالا بردن هایپ (!)‌ هم همین و بس که هر چه صحنه‌ی انفجار و تخریب در میان‌پرده‌ها می‌بینید، «همزمان» (ریل‌تایم) هستند.

لکنت‌های زمانی که در بالا درباره‌اش صحبت شد شاید یکی از چالش‌برانگیزترین ساخته‌های رمِدی از جهت فنی باشد. آن‌ها برای ساخت افکت‌هایی که در این زمان رخ می‌دهد خرج‌های زیادی را محتمل شدند و البته برای ساخت آن‌ها، شخصی به اسم گِرِگ لودِن را جذب رمدی کردند. او برای گیمرها مطمئناً چهره‌ی آشنایی نیست چون اصلاً گیمر نیست و بیش‌تر در صنعت سینما شناخته شده است؛ از جمله کارهایش می‌شود به پردازش افکت‌های ویزه و انیمیشن‌های فیلم‌هایی مانند Sucker Punch و Happy Feet 2 اشاره کرد و به گفته‌ی خودش، مهم‌ترین و سینمایی‌ترین صحنه‌هایی که خلق کرده است مربوط می‌شود به سکانس طوفان شن و نشستن کشتی به زمین در فیلم Prometheus، حمله‌های وحشیانه‌ی گله‌ی زامبی‌ها در World War Z. با توجه به این‌که گِرِگ در کوانتوم بریک نقش‌اش طراح روایی داستان است، اما باز هم در طراحی مراحل و افکت‌های بازی نقش مهمی دارد. او درباره‌ی لکنت‌های زمانی می‌گوید: «ما می‌خواهیم به‌طور جدی بازیکن‌ها را با آن بترسانیم. ما نمی‌خواهیم که این‌ها چیز عادی‌ای باشند و بازیکن باید وقتی در چنین موقعیتی قرار بگیرد به خودش بگوید که چگونه باید از این مخمصه بیرون آید؟ و این هدف شکست کوانتومی است.» او در ادامه به‌طور خیلی خلاصه لکنت زمان را این‌گونه توصیف می‌کند: «آخرالزمانی هستند.»

جدیدترین اثر سم لیک امکان دارد که مانند آلن ویک، نتواند آن Console Sellerای باشد که مایکروسافت و ما توقع‌اش را داریم، شاید فروش‌اش آن‌قدرها راضی‌کننده نباشد و حتی امکان دارد که جمع نمرات به بالاتر از ۹۰ تجاوز نکند، اما بی‌تردید شکست کوانتومی مثل باقی عناوین رمدی از آن بازی‌هاست که حداقل ارزش یک بار تجربه دارد. چراکه فطرتِ درون همیشه علاقه دارد تا چیزهای بکر و تقریباً‌ دست‌نخورده را تجربه کند. حداقل همین که در گوشه‌ی باکس‌شات بازی اسم رمدی را می‌بینیم کافی است تا با تب‌وتاب زیادی به‌سراغ بازی رویم.

dbazi telegram


15 دیدگاه ثبت شده است

دیدگاهتان را بنویسید

  1. مرسی یونس جان پیش نمایش خوبی بود
    فکر کنم بازی قشنگی باید باشه و فکر کنم بتونه رکورد متا رو بزنه و بتونه متای خوب بگیره البته شاید بتونه
    خوبه یک بازی انحصاری خوب داره ایکس باکس وان میاد

    ۰۰
  2. تشکر از اقا یونس بخاطر پیش نمایش زیباشون برای یکی از مورد انتظار ترین بازی های حال حاضر که بدست یکی از بهترین استودیو های حال حاضر در حال ساخته شدنه :۱۵:
    خیالم از بابت داستان بازی راحته،مطمعنم معجون عجیب و قریبی مشابه الن ویک بزرگ تحویلمون میدن :۱۵:
    تنها نگرانی مربوط میشه به گیم پلی که بعضی از دوستان هم در کامنتای بالا البته با بیشتر کردن پیاز داغ ماجرا توضیحی براش دادن.ولی از اون هم خیالم راحته.نا سلامتی ماها تا العان الن ویک و دو قسمت مکس پین رو از این استودیو بازی کردیم.مگه این ۳ بازی گیم پلی بدی داشتن؟اتفاقا جزو نقاط قوت و برتریشون هم بود.این یکی هم از این قاعاه مستثنی نیست.شاید تو تریلرا مقداری گیم پلی زیادی معمولی بنظر برسه،ولی وقتی به اون سه بازی و داستان زیبای همین نگاه میکنی،به خاص بودنش،واقعا نمیتونی یه گیم پلی معمولی رو براش متصور بشی.کار رمدی استفاده از چیزای معمولی و تبدیل کردنشون به شاهکاره.که این امر مطمعنم برای جدیدترین اثرشون هم صدق میکنه :۱۵:

    ۰۰
  3. مرسی یونس.
    آلن ویک تنها بازی ایکس باکس بود که منو از روزی که نمایش داده شد جذب خودش کرد ولی کوانتوم بنظرم اونچیزی که باید باشه نیست یکی از دلایل تاخیرهاشم بنظرم همینه که بازی اونچیزی نشده که انتظارشو داشتن البته فقط احساس میکنم وگرنه تاخیر واسه پولیش کردن و رفع عیبهای جزئی خیلیم خوبه.

    ۰۰
  4. فکر نمیکنم بتونه به خوبی الن ویک بشه
    گیم پلی بازی داغون تر از داغونه :11:
    کلا ایده ی زمان و داستان بازی هم اونقدر جذبم نکرد
    برعکس الن ویک که داستانش تا آخر میخکوب نگه میداشت آدمو
    این به نظرم اونقدر جذابیت و کشش نداره داستانش

    ۰۰
    1. داستانش پتانسیلش رو داره که حتی از الن ویک هم بهتر بشه
      مقدمه داستان کوانتم بریم:
      “تست ماشین زمان با وجود تهدیدهایـه ویل انجامـ میگیره و زمان از حرکت بازمی ایسته .
      این شاتر زمانیه تاثیر رو پل و جک نداره و با ورود نیروهایـه امنیتیه مونارک سولوشن جک و برادرش ویل فرار میکنن و پل همـ تصمیمـ میگیره که فرار کنه اما به کجا ؟؟؟ بـه آینده !
      مونارک یک سازمان مرموز هست که دارن رو تکنولوژیـه ماشین زمان خودشون کار میکنن !
      قضیه کار کردن مونارک رو ماشین زمان خودشون نکته جالب قضیه ست . در واقع اونا همزمان رو ماشین زمان کار نمیکنن .
      قضیه دقیقش از این قرار هست : پل هفده سال به آینده سفر میکنه ، بعدش به گذشته برمیگرده و کنترل مونارک رو به دست میگیره ! و همونجا رو تکنولوژیه زمان خودش کار میکنه .
      یعنـی در واقع به گذشته که برمیگرده خودش مونارک رو تاسیس میکنه”
      گیم پلی هم که خیلی خوبه نمیدونم رو چه حساب میگید داغون :!:
      فقط لول دیزاین و لایو اکشن معلوم نیست چجوری هستن،
      در مجموع از الن ویک بهتر نشه بدتر نمیشه :۲۴:
      راستی! با توجه به تصمیم گیری ها، لایو اکشن پایانی ۴۰ حالت متفاوت داره :22:

      ۰۰
    2. ممنون از توضیحاتت بابت داستان
      ولی اصلا برای من جذاب و درگیر کننده نیست به شخصه…
      الن ویک یه چیز دیگه بود! اصن بدجور ذهنت درگیر می شد!!!!!
      گیم پلی خوبه؟ :۱۲:
      نه دیگه هرچقدر سره داستان بشه بحث کرد گیم پلی بازی شکی توش نیست که (البته تا اینجا و از روی نمایش ها) چیز دندون گیری نیست
      مگر اینکه خود بازی غافل گیرمون کنه و برعکس نمایش هاش از آب دربیاد; که بعید میدونم.

      ۰۰
    1. تو تریلر دیگه بیش از حد از قدرتش استفاده میکرد. امیدوارم محدودش کنن یا چالش برانگیزش کنن. بازی سوپر هات مثال خوبیه.

      ۰۰
    1. لول یادش بخیر یه زمانی تو گروه ها سایت های همسایه رو به خاطر همین اشتباه ها میکوبیدن.
      مانک (monoarch) اشتباهه.
      درستش میشه منارک (monarch)

      ۰۰
    2. بله همون مکس پین منطورم بود. این‌قدر اسم سم لیک و مکس پین به‌هم گره خورده آدم قاطی می‌کنه. شرمنده
      Aravan@
      حالا یعنی این‌قدر جابه‌جا شدن اسم مکس پین به‌جای سم لیک سوتی بزرگی هست؟

      مانک و مانرک هم فرق خاصی نداره. خیلی غلیط گفته می‌شه ممکنه اول آدم فکر کنه «ر» داره. من خیلی تو ترنسلیت ریپیت کردم و شنیدم که می‌گه مانِک.

      ۰۰
    3. برادر شما اصن کلمه انگلیسیش رو اشتباه نوشتی.من تو سایت های خارجی خونده بودم نوشته بود: monarch corporation
      “پاول که موْسس شرکت «مانِک» (Monorach) است”
      شما تلفظ کردی Maaneck.
      نوشتی به انگلیسی مانوراک.
      نوشتنش سخته باید صوتی توضیح داد لول.

      ۰۰
    4. اشتباه نوشتن کلمه انگلیسی رو قبول دارم. اما من همین کلمه‌ی Monarch رو وقتی می‌ذارم ترنسلیت و گوش می‌دم می‌گه «مانک» نه منارک.

      البته اشتباه برداشته نشه، قصدم این نیست بخوام یه ایرادی رو ماسمالی و انکار کنم اما شما هم همین کلمه Monarch رو تو ترنسلیت گوش بدید متوجه می‌شید چی می‌گم.

      ۰۰

مقالات بازی

بیشتر

چند رسانه ای

بیشتر