خانه » مقالات بازی کاتانای پیتزا بُر | نقد The Walking Dead Michonne: In Too Deep × توسط رضا قرالو در ۱۳۹۴/۱۲/۱۰ , 18:00:33 20 نورما آنتاگونیست قسمت اول بازی مردهی متحرک میشون، که در اعماق نام گرفته (The Walking Dead Michonne: In Too Deep) در اولین برخود با میشون، شخصیت اصلی بازی بحثی را پیش میکشد راجع به اسمها. سامنتا به میشون میگوید هیچ وقت اسمش را دوست نداشته و آرزو میکرده با نام دیگری صدایش بکنند. به نام میشون هم حسودیش میشود و به نظرش او خیلی خوش شانس است که اسمی دارد که همه آن را با یک بار شنیدن به خاطر میسپارند. چند دقیقهی بعد هم برای صحبت با میشون از بحث ظریف و زنانهی اسمها به مشت و لگد و خشونت میرسد و همه چیز را تلتیلی میکند! داستان هم دقیقا همین است؛ آدمهای تلتیلی، خلق شده به وسیلهی فرمولبندی نوشتاری موفقی هستند و تک بعدی و منفعل به نظر نمیرسند. همین عامل، مجموعههای سریالی تلتیل را در سطحی قابل قبول نگه میدارد. تنها چیزی که ممکن است باعث فراز و فرودهای گاه و بیگاه شود، نحوهی روایت داستان است که اینیکی در قسمت اول سریالی جدید مردهی متحرک به شدت به چشم میآید و ضربهی بزرگی به بازی زده است. در ادامه با نقد The Walking Dead Michonne: In Too Deep با دنیای بازی همراه باشید. شروع بازی کوبنده است و تاثیرش را میگذارد. اگر غیر از مجموعههای تلتیلی مردهی متحرک، اهل ورق زدن داستانهای کمیک یا دیدن سریال آن باشید قطعا با میشون آشنایی دارید. زن سیاه پوست سرد و گرم چشیدهی پوست کلفتی که با شمشیر کاتانای برانش دشمنان را از دم تیغ میگذراند و یک نقش مکمل اساسی است. مجموعهی سه قسمتی مردهی متحرک میشون قرار است برایمان تعریف کند چطور شد که میشون از زنی خانهدار و صاحب دو فرزند، به چنین انسان محکم و بزن بهادری بدل شد. شروع بازی مثل بسیاری از سریالیهای تلتیل عالی و طوفانی است؛ وقتی مخاطب در همان ابتدای بازی در بین خیال و توهم و صحنههای خشن و کلیدزنی و ریتم سریع و تدوین و قابهای کارگردانی شدهی محشر گرفتار شود، قطعا به بازی دل خواهد باخت. خصوصا اینکه این فصل ده دقیقهای با برشی به تیتراژ گرافیکی بسیار جذابی ختم میشود و همه چیز را به اوج میرساند. ولی متاسفانه همه چیز، شروع کوبنده و تیتراژ درجه یک نیست که بشود به اتکای آن به بازی نمرهی قبولی داد. وقتی وارد فاز دوم روایت داستان میشویم همه چیز به شکل ناگهانی آرام و کند میشود و ریتم به شدت میشکند. البته که ایرادی ندارد و این روش داستانگویی تلتیلی است؛ همیشه بعد از ریتمی سریع باید به ریتمی کند برسیم تا زنجیرهی اتفاقات روندی منطقی به خود بگیرند و اوج و فرودها یک دست و حساب شده باشند. در این بخش با اندکی صحبت کردن و ور رفتن با وسایل اطراف و بازی به سبک ماجراییهای اشاره و کلیک طرفیم که فرمول همیشگی تلتیل برای طراحی فراز و فرودهای بازی است. بخش دوم تا حدودی به همین شکل جلو میرود و به یک نقطهی اوج و گره افکنی استاندارد میرسد. قدم بعدی این است که داستان از نو اوج بگیرد و شخصیتها پرداخته شوند و عمق بگیرند و مخاطب را بیش از قبل درگیر داستان در حال روایت بکنند. ولی مشکل اینجاست که وقتی دوباره همه چیز اوج گرفته و منتظریم که وارد پردهی سوم روایت داستان بشویم، بازی در نهایت شگفتی و حالگیری تمام میشود! این واقعا ضربهی مهلکی بر پیکرهی نیمه کارهی روایت داستان وارد میکند چون فرمولبندی تلتیلی روایت داستان، وقتی به نقطهی اوج میرسد و مخاطب را سیراب میکند که همه چیز کامل روایت شود؛ نه شخصیتهایی که باید بشناسیم را خوب میفهمیم و نه زنجیرهی حوادث تکمیل میشوند و گرهگشایی و جواب گرفتن سوالها به سرانجام درستی میرسند. هرچه هم خرده داستانها و کلید زنیها و روایت داستان میشون خوب باشد باز هم نمیشود این کوتاه بودن بیش از حد و کات بیموقع در بهترین جای قصه را به سازندهها بخشید. بازی آنقدر کوتاه است که متوجه عمق انتخابها و تغییر در ساختار سوال و جوابهای بازی هم نمیشوید! بازیهای قبلی، چیزی در حدود سه ساعت برای هر قسمت زمان میبردند و همین مخاطب را در داستان حل میکرد و فراز و فرودها و انتخابها هم به قدری زیاد بود که مسیر طی شده در ذهن حک میشد. قسمت اول بین یک ساعت تا یک ساعت و نیم طول میکشد که قطعا برای تکمیل قصه و جمع و جور کردن آن فرمول کذایی زمان بسیار اندکی است. میشون هنوز کاتانای معروفش را پیدا نکرده ولی یک قمهی بزرگ دارد که فعلا وظیفهی خلق خشونت خونبار بازی با آن است! البته چالش خوبی در سوال و جوابها به بطن گیمپلی اضافه شده که جذاب به نظر میرسد؛ در گذشته وقتی با کسی صحبت میکردید به فراخور جوابی که به طرف مقابل میدادید شخص مورد نظر ممکن بود از حرف شما خوشش بیاد و یا که نه. و این به صورت نوشتهای در گوشهی تصویر نمایش داده میشد و مینوشت که فلان کس این حرف یا کار شما را به خاطر سپرد. در روش جدید علاوه بر این، بر حسب نوع جواب، ریاکشن دریافت میکنید؛ یعنی اگر جواب طرف مقابل را با عصبانیت بدهید مثلا نوشته میشود؛ شما راست گفتید ولی نحوهی استفاده از کلماتتان بسیار زننده بود! البته نمیدانم این روش بعدها و در نوع انتخابها و سرنوشت آدمهای قصه چقدر تاثیر میگذارد ولی قطعا تاثیراتش به اندازهی تعیین راه برای رسیدن به مقصدی واحد خواهد بود که راه و روش قصهگویی تلتیل است. ای کاش این عمق دادن به سوال و جوابها که نحوهی صحبت کردن شما و تاثیر آن روی مخاطب را تفکیک کرده در نوع برخورد آنها با شخصیت اصلی هم تاثیر بگذارد. این مهم نیست که ممکن است جواب مودبانه دادن هم در انتها به دردسر ختم شود. چیزی که اهمیت دارد این است که نحوهی انتخاب کلمات و نوع تبادل گفتاری با طرف مقابل باعث بروز رفتارهایی شود که زوایای پنهان شخصیتی آدمهای قصه را عیان میکنند. این مورد را البته در بازی دیدم؛ وقتی نورما خیلی مودبانه با میشون برخورد کرد و حتا به او نوشیدنی تعارف کرد ولی انتخاب دیالوگها و ریاکشنهای خشن از سوی من به اصطلاح «آن روی سگ او را بالا آورد!» و کار را به جاهای باریک کشاند! صداپیشهی شخصیت میشون بازیگر سریال تلوزیونی نیست ولی سمیرا وایلی صداپیشهی میشون در بازی، کارش را به درستی انجام داده است. حدس من این است که میشون قرار بوده مثل ۴۰۰ روز یک اسپینآف یا یک پل برای ورود به فصل سوم مردهی متحرک و ادمهی داستان کلمنتاین باشد، ولی سازندهها با اضافه کردن به داستان و زیاد کردن پیاز داغ، پیتزای کوچکشان را سه قسمت کردهاند! قطعا من هم از آشپزهای پیتزای خوشمزهای که قرار است هر تکهاش را به فاصلهی طولانی بخورم دل خوشی نخواهم داشت! یکی از نشانههای روایت ناقص قسمت اول، شخصیت پردازی بد و موقعیت پادرهوایی است که پیت، نقش مکمل بازی در طول داستان دارد. نویسنده رضا قرالو مقالات بازی 20 دیدگاه ثبت شده است دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخبرای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید. ممنون بابت نقدتون آقای قرالو ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید منظورت norma بود بجای samantha؟ سم اون بچهه بود. نورما اونی بود که از اسم میشون خوشش میومد. ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید درسته. ممنون بابت اشارتون. ۰۰ با تشکر بسیار از اقای قرالو بابت یکی دیگه از نقد های بسیار زیباشون ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید ممنون بابت اینکه نقدر ور کامل مطالعه کردید. ۰۰ سامانتا آنتاگونیست نیست. داستان در مدتی که میشون برای چند قسمت تو کمیک میره تا شماره ۱۳۹ که برمیگرده اتفاق میفته. ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید در مورد اینکه سامنتا آنتاگونیسته یا نه منو توی شک انداختید. اتفاقا یکی از دلایلی که باعث می شه شک بکنم همون قضیه پادر هوا موندن شخصیت ها است و اینه که داستان ناقص می مونه و چون من کمیک ها رو نخوندم نمی تونم در موردش قضاوت کنم. تا این بخش از داستان که اعمال و رفتار و واکنش های سامنتا به یه آنتاگونیست نزدیکتر بود تا یه شخصیت چند بعدی خاکستری. در مورد بازه زمانی اتفاقات بازی هم معیار من سریال تلوزیونی بود چون کمیک ها رو نخوندم اینو نمی دونستم. توی سریال که چنین اتفاقی برای میشون نمی افته و به همین دلیل به نظر میاد که داستان گذشته این شخصیت تا رسیدن به شخصیت های آشنای سریال داره روایت می شه. فکر هم بکنم همین باشه چون میشون توی سریال دغدغه های روانی به این شدت نداشته و چون کمیک ها و سریال خیلی دارن از هم فاصله باز می کنن می شه روی همین استناد کرد. ۰۰ من که صبر میکنم همه ی قسمت ها بیاد بعد تجربش میکنم.البته من به شدت منتظر انتشار فصل ۳ بازی The Walking Dead هستم. ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید :*: ۰۰ ممنون بابت نقد ولی… ولی انتظار داشتم به عنوان کسی که قراره با نقد شما تصمیم به خرید یا نخریدن این بازی بگیرم، چیزی از داستان اسپویل نشه ولی متاسفانه برعکس تصورم رخ داد. از اون پاراگراف آخرتون هم خیلی خوشم اومد و به زیبایی منظورتان رو رسوندین :۱۵: ========= l 2016 is Ours l ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید نترسید دوست عزیز! چیزی از داستان لو نرفته. مگر اینکه انتظار داشته باشین آنتاگونیستی توی بازی نباشه و به جای خشونت وظلم بخواد به شخصیت اصلی خوبی بکنه! این فرمولیه که در اکثر فیلم نامه ها رعایت می شه. چیزی از گره گشایی ها و موقعیت ها و تصمیات لو نرفته. ۰۰ والا من انقد از فصل دوم این عنوان شاکیم که ترجیح میدم اصلا سراغش نرم با تشکر ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید :*: ۰۰ میتونم بپرسم شما چرا از فصل دوم این عنوان شاکی هستید؟ ۱۰ با تشکر از اقای قرالو بنظرم به گیم پلی نمره منصفانه ندادید چون به خوبی دو فصل قبلی این عنوان بود و از لحاظ زمانی حداقل برای من به اندازه اپیزودهای قبلی طول کشید ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید من سعی می کنم همیشه منصف باشم. برای این مورد هم خیلی سعی کردم فرجه بدم و کوتاه بیام ولی نمی شه ازواقعیت ها گذشت. همینه دیگه . ممنونم که نقد رو خوندید. ۰۰ نقدو ک همون پارگراف اولو خوندم بیخیالش شدم.هر جا رو رندوم میگرفتم بخونم جفنگیات بود(با عرض معذرت) جدا اسپویل نکنین کسی نمیگه بازیو نرفته دارین نقد میکنین :۱۲: “آدمهای تلتیلی، خلق شده به وسیلهی فرمولبندی نوشتاری موفقی هستند” فرمولشو بدین دفه بعد بدونیم با چه شخصیتی روبه روییم الکی پول ندیم بازی بگیریم ممنون میشیم همچین میگین آدمای تلتیلی ادم یاد لگو میفته.من نمیدونم کجای لی به بیگ بی(یا هر شخصیت دگ تل تیل) ربط داشت که شما ازتوش فرمول کشف کردین!!! رفتار و شخصیتاشون زمین تا اسمون فرق داشت .دقیقا نمیدونم چه منظوری داشتین ازین حرف ولی من همچین برداشتی کردم. قرارم نیست اینجا کسی چیزی یاد بگیره ک شما پشت هر فکتی ک صادر میکنین یه مثال میزنین(مثال که نیست اسپویله ) . فن بازی درنمیارم ولی به هیچ وجه نقد اصولی نبود.به نظرم کل مقاله رو میذاشتین تو پست اخرین بازی ک انجام دادید مناسب تر بود بهتر میتونستیم دربارش بحث کنیم. ختم کلام همون اول نقد ضد حال بود برام(انتظار داشتم با دلیلو منطق متوجه ضعف های بازی بشم تا دری وریو هیتر بازی ).جدا اون شخصیتای تل تیلیو فرمولو از کجا اوردی؟ :۲۳: ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید عزیز،اولا شما برو نقد رو کامل بخون. دوما برو باقی نقد های اقای قرالو رو برای بازی های تل تیل بخون. چه اونایی که در همین سایت هستند و چه نقدایی که در مجله برای سری های تل تیل کار کردند. بعد بیا خرده بگیر و از ایرادات وارد شده ناراضی باش.اتفاقا شما العان دارید بقول خودتون با ((دری و وری و هیتر بازی))حرفتون رو میزنید و مخالفتتون رو ابراز میکنید. تمامی حرفاشون به بهترین شکل قسمت اول این مینی سری سه قسمتی رو شرح دادند.باید ببینیم در ادامه داستان چطور پیش میره.قسمت اول که چندان قوی نبود. ۰۰ با تشکر از نقد زیبایتان بازیهای تل تیل حتما باید انجام بشن ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید :*: ۰۰ نمایش بیشتر
منظورت norma بود بجای samantha؟ سم اون بچهه بود. نورما اونی بود که از اسم میشون خوشش میومد. ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
سامانتا آنتاگونیست نیست. داستان در مدتی که میشون برای چند قسمت تو کمیک میره تا شماره ۱۳۹ که برمیگرده اتفاق میفته. ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
در مورد اینکه سامنتا آنتاگونیسته یا نه منو توی شک انداختید. اتفاقا یکی از دلایلی که باعث می شه شک بکنم همون قضیه پادر هوا موندن شخصیت ها است و اینه که داستان ناقص می مونه و چون من کمیک ها رو نخوندم نمی تونم در موردش قضاوت کنم. تا این بخش از داستان که اعمال و رفتار و واکنش های سامنتا به یه آنتاگونیست نزدیکتر بود تا یه شخصیت چند بعدی خاکستری. در مورد بازه زمانی اتفاقات بازی هم معیار من سریال تلوزیونی بود چون کمیک ها رو نخوندم اینو نمی دونستم. توی سریال که چنین اتفاقی برای میشون نمی افته و به همین دلیل به نظر میاد که داستان گذشته این شخصیت تا رسیدن به شخصیت های آشنای سریال داره روایت می شه. فکر هم بکنم همین باشه چون میشون توی سریال دغدغه های روانی به این شدت نداشته و چون کمیک ها و سریال خیلی دارن از هم فاصله باز می کنن می شه روی همین استناد کرد. ۰۰
من که صبر میکنم همه ی قسمت ها بیاد بعد تجربش میکنم.البته من به شدت منتظر انتشار فصل ۳ بازی The Walking Dead هستم. ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
ممنون بابت نقد ولی… ولی انتظار داشتم به عنوان کسی که قراره با نقد شما تصمیم به خرید یا نخریدن این بازی بگیرم، چیزی از داستان اسپویل نشه ولی متاسفانه برعکس تصورم رخ داد. از اون پاراگراف آخرتون هم خیلی خوشم اومد و به زیبایی منظورتان رو رسوندین :۱۵: ========= l 2016 is Ours l ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
نترسید دوست عزیز! چیزی از داستان لو نرفته. مگر اینکه انتظار داشته باشین آنتاگونیستی توی بازی نباشه و به جای خشونت وظلم بخواد به شخصیت اصلی خوبی بکنه! این فرمولیه که در اکثر فیلم نامه ها رعایت می شه. چیزی از گره گشایی ها و موقعیت ها و تصمیات لو نرفته. ۰۰
با تشکر از اقای قرالو بنظرم به گیم پلی نمره منصفانه ندادید چون به خوبی دو فصل قبلی این عنوان بود و از لحاظ زمانی حداقل برای من به اندازه اپیزودهای قبلی طول کشید ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
من سعی می کنم همیشه منصف باشم. برای این مورد هم خیلی سعی کردم فرجه بدم و کوتاه بیام ولی نمی شه ازواقعیت ها گذشت. همینه دیگه . ممنونم که نقد رو خوندید. ۰۰
نقدو ک همون پارگراف اولو خوندم بیخیالش شدم.هر جا رو رندوم میگرفتم بخونم جفنگیات بود(با عرض معذرت) جدا اسپویل نکنین کسی نمیگه بازیو نرفته دارین نقد میکنین :۱۲: “آدمهای تلتیلی، خلق شده به وسیلهی فرمولبندی نوشتاری موفقی هستند” فرمولشو بدین دفه بعد بدونیم با چه شخصیتی روبه روییم الکی پول ندیم بازی بگیریم ممنون میشیم همچین میگین آدمای تلتیلی ادم یاد لگو میفته.من نمیدونم کجای لی به بیگ بی(یا هر شخصیت دگ تل تیل) ربط داشت که شما ازتوش فرمول کشف کردین!!! رفتار و شخصیتاشون زمین تا اسمون فرق داشت .دقیقا نمیدونم چه منظوری داشتین ازین حرف ولی من همچین برداشتی کردم. قرارم نیست اینجا کسی چیزی یاد بگیره ک شما پشت هر فکتی ک صادر میکنین یه مثال میزنین(مثال که نیست اسپویله ) . فن بازی درنمیارم ولی به هیچ وجه نقد اصولی نبود.به نظرم کل مقاله رو میذاشتین تو پست اخرین بازی ک انجام دادید مناسب تر بود بهتر میتونستیم دربارش بحث کنیم. ختم کلام همون اول نقد ضد حال بود برام(انتظار داشتم با دلیلو منطق متوجه ضعف های بازی بشم تا دری وریو هیتر بازی ).جدا اون شخصیتای تل تیلیو فرمولو از کجا اوردی؟ :۲۳: ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
عزیز،اولا شما برو نقد رو کامل بخون. دوما برو باقی نقد های اقای قرالو رو برای بازی های تل تیل بخون. چه اونایی که در همین سایت هستند و چه نقدایی که در مجله برای سری های تل تیل کار کردند. بعد بیا خرده بگیر و از ایرادات وارد شده ناراضی باش.اتفاقا شما العان دارید بقول خودتون با ((دری و وری و هیتر بازی))حرفتون رو میزنید و مخالفتتون رو ابراز میکنید. تمامی حرفاشون به بهترین شکل قسمت اول این مینی سری سه قسمتی رو شرح دادند.باید ببینیم در ادامه داستان چطور پیش میره.قسمت اول که چندان قوی نبود. ۰۰