خانه » مقالات بازی ده برتر | ده نبرد اژدهای بهیادماندنی در بازیها × توسط فرشاد خرمی در ۱۳۹۵/۰۱/۳۱ , 12:00:51 29 اژدها در فولکلور بیشتر کهنتمدنها وجود دارد. فرقی ندارد در کجای زمین حرف از موجودات افسانهای بزنید، اژدها همیشه از اولین مواردی است که به ذهن آدم میآید. این جانور به فرهنگ خاصی تعلق ندارد بلکه از دل احساس هراس مشترکی بین همهی انسانها سر بر آورده است. او ترکیب بسیار جالبی است از مار، پرندگان شکاری، حیوانات بزرگجسه، آتش و خیلی چیزهای دیگری که آدم دیرزمانی است از آنها بیم داشته. در فکر انسان، او نماد انرژی بیهمتا و بیانتهاست که با شعلههای آتشی که از میان آروارههای نیرومندش زبانه میکشد، سودای حاکمیت بشر بر زمین را با خودش خاکستر میکند. این فکر که نه راه گریزی از حلقهی آتش این صیاد سنگدل و نه راه نفوذی به فلس سختتر از فولاد او وجود دارد، لرزهای به تن انسان میافکند که شالودهی بسیاری از داستانهای زیبای حماسی را چیده است. به نشانهی بزرگداشت این جانور ستودنی و هولناک، قصد کردیم ماندگارترین مبارزههای اژدها را که در بازیها تجربه کردهایم به شما معرفی کنیم. سعی کردیم این فهرست تا جای ممکن متنوع باشد حتا اگر بعضی انتخابها با منطق سر ستیز پیدا کرده باشند. لیستی که میبینید صرفا مطابق تجربیات خود ما آماده شده و ممکن است بعضی اسامی که انتظارش را دارید نیاورده باشیم. کامنتهای شما جدا از اینکه ما را با نظرات و تجربیات متفاوتتان آشنا میکند، میتواند در رفع کاستیهای این مطلب مفید باشد. #۱۰: Zombie Dragon (Demon’s Crest) اسپایرو به کنار، اژدها اصلا چیز شوخیبرداری نیست! در بازیها معمولا این جانور را در مقام باس آخر مرحله زیارت میکنیم. اما گاهی یک بازی مثل «نشان اهریمن» پیدا میشود که همان اول بسمالله یک اژدهای خوفناک آن هم از نوع زامبیاش سر راه بازیکن مینشاند. و چون قدیمتر بازیسازها مثل الآن آنقدر مهربان نبودند که در شروع بازیهاشان بخش آموزشی بگذارند، تا آمده به حرکات فایربرند (کاراکتری که کنترل او در دست شماست) مسلط شوید، این اژدها چند باری زیر پا لهتان میکند. چند دفعهی دیگر هم کبابتان خواهد کرد تا بالاخره بفهمید گلولههای آتشین شما، فقط در صورت برخورد با کلهی این اژدها کارساز است. نبرد با اژدهای زامبی در افتتاحیهی این پلتفرمر SNES نبرد سختی نیست، اما آسان از یادتان نخواهد رفت. #۹: Mecha Dragon (Mega Man 2) وقتی شما یک بازی داشته باشید که خوب فروخته باشد، بوی پولی که به مشامتان میرسد همیشه یک دلیل برای ساختن دنبالهی آن بازی است. اما وقتی برای این بازی مشتری زیادی پیدا نشود چه؟ آنوقت بیشتر از هر چیز دیگری اشتیاق شما به ساختن یک بازی بهتر برای زنده نگه داشتن آن اثر است که شمارهی دوم را میسازد. به طور خاص در مورد مگامن، با یک بازی طرف هستیم که خوب نفروخت اما هرگز بازی بدی هم نبود. آن بازی هم پلتفرم قوی، متفاوت و جریانسازی بود. با مگامن قابلیت طی کردن غیرخطی مراحل در بازیها باب شد. اما بازی گویا بهدلیل باکسآرت آمریکایی بدناماش (حتما این باکسآرت فاجعهبار را ببینید) دل مردم را بدست نیاورد. شمارهی دوم نهتنها جیب کپکام را پر از اسکناس سبز کرد، که با موسیقی شنیدنی، گرافیک کارشده، گیمپلی جذاب با مراحل سخت کوتاه و متفاوت و دشمنان جورواجور و البته اژدهای بهیادماندنی، از بهترین بازیهای میکروی دوستداشتنیمان است. مکااژدهایی که باس اول قلعهی دکتر ویلی است بیشتر پارس میکند و کمتر گاز میگیرد؛ ظاهر او تهدیدکننده به نظر میرسد اما کشتناش ساده است. قسمت سخت مبارزه آنجایی است که وقتی اژدهای هشت بیتی شما را تعقیب و سکوهای زیر پایتان را خراب میکند، بتوانید با سرعت و دقت زیاد به روی سکوهای بسیار کمعرض بعدی بپرید و به پایین سقوط نکنید که اگر بیافتید، نمیتوانید مثل مبارزهی بعدی این فهرست دلتان را به بونفایر خوش کنید. #۸: Gaping Dragon (Dark Souls) در کدام قسمت باید دنبال لانهی بهترین اژدهای سولز بگردیم؟ آوردن نام سولز نه فقط در این فهرست، بلکه تقریبا هر فهرست دیگری که هیولاها را بهگزین میکند سهل است، اما انتخاب یک هیولای خاص از این سری چندان ساده نیست. حتا نمیتوانیم بااطمینان بگوییم کدام مبارزهی اژدهای سولز از همه سختتر بوده. کلاس جنگی، تجهیزات، یار کمکی و استراتژیای که به خرج میدهیم همگی در تشخیص عیار باسفایتهای سولز نقش دارند و به همین دلیل اختلاف نظر بر سر انتخاب بهترین نبرد اژدهای سولز هم کاملا طبیعی است. Gaping Dragon سولز ثانی، از چند منظر انتخاب مناسبی بود. اول از جهت قیافهی متفاوت این اژدها که قبلا نظیرش را ندیده بودیم. بد نیست بدانید اژدهای «شکمپارهی» سولز بدجوری هم «شکمباره» است؛ علاقهی وافر این اژدها به خوردن، باعث شده کل بخش فوقانی بدناش شکل دهان به خود بگیرد تا از بابت مجرای گوارشی کم و کسری نداشته باشد. از جهت مبارزه هم، اینجا اگر یک نقشهی خوب نداشته باشید، پشت دروازههای بلایت تاون میپوسید. اژدهای مسخشدهی سولز نمیتواند از سر کوچکاش آتش به سمت شما روانه کند، اما به جای آن دو سه حرکت فیزیکی واقعا مهلک دارد. مسیریابی بسیار ضعیف این جانور در طول مبارزه، میتواند دلیل بر کور بودن او باشد، اما شما مثل او نباشید و خوب چشمهاتان را باز کنید؛ چون با کمی بیدقتی فاتحهتان خوانده است. #۷: Archdemon Urthemiel (Dragon Age: Origins) سهگانههای بایوور مسیری پر فراز و فرود را پشت سر خود میبینند. اما یکی از چیزهایی که بایوور همیشه خوب از عهدهی پیادهسازی آن برآمده، پیکار با اژدهایان بالغ (high dragons) در عصر اژدهاست. نبردهایی که در طول سری کشدار اما جذاب و حماسی پیاده شدهاند، و چالششان هم، که در ماندگاری یک مبارزه نقش مهمی دارد، زبانزد است. حتا در «عصر اژدها: استنطاق» که روی سختی متوسط یا کمتر میشد چشمبسته جنگید و پیروز میدان بود، میدانستید که اگر بدون مدیریت درست تیم، استفاده از تجهیزات مناسب و توجه به ضعفهای دشمن، یا پیش از پیشرفت و ترازگیری زیاد، به طبل مبارزه با همان اولین اژدهای بالغ بازی در «هینترلند» بکوبید، روی دشواری متوسط هم جان سالم به در نخواهید برد. یکی به نعل میکوبیم و یکی به میخ: البته که اژدهایان «عصر اژدها: ریشهها» را نمیشود از بابت طراحی بهخوبی اژدهایان استنطاق نسل بعدی دانست؛ اگر ملاک ما صرفا کیفیت طراحی مبارزات بود، انگشتمان را روی قسمت سوم و بعد دوم میگذاشتیم؛ اما نمیشود از پیشینهی رعبآور «آرچدیمون»ها و شخصیت پلید و هولناکشان غافل شد؛ خلا شخصیتی دیگر اژدهایان بازی، باعث میشود از نبرد با آنها التهاب و حس حماسهآفرینی پیکار با Urthemiel به شما تزریق نشود. مخصوصا اگر آن پایان تراژدیک ریشهها برایتان رقم خورده باشد، آلزایمر هم نمیتواند مبارزه با Urthemiel را از خاطرتان بزداید. #۶: Yiazmat (Final Fantasy XII) صدای دندان قروچهتان تا بیخ گوشم میرسد… چه میگویید؟ باید Bahamut را انتخاب میکردیم؟ با حفظ ارادت به پیراژدهای فاینال فانتزی، اگر به شما بگویم قسمت دوازدهم باسفایت اژدهایی داشت با بیشتر از پنجاه میلیون HP، درحالیکه باس نهایی داستانی همین بازی حدود دویست هزار HP داشت، شاید کمتر به انتخاب ما بتازانید. در اینجا بیشتر مسئلهی زمانی که باید بگذارید مطرح است تا سختی مبارزه؛ نوار سلامتی Yiazmat از پنجاه بلوک یک میلیونی تشکیل شده و برای همین کسی که با تراز مناسب و بالا نبرد با این باس جانبی را دو ساعته تمام کند خیلی سریع جنبیده! پیکار با او بهقدری طاقتفرسا است که اجازه دارید میدان نبرد را ترک کنید، بازی را سیو کنید و برگردید و مبارزه را از سر بگیرید. بیجهت نیست که بعد از کشتن این اژدها در دانشنامهی بازی میخوانیم: «Yiazmatپس از جنگی [به طول زمان لازم] برای خاتمه دادن به همهی جنگها شکست خورد!» این است قدرت واقعی یک اژدها! #۵: Ancient Dragon (Dark Souls II) باز هم سولز، یک بازی که از حیث دشمنان خوفناک هیچ کم و کسری ندارد. به احتمال زیاد دارک سولز ۳ هم اینجا حرفی برای گفتن دارد، اما چون هنوز پیکر نامبارک اژدهایان آن بازی را زیارت نکردهایم نمیتوانیم نظری بدهیم. بعدا اگر لازم شد این فهرست اصلاح میشود. اما از بین سه بازی دیگر، فرام در دارک سولز ۲ بیشترین بها را به اژدهایان داده است. تا جایی که یک منطقهی حیرتانگیز بازی (Dragon Aerie) را به آنها اختصاص دادند و برای ورودی آن هم یک اژدها را نگهبان کردند. این قسمت بازی از حیث هنری هم حرف نداشت، تصویر فوق که صحنهی مواجه با Ancient Dragon را نشان میدهد لایق آن است که تصویر زمینهی دسکتاپتان بشود. در مبارزه با او هم هرچند یک سوتی هوش مصنوعی وجود دارد که اگر آن را کشف کنید میتوانید سختی مبارزه با این اژدهای پروار را از سرتان باز کنید، ولی با استراتژیهای دیگر به احتمال زیاد نبرد سختی با این باس فرعی در پیش خواهید داشت. کند و خپل بودن Ancient Dragon پیشبینی حرکاتاش را ساده کرده، اما این اژدها مضاف بر خون بسیار زیاد، ضرباتی مرگبار دارد که اگر برای آنها آماده نباشید، پس باید خودتان را برای کباب شدن آماده کنید. #۴: Phalanx (Shadow of the Colossus) گنجاندن این بازی در این فهرست کاری است شبههبرانگیز؛ چون کلوسوسهای اوئدا نه اژدهایند و نه هیچ جانور دیگری که از قبل بشناسیمشان؛ با این وجود اگر به قسمت سر کلوسوس سیزدهم توجه کنیم و بالها و قابلیت پرواز او را در نظر داشته باشیم، هیچ عجیب نیست که سپس به خودمان بگوییم: چه اژدهای خفنی! اگر «فالانژ» را از تبار اژدهایان بدانیم، باید گفت صفر تا صد مبارزه با این اژدها، از آن لحظهای که پیکر باریک و کشیدهاش مثل ساقهی لوبیای سحرآمیز یکدفعه از زمین سر بر میآورد تا آن زمان که پهنهی دشت جسم جاندادهاش را در کام فرومیکشد، هیجانانگیز و ستودنی است. این یکی از غولآساترین باسهای بازی است که مبارزهی با او برخلاف بعضی دیگر از کلوسوسها نسبتا پیچیده طراحی شده است؛ باید با اسب وفادارتان «اگرو» او را دنبال و کیسههای زیر شکماش را با تیر و کمان سوراخ کنید تا او را پایین بیاورید، سپس از طریق بالهایاش سوار و به نقاط ضعف او حملهور شوید. این بازی هنر خالص است، و هنر جولانگاه ایدههای هرچه بدیعتر و افسارگسیختگی هرچه بیشتر احساسات لطیف. آشنایان با عنوان انقلابی «تیم آیکو» خوب میدانند که اژدهای نجیب سایهی کلوسوس، چه تفاوتهای اساسیای دارد با آن تصویر آکنده از خشونتی که اغلب از اژدهایان برایمان ترسیم کردهاند؛ فقط یک آدم با احساسات سادیستی میتواند از دیدن صحنهی مرگ کلوسوس رام و بیدفاعی مثل فالانژ با آن موسیقی اندوهباری که در زمینه پخش میشود لذت ببرد. این خودش از نگاه ما، یکی از مهمترین دلایلی است که نام فالانژ را در فهرست محبوبترین نبردهای اژدها چهارمیخه میکند. #۳: Grigori (Dragon’s Dogma) فرزند دورگهی «مانستر هانتر» و «سایهی کلوسوس» که کپکام آن را ۲۰۱۲ برای کنسولهای نسل قبل و چند ماه پیش برای PC منتشر کرد، شخصیتپردازی سطحی، نیمهپخته و صداگذاری ضعیفی داشت که اگر بهخاطر مبارزات کوبنده و مسرتبخش آن نبود، نمیتوانست زیر بار انتظاراتی که امروز با وجود کارهای امثال بایوور از نقشآفرینی داریم کمر راست کند. دلمان میخواست میتوانستیم در دنیای قرونوسطایی فانتزی عالی (high-fantasy) این بازی زندگی کنیم، اما وجود شخصیتهای خشک و ماشینی، سمبلشده و مترسکوار و کمبود مراحل داستانی خوب راه را بسته بود. درحقیقت «گریگوری» احتمالا تنها کاراکتر داگما است که نمیشود او را دستمایهی تاختن به نویسندگان و طراحان شخصیتهای بازی قرار داد. این اژدهای کوهپیکر دیالوگی به زبان نمیآورد مگر اینکه گرهای از داستان با آن باز بشود، یکی از خوشترین صداگذاریها را برای یک اژدها دارد و مبارزه با او نیز، همچون مبارزه با دیگر اژدهایان داگما که حملات متنوع پیشبینی حرکاتشان را دشوار کرده، حماسی، طولانی و ماندگار است. بین گریگوری و Ur-Dragon (قویترین اژدهای بازی که مبارزهای سهمناکتر و شکل و شمایلی خفنتر از گریگوری دارد) مردد مانده بودیم اما شخصیتپردازی گریگوری و نقش کلیدی او در داستان مرموز داگما برتری محسوس وی را نشان میدهد. اگر اسپویل جانمایهی داستان بازی را قبول میکنید، میخواهم اینجا دربارهی نقش جالب گریگوری در داستان بازی توضیح بدهم. «قانون اژدها» که اسم این بازی است کدام قانون است؟ چرا گریگوری قلب بازیکن را میرباید و با گفتن جملهی «نژاد ما توجهی به بیدندانها ندارد» از او میخواهد دوباره شمشیر و سپر علم کند و برای جنگ با او خودش را پرورش بدهد؟ دنیای داگما دنیایی است که خدایان را جز از میان انسانهایی با ارادهی پولادین انتخاب نمیکند. کسی که چنان ارادهی قویای داشته باشد که یک اژدها (نماد عالی ترس برای انسان) هم جلودارش نباشد، لایق آن است که بر زمین و آسمان سروری کند. گریگوری هم مانع و هم ابزار شما برای رسیدن به مقام خدایی و پادشاهی در این بازی است که به حکم یک قانون نانوشته و ناگزیر، قانون اژدها، گردن مینهد. این شاید بهترین تصویر فلسفی از یک اژدها باشد که در بازیها دیدهایم، هرچند کپکام به دلیل کمکاری در داستانگویی نتوانست آن را چنان که باید و شاید پیاده و ماندگار کند. #۲: Metal Gear REX (Metal Gear Solid) قطعا آوردن نام «متال گیر رکس» در این فهرست کار بسیار عجیبی است. اما برای این کارمان دلایل محکمه پسندی داریم؛ یکی از این دلایل، شکل و شمایل این سلاح خوفناک ساختهی ذهن هیدئو کوجیما است. متال گیر رکس یک سلاح خطرناک اتمی است که قادر به شلیک موشکهایی با کلاهک هستهای به وسیلهی اسلحهی ریلی بزرگ روی بازویش است. شکل و شمایل متال گیر رکس بسیار شبیه به یک دایناسور غولپیکر و خصوصا یک تیرانوساروس رکس از کار درآمده است. ایستادن روی دوپای کشیده و بزرگ و قوزی رو به جلو هیبتی خوفناک به رکس داده است. ولی چیزی که باعث شد نام رکس در این فهرست بیاید، بیش از همه نحوهی مبارزهی او در هنگام رویارویی مستقیم با دشمن است. رکس بیشتر برای شلیک موشکهای اتمی رادارگریز طراحی شده ولی اگر در موقعیت مبارزهی مستقیم با دشمن باشد، قادر است لیزر و موشکهای کوچکتر هم شلیک بکند. کاری که بیش از همه آن را شبیه به یک اژدهای در حال دمیدن آتش بر سر دشمنانش جلوه میدهد. حرکات سریع و چابک رکس با وجود هیکل فلزی و سنگینش بیش از پیش آن را شبیه به یک اژدها جلوه میدهد. مبارزه با رکس تقریبا در تمام قسمتهای مجموعهی متال گیر وجود دارد ولی هیچکدام عمق و طراحی مبارزهی قسمت اول را ندارند. مبارزهی اسنیک با رکسی که توسط لیکوید برادر کلونسازی شدهاش هدایت میشود، به قدری هیجان انگیز و یکتا است که اگر آن را تجربه کرده باشید سالها هر مبارزه با موجودی غولپیکر را با آن مقایسه خواهید کرد. #۱: Alduin (The Elder Scrolls V: Skyrim) پیکری قیرگون، که درون آن قلبی تیرهتر از قیر میتپد؛ «آلدوین» همهی خصوصیات یک اژدهای دیوصفت را که تا اعماق تاریکیهای شرارت سقوط کرده و تا مغز استخوانها فاسد شده در خود جای داده است. در حقیقت از بین بازیهایی که من میشناسم، فقط Deathwing وارکرفت است که میتواند پروندهی اعمالی سیاهتر از آلدوین و تکبری بالاتر از او داشته باشد. بازگشت قدرتمند اژدهای جهانخوار به اسکایریم با ویرانی روستای «هلگن»، طعنههای گزندهای که در اولین مواجهی چهرهبهچهره از او میشنوید، تا غلبه بر وی در قلهی «گلوگاه هستی» (The Throat of the World)، جاییکه نخستین زادهی «اکتاش» (Akatosh) سرانجام خون اژدها را در رگهای شما به رسمیت میشناسد، و فرجامی سزاوار این حیوان دیوپیکر در «ساونگارد» (Savngarde)، با صداپیشگی بیکموکاست «دانیل رایردان» (Daniel Riordan)، همهوهمه دست به دست هم داد تا از آلدوین یک آنتاگونیست اژدهای استریوتایپ تمامعیار و از ماجرای او حماسهای ماندگار بسازد. مضاف بر این شخصیتپردازی کلاسیک، یک امتیاز دیگری که ما را شیفتهی اژدهایان اسکایریم کرده زبان آنهاست. سیستم بانگهای اژدها یک سیستم هوشمندانه بود که درعینحال به شخصیت اژدهایان بازی ازجمله آلدوین عمق بخشید. پیکر غالیهسای آلدوین دیگر هیچگاه، بر فراز آسمانهای اسکایریم دیده نخواهد شد، اما برای آنهایی که عشق به این بازی در دلهاشان ریشه دوانده، آلدوین و حماسهی غلبه بر او در میان خاطراتشان از این سری جاودانه شده است. نویسنده فرشاد خرمی Dragon’s Dogmametal gear solidShadow of the ColossusSkyrimبازی دارک سولز (Dark Souls)بازی درگون ایج (Dragon Age)بازی فاینال فانتزی (Final Fantasy) مقالات بازی 29 دیدگاه ثبت شده است دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخبرای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید. لیست جالبی بود ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید مقاله خوبی بود. :۱۵: بهترین ازدهای فیلم ها —اسموگ در هابیت—- ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید خسته نباشی . خیلی زحمت کشیدی خیلی بده که انقدر عاشق اژدها باشی ولی زیاد باهاش مبارزه نکرده باشی! تو این لیست خیلی دلم می خواست با اژدها سایه ی کلوسوس مبارزه کنم که متاسفانه تا حالا اصلا نتنونستم حتی بازی کنم سایه کلوسوس رو! ولی مبارزه با اژدهاهای DA inquisition رو خیلی دوست داشتم. فکر کنم به سه دسته کلی تقسیم میشدند. آتشین، الکتریسه و البته یخی! ۹ یا ۱۰ تاشون رو کشتم ولی یکیشون موند! واقعا مبارزه های حماسی ای من داشتم! اینکه میدیدی گروهت با مشقت زیاد تونستن یه اژدها رو نابود کنن واقعا لذت بخش بود. هر چند امیدوارم بازی های بیشتری رو در آینده ببینیم که به جای کشتنشون رفیقشون باشیم! این طوری یکم باحال تره! ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید توصیفات مبارزه با الدویین انقدر حماسی بود که هوس کردم برم واسه بار هزارم اسکایریم بازی کنم! :۱۲: قشنگ معلومه نویسنده عجیب با الدویین حال کرده! به قول معروف… Van muh lik ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید Zu’u Med Nii Pogaas ۰۰ Pruzah ۰۰ با تشکر از اقای خرمی عزیز … خیلی با رتبه ی اول موافق نیستم چنان اژدهای حماسی و خاصی نبود آلدوین … همونطور که دوستمون بالا هم اشاره کردن جای seath the scaleless واقعا خالیه البته حق میدم اگه نزارید تو لیست چون سه تا از ده تا اژدها مال یه بازی باشه جلوه ی خوبی نداره به نظرم . راستی اسم اون منطقه هم توی دارک سولز دو دراگون شراین ( dragon shrine ) هست … ممنون بابت مقاله زیبا بود :۱۵: ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید ممنون از توجه شما حق با شماست محوطه ancient dragon اسمش dragon shrine بود منتها توی اون قسمت از مقاله منظورم منطقه قبلش بود که اگه اشتباه نگفته باشم سه تا guardian dragon با کلی لانه و تخم اژدها داشت و یه جورایی منطقه انحصاری اژدهایان بازی بودش. ۰۰ مرسی از مقالات واقعا سرگرم کنندتون . من یه اژدها اضافه کنم به لیستتون . اژدهای کریستالی دارک سولز یک ینی seath the scaleless رو هم جا بدین که به نظر من بهترین اژدهای دنیای بازی هاست. ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید نمایش بیشتر
خسته نباشی . خیلی زحمت کشیدی خیلی بده که انقدر عاشق اژدها باشی ولی زیاد باهاش مبارزه نکرده باشی! تو این لیست خیلی دلم می خواست با اژدها سایه ی کلوسوس مبارزه کنم که متاسفانه تا حالا اصلا نتنونستم حتی بازی کنم سایه کلوسوس رو! ولی مبارزه با اژدهاهای DA inquisition رو خیلی دوست داشتم. فکر کنم به سه دسته کلی تقسیم میشدند. آتشین، الکتریسه و البته یخی! ۹ یا ۱۰ تاشون رو کشتم ولی یکیشون موند! واقعا مبارزه های حماسی ای من داشتم! اینکه میدیدی گروهت با مشقت زیاد تونستن یه اژدها رو نابود کنن واقعا لذت بخش بود. هر چند امیدوارم بازی های بیشتری رو در آینده ببینیم که به جای کشتنشون رفیقشون باشیم! این طوری یکم باحال تره! ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
توصیفات مبارزه با الدویین انقدر حماسی بود که هوس کردم برم واسه بار هزارم اسکایریم بازی کنم! :۱۲: قشنگ معلومه نویسنده عجیب با الدویین حال کرده! به قول معروف… Van muh lik ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
با تشکر از اقای خرمی عزیز … خیلی با رتبه ی اول موافق نیستم چنان اژدهای حماسی و خاصی نبود آلدوین … همونطور که دوستمون بالا هم اشاره کردن جای seath the scaleless واقعا خالیه البته حق میدم اگه نزارید تو لیست چون سه تا از ده تا اژدها مال یه بازی باشه جلوه ی خوبی نداره به نظرم . راستی اسم اون منطقه هم توی دارک سولز دو دراگون شراین ( dragon shrine ) هست … ممنون بابت مقاله زیبا بود :۱۵: ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
ممنون از توجه شما حق با شماست محوطه ancient dragon اسمش dragon shrine بود منتها توی اون قسمت از مقاله منظورم منطقه قبلش بود که اگه اشتباه نگفته باشم سه تا guardian dragon با کلی لانه و تخم اژدها داشت و یه جورایی منطقه انحصاری اژدهایان بازی بودش. ۰۰
مرسی از مقالات واقعا سرگرم کنندتون . من یه اژدها اضافه کنم به لیستتون . اژدهای کریستالی دارک سولز یک ینی seath the scaleless رو هم جا بدین که به نظر من بهترین اژدهای دنیای بازی هاست. ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید