نقد و بررسی بازی Hue| غوطهور در جهان رنگها
نام بازی: Hue
سبک: پلتفرمینگ
سازنده: Fiddlesticks
پلتفرم: PC، PS4، Xbox One، PS Vita
در دنیای بازیهای ویدئویی فصل پاییز بهشتی برای گیمرها به حساب میآید و آنها میتوانند بازیهای معروف بسیاری را انجام بدهند. در مقابل فصل تابستان مانند یک سرزمین بی آب و علف بوده و به سختی میتوان یک بازی «AAA» درست و حسابی در آن پیدا کرد. گروههای بازیسازی مستقل در بیشتر موارد، با وجود این که محصولات تولید شده توسط آنها دارای ایدههای بسیار جذاب و جدیدی است، در سایهی شرکتهای بزرگ قرار میگیرند؛ اما برخلاف مخاطبان میتوان تابستان را بهشتی برای این افراد به حساب آورد؛ زیرا به آنها اجازه میدهد تا خود و بازیهایشان را هر چه بیشتر به دیگران معرفی کنند. یکی از این بازیها، هیو «Hue» نام دارد که توسط شرکت «Fiddlesticks» ساخته شده است. این بازی در سالهای ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶ موفق شد بیش از ۱۰ جایزهی مختلف به دست بیاورد. در ادامه سعی داریم تا به نقد و بررسی این بازی بپردازیم. با دنیای بازی همراه باشید.
در جستجوی مادر
داستان بازی هیو در مورد پسربچهای با همین نام است که سعی دارد مادر گم شدهی خود را پیدا کند. هیو برای پیدا کردن مادر خود باید به دنیایی خاکستری به نام «مونو» (mono) پا بگذارد و با خطرات زیادی مواجه بشود.
مادر هیو، دانشمندی است که روی مفهوم رنگها کار میکند و حلقهای را ایجاد کرده که میتوان به کمک آن، روی رنگ محیط اطراف تأثیر گذاشت؛ اما به دلایلی مادر وی با گروه تحقیقاتی خود به مشکل برخورده و به خانه بازنمیگردد. در این بازی شخصیت اصلی سعی دارد مادر خود را که توسط دکتر گِری اسیر شده و دیگر قابل دیدن نیست نجات دهد.
داستان این بازی با استفاده از نامههایی که مادر هیو در هر بخش از مونو به جای گذاشته است روایت میشود؛ اما متأسفانه این نامهها به درستی دلیل ناپدید شدن مادر و انگیزهی هیو برای پیدا کردن وی را شرح نمیدهد. در مقابل در بعضی از این نامهها مادر هیو در مورد مفهوم رنگهای مختلف از دیدگاه خود و دیگران صحبت میکند که میتواند برای بازیکننده جذاب باشد.
ارباب رنگها
برخلاف داستان که در کلیشههای هاچ زنبور عسلی غوطه میخورد (!) هیو یک بازی سکوبازی ماجرایی دوبعدی با ایدهای بکر و تازه است. شخصیت اصلی بازی به مرور زمان و با پیشرفت در دنیای خاکستری، قطعات حلقهای را پیدا میکند که قدرت تغییر رنگها را به او میدهد. ایدهی بازی بسیار ساده است. هر رنگی که توسط کاربر انتخاب بشود، پسزمینهی بازی به همان رنگ در آمده و تمام اشیایی که به آن رنگ هستند ناپدید خواهند شد. همین مکانیک ساده معماهای جذاب و متنوعی را به وجود آورده است. بازیکن باید در هر مرحله با تغییر رنگ محیط به دنبال یافتن راهحل برای رسیدن به خروجی بگردد. وی میتواند با استفاده از تغییر رنگ یک مانع را از سر راه برداشته یا مانعی را برای محافظت از خود ظاهر کرده، آنها را حل داده یا بکشد.
رابط کاربری تغییر رنگ محیط به صورت یک دایره نمایش داده شده و زمانی که کاربر قصد تغییر رنگ را دارد بازی آهسته میشود تا به کاربر فرصت فکر کردن بدهد. از طرفی برای اینکه شخصیت مورد هدایت در موانع بازی گیر نکند، امکان تغییر رنگ، زمانی که در محیط یک شی قرار دارید وجود ندارد.
در هیو هیچ دشمنی وجود ندارد که بخواهید با آن مبارزه کنید و تنها دشمن کاربر محیط و موانع بازی است. طراحی همهی مراحل به خوبی انجام شده و همهی لیزرها، موانع متحرک و دیگر موانع به درستی در جای خود قرار گرفتهاند.
در بازی مورد بررسی، هیو با اولین ضربه جان خود را از دست داده و به ابتدای مرحله بازمیگردد؛ اما بعضی از مراحل طولانی بوده و کوچکترین اشتباه ممکن است باعث شود تا چند دقیقهای را از دست بدهید.
در بازی ۲۸ جام مخفی هم وجود دارد که انگیزه انجام دوبارهی مراحل را برای پیدا کردن آنها در بازیکن ایجاد میکند.
جهان خاکستری
سبک گرافیکی به کار رفته در بازی پیچیدگی خاصی ندارد و میتوان آن را نوعی ضد نور نامید. تمام محیطهای بازی به غیر از موانع و پسزمینه همیشه رنگی سیاه و خاکستری دارند و تنها چیزی که تنوع ایجاد میکند رنگ انتخابی کاربر است. از طرفی نحوهی جابهجایی بین رنگها با جلوهی زیبایی همراه است. طراحی محیط و شخصیتها نیز بسیار ساده، اما مناسب دنیای بازی صورت گرفته است و به علت تنوع مراحل از دیدن چندبارهی آنها خسته نمیشوید.
در این بازی برای هیچیک از شخصیتها به غیر از مادر هیو و دکتر گری صداگذاری صورت نگرفته است و همهی افراد از طریق ابرهای دیالوگ با کاربر ارتباط برقرار میکنند. بازی دارای تعداد مناسبی قطعات موسیقی زیبا است که در طول مراحل تکرار میشود؛ اما ممکن است عدهای از افراد بخواهند در زمان حل معماها و برای تمرکز بیشتر آن را قطع کنند.
نتیجهگیری
اگر بخواهید تمام اشیای مخفی بازی هیو را پیدا کنید، به ده ساعت زمان نیاز خواهید داشت. بازی مذکور با توجه به ایدهی تازه و جدید خود در ذهن خواهد ماند و تجربهی شیرینی را برای بازیکن رقم میزند. پس اگر از طرفداران بازیهای مستقل هستید و گرافیک و خونریزی برای شما در درجهی اول قرار ندارد، میتوانید تابستان را به یک فصل ایدئال تبدیل کرده و به آبادی کوچک و زیبای موجود در این صحرا پا بگذارید.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
به به به
با این توصیفات شما اقا صادق، حتما باید رفت سراغش