پیشنهاد سربسته|پیش‌نمایش بازی Mafia 3

«مافیا ۳» (Mafia 3)، بدون شک یکی از مورد انتظار‌ترین عناوین امسال به حساب ‌می‌آید که قرار است تا چند وقت دیگر منتشر شده و بار دیگر مخاطبین بازی‌های ویدئویی را به چند دهه قبل و به زمانی که گانگسترها و دارودسته‌های مافیایی جولان می‌دادند برگرداند. به زمانی که پول و قدرت حرف اول و آخر را می‌زند (مگر حالا نمی‌زند؟!) و خون و خون‌ریزی به یک روال عادی و معمولی تبدیل شده است. پس با دنیای بازی همراه باشید تا ببینیم قرار است در مافیا ۳ چه چیزهایی ببینیم.

چیزی که بسیار واضح و مشخص است، این است که مافیا ۳ وظیفه بسیار سنگین و سختی را بر عهده دارد؛ قسمت اول این مجموعه یک اثر ماندگار و تکرار نشدنی بود و توانست مرز‌های عناوین گانگستری در محیطی جهان باز به همراه داستانی منحصربه فرد و  گیم‌پلی منسجم و حساب شده را برای بار اول معرفی کند؛ بدون شک هر عنوان از این مجموعه منتشر شود با همین قسمت اول مقایسه خواهد شد. زمانی‌ که قسمت دوم مافیا در سال ۲۰۱۰ منتشر شد، بازی نه تنها بازخورد‌های مثبتی از سوی منتقدین نداشت بلکه اثر ساخته شده به خودی خود با فاصله بسیار زیادی از قسمت اول مافیا قرار می‌گرفت. بنابراین همان‌طور که اشاره کردیم استدیو تازه تاسیس «هانگر ۱۳» (Hangar 13) کار سختی پیش رو دارد که نه تنها بتواند نظر طرفداران قدیمی این بازی را به خود جلب کند بلکه باید تلاش کند تا بتواند نظر نسل جدید مخاطبین را نیز به خود جلب کرده و اثر نهایی یک مافیای واقعی باشد. با این که شخصا سعی کردم تا به مافیا ۳ به عنوان یک اثر جدید و به دور از نوستالژی‌های نسخه اول نگاه کنم اما ناخودآگاه بحث مقایسه و توقعات بسیار زیادی که خلق شده باعث می‌شود از اثر پیش رو انتظار بالایی داشته باشیم.

داستان از کجا شروع می‌شود!

رویدادهای داستان در مافیا ۳ در سال ۱۹۶۸ به وقوع می‌پیوندند، سالی که به واسطه وقوع برخی اتفاقات مهم در آن به یکی از تاثیرگذارترین سال‌های تاریخ ایالات متحده تبدیل شده است. داستان در مورد یک جوان سیاه‌پوست دو رگه به نام «لینکولن کلی» (Lincoln Clay) است که در شهر «نیو بوردو» (New Bordeaux) زندگی می‌کند. لینکولن که زندگی سخت و دشواری را در دوران نوجوانی خود سپری کرده  از طرف یک خانواده به فرزند خواندگی پذیرفته می‌شود. بعد از مدتی لینکولن عازم جبهه‌های جنگ در ویتنام شده و مدت طولانی را در جنگ سپری می‌کند. او بعد از بازگشت از جنگ متوجه می‌شود که خانواده‌اش که او را به فرزند خواندگی قبول کرده بودند توسط یک گروه مافیایی به طرز فجیعی به قتل رسیده‌اند. بازی درست از همین‌جا شروع می‌شود و لینکولن درصدد انتقام از این گروه‌ مافیایی برمی‌آید که سردسته آنها شخصی به نام «سال مارکانو» است. لینکولن برای انتقام در صدد تشکیل یک گروه است؛ تشکیل تیمی متشکل از افرادی که هر کدام مهارت‌های خاصی داشته و به مرور در بازی در بخش‌های مختلف به کمک لینکولن خواهند آمد. از اعضای این گروه که تا الان مشخص شده است می توان به «پدر جیمز» که مسئول یک یتیم خانه است و لینکولن دوران کودکی خود را در آنجا سپری کرده است، «جان داناون» از بازماندگان جنگ ویتنام که با لینکولن همراه می‌شود، «توماس برک» که یک مهاجر ایرلندی در بازی معرفی می‌شود، «کاسندرا» یک زن سیاه پوست است که به جادوگر شهرت دارد و قصد همکاری با لینکولن را دارد و «ویتو اسکالتا» که مطمئنا نامی آشنا برای دوستاران مافیا است و در این قسمت نیز به عنوان یک یار همراه در کنار لینکولن حضور خواهد داشت، اشاره کرد.

هر کدام از این افراد به دلایلی حاضر به همکاری و کمک با لینکولن خواهند بود و هرکدام دلایل شخصی خود را دارند که در طول بازی با آنها مواجه شده و درگیر داستان‌های آن‌ها نیز خواهیم شد. نکته‌ی مهمی که در مورد یاران لینکولن وجود دارد تلاش برای جلب اعتماد آن‌ها در طول بازی خواهد بود.  به طوری که اگر به خوبی نتوانیم نظر آن‌ها را به خود جلب کنیم برخی اتفاقات خوب و ماموریت‌های جالب برای‌مان اتفاق نمی‌افتند. چرا که هر کدام از آنها بسته به توانایی‌هایی که خواهند داشت به کمک ما خواهند شتافت؛ مکانیکی که بسیار شبیه به مکانیک جلب اعتماد یاران در سه‌گانه‌ی «اثر جرمی» از آب درآمده است. بنابراین ما نه تنها با یک داستان با شخصیت‌های مختلفی روبه‌رو هستیم که هر کدام انگیزه‌های مختلفی برای مقابله با سرکرده مافیا دارند بلکه تاثیر به‌سزایی در گیم‌پلی و روند بازی خواهد داشت. فقط ای کاش شخصیت‌پردازی آدم‌های داستان و خصوصا لینکلن به قدری قوی باشد که روابط بین آدم‌ها و ریزداستان‌هایی که تعریف می‌کنند مثل سه‌گانه‌ی اثر جرمی انگیزه‌ی فراونی به ما جهت ادامه دادن داستان بدهد و همه چیز در گیم‌پلی خلاصه نشود.

وقتی که داستان با اتمسفر بازی ترکیب می‌شود!

مهم‌ترین برگ بنده‌ی قسمت اول، انتقال جو و اتمسفر تمام عیار یک گروه مافیایی به مخاطب بود؛ کاری که قسمت دوم در القای آن بسیار ضعیف عمل کرده و تلاش سازندگان برای طراحی جو و محیطی مافیایی ضعیف از آب در آمد. این در حالی است که استودیو هانگر ۱۳ بارها تاکید کرده که در تلاش است که اتمسفر بازی در مافیا ۳ در حد کمال باشد و مخاطب به خوبی حس و حال حضور در محیطی خشن و بی‌رحم را که هر لحظه بوی مرگ می‌دهد را احساس کند. اگر قسمت اول را بازی کرده باشید ترس از مرگ و این‌که هر لحظه امکان دارد دستگیر یا توسط فردی کشته یا ترور شوید کاملا به گیمر منتقل شده و با وجود این‌که به یکی از بزرگان مافیا تبدیل شده‌ایم اما مشکلات و خطرات اطرف ما نیز به همان مرتبه نیز بزرگ‌تر می‌شود. از طرفی مهمترین بحثی که پیرامون مافیا ۳ وجود دارد این است که بازی بیشتر از این که یک اثر مستقل از نظر ریشه‌های خود بازی باشد یک کلون از عنوان GTA خواهد بود. هانگر ۱۳ خود تاکید کرده است که اثر ساخته شده کاملا یک عنوان مافیایی خواهد بود و دیزاین و روند طراحی مراحل بازی و مهم‌تر از همه گیم‌پلی منحصربه‌فرد بوده و این بازی قرار نیست به یک کپی از مافیاهای قدیمی تبدیل شود. با توجه به ویدئو‌های نمایش داده شده و نقشه‌ی بازی می‌توان پی برد که بازی از یک دنیای جهان باز بزرگ بهره می‌برد و همین محیط جهان باز به صورت بسیار دقیق و با جزییات، دهه ۶۰ میلادی را بازسازی کرده است. و با تماشای ویدئو‌های منتشر شده از گیم‌پلی و محیط نیز می‌توان به خوبی به عملکرد مثبت سازندگان پی برده و امیدوار بود که اثر پیش رو صرفا یک عنوان کپی از GTA نباشد.

با توجه به گسترده شدن عناوین جهان باز و همچنین رسیدن به سطحی استاندارد در چنین عناوینی، پیشاپیش ذهنیتی آماده برای این شکل عناوین داریم؛ وجود ماموریت‌های فرعی، تصمیم‌گیری در مورد انتخاب گیم‌پلی اکشن یا مخفی‌کاری و حتی نحوه رسیدگی به یاران خودی همه این موارد از جمله عناصر موجود در گیم‌پلی به شمار می‌رود که همان‌طور که اشاره کردم به یک استاندارد روز و واجب در اکثر بازی‌ها تبدیل شده است. بنابراین استودیو هانگر ۱۳ کار سختی در این مورد پیش رو دارد چرا که در قدم اول باید از تکراری شدن روند گیم‌پلی و طی کردن ماموریت‌های تکراری و بیهوده جلوگیری کرده و ارزش تکرار بازی را حتی در پایان رساندن آن برای مخاطب هرچه بیشتر نیز بکند. بنابراین هانگر ۱۳ با افزودن برخی امکانات مختلف به گیم‌پلی سعی در تنوع بخشیدن به بازی داشته است. همان‌طور که اشاره کردیم دنیای جهان باز بزرگ و یک شهر بزرگ پیش رو داریم و این شهر بزرگ از ۱۰ منطقه مافیایی مختلف تشکیل شده که هر کدام از این مناطق زیر نظر یک دارودسته و مافیای منطقه مخصوص خود است که با پیشروی در داستان و گسترش محدوده عملیاتی خود ما وارد این مناطق شده و باید این مناطق را تحت کنترل خود در بیارویم. و مهم‌تر این که کنترل این مناطق مافیایی را باید بین یکی از سه دوست خود تقسیم کنیم. این تقسیم کردن از نکات مهم بازی خواهد بود چرا که باید دقت داشته باشیم که به دوستان خود به میزان مساوی توجه کنیم. چرا که عدم توجه باعث سرد شدن روابط و در نتیجه عدم همکاری از طرف مقابل در شرایط مختلف خواهد شد. تصمیم‌گیری در مورد مناطق تصرف شده بر عهده خود ما خواهد بود و به نوعی ما با پیشروی در بازی و با گسترش قلمرو خود به آرامی  به یک دارودسته‌ی مافیایی بزرگ تبدیل خواهیم شد.  از این رو رفتار و تصمیمات ما باید به قدری درست و به جا باشد که آسیبی به مناطق تحت تصرف نرسد و مورد تهدید قرار نگیرند. همان‌طور که اشاره کردیم تصرف هر منطقه بستگی به خواسته و تصمیم مخاطب خواهد داشت که خواه با خشونت و درگیری وارد عمل بشویم یا با مخفی کاری و به آرامی و یا در مواقع خاص با مذاکره بتوانیم نفرات و افراد قلمرو‌های مختلف را تحت سلطه خود قرار بدهیم، این قلمروها برای ما کسب درآمد نیز خواهند کرد و از این رو باید در حفظ و نگهداری آنها دقت کافی داشته باشیم. اکشن بازی  مانند عناوین اکشن سوم شخص از تئوری استانداردی تبعیت خواهد کرد چرا که به خاطر فضا و تاریخ دهه ۶۰ میلادی بازی، تمامی اسلحه‌ها و تجهیزات نظامی حاضر در بازی به آن دوران مربوط خواهند شد. تنوع سلاح‌های نیمه اتوماتیک و استفاده از نارنجک‌های دست‌ساز مثل موتولوف به وفور در بازی کاربرد خواهند داشت. سیستم انتخاب و استفاده از سلاح‌ها بیشتر شبیه GTA است با این تفاوت که در هر سبک ما فقط توانایی انتخاب یک اسلحه را خواهیم داشت برای مثال یک عدد کلت کمری، یک اسلحه نیمه سنگین، نارنجک و موتولوف و تجهیزات بیشتر در روند بازی اضافه خواهند شد. بازی از یک سیستم خاص Melee بهره می‌برد که در برخی مواقع به مانند یک تمام کننده عمل می‌کند.  روند کار به این شکل است که با نزدیک شدن به دشمن و با یک کلیک بسته به نوع حالتی که بین ما و دشمن وجود دارد لینکولن یک تمام کننده‌ی خاص بر روی دشمن بخت برگشته انجام خواهد داد. قرار دادن این سیستم تنوع زیبایی به مبارزات خواهد بخشید که باعث خواهد شد روند انجام مبارزات بسیار لذت بخش شود. هانگر۱۳ قول تنوع مختلف و زیاد اتومبیل‌های دهه ۶۰ را به ما داده است و البته این تنوع فقط در ماشین‌ها خلاصه نشده و در ویدئو‌های منتشر شده‌ی اخیر  شاهد قایق سواری بر روی رودخانه نیز بوده‌ایم که این خود از نکات مثبت بازی به حساب می‌آید. تعقیب و گریز و حتی مسابقات اتومبیل‌رانی از دیگر مواردی است که در بازی وجود دارد. امکان خرید اسلحه نیز وجود داشته و با کسب پول از قلمروها و طی کردن ماموریت‌های فرعی می‌توان پول کسب کرد که به ما قدرت خرید از جمله سلاح و ماشین را می‌دهد. اما در خلال همین ویدئو‌های منتشر شده نکات آزاردهنده‌ای نیز به چشم می‌خورند که از جمله آنها هوش مصنوعی ضعیف دشمنان است که در برخی صحنه‌ها عدم سنگرگیری مناسب و یا جایگیری مناسب از دشمنان باعث شده تا این احساس منتقل شود که بازی از  هوش مصنوعی ضعیفی برخوردار  است. در برخی صحنه‌ها دشمنان بی‌‌هدف از سمتی به سمت دیگر در میان میدان مبارزه در حال حرکت هستند و یا بدون هیچ سنگر گرفتنی مناسبی ایستاده و فقط شلیک می‌کنند. انمیشن‌های تیراندازی و پرتاب موتولوفهم زیاد جالب نیستند و جلوه‌های به کار رفته شده به هیچ وجه نسل هشتمی به نظر نمی‌رسند.

شاید پیش خودتان به این موضوع فکر کنید که این سطح از توقعات از یک بازی خیلی بی‌انصافی است و باید معقول به قضیه نگاه کنیم اما باید اشاره کرد که زمانی که یک اثر کامل و بی‌نقصی مثل قسمت اول مافیا وجود دارد باید هم به طرفدار این مجموعه بازی که سال‌هاست منتظر یک عنوان در خور هستند حق داد و به نظرشان احترام گذاشت.

 انتظار برای مافیا ۳ سخت است اما این انتظار حالتی شبیه شمشیر دولبه‌ است؛ با این حال ما مثل همیشه امیدوار هستیم تا محصول نهایی مانند قسمت اول یک محصول خوش‌ساخت و ارزشمند باشد و بتواند ساعت‌ها ما عاشقان دنیای مافیایی و گانگستری را سرگرم کند.