هر دو روی سکه | از من تشکر کن!

در ۱۳۹۵/۰۸/۲۶ , 14:00:03
AMC, The Walking Dead

هر انسان دو صورت دارد، هر آینه دو سطح و هر سکه دو روی. اگر تا الان به باطن و درون خود سفر نکرده و هنوز خود را کاوش نکرده‌اید، بهتر است بعد از خواندن این جمله، سفر خود را آغاز کنید و با خودتان به یک پیک‌نیک بروید؛ از خودتان بپرسید تو که هستی؟ علایقت چیست؟ اهداف زندگی‌ات چیستند؟ تا حالا واقعاً عاشق بوده‌ای؟ زندگی را چگونه معنا می‌کنی؟ فکر می‌کنی صورت و روی زشت، و تاریکت به چه شکل باشد؟ به این فکر کنید که چگونه این شخصیت و سلایق وی شکل گرفت. واقعاً چه شد!؟

اگر بخواهیم هر قسمت از سریال را به مانند یک پله بنگریم، در هر فصل ۱۶ پله وجود دارد و از آغاز فصل هفتم، ریک و دوستان و افراد او دارند تمامی پله‌هایی را که بالا رفتند را پایین می‌آیند؛ و بیشتر دارند چندتا، چندتا از روی پله‌ها به پایین می‌پرند. بالاخره با تماشای این قسمت می‌توانید شرایط جدید و حاکمیت «نیگن» را کاملا درک کنید. با هر دو روی سکه‌ی چهارمین قسمت از هفتمین فصل سریال «مردگان متحرک» همراه دنیای بازی باشید.

قبل از اینکه به ادامه‌ی مطلب نگاهی بیندازید، اگر می‌خواهید حتی کوچک‌ترین نکته از این قسمت برایتان لو نرود، آن را تماشا کنید و سپس به مطالعه‌ی این مقاله بپردازید. سعی شده است که مهم‌ترین عناصر داستانی و اتفاقات مهم این قسمت شرح داده نشوند. این مقاله نقدی فنی نیست و به شرح جزییات داستان و شخصیت‌پردازی و احساسات نویسنده پرداخته است

من دیگر رهبر شما نیستم... حرف من، حرف اول نیست...
من دیگر رهبر شما نیستم… حرف من، حرف اول و آخر نیست…

از این بدتر هم می‌توانست باشد

بالاخره بعد از تماشای این قسمت با شرایط ریک و گروهش بعد از اتفاقات قسمت اول آشنا شدیم. او خودش هم می‌داند که دیگر قدرتی ندارد؛ البته فعلاً در برابر نیگن کاری جز اطاعت نمی‌تواند انجام دهد. زمانی که رهبر یک گروه تسلیم دیگری شود، بقیه نیز باید پیروی او باشند وگرنه اتفاقات خوشایندی نخواهد افتاد. در حال حاضر می‌توان آن روی سکه‌ی تمامی افراد گروه ریک را دید. فردی که کمتر کسی جرئت می‌کرد جلوی او بایستد، اکنون به شکلی توسط مزدوری قدرتمند کنار زده شده که تنها را چاره را اطاعت و پیروی از دستورات نه چندان عادلانه‌ی آن مزدور می‌بیند؛ و شاید ریک هم‌اکنون بتواند احساس کسانی را که گروه‌های آن‌ها را به نابودی کشاند و رهبرانشان را سلاخی کرد، درک کند. «میشون» نیز به دلایلی، دیگر نمی‌تواند مانند قبل سرکش باشد و یک تنه دشمن را تکه‌تکه کند؛ او نیز تسلیم شده و سعی می‌کند که با شرایط جدید خودش را وقف دهد تا بیشتر از این نه خودش، و نه اطرافیانش آسیب ببینند.

بعد از این‌که بیشتر به این ضعف، ترس و حقارت ریک و افرادش توجه کردم، چیزی که این قسمتِ یک ساعته سعی دارد آن را بیش از پیش به مخاطب نشان دهد، یاد جمله‌ای افتادم که اگر اشتباه نکنم «کارل» پسر ریک بعد از مستقر شدنشان در «الکزندریا» به او گفت: «من می‌ترسم که تمامی این زرق و برق، اتاق‌ها و خانه‌های جدا، تمامی این امکانت ما را ضعیف کند و از یک‌دیگر دور.» چه کارل این جمله را گفته باشد و چه شخصیتی دیگری، به نظر می‌رسد که چنین اتفاقی رخ داده و کسی به دلیل آن فکر نکرده است.

نیگن کاملاً شیفته‌ی الکزندریا شده و شاید بیش از سه دفعه این شیفتگی خودش را به ریک اعلام می‌کند! روند کار نیگن این است که هر چند وقت یک‌بار به دوستان خود سری بزند و آن‌ها را غارت کند! از آن‌جا که ریک می‌داند اوضاع می‌تواند خیلی بدتر هم بشود، کاملاً از او پیروی می‌کند تا بلکه اتفاقاتی که در قسمت اول دیدیم تکرار نشوند. نیگن غارتش می‌کند، تحقیرش می‌کند و بیشتر او را خرد می‌کند و از او می‌خواهد تا بابت این که در همین سطح باقی‌مانده از او تشکر کند و ریک نیز تمام تلاش خود را می‌کند تا سپاس‌گزار بودنش را نشان دهد.

در آخر باز هم دلیلی موجه برای این‌که نیگن کینه‌ای خاص از ریک دارد نمایش داده می‌شود. فرض کنید شما ریک هستید و نیگن شما را مجبور می‌کند بابت تمامی لطف‌هایی(!) که به شما کرده از او تشکر کنید و شما نیز این کار می‌کنید؛ حال نیگن و افرادش دارند می‌روند و او در آخر، با ادبیاتی فوق‌العاده(!) به شما یادآوری می‌کند که بابت تمامی حقارت‌ها از وی تشکر کرده‌اید؛ چه با گروه خود به یکی از مقرهای وی حمله کرده باشید و هر چقدر هم به او از این نظر ضربه زده باشید، یادآوری چنین چیزی با آن ادبیات کینه‌ای شخصی‌تر پشت آن مخفی شده است؛ یا شاید هم نیگن صرفاً از بازی کردن با روح و روان ریک و افرادی مانند او لذت می‌برد، بدون اینکه دلیل خاصی برای کارهای این چنینی‌اش داشته باشد.

این قسمت نیز روند خوبی داشت و بیشتر بر یک مورد تمرکز کرده بود که آن نیز نمایش شرایط ریک و گروهش بعد از اتفاقات قسمت اول و اثبات روندی که قرار است در قسمت‌های بعدی شاهد آن باشیم. باید دید که آیا افراد ریک دیگر به او گوش می‌کنند یا خیر؟ آیا در آینده‌ای نزدیک ریک با «ازیکیل» متحد می‌شود؟ یا اصلاً او قصد هیچ‌گونه شورش و انقلابی علیه نگین در آینده‌ای نزدیک را نخواهد داشت؟ هر اتفاقی که بیفتد، ریک و اطرافیانش در دنیایی بی‌رحم رام شده‌اند و این اصلاً خوب نیست. منفی در مثبت، منفی…

نه! الان وقتش نیست… از این بدتر هم می‌توانست باشد.


6 دیدگاه ثبت شده است

دیدگاهتان را بنویسید

  1. من هنوز نمی فهمم شما این نتیجه گیری هارو از کجا میاری! :lol:
    نکته ی مثبت این فصل سعی در برگشت پرداخت به اوناییه که باید پرداخته بشن. البته رزیتا خیر! یکی دیگه از ییهو کاری های عوامل به خاطر زایش در شاخ و برگ دادن و عمیق کردن سایرین یا فن سرویس و… س!

    ۰۰
  2. mercy for the lost
    vengeance for the plunderers
    —————————————————-
    این شرایط چندان دوامی ندارد این برجام و توافق هسته ای :!: :lol:
    هر چند وقت یکبار نیگن باید سوپرایز کنند و تحت عوامل زورگویانه باشند
    نیگن چیزش بکن تو حلقومشون بعد بابت این کار تشکر هم بکنند
    نه این شرایط پایداری چندانی ندارد
    حتی ریک با Lucille نازنین می خواست سر نیگن نوازش کند ولی خوب فعلا زمانش نرسیده
    یک گلوله باعث میشه هزاران گلوله برخاسته بشه
    :۱۵:

    ۰۱

مقالات بازی

بیشتر

چند رسانه ای

بیشتر