خانه » مقالات بازی از سرزمین بیطلوع تا سرزمین آفتاب | پیشنمایش بازی NioH × توسط تارخ ترهنده در ۱۳۹۵/۱۱/۱۹ , 18:00:54 2 چه بخواهیم و چه نخواهند، ما همه انسان هستیم و مرزهای جغرافیایی یا حتی فرهنگی (که بهنوعی و تاحدی برخاسته از جغرافیاست) جلودار ایجاد ارتباط میان ما نخواهند بود. غرب یا شرق از نوع نزدیک یا دورش، میانه یا حوالیاش فرقی نمیکند؛ انسان که همنوع خود را ببیند با او ارتباط برقرار میکند و هر دو طرف رابطه از حضور یکدیگر استفاده میکنند. فقط کافی است نگاهی به ورقههای زرد و نیمه پوسیدهی تاریخ بیندازید تا ببینید افرادی چون «ویلیام آدمز» (William Adams) تبدیل به اولین ساموراییهای غربی شدهاند و چنین مفهمومی با عنوان «سامورایی غربی» خودش به اندازهی کافی شاخص و قابلتوجه است تا به مثالهای دیگری چون بازیگران سرشناس هالیوودی و غیرآمریکایی و دیگر موارد نیازی نباشد. بیشتر از ۱۳ سال است که پروژهی ساخت یک بازی با قهرمانی غربی، و سامورایی شده در شرق دور بهطول انجامیده است. شخصیت اصلی کنونی این بازی، ویلیام آدمز است و NioH نام بازی مورد نظر ماست. NioH راه طولانی و طاقتفرسایی را پیموده تا طی چند روز آینده در انحصار پلیاستیشن ۴ منتشر شود و دل طرفداران صبور را شاد کند. NioH تلفیقی خوشرنگ و لعاب از تمامی سبک و سیاقهای غربی و شرقی است و از قرار معلوم، مخلوط خوشرنگ ما فقط در ظاهر زیبا نیست و بهنظر میرسد چشیدن مزهی شلیک با اسلحهی گرم و طویل غربی، در زره محکم و سرد شرقی ارزش کنار آمدن با تضادهای مخلوط شدهی فرهنگی را خواهد داشت! با پیشنمایش بازی NioH همراه دنیای بازی باشید. زمانی که غرب و شرق به یاری یکدیگر میشتابند اولین باری که نمایشی از گیمپلی بازی دیدم و با فضای آن بیشتر آشنا شدم، خیلی از بازی خوشم آمد. گیمپلی غربی، شخصیت اصلی غربی، داستان و فضا شرقی. اگر بهیاد داشته باشید، گیمپلی آثار نقشآفرینی ژاپنی یا در کل شرق دور، سیستم کاملا متفاوتی داشت و در حد گیمپلی این آثار در عناوین تولید شده غربی و با ماهیت غربی، مخاطبپسند یا بهنوعی User-Friendly نبوده است. کدامیک از مخاطبهای هموطن یا غیر هموطن ما در سرزمینهای غربیتر، یا حتی در همان شرق دور حاضر بود عنوانی چون «ارواح تاریک» (Dark Souls) را با گیمپلی مبارزهی نوبتی بازی کند و بعد از یک یا دوبار تلاش در نوبت ضربه زدن خود بمیرد!؟ اصلا چنین اثری مورد استقبال قرار میگرفت و این همه مخاطب جذب میکرد!؟ آخرین «فاینال فانتزی»ها نیز برای مخاطبپسندتر شدن به سیستم گیمپلی غربی تلفیقی با برخی از المانهای گیمپلی خودشان رو آوردند؛ چون در کل مشرق زمین تمامی مواد اولیه لازم برای ایجاد فضا، داستان و روایتی احساسی و غنی وجود دارد، پس چرا نباید اینگونه آثار با سیستم گیمپلی هیجانیتر و محبوبتر تحویل مخاطب داد تا هم سازنده بیشتر سود کند و هم مخاطب بیشتر لذت ببرد؟ NioH نیز یکی از این آثار تلفیقی است که در آن سلیقه و خوی دو قطب از زمین، به یکدیگر کمک میکنند تا عنوانی خلق شود همه چیز تمام؛ و این اتفاق در هیچ رسانهای بهتر از رسانهی محبوب ما نمیتواند رخ دهد؛ جایی که هزاران مخاطب با هزاران مخاطب دیگر که مانند خودشان عاشق بازیها هستند، بهصورت آنلاین ارتباط دارند و با یکدیگر بازی میکنند و آثاری را تجربه میکنند که حاصل همکاری و تلاش هزاران مرد و زدن از فرهنگها و زادگاههای متفاوت است. صحبت از ارواح تاریک شد و باید بگویم که «تیم نینجا»، سازندهی بازی، فقط از این مجموعه بازی الهام نگرفتهاند بلکه کلیت گیمپلی آن را بهنوعی قرض گرفتهاند! حالت دید مخاطب، سبک مبارزه و انیمیشنها، استفاده آیتمهایی چون بمب و معجون سلامتی و… همگی نمایانگر قرض گرفتن پایههای گیمپلی مجموعه Souls و مخلوط کردن آن با مجموعه «نینجا گایدن» هستند. گیمپلی Souls را بیاورید، تنوع سلاحها را بالاتر ببرید و سرعت مبارزه و انواع ضربات یا کمبوها را نیز بسیار بیشتر کنید؛ نتیجهی این معجون NioH است. آدمز شخصیسازی شده در حال تکهپاره کردن موجودات فرابشری! از آنجاکه در NioH با اولین سامورایی غربی سر و کار داریم، نمیتوان انتظار مبارزههای کند و بسیار واقعگرایانه داشت! ویلیام آدمز در اواخر قرن پانزدهم میلادی بود که وارد سرزمین آفتاب شد، در آنجا ساکن شد، شرق را با تفکر و محصولات غربی بیشتر آشنا کرد و در نهایت نیز تبدیل به قدرتی نظامی/ سیاسی شد و یک سامورایی شد. او و افرادش که با کشتیهایشان تجارت میکردند، پس از استخراج مواد ارزشمند از معادن آفریقا، توسط اسپانیاییها تعقیب میشوند و تصمیم به فرار میگیرند، فراری طاقتفرسا در اقیانوس بیکران که در نهایت آنها را به شرق دور رساند. آدمز که تشنهی قدرت و شهرت بود، جای خودش را در سرزمین آفتاب باز کرد و تقریبا زادگاهاش، سرزمین بیطلوع را فراموش کرد؛ البته به همسر و خانوادهاش (خانوادهی انگلیسی و نه خانوادهی ژاپنیاش) هراز چندگاهی نامه میداد، و همان نامهها امروزه تبدیل به اسنادی تاریخی شدهاند. داستان بازی بهنظر میرسد زمانی رخ میدهد که وی تازه از سفر رسیده و با «شوگان» و قبیلهی Tokugawa Leyasu برخورد میکند. این قبیله که در آن زمان در حال بهدست گرفتن قدرت ژاپن است، اکنون کشور را در تهدید قدرتهای موذی ماورایی یا Yokai میبیند، که از قضا الان ناخدایی غربی تازه از راه رسیده و میتواند در مبارزه با این موجودات کمک بهسزایی باشد. اینکه شخصیت آدمز تا چه حدی در روایت داستان تاثیرگذار است یا در طول بازی سامورایی میشود یا خیر، هنوز مشخص نشده است و باید در محصول نهایی پاسخ این ابهامات را یافت. «یوکای» باورها یا خرافات رایج میان مردم سرزمین آفتاب است که تمرکز آن روی دستهی موجودات فرابشری خبیث است؛ اگر شاهکارهایی چون «شهر اشباح» یا «شاهدخت مونونوکه» را تماشا کرده باشید، میدانید منظور چه نوع موجوداتی است. این موجودات معمولا در شکل واقعی خود، اندازهای بزرگ و غیرعادی دارند که معمولا این عظیم بودن آنها از لحاظ قد است، و معمولا برای گول زدن انسانها یا شکل حیوانی به خود میگیرند یا سعی میکنند سبیلشان را با غذا یا پول چرب کنند تا قند خونشان بالا برود و دیار فانی را وداع گویند یا تبدیل به خدمتگذارانشان شوند. حال شما اولین سامورایی غربی هستید که در آن زمان ژاپن، این عنوان فقط به نجیبزادگان تقدیم میشد و احتمالا باز هم اولین غربی هستید که باید با چنین موجوداتی از خاستگاه شرق مبارزه کند! چهطور میشود با چنین اثر هنری ارتباط برقرار نکرد!؟ بهشخصه خیلی از این اسکرین خوشم میآید و در کل از بازیهایی که غولهای عظیم الجثه در خود جای میدهند استقبال میکنم…! چیزی که در تمامی نمایشهای گیمپلی بازی واضح بود، این بود که سازنده میخواهد بیشتر از هر چیز دیگری تنوع بالای غولهای آخر بازی را درچشمهای ما فرو کند. اینطور که از نمایشها برمیآید، هر غول در بازی برای خودش سبک مبارزهی خاص و ظاهر کاملا متفاوت دارد؛ همانطور که در مجموعه Souls به هیچ وجه نمیتوانید هر دو غول از بازی را با یک رویکرد از بین ببرید، در NioH نیز بهنظر میرسد که قرار است برای از پا درآوردن غولها عرق زیادی بریزید. بازی قرار است روندی مرحلهای را طی کند و شما در راه خود باید با هزاران موجود فرابشری با قدرتهای خاص و عجیب و غریب مبارزه کنید، و در نهایت نیز با سران قدرت آنها (غول آخرها) نیز دمخور شوید! برای پیمودن چنین راهی، یک سامورایی تازه نفس فقط نمیتواند با یک شمشیر و یک زره ساده و براق دوام بیاورد، بلکه به سلاح گرم، انواع بمب، انواع معجون، دارت، پتکی متصل به زنجیری بلند(!) و… نیز نیاز دارد تا بتواند در پایان این راه سربلند در قسمتی از کادر بایستد، نسیم شرقی بوزد، گلبرگهای صورتی غنچههای درختهای بادام نیز در هوا پخش شوند و او، لبهی پرتگاهی به افقی بنگرد و ناگهان یادش بیفتد خورشید هرجا که باشد غروب میکند، چه زادگاهاش باشد و چه نباشد… . در نمایشهای بازی چیز دیگری که در چشمهایمان فرو رفت، قابلیت شخصیسازی ظاهر قهرمان داستان و تنوع بالای آیتمهای قابل استفاده در آن بود. اگر در محصول نهایی نیز این تنوع زره و انواع پوشیدنیها حفظ شود، میتوان گفت شاید نشود دو سامورایی غربی را یکشکل و شبیه دانست. فقط اگر روند پیشروی در بازی صرفا در مبارزه با تعدادی موجود خطرناک و عجیب باشد و سپس بهمرحلهی بعد منتقل شویم، این تنوع بالا در غولها و شخصیسازی شاید نتواند به داد تکرار مکررات برسد. از آنسو رانده و در اینسو مانده؟ خوشبختانه این یکبار اینطور نیست! همانطور که گفته شد، گیمپلی بازی بیشتر غربی است تا شرقی، پس طراحی و جلوههای بصری باید بیشتر شرقی باشند تا غربی، بلکه توازن جذاب مورد نظر بهوجود آید. طراحی محیط، اتمسفر و طراحی اکثر دشمنهای بازی فضای مشرق زمین را تداعی میکنند. مبارزه با شبحی قدبلند، سیاهپوش، با چنگالهای کشنده در باغی مملو از گلهای بسیار سرخ که ماسک بر چهرهی وی کافیست تا ماهیت آن را بشناسید، نیازی به شرح و توصیف بیشتر ندارد؛ در ضمن تصویر وی نیز در زیر قابل رویت است! سلام! «اوگرس» (Ogress) هستم آمادهی پذیرایی از شما! تمامی فضاهای بازی حس و حالی که از یک اثر ژاپنی انتظار دارید را به شما منتقل میکند، البته موسیقی نیز نقش بهسزایی در القای حس مورد نظر ایفا میکند که در نمایشهای بازی غایب بود؛ پس باید منتظر ماند و در محصول نهایی شنید و قضاوت کرد. نکتهی دیگری که دربارهی گرافیک بازی قابل ذکر است، تم تاریک قالب بر آن است که در این بین رنگ جلوههایی چون گلهای سرخ، بسیار متمایز کار شدهاند تا آن توازن مورد نظر بیشتر به چشم آید. فضایی مهآلود و مرموز، دورنمای یک ساختمان معبد مانند شرقی و گلهای سرخ؛ همه چیز آمادهی خوراک بصری/ احساسی شدن است. در نهایت ۱۳ سال پیش بود که خبر ساخت عنوانی با ماهیت قهرمانی غربی با موهای بلوند در دنیای شرق منتشر شد و آن زمان Koei Tecmo روند ساخت بازی را پیش میبرد. گذشت و گذشت تا استودیویی با نام Team Ninja از دل «کویی تکمو» سر برآورد و آثاری چون نینجا گایدن و Dead or Alive خود را ادامه داد تا اینکه به جایی رسید و نیاز به احیا و شانسهای دوباره داشت، شانسهای دوبارهای چون NioH که بعد از پیمودن این راه طولانی تغییرات بسیاری کرده و کمتر از یک هفتهی دیگر در بازار منتشر میشود. از نمایشها و اطلاعات منتشر شده از بازی، میتوان احتمال موفقیت را به این عنوان انحصاری از سونی با دستپخت تیم نینجا داد. دموی بازی بیش از ۸۰۰۰۰۰ دفعه دانلود شد و بخش چندنفرهی مبارزهای علیه دیگر ساموراییها نیز که در بتای بازی در دسترس بود، بعد از انتشار بهعنوان یک بهروزرسانی به بازی اضافه میشود. به امید اینکه این اثر هنری تلفیقی از چند فرهنگ و جغرافیا موفق ظاهر شود و دل طرفداران خود را شاد کند. نویسنده تارخ ترهنده Once upon a time... a Gamer... Dead or AliveKoei TecmoNiohPlayStation Proشرکت Team Ninja مقالات بازی 2 دیدگاه ثبت شده است دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخبرای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید. ممنون آقای ترهنده :۱۵: تریلر هاش رو دیدم خیلی خیلی یاد نینجا گایدن افتادم که شما هم توی متن گفتین حالا نمیدونم این خوبه یا بد! اتمسفرش خیلی خوبه گیم پلی و فایتش که به نظرم کلا تکراریه :!: درکل بازی ای نیست که چیز جدیدی ارائه بده یا اینکه چیز ویژه ای داشته باشه! یه بازی معمولی و به قول متن User Friendly :24: ۱۰ برای پاسخ، وارد شوید ممنون بابت لطف و توجهتون :۱۵: آره بازی المان نو یا شاخصی نداره، ولی کار با کیفیته که داره خوب میفروشه ۱۰
ممنون آقای ترهنده :۱۵: تریلر هاش رو دیدم خیلی خیلی یاد نینجا گایدن افتادم که شما هم توی متن گفتین حالا نمیدونم این خوبه یا بد! اتمسفرش خیلی خوبه گیم پلی و فایتش که به نظرم کلا تکراریه :!: درکل بازی ای نیست که چیز جدیدی ارائه بده یا اینکه چیز ویژه ای داشته باشه! یه بازی معمولی و به قول متن User Friendly :24: ۱۰ برای پاسخ، وارد شوید
ممنون بابت لطف و توجهتون :۱۵: آره بازی المان نو یا شاخصی نداره، ولی کار با کیفیته که داره خوب میفروشه ۱۰