بحث بازی: Alan Wake

در ۱۳۹۱/۰۲/۰۵ , 23:01:30
بازی Alan Wake

همه ساله پس از عرضه بازی های بزرگ و پر سر و صدا صنعت بازی های رایانه ای طرفداران و مخالفان بسیاری را پیرامون بازی منتشر شده مشاهده می کند. یکی از این بازی های جنجال آفرین Alan Wake نام دارد که هنوز هم بحث ها در ارتباط با آن ادامه دارد.

.

Alan Wake در ماه می سال ۲۰۱۰ عرضه شد و در VGA Spike تنها در بخش بهترین بازی XBox 360 کاندیدای بهترین ها بود که در این قسمت نیز برنده نشد. اینگونه دیده نشدن Alan Wake اعتراض طیف گسترده ای از هواداران بازی را در پی داشت که در مقابل برخی از داوران نیز با دفاع از رای داده شده این بازی را در حد و اندازه های دیگر رقبا بزرگ ندانستند.

.

شماره بعد از این اکشن ماجراجویی ترسناک هم در تاریخ ۲۲ فوریه امسال عرضه می شود تا بتواند ناکامی های نسخه پیشین را جبران کند. بنابراین “دنیای بازی” نیز در راستای دامن زدن به نظر منتقدان مخالف و موافق Alan Wake بحث داغ و البته منطقی را خواهد داشت. پس آماده باشید و قلم هایتان را گرم کنید چراکه بحث پیرامون این بازی جنجالی آغاز گشته است…

.

نکته: هرگونه مقایسه غیر اصولی این بازی با بازی های انحصاری و غیر انحصاری ممنوع می باشد.

نکته ۲: تمام اسپم ها از مبحث حذف می شوند.

نکته ۳: در نهایت، نتیجه گیری کلی بحث در این پست اضافه می شود … البته به شرطی که بحث “سرانجام” داشته باشد!


229 دیدگاه ثبت شده است

دیدگاهتان را بنویسید

  1. سلام
    آلن ویک در زمان عرضه برای کنسولها، در حد جریان سازی ظاهر شد!
    دوستانی که به سیر داستانی این بازی ایراد میگیرن، یه تعریف از داستان ارائه بدن!
    آلن ویک اصولاً بازی خوبیه و داستان رکن اصلی این بازیه.
    امیدوارم هر روز به عمق نظرات اضافه بشه، نه تعداد نظرات.
    همیشه شاد وهمیشه خوش باشید

    ۰۰
    1. با سلام!
      بهنام عزیز! بسیار بسیار ممنونم.
      از این اشاره شما …
      ” امیدوارم هر روز به عمق نظرات اضافه بشه، نه تعداد نظرات.
      همیشه شاد وهمیشه خوش باشید”

      شما هم شاد و همیشه سلامت باشید. دوست من!

      ۰۰
    1. این آپدیت برای از بین بردن مشکلات احتمالی کرکی هستش که بچه ها کردن . :wink:
      و اونطور که فهمیدم برای ثابت کردن فریم هم هستش و همخوانی بیشتر با کارت گرافیک .
      —————-
      باید چکش کنم اگه درست باشه دیگه لازم نیست خودم بازیو دست کاری کنم تا فریمم ثابت رو ۱۲۰ بمونه یا حتی بیشتر :!:

      ۰۰
  2. به نظر من سازنده با این کارش خواسته (شباهت آلن با مکس) تا گیمر حس نزدیکی بیشتری احساس کنه . چون مکس یکی از کاراکتر های موفق دنیای بازیه و همین که از اون تقلید و به قول دوستمون عینا کپی شده موفقیت مکس رو میرسونه .
    از اونجایی که این بازی مانند مکس پین تکیه بر داستان قوی داره وجود یک کاراکتر خوب که باعث همذات پنداری شدید بشه لازم بود و سازنده این خلا رو با همین به قول دوستمون برادر بزرگتر مکس پر کرده .
    ——————————————–
    با نظر دوستمون که میگه آلیس کم پرداخته شده موافقم . چون در بعضی جاها واقعا به فلش بک در موردش نیازه (همونطور که آلبرت گفت) .
    اما من میگم باز هم اینجا منظور داشته سازنده !!!
    اونم اینه که میخواد مدام فکر گیمر رو درباره آلیس درگیر کنه و به نظرم اینجا یکم زیادی پیچ دادن داستانو (گرچه زیباترش کرد ولی…)
    ——————————-
    ادامه ؟
    شاید :mrgreen:

    ۰۰
    1. با سلام!
      نایت مر عزیز!
      به دیدگاه هایم برای دوستان عزیزم “JeNeRaL ShAwN ” و “Albert Wesker” مراجعه نما! (چند دیدگاه بالاتر)

      با تشکر!

      ۰۰
  3. آلن ویک یا مکس پین یا دقیق تر بگم، سم لیک! بازی خوبی بود. در همین حد که منتقدا بهش بها دادن و نه بیشتر، من هم این بازی رو بسیار بسیار دوستش دارم. فردا هم احتمالا نسخه ی PC رو میگیرم و … بــــــله! اما چرا مکس پین رو کشیدم وسط؟ اولین چیزی که میخوام راجع بهش بحث کنم، شخصیت آلن ویکه … در پرداخت ظاهری — که بخش اعظمی از شخصیت پردازی یک کاراکتر به اون مربوط میشه (ثابت شدست و مبرهنه، اگر ابهامی وجود داره تا با مثال توضیح بدم) — الن ویک بسیار بسیار به مکس نزدیکه … این من رو خوش حال می کنه، چون بی اندازه مکس رو دوست دارم ولی …! از لحاظ فنی، من میتونم این ریسک رمدی رو به چالش بکشم. چرا حتی انیمیشن پریدن الن رو از مکس ایمپورت کرده؟ چرا الن در اکثر مراحل بازی یه پالتوی بسیار شبیه به مکس پین پوشیده و راه رفتنش من رو یاد اون میندازه؟ رفرنس های داستانی رو کنار می گذاریم و هیچ دلیلی جز کم کاری استودیو باقی نمی مونه … (حتی صدای در های قفل توی بازی هم کپی از مکسه) شخصیت الن ویک، توی مکس گیر کرده، من با این مسئله مشکل دارم، نه با قیافه ی طرف، بلکه با انیمیشن های دقیقا عین اون! و حالا ادامه دارد …

    ۰۰
    1. میخوام بحث رو از مکس بکشم بیرون.. چراکه ما الان با یک IP جدید طرف هستیم فارغ از رمدی و مکس پین و اما آلن ویک :
      .
      من شباهت پالتوی طوسی و پریدن آلن با مکس رو نمیفهمم بلکه اون چیزی که میفهمم یک نویسنده رمان های ترسناک معروفه که دچار توهمات عصبی میشه و این به طور کل با شخصیت مکس پین برای من متفاوته.. چرا متفاوته..؟ در “آلن ویک” انقدر قصه خوب نوشته و پرداخت شده و انقدر خوب قدم به قدم با اتفاقات جلو رفته که با یک فضا سازیه به شدت قوی تونسته آلن رو از دل قصه دربیاره.. این به نظرم نقطه قوت شخصیت پردازی در آلن ویک هست..
      .
      اما بریم تو بازیه آلن ویک.. به نظرم بازی تو ساخت فضا خیلی موفقه.. لوکیشن های درست.. فضاهای هنری عالی و قرار دادن دشمن های کم اما پنهان همچنین غربت آلن در اون دنیا بی نهایت در به وجود آوردن دلهره در قدم به قدم همراه آلن نقش داره.. سه المان روش فوکوس شده که بیس بازی روش سواره و اتفاقا مهمترین ارکان یک بازی هم هست..
      .
      تا اینجارو بیا بعد بحث رو ادامه بدیم..
      .
      ————————————————
      Oяіgіиαℓ ® ™
      ║▌│█│║▌║││█║▌│║█║
      Jeиeяƛℓ ShƛwƝ © ۲۰۱۲™

      ۰۰
    2. خب … جالب شد … زدی تو فضا و شخصیت پردازی ارزشی و ساختاری و اینا که بحثی درش نیست! از لحاظ “ظاهری” :roll: الن ویک شبیه به یه کارکتریه که قبلا توسط سم خلق شده. ظاهرا این آقا نمی تونه یه شخصیتی خلق کنه که شبیه خودش نباشه … این از این
      اما تو فضاسازی … بازی باز هم به مکس پین نزدیکه! می دونم … ولی نمیشه بدون مکس بیام جلو!
      بازی تو فضاسازی خیلی موفقه، عوامل موفقیتش هم سه چهار تا چیز هستند از جمله:
      ۱: جنگل، اساساً یه جای بزرگ و شلوغ و تاریک توی شب دلهره آوره … جنگل عالیه، بی نظیره این انتخاب و بی نظیر تر و عالی تر ساخته شده و کاملا در اختیار بازی و قصه است
      ۲: تاریکی، هیچ بحثی درش نیست که تاریکی به اندازه ی این فضا به تکامل اتمسفر اون کمک می کنه و برخی از بخش های بازی که توی روز هستند، اینقدر به موقع کنتراست رو ایجاد می کنند که آدم انگشت به دهن میمونه
      ۳: رنگبندی گرم … آقا من دوست دارم بگم گرم! اساساً بازی رنگبندی سردی داره و این چهره ی مه آلود و تاریک و سرد بر بازی حاکمه، اما وقتی شما توی یه همچین فضایی غرق شدی اگه دلهره میخوای باید شوک بهت بدن … رنگ قرمز و نور بی نهایت گرم که در جای جای بازی دیده میشن یه تضاد خاصی رو ایجاد می کنند که باعث میشه مدام حالت شما تغییر کنه و این یعنی شاهکار هنری! یعنی اوج هنرمندی … یعنی شکنجه ی روحی روانی!
      اما، یه سری به مکس بزنیم می بینیم سرد و تاریک و پر سکوت … اونجا هم رعایت شده … ظاهرا رمدی نمی تونه یه بازی بسازه که این مدلی نباشه (البته بعد از مکس Death Rally رو قلم می گیریم)
      در مورد داستان هم حرف هایی دارم که فعلا اینا رو بریم تا بعد … ادامه داردا نخوابید :wink:

      ۰۰
    3. آفرین اینجا رو هم عقیده هستیم فضا سازی برای داستان و درومدن شخصیت که به شدت دقیق و ظریف و هنرمندانه کار شده اما بحثی که من روش خیلی حساسم داستان بازیه.. خیلی دوست دارم بشنوم.. داستان رو برو راجع بهش بحث کنیم..
      .
      ———————————————
      Oяіgіиαℓ ® ™
      ║▌│█│║▌║││█║▌│║█║
      Jeиeяƛℓ ShƛwƝ © ۲۰۱۲™

      ۰۰
    4. داستان … بسیار عالی، پر حفره … قله های روایی فراوان و بهترینش کشف واقعیتی که خودش عند رویاست! و اما … شخصیت پردازی … خود آلن که به هر نحوی شخصیت خوبی در اومده و میشه باهاش ارتباط لازم رو برقرار کرد، هر چند مطمئنا به اندازه ی برادر بزرگترنش مکس خوب و قوی نیست … :mrgreen:
      محور اصلی داستان آلیسه … گم شده ای که باز خواهد/نخواهد گشت (پایان بازی به شدت عالی کار شده و میشه درموردش بحث کرد که چرا عالیه)
      اما من یکم احساس می کنم آلیسی که باید در طول بازی همه ی فکر و ذکر آلن باشه خوب شخصیت پردازی نشده … من توی اواسط بازی به شدت دنبال چند دقیقه فلش بک اساسی از نوع Reveal Flash Back یا Memorial Flash Back بودم که حاصل نشد. و میتونست به این کار کمک اساسی کنه و شخصیت رو از آب و گل در بیاره. حتی به دنبال چند دقیقه گیم پلی شبیه “راهرو” های مکس پین بودم که اونم ندیدم و اون هم میتونست به شدت به در اومدن این شخصیت که به نظرم خیلی مهم بود رتباط برقرار کردن باهاش کمک می کرد. آلیس حتی به اندازه ی اون دوست تپل قرمز پوشی (MGـی آلن) که الان اسمش رو یادم نیست هم خوب شخصیت پردازی نمیشه … داستان بازی بی عیب و ایراده و این تنها نکته ای بود که به ذهنم رسید!

      ۰۰
    5. قصه همونطور که گفتم و گفتی شاهکاره و بسیار پرگره و عمیق.. اما راجع به آلیس یه توضیحی بدم شاید دیگه این رو هم عیب به حساب نیازی..
      .
      کلی میگم.. یک نویسنده داریم که اسمش آلن هست.. تمرکزش رو از دست داده برای ادامه کارش که رمان نویسیه.. به پیشنهاد همسرش ( آلیس ) قرار میشه برن به یک مکان آروم تا آلن بتونه باز تمرکزش رو بدست بیاره و بنویسه.. این دو شخصیت وارد اون شهر و خونه ای که قرار بود برای اقامت کوتاه درش بمونن میشن.. برق قطعه و آلن میره تا موتور برق رو روشن کنه که در این هنگام آلیس ناپدید میشه ( توسط یک عجوزه پیر ).. اینجا یه نکته داریم.. آلن درحالی که هدف اصلیش هم اکنون پیدا کردن آلیس هست اما در اواسط قصه ( اینجاست میگم گره یاد داره ) پیدا کردن آلیس منوت میشه بر کشتن پیرزن و نابودی تاریکی و تموم کردن داستان ناتمومی که قبلا نوشته بوده اما به چاپ نرسید.. بنابراین اونجایی که گفتی من از یک جایی پیدا کردن آلیس رو گم میکنم درواقع باید همینطور باشه چون قصه همینه.. قصه میگه حالا برای پیدا کردن آلیس دو مرحله دیگه وجود داره و آلن میره دنبال اون ها..
      .
      اگه نکته ای هست برای داستان بیا که بعدش جمع بندی کنیم بازی رو..
      .
      ————————————-
      Oяіgіиαℓ ® ™
      ║▌│█│║▌║││█║▌│║█║
      Jeиeяƛℓ ShƛwƝ © ۲۰۱۲™

      ۰۰
    6. نوپ! اگر هم بایدی در کار باشه اشتباه پرداخت شده … یه فلش بک (اگه بشه اسمشو گذاشت) می بینیم تو بازی که مربوط میشه به یه روز خوب که الن از بیرون میاد، خرید کرده، آلیس هم تو خونست، یه چند تا دیالوگ رد و بدل میشه و برق میره … تاریکی میاد … و اینا! اگه یادت باشه، این فلش بک اصلا به درد نمی خوره … چون به نظرم بازی بیشتر از اون که تاریکی و مثلا پیشینه ی ذهنی الن رو نیاز داشته باشه نشون بده و حالا در کنارش یه رابطه ی همسران رو هم یاداور بشه، یکمی روایت کوچولو و سطحی حتی از آلیس باید به ما نشون میداد که اول شخصیت پرداخت بشه بعد رابطه و ماجرا بخواد شکل بگیره … پس فلش بک اشتباست. اما در مورد این که میگی
      “اینجا یه نکته داریم.. آلن درحالی که هدف اصلیش هم اکنون پیدا کردن آلیس هست اما در اواسط قصه پیدا کردن آلیس منوت میشه بر کشتن پیرزن و نابودی تاریکی و تموم کردن داستان ناتمومی که قبلا نوشته بوده اما به چاپ نرسید”
      باز هم قبول ندارم، چون حداقل باید یه آلیسی تو پس زمینه قرار بگیره و گهگاهی یادش بیفتیم که اون هدف اصلیمونه یا نه؟
      مثال خوب پرداخت شده ی این اوضاع The Third Birthday هست که کلیت و جزئیت داستانش هیچ ربطی به آلن نداره، ولی با میان پرده های استثنایی کاری می کنه که همچنان که هدف اصلی تحت نظر بازیبازه، اهداف فرعی پشت سر گذاشته بشن و در نهایت برسیم به اصلیه!
      ضمن این که اون داستان رو من نگفتم پر گره، گفتم پر حفره که انصافا حفره داره دیگه … حفره نه به معنایی که عمو مسعود میگه ها!
      جمع بندی با خودت!

      ۰۰
    7. خیلی خوب.. فقط یه نکته راجع به آلیس بگم و بعدش جمع بندی کنیم.. از یه طرف حق با توئه چون وقتی قراره آلیس مسئلمون بشه باید اول خوب بشناسیمش تا بتونیم باهاش ارتباط عاطفی ای برقرار کنیم.. از یه طرف حق با تو نیست.. ببین یکی از نکات برجسته بازی شروع درگیر کنندست.. نه به معنای درگیریه ذهنی بلکه درست اصل ماجرا رو هدف قرار داده.. و در جریانه.. و همون اول هم آلیس ناپدید میشه.. فرصتی که برای شخصیت پردازی آلیس داریم خیلی کمه و این خیلی خیلی خیلی سخته که تنها با فلش بک بشه یک کراکتر رو شخصیت پردازی کرد که به عقیده من به اندازه مورد نیاز این اتفاق در آلن ویک میوفته و آلیس اون قدری که لازمش داریم درمیاد..
      .
      اما جمع بندی..: آلن ویک بازی نیست شاهکاره.. ازون دست بازی هایی که خیلی کم میبینیم تو این نسل و باید قدرش رو بدونیم.. داستان بی نهایت زیبا بی نظیر و پرگره ( من گفتم اینو ) و عمیق که با ساخت فضایی هنرمندانه و دلهره آور شخصیت آلن رو کاملا از دل قصه در میاره و قدم به قدم با مخاطب همراه میکنه با هدف درست و پایان بی نظیر.. موسیقی و صداگذاری فوق العادست که بازهم کمک میکنه به ساختن یک جو و اتمسفر پویا تا آلن ویک یکی از شاهکارهای صنعت بازی باشه..
      .
      گرافیک: ۹.۲ …….. گیم پلی: ۹.۱ ………. موسیقی و صدا: ۹.۴….. داستان: ۱۰
      امتیاز: ۹.۵
      .
      بحث خوبی بود خسته نباشی.. :wink:
      .
      ———————————————-
      Oяіgіиαℓ ® ™
      ║▌│█│║▌║││█║▌│║█║
      Jeиeяƛℓ ShƛwƝ © ۲۰۱۲™

      ۰۰
    8. یک خسته نباشید هم من به شما و آلبرت بگم .
      بسیار بحث زیبایی بود دوستان عزیز .
      من بسیار لذت بردم و خوشحالم از اینکه در اینجا دوستانی چون شما هستند که درک خوبی از گیم ها دارند و میتونند در صلح و بدون هیچ دردسری بحث و گفتگو کنند :!:
      —————————–
      من خیلی به مطالب شما عزیزان دقت کردم و بسیار استفاده بردم و در مواردی با شما و مواردی هم با آلبرت موافقم .
      با تشکر از دستهای گرمتان :!: :wink:

      ۰۰
    9. با سلام!
      JeNeRaL ShAwN عزیز! شرح زیر بدین معنی نیست که با تمامی حرفهای شما مخالف هستم بلکه این بازیباز حقیر نیز از بازی آلن ویک لذت بردم. پس سو تفاهمات احتمالی را ریز ریز کنید.

      فرموده ای: “قصه همونطور که گفتم و گفتی شاهکاره و بسیار پرگره و عمیق.. .”
      شرح من: قصه ای که پر گره است این نتیجه را می رساند که شما و دوستان عزیزم نتوانسته اید گره های آنرا بگشایید. یعنی ابهاماتی در بازی پیش آمده است. حال چگونه است که داستان این بازی را شاهکار می دانید؟ چرا که ممکن است نقایصی بر داستان وارد باشد.

      فرموده ای: “اونجایی که گفتی من از یک جایی پیدا کردن آلیس رو گم میکنم درواقع باید همینطور باشه چون قصه همینه…”
      شرح من: واقعا قصه آلن ویک اینست؟ اصلا آلن در تاریکی و کابوسهایش چکار می کند؟

      فرموده ای: ” این دو شخصیت وارد اون شهر و خونه ای که قرار بود برای اقامت کوتاه درش بمونن میشن.. برق قطعه و آلن میره تا موتور برق رو روشن کنه که در این هنگام آلیس ناپدید میشه…”
      شرح من: آلن و آلیس وارد کلبه پنجه پرنده شده و آلن موتور برق را روشن می کند و آلیس به بالای ساختمان می رود و آلن هم در نهایت وارد کلبه می شود و آلیس بر روی تختخواب نشسته و آلن به اطاق مقابل می رود و دعوا شروع می شود و آلن به پایین کلبه رفته و تاریکی شروع می شود و … نتیجه اینکه بعد از روشن کرده موتور، آلیس ناپدید نمی شود.
      سوال: اگر اتفاقات اول بازی یکجور کابوس است و تاریکی همه جا را فرا می گیرد، چرا در بیداری و در پایین کلبه دوباره تاریکی شروع می شود؟ چرا در این لحظه از واقعیت کلبه وجود دارد، اما در لحظه بعد و در کنار افسر پلیس کلبه محو شده است؟ واقعیت کدام است؟!

      فرموده ای: ” از یه طرف حق با توئه چون وقتی قراره آلیس مسئلمون بشه باید اول خوب بشناسیمش تا بتونیم باهاش ارتباط عاطفی ای برقرار کنیم…”
      شرح من: اگر مسئله آلن و کابوسهایش است دیگر این عمق عاطفی باید تا چه حدی نشانه روی میشد؟ این خوب شناختن تا چه حدی مد نظر شما و دیگر دوستان است. اگر تا همین حدی که گفتید توانسته احساس همذات پنداری شما بر انگیزاند که آنرا شاهکار می دانید بدین مفهوم است که در تمامی ارکان اساسی توانسته موفق ظاهر شود، پس دیگر جای چه بحثی باقی می ماند؟
      آلیس که دچار کابوس نشده است. آلیس مکمل و کاتالیزور حرکتی آلن است. محرک اوست…برای چه هدفی؟
      سوال اصلی: شخصیت اصلی بازی چه کسی یا کسانی هستند؟
      فیلم تلالو با بازی جک نیکلسون… چقدر بر روی شخصیت همسر او شخصیت نگاری شده بود؟ در مورد شخصیت بچه کوچولو چی؟ تازه در این فیلم اوست که همه چیز را می بیند و به زبان تصویر به نمایش در می آید. یا حتی می توانید بگویید چرا آن اشباح شخصیت پردازی نشده اند؟ چه گذشته ای داشتند؟… اصلا داشته اند؟
      اصلا در بازی آلن ویک چرا بر روی شخصیت “موجودیت تاریکی” آن شخصیت پردازی مورد نظر شما صورت نگرفته بود؟
      دقت کنید “موجودیت تاریکی”… منظور “بانوی تاریکی” نیست… که در بازیا آنگونه یاد می شود.

      فرموده ای: ” انقدر قصه خوب نوشته و پرداخت شده و انقدر خوب قدم به قدم با اتفاقات جلو رفته که با یک فضا سازیه به شدت قوی تونسته آلن رو از دل قصه دربیاره…”
      شرح من: آیا فضا سازی می تواند شخصیت اصلی داستان را در بیاورد یا بزایاند؟ اگر شخصیتی در داستان نباشد، پس داستانی هم نیست. دقت بفرمایید… داستان یک خط اصلی روایی می خواهد تا در کنار شخصیت هایش به سرانجام برسد. شخصیتهایی که یا بر فضاهای پیش آمده چیره شده(فقر یا گناه یا شکست یا تاریکی یا …) یا مغلوب شرایطش می شوند. حال این شخصیت با توجه به خصوصیاتش در فضاها یا شرایط پیش رویش(خلق شده توسط نویسنده یا نوع شخصیت کاراکتر آنرا پدید می آورد) روایت بازی را به پیش می برد. فضا سازی برای نمایش عملکرد کاراکترهاست که در بازی فرم و تعریف خاص تری می گیرد.
      سوال: کدام قسمت یا صفحه یا فصل از داستان بازی، شما را درگیر کرده که از آن به نیکی یاد کرده اید و چرا؟

      فرموده ای: ” غربت آلن در اون دنیا بی نهایت در به وجود آوردن دلهره در قدم به قدم همراه آلن نقش داره.. .”
      شرح من: غربت آلن… غربت تعریف خاص خود را دارد. آنچه که آلن با آن درگیر است آرام آرام در او شکل گرفته و ریشه در گذشته او دارد. یکدفعه بیماریهای روحی و روانی یا کابوسها از بالا بر سر آدم سرازیر نمی شوند. آلن در دنیای واقعی خودش هم درگیر است. او نویسنده موفقی بوده و زندگی به ظاهر آرامی دارد. اما این ظاهر قضیه است چرا که یکدفعه دلزده از نویسندگی نمی شود. اصلا آلن کیست؟ لیلی ِ غربت ِ تاریکی شده یا مجنون ِ قرابت ِ نور!!! (از این بهتر نمی توان بیان کرد؟! اگر حال ِ دوستی کردی پس دوست ِ حال ما باش و دعایی….)

      فرموده ای: ” راجع به فضاسازیه ترس..: بازی تو این قسمت موفقه.. چرا موفقه..؟ آلن ویک با چند تا المان اتمسفر ترس رو کاملا می سازه.. یک: احساس غربت و گم شدن آلن در کابوس – ۲:‌ استتار دشمنا به رنگ شب و درواقع نیروهایی که از تاریکی هستند – ۳: موسیقی به شدت درست…”
      شرح من: با غربت که آشنا شدیم!… فضا سازی یا اتمسفر؟! فضاسازی ترس یا اتمسفر ترس؟!
      اگر زمین ایجاد کننده فضای زمینی ست پس اتمسفرش دیگر چیست؟(مثالی خاص و تشبیه خواص). اتمسفر در بازی برخاسته از چیست؟
      اگر همین سه مورد باعث القای حس ترس شده و اتمسفر ترس را موجب شده اند، پس چرا در برخی از بازیها و فیلمها چنین حسی حاصل نشده است؟ در بیشتر آنها موسیقی و اصوات ترسناک، دشمان خاص هر داستان که گاهی اصلا روی مبارکشان هم دیده نمی شوند(طنز) چه رسد به تاریک بودنشان، و گمشدن شخصیت!!! در چه؟ در یک فضای بسته یا جنگلی یا هر چیز دیگری؟ آیا همین کافیست؟ آیا فقط همین چیزها موجب دلهره آور بودن بازی یا فیلم می شود؟

      پاسخ به این سوالات و سوالات دیگر طرح شده برای دوستانم، برای خودتان و ما می تواند دریچه های دیگری را بگشاید. بسیاری از جملات و دیدگاههای بکار در این تاپیک می تواند توسط هر شخصی نقش بندد. براحتی از گرافیک بازی ایراد گرفتن یا تعریف سرهم بندی شده نمی تواند گره گشا باشد. بسیاری از بازیها فراتر از تفکرات و خواسته های من و شما هستند. چرا؟
      اگر این بازی چنین داستانی نداشت باز هم شما را سرگرم می کرد؟
      با تشکر از همه دوستان عزیزم!

      ادامه دارد… برای آلبرت عزیز و دیگر دوستانم…

      ۰۰
    10. خب اگه اجازه بدید بنده هم نظر خودم رو بدم. از حرف هایی که می زنم برداشت بد نکنید. قرار نیست ساز مخالف بزنم و یا کامنتم در جواب شخص خاصی باشه فقط می خوام حرفام رو بزنم که حالا بعضی جا هاش ممکنه مخالف صحبت های آقا شاهین، سعید یا آقا حامد باشه.
      ===خطر اسپویل شدن داستان===
      داستان پر گره به این معنی نیست که چیزی از داستان رو متوجه نشیم. داستانی که پر گره هست به این معنیه که حقایق اصلی قصه مثل لقمه ی آماده جلوی مخاطب گذاشته نمی شه. مثلاً اون بخش که می بینیم آلن تصادف کرده خودش هزاران پرسش توی ذهن مون ایجاد می کنه ولی در آخر فصل ۴ به اون پرسش ها جواب داده می شه. باز هم می گم داستان به شدت عجیب هست و درکش اصلاً کار آسونی نیست. در رابطه با سوال اول حامد باید بگم اون بخش که آلن میاد تا کلبه رو به کلانتر نشون بده در واقع جزوی از داستان بوده، این طور نیست؟ چون آلن اول طی یک هفته داستان رو می نویسه بعد تصادف می کنه و بعدش هست که با کلانتر مواجه می شه و می خواد کلبه رو بهش نشون بده ولی خبری از کلبه نیست چون قبلاً توی داستانش (به اجبار تاریکی) این ها رو نوشته و نباید هم خبری از کلبه می بود. در واقع نویسنده ی داستان به بهانه ی حقیقی شدن داستان آلن تونسته هر جور حادثه ی تخیلی رو در قالب حقیقت به خورد مخاطب بده.
      در مورد شخصیت پردازی آلیس هم با حامد موافقم و دقیقاً می خواستم همین ها رو بگم که حامد زحمتش رو کشید. آلیس در بازی هیچ نقش اساسی نداره. آلیس فقط یه وسیله است و جرقه ای برای شروع داستان. شخصیت های اصلی داستان آلن ویک (پروتاگونیست)، تاریکی (آنتاگونیست)، کلانتر سارا و بری ویلر (ساپورتر) هستن و تا حدودی دکتر هارتمن (که در طول داستان از اهدافش آگاه می شیم). کاراکتر هایی مثل توماس زین یا باربارا جگر با این که جزوی از داستان هستن (و مهم هم هستن) ولی در طول روایت قصه نقش خاصی بازی نمی کنن و نیازی هم به شخصیت پردازی ندارن. اهمیت آلیس فقط به خاطر اینه که همسر آلن هست و توی یکی دو تا فلش بک هم به خوبی عشق این دو تا رو به هم می بینیم. اگه قرار بود بازی کلی وقت بذاره و شخصیتی مثل آلیس که هیچ اهمیت خاصی در داستان نداره رو بی خودی عمیق بکنه که روایت قصه، ریتم خودش رو از دست می داد و به بیراهه می رفت.
      —————————
      شاید ادامه داشته باشد…

      ۰۰
    11. ===ویرایش===
      اضافه کنم اون قسمت که گفتید چرا وقتی آلن خواست کلبه رو نشون کلانتر بده خبری از کلبه نبود دقیقاً توی یکی از صفحات کتاب آلن نوشته شده و این خودش صحت حرفم رو تایید می کنه که خود آلن طی اون یک هفته داستان رو طوری نوشته که کلبه ناپدید بشه. این یعنی ناپدید شدن کلبه حقیقت داشته و کابوس نبوده. کابوس آلن فقط اوایل بازی هست که هنوز با آلیس به دهکده ی برایت فالز نیومده بودن ولی تاریکی و قدرت های مرموز دریاچه ی کالدرون همگی واقعی بودن.

      ۰۰
    12. باسلام!
      آلبرت عزیز ممنون! شرح زیر بدین معنی نیست که با تمامی حرفهای شما مخالف هستم بلکه این بازیباز حقیر نیز از بازی آلن ویک لذت بردم. پس سو تفاهمات احتمالی را ریز ریز کنید.

      فرموده ای: ” آلن ویک یا مکس پین یا دقیق تر بگم، سم لیک”
      شرح من: آلن ویک و سم لیک، این حرف منست. او تنها در این بازیست که خود را در کنار آلن قرار می دهد.

      فرموده ای: ” الن ویک بسیار بسیار به مکس نزدیکه … این من رو خوش حال می کنه، چون بی اندازه مکس رو دوست دارم ولی …! از لحاظ فنی، من میتونم این ریسک رمدی رو به چالش بکشم. چرا حتی انیمیشن پریدن الن رو از مکس ایمپورت کرده؟ …”
      شرح من: اما شبیه بودن مکس و آلن به من القا نگشت. نه در ظاهر… آنها تنها در یک چیز شبیه هم هستند، در درون و دنیای تاریک خود!
      باز هم اما…شبیه بوده صدای درب و پالتو و موارد دیگر برای این حقیر مهم نبوده و نیست. در دنیای مجازی اینهمه کپی کاری می شود، نرم افزارها، مطالب، اسامی، کتابها، بازیها و موارد دیگر… حالا بنابر گفته آلبرت عزیز، یک شرکت بازی سازی آمده و از ساخته های قبلی خود استفاده دیگری کرده است. اتفاق مهم و غیر قابل هضمی نیست.
      اما شخصیت آلن ویک در مکس گیر نکرده، بلکه پخته تر نیز شده است. اما دلیل دیگری هم دارم که شاید به وقتش گفتم… که سم لیک چقدر دقیق به مکس پین در بازی آلن ویک پرداخته است که در سایت گیم اسپات بدآن اشاره کرده بودم. این سم لیک است که اسیر آلن شده است و بر عکس!

      فرموده ای: ” بازی تو فضاسازی خیلی موفقه، عوامل موفقیتش هم سه چهار تا چیز هستند …”
      شرح من: جنگل فضا و محیط غالب بازی آلن ویک است و بخشهای زیادی از بازی در آن محیط می گذرد. بله! محیط جنگل تاثیر گذار بوده و در ایجاد ترس می تواند نقش خود را بخوبی ایفا کند. و نمی توان از آن بطور کلی بعنوان فضا سازی یا هر اسمی شبیه به این نام ببریم. اما سوال اینست: این فضا سازیها دقیقا در کجاها صورت گرفته است؟ یکی دو تا از آنها را برای من ذکر کنید ممنون میشوم.
      تاریکی و رنگ بندی: بازی درباره تاریکی و خصوصیات مشتق شده از آنست که رنگ خاص خود را هم دارد. اصلا به گیم پلی بازی مربوط می شود. یعنی بر دشمنان تاریکی باید نور روشنایی تاباند تا بتوان بر آنها فایق آمد و موارد دیگر…بنابراین آلن برای نجات از جنگل و رسیدن به مقصدش باید از روشناییهای محیطی هم استفاده برد و طبیعی هم است. آلن باید از یک نقطه تاریک به یک نقطه روشن برسد که هدف بازی هم همین است. تاریکی دائما در برابر او می ایستد(اگر بعنوان دشمن در نظر گرفته شود!!! – توضیح بیشتری می طلبد) آیا دشمنان بازی و صدا و رنگ بندی آنها می تواند بعنوان فضا سازی تلقی گردد؟ (از اینکه از هنر و واژه های هنری استفاده می کنید، بسیار خوب است)

      فرموده ای: ” اما، یه سری به مکس بزنیم می بینیم سرد و تاریک و پر سکوت … اونجا هم رعایت شده … ظاهرا رمدی نمی تونه یه بازی بسازه …”
      شرح من: در بخشهای بالایی اظهار داشتم که مکس و آلن اگر شبیه باشند در یک چیز است آنهم تاریکی درونشان و جستجوی واقعیت و رسیدن به رستگاری است. بنابراین برای رساندن حس و حال آنها و محیطی که آنها در آنجا گیر کرده اند، باید چنین طراحی هنری صورت گیرد تا فضای روانی آنها بازیباز را درگیر کند.

      فرموده ای: ” استان … بسیار عالی، پر حفره … قله های روایی فراوان و بهترینش کشف واقعیتی که خودش عند رویاست! …”
      شرح من: تشبیه قشنگی است… اما کابوسی است که بدنبالش کشف واقعیاتی را بدنبال دارد. از حفره ها گفتید و قله های روایی !… اگر امکان دارد پنج تا از آن حفره ها را برای دوست حقیرت نام ببرید. و اگر منظورت از حفره، معنای گره های داستانی را در خود دارد، پنج تا گره حل نشده را نام ببرید.

      فرموده ای: ” محور اصلی داستان آلیسه … گم شده ای که باز خواهد/نخواهد گشت… اما من یکم احساس می کنم آلیسی که باید در طول بازی همه ی فکر و ذکر آلن باشه خوب شخصیت پردازی نشده ….”
      شرح من: آیا واقعا محور اصلی داستان آلیس است؟ اگر اینگونه است چرا در همان ابتدا از روی محور اصلی داستان پیاده می شود؟ اگر منظور شما محور هایی چون عشق و حسادت و … است پس در بازی به محورهای دیگری بر خواهیم خورد همانند خود شناسی، فداکاری و …
      همانظور که در شرحی که برای دوست عزیزم ژنرال شاهین نوشتم چقدر دیگر باید به عمق روابط و شخصیت پردازی پرداخته شود تا مد نظر همه دوستان قرار گیرد؟ اگر مسئله آلن و کابوسهایش است دیگر این عمق عاطفی باید تا چه حدی نشانه روی میشد؟ اگر تا همین حدی که گفتید توانسته احساس همذات پنداری شما بر انگیزاند که آنرا شاهکار می دانید بدین مفهوم است که در تمامی ارکان اساسی توانسته موفق ظاهر شود، پس دیگر جای چه بحثی باقی می ماند؟ آلیس که دچار کابوس نشده است. آلیس مکمل و کاتالیزور حرکتی آلن است. محرک اوست…برای چه هدفی؟
      سوال اصلی: شخصیت اصلی بازی چه کسی یا کسانی هستند؟
      فیلم تلالو با بازی جک نیکلسون… چقدر بر روی شخصیت همسر او شخصیت نگاری شده بود؟ در مورد شخصیت بچه کوچولو چی؟ تازه در این فیلم اوست که همه چیز را می بیند و به زبان تصویر به نمایش در می آید. یا حتی می توانید بگویید چرا آن اشباح شخصیت پردازی نشده اند؟ چه گذشته ای داشتند؟… اصلا داشته اند؟
      اصلا در بازی آلن ویک چرا بر روی شخصیت “موجودیت تاریکی” آن شخصیت پردازی مورد نظر شما صورت نگرفته بود؟ دقت کنید “موجودیت تاریکی”… منظور “بانوی تاریکی” نیست… که در بازی آنگونه یاد می شود. و ایراداتی از این دست… چرا که با سریال صد ساعته طرف نیستیم. بازی و مدیومش بسیار پیچیده تر بوده و تبدیل داستان به فرمت بازی و روایت آن سخت تر است. بازی فقط زبان تعریف تصویر نیست، بلکه گیم پلی دارد و محدودیتهای خاص خودش!
      بنابراین بسیاری از بازیها بودند که دارای شخصیت پرازی قوی نبودند(حتی در شخصیت های فرعی) اما موفق بوده اند. بازی نیمه جان ۲ و شخصیت آلیکس – بازی بتمن تیمارستان آرکام که شخصیت پرازیش از روی کمیک ها و فیلمها و کارتونها به ارث گذاشته شده بود اما در بازی با قدرت بدان پرداخته نشده بود و بازی مکس پین و شخصیت همسرش و یا مونا…
      البته بازی داستانگویی پیدا شود و به عمق لایه های شخصیت پردازی اهمیت دهد، بسیار عالیست(نیکی و پرسش؟). اما هنر چه می گوید؟ می گوید در همان حین روایت داستان و دیالوگ گویی، از صحنه ها و دیالوگهای حساب شده ای استفاده شود که در همان محدودیت ها بتواند شخصیت ها را ترسیم کند. این موضوع در آلن ویک رخ داده است. البته وحی منزل نیست و دیدگاه این حقیرست همانند سایر دیدگاهها… که امید است با منطق همراهی شود.

      فرموده ای:” تی به دنبال چند دقیقه گیم پلی شبیه “راهرو” های مکس پین بودم که اونم ندیدم و اون هم میتونست به شدت به در اومدن این شخصیت که به نظرم خیلی مهم بود رتباط برقرار کردن باهاش کمک می کرد…”
      شرح من: بله! ایده خوبیست اما اگر همین ایده های مکس پین را پیاده می کردند همین شما دوست من، باز هم همانند صدای درب و انیمیشنهایش، آنرا تکراری به حساب می آوردید.

      فرموده ای: ” یه فلش بک (اگه بشه اسمشو گذاشت) می بینیم تو بازی که مربوط میشه به یه روز خوب که الن از بیرون میاد، خرید کرده، آلیس هم تو خونست، یه چند تا دیالوگ…”
      چرا فلش بک ها مناسب نیستند؟ این فلش بکها در داستان فضا را برای روایت های بعدی مهیا می کند. موضوع کلیکر و موضوع ترس آلیس، موضوع داشتن زندگی موفق در گذشته، نمادها و کتابهای درون خانه… بدین می گویند نوعی از فضا سازی در آینده!!! دقت بفرمایید…به نوعی فضای ذهنی بازیباز را آماده می کند.
      همچنین نوع روایت بازی، روایتی خطی نیست. ممکن است بعضی حوادث و خطوط داستانی پشت سر هم رخ داده باشند اما در آینده با حقایقی دست می یابیم که نحوه چینش پلانهای داستانی را تغییر می دهد. سم لیک بازی ظریف و فریبکارانه ای را با ذهن بازیبازانش انجام میدهد به راحتی مرز بندی ذهنی/داستانی را می شکند. قول می دهم بسیاری از بازیبازان همانند مه های گازی شکل در تاریکی، یا همانند توکن های ِ اسیر تاریکی که شبیه خون جاری شده از آرواره ها(تشبیهی که در بازی ذکر می شود)هستند، شده باشند.

      با تشکر از همه دوستان عزیزم!

      ۰۰
    13. شاهین جان نمی شه فضا سازی رمدی و آهنگ ها و افکت هایی رو که تو هر دو عنوان بکار رفته رو انکار کرد حتی گیم پلی گاهی اوقات شباهت های زیادی با بازی مکس پین داره شخصیت سر خوردگی های مکس پین رو دارست و حتی اسم بازی از روی شخصیت اصلی ورداشته شده فلش بک های بازی مثل بازی ال این دارک هست . موسیقی بازی مثل بازی مکس پین تاثیر گذار حتی استایل اسلحه بدست گرفتن شخصیت اصلی بازی مانند شخصیت مکس پین هست شاید و از همه مهمتر شخصیت های درون بازی از شخصیت های واقعی الهام گرفته که این هم نشون دادن این خصوصیات نشان دهنده ترکیب شدن این دو بازی هست و غیر قابل انکار .

      ۰۰
    14. خوب اینو میشه ۱بخشی رو به حساب کم کاری سازنده گذاشت و ۱بخش هممیتونیم به حساب این بذاریم که خود رمدی میخواسته الن و مکس به هم شبیه باشن اینو حتی توی نام گذاری هم میشه متوجه شد اما اینکه چرا میخواسته این ۲شبیه به هم بشن و این شباهت چه نکات مثبت و منفی داشته جای بحث زیاد داره

      ۰۰
    15. آره … خود رمدی میخواسته صد در صد، ولی مسئله اینجاست که این ریسک رو کرده و چیزی ازش به دست نیاورده … یه جذابیت کاذب که حتی باعث فروش بیشتر بازی هم نمی شود. شباهت به وجود اومده نکته ی مثبت خیلی بارزی به من نشون نمیده …

      ۰۰
    16. اول از همه به نظر من از اینکار توی شخصیت پردازی و بعد دادن به شخصیت استفاده کرده . اول اینکه شما به خاطر علاقت به مکس پین ناخودآگاه زودتر به الن احساس نزدیکی میکنی و دومین نکته در این رابطه اینکه الن رودست میزنه به مخاطب اوایل بازی با دیدن این ظاهر شبیه به اون و البته لوگوی رمدی همه فکر میکنن با ۱ قاتل ذاتی طرفن اما عملا توی بازی با ۱نویسنده ی خیلی شیک طرفید که میتونید خیلی از جاها احساس ضعف در ربطه با رخداد ها و دشمن هارو ببینید درونش برعکسه مکس

      ۰۰
    17. به هرحال هدف سازنده ها همین بوده.
      اما سعید جان اینکه میگی داستان پر حفره اس رو اصلا قبول ندارم .شاید بهتر باشه مصداقی بحث کنیم که نتیجه ی روشنی بهمون بده .شما مثال بزن دقیقا کجا مشکل داستان پردازی داره

      ۰۰
    18. آقا من اینترنتم داغانه! فردا بحث رو مفصلا در رابطه با بخش های دیگه پی میگیریم .. ولی در مورد حفره … داستان وقتی گره های زیادی داشته باشه ناخوداگاه یه جاهایی به شدت گنگ میشه … یه اتفاقاتی بی دلیل رخ میدن که تو الن ویک هم داریم از اینا … اما مصداق، اجازه بدین من بازی رو دوباره تموم کنم و بحث رو در این باره از سر می گیریم.
      ———
      همین که خیلی ها اصلا کلیت داستان رو متوجه نشدن به خاطر حفره دار بودنشه دیگه! (این اولین مصداق، که البته بیرونیه! مصداق درونی هم به زودی …)
      ——–
      داستان رو جمع بندی کنید تا فردا … من در مورد American Nightmare هم حرف خیلی دارم … :mrgreen:

      ۰۰
    19. این گنگ بودن دلیل داره و به این برمیگرده که فضای کلی اثر ابسورد ه و باید اینگونه باشه فیلم هایی مثل شاینینگ و جاده ی مالهالند یا سرگیجه ی هیچکاک هم گنگن اما اثر بسیار قوی ان . ایشالا فرادا راجع بهش بحث میکنیم

      ۰۰
  4. چیزی‌ که از همین الان معلومه اینه که AW:AN به شدت از AW اکشن تره.
    خود من از اسم بازی (AW:American Nightmare) برداشت می کنم که این بازی و داستانش بیشتر از اینکه به شماره اولش نزدیک باشه ، به مکس پین ۱ و ۲ نزدیکتره.
    همون لحظه اولی که فهمیدم اسم AW جدید چیه یاد اسم پارت اول مکس پین ۱ (American Dream) افتادم.

    _________________________

    COD Team

    ۰۰
  5. Alan Wake :::::::::::::::
    با دوستان خوبم مثل :
    JeNeRaL ShAwN – Chrome – spart و …
    که در مورد این بازی توضیحات خوبی دادند موافقم :wink:
    بدون شک این بازی یکی از موفقترین بازی ها در زمینه ترس بوده . اما نه ترس از موجودات عجیب .
    ترس از خود ، ترس از توهمات یا واقعایات آلن و ترس از خلا در محیطی که همه چیز الا حس امنیت و شادی موج میزنه .
    تاریکی چنان گیمر رو دربر میگیره که خنده و حتی نفس کشیدن عادی هم از روی لبهاش خشک میشه .
    موسیقی و همینطور رنگ های بیروح جنگل و محیط به این عامل بینهایت کمک میکنه تا شما همچنان احساس دلهره و دلسردی از زنده ماندن داشته باشید .
    داستان بازی هم بسیار گیرا پیش میره طوری که شما را در خودش غرق میکنه و گاهی گیمر آنقدر مجذوب داستان میشه که خودش رو در یک سردرگمی حس میکنه و مدام این سوالات به ذهنش حمله میکنه . « چه چیزی پیش می یاد ؟ – چکار باید کرد ؟ – اینجای داستان چی میشه ؟ و … »
    این سردرگمی ها و گره ها و پیچش های عمدی در داستان با یک محیط آرام و مرگبار و همینطور سکوتی که گاهی اوقات نفس ها را بند می یاره پیوند میخوره و گیمر رو از جای خود بلند کرده و به فضای عمیق بازی میکشونه .
    لحظه ای آرامش آیا میشه ؟
    این سوال مدام سراغ گیمر می یاد و مدام هم ناامید ککنده میگه نه ! اینجا آرامش معنی نداره .
    دشمنان آلن هم که از بدترین کابوس انسان که همان تاریکی و تنهایی است تشکیل شدند و همین به گیمر حس خود بودن در محیط را میدهد ، این عامل سبب میشه تا گیمر بدون فکر حتی گامی هم بر نداره و مدام از لحظه بعدی بترسه و میلی به پیشروی نداشته باشه اما اینجا هم خلاقیت نمیگذاره گیمر پیشروی نکنه !!! میدونه اگه بایسته اینجا خواهد مرد و چاره ای نداره تا به نور بعدی به امید بعدی خودش رو برسونه .
    این بازی دلایل موفقیت زیادی داره که مهمترینشون دست گذاشتن روی ذات انسانه و همینطور وحشت های انسان . در تمام بازی های ترسناک تنهایی حرف اول رو میزنه اما در اینجا این عنصر با بقیه به نحوی گره خورده که به هیچ وجه گیمر رو حتی لحظه ای از گاز گرفتن لب هایش باز نمیگذاره .
    در مورد صداگذاری باید بگم با این که من همیشه در این مورد سخت گیرم اما این بازی من رو راضی کرد و با صداگذاری خاص خودش من رو مجذوب خودش کرد تا بیشتر ازش لذت ببرم .
    گرافیک و رنگ های مرده و مایل به تیره و خاکستری در این بازی شاهکاره !
    باور کنید دوستان که هیچ موقع براحتی کسی نمیتونه حتی یک نقاشی با این ترکیب رنگ و اینقدر روان و گویا بکشه تا انسان رو در بر بگیره . رنگهایی که انگار در تاریکی شسته شده اند و مدام در هم می پیچند ، محیط را بیش از پیش دلهره آور میکنه و تمام جرات و عزم گیمر رو طلب میکنه برای پا گذاشتن در دنیایی که این رنگ ها ساختند .
    این بازی نکات دیگه ای هم دارد که ترجیح میدم دوستان به آن اشاره کنند تا بحث قوت بگیره :wink:
    —————————————————————————
    راستی الان داشتم نسخه PC رو مقایسه میکردم و باید بگم که انگار با این بافت های تازه انگار بازی وحشتناک تر و گیرا تر شده . گرافیک آب بسیار عالی بود (من انتظار نداشتم اینقدر عالی باشه) و انعکاس در آب چه در روز چه در شب بستگی به زمانش بسیار گیرا بود . مثلا : در شب این انعکاس طوری منو در بر گرفت که انگار تاریکی از اعماق آب بالا می یاد و….
    تصاویری هم از بازی گرفتم اما نمیدونم بذارم یا نه (PC – High Detail )

    ۰۰
    1. واقعا بهترین توضیح درمورد این بازی بود! واقعا حس اضطراب(نگفتم ترس) تو این بازی موج میزنه! واقعا هیچ بازی دیگه ای ندیدم که اینجوری دلهره آور باشه! هر قدم که راه میری سریع برمیگردی پشت سرت رو نگاه میکنی تا کسی نباشه! وای وقتی که باد میگیره چه حسی به آدم دست میده! تو بازی های دیگه این حس برا آدم بیش تر اعصاب خوردکنه! مثلا تو بازی دد آیلند وقتی من صدای زامبی میشنیدم حس دلهره همراه با بی حوصلگی و اعصاب خوردی بهم دست میداد! اما تو این بازی وقتی باد شدت میگیره یه حس دلهره بسیار بسیار لذت بخش بهم دست میده و با آغوشی باز به پیشواز دشمنان میرم! واقعا بازی ای ندیدم که بشه اینجوری تو داستان غرق شد و حس همذات پنداری بی اندازه با شخصیت داشته باشی! جون من اون عکس ها رو بزار یکم حال کنیم! وای من دیگه طاقت ندارم رفتم برا بار هزارم آلن ویک تموم کنم تا این LT3 رو نریختم سریع تر برم آلن بزنم :mrgreen:
      -_____________-
      COD Team

      ۰۰
    2. دقیقا دوست عزیز .
      اضطراب و دلهره و بالا رفتن آدرنالین در این بازی چیزی بدیهی است که به هر کسی دست میده . موضوع ترس نیست موضوع غرق شدن گیمر در فضای بینهایت آرام توام با وحشت بینظیره .
      گاهی گیمر دوست داره بگه عجب هوایی و عجب فضایی اما یکهو تمام حس نفرت از خود و ترس (در اینجا ترس معنی ترس عادی نداره بلکه بیشتر معنی ترس روحی و عمقی داره) در اون قوت میگیره و دشمنانی که از دل ترس گیمر و از میان رنگ های بیرنگ و تیره بیرون میاند و …
      —————————————————
      سعی میکنم دوست عزیز چنتاشو الان بزارم

      ۰۰
    3. تصاویر Alan Wake
      من تصاویری از این بازی میزارم که از نسخه PC گرفته شده (خودم گرفتم) البته این Fraps من قاطی کرده بود با سایز اصلی نمیگرفت اما بازم خوبه . میتونین ببینین که بافتها در این نسخه پیشرفت چشمگیری داشته . همینطور ترکیب رنگ ها و سایه بندی .
      اما عجیب ترین مشکلی که من تو بازی دیدم فریم ریت ناپایدار بود . (احتمالا با پچی درستش کنند یا خودم درستش میکنم)
      گاهی فریم به ۳۰ کاهش پیدا میکرد در حالی که از محیطی که بودی باید اینطور نمیشد و در محیط باز با اون همه آبجکت فریم میرسید به ۱۲۰ :!: :!: :!:
      در کل خوبه :roll:
      ———————————————-
      (اولش سه دبل بزارین با نقطه)
      حجم : ۱.۷۸ Mb
      mediafire.com/?9pdkym8aaafnhmk
      —————————————————
      تصاویر با افکت بلور هستند و میشه اون ها رو دید . اما به بلور کنسول نمیرسه و واضح تره :wink:

      ۰۰
    4. خیر دوست عزیز گرافیک بهتر از اینه :!:
      این عکس ها بخاطر مشکل داشتن نرم افزار fraps من کمی افت دارند .
      اما باز هم میشه پیشرفت رو دید مخصوصا در بافت ها و آب!! :!:
      وقتی جزعیات رو ببری بالا و بقیه چیزا گرافیک چشم نواز و خوفناکتر (دلهره آورتر) میشه .
      پیشنهاد میکنم نسخه PC رو حتما بازی کنید حتی کنسول دارا :wink:
      الان میخوام دوباره بازیش کنم اما فعلا این هدستم قطی پیدا کرده دارم درستش میکنم :roll:
      تا با اون بازی کنمش :wink:
      ————————————————
      اگه شد عکس های بهتری میگیرم ازش :arrow:

      ۰۰
    5. در این تصاویر آره . خب با بهترین کیفیت نشد . دلیلشم بالا گفتم :roll:
      اما فرق کرده و بهتر شده . تصاویر بهتری هم گرفتم اما نیازی نمیبینم بزارمش . چون به سایت و بحثش مربوط نمیشه و نوعی اسپم اضافی محسوب میشه :wink:

      ۰۰
    6. با سلام!
      از توضیحاتت راجب ترس و تاریکی تشکر می کنم. و بله … بازی ترسناک است اما نه از نظر قیافه دشمنانش… از زیر لایه های روانشناختی ذهن و روح آلن!!! که بر بازی جاری شده است. حرفهای او در بازی مبهم و در معنا پوشیده تر است. راز آلود است. حرفهایی است که آلن(نویسنده بازی) بهتر می فهمد و برای فهمش نیاز به دقت فراوانی است که… به رنج که آلن در تلویزیون تحمل می کند، رنج از دست دادن قوه نویسندگی و شهرت و آلیس(اشاره مفهومی دارد) و در ادامه ترس ناشی از آن… رنج و ترس دوران کودکی…(در آلن ِ داستانی!!!)
      کسانی که این مکاشفه های روحی را طی کرده اند می دانند که تاریکی های زیادی انسان را تهدید می کند(کلیدی برای شناخت بهتر آلن). که می توانند ترسناک باشند. ترس فقط ناشی از موجودات زشت نیست. گاهی ترس می تواند بخاطر از دست دادن چیزهای زیبا هم باشد!!!

      ” لحظه ای آرامش آیا میشه ؟” و سوالاتی دیگر که مطرح کرده ای… اما روایت و خط داستانی طوریست که بازیباز تقریبا حس می کند که آلن براحتی نخواهد توانست رهایی یاید… و همین امر می تواند بار حسی خاصی را به بازیباز منتقل کند. اما سوالات مرا هم جویا باش: آیا آلن می داند چکار می کند؟
      آیا تاریکی به او کمک می کند یا موجودیت ِ نور تعریف شده در بازی؟
      آلن چه تصمیمی خواهد گرفت، آلیس یا داستانش یا …
      آلن بیدار شو! دریاچه نیست اقیانوس است!!! چه بار معنایی شگرفی دارد؟
      آه خدای من! … این کابوسش است یا واقعیت…
      آلن… واقعا چه کسی هستی؟!

      “اینجا آرامش نداره”… معلوم است که ندارد… تاریکی هـُـــلش بده!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
      دیالوگهایی از من:
      تاریکی: آلن کجا می روی؟ من همه جا هستم! / آلن: نور…جایی که نور هست، تاریکی نیست. / تاریکی: من خوابیدم و همیشه هستم، اما همه جا پر از نور است… در خواستت بیدارم. بیدار شو آلن… بیدار شو تاریکی…!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

      “دشمنان آلن هم که از بدترین کابوس انسان که همان تاریکی و تنهایی است”
      انسان در ذاتش تنهاست دوست من! جایی که خدا هست، همه چیز هست… حس کردم برادر!
      اما درباره آلن ویک(غیر داستانی)… او امید دارد و تلاشش خود گویای همه چیز است…او هنوز کاملا نمرده، و زندگی را دوست دارد…چرا که کلیکر را فشار داد…!!! او هنوز عاشق است…تغییرات را موجب گشت…

      “این بازی دلایل موفقیت زیادی داره که مهمترینشون دست گذاشتن روی ذات انسانه و همینطور وحشت های انسان” — موافقم! آلن یک انسان واقعی است…و محیط و اطرافیانش هم واقعی…داستانش هم فضایی واقعی دارد… پس نیازی به دشمنان غیر واقعی ندارد با توجه به دیدگاههای سایر دوستان…

      ” رنگهایی که انگار در تاریکی شسته شده اند و مدام در هم می پیچند …” — این جمله خوبیست. اما به پشنهاد من، رنگ تاریکی معنای بهتری می دهد.

      فرموده ای: ” راستی الان داشتم نسخه PC رو مقایسه میکردم و باید بگم که انگار با این بافت های تازه انگار بازی وحشتناک تر و گیرا تر شده . گرافیک آب بسیار عالی بود…”
      سوال(البته اگر مرا همانند برخی دوستانم به مچ گیری متهم نکنی): آنچه که تو را قبل از المانهای گرافیکی درگیر کرد، چه بود؟ از عمق فضای میدان بازی و طراحی هنریش چه حسی به شما نازل شد؟(دنبال جمله مورد نظرم در جواب شما هستم. آیا ممکن است شخص دیگر هم این دیدگاه را داشته باشد؟) از صحنه و قابی که در نظرتان باقیمانده که بسیار تحت تاثیرش قرار گرفتی، بگو. این تاثیر گرافیکی بعد از توجه به آن چند درصد بر تاثیرات گذاشته شده افزوده است؟ اول تاریکی محیطی بر شما مستولی شد یا تاریکیهای دیگر؟

      برای بخش نرخ فریم هم مطلبی را خواهم نوشت، منتظر بمانید دوست من.
      مجموعه بحث هایم با دوستان دیگر و نقطه نظراتی که در میان همین بحثها داده ام، می تواند نظر و دیدگاه من در بحث بازی آلن ویک باشد اما در قالب و فرمتی خاص! شاید بعضی دوستان این شیوه را درک نکرده و یا نپسندند…
      با تشکر از همه دوستان عزیزم!

      ۰۰
    7. سلام حامد جان ، دوست عزیز .
      خب به دلیل این که این بحثی قدیمی بود و دوباره بالا اومد من متوجه دیدگاهت در جوابم نشدم .!!
      ——————-
      بله دوست عزیز موافقم . ترس در این بازی بسیار خاص و زیبا (!!) در اومده و میشه گفت یکی از موفقترین عوامل ترسناک هستش چون روی عناصر خاص دست میزاره نه فقط موجوداتی تاریک و بیرنگ !! . بسیار زیبا عنصر ترس در این بازی رو شرح دادی و میدونم که با هم همنظریم چون من هم نوشته بودم ” .. اما نه ترس از موجودات عجیب . ترس از خود ، ترس از توهمات یا واقعایات آلن و ترس از خلا در محیطی که همه چیز الا حس امنیت و شادی موج میزنه … ” .
      —————–
      دقیقا .!!
      در طول بازی سوال ها و موضوعات مختلف به بازیباز هجوم میارن تا لحظه ای آرامش ذهنی رو از اون بربایند و و این قوت داستان بازیست . اینجا رو هم زیبا توصیف کردی .
      —————-
      ” انسان در ذاتش تنهاست دوست من! جایی که خدا هست، همه چیز هست… حس کردم برادر! ” دقیقا و کاملا موافقم !
      چه زیبا گفتی . بله در واقعیت و آلن یک چیز کاملا یکسانه و اون هم عاملی برای ادامه راه انسان . چه زیبا در این بازی به این نور (امید) پرداخته شده و چقدر گیرا پیش میره .
      ————–
      بله رنگ تاریکی چیزی که خیلی ها نمیبینند در حالی که موج میزنه !!
      ————–
      این چه حرفیه دوست من . من همیشه دوست دارم نقاط ضعف و اشتباهاتم رو دوستانم بهم متذکر شوند .
      — بله من در این بازی هیچگاه بدنبال گرافیک و .. نبودم بلکه زیبایی داستان بازی ، شخصیت پردازی ، عمق گرایی ، بینش ماورا و دگر گرایی ، پرداخته و پخته بودن این بازی مرا جذب خودش کرد . باید بگم این بازی همان بقول خودت بدون ارزش گرافیکی هم عالی بود و گرافیک فقط زیبایی بیشتری رو به زیبایی های بازی افزود نه اینکه خود یک زیبایی تک و خاص باشه . این بازی با این نسخه ترکیبی از همه زیبایی هایی که من دوست دارم رو داشت و در خاطرم می ماند .
      باید بگم تاریکی داستان و تاریکی و ذهن خود آلن به من تاثیر گذاشت و محیط و تاریکی های جنگل فقط بهانه و عنصری بود در خدمت آلن و تمام درگیری ها و پیچش های روحی و ذهنی ای که داشت .
      —————–
      بازهم تشکر ویژه میکنم از تو که بسیار خالص و خاص دیدگاه میزاری و راه هایی رو روشن میکنی که ممکنه جلوی روی هر کسی باشه ولی ندیده باشه . امیدوارم چراغ زندگیت همیشه پرفروغ باشه و تاریکی ها و پلیدی ها رو از تو دور کنه . خدا همیشه با تنها ترینها و عاشقترین هاست . (مفهومی عمیق دارد !)

      ۰۰
  6. آلن ویک آپ
    وقتی منتقد بزرگی مثل متین ایزدی میگه با تمام وجود از آلن ویک دفاع می کنم دیگه خودتون باید بدونین چه شاهکاریست
    یکی از مفاخیر نسل همین آلن ویکه . از هر لحاظ شگفت انگیزه گرافیکش مسخ کنندس موسیقیش بیداد میکنه داستانش درگیرت میکنه وگیم پلیش زبانت رو به تحسین وا میکنه.برایت فالز بی نهایت زیباست.قدم زدن در پارک جنگلی به همراه چراغ قوه سالها در ذهنت میمونه.شاهکار رمدی افتخاری بزرگ برای ایکس باکسه .از دست دادن این بازی جزو گناهان کبیره ثبت میشه.دوستان بلیت برایت فالز رو تهیه کنید وبرید به این سرزمین تا بفهمید داستان یعنی چه…تا بفهمید فضا سازی یعنی چه…تا بفهمید……

    ۰۰
  7. ازنظرمن این بازی واقعابازی بزرگی وححسابی درحقش کم لطفی شده
    من دیروزبرای باردوم تمومش کردم وواقعا بهم چشبید
    این بازی ایرادخاصی نداره وبه نظرم اگه یکم تیم بزرگتری(ازنظرتعدادنفر)داشت میتونست جای خودش رو بین بازی های سبک وحشت حسابی باز کنه
    به نظرم آینده درخشانی درانتظاراین بازی هست

    ۰۰

مقالات بازی

بیشتر

چند رسانه ای

بیشتر