come on | BATMAN vs JOKER | round2

Hamedgh توسط Hamedgh
در ۱۳۹۰/۰۴/۰۹ , 20:11:21

شروع قسمت دوم / Hamedgh
————————————

*مکالمه ژوکر با مرد دو چهره (دنت) :
د: اون کار آدمهات بود ، نقشه تو بود.
ژ: تو واقعا فکر میکنی من آدمی هستم که نقشه می کشم؟ تو فکر می کنی من چی هستم؟ من یه سگم که دنبال ماشین ها میفته. من نمیدونم با کسی که گیر میندازم چیکار میخوام بکنم. میدونی من … فقط یه چیزهایی رو انجام میدم. مافیا و پلیس ها نقشه می کشند. گوردون نقشه می کشه. میدونی که اون ها نقشه کش هستند. نقشه کش ها (مافیا و پلیس و سرمایه دارها و سیاست مدارها) سعی دارند دنیای کوچیک اطرافشان رو کنترل کنند. من نقشه کش نیستم ولی سعی می کنم که نشون بدم که نقشه کش ها چطوری به طرز غم انگیزی سعی می کنند تا دنیا اطراف و چیزهایی که واقعا هستند رو کنترل کنند. خب اون موقع می گم…اوه بیا این جا.
وقتی بهت میگم که تو و نامزدت یه مسئله شخصی نبودید میدونی که دارم راستش رو میگم. اون کار نقشه کش هایی بود که شما رو جایی که باید باشید قرار دادند. شما نقشه کشیدید ، شما نقشه داشتید. ببین نقشه ها تو رو به کجا رسوند (نصف بدن دنت سوخته).
من کاری که درش بهترینم رو انجام دادم. نقشه کوچیک شما رو گرفتم و کمی تغییرش دادم. ببین با یه کم طبل و گاز و چند تا گلوله چه بلایی به سر این شهر آوردم. هومممم؟ میدونی … میدونی من چی گفتم؟ هیچکس از اینکه همه چیز مطابق نقشه پیش بره وحشت نمی کنه حتی اگر نقشه ترسناکی باشه. اگر من بگم فردا به مجلات این خبر رو بده که : یه گانگستر مورد هدف قرار خواهد گرفت یا چند کامیون سرباز منفجر خواهد شد ، هیچکس نمی ترسه بخاطر اینکه اینها فقط بخشی از یک نقشه اند. ولی اگر در خبر بگم که یه شهردار پیر و نحیف خواهد مرد یکدفعه همه فکر و ذهن خودشون رو گم می کنند (به دست دنت اسلحه میده و آن را به سمت چهره خودش میگیره) یه کم بی قانونی نشون بده و قوانین نوشته شده رو واژگون کن یکدفعه همه چیز به هرج و مرج میره. من مامور هرج و مرجم. اوه در مورد هرج و مرج چیزی میدونی؟ اون منصف و زیباست.
د: (یک طرف سکه رو نشون ژوکر میده) تو زنده می مانی (و طرف دیگر رو نشون میده) تو می میری
ژ: ممممم ، حالا داریم گپ می زنیم.

*مکالمه ژوکر با راشل (نامزد سابق بتمن) :
ژ: انجامش دادیم ، عصر بخیر خانم ها و آقایان . ما سورپرایز امشب هستیم. من فقط یه سوال دارم ، هاروی دنت کجاست؟ میدونی هاروی کجاست؟ می خوام ازش یه چیز کوچیک بپرسم هممم؟ نه؟ تو میدونی؟ می خوام باهاش تسویه حساب کنم.
مهمان: ما از آدمکش ها نمی ترسیم.
ژ: می دونی تو منو یاد پدرم میندازی ، پدر نفرت انگیزم.
راشل: باشه ، صبر کن
ژ: خوبه ، سلام خوشگله! تو باید میوه چلانده شده هاروی باشی. البته زیبا هم هستی. به نظر عصبی میای. میخوای بگم این زخم چیه؟ (شروع به چرخیدن دور راشل می کنه) بیا اینجا به من نگاه کن. ببین من زن داشتم زیبا مثل تو . چه کسی می تونه با دیدن من بگه من نگران چیزی هستم؟ چه کسی می تونه بگه که لبخند بیشتری بزنم؟ چه کسی حاضره شرط بندی کنه و بره کنار کوسه ها ته آب . یه روز قماربازها صورت زنم رو بریدند و ما پول عمل نداشتیم. او عمل نشد و من دوست داشتم او رو دوباره خندان ببینم. هممم؟ فقط می خواستم بدونه که به زخم هاش توجهی نمی کنم. منم یه تیغ فرو بردم داخل دهانم و اینکار رو با خودم کردم. می دونی چیه؟ او نمی تونست به من نگاه کنه و منو ترک کرد. حالا من طرفدار شادیم. حالا من برای همیشه لبخند می زنم.
ر: (راشل با ژوکر در میفته)
ژ: یه کم استعداد دعوا در تو هست ، دوست دارمش
بتمن: (یک دفعه وارد میشه و حمله می کنه) پس باید منو دوست داشته باشی ، اسلحه رو بنداز
ژ: اوه حتما! پس اول ماسکت رو بردار تا ببینیم واقعا کی هستی
ب: بذار اون بره
ژ: چه کلمات حقیرانه ای انتخاب کردی

*ژوکر: شما همه توجهتان به پول جلب شده ، این شهر سزاوار رسیدن به کلاس بالاتری از جرم و جنایت است و منم قصد دارم اون رو بهشون تقدیم کنم.

*ژوکر: من در خیالم به دنیای بدون بتمن فکر می کنم که در آن گانگسترها درآمدی دارند و پلیسها هم در تلاش نابود کردنشان هستند.

*مکالمه ژوکر با استفن : می خوای بدونی چرا از چاقو استقاده می کنم.اسلحه ها خیلی سریعند و نمی تونی همش رو مزه کنی و هیجان کمی دارند.در آخرین لحضات مردم چیزی رو نشونت میدن که واقعا هستند.
—————————
*ژوکر به بتمن : “خوش اومدی به دیوونه خونه! بتمن ، من یکسری تله گذاشتم و تو هم خیلی با شکوه درونش پریدی. پس بگذار به این پارتی که شروع شده ادامه بدیم .”
—————————
اما تصویری که از ژوکر در بازی “بتمن : تیمارستان آرخام” ارائه میشود کمی خشک تر ، خشن تر و هیولا گونه تر است.در واقع ژوکر در بازی نوعی بیمارگونه و تیمارستانی عمل میکند.با خندهای وحشتناکش و با قیافه شیطانی که از خود به نمایش می گذارد.در واقع بخش شرور شخصیتش ، خیلی تیز و زمخت در بازی نمود یافته و بزرگنامی می گردد. در بازی بعضی از المانهای شخصیتی و اصلی که ژوکر در داستانهایش ارائه می دهد را در او نمی بینیم. و در طول بازی آنچنان شخصیت پیچیده ای رو از خود به نمایش نمی گذارد و نیز جز در آخر بازی شاهد برخوردهای فیزیکی او با بتمن نیستیم و فقط از راه دور بتمن را با هرج و مرجهای خود به دردسر می اندازد. آنچه که باید از این ضد قهرمان قدرتمند دنیای تاریک تبهکاری ببینیم ندیده و او پا را از یک دشمن متوسط برای بتمن فراتر نمی برد. شاید مبارزه او در بخش آخر می توانست جور دیگری به نمایش درآید و شاهد مبارزه نفس گیر و معقولانه تری باشیم. چون شخصیتها آنچه که هستند و تعریف شده اند را به نمایش می گذارند.
—————————
*به دیالوگهای ژوکر در بازی “بتمن تیمارستان آرخام” توجه کنید:

* ژوکر: آقایون بیاد بسپارید او ممکنه آدم ساده و احمقی باشه و یا احمقانه حرف بزنه ولی اجازه هم نمیده کسی شما رو مسخره و گمراه کنه. (بهترین دیالوگی که ژوکر می توانست با آن بتمن را توصیف کند – ژوکر از بتمن تعریف میکند و نشان میدهد که بتمن را می شناسد و به او احترام می گذارد)

*ژوکر: بیا بتمن! تنهام بذار. برای من … بهترین دوست باش

*ژوکر: به قفلهای جدید امنیتی نگاه کن ، پس چطوری یه مرد به فکر شکستن آنها برای فرار باید بیفته؟

*ژوکر: من تیمارستان رو کنترل می کنم و تو هم هیچ جا نمیری ، من نمیخوام
بتمن: اگه فکر می کنی که اجازه میدم فرار کنی …
ژوکر: (حرفش رو با مسخره بازی قطع میکنه) همیشه مثل قهرمان ها حرف میزنی. از اینکه نگاهت کنم خسته شدم.چرا نمیای منو پیدا کنی؟

*ژوکر به خلافکارها: میخوام همه بدونند که من از کارهای سخت قدردانی میکنم.با نگاه کردن به شما یاد فیلم مورد علاقه ام می افتم که شبها تماشا می کردم. اسمش چی بود؟ اوه آره ، حمله احمقهای نادونی که نمی تونند یه احمق تر از خودشون رو که لباس خفاشی پوشیده ، پیدا کنند. حالا از اینجا گورتون رو گم کنید .

*ژوکر: می خوای حرارتم رو کم کنی؟ خوشحال میشم که شلوارم رو پایین بکشم.

*ژوکر: دینگ دونگ! امروز بازرس ژوکر میخواد بگه که همه مامورها امنیتی آرخام اخراج میشند چون بودجه مالی رو قطع کردند.

*ژوکر (وقتیکه دستگیر شده) : به من بگو خفاش ، واقعا چی تو رو می ترسونه؟ ازاینکه در حفظ این چاه مستراح شهری شکست بخوری؟ اینجا حضور نداشتن مامور عالی رتبه دولت؟ از من در حالیکه با تسمه بسته شدم؟

*ژوکر: هارلی یه دست گرمی بود ؛ خفاش. او کارش رو خوب انجام داد من بهش امتیاز B+ رو میدم. اما مابین من و تو ، من امتیاز A می خوام. (قابل توجه دوست عزیزم امید/ پیش نمایش بتمن: شهر آرخام)
—————————-
در این قسمت باز هم شخصیت و شخصیت پردازی را بیشتر شکافته و از آن بیشتر یاد خواهیم گرفت.

**********************
**برای مهارت در شخصیت پردازی، دو نکته بسیار مهم است:

۱- تجربه کنیم: برای نویسنده ای که تازه می خواهد شروع به نوشتن کند، دقت در رفتار و منش آدم های دور و برش بسیار مهم است. مصالح نویسنده، مردمی هستند که در میان آنها زندگی می کنند و از آنها می نویسد. اشخاصی که برای داستان های خود بر می گزیند، باید از میان مردمی باشد که با آنها آشنایی دارد.
دانش نظری اگر چه ارزشمند است، اما به تنهایی کارگشا نیست و باید با دانش عملی همراه باشد. نویسنده ای که از مردم جدا می شود و در گوشه ای می نشیند و افکار و تصورات خود را از مردمی که آنها را نمی شناسد، به روی کاغذ می آورد، نمی تواند اثری قابل توجه خلق کند.
پس یادمان باشد برای اینکه بتوانیم شخصیت هایی باورپذیر خلق کنیم، باید به خصوصیات اخلاقی و رفتار آدم های دور و برمان توجه کنیم. زیاد توجه کنیم. وقتی به یک مهمانی می رویم، به جای آنکه نقل مجلس بشویم و مدام خاطره تعریف کنیم و بدون توجه به دغدغه های مختلف آدم ها، سعی کنیم همه را با حرف های مان بخندانیم یا حیرت زده کنیم، بیشتر بکوشیم به رفتارهای متفاوت آدم ها توجه کنیم. به منش و سلوک آنها دقت کنیم. ببینیم هر کدام از آنها، در یک موقعیت مشابه، چه رفتار متفاوتی می توانند داشته باشند. هر یک از آنها، وقتی شگفت زده می شوند چه عکس العملی نشان می دهند. وقتی عصبانی می شوند چه می کنند. تا وقتی که در رفتار های آدم ها دقیق نشویم، نمی توانیم شخصیت های کاملی خلق کنیم و همه جنبه های لازم برای شخصیت پردازی را در داستان خود، لحاظ کنیم.

۲- زیاد مطالعه کنیم: در کنار تجربه شخصی، عنصر مطالعه و تحقیق هم بسیار مهم و ضروری است. بدیهی است که هیچ نویسنده ای در عمر کوتاه خود، نمی تواند به طور جامع و دقیق به شناخت کاملی از آدم ها دست پیدا کند. پس باید زیاد بخوانیم. خوب بخوانیم و داستان های خوبی بخوانیم.
در مقوله شخصیت پردازی، توجه به یک نکته لازم است. و آن اینکه شخصیت پردازی در داستان کوتاه، با شخصیت پردازی در رمان بسیار متفاوت است. در رمان، فضای کافی برای پرداختن به تمام زوایای فرد وجود دارد. اما در داستان کوتاه، این امکان وجود ندارد. بلکه همین قدر که رفتار و گفتار آدم های داستان تناقض نداشته باشد، شاید کافی باشد، که البته رسیدن به همین عدم تناقض، به مهارت زیادی نیاز دارد.

**منظور از شخصیت ، لزوما شخصیتی انسانی نیست. داستان ها می توانند از درخت ، حیوان و یا یک شیء به عنوان شخصیت داستانی بهره مند شوند و تنها الزام در این خصوص ، تفویض وجوه انسانی به آن ها است. (مبانى داستان کوتاه ، مصطفى مستور)

**شخصیت ، اساس و پایه ی هر داستانی است. بدون شخصیت ، هیچ داستانی شکل نمی گیرد و کمتر حادثه ای به وجود می آید و در صورت به وجود آمدن هم هیچ تاثیر عاطفی روی خواننده نخواهد گذاشت. (پلی به سوی داستان نویسی ، داریوش عابدی)

**یک داستان نویس برای آن که شخصیت های داستانش را خوب به خواننده بشناساند ، باید او را نسبت به خصوصیات ظاهری و اخلاقی شخصیت های داستانش آگاه سازد. این عمل را شخصیت پردازی می گویند. اگر این کار به خوبی انجام شود ، خواننده با شخصیت هایی که حوادث داستان برای آن ها اتفاق می افتد ، احساس صمیمیت بسیار زیادی می کند و به این وسیله تاثیر لازم بر او گذاشته خواهد شد. (پلی به سوی داستان نویسی ، داریوش عابدی)

**هنری جیمز نیز تعریف قابل توجهی از شخصیت ارائه می دهد:” شخصیت چیست؟ مگر شرح وقایع. واقعه چیست؟ مگر نمایش شخصیت!” (مبانى داستان کوتاه ، مصطفى مستور)
*********************
پایان قسمت دوم/ Hamedgh
با من همراه باشید ضرر نمی کنید.

قسمت اول


24 دیدگاه ثبت شده است

دیدگاهتان را بنویسید

  1. سلام به همگی .:دی ناپلئونم :دی با نام کاربری جدید اومدم :دی NSDI هر حرفش مخففه الانم بهتون میگم مخفف چیه : N: ناپلئون D:دیوید S:سام I:آیدول(IDOL) به معنای بت :دی راستی به همه ی کاربرای نمونه از جمله سعید و هیمسای و ناصر تبریک میگم. من با اجازتون یه پیشنمایش از MW3 نوشتم تو قالب PDF هست به زودی تو سایت قرار میگیره شایدم اصلا قرار نگرفت !!! کار گرافیکیشم یکی از دوستای خوبم برام انجام داد . فعلای خداحافظ همتون.PC$

    ۰۰
  2. حامد جان.باز هم عالی بود.البته از نظر من نکته ی سومی هم وجود دارد:
    ۳)زیاد خیال پردازی کنیم.چون هر چه فکر کنیم خود ویا دیگران را در موقعیت های مختلف قرار دهیم،میتوانیم عکس العمل های بیشتری پیدا کنیم و بنگاریم!البته این قسمت وابسته به بخش اول یعنی توجه است.چون ما هرچه بیشتر با رفتار و کردار دیگران آشنا باشیم،بهتر میتوانیم عکس العمل های آنان را پیش بینی کنیم.
    در ضمن اگر کتاب های آقای رولد دال را خوانده باشید(داستان های نامنتظره)با دیدگاه شما در تضاده!برای بهتر فهمیدن منظورم کتاب را مطالعه کنید تا ببینید افراد داخل کتاب در موقعیت های مختلف اعمالی خلاف انتظار انجام میدهند!!
    SS Recount :-| :-D

    ۰۰
    1. با سلام! (ممنون Recount عزیز)
      در رویا پردازی هم در ابتدا باید شخصیت پردازی و شخصیت شناسی خوبی داشته باشیم.در شخصیت شناسی و یا خود شخصیت ، المانهای ثابتی وجود دارد.بعنوان مثال یک شخصیت خوب و نیک باید راستگو و درستتکار بوده و به مردم اطرافش کمک کرده و شخصی با ایمان باشد و موارد دیگر. بنابراین در رویا هم اگر شخصیتی را تصور کنیم باید به آن قالب شخصیتی و خصوصیات اخلاقی بدهیم تا نسبت به اطراف و دیگران واکنش نشان دهد.اما ممکن است در رویا به شخصیتمان قدرتهای فرا بشری بدهیم (همانند سوپرمن) و او را از این جهت بزرگنمایی کنیم.اما باز هم برای چند بعدی کردن و ترسیم آن شخصیت خارق العاده باید خصوصیاتی مشترک با دیگران به او بدهیم تا توسط اطرافیان فهم و درک شود.
      بله حق با شماست هر چقدر شخصیت انسانها تک بعدی تر باشد حدس شخصیت آنها برای شخصی که شخصیت شناس ماهری است امکان پذیرتر می باشد.و من هم موافقم که شخصیتها و در کل موجودات ممکن است گاهی تصمیمات و اعمال پیش بینی نشده ای از خود بروز دهند که این شاید به مکانیزم خارق العاده و شگفت انگیز روح انسانها برگردد(پایان فیلم شاترایسلند).ولی باز هم همین شخصیتها دارای خصوصیات قابل شناسایی هستند.
      امید است نظراتم درست بوده باشد و مورد پسند شما دوست من!
      با تشکر از همه دوستان عزیز!

      ۰۰

مقالات بازی

بیشتر

چند رسانه ای

بیشتر