خانه » مقالات بازی نقد، جنگ یا صلح؟! | نگاهی دوباره به مقولهی نقد (قسمت اول) × توسط علی محمودی در ۱۳۹۶/۰۹/۲۶ , 14:00:30 3 نقد چیست؟ منتقد کیست؟ اساسا برای چه نقد میکنیم؟ چرا نقد میخوانیم؟ اولین گام برای شناختن یک پدیده، پرسش از اساسیترین شاخصههای آن پدیده است؛ پرسشهایی مهم در مواجهه با هر پدیدهای از جمله نقد، که تفکر و واکاوی عمیق در آنها، به شناخت منجر میشود. جهت شناخت نقد و انواع آن، منتقد، وظایف او و آشنایی اجمالی با مکاتب نقد هنری، در ادامه با دنیای بازی همراه باشید. نقد در لغت به معنای بهینِ چیزی را برگزیدن است. در اصطلاح به بررسی اثر و برشمردن ویژگیهای خوب و بدِ آن نظر دارد و نکتهی قابل تامل اینست که بعضی از انواع نقد، قدمتی تاریخی دارند. در یک نگاه کلی (و شاید گاهی نارسا)، هدف منتقد اینست که خوب را از بد، هنر را از غیر هنر و اصل بودن اثر را از بدل بودن آن (یا قسمتی از آن) برای مخاطب روشن سازد. به این علت این تعریف گاهی مبهم و نارساست که باید کلمات به شکلی دقیق تعریف شوند و برای هر کلمه تعریفی واحد و پایدار ارائه شود. برای مثال: هنر چیست؟ خوب و بد چه تعریفی دارند؟ و کلمات دیگر نیز به همین ترتیب! برای پاسخ به پرسشهای بالا باید به فلسفهی هنر و فلسفهی اخلاق (خوبی و بدی) مراجعه کرد که به علت اطناب کلام از شرح آن صرف نظر کرده و اصل را بر این میگذاریم که مخاطبان، از این تعاریف، آشنایی نسبی اولیه را کسب کرده و معانی به نسبت متقنی برای این کلمات میشناسند. قبل از پرداختن به ادامهی بحث، توجه به این نکته خالی از لطف نیست که ما در نقدِ اثر هنری، با آفریننده و به اصطلاح صاحب اثر هنری جبرا کاری نداریم و چیزی که بررسی میشود صرفا اثر است؛ البته باید توجه داشت برای نقد بهتر و دقیقتر میتوان با آشنایی به ذهنیت و تفکرِ صاحب اثر، شناخت بهتری از اثر هنری پیدا کرد و این شناخت میتواند به منتقد در زوایای دید او الهام بخش باشد. با این وجود باز هم هنگام نقد، بین اثر و صاحب آن، ارتباطی نیست زیرا پس از خلق اثر هنری، خود هنرمند هم مانند دیگران فقط نظارهگر آن است و حتی بهتر است از اثر فاصله گرفته و همانند یک منتقد به اثر خویش نظر کند. اساسا در نقد، زاویه دید و پارادایمهای (الگوهای) ذهنیِ منتقد، بر نقد بسیار تاثیر گذار است. توجه به این دو مسئله، یعنی زاویهی دید و الگوهای ذهنی از پیش تعیین شده در میان مخاطبان هنر و حتی بعضا منتقدان این عرصه مهجور به چشم میآید. الگوهای از پیش تعیین شدهی ذهنی، گاهی ابزاری متعصبانه مینماید که توانِ درک صحیح اثر هنری را از منتقد سلب میکند و اجازه نمیدهد او با انعطاف و دیدگاهی کارآمد به بررسی اثر از جنبهی دلخواه بپردازد. مسئلهای بسیار مهم که در اکثر موارد مورد بیتوجهی قرار میگیرد، زاویه دید یا به عبارتی نوع نقد است. نقد انواع دارد که بسته به انتخاب، منتقد از یکی یا چند تا از آنها برای بررسی اثر هنری بهره میگیرد و بیاهمیتی و یا حتی ندانستن این انواع موجب بروز مشکلاتی جدی در عرصهی نقد میشود. برای مثال ممکن است شخص در نقد زیبایی شناسی، از اثر بسیار تعریف کند ولی مخاطبان او را سرزنش کنند که چرا این اثر غیر اخلاقی را ستوده است؟ پاسخ مشخص است؛ منتقد ابدا در نقد خود ادعای پرداختن به مسائل اخلاقی نداشته و اثر را صرفا از دید زیباییشناسی مورد بررسی قرار داده است. به اعتقاد نگارنده، دامی تکراری که عدهای از به اصطلاح منتقدان در آن گرفتار میشوند این است که عقاید و دیدگاههایشان را اصل و اساس مواجهه با اثر هنری قرار میدهند و اثر را با این عقاید شخصی مقایسه میکنند. در نتیجه آن قسمت از اثر هنری که مطابق سلیقهشان باشد تشویق میشود و آنجایی که اثر، منطبق بر الگوهای ذهنی از پیش تعیین شدهشان نباشد، دست به تخریب آن میزنند. حال آنکه منتقد بهتر است تمام سعی خویش را به کار گیرد تا با نگرش و نظرگاه خالق اثر آشنا شود و سعی کند آثار هنری را با معیار و ملاکهای خالق آن آثار، مورد بررسی قرار دهد. در قسمت بعدی با بررسی مکاتب و انواع نقد هنری با ما همراه باشید. منابع استفاده شده: نقد ادبی، دکتر عبدالحسین زرین کوب، انتشارات امیرکبیر شیوه های نقد ادبی دیوید دیچز ترجمه ی غلامحسین یوسفی، نشر علمی نویسنده علی محمودی مقالات بازی 3 دیدگاه ثبت شده است دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخبرای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید. واقعا به نکته خوبی (نظر شخصی در نقد) اشاره کردید. متاسفانه این مسئله آفت نقد شده. بنده به شدت از سری GTA بدم میاد. چون در این بازی مجبورید بد باشید، چه بخواید و چه نخواید! اما اگر بخوام بزرگ ترین و بهترین بازی های تاریخ رو نام ببرم مطمئنا این بازی جزء ۵ مورد اوله! طراحی دنیای این بازی، شخصیت پردازی، تنوع ماموریت ها، سلاح ها، وسایل نقلیه، پیچ و خم های داستانی و… در این بازی به بهترین شکل اجرا شده. من این تفکیک بین نظر شخصی و نظر حرفه ایم رو قائل میشم، نه صرفا برای احترام به اثر، بلکه برای احترام به خودم! چون اگر غیر از این باشه، به شعور خودم توهین کردم! چون من باقالی دوست ندارم، دلیل نمیشه باقالی پلو غذای بدی باشه! باید اینو فهمید. ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید یکی از اصلی ترین کاربرد های فلسفه و شاید اساسی ترینش ، خودآگاهیه. همین که میگی خودم نگرش و نظر خودم رو مورد ارزیابی قرارمیدم و بعد ازون تصمیم منطقی و درست میگیرم به نظر من نشانه ی خودآگاهی در سطح بالاییه که متاسفانه حتی در مجامع هنری و علمی هم کمتر شاهدش هستیم . ۰۰ چاکریم، کاریه که از دستمون بر میاد! :۲۵: ۰۰
واقعا به نکته خوبی (نظر شخصی در نقد) اشاره کردید. متاسفانه این مسئله آفت نقد شده. بنده به شدت از سری GTA بدم میاد. چون در این بازی مجبورید بد باشید، چه بخواید و چه نخواید! اما اگر بخوام بزرگ ترین و بهترین بازی های تاریخ رو نام ببرم مطمئنا این بازی جزء ۵ مورد اوله! طراحی دنیای این بازی، شخصیت پردازی، تنوع ماموریت ها، سلاح ها، وسایل نقلیه، پیچ و خم های داستانی و… در این بازی به بهترین شکل اجرا شده. من این تفکیک بین نظر شخصی و نظر حرفه ایم رو قائل میشم، نه صرفا برای احترام به اثر، بلکه برای احترام به خودم! چون اگر غیر از این باشه، به شعور خودم توهین کردم! چون من باقالی دوست ندارم، دلیل نمیشه باقالی پلو غذای بدی باشه! باید اینو فهمید. ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
یکی از اصلی ترین کاربرد های فلسفه و شاید اساسی ترینش ، خودآگاهیه. همین که میگی خودم نگرش و نظر خودم رو مورد ارزیابی قرارمیدم و بعد ازون تصمیم منطقی و درست میگیرم به نظر من نشانه ی خودآگاهی در سطح بالاییه که متاسفانه حتی در مجامع هنری و علمی هم کمتر شاهدش هستیم . ۰۰