بحث بازی «تاریکی ۲»

در ۱۳۹۰/۱۲/۲۶ , 18:22:14

پس از چند تا بحث بازی داغ بازی هایی که خیلی وقت پیش منتشر شده بودند، به سراغ یک بازی جدید تر می رویم. “تاریکی ۲” ادامه ای بر بازی زیبای The Darkness است که در سال ۲۰۰۷ توسط 2K منتشر شد. استودیوی سازنده ی بازی اول از پروژه کنار رفت و حواشی دیگری که ظاهرا به بازی لطمه ای وارد نکردند و همگان در سال ۲۰۱۲ شاهد انتشار این بازی بودیم. بحث و جدال با شما …

نام کامل بازی: The Darkness II

سازنده: Digital Extremes

ناشر: 2K Games

تاریخ انتشار: February 7, 2012

پلتفرم ها:

PC: 76.57%

PS3: 77.52%

Xbox 360: 81.45%

t’s been two years since Jackie Estacado used The Darkness to kill the men responsible for his girlfriend’s murder. He’s been unable to shake the memory of Jenny’s death since bottling up his supernatural power and now The Darkness wants out. A sudden, unprovoked attack on Jackie’s life heralds the start of a full-scale mob war which has clearly been orchestrated by some outside force. The botched attempt opens the door for The Darkness to reemerge, and sets Jackie on a journey to hell and worse as he unravels the mystery behind the attack and the motivations of The Darkness itself.

نکته: هرگونه مقایسه غیر اصولی این بازی با بازی های انحصاری و غیر انحصاری ممنوع می باشد.

نکته ۲: تمام اسپم ها از مبحث حذف می شوند.

نکته ۳: در نهایت، نتیجه گیری کلی بحث در این پست اضافه می شود … البته به شرطی که بحث “سرانجام” داشته باشد!


87 دیدگاه ثبت شده است

دیدگاهتان را بنویسید

  1. گیم پلی بازی خیلی قشنگ بود تنها مشکل بزرگش گرافیکش بود ولی تیر اندازی با دو تفنگ و همراه بودن نیرو های تاریکی با جکی واقعا این ضعف را از بین می برد و داستانش هم عالی است امسال کلی فیلم درباره ی ادم های روانی امده بود و من چند تایش را دیدم ولی از ان هایی که دیدم هیچ کدام به اندازه داستان دارکنیسس۲ قشنگ نبود کلا من از این بازی راضی ام و به هرکی که بازی اش نکرده پیشنهاد می دهم سریع برود یک نسخه از ان را تهیه بکند
    روش تهیه:
    ابتدا ۶ گرم نیروی تاریکی را در ظرف می ریزیم و بعد یک میمون و به قول بعضی از افراد دو سوسمار را در ظرف می اندازیم همراه با تفنگ و تیر به مقدار لازم و راستی بیکینگ پودر هم یادتان نرود
    روش تهیی۲:شامل دو مرحله می شود
    1.پول از جیب پدر
    2.خرید از فروشگاه
    ________________________________________________________
    doctor fish

    ۰۰
  2. گیم پلی بازی خیلی قشنگ بود تنها مشکل بزرگش گرافیکش بود ولی تیر اندازی با دو تفنگ و همراه بودن نیرو های تاریکی با جکی واقعا این ضعف را از بین می برد و داستانش هم عالی است امسال کلی فیلم درباره ی ادم های روانی امده بود و من چند تایش را دیدم ولی از ان هایی که دیدم هیچ کدام به اندازه داستان دارکنیسس۲ قشنگ نبود کلا من از این بازی راضی ام و به هرکی که بازی اش نکرده پیشنهاد می دهم سریع برود یک نسخه از ان را تهیه بکند
    روش تهیه:
    ابتدا ۶ گرم نیروی تاریکی را در ظرف می ریزیم و بعد یک میمون و به قول بعضی از افراد دو سوسمار را در ظرف می اندازیم همراه با تفنگ و تیر به مقدار لازم و راستا بیکینگ پودر هم یادتان نرود
    روش تهیی۲:شامل دو مرحله می شود
    1.پول از جیب پدر
    2.خرید از فروشگاه
    ________________________________________________________
    doctor fish

    ۰۰
  3. بازی خیلی خوبی بود..داستان دلنشینی داشت که خیلی خوب تعریف شد و موجب شد تا گیمر ارتباط خوبی بابازی برقرار کنه..صداگذاری هم خوب بود..گرافیک این بازی که خیلی خوب بود.یک گرافیک هنری بسیار زیبا بود که همونطور که Albert Wesker اشاره کرد خیلی خوب به داستان بازی میومد..اما گیم پلی این بازی نباید اینطوری میشد.بد نیست اما میتونست خیلی بهتر باشه.متاسفانه سازنده ها از حضور دارکنس کمک چندانی نگرفتن تا در کنار تنوع اسلحه یه گیم پلی بالت استرمی(خون خونریزی و متنوع کشتن) پدید بیارن.اما اینطور نشد..

    ۰۰
    1. آره…راست میگی ولی از انصاف نگذریم طراحی کردن ۴ تا دست به طوری که باهاش بتونی راحت کار کنی کار سختیه….من وقتی تریلراشو میدیم با خودم میگفتم کار کردن با اینا چقد سخته ولی وقتی بازی کردم دیدم خیلیم رونه و خیلی خوب طراحی شده….
      یه چیزه خیلی خوب که تو بازی بود آبگریدها و قدرتهای خوبی بود که به دارکنس اضافه میشد…مثله Swarm و… که بازی رو از یه نواختی در میاورد
      ولی یه چیزی که زیاد خوشم نیومد اختتامیه ی بازی بود…که انتظار یه چیز بزرگتر و باشکوهتر رو داشتم که باها ش مواجه بشم….

      ۰۰
  4. من اصلا هیچ کاری به گیم پلی و طراحی مراحل و گرافیک بازی ندارم. داستانی که این بازی روایط کرد بی نظیر بود. انقدر عالی و درگیر کننده و جذاب که به تنهایی در ارزش بازی چند صد برابر میکنه!
    متاستفانه این روزها منتقد ها عادت بدی پیدا کردن که تا پول نگیرن از چیزی تعریف نکنن و همین باعث میشه که ما شاهکار های اطراف رو نشناسیم و بازی های بی ارزشی که نمره های ۹ رو میگیرن شاهکار نسل خودمون بدونیم. ما کور هستیم اما بد تر اون انقدر بی حال هستیم که حوصله کشف کردن یک شاهکار و بعد لذت بردن از اون رو کاملا فراموش کردیم.
    شدیم مثل یک میخ که صاف، عمودی و بی حرکت روی بازی ایستادیم و منتظریم که منتقد ها مارو با چکشوش فرو کنن!
    من واقعا خسته شدم
    تنها چیزی که مارو برای یک بازی مشتاق می کنه گرافیک و نمره های کثیف ۹ و ۱۰ اون بازی شده.
    همه ما یک توپ بیسبال هستیم، که برای امتیاز گرفتن مدام مارو این طرف و اون طرف پرت میکنن!
    ای کاش…حداقل ما زامبی بودیم!
    که اگر حتی مغز و اختیار نداشتیم هدف خودمون رو تشخیص میدادیم، می دونستیم که چی می خوایم و هیچ چیز هم مارو منحرف نمی کرد.
    How many time in the call of dutys……
    من خسته شدم
    یک مدتی دقدقه من این شده بود که چرا دیگه در هیچ اثری احساس عاشقی نمی کنم. همه چی شده اسطوره اما در حالی که این اسطوره یک درده! ولی بر خلاف همه درد های دیگه که ادم رو وابسته می کنن این درد ادم رو بی نیاز میکنه و دقیقا همین جاست که قانون طبیعت به هم میخوره!
    می تونه دلیلش این باشه که فکر ها تغییر کردن، فکر ها رو تغییر دادن، ما اجازه میدیم که فکرهامون و هر چیزی که بهش اعتقاد داریم رو تغییر بدن.
    یک روزی یک شاعری گفت:
    سیب بگفت ای ترنج از چه تو رنجیده ای؟ / گفت من از چشم بد می نشوم خود نما
    این حرف ها هیچ ربطی به بازی نداره اما همین ها باعث یک عذاب درونی شده که ما ازش بی خبریم. من باور دارم که به من والیوم می دن! تا سرکشی نکنم و فکر رها شدن از این تیمارستان رو داشته باشم. من به جنی وابسته شدم، با این حال که می دونم جنی رومانو واقعی رو ندارم ولی بازهم باهاش تانگو می رقصم!
    دارارا رارارام رارا رارا رام!!! ( به روش بیابانی بخوانید، با عروده و تمام مخلفات! )

    اما خب همیشه جانی رو دارم که بهم یاداوری که ” هیچ چیز اینجا حقیقت نداره ”
    پس، حتی اگر من دوتا مار روی شونه هام داشته باشم این امید رو دارم، این توان رو دارم تا بتونم همیشه دنبال فرشته سوم خودم می گردم.
    من هیچ کس رو ندیدم که زندانی نباشه ولی این چه اهمیتی داره وقتی که می تونی نقشه فرار رو بکشی؟
    وقتی که تو می تونی از بام تیمارستانت خودت رو پرت کنی و به جهنم بری!

    ۰۰
    1. ۸-O 8-O 8-O 8-O
      بسی عالی گفتی علی…حقیقتش وقتی شروع کردم به خوندن انتظار همچین کامنتی رو از تو نداشتم و تا حدود ۹۰% هم باهات موفقم… :wink: :wink: 8-O :wink:

      ۰۰
    2. Holley mother of mercy ….
      علی خوب بود، یعنی عالی بود. کجا بودی تو این همه وقت؟
      —————-
      یه نکته بگم … من پول نگرفتم جون تو … منتقد منصف میخوای بیا پیش خودم … lol
      —————-
      البته من هنوز در عجبم چطور این کامنت طولانی تو ثبت شد؟!

      ۰۰
    3. Oh Man !!! علی جان فکر کنم تبدیل به نسخه Matthew II شدی و تغییر ورژن دادی !!! عالی نوشتی . :-D
      بخش تاریکی بهانه ای برای جکی هستش تا بتونه عشقش دوباره بدست بیاره تمام بخشهای مختلف داستان تاریکی مثل نهرهای کوچکی هستن که به رود عشق جکی جاری میشن تا رود عشق جکی به دریای عشقش یعنی جنی برسد اما همیشه در بین رود و دریا پیچ و خمها و سدهای ممکنه وجود داشته باشد و باعث سختی رسیدن رود به دریا بشه . ( انجمن Martial Art’s )

      ۰۰

مقالات بازی

بیشتر

چند رسانه ای

بیشتر