خانه » مقالات بازی نقد بازی High Hell × توسط علی فتحآبادی در ۱۳۹۸/۰۲/۲۵ , 15:19:09 0 دلتان هوای شوترهای آرکید بیمغزی مثل Duke Nukem، Serous Sam، Pain Killer و Quake را کرده؟ از نقشآفرینی و گشت و گذارهای بیپایان در جهانبازهای متعدد خسته شدهاید؟ دوست دارید گوشهای لم بدهید و بخش متفکر وجودتان را خاموش کنید و تماما در اکشن و شلیک مداوم غرق شوید؟ High Hell -جهنم مرتفع/ جهنم نعشه- با جمعآوری عصاره کلی و زیربنایی شوترهای بیمغز یادشده اثری مینیمال و جمعوجور را شکل داده و تجربهای دو، سه ساعته و شیرین را برایتان به ارمغان آورده. با آخرین مقالات نقد و بررسی همراه دنیای بازی باشید. رنگ سرخ و سیاه قالب و طراحی ساده و دلنشین بازی در نسل هفتم شوترهای آرکید درحال فراموشی کامل بودند که امثال Bullet Storm، Shadow Blade و Hard Reset ۤبه نجاتش شتافتند و از انقراض کاملش جلوگیری کردند. در نسل هشتم نیز بازگشت سری بزرگ Doom نفسی دوباره به آن تزریق کرد و فعلا این ژانر در وضعیت متعادلی به سر میبرد و مویه شکل از انقراض جان سالم به در برد. High Hell نیز در همان کلیت دوستداشتنی و سراسر آدرنالین این دست آثار قدم میزند و بازیکنانش را وارد دنیایی اغلب سیاه و سرخ و مینیمال میکند و دوجین دشمن برای قلع و قمع کردن پیشرویش میفرستد. «تری ولمن» (Terri Vellmann) سازنده این اثر، پیشتر بازی Heavy Bullets را ساخته. اثری مشابه مخلوق جدیدش که اول شخصی روگ لایک و آرکید است و مجدد همانند اثر نعشهوار تازهاش، از طراحی ظاهری و گرافیکی زیبای خاص خودش بهره میبرد. «دیوالور دیجیتال» (Devolver Digital) نیز که در این سالها بدل به مهرهای بسیار ارزشمند در عرضه بازیهای مستقل و کوچک شده ناشر این اثر است. دیوالور طی چند سال گذشته قدم بسیار بلندی برای ارتقای کیفی و کمی خویش و همینطور وسیعتر کردن حیطه فعالیتش در این صنعت برداشته و عرضه محوصلات متنوع و متفاوت گونهگون نشانهای از این امر است. آثاری مثل Ruiner، The Talos Principle، Minit، Reigns، Stories Untold و بسیاری دیگر که همگی نشان از هوشمندی و خلاقیت سران این شرکت دوستداشتنی دارد. امیدوارم دیوالور روند رو به پیشرفت خودش را با همین فرمان ادامه دهد و از بازیسازان مستقل بیشتری حمایت به عمل بیاورد و اجازه بدهد که خلاقیت و عشق این بازیسازان اجازه حیاط و تنفس داشتهباشد. گیمپلی High Hell سادهاست. شخصیت شما میتواند بپرد، بنشیند، شلیک کند و لگد بزند. در ۤبازی فقط یک سلاح برای استفاده موجود است و از ابتدا تا انتها فقط با همان مشغول تخلیه روانی خودتان هستید High Hell مشابه بسیاری از اجداد هم سبکش، از داستان خاصی بهره نمیبرد و حتی به خودش زحمت خلق حداقل بهانهای برای تمامی این کشت و کشتارها نیز بهتان نمیدهد. فقط ماشه را میفشارید و میکشید و دریاچه خونی پشت سرتان باقی نمیگذارید. که البته این دریاچه خون در سطح استعاری باقی میماند، لاشههای بیجان دشمنانتان هستند، ولی در بازی خبری از این مایع قرمز رنگ غلیظ نیست. یک نمونه از صحنههای لودینگ خلاقانه و زیبای بازی یک نمونه دیگر طراحی کلی بازی بسیار جمع و جور مینیمال است. رنگهای حاکم بر اثر قرمز و سیاه هستند و محیطها و مراحل بازی فقط در طراحی مراحل با یکدیگر متفاوتند و از حیث ظاهر و رنگزنی تماما با یکدیگر مشابهاند. ظاهر بازی با وجود خاص و دلنشین بودن، بهواسطه همین یکنواختیش و قرارگیریش کنار گیمپلی ساده بازی، حتی با وجود گیمپلی کوتاه و مراحل نهایتا پنج دقیقهایش، در ورطه تکرار میافتد و اندکی حوصله بازیبازش را سر میبرد. هر مرحله از High Hell مشتمل بر یک هدف اصلی و یک هدف فرعیست. این اهداف معمولا بین از بین بردن یک شخص، مجسمه، لپتاپ و دیگر چیزهای نابودکردنی در حرکت است مساله تکرار از جمله مشکلات قدیمی و پایهای این سبک آثار است و سازندهها به شیوههای گونهگون دست به تزریق تنوع و جذابیت به بدنه محصولشان میزنند و سعی میکنند اثرشان را متنوع و سرگرمکننده نگه دارند. ولی High Hell علاقهای به انجام این کار ندارد و در طول بیست مرحلهاش، عملا انگار در تک مرحلهای از یک بازی به سر میبرد که تکه تکه شده و هر تکه طراحی مرحله و دشمنان خاص خودش را دارد. به همین دلیل و برای حفظ جذابیت بازی، پیشنهاد میکنم بعد از تقریبا بیست تا سی دقیقه تجربه آن، استراحتی به خود بدهید و بعد به دنیای سرخ و سیاه و مرتفع آن برگردید. شما در بازی نقش آدمکشی را دارید که به جان گروهی خلافکار افتاده و دارد آتش میزند به تمامی کسب و کارشان. از قضا ظاهر این شخصیت دیوانه داستان شباهت انکار ناپذیری به طراحیهای ابتدایی شخصیت «بین»، از کمیکهای بتمن دارد. ولی خوب، خبری از هوش و ذکاوت وی در او نیست و تخصصش فقط در فشردن ماشهاست و بس. هر مرحله از High Hell مشتمل بر یک هدف اصلی و یک هدف فرعیست. این اهداف معمولا بین از بین بردن یک شخص، مجسمه، لپتاپ و دیگر چیزهای نابودکردنی در حرکت است. علاوه بر این، با کشتن تمامی دشمنان هر مرحله و سوزاندن تمامی پولهای پراکنده در محیط بازی و پیدا کردن بعضی آیتمهای مخفی میتوانید امتیاز بیشتری کسب کنید. در بازی بعد از دریافت سه ضربه میمیرید، دشمنان بازی نیز نوع معمولشان با یک ضربه دار فانی را وداع میکنند و نوع جانسختشان هم سه،چهار شلیک کارشان را میسازد. با کشتن هر دشمن نیز نوار بازیابی میشود گیمپلی High Hell سادهاست. شخصیت شما میتواند بپرد، بنشیند، شلیک کند و لگد بزند. در ۤبازی فقط یک سلاح برای استفاده موجود است و از ابتدا تا انتها فقط با همان مشغول تخلیه روانی خودتان هستید. هر مرحله با حضور شما در بلندیهای مرتغع یک ساختمان شروع میشود و با انجام اهداف مشخصشده و سپس پریدن از ساختمانهای یادشده به اتمام میرسد. اکشن بازی که تمامی هویتش بر آن سوار شده، با وجود سادگی و نبود هیچگونه آپگرید و یا ویژگی خاصی برای افزایش تنوع، به لطف ضربآهنگ سریع هر مرحله و کوتاه بودنش و همینطور طراحی ظاهری زیبایش، در انجام نیت خود و تزریق هیجان به بازیکن موفق است و میتواند چندصباحی شما را به خود مشغول کند. بشخصه بنظرم High Hell از پتانسیل بسیار خوبی برای برخورداری از گیمپلی و کلیتی وسیعتر بهره میبرد و با وجود قابل قبول بودن هستی کنونیش، جای کار بسیار بیشتری داشت و میشد اثری ژرف و تاثیرگذار از آن بیرون کشید. High Hell اثر خوبیست و با وجود کوتاه بودن و کمبود تنوع، در انجام کاری که قصدش را دارد موفق ظاهر میشود. سرگرمتان میکند و بهیادمان میآورد که چرا شوترهای آرکید را دوستداریم و از فشردن مستمر و بیانتهای چپ کلیکمان لذتی وافر میبریم و در آدرنالینی مطلق خودمان را غرق میکنیم. نویسنده علی فتحآبادی پی سی گیمینگ (PC Gaming) مقالات بازی دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخبرای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.