خانه » مقالات بازی ۲۶ بازی مستقل برتر که هنر ناب بازی سازی را نشان میدهند × توسط علی فتحآبادی در ۱۴۰۲/۰۶/۲۸ , 17:35:00 6 دو سال پیش بود که دو متن برای آخرین سنگر مدافعین هنر در صنعت بازیهای ویدئویی به رشته تحریر درآوردم. یکی برای مستقلهای برتر ۲۰۱۶ و دیگری مستقلهای مورد انتظار ۲۰۱۷. در نظر داشتم تا متن سومی را هم مختص به برترین مستقلهای عرضه شده کار بکنم که بنا به دلایلی نگارش و انتشار این متن با دو سال «!» تاخیر مواجه شد. در این فاصله متنی را نیز برای مستقلهای خوب سال گذشته به رشتهتحریر درآوردم و حالا با این وقفه طولانی، با گلچینی ۲۶تایی از برترین بازیهای مستقل عرضهشده در خدمتتان هستم. در ادامه همراه دنیای بازی باشید. بازیهای مستقل خصوصا در چندساله گذشته به بخشی جداییناپذیر از هویت و چیستی این هنر جوان و دوستداشتنی بدل شدهاند و بخش اعظمی از عشق و خلاقیتی حقیقی آن را در خود جای دادهاند. در روزهایی که با توجه به هزینههای بالای ساخت و تبلیغات و سودرسانی قابل توجهی که بازیها روانه جیب شرکتهای سازندهشان میکنند، آن ریسک و بدائت کمکم شروع به رنگ باختن کرده و بدنه اصلی این هنر مقداری از آن خلاقیت و و ذوق نسلهای پیشین بهدور شده. تعدد آثاری برامده از دل که بیانگر احساس و علاقه وصفناپذیر سازندههایشان باشد تقریبا رو به هیچ گذارده و در این وضعیت خزانزده، بسی جای شکر و امیدواری دارد که بازیسازان مستقل عاشقی هنوز پیدا میشوند و تا جای خالی این خلاقیت و لطافت را پر کنند. خصوصا در این سالها که بهلطف سایتهایی نظیر کیکاستارتر و جمعآوری هزینه ساخت از طریق خود مردم و علاقهمندان، و وجود گوهری بهمثابه استیم میزان دیدهشدن و فروششان هم از همیشه بهتر است. آثاری که به دور از فشار و توقعات ناشرین، با فراغ بال و علاقه تمام سازندههایش پروسه تولیدشان را پشت سر میگذارند و نماینده تامی هستند از درونیات و چیستی خالقان هنرمندشان. در این لیست بیست و شش عددی، سعی کردم گلچینی از بهترین مستقلهای عرضهشده تا بدین روز را گرد هم آورم تا هم در سطحیترین شکل ممکن ادای احترامی کرده باشم به این بخش زیبای این صنعت، و هم زمینهای را فراهم کنم تا عزیزانی که با این شاهکارها آشناییتی ندارند متوجه بر و رو و زلفهای کمند این دلکشان زیبا بشوند. لازم به ذکر است که رتبهبندیها معنی خاصی ندارند و صرفا چینشی شخصیست و بیانگر برتری هیچ اثری بر دیگری نیستند. چرا که تمامی آثار قرار گرفته در این لیست در ژانر خود از جمله بهترینها و نمونه کیفی برای دیگر آثار هستند. فهرست محتوا۲۶. بازی Spelunky۲۵. بازی Mark Of The Ninja۲۴. بازی What Remains Of Edith Finch ۲۳. بازی Hotline Miami۲۲. بازی Year Walk ۲۱. بازی Guacamelee ۲۰. بازی Thirty Flights Of Loving۱۹. بازی Stardew Valley۱۸. بازی Shovel Knight ۱۷. بازی Stacking ۱۶. بازی Super Meat Boy ۱۵. بازی Machinarium ۱۴. بازی MineCraft ۱۳. بازی Night In The Woods ۱۲. بازی To The Moon ۱۱. بازی Limbo ۱۰. بازی Brothers : A Tale Of Two Sons۹. بازی Gone Home ۸. بازی SuperGiant Games۷. بازی Braid۶. بازی Journey  ۵. بازی Cave Story ۴. بازی The Stanley Parable ۳. بازی Inside ۲. بازی Papers Please۱. بازی Undertale  ۲۶. بازی Spelunky عنوانی پلتفرمر- Rouge Like با طراحی مرحله اتفاقی و دهها ساعت محتوای محشر و ناب برای گشت و گذار و کاوش در اعماق زمین. این اثر دوبعدی زیبا که توسط شخص «درک یو» (Derek Yu) و استودیو Mossmouth, LLC ساختهشده، تماما با موتور بازیسازی Game Maker: Studio پا به هستیگذاشته. شما در این اثر با بهدست گرفتن کنترل کاوشگر ایندیانا جونز شکل داستان پا به ماجراجویی سراسر آیتم و خاکزنی میزنید. بهمثابه ماشین زمینیکنی راهتان را بدون خستگی و با میلی سیری ناپذیر هموار میکنید و ماجراجوی بیلزن درونتان را شکوفا میکنید. منابع جمع میکنید، ابزار خود را ارتقا میدهید و شاهد ارتقای تواناییهای فردیتان در زمینه زمینکنی میشوید! ۲۵. بازی Mark Of The Ninja سومین بازی استودیو موفق و مستقل klei entertainment سازنده عناوینی همچون Shank و Dont Starve از جمله بهترین پلتفرمرهای دو بعدی چندسال اخیر است. گیمپلی عمیق و کار شده و مخفیکاری فوقالعاده بازی برخلاف ادعای بخش کثیری از بازیبازان که خلق عناوین مخفیکاری در آثار دوبعدی قابل اجرا نیست و نتیجه رضایتبخشی را بهدنبال نخواهد داشت، افراد خلاق حاضر در Klei با «نشان نینجا» خود جوابیه محکم و قدرتمندی را روانه ادعای این دست از عزیزان کردند. ادعایی که اشتباه هم نیست و بهخاطر محدودیتهای دوبعد، ساخت و پرداخت صحیحش بسیار مشکل است. مشکلی که البته عزیزان حاضر در این استودیو از پساش برآمدند و توانستند مستقلی درجه یک با گیمپلی و طراحی هنری فوقالعادهای را بهوجود بیاورند. عنوانی که در آن شاید بهتر از هر اثر نینجایی دیگر، احساس در دستداشتن یک نینجای خفن و کاربلد را به بازیکن منتقل میکند. ۲۴. بازی What Remains Of Edith Finch بازیهای ماجرایی عرضهشده که با برچسب «شبیهساز راه رفتن» مورد خطاب قرار میگیرند، برخلاف آن چیزی که از اسمشان برمیآید، در این چند سال رشد کیفی و کمی بسیار چشمگیری داشتهاند و آثار داستانی غنی و درجه یکی را تحویل جامعه بازیبازان و قصهدوستان کردهاند. محصولاتی از جمله Dear Esther، The Vanishing Of Ethan Carter و Everybody Gone To The Rapture و این اواخر نیز گل سرسبد و یکی از بهترینهای این سبک، What Remains Of Edith Finch. اثری داستانی با روایتی خاص و طراحی هنریهای بس خارقالعاده که با تم تلخ و اتمسفر گیرایش چنان سفت به احساساتتان میچسبد که تا جاریشدن نام سازندگان هنرمندش در بستر سیاه و افسرده نام خالقیناش، اجازه رهایی بهتان نمیدهد. چهار ساعت داستان ناب در عمارت بزرگ و زیبای خانواده نفرینشده فینچها در سفری سورئال و تیره به گذشته و سرنوشت شوم افراد این خانواده و سرنوشت گونهگون همگیشان که در نهایت به یک نقطه نهایی خطم میشوند. مرگ، این مفهوم پیچیده در کلافی سراسر محنت و رنج که از ابتدای هستیمان منتظر نواختنشدن در ناقوس بیصدا و خاموشاش است. نقد و بررسی این بازی را میتوانید از طریق این لینک مورد مطالعه قرار بدهید. ۲۳. بازی Hotline Miami سریع، خاص، خشن و سخت. چهار کلمهای که در بهترین حالت ممکن توصیفگر چیستی و کلیت Hotline Miami هستند و شیرازه این اثر پر از خشونت و خون را بیرون میریزند. مستقلی که از در و دیوارش خون فواره میزند و اجساد لت و پر و له دشمنان عزیز نقشههای هر مرحله را با خشمی افسار گسیخته مزین میکند. اثری سراسر خلاقیت با طراحی مرحله و گیمپلی سراسر آدرنالین که بازیکنهای بسیاری را در سرتاسر دنیا شیفته و مدهوش خود گردانید. نسخه دوماش نیز با نام Wrong Number ادامه دهنده راه موفق نسخه اول است و با وجود تغییرات کم تعداد، در تکرار مجدد ویژگیهای درخشان بازی اول، عالی ظاهر میشود. ۲۲. بازی Year Walk یکی از سورئالترین ترسناک – ماجراییهای چندسال اخیر. با اتمسفری شدیدا گیرا، خفه و روایتی عالی. این اثر با وجود مدت زمان کوتاه گیمپلیاش، چنان یقه بازیکن را سفت و محکم میچسبد و اجازه تنفس و تفکر به وی نمیدهد که تا بهخودتان میآیید با نام سازندگانش مواجه میشوید. خفقان و استرسی از جنس عجایب سینمای لینچ و ترس از ناشناختههای «سایلنت هیل». آن هم در بستری ماجرایی و بسیار ساده که نه خبری از هیچ هیولای دهشتناک و چند فوتی هست و نه از زنان مو بلند ترسناک آسیای شرقی. در اتمسفر و موسیقی دارک امبینت این اثر حل خواهید شد. «سیموگو» (Simogo)، استودیو سازنده این بازی Device 6 را نیز در کارنامه خودش دارد که آن بازی نیز موفق به کسب جوایز و تمجیدهای بسیاری شد. ۲۱. بازی Guacamelee اکشن پلتفرمر دوبعدی را با افسانهها و باورهای محلی کشور مکزیک ترکیب کنید و بازیکن را در بستری مترویدوانیا/ براولر در نقش کشتیگیری مکزیکی قرار بدهید. سبک هنری و تمرنگیتان را خاص و دلانگیز انتخاب کنید و دوجین فولکلور و افسانههای محلی مردم مکزیک را در بازی بچپانید و بازیکن بخت برگشته را وسط تمامی این ویژگیها و تمهای گونهگون برهانید.توضیحات بالا دقیقا کاریست که استودیو DrinkBox Studios موفق به انجاماش شده. بازیسازان خلاق این استودیو بهشیوهای اعجابآور موفق شدهاند تمامی اقسام مختلف این اثر را چنان عالی و بینقص در کنار هم قرار بدهند و هویتی یکپارچه و دوستداشتنی به آن ببخشند که با گذشت پنح سال از عرضه این اثر، هنوز حس تازگی و طعم محشرش را از دست نداده. دو سال پیش اثر تازه این استودیو هم با نام Severed عرضهشد که آن بازی نیز توانست نقطه درخشان دیگری را در کارنامه این استودیو خلاق به ثبت برساند. لازم به ذکر است که قسمت دوم Guacamelee نیز تایید شده، پس تا قبل از عرضه آن دست بجنبانید و خودتان را در این مکاشفه سراسر مشت و جادو غرق کنید. ۲۰. بازی Thirty Flights Of Loving سینماییترین مستقل تاریخ. اثری سی دقیقهای و بهغایت هنرمندانه که در این نصف ساعت چنان بازیکناش را با دنیای زیبا و قصه محشرش همراه میکند که چندی از بهترین اکشن تریلرهای دنیا توانایی رسیدن به این سطح از درگیرکنندگی را ندارند. «سی پرواز عاشقی» که ناماش هم از جمله بهترین نامهای تاریخ بازیهای رایانهای است و بهدلیلی نامعلوم من را یاد نام آثار «گابریل گارسیا مارکز» مرحوم میندازد، از همان اولین ثانیههایش خاص و بداعتآمیز بودناش را در هستی بازیکن فرو میکند و تا انتها وی را برده هنر والای خود میگرداند. بدون وجود هیچگونه دیالوگ و در اوج سادگی و مینیمالیسم، موفق به خلق اثری شدند که میشود بارها و بارها تجربهاش کرد و هنوز از ریتم فوقالعادهاش سر ذوق آمد. استودیو مستقل Blendo Games و مسوول و همهکارهاش، Brendon Chung کاری را که با «استخوان جاذبه» (Gravity Bone) شروع کردند در «سی پرواز عاشقی» به اوج رسانیدند و با «کابوی چهاروجهی» (Quadrilateral Cowboy) کمال را لمس کردند. کار «برندون چانگ» یاداور این نکته مهم است که لازم نیست همیشه به بهترین امکانات دسترسی داشت و خفنترین سطح از برنامهنویسی و کار با موتورها را بلد بود، چیزی که قلب تپنده است و همهی اجزا را سر جای درست خویش مینشاند، خلاقیت و ذوق هنریست. دو ستونی که از تکهتکه دنیای مکعبی این اثر درحال تابش و تلالوست. ۱۹. بازی Stardew Valley بهیاد Harvest Moon، برای Harvest Moon، حتی شاید بهتر از Harvest Moon! «اریک بارون» (Eric Barone) از فرط علاقه مفرط خویش به سری محبوب و نامی «هاروست مون»، دست به خلق «هاروست مون» خود زد و پای یکی از بهترین مستقلهای موجود را به هستی باز کرد. Stardew Valley که حتی از نسخههای اخیر «هاروست مون» هم کیفیت بیشتری دارد چنان در ترکیب و متعادلسازی ارکان مختلف گیمپلی عمیق خود موفق ظاهر شده که نهتنها در طول مدت زمان بالای خود بازیکن را دچار خستگی و یکنواختی نمیکند، بلکه مدام وی را بیشتر و بیشتر در دریای اعتیاد کشاورزی و زمینداری خود غرق میکند. همانند شهی دایره حکومت و سلطه خویش را بر نورونهای مغزی بازیکنهایش گسترش میدهد و قدرت و اراده خود را بر او حاکم میکند.نقد و بررسی این بازی را میتوانید از طریق این لینک مورد مطالعه قرار بدهید. ۱۸. بازی Shovel Knight نوستالژی، رترو، درجه یک، خلاقانه و خلاصه مستقلی حسابی کار درست که حتی اگر کمترین خاطراتی با دوبعدیهای سخت و خانمان برانداز دهه هشتاد و نود میلادی مثل Ghosts ‘n Goblins، Altered Beast، Ristar، Golden Axe و دیگر عزیزان خاطرهساز آن سالها ندارید هم بهقدر کافی جذاب و باکیفیت هست که شما را در کسری از ثانیه جذب هستی اغوا کنندهاش بکند و در دنیای پیکسلی دوستداشتنی و شوالیه بیلی قهرمانش غرق بکند. نکته حائز اهمیت این مستقل اینجاست که سازندهها موفق شدهاند اثری بیافرینند که شانه به شانه قدر قدرتهای کلاسیک این ژانر حرکت میکند و حتی در بعضی نکات از آنها پیشی نیز میگیرد. اعضای Yacht Club Games همانند شخصیت اصلیشان از بیلی جادویی استفاده کردهاند و تمامی اجزا و نکاتی را که سردمداران نوستالژی این سبک را بدل به عناوین خاطرهساز کنونی کرده است، خارج و در سر و شکلی عالی در بستر بازی خودشان پیاده کردند، و چهقدر هم خوب موفق به انجام این مهم شدهاند. ۱۷. بازی Stacking واقعا کم لطفی بود که لیستی از برترین مستقلها کار شود و نامی از «تیم شیفر» خلاق و استودیو Double Fine دوستداشتنیاش برده نشود. استودیویی که مسوولیت هستیدادن به چندی از بهترین ماجراییهای چندسال اخیر را عهدهدار بوده و فقط نگاهی گذرا به لیست آثار ساخته شدهشان گواهی محکم بر این حرف است. بازیهای سراسر هنری مثل Day of the Tentacle، Grim Fandango، Psychonauts، The Cave، Brütal Legend که از پیکسل پیکسلشان احساس و عشق صادقانه و حقیقی به هنر و بازیهای ویدئویی درحال لبخند زدن است. از بین آثاری که «دابل فاین» بهصورت مستقل به تولید آنها اقدام کرد، بنده ماجرایی دوستداشتنی، با نام Stacking را لایق جایگرفتن در این لیست و نماینده بازیهای مستقل «تیم شیفر» عزیز دانستم. محصولی که کلیتش را از عروسکهای معروف و زیبای روسی، «ماتریوشکا» (Matryoshka) گرفته و اساس گیمپلی را از ویژگی اصلی و نامی این عروسکها به عاریت گرفته، در هم فرو رفتگی! شخصیت اصلی که ماتریوشکایی سایز کوچک است، از توانایی فرو رفتن در دیگر شخصیتها برخوردار است و در این حالت میتواند کنترل آنها و قابلیتهای خاص و متفاوتشان را بر عهده بگیرد و به حل معماهای طنز و جذاب بازی و نجات خوانوادهاش از فقر و محنت اقدام بکند. ۱۶. بازی Super Meat Boy دومین بازی معروف و شناختهشده «ادموند مکمیلن» (Edmund McMillen)، بازیساز و طراح ۳۷ ساله آمریکایی که از سال ۲۰۰۱ با ساخت بازیهای جمع و جور مبتنی با فلش کارش را بهعنوان یک بازیساز شروع کرد و با پلتفرمر Gish در سال ۲۰۰۴ ناماش را بهعنوان مستقلسازی خلاق مطرح کرد. سال ۲۰۰۸ Meat Boy را مبتنی بر فلش ساخت و دوسال بعد، ادامهای بینظیر و بسیار بسیار سخت را روانه بازار کرد و در این ۷ سال از عمر این پلتفرمر دوبعدی چالشزا، تقریبا برای تمامی کنسولهای خانگی و دستی عرضهشده و سود بسی هنگفتی را روانه جیب آقای مکمیلن و استودیو Team Meatاش کرده.کلیت گیمپلی بازی بسیار ساده است، میدوید، میپرید و مواظب هستید که نمیرید. مدت زمان هر مرحله هم نهایت یک تا دو دقیقه است. همین زمان کوتاه هر مرحله، بهعنوان نقطه قوتی بسیار قدر ایفای نقش کرده و چالش بی و حد و حصر بازی را که مرحله به مرحله سنگینتر و خفنتر نیز میشود را قابل هضم کرده و از بهوجود آمدن احساس زدگی و سرخوردگی در بازیکناش جلوگیری به عمل میآورد. SMB از چنان طراحی مرحله استادانهای برای زجر دادن و پدید آوردن هزاران هزار مرگ مستمر بهره میبرد که حتی خفنترین هیترهای این اثر نیز نمیتوانند از ستایشاش شانه خالی کنند. دنبالهی جدید هم با نام Super Meat Boy Forever برای سال ۲۰۱۸ میلادی برنامهریزی شده است. پس از همین الان اعصاب و روان خود را برای مردنهایی که به بینهایت میل میکنند، آماده کنید. ۱۵. بازی Machinarium همانند چندی دیگر از استودیوهایی که فقط یک بازی به نمایندگی از هنر بالایشان در این لیست جای گرفت، Amanita Design هم حقیقتا لایق این بود که بیشتر از یک اثر از آنها در این لیست جای بگیرد. ولی محدودیت لیست به کمتر از سی اثر و همینطور شباهت سبکی بازیهای این استودیو مستقل به یکدیگر، در نهایت من را به این واداشت که Machinarium را به نمایندگی از دیگر ساختههای درجه یک و سراسر هنر این استودیو انتخاب بکنم. انتخاب بین سهگانه Samorost و Botanicula و این بازی برایم واقعا دشوار بود، هر سه از طراحی هنری و معماهای بسیار بینظیری بهرهمندند و هیچکدام از دیگری برتری کیفی قابل توجهی ندارند، همگی در کیفیتی سحرانگیز و جادویی سیر میکنند که حتی توجه کسانی که علاقه چندانی به بازیهای ماجرایی اشاره و کلیک نیز ندارند را به خود جلب میکنند. ماشیناریوم در این بین، بهعنوان اثری که در سطحی وسیع نام این استودیو را بر سر زبانها انداخت، تمامی کلیت دوستداشتنی بازیهای آمانیتا را در خود دارد و از جمله بهترین اشاره و کلیکهای معمایی چندسال اخیر نیز است. ۱۴. بازی MineCraft شاید محبوبترین و پرفروشترین عنوان این لیست همین «ماینکرفت» (MineCraft) آقای «مارکوس پرسون» (Markus Persson) سوئدی و استودیواش، «موجانگ» (Mjang) باشد. اثری دنیایباز و بسی خلاقانه که در آن میتوانید با مکعبهای سهبعدیاش هر سازه و بنایی که دل تنگتان هوس کرده بسازید. معمار و مهندس درونتان را بیدار بکنید و عظیمترین سازههای ممکنه را سر و شکل بدهید. در دنیای وسیع بازی بگردید، منابع جمع کنید، با زامبیها بجنگید و مکعبهای بیانتهای موجود را بر روی یکدیگر سوار کنید. دیروز داشتید «دارک سولز» یا «آخرین نگهبان» بازی میکردید؟ طراحی ساختمانها و ابنیهشان شما را محسور و مجنون ساخته؟ اصلا مهم نیست، کمر همت بالا بزنید و کل منطقه مذکور را در ماینکرفت بازآفرینی کنید. هر آنچه که به ذهنتان خطور میکند را، از احمقانهترینشان گرفته تا خوفانگیزترین آنها، میتوانید بسازید. بگذارید جریان سیال احساس و خلاقیت کنترل شما را در دست بگیرد و ساعتهای بیانتهایی را در ماینکرفت و دنیای پیکسلی دوستداشتنیاش صرف کنید. بسازید و بگردید و خراب کنید و در این لوپ دوستداشتنی و سراسر اعتیاد حل شوید. ۱۳. بازی Night In The Woods زندگی، این مفهومی که تمامی ما از بدو تولد درش روزمرهمان را میگذرانیم و تکتکمان تعریفگر معنی و چیستیاش هستیم. در عین حال، به اندازه خودمان، نامعلوم، عجیب و ناعادلانه است. تنهایی، غم، ترس از آینده و نامعلومی تنشآفرینش، مرگ و دیگر نبودن، انتخاب و رهایی و عواقب غیر قابل تغییرش. مفاهیمی عمیق و ملموس که همگی در تار و پود و هویت مستقلی بسیار با کیفیت با نام «شبی در جنگل» (Night In the Woods) تنیده شدهاند و چیستی این ماجرایی دو بعدی رنگین و دوستداشتنی را شکل دادهاند. «می»، دانشجوی انصرافی دانشگاه که بعد از دوسال به شهر زادگاه خودش برگشته. دختر بیستسالهای در جدال با مشکلات هویتی و اجتماعی در شهری حاشیهنشین که اقتصاد و وضع معیشتاش رو به نابودی و فراموشی ابدی در بستر ممتد حرکت زمان است. مستقلی درجه یک، که ترکیبی تمام و بینظیر از ترکیب درست و صحیح سرگرمی و مفهوم، در فرم و بستری هنرمندانه است. شخصیتهای بازی عالیاند، روایت محشر است و موسیقی جادو میکند. قصه بازی هم کملطفی نمیکند و ده ساعت گیمپلی سراسر لذت و هنر را تقدیمتان میکند. نقد و بررسی این بازی را میتوانید از طریق این لینک مورد مطالعه قرار بدهید. ۱۲. بازی To The Moon شاید احساسیترین و انسانیترین عنوان این لیست. محصولی که تمام کلیت خویش را بر روی زندگی و تفکرات آدمی میچیند و شما را در نقش دو پزشک وارد هزارتوی زندگی و حسرتها و افسوسهایش میکند.پیرمرد داستان بعد از پشتسر نهادن مسیر طولانی زندگی خودش، در آخرین روزهایی که هستی اجازه حضور وی را در خود میدهد و فقط یک آرزو و حسرت بزرگ برایش باقیمانده: سفر به ماه. میل و آمالی عجیب که در خودش تمامی شیرازه و عمر پیرمرد را نهفته و آرزوییست به طول عمر تمام زندگی. شما نیز در سفری سورئال وارد خاطرات پیرمرد و دورههای متفاوت زندگیاش میشوید تا از راز شکلگیری این آرزو و چیستی واقعیاش سر در بیاورید و بتوانید در حالتی ذهنی، آن را برای پیرمرد به تحقق برسانید. آرزوی ظاهرا دست نیافتنیاش را، آرزوی سراسر عاشقانه و انسانیاش را، در انتهای عمر، برایش مجسم سازید.بهتازگی نیز دنبالهای برای این عنوان با نام Finding Paradise، توسط استودیو سازنده همین عنوان، یعنی Freebird Games عرضهشده که دو پزشک ماجراجوی این اثر را وارد مکاشفه و سیر و سلوکی دیگر میکند. ۱۱. بازی Limbo اولین اثر استودیو محبوب و خوشنام PlayDead که یک روز بدون هیچگونه سر و صدا، سر از PSN، Xbox Live و Steam درآورد. شاهکار خلاقانهی این استودیو به زمان چندان زیادی برای دیدهشدن نیاز نداشت و خیلی سریع، نام دوزخ سیاه و سفیدش را بر سر زبانها انداخت. پسرکی که فقط چشمانش کورسویی از نور و سفیدی را همراه خود دارند، عنکبوتی غولآسا که قصد نشخوار کردنتان را دارد، بچههای شرور دیگری که قصد جانتان را کردهاند و شمایی که شاید بدتر و شنیعتر از همه، تمامی آنها را راهی نیستی دیگر میکنید. «لیمبو»، به لطف طراحیهای مینیمال، ولی بسیار چشمگیر و دنیای گیرا و خوفآورش به زمان چندان زیادی برای حضور در لیست برترین بازیها نیاز نداشت. به تمام اینها، داستان رازآلود و سراسر مهوار اثر را هم اضافه کنید که خودش مامنگاه ساعتها طرح تئوریهای گوناگون و ریز و درشت است. ۱۰. بازی Brothers : A Tale Of Two Sons Starbreeze Studios پیشتر برای خلق عناوینی مثل The Chronicles of Riddick، Syndicate و The Darkness شناخته میشود. همین سابقه کاری، ساخت محصولی مشابه «برادران: داستان دو پسر» را به امری عجیب و غیرمعمول برای بازیسازان این استودیو بدل کرد و نشان داد که لزومی ندارد بهطور حتم در یک حیطه سبکی فعال بود. میشود از شوترهای بیمغز و سراسر اکشن هم روی به ماجراییهای سراسر هنر و احساس آورد و این مهم را هم در بهترین کیفیت ممکن به انجام رسانید. «داستان دو پسر» روایتگر دو برادر است که برای درمان پدر بیمار خویش، راهی سفری دور و دراز در میان کوهستانها و سرزمینهای ناشناختهی الگو گرفته از اساطیر اسکاندیناوی میشوند به قصد یافتن آب جاودانگی که توانایی درمان تمامی امراض را دارد میشوند. دو برادر، به مثابه یک آگاهی، یک ستون و یک بنا که باید پشت به پشت یکدیگر از سد چالشهای بیانتهایی که انتظارشان را میکشد عبور کنند و به سر مقصد سفر غیرممکن خویش برسند. این امر انتزاعی همکاری و همیاری، در گیمپلی بازی نیز تماما نمود یافته و بازیکن کنترل هر دو برادر را در آن واحد در اختیار دارد و به معنای واقعی آن یکی بودن و نیازمندی دو برادر دوستداشتنی به هم را در خود بازتاب میدهد. یکی از بهترین فصلهای انتهایی بازیها را نیز در این اثر میتوانید به نظاره بنشینید و در محنت مستمرش حل شوید. ۹. بازی Gone Home یکی از برترین ماجراییهای اول شخص که با برچسب «شبیهساز راه رفتن» مورد خطاب قرار میگیرند. بالاتر، یک نماینده دیگر نیز از این سبک آثار در لیست جای دادم و حالا نوبت به بداعتآمیزترین عنوان این قسم آثار، یعنی Gone Home میرسد. محصولی سراسر هنر و فکر که کل داستان و روایت جالب و هوشمندانه خود را در یک عمارت تعریف میکند. قصهای بس تلخ و عالی دارد و بهقدری در پرداخت جزییات خود دقت و وسواس به خرج داده که از گوشهگوشهی این عمارت غمزده و بر باد رفته داستانک و اطلاعات گونهگون سرازیر است. اثری که تنها با حضور یک فرد که شخصیت اصلیست و عمارتی دو طبقه، چنان ذهن و توجهتان را به خود مشغول میسازد که تا لحظه آخر مشتاقانه و با لذتی ناب در پی دستیافتن به راز نهایی آن هستید. نکته قابل توجهای که در خصوص این اثر وجود دارد، این است که قصهاش تماما واقعگرایانه است و هیچگونه اتفاق خرق عادت و فانتزی در آن به وقوع نمیپیوندد. سازندهها در همین بستر وقاعگرایانه چنان ترس و رعشه را به وجودتان میاندازند که خودتان هم از این استرس مستمر سوال برایتان بهوجود میآید. جایی که نه هیولایی است، نه هیچگونه خطری، چرا باید ترسید؟ و این ترس و تشویش، اوج هوشمندی و ذکاوت طراحان این اثر عالی در مفهومسازی و ارایه صحیح زیرمتنهای اثرشان است. ۸. بازی SuperGiant Games نتوانستم یک بازی را به نمایندگی از هنر بیمثال SuperGiant Games در این لیست جای بدم. یا باید هر سه بازی این استودیو فوقالعاده را در لیست قرار میدادم، یا مشابه Amanita Design یکی را نماینده تمامیت هنر والایشان میکردم. استودیویی آمریکایی که در طول عمر هشت سالهی خود سه بازی ساخته و همین سه بازی در چنان سطحی از کیفیت و هنر جای دارند که بهراحتی نام خالقاناش را بهعنوان چندی از بهترین بازیسازان دوران کنونی مطرح میکنند. محصولاتی که برعکس دیگر استودیوها چندان شباهت سبکی و موضوعی ندارند. واقعا اغراق نیست اگر بگویم که تمامی بخشهای مختلف هر سه بازی این استودیو در شکلی مثالزدنی و بیمانند در جای دقیق و درست خودشان قرار دارند و نقش تعریف شده خود را در شکلی بیمثال بهزیبایی ایفا میکنند. Bastion، Transistor و Pyre نام سه شاهکار احساسی این استودیوست. عناوینی بس ناب و شیرین که به تنهایی توانایی تعریف چیستی این هنر دوستداشتنی و سراسر عشق را دارا هستند و گوشهای هستند از دریای خلاقیت بیانتهای سازندههای کاربلدشان. نقد و بررسی Pyre را میتوانید از طریق این لینک مورد مطالعه قرار بدهید. ۷. بازی Braid «جاناتان بلو» (Jonathan Blow) با خلق Braid موفق به انجام عملیشد که بسیاری از بازیسازان رویایش را در سر میپرورانند. اثری بسیار خوشساخت و عالی که بازتاب تمام نمای اندیشهها و عشق سازندهی خلاقش است. بازی معمایی با داستانی زیبا و طراحیهای چشمگیری که محصول هنر «دیوید هلمن» (David Hellman) طراح است. «جاناتان بلو» با خلق این اثر زیبا اقنا نشد و دو سال پیش معمایی چشمنواز دیگری را با نام The Witness خلق کرد. اول شخصی معمایی مشابه سری محبوب Myst که آن اثر نیز توانست بهلطف کیفیت بالایش کارنامه هنری خالق کاربلدش را پربارتر سازد. روح آرمانگرایانه بلو باعث شده که پروسه ساخت محصولاتاش به درازای بسیاری بکشد، ولی نتیجه این سالهای طولانی تلاش، عناوینی ناب و بینظیرند که بهتنهایی میتوانند نماینده تمامی روح خلاقیت و عشق جاری در این هنر باشند. نقد و بررسی ساخته دوم «جاناتان بلو»، The Witness را میتوایند از طریق این لینک مورد مطالقه قرار بدهید. ۶. بازی Journey سومین عنوان استودیو مستقل ThatGameCompany اوج هنر و توانایی آنان در خلق محصولاتی خاص و نوآور به حساب میآید. «سفر» (Journey) یادآور عناوین بسیاری مثل «ایکو» فومیتو اوئداست، ولی در عین حال هویت و چیستی خاص خودش را داراست و بهلطف فضا و اتمسفر فوقالعادهاش چنان شما را در دنیای شورانگیز و سراسر سرورش غرق میکند که امکان ندارد مدح و ستایش مستمرتان را شامل خود نکند. دوربینی که خیلی خونسردانه شخصیت شما از فاصلهای دور و لانگشاتی بینظیر تعقیب میکند و به بازیکن این اجازه را میدهد که بدون استرس در آرامش جاری در این سفر دلانگیز شنا کند. این استودیو علاوه بر این بازی عناوین خلاقانه دیگری نیز از جمله Flow، Flower و بازی در دست تولیدشان، Sky را نیز در کارنامه خودشان دارند و از حیث کارنامه کاری، حرفهای بسیاری برای زدن دارند. ۵. بازی Cave Story مترویدوانیایی بسیار خاص با گیمپلی سریع و موسیقیمتنی مثالزدنی که برخلاف عرف رایج محصولات این سبک، از داستان غنی و پرکششی نیز برخوردار است. ترکیبی هوسانگیز از هر آنچه که یک بازی را زیبا و سرگرمکننده میسازد.داستان غار در مدت پنج سال توسط شخص «دایسوکه آمایا» (Daisuke Amaya) ملقب به «پیکسل» (Pixel) ساخته شد و توانست خیلی زود بدل به عنوانی کالت شود. چندسال بعد استودیو بهلطف استودیو Nicalis این عنوان روی کنسولهای دیگر باز عرضه شد و این جواهر نادیده را بیش از پیش متوجه بازیبازان سراسر دنیا کرد. «داستان غار» بهلطف جادوی خاصاش، قادر به جذب طیفهای متنوعی از بازیبازان است. چه عاشقان متروید، چه دوستداران گرافیک پیکسلی، چه ماجراییبازان و حتی صرفا افرادی که بهدنبال یک تجربه مفرح و شیرین میگردند. تمامی این افراد، بدون شک بعد از سپری کردن یک ساعت در دنیای دوستداشتنی این اثر، متوجه شیرینی و طعم بینظیرش میشوند و خیلی زود دل در گرو کرشمههای جنونآور و غرق در سرورش میبندند. معرفی کوتاه این بازی را میتوانید از طریق این لینک مورد خوانش قرار بدهید. ۴. بازی The Stanley Parable اثری که همانقدر که در مورد هیچ است، درمورد همهچیز نیز است. «تمثیل استنلی» (The Stanley Parable) بهجرات یکی از خاصترین و نوآورانهترین بازیهای ویدئویی تاریخ است. محصولی بهغایت خلاقانه و زیبا، که نهتنها بهلطف هنر سازندههایش توانسته از مرحله دشوار ایدهپردازی خارج شود، بلکه غول دیوانه ساخت و اجرا را نیز پشت سر نهاده و بهچنان هارمونی و ترکیب یکدست و درجهیکی دستیافته که امکان ندارد دیوانهاش نشوید. از گوشه گوشه این بازی خرقعادت و خلاقیت سرازیر است. در هزارتوهای ذهنهای زیبای Davey Wreden و William Pugh، موسسان استودیو Galactic Cafe، سازندههای این اثر، قدم میزنید و مدهوش و مجنون از حجم قوه ابتکار آنها بارها غرق شگفتی میشوید و بهت بهمثابه پوششی دور شما میگردد و در برتان میگیرد. راوی لعنتی که همهجا همراهتان است و تفکرات و دغدغههای مداوم درونی خودمان نیز وضعاش بدتر است و لحظهای رهایتان نمیکند. انتخابها و تکرارهای بیثمری که اتفاقا تمامی هدف و ثمر بازی نیز هستند و شما را در دور باطلی از انتخاب و رسیدن به هیچی میاندازند. محصولی که نتیجهی ایدهای خلاقانه و اجرایی درست است و توانسته تماما تفکرات ناب سازندههایش را بدل به تمثیلی بیمثال بکند. ۳. بازی Inside PlayDead فقط به دو بازی برای فتح رفیعترین قلههای کیفیت نیاز داشت. بعد از «لیمبو» که کلیشههای همیشگی این دست آثار را در سر و شکلی جدید و ناب تحویل علاقهمندان داد، Inside همان کار را در سطحی خارقالعاده و چنان چشمگیر به انجام رساند که مدح و ستایشهای بیانتهایی که روانهاش شدهاند هم تمام و کمال حق مطلب را ادا نمیکنند.پسرکی بینام و نشان دیگر، در دیستوپیایی اورولی در حال فرار از حکومت توتالیتر به مقصد هدفی نامعلوم. سایداسکرولینگ پلتفرمر دو و نیم بعدی که چنان سهل و ممتنع موفق به دستیابی به اهداف و خواستههایی میشود که چندی از پرخرجترین AAAها نیز نمیتوانند اینچنین چشمگیر و تاثیرگذار به سطح کیفی آن برسند و اثرگذاری فوقالعاده آن را بر روی مخاطبانشان داشتهباشند. نقد و بررسی این بازی را میتوانید از طریق این لینک مورد مطالعه قرار بدهید. ۲. بازی Papers Please اگر بازیهای «تلتیل» و «کوانتیک دریم» مساله انتخاب و چالش بیحد و حصرش را مطرح کردند و بازیکن بخت برگشته را در میان دوجین انتخاب سخت و خاکستری به حال خود رها کردند، «مدارک لطفا» در شکلی بسیار هوشمندانه و نوآورانه بازیکن را در انتخابهای مستمرش غرق میکند و عواقب تصمیمات گونهگون را به مثابه پتکی در صورتاش میکوبد.بازی در اوج سادگی و با مکانیک گیمپلی بسیار جمع و جورش که در همان چند دقیقه اول تمامیت خود را به بازیکناش مینمایاند، چنان اخلاقیات و آگاهی بازیکن را در اختیار خودش قرار میدهد و مساله انتخابهای مجازی و غیر واقعیاش را از کد و پیکسل وارد روزمره و هستی قابل لمس بازیکننان میکند که سخنی جز تحسین نمیتواند بر زبان جاری بشود. اخلاقیات لطفا، اخلاقیاتی که در واقعیت سخت و نابرابر اطرافمان، صادقانهترینشان هم شاید رنگ ببازند. موضوعی که این بازی مستقل جمع و جور ولی پر ارزش، در بهترین شکل آن را به تصویر در میآورد. ۱. بازی Undertale از آن کمترین اطلاعی نداشتم. فقط میدانستم که مستقل است و در متاکریتیک نمره خوبی کسب کرده. نصباش کردم و بعد از چند ساعت زندگی در قصه بینظیر و سراسر احساساش، با باطنی سراسر حیرت و تحسین بر New Game کلیک کردم. Undertale صرفا یکی از بهترین مستقلهای عرضهشده نیست، بلکه یکی از خلاقانهترین و بدائتآمیزترین آثار عرضهشده در تاریخ بازیهای ویدئویی نیز است. محصولی که از جرئه جرئهاش هوش، ذکاوت و فکر سر ریز است و در اوج سادگی ظاهری، طوری احساسات و هستی بازیکناش را در دستخوش جولان و رعد و برق میکند که تحمل حد کمالش غیر ممکن است. همانند موج و گردبادی در بر میگردتان و تمامی چیستیتان را دستخوش رعشه میکند. مشابه «مدارک لطفا»، انتخاب و اخلاقیات بهشکلی بس ذیرکانه در بطن و هستی اثر فرو رفته که آن را سزاوار برترین تحسینها و بلندترین تشویقها میکند و میرساندمان به اینجا که چرا من این اثر را لایق جایگرفتن در جایگاه اول برترین مستقلهای عرضهشده دانستم. پیشتر نیز یادداشتی برای این جواهر درخشان کار کردهام که از طریق این لینک میتوانید آن را مورد خوانش قرار دهید و اندکی بیشتر با این هنر تام آشنا شوید.یادداشتی بر این اثر دوستداشتنی را میتوانید از طریق این لینک مورد خوانش قرار بدهید. جای عناوین بسیار زیادی در این لیست خالیست. بازیهای سراسر احساس و خلاقیتی مثل kentucky Route Zero، Her Story، Fez، The Banner Saga و کثیری دیگر. با این وجود، سعی داشتم با انتخاب این ۲۶ عنوان، شیرازه و کلیت دوستداشتنی بازیهای مستقل را با برگزیدن چندی از برترین و خلاقانهترینهایشان به شما بنمایانم. بازیهای مستقلی که امید دارم خللی در مسیر رو به جلو و حرکت رها و آزاد همچون نسیمشان بهوجود نیاید و مشابه سالیان اخیر با قدرت و هنر در خلق بازیهای احساسی که بازتابدهنده روح و احساس حقیقی این هنر جوان هستند، به در نوردیدن رویاها و احساسات بازیکنندههای خود ادامه دهد.خوشحال میشوم نظر خود را پیرامون این مطلب، بازیهای ذکر شده و آثاری که بهنظرتان لایق جای گرفتن در این لیست بودند را ذکر کنید و آن را با من و دیگر عزیزان به اشتراک بگذارید. نویسنده علی فتحآبادی Amanita DesignBrothers: A Tale of Two SonsGone HomeHotline MiamiindieInsideJourneylimboMachinariumMinecraftnight in the woods مقالات بازی 6 دیدگاه ثبت شده است دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخبرای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید. همشون اشغالن ۱۲۹ برای پاسخ، وارد شوید بازی جدید ولی معرکه hollow knight هم جاش خالیه خیلی. معرکه است لعنتی ۳۰ برای پاسخ، وارد شوید جای خالی بازی valiant hearts شدیدا حس میشد. چطور تونستید که بیخیال این بازی بشید. اشک منرو این بازی درمیاره. ۱۰ برای پاسخ، وارد شوید لیست خیلی خوبیه و به سختی میتونم عنوانی رو به یاد بیارم که شایسته این لیست باشه و اسمش اینجا نباشه در حال حاضر فقط fez و cuphead رو به خاطر میارم که میتونستن تو این لیست باشن الان که به این لیست نگاه میکنم میبینم بازی های مستقل چه نقش بزرگی در خاطرات گیمی ما دارن و چقدر خوب که این بازی ها در سال های اخیر دوباره اوج گرفتن :*: خسته نباشید :۱۵: :pc: ۱۰ برای پاسخ، وارد شوید The Dishwasher: Vampire Smile میتونست باشه انحصاری xbox …لعنتی چه بازی بود… نمیدونم هممون انگار تو همین حالو هواییم…چند ماه پیش خواستم mark of the ninja که میتونست جزو ۵ تای اول لیست بشه بازی کنم تو لپتاپ…اونم که با ویندوز ۱۰نمیشد …بیخیال شدم تا چن هفته پیش گقتم به جهنم برم یه دونه ۳۶۰ بخرم بیارم خودشم جی تگ… بشینم تا دلت بخواد دوباره شاهکار بازی کنم گور بابای نسل ۸ که متنفرم ازش اصلا نمیخوام قیافه وان رو ببینم…رفتم …گفتن ۱,۸تومن ۳۶۰…اره ۳۰۰ تومن فروخته بودمش تا این وان رو بگیرم…..باورت میشه الان من این اشغال دونی xbox one 500 رو ببرم بازار بفروشم ۱/۸ برش نیمدارن…اون وقت…بیخیال یادش بخیر نقد بازی Bastion به قلم متین ایزدی… مثل همیشه پست جدید عالی بود ۱۳ برای پاسخ، وارد شوید نیازی به خوندن متن ها نبود تصاویر برای به یاد آوردن حجم زیادی از خاطرات فوق العاده کافی بود معماهای حماسی Braid تداخل عجیب رنگ ها تو Guacamelee اون آرامش Journey استرس پشت هر مرحله Spelunkey راوی عجیب Stanely روایت عجیب و گیرای Inside اون موسیقی و باس فایت ها نوستالژیک Shovel Knight و در نهایت کلّ Undertale با این که لیست ترتیب خاصی نداره ولی دیدن Undertale تو رتبه اوّل بازم توفیق خاصی داره و به جایگاه خاصّی که حقشه میرسونتش این بازی این قدر خوبه که وقتی میگی بهترین بازی نسل و همه یاد زلدا و گاد آف وار و آنچارتد و ماریو و ویچر و همچین اسم های گنده ای می افتن ممکن نیست به من بگن بهترین بازی نسل و در کنار این اسم های بزرگ و هم سطح شون Undertale به ذهنم نیاد. چیز عجیبیه کلّاً این بازی ۶ ساعته ۳۰ برای پاسخ، وارد شوید نمایش بیشتر
جای خالی بازی valiant hearts شدیدا حس میشد. چطور تونستید که بیخیال این بازی بشید. اشک منرو این بازی درمیاره. ۱۰ برای پاسخ، وارد شوید
لیست خیلی خوبیه و به سختی میتونم عنوانی رو به یاد بیارم که شایسته این لیست باشه و اسمش اینجا نباشه در حال حاضر فقط fez و cuphead رو به خاطر میارم که میتونستن تو این لیست باشن الان که به این لیست نگاه میکنم میبینم بازی های مستقل چه نقش بزرگی در خاطرات گیمی ما دارن و چقدر خوب که این بازی ها در سال های اخیر دوباره اوج گرفتن :*: خسته نباشید :۱۵: :pc: ۱۰ برای پاسخ، وارد شوید
The Dishwasher: Vampire Smile میتونست باشه انحصاری xbox …لعنتی چه بازی بود… نمیدونم هممون انگار تو همین حالو هواییم…چند ماه پیش خواستم mark of the ninja که میتونست جزو ۵ تای اول لیست بشه بازی کنم تو لپتاپ…اونم که با ویندوز ۱۰نمیشد …بیخیال شدم تا چن هفته پیش گقتم به جهنم برم یه دونه ۳۶۰ بخرم بیارم خودشم جی تگ… بشینم تا دلت بخواد دوباره شاهکار بازی کنم گور بابای نسل ۸ که متنفرم ازش اصلا نمیخوام قیافه وان رو ببینم…رفتم …گفتن ۱,۸تومن ۳۶۰…اره ۳۰۰ تومن فروخته بودمش تا این وان رو بگیرم…..باورت میشه الان من این اشغال دونی xbox one 500 رو ببرم بازار بفروشم ۱/۸ برش نیمدارن…اون وقت…بیخیال یادش بخیر نقد بازی Bastion به قلم متین ایزدی… مثل همیشه پست جدید عالی بود ۱۳ برای پاسخ، وارد شوید
نیازی به خوندن متن ها نبود تصاویر برای به یاد آوردن حجم زیادی از خاطرات فوق العاده کافی بود معماهای حماسی Braid تداخل عجیب رنگ ها تو Guacamelee اون آرامش Journey استرس پشت هر مرحله Spelunkey راوی عجیب Stanely روایت عجیب و گیرای Inside اون موسیقی و باس فایت ها نوستالژیک Shovel Knight و در نهایت کلّ Undertale با این که لیست ترتیب خاصی نداره ولی دیدن Undertale تو رتبه اوّل بازم توفیق خاصی داره و به جایگاه خاصّی که حقشه میرسونتش این بازی این قدر خوبه که وقتی میگی بهترین بازی نسل و همه یاد زلدا و گاد آف وار و آنچارتد و ماریو و ویچر و همچین اسم های گنده ای می افتن ممکن نیست به من بگن بهترین بازی نسل و در کنار این اسم های بزرگ و هم سطح شون Undertale به ذهنم نیاد. چیز عجیبیه کلّاً این بازی ۶ ساعته ۳۰ برای پاسخ، وارد شوید