خانه » مقالات بازی نقد بازی The Hong Kong Massacre × توسط علی فتحآبادی در ۱۳۹۷/۱۲/۱۶ , 15:00:46 0 اولین بازی استودیو دو نفره VRESKI که واقع در کشور سوئد است، از ترکیب چند «چه میشد اگر؟» شکل گرفته. چه میشد اگر حالت صحنه آهسته –بولت تایم- سری «مکس پین» Max Payne را با کلیت و گیمپلی دوگانه Hotline Miami ترکیب کنیم و مخلوقشان را در یکی از فیلمهای «جان وو» John Woo قرار بدهیم؟ نتیجه این ترکیب و بازخلق، منجر به پدید آمدن اثری میان مایه شده که با وجود پتانسیل خوب و پرداخت نسبتا مناسب، از بیهویتی عجیبی رنج میبرد. در ادامه با آخرین مقالات بازی و نقد بازی The Hong Kong Massacre همراه دنیای بازی باشید. این نقد پس از تجربه ۴ ساعت از بازی نوشته شده است. طرح کلی این بازی، بر گیمپلی و شیوه طراحی مراحل «هاتلاین میامی» سوار است. هرآنچه که در مراحل آن بازی به وقوع میپیوست در این اثر هم اتفاق میافتد. اگر صرفا با الهام و الگوگیری روبرو بودیم و در کنار گیمپلی آن بازی، ایدههای جدید و مکانیکهای تازهای هم قرار داده شده بود، به نظرم امتیاز مثبتی تلقی میشد. کلیت «هاتلاین میامی» عالی است و هنوز هم بعد از گذشت سالها از عرضهاش، همچنان خوب سرگرم میکند، ولی متاسفانه سازندههای سوئد این بازی که زمانی بالغ بر چهار سال را صرف تولیدش کردند، هیچگونه ایده تازه و جدیدی را به آن اضافه نکردهاند. تجربه The Hong Kong Massacre دقیقا همان حسی را به مخاطبش میدهد که هاتلاین میداد. این اتفاق برای اثری که طبیعتا باید از هویت و احساس مخصوص به خود برخوردار باشد اصلا اتفاق خوبی نیست، چرا که بازی عامدانه مدام شما را به یاد عنوانی میاندازد که از آن الگو گرفته و از خلق اتمسفر و چیستیای مختص به خود عاجز میماند. حتی گرافیک سه بعدی، طراحی قابل قبول هنگ کنگ دهه نود و صحنه آهسته هم نتوانسته به کمکاش برسد. با این صحنه زیاد در بازی مواجه خواهید شد! بازی در قیاس با هاتلاین فقط دو مکانیک جدید دارد. یکی قابلیت «شیرجه رفتن» Dive و دیگری «آهسته کردن زمان» Slowmotion. سازندهها سعی داشتهاند تا افزودن این دو ویژگی و تنیدنشان در گیمپلی، بازی را بیش از پیش جذاب بکنند و آن را از مرجع خود متمایز کنند. متاسفانه این دو قابلیت به طرح کلی این بازی، بر گیمپلی و شیوه طراحی مراحل «هاتلاین میامی» سوار است. هرآنچه که در مراحل آن بازی به وقوع میپیوست در این اثر هم اتفاق میافتد.جز خلق چند صحنه سینمایی زیبا، هیچ کمکی در افزایش کیفیت نهایی نمیکنند. مشکل دیگر این عنوان، به مشکل بنیادین هاتلاین برمیگردد. کلیت آن بازی از ابتدا تا انتها یکی بود، تفاوت فقط در طراحی مراحل و درجه سختی بازی بود. در اینجا نیز به جز غول آخرها، با همان روند روبرو هستید. وارد محیط تازهای میشویم، زاویه دوربین دید از پلان است، در هر مرحله بسته به وسعت آن چندین دشمن حضور دارد و هدفتان در بازی کشتن تمامی دشمنان هر لول است. دقیقا کاری که در هاتلاین انجام میدادیم. شخصیت شما و دشمنان نیز با یک ضربه میمیرند و درجه سختی بازی نیز از همان ابتدا روی سختترین حالت تنظیم شده است. سازندهها برای بازی ۳۵ مرحله در نظر گرفتهاند. مدت زمان اتمام هر مرحله تقریبا دو دقیقه به طول میانجامد و با احتساب تعداد مرگها و تلاشهای دوباره، نهایت شاید به عدد پنج دقیقه برسیم. بازی نیز در زمانی کمتر از ۵ ساعت به اتمام میرسد. علاوه بر این بازی سخت است، درجه سختی ندارد و از همان ابتدا تکلیفش را با شما روشن میکند. مراحل مختلف بازی از طراحی خوبی بهره میبرند و سازندهها سعی داشتهاند با خلق لوکیشنهای متفاوت تنوع و جذابیت اثر را بیشتر کنند. محیطهای بازی طیف متنوعی از مکانها را شامل میشود و از این حیث تلاش سازندهها قابل ستایش است. بازی هیچ درجه سختی ندارد و با پیشروی در بازی سطح سختیاش افزایش پیدا میکند. چهار اسلحه در بازی وجود دارد که برای هرکدام چهار قابلیت برای ارتقا در بازی قرار داده شده است. با اتمام مراحل ستارههایی بدست میآورید و بهوسیله آنها میتوانید سلاحهای خود را ارتقا دهید. با انجام فعالیتهای خاصی، میتوانید تعداد ستارههای دریافتی از مراحل را بیشتر کنید. بازی در هر مرحله سه گزینه پیشرویتان قرار میدهد؛ ۱) مرحله را در مدت زمان مشخصی به اتمام برسان، ۲) از قابلیت آهستهسازی زمان استفاده نکن و ۳) فقط به دشمنان شلیک کن. این سه فعالیت شاید مقداری به بازی ارزش تکرار ببخشند، ولی طراحی مراحل و سختی بازی به گونهای است که بهنظرم عملا امکان دستیابی به دو گزینه دوم و سوم وجود ندارد. از طرف دیگر، بازی در وهله اول در جذب مخاطبش چندان موفق نیست که حالا بیاید و از وی بخواهد که وقت بیشتری را صرف بازی بکند. هیچگونه مرحله آموزشی در The Hong Kong Massacre حضور ندارد. از همان مرحله نخست سازندهها شما را وسط کشت و کشتار میاندازند و خودتان باید مکانیکهای مختلف بازی را یاد بگیرید. قصه بازی در اتاق بازجویی تعریف میشود. مشکل دیگری که با این اثر دارم، به قابلیت آهسته کردن زماناش برمیگردد. به نظرم سازندهها بعد از اینکه بازی را ساختند متوجه شدهاند که محصول نهایی زیادی شبیه یک اثر خاص است! در نتیجه برای جذابیت بیشتر گیمپلی و افزودن مکانیکی جدید، آهستهسازی زمان را به آن اضافه کردند. این هیچگونه مرحله آموزشی در The Hong Kong Massacre حضور ندارد. از همان مرحله نخست سازندهها شما را وسط کشت و کشتار میاندازند و خودتان باید مکانیکهای مختلف بازی را یاد بگیرید.قابلیت بازی را سینمایی کرده و طراحی خوب انیمیشن و حرکت آهسته گلولهها تاثیر مطلوبی بر مخاطبش میگذارد، ولی متاسفانه در در هسته بازی جای نمیگیرد. این مساله شاید مشکل اصلی The Hong Kong Massacre باشد. هیچکدام از ویژگیهایش احساس یکی بودن و جایگرفتن در بافت اثر را ندارند و شبیه به وصلههایی هستند که با نخ و سوزن به اجبار به بازی اضافه شدهاند. مشکلی با الگوگیری و حتی در مواقعی کپی پیست کردن ندارم. این امر اگر به درستی انجام شود و هسته مرکزی گیمپلی نباشد و در کنارشان دوجین مکانیک مختلف دیگر هم حضور داشته باشد، درصورت پرداخت مناسب و ایجاد هماهنگی با بافت کلی کار، شاید بسیار هم به دل بنشیند و کیفیت نهایی محصول را دوچندان کند. مشکلی که در خصوص The Hong Kong Massacre وجود دارد این است که متاسفانه الگوگیریهایش به قدری در چشم است و مدام خودش را به صفحه مانیتورتان میکوبد که اصلا یادتان میرود مشغول تجربه چه محصولی هستید. ذهنتان مدام بین مکس پین و هاتلاین در حرکت است و این وسط یک سری محیطها نیز شما را یاد The Killer «جان وو» میاندازد. بازی نمیتواند از میان کپی و الگوگیریهایش فراتر رود و هویت مختص به خودش را شکل دهد. نهایت کاری که موفق به انجاماش میشود، طراحی سه بعدی مناسب مراحل، هنگ کنگ و موسیقیهایش است. قصه بازی ساده است و صرفا دلیلی برای تمامی این کشت و کشتارها فراهم میکند. وقایع بازی در ژوئن سال ۱۹۹۲ در شهر هنگ کنگ اتفاق میافتد. شخصیت اصلی که پیشتر پلیس این شهر بود، بعد از یکسال غیبت، به شهر بازگشته و در مدت چهار روز اقامتاش، قتل عامی در این شهر راه میاندازد. هر مرحله از بازی، اختصاص به نابودسازی یکی از مراکز تریاد هنگ کنگ دارد. تریاد مافیای معروف کشور چین است که خشونتها و کشتارهایشان دستمایه بسیاری از آثار سینمایی و تلویزیونی قرار گرفته. از چندی از فیلمهای «جان وو» مثل Hard Boiled و A Better Tomorrow گرفته تا بسیاری از محصولات دیگر که سعی داشتهاند گوشهای از خشونت و فساد جاری در این گروه را تصویر بکنند. غول آخرها از معدود مراحل متنوع بازی هستند که هیجان تازهای به روند آن اضافه میکنند. سازندهها با انتخاب این بستر برای روایت قصهشان، سعی داشتهاند تا هم از پتانسیل و جذابیت ذاتی چنین بستری بهره ببرند و هم توضیحی برای تمامی این خشونت و کشتار ارائه دهند. متاسفانه استفاده چندان مثبتی از این بستر نشده. طبیعتا شهر هنگ کنگ به لطف چراغهای نئونی و طراحی خاص و دلنشین شهرش ظاهر خوبی به محیطهای بازی بخشیده، ولی فرای این بازی از هیچ عنصری از این بستر بهره نمیبرد. بازی میتوانست در هر شهری و در هر زمان و مکانی اتفاق بیوفتد و باز فرقی به حالش نکند. چه فرقی داشت دشمنان بازی یک گروه مافیفایی خیالی بودند یا تریاد چین؟ وقتی استفاده مفیدی از دنیایی که قصه برای روایت در آن انتخاب شده نشود، عملا هیچ فرقی به حال بازی نمیکند. بازی متاسفانه تنظیمات گرافیکی مفصلی ندارد. تنها به شما اجازه تغییر رزولوشن صفحه، کیفیت بافتها و Vsync را میدهد. درست است که بازی چندان سنگین نیست، ولی جا داشت که سازندهها گزینههای بیشتری را برای این بخش در نظر میگرفتند. موسیقی بازی شاید تنها بخش آن باشند که کارشان را به خوبی انجام میدهند. با وجود تکرار ریتم و کلیت موسیقی بازی، در القای هیجان و افزایش جذابیت جاری در مبارزات موفق ظاهر میشوند. The Hong Kong Massacre اثر متوسطی است. اگر ایدههای تازهای در آن قرار داشت و صرفا به بازخلق محصولی در بستر و سر و شکلی تازه بسنده نمیکرد پتانسیل این را داشت که بدل به محصولی سرگرمکننده و بهیاد ماندنی شود؛ ولی متاسفانه در حالت کنونی، احساس اثری نیمه کاره را میدهد که همان چهار ساعت گیمپلیاش نیز چندان به دل نمینشیند. Resolution Platform: PC – Score: 6 out of 10 The Hong Kong Massacre is a combination of Hotline Miami, the slow-motion ability of Max Payne series and Hard-Boiled films of Chinese director, John Woo. Unfortunately, it cannot achieve the level of amusement and quality of any of its sources of inspiration. In overall, it’s a mediocre experience and it cannot fully use the true potential of itself. (نقدی که مطالعه کردید، نسخهی منتقدین بازی The Hong Kong Massacre بود که توسط ناشر و سازنده آن یعنی VRESKI برای دنیای بازی ارسال شده است.) نویسنده علی فتحآبادی PlayStation Pro مقالات بازی دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخبرای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.