فیلمهای اندکی در تاریخ سینما هستند که موفق شدهاند رضایت قابل توجهی از عصبانیت وصف نشدنی مانند فیلم «عشق پریشان» (Punch-Drunk Love) به نمایش بگذارند. فیلم «پل توماس اندرسون» (Paul Thomas Anderson) از چند جهات قابل تقدیر است؛ نخست خود کارگردان است که بخاطر این اثر توانست جایزه بهترین کارگردانی جشنواره کن سال ۲۰۰۲ را دریافت کند و دیگری هنرنمایی بینظیری «آدام سندلر» (Adam Sandler) در نقش اصلی فیلم است که نخستین هنرنمایی دراماتیک وی محسوب میشود. سندلر در این فیلم نقش شخصیتی با نام «بری» (Barry) را بازی میکند که تاجری با خلق و خوی بسیار عمیق است که آسیب پذیر به نظر میرسد. در طول فیلم، وی عاشق زنی با نام لینا ( با بازی خوب امی واتسون) میشود و در این حین هم توسط چند برادر از طریق تماس تلفنی عشق بازی مورد اخاذی قرار میگیرد و همچنین مجبور است خشم و عصبانیتش را در برابر توهینها و شوخیهای خواهرانش کنترل نماید. در این مقاله قصد داریم سکانس بینظیر قرار ملاقات بری و لینا در رستوران را بررسی نماییم. پس برای خواندن ادامه مقاله سکانس برتر همراه دنیای بازی باشید.
معمولا گفته میشود که عشق و خشم در بخشهای مشابهی از مغز عمل میکند. هر دو حس ممکن است منجر به عمل غیرمنطقی یا تصمیم گیری بیثمر شوند اما قادر هستند که نوعی آزادی را هم ایجاد کنند. در فیلم Punch Drunk Love، این دو حس نه تنها مثل قطب مخالف بلکه به عنوان مضامین مکمل عمل میکنند. اندرسون در این اثر روی مرز باریک بین این دو احساس قدم برمیدارد تا قدرت هریک را به نمایش بگذارد. بری در طول فیلم یاد میگیرد که برخی از جنبههای عصبانیت خود را در آغوش بگیرد تا بتواند لینا را بیشتر دوست داشته باشد و بیشتر به او عشق بورزد. این دوگانگی همواره در استایل فیلمسازی اندرسون وجود داشته است؛ مهمترین آنها توجه دقیق به رنگ به کار گرفته شده در فیلم به همراه در نظر گرفتن بالا بردن تکنیک فیلمسازی کلاسیک مثل تکنیک شات/ ریورز شات (Shot/Reverse Shot) است. این زیربناهای موضوعی و استایل مانند اندرسون در سکانس جذاب قرار ملاقات در رستوران به طور یکپارچه عمل میکنند.
پس از تعامل پر تنش بین الیزابت (یکی از خواهران بری) و بری، لینا از بری میخواهد که برای صرف شام به رستوران بروند. این سکانس از وسط گفتگوی این دو نفر که روبروی هم کنار میز نشستهاند آغاز میشود که اندرسون نمای نزدیک (کلوز آپ) از چهره بری میگیرد. لینا اعتراف میکند که بخاطر عکس مضحکی که از او در دوران کودکیاش دیده مشتاق ملاقات با وی شده است، مانند چند سکانس قبل که لینا به بری اعتراف کرد که برای دیدن و شناخت وی ماشین را عمدا در محل کارش پارک کرده بود. بری در این لحظه مطمئن نیست که او را باور کند یا نه ولی به نظر میرسد که صداقتش اجازه میدهد که کمی با او راحتتر صحبت کند.
گفتگو ادامه پیدا میکند و بری درباره علت جمع کردن جعبههای خوراکی که از فروشگاه مواد غذایی خریده بود به لینا توضیح میدهد که با خرید تعداد بیشماری از این جعبهها، قادر به شرکت در مسابقه و برنده شدن جایزه در جهت سفرهای هوایی به مناطق زیبا و دور خواهد بود. لینا نقشه بسیار عجیب بری را به داستانی پیوند میدهد که الیزابت پیش از آن درباره بری به او گفته بود؛ وقتی که مدتها قبل بخاطر عصبانیت فراوان چکشی را به سمت در شیشهای پرتاب کرده بود. این حرف بری را به طور واضح ناراحت کرد و برای تخلیه خشم خود از لینا اجازه گرفت که به دستشویی برود. بری به محض ورود به دستشویی خشم و عصبانیت خود را خالی میکند و آینه و درهای چوبی توالت را از جا میکند. او گمان میکند که لینا با شناخت از این حادثه او را ترک کند.
اشتباه پیش رفتن سکانس قرار ملاقات معمولا یک امر غیرعادی در یک اثر سینمایی و تلویزیونی به حساب نمیآید ولی غالبا آشفتگی و کج خلقی باعث فروپاشی رابطه بین دو شخصیت میشود. در این سکانس بسیاری از معیارها تضعیف میشود، لینا بری را عصبانی میکند و بری به دستشویی میرود و آن جا را درب و داغون میکند (و همچنین دست خود را میبرد) و سپس از توسط مدیر رستوران به بیرون انداخته میشوند. هیچ کدام از این رفتارها جزو رفتارهای کمدی گل درشت به حساب نمیآید و این مسئله حتی رابطه آنها را به پایان نمیرساند. در عوض، این سکانس به عنوان یک اقرار درباره پیچیدگیهای جاذبه و گرفتاری عشق عمل میکند و باعث شکل گیری هدف نهایی فیلم میشود. این سکانس در فیلم Punch-Drunk Love در یک حدی مهم است زیرا به برقراری صمیمیت بین شخصیتها کمک بسزایی میکند. به نظر میرسد که پل توماس اندرسون علاقه دارد که با المانهای عجیب و غریب مخاطبان را مجذوب آثار خود کند که در آثاری چون «رشته خیال» (Phantom Thread) و «فساد ذاتی» (Inherent Vice) چنین المانهایی هم مشاهده کرده بودیم. در واقع پس از بیرون انداختن بری از رستوران، لینا بازوی بری را میگیرد و امیدوار است بری هم دست او را بگیرد. عصبانیت بری کاملا صادقانه، قابل لمس و آسیب پذیر است و لینا به این خصوصیات بری علاقه مند میشود. بری در این موقعیت احساس میکند که دیگر لازم نیست که خشم خود از لینا پنهان کند. پیوند آن دو بلافاصله در امتداد عشق و خشم قرار میگیرد. بنابراین این رابطه میتواند در سطحی بسیار قابل قبولتر و گستردهتر پایدار بماند.
در طول فیلم، اندرسون توجه خاصی به رنگها در هر قاب به ویژه استفاده آن در لباسها دارد. در سکانس قرار ملاقات، بری کت و شلوار آبی بر تن دارد که اکثر مواقع هم همین لباس بر تنش است و لینا هم لباس قرمز و روشن دارد که رنگ قرمز آن مشابه لباسی است که در سکانس ابتدایی در محل کار بری دیده بودیم. اندرسون کنتراست رنگ آبی و قرمز به طور قابل توجهی در این سکانس افزایش داده است. انتخاب رنگها و به کار گیری مولف گونه آن در فیلمها کار بسیار پیچیدهای است؛ معمولا میدانیم که رنگ آبی نشانه غم انگیز یا آرام بودن و رنگ قرمز به معنای خشم، عصبانیت و یا شهوت است.
به کارگیری رنگهای کم و غیرمنتظره برای هر شخصیت به ماهیت روابط آنها اثر میگذارد و به مخاطب اطمینان میدهد که این احساسات در هر یک از ما وجود دارد. اندرسون در فیلم سعی داشته که نشان دهد که رنگ آبی و قرمز به کار گرفته شده در فیلم هرگز به معنای غم انگیز بودن یا عصبانی بودن نیست. ترک اتاق برای هر عشق و خشم در خلق ارتباط عاشقانه واقع گرایانه بسیار مهم است و به همین دلیل سکانس قرار ملاقات فیلم Punch-Drunk Love به یادماندنی و منحصر به فرد است.
اندرسون اطمینان میدهد که صمیمیت و عشق باید در سطح تصویربرداری به طور قابل وضوح نمایان شود. به همین علت اندرسون در این سکانس از تکنیک کلاسیک Shot/Reverse Shot استفاده کرده است. شات یا ریورز شات زمانی صورت میگیرد که دو شخصیت به یکدیگر نگاه میکنند و در جهتهای متضادی از هم قرار دارند. بنابراین فیلمساز دوربینی را روی شانه هر شخصیت قرار میدهد. کارگردان میتواند بین تصاویر کات بدهد تا واکنش یا گفتگو را عمیقتر نمایش دهد. در سکانس قرار ملاقات، تکنیک شات/ریورز شات بیشتر کمی متمرکز است، بنابراین حدود یک سوم قاب از قسمت پشت سر شخصیت تصویر برداری شده است. این کار باعث شده که احساس کنیم که آن دو بیشتر از هرچیز به هم نزدیک تر هستند. مخاطب با تماشای این سکانس با چنین دیدگاه درونی باعث میشود که او اهداف موضوعی و روان پالشی اندرسون در فیلم را متوجه شود. نزدیکی که مخاطب در این سکانس تجربه کرده، با بخشی از ویژگی شخصیتی بری ارتباط برقرار میکند و خشم و عصبانیتش را بهتر درک میکند.
علاوه بر تقابل دوستی و صمیمیت بین شخصیت بری و لینا، مخاطب هم به گونهای احساس صمیمیت با شخصیت بری داشته باشد. به خصوص در آن پلان دستشویی که اندرسون از پشت و در زاویهای غیرمتعارف و بدون نشان دادن چهره کامل بری، رفتار خشمگینانه او را تصویر برداری میکند. این اولین باری است که مخاطب با لحن و احساسات بری همذات پنداری میکند. سندلر در این سکانس فوق العاده عمل میکند و لینا هم در بازگو کردن خاطره ناخوشایند بری آن قدر واقع گرایانه بیان میکند و تلاش دارد که خشم واضح وی را کاهش دهد. همذات پنداری مخاطب با احساسات شخصیت بری باعث میشود که عنصر دیگری از اندرسون برای مخاطب روشن شود که این عنصر به منجلاب رفتن شخصیت بری اشاره دارد. این سکانس به معنای حقیقی روان پالشی است که در اکثر فیلمهای اندرسون به این نشانه اشاره دارد و در این فیلم باعث میشود که مخاطب خود را جای شخصیت بری بگذارد تا غرایز و احساسات وی را بیشتر درک کند.
تماشای فیلم Punch-Drunk Love در هنگامی که عصبانی هستید مانند خودکشی است و دادن این فضا به مخاطب برای انتشار مقداری از این انرژی غیرمتعارف، نشانه کارگردانی هوشمندانه و عاطفی پل توماس اندرسون است. اندرسون فیلمی قدرتمند در مورد تاثیر خشم بر عشق در قرن بیست و یکم ساخته که پیدا کردن نمونههایی از آن بسیار کم است. فیلم Punch-Drunk Love نشان میدهد که روابط عاشقانه تنها با واکنش مثبت ایجاد نمیشود و سکانس قرار ملاقات به زیبایی این مضامین و همچنین زیباییهای ظریف فیلم را به نمایش میگذارد. Punch-Drunk Love نامه ای عاشقانه به عشاقانی است که دردهایی از جنس دردهای بری (با بازی عالی سندلر) دارند که با امیدی با رگه های سوررئال به آن میدهد که به زندگی خود رنگ و بوی تازه بخشند. این فیلم هرگز شما را ناامید میکند.
بخشی از متن سکانس برتر: فیلم Punch-Drunk Love از مقاله The Perfection of Punch-Drunk Love نوشته مارگارت پریریا از وبسایت Film School Rejects ترجمه شده است.