در این مقاله نگاهی مفصل به نکات و حقایق جالب مجموعه بازی The Last of Us انداختیم. با دنیای بازی و حقایق جالب آخرین ما همراه باشید.
در دو دههی گذشته، آثار ویدیوگیمی دچار دگرگونی و تاثیرپذیری شگرفی از سمت مدیومهای گوناگون شدند. یکی از این آثار درخشان که عناصر سینمایی را از نو در ویدیوگیم بازگو کرد، بازی The Last of Us استودیوی ناتی داگ (Naughty Dog) بود؛ اثری جانسوز و در عین حال دلنشین که ستایش منتقدان و مخاطبان را به همراه داشت. پیش از معرفی رسمی، این بازی دو سال تمام به صورت مخفیانه در حال ساخت بود که در مجموع ۴ سال طول کشید.
دنبالهی بازی The Last of Us یا همان The Last of Us Part II وقایع ۵ سال بعد از قسمت نخست را با جاهطلبی مطلق روایت میکند که این جاهطلبی منجر به نفرتپراکنی برخی از مخاطبان قسمت اول شد. نیل دراکمن به همراه هیلی گروس نویسندگی این قسمت را برعهده گرفتند و پروسه ساخت بازی در ۲۰۱۴ آغاز شد که با فاصلهی ۶ سال به پایان رسید. حال با دنیای بازی همراه باشید تا حقایق و نکات جالب مجموعه بازی The Last of Us را بررسی کنیم.
*توجه: مقالهی حقایق و نکات جالب سری بازی The Last of Us، بخش عظیمی از داستان مجموعه را فاش میکند.
پیدایش ایده، الهامات و زندگی شخصی
مستند Blue Planet شبکهی BBC الهامبخش نیل دراکمن در خلق بازی «آخرین ما» (The Last of Us) بود. در ایپزود جنگلها (Jungles) یک مورچه با خوردن قارچی سمی، تحت کنترل سم قرار میگرفت و پس از مرگ با ذرات قارچ سایر مورچهها را آلوده میکرد. البته ریشهی جهانسازی نیل دراکمن به سال ۲۰۰۴ برمیگردد. زمانی که دراکمن در دانشگاه کارنگی ملون به تحصیل در علوم کامپیوتر مشغول بود. او با الهام از ساختار گیمپلی بازیهای درخشان ICO فومیتو اوئدا و Resident Evil 4 جناب شینجی میکامی به دنبال آفرینش یک بازی آخرالزمانی زامبیمحور بود.
از طرفی ناتیداگ برای تعمقبخشی The Last of Us وقایع آنفلوانزای اسپانیایی ۱۹۱۸ را مورد تحقیق و بررسی قرار داد. همچنین خود نیل دراکمن در طول توسعهی بازی صاحب فرزند شد. دراکمن در مصاحبهای میگوید: «دخترم الهامبخش بسیاری از لحظات کلیدی بازی بود. به یکباره متوجه شدم که چقدر خانواده اهمیت دارد. فهمیدم که تا کجا و کی میتونم از دخترم حفاظت کنم. چیزهایی که تا قبل از اون بهش فکر نکرده بودم.»
نیل دراکمن در اولین روز کارگردانی The Last of Us دچار سردرد و اختلال بینایی شدیدی شد. روز بعد دراکمن در راه جراحی اضطراری چشم ناشی از عفونت بود. از طرفی فشار کاری در پروسه ساخت قسمت دوم بازی هم نقش قابل توجهی داشت و دراکمن را مجبور به روزهداری منقطع کرد.
جول و الی؛ تروی بیکر و اشلی جانسون
دو شخصیت اصلی که امروز به جول و الی نامیده میشوند، متفاوتتر از نسخه نهایی خود بودند. جول قرار بود یک افسر پلیس پیر باشد که حفاظت دختری را برعهده گیرد. با این حال پلیس پیر با مشکلاتی همچون عارضه قلبی دست و پنجه نرم میکند. در نتیجه بازیکن در شرایط مختلف کنترل دختر را در اختیار میگیرد. البته که بخشی از این ایدهی اولیه در دو بازی The Last of Us با کنترل جول و الی قرار گرفت.
همانطور که میدانیم رابطهی جول و الی هستهی مرکزی داستان The Last of Us است. همچنین به واسطهی دختر جول (سارا) این پیوند عمیق و تنگاتنگتر از همیشه به نظر میرسد، اما چنین چیزی از ابتدا وجود نداشت. اعضای ناتیداگ و نیل دراکمن میخواستند از همان آغاز الی را به عنوان دختر جول طراحی کنند، ولی ناتیداگ به دنبال یک روایت بلندپروازانه و شخصیتمحور بود. در نتیجه رابطهی جول و الی به همان شکلی که امروز میشناسیم تبدیل شد.
سری The Last of Us به حد عظیمی مدیون درخشش ستارگانی همچون تروی بیکر و اشلی جانسون دوستداشتنی است. تروی و اشلی در جهان واقعی تنها هفت سال اختلاف سنی دارند، در حالی که بازی The Last of Us آنها را با اختلاف ۳۵ ساله به نمایش میگذارد. تصور The Last of Us بدون اشلی جانسون و تروی بیکر سخت است، مگر نه؟
آنتاگونیست گمشده
شخصیت تس (Tess) یکی از شخصیتهای کلیدی بازی و خط داستانی جول بود، اما در ذهن نیل دراکمن چنین چیزی وجود نداشت. دراکمن در ابتدا شخصیت تس را برای آنتاگونیست اصلی بازی طراحی کرده بود. تس و گروهش میبایست جول و الی را برای یک سال مورد تعقیب قرار میدادند. در پیشنویسهای بازی ذکر شده که تس قرار بود اولین قربانی خشم الی باشد. چنین رویکردی به سان فیلمهای انتقاممحور استریوتایپ هالیوودی بود. با این حال دراکمن و اعضای استودیو، این پایانبندی را منطقی نمیدانستند و در نهایت تس به شخصیتی محترم و فداکار تبدیل شد.
موسیقی روحانگیز گوستاوو سانتائولایا
بیشک هویت بازیهای «آخرین ما» به نبوغ و تلاش مثالزدنی جناب گوستاوو سانتائولایا پیوند خورده است. هویتی که از جنس اندوه، درد، خشم، انتقام، خطر، معصومیت و امید شکل گرفت. نیل دراکمن صرفا مضمون و کلیت جهان The Last of Us را برای آقای سانتائولایا شرح داد و آزادی عمل ایجاد کرد. گوستاوو به دنبال خلق موسیقی بازی لست آف آس، از آلات موسیقی متفاوت در موقعیتهای گوناگون و خارج از چارچوب استفاده میکند. به طور مثال گوستاوو برخی از آهنگها را با گیتار، بانجو (Banjo) و چارانگو (Charango) در آشپزخانه و سرویس بهداشتی خانهاش ضبط کرده است!
ناگفته نماند که گوستاوو سانتائولایای آرژانتینی در بازی The Last of Us Part 2 حضور افتخاری دارد. پس از نوازش سگ توسط الی، بازیکن میتواند گوستاوو را در حال نواختن تِم بازی با بانجو ببیند. در سال ۲۰۱۸ و رویداد E3 آقای سانتائولایا مقدمهی آلبوم The Last of Us Part II را نواخت که از فراموشنشدنیترین لحظات تاریخ E3 است. از طرفی در همان شب اولین تریلر گیمپلی قسمت دوم لست آف آس برای طرفداران به نمایش درآمد که در نوع خود باشکوه و هیجانانگیز بود.
سوپرایزهای ناخوش
بازیهای The Last of Us همواره با موانع خاص و عجیبی روبرو شدند که در برخی از آنها خوششانس نبودند. پیش از ساخت قسمت اول لست آف آس، ناتیداگ به دو تیم مجزا برای The Last و Uncharted 3 تقسیم شد. گویی استودیو میخواست پیش از عرضهی «آنچارتد ۳» از The Last of Us رونمایی کند. با چنین تصوری، ناتیداگ در بازی Uncharted 3 ایستر اگ (Easter Egg) جالبی از جهان The Last قرار میدهد. در آغاز قسمت سوم Uncharted، میتوان روزنامهای با تیتر روبرو پیدا کرد: «دانشمندان در حال تلاش بیوقفه برای درک رفتار قارچهای سمی هستند.» این تیتر اشارهی واضحی به عفونت مغزی ناشی از قارچهای جهان The Last of Us دارد. خوشبختانه در آن زمان، این نکته مخفی از چشم بازیکنان دور ماند و قسمت نخست «آخرینِ ما» دو سال بعد از Uncharted 3 منتشر شد.
این بدشانسیها با قسمت دوم The Last of Us به اوج خود رسید و مرزهای جدیدی را فتح کرد. بازی TLoU2 گرفتار افشاگریهای شدیدی در سطح اینترنت، چند ماه پیش از عرضه شد که اساسیترین آسیبها از جانب افشاهای داستانی بود؛ اسپویلهای داستانی جنونآمیزی که تا امروز در هیچ مدیومی سابقه نداشته است. با پخش شدن این اطلاعات ترکیبی، تجربهی بسیاری از بازیکنان دستخوش تغییرات شدیدی قرار گرفت. این اتفاقات ناگوار خشم بسیاری از بازیکنان را برانگیخت و به حواشی بیشتری انجامید. به طوری که علیرغم نمرات درخشان بازی از سوی منتقدان، بازی به میانگین امتیاز ۳.۴/۱۰ در روز عرضه رسید. البته که مشخص بود تعداد بسیاری از این مخاطبان دروغین حتی بازی را هم تجربه نکردهاند. با این حال نیل دراکمن و تکتک اعضای ناتیداگ زیر فشار و جو سنگینی قرار داشتند که در نوع خود بیمانند بود.
جهان بدون انسان
سری بازی TLoU نیازمند جهان پسارستاخیزی، وحشی و بکر بود. جهانی که تاثیرات نبود انسان در آن شفاف باشد. ناتیداگ با توجه به کتاب «جهان بدون ما» (The World Without Us) به قلم آلن ویسمان، چشماندازهای بازی را ترسیم کرد. همچنین استودیو الهامات قابل توجهی از کتاب «پس از طوفان» (After the flood) عکاس کانادایی، رابرت پالیدوری گرفته است. البته که آثاری همانند فیلم ۲۸ Days Later، سریال و کمیک The Walking Dead در خلق محیطها و اتمسفر تاثیرگذار بودهاند.
زرافهها نقش بسیار مهمی در The Last of Us دارند که در غالب مواقع نماد کودکی و معصومیت هستند. در طول تجربهی «آخرین ما» بازیکن با نشانههای زیادی از زرافهها روبرو میشود. به طور مثال این نماد از مقدمه بازی، پشت در اتاق سارا (دختر جول) آغاز شده است و تا محتوای داستانی Left Behind ادامه پیدا میکند.
بیشک میانپردهی برخورد و نوازش زرافه توسط جول و الی را میتوان به عنوان یکی از ماندگارترین لحظات تاریخ ویدیوگیم یاد کرد، اما ایدهی اولیه متفاوتتر بود. در اسکریپت (Script) اصلی بازی قرار بود جول و الی با دستهای از گورخرها روبرو شوند که به اندازه کافی شاعرانه و احساسبراگیز نبود. ناتیداگ در نهایت زرافه را جایگزین گورخر کرد که تصمیم شایستهای است.
یکی از حقایق جالب سری بازی The Last of Us، ایدهی حیوانات بیمار بود. به طور مثال ناتیداگ قصد داشت که یک فیل بیمار را در بازی قرار دهد که برای بازیکنان کابوسآور و غیرمنطقی است. البته که این حیوانات راه به نسخه نهایی پیدا نکردند، اما شاید اجرای این ایده برای برخی از مخاطبان جذاب میشد.
آغاز و پایان آخرین ما؛ شروعی دوباره
بازی The Last of Us در ابتدا با دختر جول (سارا) شروع شده و با الی خاتمه مییابد. در شب سرنوشتساز مقدمه، جول و سارا سوار اتوموبیل شده و از شهر فرار میکنند که در نهایت اتوموبیل تصادف میکند. جول مجبور به حمل سارا به سمت منقطهی امن میشود و بوم! آنچه که نمیبایست اتفاق بیفتد، افتاد. سارا به دست یک سرباز تیر خورده و در آغوش جول جان میدهد.
در پایان بازی، الی که هوشیاری خود را از دست داده (یادآور سارای در حال مرگ) در آغوش جول از بیمارستان خارج میشود و درون اتوموبیل قرار میگیرد. پس از مدتی جول و الی از اتوموبیل پیاده شده و به سمت خانه حرکت میکنند. میدانید چه چیزی این ارتباط را جالبتر از همیشه میکند؟ وقتی انسانها به همدیگر رحم نمیکنند، دیگر چه انتظاری میتوان از یک مشت زامبی بیمنطق داشت؟ چه در آغاز و چه در پایان، رویارویی انسانها مسیر داستان را تعیین میکند.
نیل دراکمن در مصاحبهای بخشی از این حقیقت جالب را تایید میکند: «برای ایجاد تناسب، درک دقیق بازیکن و پردازش شخصیت جول از قصد بازی را با سارا شروع کردیم و با الی به پایان بردیم.» همچنین دراکمن از تفاوت ماهیت دو بازی میگوید: «قسمت نخست دربارهی عشق است، در حالی که قسمت دوم دربارهی نفرت.»
یکی از رویکردهای ظریف و حرفهای ویدیوگیم، طراحی یک تایتلاسکرین (Title Screen) معرکه است. بیشک سری بازی The Last of Us یکی از بهترین نمونهها به حساب میآید. در قسمت اول TLoU پس از تمام کردن بازی، چاقویی در کنار پنجره قرار میگیرد که نماد کنار گذاشتن مبارزه و اتفاقات «آخرین ما» است. از طرفی The Last of Us Part II با قایقی در میان هوایی خفه و مهآلود آغاز میشود. پس از پایان، آفتاب امید میتابد و انگار الی خاطرات خونین و عطش انتقامش را پشت سر گذاشته است.
پلیاستیشن، ناتیداگ و آنچارتد
از حقایق جالب The Last of Us را میتوان اشارات جذاب به کنسول PS3 و مجموعه آنچارتد برشمرد. در TLoU جول وارد یک بار ایرلندی به نام اوسالیوان (O’Sullivan) میشود. نام اوسالیوان مربوط به شخصیت ویکتور سالیوان، رفیق و مشاور نیتن دریک است.
بر هیچ مخاطب حقیقی ویدیوگیم پوشیده نیست که استودیوی ناتیداگ رابطهی تنگاتنگی با سونی و پلیاستیشن دارد. پس دور از انتظار هم نیست که با ایستر اگهای پلیاستیشنی روبرو شویم. در قسمت اول بازی، میتوان سه PS3 در زیر اتاق پذیرایی جول، زیرزمین دانشگاه و سومی در تعقیب و گریز دیوید و الی (فروشگاه) پیدا کرد. از طرفی در آغاز The Last of Us Part II میتوان PS3 دیگری در اتاق الی به همراه فرنچایز آنچارتد دید. البته که این گوشهای از اشارات کنسولی و استودیویی است.
بازیهای آنچارتد و لست آو آس حتی بازیگران مشترکی با هم دارند. تروی بیکر (جول) در فرنچایز آنچارتد «سم دریک» (برادر بزرگتر نِیتن) است. از طرفی نولان نورث (دیوید) در آنچارتد نقش «نیتن دریک» دوستداشتنی را بازی میکند.
«روزهای آینده» پشت درهای بسته
در ادامهی حقایق جالب The Last of Us به اجرای زندهی تروی بیکر (جول) و اشلی جانسون برمیگردیم. در جولای ۲۰۱۴ یک شب فوقالعاده و سرنوشتساز با حضور این دو بازیگر دوستداشتنی رقم خورد. کاتسین معروف «روزهای آینده» (Future Days) که جول برای الی مینوازد، اقتباسی از اجرای زندهی تروی و اشلی در آن شب طلایی است. این اجرا در پشت درهای بسته انجام شد و تنها حاضران رویداد از آن صحبت میکردند. همچنین فیلمنامهی این بخش کمی با مقدمهی قسمت دوم تفاوت داشت. گویی جول قرار بود وارد یک رابطهی عاشقانه شود و در مقدمه برای الی تعریف کند، اما این خط داستانی و بخشهای دیگری از مقدمه حذف شده است.
یکی از نکات جالب بازی The Last of Us، فیلمبرداری کاتسین نجات الی از بیمارستان است. در این کاتسین، تفنگ تروی بیکر (جول) هنگام گروگان گرفتن یکی از پرستارها به زمین میافتد و فیلمبرداری برای چند بار تکرار میشود. سپس دراکمن به بیکر میگوید: «هر اتفاقی که افتاد، فقط ادامه بده.» این جمله به نتیجهی خندهدار و جنونآمیزی منتهی میشود. تروی بیکر و مرل داندریج (مارلین) زیر آواز میزنند. البته که خود تروی بیکر در کنار بازیگری، خوانندکی هم میکند. بخش عجیب ماجرا لحظهی برداشتن الی از روی تخت و خواندن یک موسیقی تخیلی توسط بیکر است: «دان دان دان دان دان دان!» هرچند که ناتیداگ مجبور به تغییر این کاتسین شد و خروجی بازی چیز دیگری بود. با این حال میتوانید از این لینک به تماشای این پایانبندی دیوانهوار و عجیب بنشینید:
تماشای ویدیوی پایانبندی متفاوت The Last of Us
سایر حقایق جالب سری بازی The Last of Us
بخش پاییز قسمت نخست در اصل طولانیتر از خروجی بازی بود، اما به دلیل کمبود بودجه و زمان حذف شد. سپس در قالب محتوای داستانی اضافه Left Behind قرار گرفت.
الی علیرغم سن کمش در طول بازی اول بیشتر از هر شخصیت دیگری ناسزا گفته است! در مجموع او ۱۴۳ بار لعنت میفرستد.
در بیمارستان (پایان بازی) بازیکن میتواند یک جدول بینایی را مشاهده کند که بر روی آن نوشته: «بدو! تو نزدیکشی! خارج نشو!» (RUN YOU R NEARLY THERE DON’T QUIT)
نام خانوادگی جول میلر و الی ویلیامز در کتاب راهنمای ژاپنی بازی برای اولین بار کشف شد.
یکی از دلایل خلق The Last of Us توسط دراکمن این بود که او داستانسرایی آثار ویدیوگیمی آن زمان را تنبل و بیتفاوت میدانست.
قسمت دوم بازی در طرح اولیه طولانیتر بود. الی و ابی ۵ روز در اختیار داشتد، اما در پایان به ۳ روز محدود شد. همچنین الی قرار بود به جزیرهی آنها سفر کند که ناتی داگ این بخش را از نسخه نهایی برای پیوستگی داستان حذف کرد.