فیلم Blood Red Sky یادداشتی بر فیلم Blood Red Sky
در ۱۴۰۰/۰۸/۰۹ , 15:35:41

یادداشتی بر فیلم Blood Red Sky

0
در ۱۴۰۰/۰۸/۰۹ , 15:35:41

اجازه بدهید قبل از این که راجع به فیلم Blood Red Sky صحبت کنیم، به این نکته اشاره کنم که یکی از زیبایی‌های فیلم Blood Red Sky در غافلگیری آن نهفته است. من به عنوان بیننده هیچ تریلر یا مقاله‌ای از Blood Red Sky ندیده و نخوانده بودم و به شکل کاملا ناگهانی فیلم Blood Red Sky را دیدم و همین مورد باعث شد تا از تغییری که در روند فیلم شکل گرفت غافلگیر شده و همین موضوع باعث شد تا هیجان و لذت دیدن این فیلم برایم چند برابر شود. ما قصد نداریم هیچ گونه اسپویلی از این فیلم در این مقاله داشته باشیم اما با توجه به این که هسته اصلی فیلم به غافلگیری که ارائه می‌دهد ربط دارد لذا ذکر این نکته واجب بود. در ادامه با دنیای بازی و یادداشتی بر فیلم Blood Red Sky همراه باشید.

دانلود فیلم Blood Red Sky

هیچوقت خودم را یک منتقد سینما نمی‌دانم و مطالبی که در این زمینه می‌نویسم صرفا برداشت شخصی خودم و حسی که از فیلم می‌گیرم را در برمی‌گیرد لذا در همین قدم اول باید بگوییم که Blood Red Sky یک اثر بسیار زیبا و هیجان‌انگیز است که مدت‌ها بود در سینما نمونه آن را ندیده بودم. Blood Red Sky چند نکته خیلی مهم دارد که در قدم اول  برایم جالب و تاثیرگذار بود؛ این که فیلم یک اثر اروپایی است و به ندرت دیده‌ام که سینمای اروپا به همچین ژانری توجه داشته باشد. نکته دوم و مهم در این است که  فیلم آسمان خون سرخ در سه پرده روایت می‌شود که هر کدام به نوبه خود فیلم را به اوج می‌رسانند و در نهایت به زیبایی به پایان می‌رسانند.

همان‌طور که گفتیم فیلم Blood Red Sky در سه پرده نمایش داده می‌شود که نقطه اوج فیلم در پرده دوم و زمانی است که علت بیماری شخصیت اصلی داستان یعنی «نادیا» مشخص می‌شود. دقیقا همین‌جا فیلم ماهیت خودش را تغییر می‌دهد و من به عنوان بیننده که فکر می‌کردم با یک فیلم در سبک هواپیما ربایی و اکشن طرف بودم، شگفت زده شدم و دقیقا این جمله را به هنگام تماشای فیلم با خود گفتم: “نه مثل این که قضیه فرق کرد!” همین یک نکته به زیبایی تمام توسط فلش‌بک‌ها روایت می‌شود. کارگردان فیلم Blood Red Sky یعنی آقای Peter Thorwarth به زیبایی توانسته تا به هم پیوستن روایت داستان توسط فلش‌بک‌ها در داستان را به نقطه اوج برساند و همین مسیر را به خوبی تا انتهای فیلم ادامه می‌دهد. فیلم بعد از یک سوم ابتدایی خودش تغییر ژانر می‌دهد و وارد فاز ترس و وحشت می‌شود که در نوع خود جالب و هیجان انگیز است.

بررسی فیلم Blood Red Sky

Blood Red Sky از جمله فیلم‌هایی است که به صورت تک‌لوکیشنی روایت می‌شود و اکثر اوقات فیلم ما در داخل هواپیما هستیم. کارگردان به خوبی سعی کرده است تا از تمام امکانات و فضاهای هواپیما استفاده کند تا فیلم تکراری و خسته کننده نشود. نقطه اوج این موضوع زمانی است که تمام شخصیت‌های داخل هواپیما کم کم از اتفاقات ترسناک رخ داده در داخل هواپیما مطلع می‌شوند و به مرور وارد ماجرا می‌شوند. بعد از فیلم زیبای «قطار بوسان» این دومین فیلمی است که به خوبی توانسته حس کمک و همیاری مسافران را برای پیشبرد اهداف داستان به مخاطب منتقل کند.

خوشبختانه کارگردان به خوبی توانسته است از قابلیت‌های بازیگران استفاده کند و تقریبا می‌توان گفت همه بازیگران نقش خودشان را به خوبی بازی‌ کرده‌اند و مهم‌تر از همه بازی زیبای شخصیت نوجوان فیلم «Carl Anton Koch» در نقش الیاس است که باعث شده تا صحنه‌های احساسی و زیبایی بین او و مادرش نادیا شکل بگیرد که از جمله قسمت‌های زیبای فیلم به شمار می‌روند. البته برخی کارهای خودسر و بچه گانه از الیاس در طول فیلم میبینیم که تا حدودی می‌توان به خاطر گذشته‌ای که او داشته است و رنج هایی که کشیده است از این موارد ناچیز چشم پوشی کرد.

بازیگران فیلم Blood Red Sky

حس تعلیق و وحشت به خوبی از ابتدا تا انتهای فیلم زنده و پابرجا است و اصلا افت نمی‌کند. لحظاتی در آسمان خون سرخ وجود دارد که مخاطب بین انتخاب خوب و بد بودن باید یکی را انتخاب کند و شاید کارگردان بهترین کمک را به بیننده برای چنینلحظه‌ای می‌کند. فیلم بیشتر تمرکز خود را روی روابط بین نادیا و الیاس گذاشته است و در همین مورد هم موفق ظاهر شده است. چگونگی زندگی نادیا که به یک خون‌آشام تبدیل شده است و پسرش الیاس نه تنها ترسناک است بلکه اندوه حاصل از این رشته از احساسات در انتهای فیلم توسط الیاس خاتمه پیدا می‌کند.

فیلم Blood Red Sky

شخصیت‌های منفی با این که اقدام به هواپیما ربایی می‌کنند اما یک بار دیگر باید در نقش یک خون‌آشام در مقابل شخصیت‌های مثبت قرار بگیرند که همین مورد نبرد بین نور و تاریکی را به زیبایی در Blood Red Sky نشان می‌دهد بطور مثال نور و تاریکی، لوکیشن‌هایی که سایه در آنها حرف اول را می‌زند و کارگردان به زیبایی توانسته است از این موقعیت‌ها استفاده کند. زیبایترین قسمت فیلم هم زمانی است که نور فی مابین الیاس و نادیا قرار می‌گیرد و دیگر این خون است که دارد روی احساسات پا می‌گذارد و اشک‌های الیاس و تقلای بیشتر نادیا تصاویری زیبا خلق می‌کنند. با وجود این که کارگردان سعی کرده است در انتهای فیلم، داستان را خیلی سریع تمام کند و برخی اتفاقات رخ داده آنچنان قابل قبول نیستند اما حتی در این شرایط هم رابطه‌ای که بین الیاس و نادیا و بیننده شکل گرفته است به خوبی پابرجاست و با این که فیلم صرفا یک اثر ترسناک اکشن را ارائه می‌دهد اما شخصیت‌های آن می‌توانند تا مدت‌ها در خاطر بیننده باقی بمانند.

حامد محمدپور

من قهرمان نیستم، نبودم و نخواهم بود، من فقط یک قاتل پیر هستم که برای انجام کارهای کثیف استخدام میشم.

نتفلیکس (Netflix)
مقالات بازی

دیدگاهتان را بنویسید

مقالات بازی

بیشتر

چند رسانه ای

بیشتر