بهترین بازی های سری Assassin’s Creed | فهرست ۱۵ عنوان برتر
بهترین بازی های سری Assassin’s Creed: فرنچایز Assassin’s Creed از زمان عرضهی اولین بازی خود در سال ۲۰۰۷ به دلیل برخوردار بودن از یک هویت خاص بسیار مورد توجه قرار گرفت و توانست تا به خوبی هر چه تمامتر، طرفداران سری Prince of Persia را وارد یک مجموعهی مدرنتر اما جذابتر کند. این هویت خاص از عناصری چون داستانگویی عمیق، درگیرکننده و جذاب، گیمپلی مخفیکاری با آزادی عمل بالا توام با اکشن قابل توجه، سیستم پارکور که امضای این فرنچایز است و البته اتمسفر خاص خود در هر قسمت، بسیار مورد توجه قرار گرفت. در ادامه با فهرست ۱۵ عنوان بهترین بازی های سری Assassin’s Creed همراه بخش مقالات بازی وبسایت ما باشید.
فهرست ۱۵ عنوان برتر سری بازی Assassin’s Creed
مقدمه
اتمسفر خاص یک Assassin’s Creed شامل موسیقی متن منحصربهفرد خود و گرافیک هنری بینظیر و وفادار به دوران تاریخی مورد نظر است و در مجموع، آنچه که با عنوان ریشههای سری شناخته میشود، از تمام موارد گفته شده نشأت میگیرد و در رتبه بندی بازی های Assassin’s Creed کارساز خواهد بود.
در جدیدترین قسمت از سری مقالات چند برتر با عنوان بهترین بازی های سری Assassin’s Creed قصد داریم تا به رتبهبندی عناوین فرنچایز محبوب Assassin’s Creed بپردازیم. اما پیش از شروع رده بندی برترین بازی های اساسینز، به نکات زیر توجه داشته باشید:
- ملاک نویسنده برای رتبهبندی بازیهای مجموعه، پایبندی هر چه بیشتر هر بازی به ریشههای سری در عین ارائهی یک تجربهی استاندارد و روان است.
- در این رتبهبندی به طور کامل از DLCهای معروف سری، نسخههای موبایلی و کنسولهای دستی چشمپوشی شده و تمام تمرکز ما برای مقایسه میان عناوین شناختهشدهی سری است.
با دنیای بازی همراه باشید:
۱۵- Assassin’s Creed Rogue
Assassin’s Creed Rogue درست همزمان با بازی Unity عرضه شد که برخلاف تصورات از استقبال بیشتری توسط طرفداران روبرو شد؛ این بازی برخلاف یونیتی برای نسل هفتم کنسولها عرضه شد. Assassin’s Creed Rogue داستان یک اساسین به نام Shay Patrick Cormac را روایت میکند که پس از رخداد وقایعی در جهت اساسین بودن او، خائن بودن سایر اعضای انجمن برادری و کشته شدن جمعیت زیادی از مردم، تصمیم میگیرد تا اساسین بودن را رها کند و به حزب تمپلارها بپیوندد. این پیچش داستانی یکی از غیرمنتظرهترین پیچشهای داستان در فرنچایز است که بازیکن را به خوبی با خود همراه میسازد. اما در ادامه باید به سراغ بخش گیمپلی برویم.
گیمپلی بازی با کمترین شباهت ممکن نسبت به گیمپلی بازی Black Flag پیاده سازی شده و در عمل، نوآوری خاصی در اختیار بازیکن قرار نمیدهد. نبردهای دریایی با همان کیفیت پیادهسازی شده و تنها بخش Naval Battle که با استفاده از کشتیهای تصرف شده خواهید توانست تا در سطح دنیا مناطق مختلفی را تصرف کنید یک جنبهی اعتیادآور به بازی اضافه کرده است. گرافیک بصری بازی به سبک مناطق سردسیر پیاده سازی شده که چشمنواز است.
در نهایت، Rogue به جز داستان پیچیده و جذابش دیگر حرفی برای گفتن ندارد، اما لیست بهترین بازی های سری Assassin’s Creed همچنان توصیه میکند که به خاطر همان داستان جذاب از روند تکراری مراحل بازی صرف نظر کنید و به تجربهی بازی بپردازید.
Shay Patrick Cormac
سختترین انتخابهای زندگی، آنهایی هستند که شما را مجبور میکنند اصول اخلاقیتان را زیر سوال ببرید.
در دنیای بازی بخوانید: بررسی بازی Assassin’s Creed Mirage
Assassin’s Creed Mirage -14
بد نیست تا یادی از اساسینز کرید میراژ کنیم؛ عنوانی که در درجهی نخست یک بغداد بسیار زنده و شلوغ در کنار ساختمانهای نزدیک به هم که اساس پارکور روان بازی را تشکیل میدادند را به تصویر کشید. مسلما این دو مورد غافلگیرانهترین مواردی بودند که در بازی رویت شد، چرا که داستان بازی کمفروغ بود و شخصیتها (حتی با وجود آشنایی قبلی با بسیم در عنوان والهالا) اغلب فراموش شدنی بودند. داستان تنها توانسته بود تا با وام گرفتن از چهره جدید فرقهی قاتلان در بغداد و نفوذ بالای آنها، بازیکن را مجاب به پیگیری خط داستانی نماید.
گیمپلی اثر فاقد هرگونه المانهای خلاقانه نسبت بوده و هوش مصنوعی دشمن همچنان رقتانگیز عمل میکند که در فاز مخفیکاری بازی بسیار مشهود است. اما بد نیست بدانید که این بازی برای طرفداران تشنهی ریشههای سری حکم یک هوای تازه را داشت و محدودیت بارز محتوا نسبت به سهگانهی اخیر نقشآفرینی سری توانست تا تجلی احساس منفی هواداران نسبت به نقشهی وسیع و بیدر و پیکر تریلوژی قبلی باشد. در هر صورت، تجربهی میراژ به هیچوجه خالی از لطف نیست و برای مرور خاطرات خود هم که شده میتوانید غرق زرق و برق بازی شوید.
راهنمای بازی Assassin’s Creed Mirage
۱۳- Assassin’s Creed Valhalla
اگر بخواهم راحت بگوییم، باید اعلام کنم که بازی Assassin’s Creed Valhalla متاسفانه یک اساسینز کرید واقعی نیست و شاهد بیشترین فاصله میان این عنوان و سایر عناوین وفادار سری بودیم. والهالا همچون سایر بازیهای فرنچایز در بازسازی یک اتمسفر بسیار نزدیک به واقعیت از دورهی تاریخی خود یعنی وایکنیگها مورد ستایش زیادی قرار گرفت؛پوشش مبارزان و دشمنان آنها، معماری سازهها و البته موسیقی متن بینظیر آن در کنار تلاش برای تعریف یک داستان حماسی از جمله اتفاقات مثبت این اثر بود.
اما اتفاق منفیتر بازی برای یک هوادار وفادار، گسترش بیش از پیش مبارزات و عظیمتر شدن آنها در کنار کاهش تمرکز روی ایجاد نوآوری در عناصر مخفیکاری بازی و قدم برداشتن در همان مسیر ژانر نقشآفرینی باعث شد تا کمپانی یوبیسافت در مقابل بازخوردهای منفی طرفداران کوتاه بیاید و نوید ساخت یک بازی از کاراکتر بسیم که اتفاقا در دنیای نورث نیز حضور داشته را بدهد.
در دنیای بازی بخوانید: خشن ترین بازی های سری مورتال کامبت
اما در کنار موارد بالا، گسترش وسعت مقیاس بازی و تعدد بسیار بالای ماموریتهای اصلی و فرعی منجر به تجربهی محتواهای تکراری و فاقد هرگونه تنوع برای مخاطبان شد. توسعه دهندگان حتی دیگر مانند عنوان قبلی یعنی آدیسی تلاشی برای بهبود کلیت بازی از جمله در این بخش نکرده بودند و همان ساختار سابق بدون تغییر خاصی برای والهالا به کار گرفته شد. طراحی محیطی بازی عملا پارکور را خارج از اولویت یک بازیکن قرار داده بود و اغلب در نبردها و مناطق مختلف لزومی به استفاده از این سیستم نمیشد.
هرچند والهالا تلاش کرده بود تا در بخش داستانی روی انجمن برادری Hidden Ones تمرکز ویژهای داشته باشد اما در کل، حضور یا عدم حضور آن کمکی به القای فضای یک اساسینز کرید نمیکند.
Eivor
آنها فکر میکنند ما وحشی هستیم، پس ناامیدشان نکنید!
بهترین بازی های سری Assassin’s Creed: رتبه ۱۲- Assassin’s Creed III
Assassin’s Creed III درست یک ناامیدی بزرگ در دوران اوج فرنچایز شناخته میشود که در کنار مشکلات فنی قابل توجه خود، یک پروتاگونیست تکبعدی و بدون پردازش قابل توجه پیش روی مخاطب قرار میدهد. این دو موضوع باعث شدند تا Assassin’s Creed III به سرعت فراموش شود؛ ناگفته نماند که حضوری محوری انقلاب آمریکا در داستان و اتمسفر بازی و نزدیکی هویت قهرمان آن به بومیان منطقه و آزادیخواهان، باعث شد تا بازی به عنوان یک پروپگاندای نسبی شناخته شود که البته به مرور زمان و با تغییر نظر منتقدین، بازی از این اتهام دور شد.
اما باید از پرداخت ضعیف قهرمان بازی یعنی Connor Kenway گفت؛ کانر اصولا یک قهرمان تکبعدی است که گوشهگیری را ترجیح داده و در جریان داستان نیز تلاش بر رسیدن به هدف خود دارد و هیچ اثری یک شخصیت انسانی که مرور تغییراتی به خود میبیند نیست و به همین دلیل، مخاطبی که پیشتر، الطائر و اتزیو را دیده نمیتواند با او ارتباط برقرار نماید. اما در مقابل او، شاهد یک آنتاگونیست جذاب و پویا با نام Haytham E. Kenway بودیم که به خوبی هر چه تمامتر، بازیکن را با دوررویی خود همراه میسازد و پس از دورهای وانمود کردن به عدالت خواهی، ناگهان به یک آنتاگونیست خطرناک تبدیل میشود.
دردها و مصائب بردهداری به وضوح تمام در بازی نشان داده شده اما روایت داستان نمیتواند در این فضا به خوبی مخاطب را با خود همراه سازد و در مواقعی، او را خسته میکند. Assassin’s Creed III در بهبود سیستم پارکور و استفاده از درختان برای اولین بار در این سیستم بسیار مورد توجه است اما از سوی دیگر، مخاطبان از کنترل بد بازی گلایهمند بودند و نمیتوانستند لذت کافی را از حرکات پارکور ببرند.
ایمان داشتن به چیزی بهتر از هیچ است.
Connor Kenway
۱۱- Assassin’s Creed Chronicles: Russia
Assassin’s Creed Chronicles: Russia یکی دیگر از سه بازی حاضر در سهگانهی Chronicles است که با قاطعیت تمام به عنوان مدرنترین Assassin’s Creed ساخته شده شناخته میشود. بازی، شما را در نقش نیکولای اورلوف قرار میدهد که درست پس از انقلاب اکتبر سال ۱۹۱۷ و روی کار آمدن نظام کمونیستی و نامگذاری شوروی برای کشور، قصد دارد تا حضور در فرقهی برادری را کنار بگذارد، اما متوجه میشود که آناستازیا، کوچکترین دختر تزار زنده است و در آخرین ماموریت خود، برای نجات وی اقدام میکند.
داستانگویی بازی بسیار جذاب صورت میگیرد و بازیکن را همراه قهرمان کاریزماتیک خود برای تجربهی بازی میکند؛ اما برخی نسبت به مخفیکاری خطی و نبود خلاقیت چندان در طراحی مراحل، آن را به عنوان یک اسپینآف ضعیف شناختند و برچسب متای ۶۲ را روانهی آن کردند. این سلیقهی مخاطب است که بتواند با یک بازی ساید اسکرولینگ خطی از جنس اساسینز کرید ارتباط بگیرد یا خیر، اما توصیهی نویسنده تجربهی بازی بدون قید و شرط است؛ چرا که ضمن پایبندی به اغلب ریشهها، بازیکن را از تجربهی خود ناامید نمیسازد.
۱۰- Assassin’s Creed Chronicles: China
Assassin’s Creed Chronicles: China مورد احترامترین بازی این تریلوژی زیبا و هنرمندانه است. Shao Jun یک بانوی شرقی است که وارد پیوند فرقهی قاتلان شده و تحت آموزش اتزیوی افسانهای قرار گرفه است. او وارد یک نبرد تمامعیار با تمپلارهای نفوذ کرده در چین میشود و در نهایت، به دنبال مجازات پادشاه بیلیاقتی است که روح خود را به این تمپلارها فروخته است. این بازی همانند دو بازی قبلی سهگانه، از عناصر پلتفرمینگ، اکشن و مخفیکاری بهره میبرد که توام با یک گرافیک بصری بسیار زیبا و هنرمندانه، خود را مانند سایر عناوین فرنچایز، باارزش و قابل احترام نشان میدهد.
از جمله دلایلی که بازی صاحب متای ۶۹ شد و هواداران نیز بازی را چندان به رسمیت نشناختند، نبود نوآوری قابل توجهی در گیمپلی، روند خطی مراحل و عدم حضور اتمسفر کاوشهای محیطی برای گشت و گذار در فضای بازی است. هرچند که منتقدان، این بازی را با توجه به ریشههای یک اساسینز کرید اصیل نقد کرده و از چشمان خود دور نگه داشتند اما به عقیدهی نویسنده، متای ۶۹ به هیچوجه قابل اعتنا نیست و تجربهی بازی شدیدا به تمامی هواداران فرنچایز پیشنهاد میشود؛ در یک کلمه، Assassin’s Creed Chronicles: China یک اساسینز کرید است!
خبر مرتبط: اندازه نقشه بازی Assassin’s Creed Mirage حدودا اندازه بازی Assassin’s Creed Revelations است
بهترین بازی های سری Assassin’s Creed: رتبه ۹- Assassin’s Creed Unity
بازی Assassin’s Creed Unity در جریان انقلاب فرانسه روایت میشود و کنترل یک اساسین به نام Arno Victor Dorian را در اختیار بازیکن قرار میدهد. در وهلهی اول، چیزی که باعث شد تا نارضایتی اغلب طرفداران به سوی کمپانی یوبیسافت روانه شود، باگ و گلیجهای فراوان و البته گرافیک بسیار ضعیف بازی بود که به دلیل گسترش قابل توجه مقیاس بازی از جمله تعدد بالای NPC ها رخ داده بود. توسعه دهندگان با عدم رفع مشکلات فنی بازی در اوایل انتشار اثر، در عمل باعث شکست قطعی Unity در جذب مخاطب شدند.
علیرغم تلاش توسعه دهندگان و بهبود اغلب ایرادات بازی اما شکست بازی قطعی شده بود و دیگر مورد توجه قرار نگرفت. همچنین هواداران به دلیل روایت داستان بازی در خلال انقلاب فرانسه، منتظر بودند تا یک داستان جذابتر و البته عظیم را شاهد باشند که نویسندگان، سوژهی مرکزی داستان را براساس تلاش کاراکتر اصلی بازی برای یافتن قاتل ارباب خود و افشای هویت برخی از افراد حاضر در انقلاب فرانسه قرار داده بودند که به عقیدهی طرفداران، چندان سوژهی درگیر کنندهای به شمار نمیرفت.
اما باید به پازلهای بازی اشاره داشت که جذابیت بیشتری برای حل شدن پیدا کرده بودند و طراحی قابل قبولی داشتند. سیستم پارکور یونیتی بهبودهای جالب توجهی داشت و بازیکنان را برای انتقال میان نقاط مختلف هیجانزده و سرگرم میکرد. سیستم ترور افراد نیز به عقیدهی بسیاری به پختگی قابل توجهی رسیده بود و میتوانست تا مخفیکاری آزادانهی بازیکن را به یک نتیجهی دلخواه منتهی کند.
به دلم تکیه کردم تا خِرَد را بشناسم و جنون و حماقت را درک کنم. میفهمم که [این کار] چنان تعقیب باد [بیهوده] بود، زیرا در خرد، اندوه فراوان است و هر که بر خردش افزوده شود اندوهش نیز فزونی مییابد.
Al Mualim
بهترین بازی های سری Assassin’s Creed: رتبه ۸- Assassin’s Creed
در میانهی لیست به آغاز مسیر فرنچایز میرسیم؛ Assassin’s Creed! این عنوان، حاصل اولین تلاش کمپانی یوبیسافت برای آغاز مسیر الطائر بن لا احد به عنوان یک عضو فرقهی برادری حشاشین بود که علیرغم دریافت متای ۸۰، توانست تا با گیمپلی جذاب خود که تمرکز بالایی روی فاز مخفیکاری داشت، ارائهی یک دنیای نسبتا بزرگ و البته گرافیک خاص بصری خود مخاطب را به خوبی جذب کند. داستانسرایی بینظیر بازی برای سفر در زمان و سواستفاده از وقایع رخ دادهی تاریخی که در خاطرات دزموند مایلز ثبت شده، بازیکن را بیش از پیش ترغیب به ادامهی تجربهی بازی میکند.
این نکته نیز جالب توجه است که گیمپلی بازی از جمله سیستم پارکور به روانی بازیهای جدید فرنچایز اجرا نمیشود و اندکی تجربهی بازی برای مخاطب امروزی میتواند دشوار و البته خسته کننده جلوه کند. تکراری شدن روند بازی پس از مدتی و همچنین طراحی یکنواخت کوئستهای جانبی نیز از جمله امتیازات منفی Assassin’s Creed بودند، اما یوبیسافت نشان داد که مسیر مجموعه را به درستی ترسیم کرده و هویت آن را به شکل خوبی، مستقل تعریف کرده است. در مجموع، بازگشت به اولین بازی فرنچایز تنها برای دیدار با دزموند مایلز و الطائر بن لا احد میتواند جذاب جلوه کند و مخاطب را از چگونگی آغاز داستانهای قاتلین آگاه سازد.
الطائر
چگونه میتوانم از تنها زندگیای که تاکنون شناختهام، پشیمان باشم؟
۷- Assassin’s Creed Revelations
کمپانی یوبیسافت، در حالی یکی از کمفروغترین تلاشهای خود را در Revelations پیاده سازی کرد که مخاطب به شوق پایان داستان دو پروتاگونیست محبوب سری یعنی الطائر و اتزیو توام با یک گیمپلی جذابتر و خلاقانهتر از قبل به تجربهی بازی میپردازد اما در عمل چیزی جز یک گیمپلی بدون تکراری و بدون هیچگونه تغییر و بهبود مشاهده میکند. Revelations تمرکز خود را به طور کامل روی طراحی یک داستان درگیر کننده و روایت جذاب آن میگذارد که طبق انتظار، به طور کامل موفق میشود.
داستان بازی حول اتزیوی پیر شده میگذرد که باید برای پیدا کردن پنج کلید مورد نیاز برای باز کردن کتابخانهی الطائر، جد خود وارد تلاشهای طولانیمدتی میشود و در این مسیر، به مناطقی چون قسطنطنیه سفر میکند. شخصیتپردازی اتزیو در سنین بالا بسیار عالی انجام شده و پختگی او را در مسیر زندگی و کشفهایش به خوبی نشان داده است. اتمسفر بازی، گیرا طراحی شده و مناطق مسلماننشین را قابل قبول نشان میدهد.
در نهایت، Revelations بیش از این حرفی برای گفتن ندارد؛ یادمان نرود که بازی یک حالت شبیه به دفاع از قلعه که Den Defense داشت که در آن، اتزیو به همراه نیروهای جدیدش باید در مقابل هجوم تمپلارها از موضع خود دفاع میکرد که به عقیدهی بسیاری یک مینیگیم بدون پرداخت درست بوده و تجربهای احمقانه در اختیار پلیر قرار میدهد.
الطائر
هیچ افتخاری بالاتر از جنگیدن برای یافتن حقیقت نیست.
۶- Assassin’s Creed Odyssey
به رتبهی ششم از ۱۵ بازی برتر فرنچایز Assassin’s Creed رسیدیم؛ Assassin’s Creed Odyssey پس از عرضهی Origins، عملا انتظارات را برای تکامل فرمول جدیدی سری در بازی دوم بالا برد و توقعات طرفداران درست مانند Assassin’s Creed 2 به مرز قابل توجهی رسید. Odyssey یک دستاورد اساسی نبود، اما برای بهبود آنچیزی که از بازی قبلی دیده بودیم یک اثر قابل توجه محسوب میشد. بازی در دوران یونان باستان روایت میشد و به ریشههای یک خیانت بزرگ که موجب شد تا کاراکتر اصلی از خانوادهی خود دور شود می پرداخت.
در ادامه، قهرمان بازی به قدرت پنهان زمان خود یعنی فرقهی Kosmos رسید و تلاش کرد تا با قرار گرفتن در یکی از دو جبههی آتنیها یا اسپارتانها این فرقهی منفور را از میان بردارد. عنوان مذکور سیستم مبارزات عمیقتری در مقایسه با بازی قبلی ارائه داد و در عین حال، مخفیکاری همیشگی دنیای مجموعه را با همان المانهای همیشگی اما متناسب با دوران زمانی باستان همسانسازی کرد. لوکیشنهای شهری بازی بسیار زیبا، پرجزییات و متناسب با سیستم پارکور سری است و تلاش بازیکن برای گشت و گذار در نقشهی وسیع بازی و البته حضور در نبردهای دریایی و امکان افزایش توان کشتیها نیز از جمله بخشهای پرجزییات این بازی بود.
خبر مرتبط: بازی Assassin’s Creed Mirage برای آیفون ۱۵ پرو منتشر میشود
المانهای نقشآفرینی پررنگتر از همیشه حضور داشتند که همزمان برای طرفداران این ژانر یک اتفاق مثبت و برای طرفداران قدیمی سری که به دنبال یک اثر با مقیاس کوچکتر بودند یک امتیاز منفی به شمار میرفت. البته توسعهدهندگان با ایجاد محتواهای جانبی به میزان قابل توجه که در مواقعی حس تکراری بودن را القا میکردند توانستند تا اثری با عمق کافی تحویل مخاطب دهد. همچنین سیستم بدنامی برای اولین بار حضور پیدا کرد که باعث میشود تا بازیکن فعالیتهای مجرمانهی خود را کنترل کند.
Kassandra
نظم، هرج و مرج؛ هر کدام اگر به تنهایی حاکم شوند جهان بمیرد.
بهترین بازی های سری Assassin’s Creed: رتبه ۵- Assassin’s Creed Syndicate
Syndicate به عنوان آخرین بازی سری پیش از ورود به عصر نقشآفرینی فرنچایز عرضه شد که مورد کملطفی هواداران قرار گرفت و به اندازهی آنچه که در درون خود داشت مورد استقبال واقع نشد. Syndicate در دوران صنعتی انگستان جریان داشت و گیمپلی آن براساس فعالیتهای یک خواهر و برادر دوقلو به نام Jacob و Evie Frye بنا شده بود که برای اولین بار، این امکان را به مخاطب میداد تا هر زمان که تشخیص میدهد میان کاراکترها سوییچ کند و بازی را با او ادامه دهد؛ شخصیت مذکر برای انجام ماموریتها به شکل مخفیکاری و کاراکتر مونث به شکل اکشن ایجاد شدهاند.
سندیکیت در عمل هیچ غافلگیری جدیدی در بخش گیمپلی نداشت و تنها آمده بود تا همان گیمپلی تکامل یافتهی قبلی، بازیکن را وارد کوئستهای جذاب فرعی، مینیگیمهای چون به آشوب کشیدن شهر با کالسکهها و مسابقه دادن با آنها و همچنین حل معماها با کمک گرفتن از رماننویس مشهور یعنی چارلز دیکنز و البته دریافت ابزارهای جدید از الکساندر گراهام بل معروف کند.
سندیکیت یک سیستم پارکور فوق تکامل یافته و نمایشی را در اختیار بازیکن قرار میدهد که حتی در برخی از عناوین جدیدتر فرنچایز نیز به ندرت اثری از آن دیده میشود؛ حضور زیپلاینها و البته Grappling Hookها برای جابجایی میان مکانهای مختلف بخشی دیگر از جذابیت بیپایان گشت و گذار کاراکتر در محیط چشمنواز لندن است.
در دنیای بازی بخوانید: بررسی بازی Prince of Persia: The Lost Crown
سیستم مبارزات هرچند پس از مدتی، عمق خود را از دست میدهد و بخش مخفیکاری نیز به دلیل نداشتن نوآوری خاص نمیتواند یک بازیکن وفادار به مجموعه را از خود راضی نگه دارد اما باید پذیرفت که اکنون پس از دور شدن از سالهای شلوغ فرنچایز و رفع مشکلات فنی، امروز Syndicate یک عنوان کاملا شایسته و سرگرم کننده برای تجربه است.
Jacob Frye
نقشه فرار؟ وقتی دیگر کسی باقی نمانده از در اصلی خارج شو.
۴- Assassin’s Creed IV: Black Flag
یوبیسافت در دوران ابتدایی فرنچایز عادت داشت تا با عرضهی هر اساسینز کرید جدید، یک بخش نو و جذاب پیش روی مخاطب هاردکور قرار دهد که تجربهی او را به طرز شگفتانگیزی جذاب میساخت؛ این بخش جدید شامل چند مکانیک تازه، نمایشیتر کردن حرکات پارکور یا حتی قسمت فوقالعادهی نبردهای دریایی به شمار میرفت. بازی به طور رسمی و با وام گرفتن بخش نبردهای دریایی از Assassin’s Creed 3 و ارتقای آن به جذابترین شکل ممکن، بازیکن را درگیر ساعتها محتوای جذاب میکرد که در کنار محتوای همیشگی سری از جمله ترور افراد دشمن و ماموریتهای اصلی و فرعی مخفیکاری، بازیکن را جذب خود میکرد.
باید به پیادهسازی جذاب نبرد میان کشتیها و آزادی در حمله به هر نوع کشتی حاضر در دریا و البته نبردهای جذاب میان پرسنل هر کشتی یا یکدیگر، شکار حیوانات وحشی برای اولین بار، قرار دادن محتوای اکتشاف گنج که گشت و گذار در نقشه را به باارزشترین نقطهی خود میرساند، بهبود سیستم نبردهای تن به تن و البته حضور یک ضدقهرمان جذاب به نام Edward Kenway و البته بهبود گرافیک بصری و زیبا به تصویر کشیدن محیطهای ساحلی اشاره کنیم. نبرد کشتیها باعث شده بود تا حضور بازیکن در محیطهای بستهی شهری و انجام حرکات پارکور و البته کشتن دشمنان در یک سیستم ترور بهبود یافته، تکراری نشود.
اما باید پذیرفت که داستان بازی در مقایسه با عناوین قبلی ضعیف بود و اگر بخش جنگ کشتیها وجود نمیداشت باید خیلی زود با این اثر خداحافظی میکردیم؛ چیزی که سازندگان در داستان به آن پرداخته بودند نتوانسته بود تا جدال میان ادوارد و Torres را با انگیزهها و پیشزمینههای قابل توجهی به تصویر بکشد و مخاطب را مانند همیشه به داستانسرایی مجموعه دلخوش کند.
Edward Kenway
یک ایده تنها ممکن است که آغاز خرد [در انسان] باشد و شکل نهایی آن نباشد.
۳- Assassin’s Creed Brotherhood
Brotherhood به عنوان دومین بازی از داستان زندگی اتزیو عرضه شد تا ماجراهای بیشتری از خصومتهای شخصی وی با قاتلان مختلف روایت کند. بازی به خوبی هر چه تمامتر، گیمپلی بازی قبلی را در هر دو فاز اکشن و مخفیکاری بهینه کرده و بهبود میدهد و اینبار، بازیکن با یک سیستم مبارزات عمیقتر و البته کمنقص وارد نبردهای رو در رو با دشمن میشود. با وجود آنتاگونیست جذاب و پرداخته شدهای چون Cesar Borgia و تقابل او با اتزیو اما داستان بازی نتوانست تا جذابیتی به اندازهی جذابیت عنوان قبلی خود داشته باشد و طرفداران را راضی نماید؛ داستان در مجموع، جزییتر و به دنبال توسعهی سرگذشت اتزیو بود و پتانسیل بیشتری برای پرداخت نداشت.
اما سازندگان از گسترش جنبههای مختلف چشمپوشی نکرده بودند و تا حد امکان به گسترش مقیاس فعالیتها و گشتوگذارهای کاراکتر اصلی پرداختند. کافیست فقط یکبار بازی را تجربه کنید تا هرلحظه برای استفاده از یک اختراع عجیب و غریب لئوناردو داوینچی هیجانزده باشید یا برای گسترش انجمن برادری خود، تلاش بیوقفهای برای استخدام اساسینهای بیشتر به کار بگیرید. سری ماموریتهای فرعی بازی که با حضور معشوقهی اتزیو یعنی Cristina Vespucci انجام میشدند هنوز به عقیدهی بسیاری از طرفداران، از جمله جذابترین Side Questهای سری بودند.
سیستم پارکور، بهبود قابل توجهی نسبت به دو عنوان قبلی سری داشت و با ایجاد یک لوکیشن شهری، استفاده از پارکور را هیجانانگیزتر کرده بود. گرافیک بصری در به تصویر کشیدن لوکیشنهای مختلف از بافت قدیمی شهر رم بینظیر کار شده بود و حضور موسیقی متن فوقالعاده نیز اتمسفر غوطهورانهای در اختیار مخاطب قرار میداد.
Ezio
هیچ معلم یا کتابی وجود ندارد که به شما پاسخ دهد و مسیر را نشانتان بدهد. مسیر خودتان را انتخاب کنید و از من یا هیچکس دیگر پیروی نکنید.
۲- Assassin’s Creed Origins
بدانید که انتخاب رتبهی دوم در میان ۱۵ بازی برتر، به همان سختیای است که انتخاب جایگاه نخست دشوار و طاقتفرساست. اما پس از مقایسههای بیوقفه، چارهای جز اختصاص جایگاه دوم این لیست از بهترین بازی ها به عنوان Assassin’s Creed Origins وجود نداشت. این بازی در ادامهی سیاست کمپانی یوبیسافت برای افزایش فوقالعادهی مقیاس هر بازی برای تجربه بود، چرا که پس از افزایش قابل توجه تعداد NPC ها و وسعت نقشه که از عنوان Unity آغاز شد Origins آمد تا در ژانر مختص به این مقیاس عظیم یعنی Open World چنین کاری انجام دهد.
Origins به عنوان یک سافت ریبوت عرضه شد تا ضمن روایت یک داستان جدید در همان فضای سفر در زمان و ورود به دوران فرمانروایی کلوپاترا در مصر باستان، به ریشههای شکلگیری انجمنهای برادری و البته تشکیلات تمپلارها که سالها قبل تحت نام Order of the Ancients فعالیت داشتند بپردازد.
خبر مرتبط: جدول پر فروش ترین بازی های در انگلیس | Mirage حریف EA Sports FC 24 نشد
بازی وارد سبک حهان باز و همچنین RPG شد و توانست تا به شکلی جذابتر، بازیکن را مسئول پیشروی همهجانبه در نقشه و ماموریتهای خود کند و ضمن پایبندی به روایت کامل و جذاب داستان که به انتقام Bayek و Aya از مسببین قتل پسرشان و تاسیس انجمن برادری میپردازد، مخاطب را غرق در فضای چشمنواز و کویری مصر باستان سازد. بازی همچنان که روی عناصر مخفیکاری سری متمرکز است و آنها را به درستی وارد فضای باستانی چند صدسال قبل میکند اکشن خوبی نیز برای طرفداران تدارک دیده که بنا به آزادی عمل بالای بازی، میتوانند به ریشههای مخفیکارانهی سری پایبند بمانند یا وارد نبردهای تمامعیاری با سایر افراد شوند.
Bayek
من نمیتوانم همچون یک مار که پوست اندازی میکند گذشتهام را از بین ببرم.
۱- Assassin’s Creed II
بهترین بازی ها از اساسینز کرید: جایگاه نخست بهترین بازیهای سری بیچون و چرا به عنوان Assassin’s Creed II اختصاص داده میشود. بیمقدمه باید بگوییم که این بازی، هرچند با یک فاصلهی زمانی دوساله منتشر شد اما به خوبی هرچه تمامتر فرنچایز را وارد مسیر تکامل کرد و نشان داد که عنوان قبلی، تنها یک شروع برای طرفداران بوده است. در ابتدا باید از شخصیتپردازی کارشده و عمیق Ezio Auditore da Firenze که با همان نام مختصر «اتزیو» شناخته میشود و از نوادگان «الطائر بن لا أحد» پروتاگونیست بازی اول بود گفت.
این قهرمان جدید سری توانست تا با نشان دادن یک کاراکتر بسیار احساساتی، کینهتوز و انتقامجو، شوخطبع و البته کاریزماتیک به خوبی بازیکن را با خود همراه سازد تا در پایانبندی بینظیر خود در کنار قطعهی موسیقی فوقالعاده «Ezio’s Family» به مخاطب یادآوری کند که ویدیوگیم، چه پتانسیل فوقالعادهای برای خلق کاراکترهای به یاد ماندنی دارد. داستان بازی بسیار درگیر کننده و همراه با یک روایت جذاب بود که اتزیو را درگیر انتقام از قاتلان خانوادهی خود مینمود و البته در این مسیر میبایست در مسیر راه و رسم یک قاتل از جنبش حشاشیون قدم بردارد.
بازی میتوانست مخاطب را درست در دورانی که هنوز با واژهی سندباکس غریبه بود، در یک نقشهی وسیع گرفتار تهدیدات و سوژههای مختلف کند و سطح آبی شهر را به وسیلهی شنا کردن و استفاده از قایق را یک بخش جذاب از گشت و گذار در نقشه تلقی کند و البته به عنوان یک محل مخفیشدن در اختیار بگذارد. در مقایسه با سیستم پارکور نسبتا پرایراد بازی اول، بازی دوم این سیستم را به درستی بهبود داده و اجرای آن را روان ساخته بود. فراموش نکنید که Assassin’s Creed II میتوانست هر لحظه بازیکن را برای روبرویی با اختراعات آقای لئوناردو داوینچی مشهور، هیجانزده سازد.
گیمپلی مخفیکاری بازی در کنار عناصر اکشن در Assassin’s Creed II به اوج خود رسید و از همان دوران، پایهی یک گیمپلی تکامل یافته براساس دو سبک مخفیکاری و تهاجم را ایجاد نمود. Hidden Blade از جمله اختراعات داوینچی از این بازی حضور پررنگتری از جمله در بخش حساس مخفیکاری داشت و با معرفی Smoke Grenade برای اولینبار، مخاطب را برای هر نوبت استفاده از آن هیجانزده نمود. ناگفته نماند که اتمسفر بازی همراه با هستهی اصلی داستان که مرکب از گرافیک هنری خاص و تصویر جذاب ایتالیا است به شدت سازگار و غرقکننده بود و تنها موسیقی متن بینظیر بازی، خود گویای این موضوع است.
Ezio
تصور مردم در ابتدا از شما، درست همان چیزی است که نیستید!
شما بگویید؛ اگر شما رتبهبندی بهترین بازی ها از سری Assassin’s Creed را انجام میدادید چه لیستی تنظیم میکردید؟ بهترین بازی اساسینز از نظر شما کدام است؟ نظرات خود را با دیگر خوانندگان دنیای بازی در میان بگذارید.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
آخه من نمیدونم چرا اساسین کرید ۲ رو بهترین بازی اش میدونید؟ گرافیک که نداره. نورپردازی اش داغونه.سیستم مبارزاتش هم محدود و قدیمی است. باگ های متعددش هم از یه طرف
بازی Assassin’s Creed II نه تنها فرانچایز اساسینز رو شکل داد، بلکه در سبک ماجرایی و مخفیکاری هم تاثیرگذار بود.