بهترین بازی های سایلنت هیل (بهروزرسانی)
نخستین آشنایی من با دنیای بازیهای ویدیویی، از طریق کتابچه راهنمای بازی Silent Hill: Homecoming صورت گرفت. به خاطر دارم که از طریق همان راهنما هم به خوبی حس و حال ترسناک و عجیب این بازی را احساس میکردم؛ البته که بعدها متوجه شدم آن نسخه با آن همه ترسناکیاش، نسبت به دیگر عناوین این فرانچایز آنچنان چیزی برای ارائه ندارد. در ادامه با رده بندی بازی های سایلنت هیل همراه بخش مقالات بازی وبسایت دنیای بازی باشید.
فهرست برترین بازی های Silent Hill
بهترین بازی های سایلنت هیل – مقدمه
سری بازی سایلنت هیل، نماد ترس است اما نه هر ترسی، بلکه نوع مرغوبش. برای توضیح: بازی های سایلنت هیل گوهر خود را ارزان نمیفروشند. این سری بازی برخلاف دیگر بازیهای این ژانر معمولا بر روی لحظات ترسناک کارگردانیشده و یا ناگهانی حسابی باز نمیکند، بلکه ابزار خود را خوب میشناسد: دیدن، شنیدن و از همه آنها مهمتر، ناخودآگاه. سری بازی سایلنت هیل به درستی میداند که با استفاده از کدام یک از اینها، تیغ سرد و زنگزدهاش را در ذهن مخاطب فرو کند و ترس را در وجود مخاطبش نهادینه کند.
از تجربیات کوچک مثل راهروهایی که تکرار میشوند، تا خیابانهای مهآلود شهر «سایلنت هیل»، همگی آنها را در مقاله رده بندی بازی های Silent Hill میخواهیم بررسی و طبقهبندی کنیم. مسلما هر نسخه از سایلنت هیل با تمام نکات منفیاش (گرچه بعضیهایشان شاید اصلا نکته منفی نداشته باشند) نکات مثبت و خاص خود را نیز دارد. در مقاله بهترین بازی های سایلنت هیل، سعی میکنیم دلایل ماندگاری آنها و حتی دلایل تخصصیتر، نظیر دلالتهای روانشناختی درون متن بازیها را بررسی کنیم و نور رویشان بیافکنیم.
- هشدار! این مقاله ردهبندی یک سری بازی ویدیویی وحشت روانشناختی و بقا است. تصاویر و حتی متون ادامه متن ممکن است برای برخی مخاطبها (ازجمله کودکان، بیماران قلبی، زنان باردار و…) حساسیتآفرین باشد.
- فهرست بهترین بازی سایلنت هیل براساس سلیقه و نظر نویسندگان آن شمارهگذاری شده است.
رده بندی بازی های سایلنت هیل – ۱۰: Silent Hill: Downpour
بازی Silent Hill: Downpour فرزند ناخلف فرانچایز سایلنت هیل بوده و هست، و خوشبختانه فعلا نیز کسی گوی سبقت را از او نربوده. بازی Silent Hill: Downpour حاصل یک سری تصمیمات نابهجا، چه در پروسه تولید و چه در پروسه نشر است. مسلما تلاشهایی پشت این بازی دیده میشود، اما اکثریت آن تیرها به سیبل برخورد نکرده یا بدتر، کمانه کردهاند! بازی Silent Hill: Downpour سرتاسر اشکال و ایراد نیست، اما نکات مثبتش بر ایرادهایش نمیچربد.
این نسخه از بازی سایلنت هیل، با شروع خارقالعاده گیمر را میخکوب می کند. صحنه قتل در حمام زندان یکی از (اگر خلاقانه نباشد) تازهترین روشها برای بخش آموزش بازی است. دشمن بختبرگشتهای که به این سو و آن سو میدود و صدایش بخاطر شر شر آبهای دوش به گوش کسی نمیرسد؛ و بازی به شما میگوید با کدام دکمه او را میتوانید ناکارتر کنید!
اما متاسفانه خلاقیتهای بازی Silent Hill: Downpour در همینجا به پایان میرسد و همین سیستم مبارزه، بلای جانش میشود. در میانه شهر سایلنت هیل، مبارزات بسیار دستوپاگیر هستند. «مورفی پندلتون» (شخصیت اصلی بازی) فقط قادر است دو ضربه سنگین و کند، و سریع و سبک بزند. به سیاق بازی Silent Hill: Origins، در اینجا نیز اسلحهها ماندگار نیستند و میشکنند، ولی برای بازیباز مشکلی ایجاد نمیکنند زیرا با بازگشت به نقطهای که اسلحه را یافتید، دوباره میتوانید یک سالمش را آنجا بیابید. البته، بازی Silent Hill: Downpour از حیث معماها و سختی آنها قابل قبول عمل میکند.
از سوی دیگر بازی Silent Hill: Downpour بهجز شروعی خوب در روایتش، دیگر داستان را جذاب جلو نمیبرد. بازی نشان سایلنت هیل بودن، یعنی آنتاگونیست به یادماندنی را ندارد. در این بازی همواره با موجودی که ماسک ضد گاز بر چهره دارد و پتکی سلاحش است روبهروایم که هیچ وحشتی ندارد و توهینی است به «کله هرمی» معروف و یا دیگر آنتاگونیستهای این سری مانند «قصاب».
قرار است به بهترین بازی های سایلنت هیل بپردازیم، اما بازی Silent Hill: Downpour به سختی در این لیست جا میگیرد. کونامی تیم سایلنت را از کار بیکار کرد تا سازندگان جدید روی گیمپلی این بازی تمرکز کنند. از سوی دیگر با رفتن آهنگساز افسانهای سری، یعنی «آکیرا یامااوکا»، آهنگساز «سریال دکستر»، یعنی «دنیل لیچت» مرحوم را آورد تا بازی را به قدمی بالاتر سوق دهد؛ هرچند که در میانه همین تلاش ها، بازی نیز مانند فوبیای شخصیتش؛ در آب غرق شد و پایین رفت… .
۹: Silent Hill: The Short Message
حقیقتا به شخصه اصلا احساس خوبی نسبت به بازیهای تازه اعلام شده سایلنت هیل ندارم؛ کونامی دیرزمانی است که صرفا نفع خود را در نظر میگیرد و احتمالا نقشه جدیدش برای این فرانچایز نیز هدفی جز این نداشته باشد.
بازی Silent Hill: Short Message نیز میان همان عناوینی که کونامی به تازگی معرفی کرده است بود، گیمپلی کوتاهی دارد و مسیر جدیدی را در پیش گرفته است. هرچند که هسته گیمپلیاش را مدیون دموی P.T است؛ انگار که کونامی هرکار هم که کند نمیتواند تاثیر بزرگی که کوجیما با یک دمو روی آن گذاشت را پاک کند؛ پس ناچار به همان چیزی که خود نابودشکرده باز میگردد.
در این نسخه در کفشهای شخصیتی به نام «آنیتا» هستیم و در کمال تعجب، بازی در شهر سایلنت هیل نمیگذرد. آنیتا در یکی از توابع دور افتاده آلمان زندگی می کند که روزگاری شهرکی با صفا و توریستی بوده ولی همهگیری کرونا آن را به خاک سیاه نشانده و حالا جز یک سری آپارتمانهای تقریبا متروک چیزی ندارد. کل گیمپلی بازی نیز در همین راهروها میگذرد.
بازی Silent Hill: Short Message از حیث گیمپلی باز هم شبیه به بازی P.T است. آنیتا قابلیت مبارزه کردن ندارد و صرفا میتواند فرار کند. هرچند که نبود سیستم مبارزه را هیولای دهشتناک این نسخه جبران کرده است. این هیولا که پر از جزئیات ریز و درشت طراحی نظیر تعداد بسیار پالیگان، یا نرخ پایین حرکاتش برای ترسناکتر شدن است؛ به راستی هنر دست طراح کهنه کار این فرانچایز یعنی «مساهیرو ایتو» را نشان میدهد.
در این نسخه سازندگان به سوی مسائل و مشکلاتی بسیار بهروزتر و در راستای جامعه امروز، نظیر: آزار و اذیت، قلدری، یا افسردگی و خودکشی رفتهاند. اما متاسفانه بازی آنقدر درگیر پیام اخلاقی یا عذرخواهی از گیمر میشود که تمام این مسائل سیاه درون روایت تاثیر خود را از دست میدهند. برای مثال بازی پس از نشان دادن عمل خودکشی، ناگهان متوقف میشود و پیغامی مبتنی بر عذرخواهی روی صفحه پدیدار میشود که به بازیباز اخطار داده اگر احساس افسردگی میکند یا افکار خودکشی دارد؛ بلااستثناء با شمارههای اورژانس امداد اجتماعی تماس بگیرد.
این المان در دنیای واقعی بسیار جوانمردانه و انساندوستانه است؛ اما در بطن بازی حاصلی جز بریدن رشته اتمسفر و بیرون پرتاب کردن مخاطب از فضا، ندارد.
رده بندی بازی های تپه خاموش: ۸- Silent Hill: Homecoming
بازی Silent Hill: Homecoming بره سیاه سری تپه خاموش است. در بدو عرضه با نمرات متوسط و واکنش به شدت سرد مخاطبین روبرو شد. ایراداتی نظیر داستان نهچندان جذاب بازی، تغییرات غیرضروری و اعصاب خوردکن و غیرمنطقی بودن معماها، چیزهایی بودند که مخاطبین را آزار میدادند. حق هم داشتند، منطق بازی Silent Hill: Homecoming خنده دار بود. برای مثال چرا شخصیت در خانه خودش باید به نقشه متوسل شود و یا چرا جابه جایی چند کتاب در یک کتابخانه نوعی معماست؟ در حالی که می توان همه کتابها را بیرون ریخت تا دکمه پشت آن عیان شود!
بازی Silent Hill: Homecoming تغییرات فراوانی در سیستم مبارزه داده بود. شخصیت اصلی یعنی «الکس شپرد» با دکمهای بخصوص وارد حالت مبارزه میشد و تنها در آن حالت توانایی ضربهزدن داشت. همچنین که الکس (همچون مورفی) میتوانست جاخالی بدهد و یا از زیر ضربات دشمنان فرار کند. در بازی Silent Hill: Homecoming هم دوباره فشارهای کونامی مبنی بر تغییر در گیمپلی را میتوان دید، به همین علت مینیگیمها و QTEهای بیخودی به بازی اضافه شده بودند. برای مثال الکس باید دستش را در سوراخی فرو میکرد و شما باید موس را تکان میدادید تا الکس بتواند شیئیای را از سوراخ دیوار خارج کند.
بههرحال، بازی Silent Hill: Homecoming در اتمسفر و فضاسازی گل کاشته بود و دست کمی از نسخههای پیشین نداشت؛ البته که از سوی دیگر مشارکت یامائوکا آهنگساز افسانهای سری سایلنت هیل را در عواملش داشت. مراحل تازهتر نظیر مرحله «گراند هتل» و یا بیمارستان اوایل بازی به راستی رسالت سری بازی سایلنت هیل، که وحشت روانشناختی است را انتقال میدهند.
در هر صورت بازی Silent Hill: Homecoming تا اواسطش جذابیت و ابهام دارد، از آن به بعد حوصله سربر میشود. توقعی هم نیست، زیرا مخاطبی که با عمق راوانکاونه شخصیت هایی نظیر «هدر میسن» یا «جیمز ساندرلند» بزرگ شده، تروماهای شخصیتی مانند الکس برایش جذاب نیست.
رده بندی بازی های سایلنت هیل: ۷- Silent Hill: Shattered Memories
این نسخه از سری بازی تپه خاموش، به کل به صراطی دیگر مستقیم است. بازی Silent Hill: Shattered Memories ماحصل طوفان فکری شرکت کلایمکس بود برای همان ایرادی که کونامی میگرفت: ایجاد تغییر در گیمپلی. «سم بارلو» که قبل از این نسخه، طراحی و کارگردانی نسخه Silent Hill: Origins را نیز داشت، ایدهای تازه مطرح کرد: بازی سایلنت هیل ارجینال را بازسازی کنیم اما، شهر سایلنت هیل همانقدر که با روان شخصیت بازی میکند، با روان گیمر نیز بازی بکند!
ناگفته نماند که واکنش طرفدارن به این نسخه یا صفر است یا صد. یا به علت نوآوریهای گیمپلی طرفدارش هستند یا به علت همان تغییرات از آن متنفرند. از همان ابتدای بازی متوجه تغییرات اساسی گیمپلی بازی میشوید، «هری میسن» دیگر آن شخصیت همهفنحریف نسخه اول نیست، یک مرد کاملا عادی است که حتی خوب یا بد بودنش نیز دست شما به عنوان بازیباز است. وی سلاحی جز یک چراغقوه ندارد و سلاح دیگرش نیز گوشی موبایلش است که آن هم کارکردی محدود دارد.
بازی در اولین صفحه به محض شروع، اخطار میدهد که این بازی عادات روانی شما را حفظ کرده و بازی را براساس آن تغییر میدهد، چنین نیز میکند اما بر اساس الگوهای ثابت. مثلا در میانه هر بخش از بازی، به دنیای واقعی بازمیگردید و در اتاقی با روانشناستان صحبت میکنید و به سوالاتش جواب میدهید. برای مثال اگر جواب بدهید که نوشیدنی الکی مصرف میکنید، در بعضی از محیطهای بازی شیشههای مشروبات الکی خواهید دید.
یا اگر به سوالات مرتبطش با روابط جنسی پاسخ منفی بدهید، بازی پاسخ شما را مبنی بر سرکوب امیال جنسی میخواند و در نتیجه، لباس شخصیتهای زن بازی عریانتر میشود. از سوی دیگر، تعدادی الگوی غیرمستقیم نیز در بازی وجود دارد، برای مثال بازی کنترل میکند که شما موستان را به کدام سمت میچرخانید یا روی چه چیزی نگهمیدارید؛ بر همین اساس بازی اشکال و چهره دشمنان شما را نیز تغییر میدهد.
اگر در پاسخ سوالها از الکل صحبت کرده باشید، چهره هیولاها زبرتر و پاره پارهتر میشود و اگر زیاد به اندام شخصیتهای زن خیره شده باشید، هیولاها لبهایی بزرگ و مونثگونهای روی صورتشان ظاهر میشود.
رده بندی بازی های Silent Hill: شماره ۶: Silent Hill: Origins
شرکت کلایمکس تنها دو نسخه از سری بازی های سایلنت هیل را ساخت و بهنظرم برای هیچکدام هم کمکاری نکرد، گرچه هیچیک، هیچوقت در حد پتانسیلشان دیده نشدند.بازی تپه خاموش: ریشهها(Silent Hill: Origins- در ژاپن صفر(Zero) نام دارد! به راستی نسخه مهجور این سری است. مشکلاتی دارد اما آنقدر نکات مثبت نیز دارد که نوشتن همه آنها از حوصله این مطلب خارج است، دقیقا مثل عناوین اولیه سری بازی سایلنت هیل.
در بازی تپه خاموش: ریشهها داستان «ترویس گِرِیدی» را دنبال میکنیم. یک راننده کامیون که همانطور که اقتضای شغلش است، شخصی است زمخت و آرام در ظاهر، ولی از درون دریایی طوفانی است. تراویس در شبی که در حال گذر در جادهای بارانی است، ناگهان با یک شبح روبرو می شود و ناچارا کنار می زند تا ببیند چه کسی سر راه بوده. ولی در همین موقع راه را گم میکند و سر از شهر سایلنت هیل درمیآورد. این نسخه نیز مثل بازی Silent Hill: Shattered Memories بازگشتی به نسخه ی اول این سری است، منتها این دفعه بیشتر با داستان «آلسا» و نفرین شهر سایلنت هیل روبرو میشویم.
شخصیت ترویس بسیار صیقل یافته و پخته است. وی پر از تروماها و شوکهای دوران کودکی است؛ وی حقایق تاریکی دارد که در طول بازی شما را تشویق به دانستن این شخصیت میکند. تمام دشمنان بازی نیز بازتاب ناخودآگاهش هستند (مانند نسخه های اولیه سری). برای مثال موجوداتی در بازی وجود دارند که مانند گوزن یا سایر حیوانات هستند و با شاخ زدن به ترویس ضربه میزنند؛ آنها نمادی از تصادفات ناخواسته ترویس با حیوانات درون جادهاند.
در سوی دیگر بازی پر از ارجاعات ادبی است، حتی برای بخشی از بازی باید کمی در مورد شکسپیر و نمایشنامه «طوفان»بدانید! البته اگر آنتاگونیست عظیم و ترسناک این نسخه، یعنی قصاب به شما اجازه بدهد. خلاصه اینکه بازی تپه خاموش: ریشهها را از دست ندهید!
برترین بازی های Silent Hill: شماره ۵: تپه خاموش (ارجینال)
نقطه آغاز سری بازی تپه خاموش، چیزی که در ابتدا قرار بود صرفا رقیبی برای سری بازی Resident Evil باشد تا شرکت کونامی نیز بتواند از سفره سبک وحشت سهمی داشته باشد؛ اما در میانه ساخت، چنان پتانسیلی برای خاص بودن نشان داد که شرکت تیم سایلنت برای ساخت ادامه آن نیز اعلام آمادگی کرد.
نخستین قسمت سایلنت هیل، رویکردی به نسبت محافظهکارانه داشت اما میخواست ثابت کند که یک بازی معمولی دیگر در ژانر وحشت نیست. شخصیت «هَری میسِن» در راه برگشت به همراه دخترش، تصادف میکند و برای یافتن دخترکش مسیر او به برزخ شهر سایلنت هیل میافتد. قسمت یک برای زمان خودش خوشساخت بود. برای مثال با قدمزدن در آن کوچه معروف اول بازی، ناگهان تمام محیط تاریک میشد و سپس تغییر شکل و رنگ میداد، چیزی که برای زمان خودش و بدون متوسل شدن به بارگذاری، بسیار خوب بود.
ضمن اینکه بازی از کارگردانی سینمایی، بهرههای بسیار برده بود و عملا دکوپاژ سینمایی داشت. البته از دکوپاژهای نسخه اول در آن فیلم اقتباسی ضعیف سال ۲۰۰۶ نیز استفاده کرده بودند؛ اما بیفایده. از حیث گیمپلی و حتی شاید روایت، نسخه اول بسیار بیرحم است. تقریبا با تمام چیزهای سخت و ناامیدکننده در این نسخه روبرو میشویم.
راهروهای پر از اتاق که شاید هیچ خشاب یا آیتم سلامتی درخود نداشته باشند، دشمنان کارگردانی شدهای که اگر چشمتان را باز نکنید شما را درجا خواهند کشت (برای مثال هیولای درون کمد آشپزخانه را بهیاد بیاورید). از همه بیرحمتر، بازی هیچگونه راهنمایی برای چگونگی انجام دادن کارها نمیکرد، کافی بود بیدقتی کنید تا اسلحه مهمی را نبینید و از دست بدهید؛ یا از آن بدتر بازی هیچ چیزی درباره پایانهای خوب یا بد نمیگفت. با کمی بیدقتی پایان بد منفی نصیبتان میشد.
معتقدم که پریشانکنندهترین معماها را این نسخه در میان بقیه عناوین فرانچایز داشت. مثلا معمای پیانو و مسئله «پنج پرنده خاموش» یا گل سرسبد معماهای سخت، «معمای صور فلکی» در اتاق بیمارستان. معماهای نسخه اول سایلنت هیل به طرز عجیبی عادت به گمراه کردن بازیباز داشتند؛ به شخصه روزها در معمای صور فلکی گیر کرده بودم. وقتی که از پاسخش مطلع شدم بسیار احساس پوچی میکردم زیرا جواب معما بسیار سادهتر از آنچه بود که فکر میکردم.
بهترین بازی های Silent Hill 4: The Room(!)
در این بخش از ردهبندی بهترین بازی های سایلنت هیل، به یکی از جالبترین و در عین حال منفورترین نسخههای این سری میرسیم. بازی Silent Hill 4: the Room که نخست قرار بود به کل عنوانی خارج از این فرانچایز باشد، بعد از مشورتهای سازندگان یعنی تیم سایلنت به این نتیجه رسیدند که این بازی بهتر است قسمت چهارم فرانچایز سایلنت هیل باشد.
بازی Silent Hill 4: the Room از برخی از بهترین ایدههای این فرانچایز بهره میبرد اما متاسفانه تعدادی از المانهایش نیز هستند که به تنه این بازی ضربه میزنند. داستان به صورت کلی در مورد «هنری تاون شِد» است که پس از دیدن کابوسهایی که امانش را بریدهاند، یک روز خود را در آپارتمانش مییابد که سرتاسر قفل و زنجیر شده و هیچ راهی رو به بیرون ندارد.
هنری با بیشتر گشتن خانهاش، حفرهای در دیوار دستشوییاش مییابد؛ او که راهی برای خروج ندارد به درون حفره میخزد تا بیرون برود و دلایل حبس شدنش را بیابد؛ غافل از اینکه این حفره راهی جز به برزخ سایلنت هیل ندارد. همانطور که پیشتر نیز گفتهایم، فرانچایز سایلنت هیل مملو از ارجاعات ادبی است، و همین شروع بازی سایلنت هیل ۴ نیز ارجاع مستقیمی به رمان «آلیس در سرزمین عجایب»نوشته «لوییس کارول» است (آلیس هم از طریق حفره ی پای درخت به سرزمین عجایب میرفت).
اگر بازی سایلنت هیل ۳ سختترین در معماها باشد، بدون شک بازی سایلنت هیل ۴ سختترین در اکشن است. هنری از همان نخستین مراحل، راه سختی برای رسیدن به جواب سوالهایش دارد. دشمنان این نسخه بسیار سختجان هستند و جنگیدن با آنها معمولا سودی جز از دست رفتن درصد بسیاری از سلامتی و مهمات هنری دربر نخواهد داشت.
این در حالی است که بدبختیهای شما و هنری در همینجا تمام نمیشود، در میانه بازی با دشمنان جدیدی به نام «ارواح»(ghosts) روبهرو خواهید شد که بسیار موی دماغتان میشوند. بر این نوع دشمنان، دیگر آن حقه قدیمی از دری داخل رفتن و دور شدن جواب نمیدهد؛ ارواح در همه ی اتاقهای بازی میتوانند همراهتان بیایند. حتی در یک سوم پایانی بازی، در خانهتان هم میتوانند بیایند و دمار از روزگارتان دربیاورند.
برترین بازی های سایلنت هیل: ۳- Silent Hill 3
مگر میتوان چهره زیبا و مالیخولیایی شخصیت اصلی بازی سایلنت هیل ۳، یعنی «هِدِر مِیسِن» را از خاطر برد؟ مگر موسیقی خارقالعاده آکیرا یاموئوکا (که بهنظرم اوج فعالیتش در سری بازی سایلنت هیل، همین نسخه سوم است) فراموش کرد؟ موسیقی این نسخه چنان ماندگار است که هنوز از قطعه never forgive me, never forget me در قالب meme استفاده میشود. علاوه بر این، خود بازی نیز به اندازه موسیقی و شخصیتش خوشساخت و زیبا بود.
داستان نسخه سوم به نوعی روشنکننده جریانات بازی سایلنت هیل ارجینال است؛ و اینطور بهنظر میآید که پایان اصلی نسخه یک همان پایان خوب بوده. زیرا در غیر این صورت، اتفاقات بازی سایلنت هیل ۳ بیمعنیاند. ما کنترل هِدِر مِیسِن را بر عهده داریم؛ دخترکی که تازگی هفدهساله شده است. وی با شخصی روبرو میشود به نام «کلادیا»، که ادعا دارد هدر خداست و قرار است بندگانش را با دستانی خونین به سوی بهشت برین راهنمایی کند!
معماهای این نسخه در سطح دیگری قرار دارند. البته که برخلاف سختی اکشن در نسخه چهارم، این نسخه هرچقدر هم معماهایش سخت شود، باز هم حل کردن آنها (برخلاف معماهای زمخت قسمت یک) لذتبخش است. برای مثال معما مجموعه« آثار شکسپیر»یا معمای «رمزِ درِ بیمارستان» که همگی از پیچیدگیهای بخصوصی حتی در درجه سختی متوسط بهره میبرند؛ اما به هیچ وجه چیزهای غیرممکنی نیستند.
از سوی دیگر، محیطهای بازی بزرگتر از نسخه دوم شدهاند. بیمارستان «آلکمیلا» که در نسخه دوم شاهدش بودیم، حالا چندین بخش جانبی دیگر دارد و تقریبا همه قسمتهایش در بخش کابوس تغییر یافته است. تعدادی آیتمهای جدید نیز به بازی اضافه شدهاند که فایده خاصی ندارند، مثلا جلیقه ضدگلوله که کاربردش همچون نامش است، اما چنان کٌندتان می کند که عطایش را به لقایش ببخشید.
اما، بازی سایلنت هیل ۳ را تجربه کنید، حتی اگر برای بار چندمتان باشد. چرا که بدون شک از بهترین بازیهای سایلنت هیل است.
بهترین بازی سایلنت هیل: رتبه دوم: Silent Hill 2
احتمالا از همان اول قابل حدسزدن بود که جایگاه نخست لیست بهترین بازی سایلنت هیل، به شاهکار این فرانچایز، یعنی بازی Silent Hill 2 میرسد. متاسفانه در این قالب نوشتار نمیتوان از این بازی زیاد گفت، در حالی که احتمالا بتوان برایش یک مقاله علمی-پژوهشی صدصفحهای نوشت. پس در کمال موجزگویی سعی میکنیم از فضایل این بازی بگوییم.
داستان سرراست است، «جیمز ساندرلند» سه سال پس از مرگ همسرش نامهای به دستش میرسد که او را به شهر سایلنت هیل برای دیدار همسرش دعوت میکند؛ غافل از اینکه نامه بیش از اینکه دعوت برای دیدار باشد، دعوت برای محاکمه است. بالاتر گفتیم که سری بازی سایلنت هیل از مفاهیم روانکاوی «فروید» بسیار بهره میجوید. اینجا نیز چنین است، دشمنان جیمز بخشی از ناخودآگاه او، امیال او (مانند مانکنها و پرستارها)، و حتی ایگو و سوپرایگوی (من و فرامن) او هستند که مثالش نیز همان کله هرمی معروف است.
بازی از پیچشهای خاص خودش بهره میبرد، برای مثال مراحل بازی همگی به شکلی طراحی شدهاند که بخشی از ذهن جیمز را نشان دهند. مثلا در بخش آپارتمان، میتوان در هر اتاق تکههایی از خاطرات جیمز را یافت. اتاق خیاطی همسر جیمز، مری و لباس او که بر مانکنی آویزان است. یا راهروهای طولانی هتل، که صدای گوشخراش ضجههای همسر جیمز را میشنویم.
دیگر شخصیتهای بازی نیز هرکدام نشاندهنده گناهی بهخصوص یا آسیب روانی خاصی هستند. مثلا شخصیت «آنجلا» قربانی تعرض از سوی محارم است و شخصیت «اِدی» گناهش پرخوری است. باید بدانید که در بازی جدید Silent Hill: Short Message اولین باری نیست که این فرانچایز ترسناک به سراغ مقوله خودکشی رفته؛ بلکه در بازی سایلنت هیل ۲ نیز هست.
از موسیقی بینقص یامائوکا که بگذریم، باید به کله هرمی با طراحی هنرمندانه ماساهیرو ایتو برسیم. این شخصیت که نخستین بار در این قسمت دیده شد، نمادی از خود جیمز است و ناتوانی وی در پذیرفتن تقصیراتش. جالب اینجاست که نحوه معرفی و کشتهشدن این شخصیت نیز بسیار جذاب است، کله هرمی قابل کشتن نیست جز به طریق خود جیمز و اینکه او قبول تقصیر کند.
غول همسر جیمز، «ماریا» نیز بسیار جذاب و قابل توجه است و طراحی آن تماما به گونهای است که جیمز همسرش را میدیده: یک معلول زمینگیر. استودیو بلوبرتیم برای ریمیک بازی سایلنت هیل ۲ کار بسیار بسیار سختی را در پیش دارد، زیرا چیزی که بینقص است را نمیتوان بهتر کرد.
راستی، در بازی سایلنت هیل ۳ اگر به موقعیتها و مکانهای قسمت دوم بروید، هِدِر کنایههای بامزهای برای جیمز میگویند.
رده بندی بازیهای سایلنت هیل: ۱- ریمیک سایلنت هیل ۲
داستان ریمیک
جیمز ساندرلند پس از دریافت نامهای از همسر مرحومش، مری، که در آن از او خواسته شده به شهر سایلنت هیل بیاید، به این شهر متروکه و مهآلود بازمیگردد. جیمز در طول بازی با شخصیتهای مختلفی مانند ماریا، آنجلا و ادی روبرو میشود که هر کدام دارای داستانها و مشکلات روانشناختی خاص خود هستند. ماریا، که شباهت زیادی به مری دارد، نمادی از احساس گناه و تمایلات سرکوب شده جیمز است. آنجلا، که قربانی تعرض از سوی محارم است، نمادی از ترس و ناامیدی است. ادی نیز که به دلیل چاقی مورد تمسخر قرار گرفته، نمادی از خشم و انتقام است.
Silent Hill 2 به طور گستردهای از مفاهیم روانشناختی استفاده میکند تا داستانی عمیق و تأثیرگذار ارائه دهد. هیولاها و موجودات ترسناک در بازی نمادی از احساسات و گناهان درونی جیمز هستند. برای مثال، هیولاهایی که شبیه به پرستاران هستند، نمادی از تمایلات جنسی سرکوب شده جیمز و احساس گناه او نسبت به مری هستند. همچنین، شخصیت کله هرمی (Pyramid Head) نمادی از احساس گناه و نیاز به مجازات جیمز است.
بازی همچنین به موضوعاتی مانند افسردگی، اضطراب و احساس گناه میپردازد. جیمز در طول بازی با احساسات پیچیدهای مانند عشق، گناه، خشم و ناامیدی روبرو میشود و باید با آنها مقابله کند. این مفاهیم روانشناختی به بازیکنان کمک میکنند تا به عمق داستان و شخصیتهای بازی پی ببرند و تجربهای عمیق و احساسی از بازی داشته باشند.
بررسی بازی Silent Hill 2 [پرونده]
ویژگی های فنی و گیم پلی بازسازی تپه خاموش ۲
نسخه ریمیک Silent Hill 2 با استفاده از تکنولوژیهای پیشرفته مانند ردیابی پرتو (Ray Tracing) و بهبود گرافیک، تجربهای واقعگرایانه و ترسناک ارائه میدهد. محیطهای بازی با جزئیات بالا و طراحیهای خلاقانه، احساس حضور در دنیای ترسناک Silent Hill را به بازیکنان منتقل میکنند. همچنین، استفاده از نورپردازی و سایهزنی پیشرفته، اتمسفر ترسناک بازی را تقویت میکند.
صداگذاری و موسیقی: آکیرا یامائوکا، آهنگساز اصلی سری، به عنوان آهنگساز نسخه ریمیک نیز بازگشته است. موسیقیهای ترسناک و صداهای محیطی واقعگرایانه، تجربهای غوطهور کننده و ترسناک ایجاد میکنند. صداهای محیطی مانند صدای قدمها، نفسکشیدنها و صداهای غیرمنتظره، به بازیکنان احساس حضور در دنیای سایلنت هیل را میدهند.
نسخه ریمیک Silent Hill 2 شامل سیستم دوربین مدرن و سیستم مبارزه بهروز شده است. بازیکنان باید جیمز ساندرلند را در شهر Silent Hill هدایت کنند و با هیولاها و چالشهای مختلف روبرو شوند. معماهای بازی همچنان چالشبرانگیز و پیچیده هستند و نیاز به تفکر و دقت دارند. همچنین، برخی از مکانها و ساختمانهای جدید به بازی اضافه شدهاند که در نسخه اصلی وجود نداشتند. این بخشها نیز به خوبی با سیر داستانی هماهنگ شدهاند..
با تشکر از محمد رمضانی که برای نگارش متن نخستین رده بندی بازی های Silent Hill. امیدواریم مقاله بهترین بازی های سایلنت هیل شما را به عناوین قدیمی تپه خاموش و بازی کردن بهترین بازی های Silent Hill که هنوز بازی نکردهاید تشویق کرده باشد. همراهان وبسایت دنیای بازی، بهترین بازی Silent Hill از نظر شما کدام است؟
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
با درود… بسیار عالی بود.
من همین الان در پایان سایلنت هیل صفر هستم…
بقیه شون رو هم سالهاست تموم کردم.
الان برای بار بعدیه که همراه همسرم در حال اجرای بازی م.
می خواستم تا همسرم نیز این شاهکار رو ببینه
چقدر کامنتتون دلگرم کننده بود! امیدوارم به پای همدیگه پیر شید و همواره در حال گیم بازی کردن باشید!
اتفاقا zero من هم خیلی دوست دارم و برام جایگاه والایی داره. فعلا هم درگیر اتمام دوبارهی Silent hill 4 هستم. اما پیشنهاد میکنم همراه همسر گرامی Shattered Memories رو هم برید؛ به نسبت دیگر قسمت های فرانچایز، سینمایی تره.