خانه » مقالات بازی
در بحبوحهی بازار بازیهای AAA و بلاکباسترهای مدرن، بد نیست هر از چند گاهی هم نگاهی به بازیهای قدیمی یا رترو بیاندازیم و علاوه بر تجدید خاطرات، به یاد آوریم صنعت بازی امروزه از کجا آغاز شد و عناوین رترو چرا محبوب هستند. در ادامه با دنیای بازی و آخرین مقالات بازی همراه شوید، چون میخواهیم شما را به خواندن قسمت جدید سری مقالات «رتروز» دعوت کنیم؛ این قسمت: بازنگری بازی رزیدنت ایول ۵ پس از ۱۵ سال (Resident Evil 5) + تحلیلی بر داستان بازی رزیدنت اویل ۵.
نام: بازی رزیدنت ایول ۵(Resident Evil 5)
تاریخ انتشار: سال ۲۰۰۹(ایکسباکس ۳۶۰، پلیاستیشن ۳ و رایانههای شخصی) / ۲۰۱۶ (کنسولهای نسل هشتمی) / ۲۰۱۹ (نینتندو سوییچ)
پلتفرم(های) اصلی: کنسولهای نسل هفت
سازنده: Capcom
ناشر: Capcom
بازی رزیدنت ایول ۴ از همان ابتدا پروژه بزرگی بود. از توسعه ملالآور آن گرفته تا بازیهای دیگری که در فرآیند این توسعه زاده شدند و بیرون زدند، و انتشاری که از همان ابتدا مثل یک بمب ترکید و نسخه چهارم پدر سبک وحشت را به عنوان یکی از شاهکارهای تاریخ بازی های ویدیویی تثبیت کرد. موفقیت رزیدنت ایول ۴ پس از ۲۰۰۴ نیز هرسال ادامه یافت تا این که با انتشار ریمیک بازی در تقریبا بیست سال بعد، بار دیگر خوش درخشید و جای خود را در دل گیمرهای پیر یا جوان فراختر ساخت. در قسمت های قبلی رتروز این توسعه ملال آور و همچنین موفقیت رزیدنت ایول ۴ را مفصل بررسی کرده ام:
حتی اگر تجربهای در توسعه فرانچایزها نداشته باشید، میتوانید تصور کنید که پس از این موفقیت شگرف، شرکت کپکام در ساخت شماره پنجم رزیدنت ایول چه کار سختی در پیش داشته است. اما در واقعیت ساخت رزیدنت ایول ۵ برای کپکام بسیار راحتتر و سرراستتر از جهنم توسعه رزیدنت ایول ۴ بود. در واقع تنها چیزی که در فرآیند ساخت رزیدنت ایول ۵ به چشم نمیخورد، حساسیت و وسواس ناشی از موفقیت نسخه قبلی است!
اما چرا؟ در میان نسخه چهارم و پنجم رزیدنت ایول چه اتفاقاتی در شرکت کپکام افتاد که خروجی نسخه پنجم به گفته بسیاری، بسیار بیشتر از آن که ترسناک باشد، اکشن بود؟
حتما اصطلاح «تازه به دوران رسیده» را شنیدهاید! این اصطلاح به کسی اطلاق میشود که با رسیدن به موقعیتهای مادی بهتر، گذشته و ریشه خود را فراموش میکند و «باکلاس بازی»اش معمولا سر از لودگی درمیآورد. همین اتفاق را در شرکتها هم داریم. کمتر پیشمیآید که یکاستودیو بازیسازی یکشاهکار منتشر کند و سیاستها و رویکردهای شرکت پس از آن دچار دگرگونی نشود. بماند که رشد مادی، گسترش نیرو کار، تاسیس استودیوهای جدید و… را نیز دربر دارد.
لب کلام این است که کپکام پس از موفقیت بینظیر رزیدنت ایول ۴، دست و پای خودش را گم کرد. اگر سالهای میانی دهه نخست قرن بیستویک برایتان خیلی دور است، نمونه نزدیکتر این گم کردن دست و پا را میتوانید در شرکت لهستانی سیدی پراجکت رد، پس از انتشار بازی ویچر ۳ بیابید. موفقیت ویچر ۳ سیدی پراجکت را به یکشرکت بسیار کلان، و در عین حال صنعتی و سریع تبدیل کرد؛ و نتیجه، افتضاحی بود که در ابتدای انتشار پروژه بزرگ بعدی آنها، یعنی بازی سایبرپانک ۲۰۷۷ خودش را نشان داد.
قصد به حاشیه رفتن ندارم، درمورد اتفاقاتی که برای سیدی پراجکت افتاد در یادداشتی در بررسی بازی صحبت کرده بودم که در لینک بالا میتوانید آن را بیابید. اما تفاوت کپکام و سیدی پراجکت در آنجا بود که استودیو لهستانی خیلی زود تا حدی متوجه صنعتزدگی خود شد و با پشتیبانیها و بهروزرسانیهای فراوان، بازی خود را بهتر ساخت و در انتها با انتشار بسته الحاقی خیلی خوب «آزادی روح»(Phantom Liberty)؛ کینه را از دل طرفداران خود زدود.
اما این تنبه برای کپکام رخ نداد، نه اینقدر زود. کپکام تا انتشار نسخه هفتم رزیدنت ایول در سال ۲۰۱۷ روند پولگرایی صرف و جایگاه پرنفرت خود در دل طرفداران قدیمیاش با افتخاری پوشالی پیمود. انتشار کنسولهای نسل هفتمی و فناوریهای شگرفی نظیر پیشرفتهای گرافیکی در شیدر و بافت (حداقل DirectX 9.0 برای نمونه، که در ۲۰۰۲ منتشر شد) و شبکههایی نظیر «زنده»(Live) مایکروسافت که برای اولین بار قابلیت بازی چندنفره به صورت کلان و سهلالوصول را به ارمغان میآورد و… همهوهمه در همان سالها در دسترس قرار گرفتند و کپکام را بیش از پیش، تختهگاز به طرف صنعت بردند و از خلاقیت دور ساختند.
و از همه مهمتر، به همه اینها باید جدایی (اگر نگوییم اخراج) نوابغ کپکام را هم اضافه کنیم. مدیران شرکت ژاپنی که باد به غبغبشان افتاده بود، با میلی عجیب به جدایی بزرگانی همچون «شینجی میکامی» و «هیدکی کامیا» و… از تیم خود رضایت دادند. بهانه این تصفیه، باز شدن راه برای بازیسازهای جوانتر بود ولی در عمل، سقوط آزاد کپکام. استودیو بینظیر Platinum Games در هیمن سالها، توسط خروجیهای کپکام تاسیس شد. شکی نیست که مدیران کپکام هربار با افسوس به بازیهای (یکی از یکی درخشانتر) این استودیو نگاه میکنند… .
همانطور که پیشتر اشاره شد، این سقوط آزاد تا اواخر دهه دوم قرن جاری میلادی و رونمایی از موتور بینظیر RE Engine (و بعدتر انتشار بازیهایی خیلی خوب با آن) ادامه داشت. هماکنون کپکام تا حد قابلتوجهای محبوبیت خود را در میان گیمرهای جهان بازیافته است؛ اما چگونگی این تولد دوباره بحث مفصلی است که فرصت دیگری را میطلبد.
داستان بازی رزیدنت ایول ۵ چندسالی پس از وقایع لیان در نسخه چهارم، در آفریقا روایت می شود. گزارش هایی از یک نوع انگل بیوتررویسمی جدید به سازمان جهانی BSAA که وظیفه تامین امنیت بیولوژیکی جهان را برعهده دارد می رسد و این سازمان سرباز کهنه کار خود کریس ردفیلد را راهی منطقه می کند تا با همکاری نیروهای محلی، سر از کار این تهدید جدید دربیاورند.
در مقابل داستان های اتفاق محور رزیدنت ایول های کلاسیک یا حتی گم شدن دختر رئیس جمهور ایالات متحده در نسخه چهارم، داستان رزیدنت ایول ۵ رنگ و بوی کلیشه می دهد. گویی تیم نویسنده جوان بازی نیز متوجه این موضوع بوده است. طراحان روایی بازی به جای پرداخت یک روایت خلاقانه، تلاش کرده اند تا از قصه خود کلیشه زدایی کنند.
صرف حضور کریس ردفیلد در نسخه پنجم برای سازندگان کافی نبوده است و در نتیجه با تکنولوژی های به روز خود، از آن پسر ساده نسخه یکم یک قهرمان بدنسازی بیرون آورده اند. قیافه عجیب غول مانند کریس که در نسخه ششم هم ادامه یافت و ناگهان در نسخه ۷ و ۸ لاغر شد! تایسون- کریس هرچقدر در آن زمان جالب بود، امروزه پراغراق به نظر می رسد.
علاوه بر قهرمان بازی، حضور یک وردست آفریقایی تبار که سازندگان تمام انرژی خود را در طراحی ظریف آن خرج کرده بودند نیز امروزه چندان حائز اهمیت نیست؛ به خصوص این که «شیوا» در نسخه پنجم آمد و برخلاف دیگر قهرمان های رزیدنت ایول، در همان هم باقی ماند. و در کنار همه این ها بازگشت شخصیت های محبوب و قدیمی سری در میانه داستان را اضافه کنید.
واقعیت این است که گیمپلی رزیدنت ایول ۵ کاملا دنبالهرو رزیدنت ایول ۴ بود. همان دوربین روی شانه که در نسخه چهارم و به خصوص روی پلیاستیشن ۲ غوغایی به پا کرده بود؛ در نسخه پنجم و پلیاستیشن ۳ هم تکرار شد. و همان معماهای محلی و ساختار سیل زامبیها و در انتهای هر فصل(چپتر) یکغول، که هسته گیمپلی سری رزیدنت ایول از نخستین نسخه بود؛ باز هم با کوچکترین تغییری خود را در رزیدنت ایول ۵ تکرار کرد.
تنها جنبه نو گیمپلی رزیدنت ایول ۵، وجود یک دستیار بود که مدیریت محفظه و مهمات(Inventory) و تا حدی نبردها و معماهای بازی را تعاملیتر میکرد. اوج این نوآوری اما آنجا خود را نشان میداد که با همکاری یک دوست به صورت محلی یا اینترنتی به تجربه کوآپ بازی میپرداختید. در سالهای اخیر یکی از دستاندرکاران کپکام گفته بود که هر یک از نسخههای رزیدنت ایول ویژگی مختص خود را دارند، کوآپ مخصوص ۵ بود و دوربین اولشخص مخصوص نسخههای «ایتن وینترز»(۷ و ۸) و… .
این حرف مهملی بیش نیست چرا که سیستم کوآپ ۵ در نسخههای فرعی بعدی نیز به کار گرفته شد و رزیدنت ایول حتی یک نسخه فرعی PvP به سبک کانتر-استرایک داشت که خوشبختانه در میان صفحات تاریخ گم شد… در میان تمام این نسخههای چند نفره ، باید گفت که تجربه کوآپ رزیدنت ایول ۵، هنوز هم بهترین تجربه چندنفره رزیدنت ایول است؛ هرچند که خود نسخه پنجم جزو نسخههای درخشان این سری بازی نیست.
رزیدنت ایول ۵ را میتوان شروع سقوط آزاد کپکام دانست. سقوطی که تا دوشماره بعدی، یعنی نسخه هفتم و عمارت بیکرها ادامه داشت. در این بین نسخه ششم آمد که مبتنی بر همان سیستم ۴ و ۵ بود اما این سیستم را چه از نظر گیمپلی و چه روایت چنان گسترده ساخته بود که جای بحث و بررسی جداگانهای را (شاید در قسمت بعدی مقالات رتروز) میطلبد. اما در این فاصله هشتساله از ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۷، هر بازیای که نام رزیدنت ایول را یدک میکشد، با لقب شاهکاری که برازنده شماره ۴ و ۷ بود، فاصله معناداری داشت.
رزیدنت ایول ۵ در زمینههای فناوری، به خصوص به دلیل تغییر نسل از ۶ به ۷، پیشرفت داشت و با نوآوریهای گرافیکی و به خصوص ارتباطی نو خود، امکان تجربیات جدیدی را برای مخاطب فراهم میکرد. اما در زمینه گیمپلی که هسته سرگرمی هر بازیای است، امروزه چندان دست پر به نظر نمیرسد. و از آن بدتر داستان کلیشهایاش است که نه تنها خلاقانه نوشته نشده، بلکه مضحکانه سعی شده از آن کلیشهزدایی شود. بیخود نبود که یک دیسک از بازی را برای شینجی میکامی فرستاده بودند و استاد آن را به سطل زباله انداخته بود!
طرفداران سری بازی رزیدنت ایول حتما حداقل یکبار نسخه پنجم را تجربه کردهاند، و احتمال زیاد با نگاهی بیطرف با انتقادهای من از بازی همصدا خواهند شد. به هر حال اما اگر از طرفداران سبک وحشت یا حتی اکشن ماجرایی هستید، تجربه رزیدنت ایول ۵، حداقل یکبار، به خصوص در حالت کوآپ، میتواند ارزشمند باشد؛ به خصوص این که در دوران درخشش دوباره کپکام، شما را با دوران زوال آن آشنا خواهد کرد.
این بود جدیدترین قسمت مقالههای بازیهای رتروز که مروری بر بازیهای قدیمیتر دارد. نظر شما همراهان قدیمی دنیای بازی درمورد بازی Resident Evil 5 چیست؟ شما این بازی را تجربه کردهاید؟ بعد از این همه سال، مرور شما از بازی رزیدنت ایول ۵ چه خواهد بود؟
منتقد سینمایی، کارشناس بازی؛ ادبجوی ادبیات، پناهجوی موسیقی
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.