معرفی فیلم/پدرخوانده قسمت دوم

به نام خداوند کوروش

THE GODFATHER PART 2

اثری به یاد ماندنی از فرانسیس فورد کاپولا

کارگردان:فرانسیس فورد کاپولا
تهیه کننده:فرانسیس فورد کاپولا_گری فردریکسون_فرد راس
نویسنده:ماریو پوزو_فرانسیس فورد کاپولا
بازیگران:آل پاچینو_رابرت دنیرو_رابرت دووال_لی استراسبرگ_مایکل گازو_تالیا شایر
موسیقی:نینو روتا_کارمینه کاپولا
محصول:کشور آمریکا سال ۱۹۷۴

جوایز
برنده جایزه اسکار بهترین فیلم
برنده جایزه اسکار بهترین کارگردانی
برنده جایزه اسکار بهترین فیلم نامه اقتباسی
برنده جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل=رابرت دنیرو
برنده جایزه اسکار بهترین کارگردانی هنری
نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین طراحی صحنه
نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد=پاچینو
نامزد دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد=لی استراسبرگ
نامزد دریافت جایزه اسکار نقش مکمل مرد=مایکل گازو
نامزد دریافت جایزه اسکار نقش مکمل زن=تالیا شایر

حفظ ارزش ها, سخت شدن انتخاب
در مقاله قبلی به معرفی فیلم جاودانه پدرخوانده قسمت اول پرداختیم که مملو از تکنیک های هنری بازیگری و کارگردانی و موسیقی و… بود. در این مقاله به معرفی قسمت دوم این فیلم بزرگ یعنی پدرخوانده قسمت دوم خواهیم پرداخت که در عین شگفتی به دلیل محدودیتهایی که توزیع کننده فیلم یعنی پارامونت برای فرانسیس کارگردان فیلم ایجاد کرده بود او از ساخت ادامه فیلم امتناع کرده بود و میخواست که ساخت فیلم را به دستان تازه کار مارتین اسکورسیزی بسپارد. ولی کمپانی مخالفتی شدید کرده و با بسیاری از شرایط فرانسیس موافقت کرده و او دست به ساخت قطعه هنری شگفت انگیز پدرخوانده قسمت دوم کرد.فیلمی که منتقدان را بر سر دوراهی انتخاب سخت قرار داد. آیا قسمت اول برتر بوده است یا این قسمت؟ به شخصه هنرنمایی که از پاچینو در این فیلم دیدم شدیدا حب قلبی در من نسبت به این بازیگر توانا ایجاد کرد و بسیار بسیار زیاد مسحور هنرنمایی بازی زیبای او شدم. در این فیلم شاگرد و استاد تئاتر هر دو در فیلم در کنار هم قرار گرفتند و یکی اسکار را ربود و دیگری نامزد دریافت او شد بله دنیرو و استراسبرگ. در این فیلم نویسندگان برای دریافت جایزه روی استیج آمدند, کارگردان آمد, بازیگر نقش مکمل آمد, تهیه کنندگان آمدند, کارگردانان هنری آمدند و همگان مسحور اثرگذاری بی حد این اثر بسیار بزرگ و با جزئیات شده بودند. تکنیک های کارگردانی و دیالوگ نویسی بسیار زیبای فیلم جانانه بود. صحبت کردن یک آمریکایی به زبان و لهجه ایتالیایی(رابرت)دل نشین بود. روایت موازی دو داستان در کنار هم بسیار زیبا بود. بازی بسیار دقیق و ظریف و قدرتمندانه پاچینو جای بحثی باقی نمیگذاشت. این فیلم کاپولا و بازیگرانش را به عرش رساند.

دو فیلم از یک کارگردان دارای رتبه دوم و سوم
قسمت اول فیلم جایگاه دوم را بگیرد و قسمت سوم در لیست IMDB جایگاه سوم را تصاحب کند, چه میشود گفت؟ هیچ چیز فقط فیلم را ببینید و لذتش را ببرید. داستان فیلم ماجرای به قدرت رسیدن مایکل کورلئونه فرزند دون قبل از انقلاب کوبا و نیز به طور موازی فلش بک به گذشته و جوانی دون بزرگ و چگونگی به قدرت رسیدن وی را نشان میدهد. یک سوالی که همیشه مد نظر بنده بوده است این بوده که چه طور داوران مجموعه ای از بهترین بازیها را داوری کرده و آن ها را کاندید و یا مستحق دریافت جایزه میدیدند در این فیلم که چکیده ای از بهترین و ظریفترین بازیهای سینمایی بوده است. در این فیلم مایکل در دادگاه حضور پیدا میکند و در کنار وکیل خانواده یعنی دووال از خود دفاع میکند از جنایتهای خود. برادر خود را بی کفایت میخواند و او را از صحنه روزگار محو میکند که اثرات بسیار بدی را بر روی افکار و روحیه وی دارد که در نسخه سوم مفصلا به آن خواهیم پرداخت. به جان مایکل و همسر وی سو قصد میشود و همسر وی بچه خود را از دست میدهد البته به شکلی که برایتان در ادامه خواهیم گفت. مایکل قدرت را به زیباترین شکل در دست میگیرد و سرمایه گذاریهای بسیاری خوبی را انجام میدهد عده ای را سرکوب میکند و عده ای را میخرد و نیز قراردادهای بسیار خوبی را امضا میکند.پاچینو تنها جنبنده ای بر روی کره زمین بوده است که میتوانسته این نقش را به این زیبایی ایفا کند. در کنار داستان مایکل رابرت هم جوانیهای دون را به تصویر میکشد و چگونگی شجاعت وی و نیز گرفتن حق مردم بی گناه و کشتن فردی باج گیر در یکی از محله های شهر, دوستی وی با کلمنزه و…در این فیلم مختصری از زندگی خواهر مایکل کانی هم به تصویر کشیده میشود که کمی به انحرافات رو میاورد تا مایکل را که شوهرش را کشته است مورد آزار قرار بدهد که مایکل او را تحت کنترل خود میگیرد و نیز زمانی که مایکل قبل کشتن فردو برادرش وی را از خانواده ترد میکند خواهر وی میان جگری کرده تا وی مجدادا به آغوش خانواده باز گردد که مایکل در ظاهر میپذیرد ولی پس از فوت مادرش دستور قتل برادر خود را میدهد.

خاطراتی با دیالوگ ها و سکانس ها

اگر حق مطلب در این قسمت ادا نمیشود باور کنید مقصر نویسنده مطلب نیست داستان به پیچیدگی و عظمت این اثرهای بزرگ سینمایی بر میگردد. ابتدا به سکانس سوقصد به جان مایکل و همسرش میرویم که بعد آن مایکل از وکیل خود متوجه میشود که همسرش بچه را سقط کرده است سپس مایکل میپرسد: بچه پسر بود؟وکیل میگه:نمیدونیم مایکل واقعا مشخص نبود.مایکل میگه:نمیتونی یه جواب سر راست بدی بهت میگم بچه پسر بود؟وکیل میگه:واقعا نمیدونم مایکل.بعد مایکل به دیدن زنش میرود و کلی با هم صحبت میکنند و اینکه همسر وی قصد جدایی از وی را دارد زیرا معتقد است او راه پدرش را دارد میرود که قول مایکل چیز دیگری بوده است ولی مایکل مصرانه میگوید که همه چیز درست میشود و آن ها مجددا بچه دار میشوند و همه چیز آرام خواهد شد بعد همسر وی میگوید:مایکل تو کوری نمیفهمی.ماکیل میگوید:چطور؟همسرش میگوید:سقط بچه کار من بوده نمیخواستم دیگه از تو یه پسر داشته باشم. بعد اینجاست که یکی از ماندگارترین هنرنماییهای مایکل به اجرا در میاید, اوج خشم و عصبانیت را در چشمان وی میشود مشاهده کرد انگار که چشمان او از حدقه دارد در میاید. بعد یک سیلی به وی زده و او را به روی مبل انداخته و سپس میگوید:از خونه من برو بیرون دیگه حق نداری اینجا بیای بچه هامم با خودت نمیبری.از سکانس های بسیار زیبای دیگر میشود به تصمیم خرید یک هتل بزرگ توسط مایکی اشاره کرد که فردو در اون کار میکند.مایکل پیشنهادی به مدیر هتل میدهد که وی سورپرایز شده و می گوید:نه تو گوش کن دیگه خانواده کورلئونه قدرت قبلو نداره تو بگو همه چیزتونو چند میفروشی تا من بخرم.بعد مایکل میگوید:برا همین جلو همه زدی تو گوش برادرمن؟مدیر میگوید:خوب بعضی مواقع برای کنترل اوضاع باید چند نفری رو ادب کنم.مایکی میگوید:برادر منو ادب کنی؟!به فکر قیمت برای فروش باش.فردو که دوست مدیر بوده و آنجا اوضاع خوبی داشته است به سمت مایکل می آید و میگوید:هی مایکل نمیتونی به اینجا بیایو با فردی مثل مور گرین اینطور صحبت کنی.مایکل می گوید:فردو تو برادر من هستی من دوست دارم ولی هیچ وقت در برابر خانوادت طرف کسه دیگه ای رو نگیر هیچوقت.از سکانسهای زیبای دیگه میشود به خواهشی که خواهر مایکل به وی برای بخشش فردو میکند اشاره کرد که اوج خونسردی و سنگ دلی مایکل را آنجا میشود مشاهده کرد.سکانس کشتن مرد باج گیر توسط رابرت با اسلحه ای که توسط یک پارچه پیچیده شده است نیز بسیار زیبا هست. سکانس گرفتن انتقام پدراز قاتل وی توسط رابرت هم بسیار زیبا هست با آن لهجه بسیار شیرین.دیالوگ های فی مابین وکیل و مایکی هم بسیار زیبا و دقیق هست. جایی مایکل پس از سوقصد,قصد سفر میکند و اینکه زمام امور را به دستان تام وکیل خانواده بسپارد بعد به وی میگوید:میدونم فکر میکنی من به تو اعتماد ندارم ولی من تو رو خیلی دوست دارم و تو رو همیشه تحسین میکنم میخوام امور رو به دست تو بسپارم تو میخوای رئیس بشی.بعد تام میگوید:من همیشه میخواستم که تو منو برادر خودت بدونی. از دیالوگ های زیبای دیگر هم میشود به صحبت کانی خواهر مایکی با وی اشاره کرد که گفت:مایکل تو مثل پدر از همه ما قویتر هستی. و در انتها سکانس بسیار زیبای تفکر مملو از خونسردی و اندیشه به آینده مایکل در انتهای فیلم میشود اشاره کرد که بر روی یک صندلی نشسته است و موسیقی بسیار احساسی و زیبای فیلم نواخته میشود که در نهایت در این فیلم به حق خود رسیده است و جایزه اسکار را درو میکند نواخته میشود و دوربین به زیبایی پس از دور و نزدیک شدن ثابت مانده و…

جایی در اتاق منزل
پیشنهاد این بار نویسنده به شما خوانندگان عزیز این است که حتما سه گانه این فیلم را در منزل و در اتاق خود داشته باشید تا هر چند وقت یک بار به سراغ آن بروید و زندگی خود را با آن شیرین تر کنید. خیلی ها براندو را در فیلم اتاقی به نام هوس شناختند و همگان پاچینو رو با پدرخوانده این فیلم را از دست ندهید حتی به قیمت از دست دادن جانتان.قسمت آخر را جدی نگیرید. مدت فیلم ۲۰۰ دقیقه است و بودجه ای ۱۳ میلیون دلاری بر آن هزینه شده است. راستی به دلیل اینکه در قسمت سوم ما از رابرت دووال چهره ای نخواهیم دید جا دارد بازی زیبای این هنرمند را نیز تحسین و تقدیر کنیم کسی که مورد علاقه زیاد براندو نیز بوده است. بازی بسیار زیبای او در هر دو فیلم بسیار تاثیر گذار بود.ممنون که با دنیروی دنیای بازیها همراه بودید.

با تشکر فرشید عبداله پور از انجمن فرهیختگان PC$