خانه » مقالات بازی نقد بازی مدال افتخار: جنگجو؛ مدالِ … × توسط میلاد رضایی منش در ۱۳۹۱/۰۸/۲۸ , 21:33:05 117 مدال … بدون شک، نابودی و مرگ تدریجی بازی مورد علاقه یک گیمر، یکی از سخت ترین لحظات عمر اوست. به شخصه این موضوع را بسیار دیده بودم. ولی تا کنون تجربه نکرده بودم که به لطف شرکت ” الکترونیک آرتز ” و استدیوی ” Danger Close ” این تجربه را به کوله بار تجربه ام اضافه کردم. و حس نفرتی را که دوستانم پس از نابودی بازیهای مورد علاقه شان نسبت به سازندگان پیدا میکردند را چشیدم. امیدوارم این اتفاق بار دومی نداشته باشد که بسیار تلخ است. نام بازی : Medal of Honor : War Fighter ناشر : EA Games سازنده : Danger Close پلتفرم: PC – PS3 – Xbox 360 تاریخ انتشار : ۱۲ اکتبر ۲۰۱۲ “مدال افتخار” جدید شاید از نظر کسانی که چند سالیست بازی کردن را شروع کرده اند، بازی خوبی باشد. ولی مطمئنم کسانی که سال های پیش، در ویدیو کلوپ ها روزگار خود را با مدال افتخار سپری میکردند، چنین نظری نخواهند داشت. دلیلش هم ضعف بیش از اندازهی نسخهی اخیر این سری نسبت به پدرانش است. پس از تحولی که “جنگاوری نوین” در سبک شوتر نظامی به وجود آورد، اکثر استدیوهای حاضر در این حوضه به تقلید از “جنگاوری نوین” پرداخته و حال و هوای بازیهایشان را به سمت دوران حاضر و آینده سوق دادند. که بازیهای “مدال افتخار” و “میدان نبرد” هم از این قضیه مستثنی نیستند. هر چند “میدان نبرد” توانست موفقیتهایی کسب کند، ولی “مدال افتخار ” به کلی قافیه را در برابر رقیبان باخت. در سال ۲۰۰۹ شرکت “الکترونیک آرتز” که خبر ساخته شدن بازی “Medal of Honor” را توسط استدیوی تازه تاسیس “Danger Close” داد، موجی از خوشحالی تمامی طرفداران این سری را فرا گرفت. ولی پس از انتشار بازی طرفداران از این بازی به عنوان یک بازی متوسط یاد کردند. و اکثرا این نظر را داشتند که در صورت کار کردن بیشتر روی MoH میشود این بازی را بر بالای قلههای موفقیت دید. ولی افسوس که این اتفاق عملی نشد. بالاخره پس از ۲ سال هایپ و تبلیغات گسترده برای آخرین نسخه Medal of Honor، موسوم به ” WarFighter ” بازی به بازار عرضه شد و به دست گیمرها رسید. و نتواست که گلیم خود را به خوبی از آب بالا بکشد. بی افتخار “جنگجو ” ادامه ایست بر داستان دراماتیک ناتمام نسخه قبل. نیروهای Tier 1 پس از مرگ Rabbit شخصیت اصلی بازی قبل، از افغانستان خارج شده و حالا به ماموریت های مختلف در نقاط گوناگون جهان فرستاده میشوند تا نا امنی را از جهان ریشه کن کنند. و طبق معمول کانون شرارت و ناامنی در جهان قاره آسیا و بالاخص منطقه خاورمیانه است. در این بازی داستان بر روی شخصیت “Preacher” تمرکز دارد. و چگونگی در هم آمیختن زندگی شخصی و خدمت در ارتش را در قالب شخصیت وی روایت میکند. این ایده برای داستان خوب است، ولی به شرطی که طبق اصول روایت شود و در خلل بازی ابهامی بوجود نیاورد. اما سازندگان در این مقوله بشدت ضعف نشان داده اند. و سوالات متعددی را برای گیمر بوجود آورده اند. سوالاتی قبیل، چه اتفاقاتی پس از نسخه اول افتاد؟ هدف نیروهای Tier 1 دقیقا چیست؟ و بسیاری دیگر. که تا انتهای بازی جواب منطقی ای به این سوالات داده نمیشود. با اینکه به گفته برخی از منتقدین، داستان نقش بسیار مهمی در شوتر های اول شخص ندارد؛ ولی یکی از جاذبه های اصلی یک بازی محسوب میشود و خود دلیلی برای ادامه بازی است. اما در جنگجو، داستان پا را از حد کلیشه فرا گذاشته و با سرهم بندی های ناشیانه و پایان دراماتیکی دیگر، در برابر رقیبان حرفی را برای گفتن باقی نگذاشته است. از داستان که بگذریم به اصلی ترین بخش یک بازی اول شخص، یعنی گیم پلی میرسیم که متاسفانه مدال در این مقوله نیز بسیار ضعیف عمل کرده است. روند بازی نه تنها نسبت به نسخه قبل پیشرفتی نداشته، بلکه پسرفت هم داشته است. کماکان سیستم دریافت مهمات از همرزمان پابرجاست و شما را به نگه داشتن اسلحه اصلیتان بیشتر ترقیب میکند تا تعویض آن با اسلحههای موجود در بازی. با این که تنوع اسلحه نسبتا خوب است ولی با هر اسلحهای که تیراندازی کنید، به یاد کودکی خود و بازی با تفنگهای اسباب بازی و آب پاش میافتید. سیستم هدف گیری بسیار بد است و هنگامی که در حال دویدن هستید به فاجعه تبدیل میشود. بارها با اسلحه کمری سر هدف را برای هد شات کردن نشانه گیری کردم، و پس از شلیک دو خشاب به طرف هدف، او را کاملا سالم دیدم. از این دست مشکلات در بازی به وفور دیده شد که اگر بخواهم تک تک آنها را نام ببرم فضای زیادی را میگیرد. در مورد Breach کردن چیز زیادی نمیشود گفت جز اینکه هر چند دقیقه یکبار مجبورید حالت تکراری آنها را تحمل کنید؛ اما در این تصویر چیزی که بیشتر مد نظر است، سایهزنی بد بازی است. سایهی جزئیات پشت سر شخصیتها روی در و دیوار است و خودش سایه ندارد! شاید تنها نوآوری که جنگجو در زمینه گیم پلی داشته است، سیستم Breach باشد که تا کنون در هیچ بازی دیگری دیده نشده است. هنگامی که شما قصد نفوذ به یک اتاق و یا مکان دیگری را از طریق Breach دارید، بازی به شما چندین گزینه برای شکستن در و نفوذ به مکان مورد نظر را ارائه میدهد. شاید در ابتدای بازی این قابلیت جالب به نظر برسد، ولی پس از چند ساعت بازی کردن متوجه میشوید که باطن کار همان است و فقط بلایی که سر در می آورید متفاوت است. هوش مصنوعی همرزمان و دشمنانتان چیزی در حد ماهی قرمز و جلبک است. به طور مثال هنگامی که شما نارنجک پرتاب میکنید، دشمنان به جای اینکه از منطقه خطرناک فرار کنند به سمت آن میروند. و یا هنگامی که زیر آتش تیر بار های دشمن قرار گرفته و سنگرگیری کرده اید، دوستتان به جای یافتن مکان دیگری برای سنگر گرفتن به سمت شما می آیند و شما را از سنگر خارج کرده و خود جای شما را میگیرند. علاوه بر این، پس از مدتی شک میکنید که به جای یونیفرم نظامی یک تی شرت قرمز که روی آن نوشته: مرا بکشید پوشیده باشید. چرا که دشمنان فقط شما را مورد اصابت گلوله های خود قرار میدهند و بقیه دوستانتان فقط برای شلوغ بودن صحنه حضور دارند. تنها بخشی که نمیتوان از آن اشکال خاصی گرفت، فصول تعقیب و گریز است که در نوع خود جالب و هیجان انگیز است. ولی این اتفاقات کمک زیادی به بهبودی بازی نمیکنند. اجسام از آنچه در آیینه میبینید به شما نزدیکتر اند! بی اعتبار بخش گرافیک بازی پر است از نوآوری های ریز و درشت! مفتخرم که شما را با پدیده بافت های خود ترمیم شونده آشنا کنم. در یکی از مراحل بازی پس از شلیک به یک ستون، شاهد تخریب جزئی آن بودم که پس از چند ثانیه اتفاقی افتاد که دهانم از تعجب باز ماند. بافت های تخریب شده پس از چند ثانیه شروع به ترمیم شدن کردند و ستون به شکل روز اولش درآمد. در اینجا فهمیدم که اشیا هم در این بازی از سیستم سلامتی خودکار بهره میبرند. بعد از شلیک تخریب پذیری داریم … اما ۵ ثانیه بعد … کلیک کنید تا تصاویر بزرگ شوند. پدیده روزنامه های پنهان نیز بسیار جالب است. یک نارجک را در نزدیکیتان پرتاب کنید، و شاهد انفجار آن باشید. پس از مدتی روزنامه ها و کاغذ هایی پدید می آیند و به هوا میروند. درباره ی کیفیت بافت ها، تصاویر گویای همه چیز هستند. بازی با اینکه با موتور قدرتمند و منحصر به فرد ” فراست بایت ۲ ” ساخته شده است، در مقایسه با ” میدان نبرد ۳ ” چه از لحاظفنی و چه از لحاظ هنری کاملا ضعیف تر است. و این ادعا را اثبات کرد که فقط استدیوی “دایس” توانایی ساخت بازی با موتور “فراست بایت ۲” را دارد. نورپردازی هم در وضعیت زیر خط فقر قرار دارد. در یکی از مراحل که در شب اتفاق می افتاد، نور پردازی به حدی ضعیف بود که دشمنان قابل دیده شدن نبودند و تنها روش شناسایی آنها، دیدن آتش اسلحه هایشان بود. سیستم سایه زنی نیز فاجعه وار است. اصولا وقتی که نور از پشت به شما میتابد شاهد ایجاد سایه در روبه رو هستیم، ولی چنین اتفاقی در بازی نیوفتاد. این بازی را که یادتان هست؟ قضاوت با خودتان! تنها بخشی که قابل قبول و خوب است، بخش موسیقی است که تلفیقی از موسیقی های راک،پاپ و مخلوطی از ساز های الکترونیکی حاضر و ساز های سنتی است. رامین جوادی به خوبی از عهده این کار برآمده و لینکین پارک نیز توانایی خود را بار دیگر اثبات کرد. در مورد صداگذاری هم صحبتی نکنم بهتر است، زیرا سرتا سر اشکال است. عنوان “جنگجو” با تمام تبلیغات و بزرگنماییهایی که داشت، نتوانست در حد و اندازههای نام خود ظاهر شود. این بازی نه تنها شکست دیگری را برای EA به ارمغان آورد، بلکه احتمال تعطیلی استدیوی ” Danger Close” را به شدت افزایش داد. هنوز هم نمیدانم که چه لقبی به مدال بدهم و تیتر را کامل کنم. ولی این مدال دیگر افتخاری ندارد. پلتفرم تست: PC ۳.۵/۱۰ میلاد رضایی منش ( Silent Assassin ) نویسنده میلاد رضایی منش The Darkness will come..... DICEShooterبازی Battlefield 3پی سی گیمینگ (PC Gaming)شرکت مایکروسافت (Microsoft) مقالات بازی 117 دیدگاه ثبت شده است دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخبرای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید. یکی از معدود بازی هایی که به جنگ با ترروریستا پرداخته داستانش و صداگزاریش عالی بود ولی گیم پلی کمی مشکل داشت ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید نمایش بیشتر
یکی از معدود بازی هایی که به جنگ با ترروریستا پرداخته داستانش و صداگزاریش عالی بود ولی گیم پلی کمی مشکل داشت ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید