بازی های مورد انتظار سال ۲۰۱۳
شروع یک پروژه ۶ قسمتی,معرفی عناوین ۲۰۱۳ که کاسه صبر همه ما را لبریز خواهد کرد,هیچ ترتیب خاصی در نظر گرفته نشده است,هیچ برتری از میزان صبر در نظر گرفته نشده است,قرار نیست پیش نمایشی صورت گیرد,فقط معرفی خلاصه و تاریخ عرضه و کمی از انتظارات نویسنده,پس شمارش معکوس برای … تیک تاک…تیک تاک
عنصر نجات بخش برای رهایی از چنگال ورشکستگی
دیگر بایستی خواب سرزمین مادریمان را ببینیم,مسکو بعد بمباران دیگر هیچ چیز ندارد,وقتی برای محافظت از فرزندانم از منطقه امن خارج میشوم تا مهمات جمع آوری کنم,وقتی برای یافتن آذوقه ای با هم نوعان خویش درگیر شده و حتی همدیگر را میکشیم و بعد یادمان میرود روزی با یکدیگر در سرمای مسکو کنار قندیلهای شاخه های یخ زده درختان سیگار میکشیدیم و میخندیدیم و میخندیدیم و…حال در فکر یخ زده من,در ذهن تار عنکبوت بسته من تنها یک چیز به یادگار مانده است,من و همسر و فرزندانم,باقی همه اوهام است,دشمن است,مانع است.
METRO:LAST LIGHT
PC/X360/PS3
ACTION/FIRST PERSON/HORROR
۴A GAMES THQ
MARCH 2013
گرافیکی تحسین برانگیز در بخش هنری و فنی,صحنه های سینمایی زیبا و اکشنی روانتر در انتظار شما بازیخورهای عزیز هست,زندگی در متروهای شهر مسکو بعد بمباران هسته ای,موجودات تکامل یافته و درگیری بر سر مهمات و آذوقه برای بقا,امید بر آنکه بتواند با گرافیکی تحسین برانگیز و نیز نواقص موجود در بخش گیم پلی نسخه قبل و همچنین داستانی پرمحتوا و پر کشمکش و جذاب و همچنین حفظ تم سنگین و محیط رعب آورش مخاطبین را راضی کند.
یک شلیک,یک شکار
هم اکنون حدود ۳ساعت است در این مکان با این یار و همراه همیشگی خود تنها اینجا کز کرده ام و منتظر رسیدن هدفم هستم,حشرات موزی جنگل استوایی همیشه مرا سورپرایز و البته شرمنده میکنند,فکر میکنم از مهمان خوششان نمیاید,خسته ام,قلبم گاهی میزند گاهی نمیزند,ولی به جایش پلکهایم از خجالتش در آمده اند,مدام میپرند,دستانم عرق کرده است,اوقات خوبی نیست,گاهی تمرکزم بهم میریزد و دعا میکنم حال هدف نزدیک نشود تا به روال نرمال برگردم,حالم چندان تعریفی ندارد,بدتر از همه این است بعد این همه تحمل سختی تازه بعد کشتن این مرد,راهمان برای عملیات پرمخاطره بعدی باز میشود,مدتهاست پاهایم را از پوتینم درنیاورده ام,فکر میکنم پوسیده اند,وای خدای من جانم را برای یک دوش زیر آب گرم و نوشیدن یک لیوان آب میوه میدهم,با خودم حرف میزنم ولی ترس از حمله دشمن از پشت سر و بریده شدن گردن زیبایم با چاقوی نخراشیده آن امانم را بریده است…
SNIPER: GHOST WARRIOR 2
PC/PS3/X360
CITY INTERACTIVE
۱۵ JAN 2013
تغییر موتور بازی به کرای انجین ۳ اتفاق خوشایند این نسخه خواهد بود,قدم گذاشتن در وادی اصلی چارچوب بازی یعنی مخفی کاری و تمرکز بر روی المان اسلحه اسنایپر و یک هدف,یک شلیک و یک شکار.انتظار ما حفظ اصالت بازی و نیز تغییرات مثبت در بخش هوش مصنوعی,فیزیک خوب و گرافیک جذاب و همچنین ارتقای بخش موسیقی که شاید در نسخه قبلی جایی نداشت و همچنین یک داستان حداقل آبرومندانه است.
بهشت زشت
نیویورک بهشت زشتی شده است,نیویورک مخروبه ای گشته است,جنگلی که درختانش بجای میوه بتنهای خورد شده و تیرهای خم شده را به بار آورده اند,قدم زدن در این نیویورک گاهی اینقدر دل نشین است که میخواهی ساعتها گشت بزنی و به جزئیات بی بدیلش بنگری و گاهی اینقدر سردی وجودت را فرا میگیرد که کاملا میفهمی”بله اتفاقا ناگواری افتاده است” خبری از گل و بلبل در این جنگل نیست,اینجا پیکار افراد شرکت CELL با پرافت هست,قهرمان ما تیر و کمانی دارد که سازی جنگلی میزند و مرگی مدرن رقم میزند,سلاحی سنتی ولی کاربردی جدید,او دسته ای را کشته است,رو به روی گودالی آب جمع شده ایستاد,به درون آب مینگرد,آیا سکوت و نگریستن او معنای پشیمانی دارد…خیر او فهمیده است گوشه ای از نانو سوئیت او خراش برداشته است و این موضوع کمی او را نگران کرده است.
CRYSIS 3
PC/PS3/X360
EA CRYTEK
۱۹ FEB 2013
نسخه سوم قطار گرافیک بری کرایسیس در راه است,سلاح های جدید,ریتم سریعتر اکشن بازی,موسیقی حماسی تر,گرافیکی وهم انگیزتر و هوش مصنوعی,هوش مصنوعی و هوش مصنوعی…انتظار ما تحقق قول ها و مصاحبه های سازندگان این بازی است,گرافیکی که تا مدتهای مدید بازی دیگری تکرارش نخواهد کرد,همراه با یک گیم پلی پیشرفته تر و روانتر و البته مهیجتر.
اتفاق سگی
او قبل از آنکه خدا باشد مرد بود,کریتوس برای نجات جانش از مرگ پس از نبرد با قوم بربرها دست به دامان آرس شد,او کریتوس را برده خویش ساخت و وسیله ای برای رسیدن به خواسته های قدرت طلبی خویش.کریتوس روز به روز بر بار خشونت خویش می افزود,یک تکرار روزمرگی وحشیانه,قتل عام مردم بی گناه,هرچه میکرد تنها برای خشنودی آرس بود,تمام دهکده ها را خاکستر میکرد,اینگار بوی خاکستر بر مشامش علاجی بود بر نمردن او از خونخواهی زیاد,مردم را از دم تیغ تیز جلادیش میگذراند,وجودش یک چیز را فریاد میزد:خون…خون,بکشید,نابودشان کنید,بسوزانید,کسی را زنده نبینم…کریتوس به دهکده ای میرسد,فرمان نابودی و آتش زدن آن را صادر میکند,مردم را از دم تیغ میگذرانند,کریتوس با جذبه همیشگی بر روی خاکسترهایی که معلوم نبود برای سقف کدامین نگون بختی بوده است و یا جسد کدام مادری که در حال شیر دادن به بچه اش بوده است قدم میگذاشت,بوی خون مجاری منطق را از ذهن او مسدود کرده بود,نوعی حس وقار و پیروزی وجودش را فرا گرفت,دیدن خون زیاد به او آرامش میداد,به معبد دهکده رسید,پیرزنی با دستان چروک خورده خویش بدن عضلانی کریتوس را لمس کرد,”جوان با ورود تو به این معبد آینده تو تیره خواه شد,نرو…”کریتوس مانند تعبیرهای همیشگیش حرف پیرزن را ندید گرفت,پیرزن را همچون زمانیکه پلنگی آهویی را اسیر چنگال خویش میکند,کشت.تمام افراد درون معبد را از دم تیغ گذراند,بچه ها ناله میکنند,مادران گریه,پدران از عجز دستهایشان را به نشانه التماس برای نجات خانواده شان به سمت سربازان بلند میکنند,”کریتوس ماتش برده است,دستان نیرومندش میلرزند,تکان نمیخورد,سلاحش میافتد”,سربازان:وای خدای من,کریتوس زانو زده است!!مگر میشود؟!”کریتوس بر روی زانوان خویش میافتد,کریتوس چه کرده ای؟مگر میشود خود کریتوس فرمان از دم تیغ گذراندن همسر و فرزند خویش را صادر کرده باشد؟کریتوس خانواده خویش را در آن معبد به قتل رساند…
GOD OF WAR:ASCENSION
SANTA MONICA SONY
ACTION/ADVENTURE/THIRD PERSON
ONLY PS3
۱۲ MARCH 2013
یک عنوان که صاحب یک گیم پلی بسیار قدرتمند و روان هست و البته گرافیکی که مدتها میشود راجع به آن بحث و گفتگو کرد,این نسخه ما از سازندگان همان چیزی را میخواهیم که میخواهند به ما عرضه کنند,اینکه چگونه کریتوس خدای جنگ شد,خونخوار شد و…مثل همیشه یک گیم پلی وسیع و یک گرافیک با جزئیات فراوان و جلوه بی نظیر خون و نورپردازی عالی.
غربی در شرقی,شرقی غربی
شهر لیمبو تاریخ مصرف گذشته است,رقص شیطانی در شهر جلوه به خود گرفته است,دوربین های تعبیه شده در شهر مراقب مردم است که مبادا پس از شستشوی مغزی مجددا تکانی بخورند و بخواهند حرکتی را برنامه ریزی کنند!اما غافل از آنکه این مردم سالهاست که در خواب هستند,خود میخواهند که بخوابند,جوان کله شق و مغرور ما دانته همواره تحت تعقیب گارد شهر است,یک زندگی که همچون زندانی برای وی مملو از مراقبت است,و او بسیار متنفر از این نوع زندگی,او دارای قدرتهای ماورایی نیز میباشد,دلیل این همه مراقبت از او چیست؟دلیلش نیمه شیطان و نیمه فرشته بودن او از سمت پدر و مادر خویش هست؟یک خوش گذرانی شبانه و مستی پس از آن,تلو تلو خوران در حال عبور از کوچه پس کوچه های شهر بود که با یکی از ارازل شیطانی درگیر میشود و…پس از ختم به خیر درگیری او با دختری آشنا میشود که از گروهی با نام THE ORDER درخواستی مبنی بر همکاری وی با گروه آورده میشود,رهبر گروه برادر دوقلوی گمشده او است,ورجیل,او میپذیرد,مبارزه با شیاطین میشود روزمرگی زندگی دانته قصه ما,ما همیشه با شیاطین در حال جنگ هستیم,خودمان هم گاهی شیطان میشویم در لباس انسان,فارغ از این مطلب که انسانیت به همین سادگی ها نیست.
DMC:DEVIL MAY CRY
NINJA THEORY CAPCOM
PC/PS3/X360
ACTION
۱۵ JAN 2013
یک عنوان بسیار محبوب و موفق که با گیم پلی پر زد و خورد خویش مخاطبین زیادی را مجذوب خود کرده است,این نسخه دانته تغییرات بسیار را بر خود دیده است ولی سیستم گیم پلی بازی کماکان پویا و درگیرانه است و گرافیک بازی نیز بسیار زیبا و دلنشین خواهد بود,انتظار مثل همیشه از این سری خوب, داشتن یک گیم پلی بسیار درگیرانه و جذاب و نیز شخصیت پردازی خوبی که همیشه از این عنوان سراغ داشتیم و نیز یک داستان جذاب و پیچیده می باشد.
رستگاری در وحشت
وقتی دوستانم برای خوش گذرانی به پیک نیک می رفتند من فکر ماجراجویی در سر می پروراندم,زمانیکه نزدیکانم به یک زندگی روتین بسنده میکردند من به دنبال کشف اسرار در ذهن خود سفرهایی را آغاز میکردم,هیچوقت مانند بقیه رفتار نمیکردم,همیشه یک چیز من گمشده بود,همه این نا آرامی ها زمانی لباس واقعیت به تن کرد که دیگر پایان دوران تحصیل من در دانشگاه بود,همه چیز مهیا بود,با کنارد خیلی کلنجار رفتم مرا با خود سوار بر کشتی پایداری به سوی کشف نشده ها ببرد,جانم به لبم رسید که قبول کرد,حال در جزیره,چند متری با مرگ فاصله ندارم,گرگ ها از شکار من جانشان به لبشان رسیده است,بومیان جزیره هیچ تفریحی برایشان لذت بخش تر از پیدا کردن من و کشتن من به فجیح ترین شکل ممکن نیست,سرما به درون بدن من نفوذ کرده است و درون وجود من به رقص درآمده است,زخم هایم دهان باز کرده و مدام نعره میکشند,بوی ناخوشایندی اندام مرا فرا گرفته است به طرزی که گاهی خواب را از چشمانم میگیرد,حرف هایم در گلویم مانند زخمی تازه که بر رویش نمک بپاشید مرا آزار میدهند,دو شب است هیچ چیز نخورده ام,تنها یار همراه من لبخندی است که گاهی برای حماقتهایم بر روی لبهایم نقش میبندد,وقتی که خیلی از فشار تنهایی و شلاق ملامت بار قوانین طبیعت به تنگ میایم به خود میگویم: این نیز بگذرد,ولی شکم گرسنه این حرف ها حالیش نمیشود که نمیشود…
TOMB RAIDER
SQUARE ENIX CRYSTAL DYNAMICS
PC/PS3/X360
ACTION/ADVENTURE/THIRD PERSON
۵ MARCH 2013
یک عنوان بسیار با سابقه و البته موفق و محبوب,که در این سری سازندگان قصد ساخت یک پیش زمینه از لارای جوان را دارند,لارایی که هنوز آن شخصیت ماجراجو در وی شکل نگرفته است و به قولی هنوز آبدیده نشده است,در این نسخه شاهد پیشرفت در بخش گرافیکی و نیز اضافه شدن چند المان در بخش گیم پلی هستیم.انتظار ما کماکان وجود بخش تلاش برای بقا و نیز معماهای جذاب در کنار گرافیکی زیبا و گیم پلی روان و رو به جلو است.
طعم خون یخ زده
در دلش هراسی وجود دارد,از رفتن یا نرفتن,با سرما میانه ای ندارد ولی جالب اینجاست همه جا یخ بسته است,حتی گرد خاکی که از کفش های آیزاک به جا میماند بی درنگ خود را می بازند و یخ می زنند,یک دلگرمی وجود دارد وجود همکار او,به راه می افتد,یک قدم دو قدم…زوزه باد وحشی زمستانی سیلی محکمی بر برف های روی زمین میزند آنها را از خواب بیدار می کند و محکمتر بر آیزاک می کوبد,آیزاک بیدی نیست با این بادها بلرزد ولی بر خود می لرزد,جایی که بادهایش سنگدل هستند وای از دشمنانی که…نور چراغی که بر روی برف های رنگ باخته افتاده است کور سویی از نا امیدی است,قدم دیگر,یک گام دو گام,به ناگاه حمله ای صورت می گیرد موجوداتی به همکار آیزاک هجوم می برند,آیزاک غافلگیر شده است,بی درنگ هر چه خشاب دارد بر روی دشمنان خرج می کند,همکار آیزاک چند لحظه ای مکث می کند مات مانده است,ناز سرمای هوا را باید خرید یا از خجالت این موجودات باید بر آمد یا با حس غریب و هولناک این محیط دست و پنجه نرم کرد؟ وزش شدیدتر باد از اتفاقات ناگوار بعدی خبر می دهند,آیزاک می داند خود را به ندانستن میزند,به رفتن ادامه می دهند,به دری می رسند,in progres… وارد مکان می شوند,بوی تعفن اجساد,خون ماسیده شده مالیده شده بر روی درب و دیوار,سایه خون پاشیده شده بر روی لامپ آویزان بر سقف,بر روی زمین تصویری از گذشته و اتفاقات ناگوار آن را برای آیزاک تداعی میکند,اندام پاره پاره شده اجساد و امتداد رد خون آنها بر روی وسایل و سوز باد وحشی که می خواهد در را بکند و به میهمانان غریبه سلامی وحشیانه دهد هولناک است!شیشه هایی که در محیط وجود دارد هیچ گونه ضمانتی برای ماندن بر روی دیوار ندارند و هر لحظه مانند قلبی احساساتی منتظر شکسته شدن از سوی موجودات غریب کش هستند,همین طور میشود یک,دو,سه… وای خدا چه قدر زیاد حمله بر سر آیزاک نگون بخت,نورها قطع و وصل میشود,باد به هر ترتیبی هست از زیر منافذ, نم نمک خود را وارد معرکه میکند,در و دیوار لبخندی شیطانی میزنند,خشاب تمام شده است,آیزاک زخمی و جانش رو به اتمام است,همکار آیزاک درمانده است,هیچ خشابی در محیط نیست,فقط میشود برای آنها دعا کرد…و برای خودمان در این وحشت بی پایان.
DEAD SPACE 3
VISCERAL GAMES EA
PC/X360/PS3
ACTION/SCI-FI/THIRD PERSON
۵ FEB 2013
سومین قسمت از این عنوان وحشت آفرین که بیشتر گیمرهای دنیا با آن خاطرات زیبایی را رقم زده اند,اضافه شدن یک همراه در کنار شما,کاورگیری و…کمی به بار اکشن این عنوان اضافه کرده است ولی انتظارات تماما معطوف بخش ترس در این سری هست امید هست این عنوان مثل همیشه یک عنوان کلاسیک در سبک ترس باشد و همه ما را تا مدتها در توهم وحشت زا قرار دهد.
زیر پوست شهر
برویم برای یک سفر خیلی خیلی کوتاه دریایی,نور بسیار کم فروغ یک چراغ کوچک در یک قایق کوچتکتر,تلاطم بی حد امواج دریا و ریزش باران لطیف بر روی لباس دویت,غرش آسمان بی حساب و کتاب و لرزش دل قهرمان داستان,تکان خوردن به اینور و آن ور قایق و صحبت های شیرین خانم…صدای دل نشین برخورد قطرات آب دریا با یکدیگر و شکایتشان از این برخورد,هم دلی پاروهای قایق و تلاش آنها برای رساندن مسافرین به مقصد,نگاه قفل شده دویت به فانوس دریایی و این نگهبان همیشه بیدار دریاها,اسکله چوبی تنها و رسیدن دویت به محل مورد نظر,تجربه تکرار ناپذیر از یک سفر کوتاه دریایی و نخواستن از پیاده شدن,خستگی پاروها و شدت اشک های آسمان بر سر دل غم دیده دویت,بالا رفتن از نردبان اسکله و صدا زیبای برخورد باران بر روی چوبهای اسکله,گفتن جمله کسی قرار هست مرا ملاقات کند در این مکان و شنیدن کلمه امیدوارم!برق دلربای نور چراغ بر روی بارانهای خیس شده روی اسکله,حرکت به سمت فانوس دریایی و کوبیدن در و رخصت طلبیدن از ورود به آن,برگه نیمه پاره با خون چسبیده شده به در که دویت این آخرین شانس تو برای آوردن ….ورود و شنیدن یک موسیی دل نشین,ظرف آب مملو از خطهایی در دل آن و ملاقات تصویر خود در آن ظرف,حرکت به سمت پله های آهنی و صدای تق تق کفش های دویت بر روی سر آنها,دیدن تابلو نوشته های نصب شده روی دیوارها,افتادن سایه دلگیر نور بی خاصیت روشن مانده در این تاریکی محز,وحشت از دیدن جنازه ای مرتب نشسته بر روی یک صندلی ولی دلگیر از شکنجه شدن با چاقو و تیغ جراحی!به صدا در آوردن منظم زنگها و بیرون آمدن یک صندلی قرمز,نشستن مودبانه دویت بدون هیچگونه سوالی بر روی آن و شنیدن صدای مهیب زنگ ها,قرمز شدن رنگ آسمان چندین رنگ و بعد…همه نوید یک خبر خوب را برای ما میدهند,که:
بایوشاک در راه است پای کوبی کنید.
BIOSHOCK:INFINITE
IRRATIONAL GAMES 2K GAMES
PC/PS3/X360/VITA
ACTION/FIRST-PERSON
۲۶ MAR 2013
یک سمفونی ادبی هنری سیاسی زیبا در دنیای بازیها,یک اثر بیادماندنی از کن لوین,یک عنوان بسیار قابل احترام از تمام جنبه های فنی و به ویژه هنری,تمام انتظار ما و بازیخورهای دنیا تنها انتشار به موقع آن و عدم تاخیر مجدد آن است.
وقتی سم حوصله ندارد
داستان از جایی آغاز میگردد که آمریکا برای سرکوب تروریستها و کشورهای مخالفش انگشت انتخاب را بر روی سم می گذارد و وی را برای سرکوب آنها بر میگزیند,حالا این شما و این هم سم ماجراجو,ببخشید او لارای ماجراجو بود!به هرحال خیلی هم فرقی نمی کنند در این نسخه,سم آرام آرام قصد ورود به یک پایگاه را دارد,پشت یک چادر نظامی استتار می کند,آرام چادر را پاره میکند و وارد آن می شود,آرام,آرام نزدیک فردی که پاهایش را بر روی میز انداخته است و حتی اندکی نزاکت هم ندارد می شود فرد در حالی که با سیگاری در لب مشغول خواندن سرودی جدید است ناگهان با یک حمله برق آسا از سوی سم کشته میشود و حال بایستی فکری به حال رفتن به جهنم و سوختن بکند,چقدر جالب سم هنوز همان سم هست,باهوش,سریع,مخوف و مخفی.ولی دیری نمی پاید که به یکباره سم تبدیل به یک دوشگاه سیار می گردد زمین و زمان را به هم می دوزد,تانک می ترکاند,افراد دشمن را همچون پیف پافی که بر جان مگس های بی خانمان می افتد, تار و مار میکند,اتفاقاتی که شاید در جوانی او نیافتاده باشد,خلاصه سم از سوی کارگردان بازی کمی مورد مواخذه قرار میگیرد که کمی برادر آرامتر,خونسردتر,چه کاریه است می کنی!کمی سنگین باش,یک نگاهی به اطرافت بیانداز,سم مجددا ارام میگیرد شاید به دلیل حذف نشدن از چرخه داستانی بازی باشد!به هرحال به رفتنش ادامه میدهد,از نردبان بالا می رود,پشت دیوار ساختمان پناه می گیرد,دو نفر بر روی آب جمع شده ای ایستاده اند بهترین فرصت است,بله شوک الکتریکی وارد آب کرده و هردوی آنها به آن برادر نگون بخت ملحق می گردند,تلفن سم زنگ می خورد,بله؟سم خودت هستی؟بله ,شما؟من هستم, جیمی!جیمی چه کسی است بروید عزیز مزاحم نشوید من میان یک عملیات فوق سری هستم!مرد, من هستم جیمی از بچه های دانشگاه,تو زنده هستی؟وای خدای من چقدر خوشحالم.کی میتوانم ببینمت؟سم چند ناسزا نثار آن بنده خدا جیمی میکند و تلفن را قطع میکند و با اندکی تمرکز به راه خویش ادامه میدهد,تلفن زنگ کوچکی میزند,بله پیامک آمده است,از سوی جیمی,خیلی میخوامت سم بعد عملیاتت بمن زنگ بزن میخواهم ببینمت دلم برایت تنگ شده است!سم گوشیش را سایلنت میکند و به ادامه راهش …
SPLINTER CELL:BLACKLIST
UBISOFT TORONTO UBISOFT
PC/PS3/X360
ACTION/THIRD-PERSON/STEALTH/MODERN
۳۱ MAR 2013
انتظار ما بسیار ساده است,مخفی کاری,مخفی کاری و مخفی کاری.
حس قشنگ پدرانه
هر انسانی حق دارد خوب در موردش قضاوت شود,هر انسانی حق دارد تغییر کند,هر انسانی حق دارد خوب بشود,مفید باشد,دوست بدارد,دوست داشته شود,هر مردی حق دارد حس پدر بودن را بچشد,حق دارد بداند می تواند از بچه اش,خانواده اش محافظت کند,جو دوست نداشت,دوستش نداشتند,مفید نبود,قضاوت خوبی درباره اش نمیشد,قاچاق می کرد,کار خلاف,دزدی,شاید هم شرارت,حال الی کنار اوست,یک دختر ناز کوچکی که نیاز به مراقبت دارد,کوچک است اما بی نهایت جسور و وفادار,مهربان و اگر تیغی به پای جو رود الی شب خوابش نخواهد برد,مشخص است,جو را دوست دارد,به او وابسته شده است,حق هم دارد,هیچ چیز برایش باقی نمانده است,او بود و خدایی که همیشه تنها نظاره گر او بود,هر وقت وارد مکانی غریب می شدند که بویی از خشونت در آن استشمام می شد,جو الی را گوشه ای امن قرار میداد و با نصیحتی گوش نواز و در دل نشین به او آرام می گفت:همینجا بمان,یاد زمانی می افتیم که پدری به فرزندش می گوید:دخترم,شیرین من مراقب خودت باش,جای دوری نرو.جو لوله ای را در دست می گیرد و می رود بسوی تقدیری که گشنگی را برایشان رقم زده است,درگیر می شد,تا جایی که با یک دست گردن و با دستی دیگر لبهای یکدیگر را می گرفتند و می کشیدند و گویی لبهایشان از زیادی کشیده شدن خونریزی می کرد,تمام صورت جو پر از خط ها و زخم هایی از چاقو بود که هرکدام فریاد میزد الی دوستت دارم,پشت دیوار پنهان می شد,صدای آرام نفس نفس زدن الی هم التیامی بر دردهای او بود هم آتش خشمش را شعله ور می ساخت,کسی به در نزدیک میشود,جو بی مهابا ضربه ای به او میزند,فرد بسیار قوی هیکل است,درگیر میشوند,جو مشتی میخورد,پرت میشود,چشمانش تیره میشوند,برمیخیزد,خود را محکم به دشمن میزند,هردو وارد شیشه ای می شوند,خونین و استخوان شکسته هر دو روی زمین افتاده اند,فرد بلند میشود جو را میگیرد,چند ضربه به او میزند,در حال خفه کردن او است,جو صورتش سرخ شده است,رگ هایش کاملا از گردن نسبتا کلفتش بیرون زده اند,به سرفه افتاده است,دستانش اینگار پیشاپیش به استقبال مرگ رفته اند,آجری وسط سر فرد نگون بخت خرد میشود,فرد دستانش سست میشود,جو از شوک خارج میشود,فرد به بغل به زمین می افتد,الی پشت فرد نمایان میشود,همدیگر را بغل میکنند,جو باور کرده است,باور به اینکه الی همان چیزی بوده است که روزی آرزوی رسیدن به او را داشته است,همان چیزی که بارها به خود و خدای خود قول داده بود اگر روزی در زندگیش سبز گردد خلاف را کنار خواهد گذاشت,ولی چقدر دیر,ولی حال جو برای تمام کارهایی که قرار بود برای زنده ماندن انجام دهد دلیلی منطقی داشت,جو حس پدر بودن داشت,یک پدر همه چیزش را به پای حس پدرانه اش می دهد,الی دختر کوچک جو شده بود,دل سوز پدر کسی نخواهد بود جز دختر یکی یک دانه او,آنها تیم نبودند,خانواده شده بودند.پیدا کردن یک نوار موسیقی در یک اتومبیل,گذاشتنش,یک ریتم لطیف و احساسی,تجربه خوب با هم بودن,سوار بر اسب,از کنار یک پنجره بزرگ امید,مهم نبود بیرون چه چیزهایی در انتظار آنها بود,مهم آن بود که بیرون هنوز خورشیدی بود که بر تمام اتفاقات بد بتابد و خم بر ابرو نیاورد,خورشید باش که اگر خواستی بر کسی نتابی نتوانی,و این داستان ادامه دارد…
THE LAST OF US
NAUGHTY DOG SCEA
ACTION/ADVENTURE/THIRD PERSON
۷ MAY 2013
PS3
یک عنوان آخرالزمانی شیک,یک روایت بی نظیر دیگر از ناتی داگ,یک انحصاری قابل احترام,یک تجربه زیبا از یک رابطه جالب,یک عنوان واقع گرایانه که حتی کوجیما را وادار به ستایش نمود,انتظاری نیست فقط خواهشا زودتر بیا…
زمین میگرید
لذت از یک روز آفتابی و قل خوردن بر ساحل یک دریای آرام و زیبا,تلالو زیبای انوار بهشتی خورشید بر قطرات سحر کننده دریا,رقص امید را بر چشمان ما پدیدار می کند,ساحلی که دستانش را بسوی قطرات آب دراز میکند و قطرات با شادی وصف ناپذیری آنها را بوسه میزنند.زندگی در زیر آب جریان دارد,ماهیان همچون همیشه از داشتن آرامشی که حق آنهاست خوشنودند و با لبخندی جادویی پی بازیهای خود هستند,خورشید با وقار همیشگی خودش مشغول بذل عنایتش به تمام موجودات این کره خاکی است,پشت دریاها قلعه ای است,قلعه ای که نه برای زیبایی و زیستن,بلکه برای دفاع ساخته شده است,درون قلعه افرادی که برای سیانت و دفاع از آن حاضرند جان خود را در طبق اخلاص بگذارند,تنها یک دوربین ساده نیاز است تا از بالای برجک قلعه شاهد تعداد زیادی کشتی جنگی باشید که قصد دارند آرامش دریاها,ساحل و البته قلعه سنگی را بر هم بزنند,فردی درون یکی از آن کشتی هاست که با قلبی از یخ فرمان کشتار تمام افراد درون قلعه را میدهد,صغیر و کبیر,پیر و جوان.و زمانیکه فرشتگان این داستان ها را میدانستند و به خداوند عرض نمودند,این انسان,این موجود خونخوار,در زمین زیبای تو,در جایگاه معنویات,خون بپا خواهد کرد و خداوند چیزی را میدانست که آنها نمیدانستند! کشتی ها به ساحل نزدیک میشوند,در دل سزار چه میگذرد؟هزاران حیله جنگی,هزاران ترفند و استراتژی جنگی برای شکست دادن و شکست نخوردن,افسوس که زندگی چیز دیگری را فریاد میزند و خدای عالم چشم انتظار دیدن چیز دیگری است,حمله آغاز میگردد,هجومی که تاریخ بر خود ندیده است,زمین از کوبش چکمه های جنگی,از ریختن خونها بر رویش,از دست و پاهای جدا مانده,از اشک های ناشی از ترس و دلهره و درد ریخته شده,از تیغ و سپر و شمشیرهای افتاده,از اینهمه خشونت,اینهمه زشتی,میگرید,و شهادت خواهد داد روزی که همه مخلوقات در برابر خداوند هیچ حجتی نخواهند داشت.ماهیان دریا بر زیر صخره های درون آب,تنها یک کار را میکنند,دعا…شاید روزی تمام این ناگواریها جایشان را به صلح و انسانیت بدهند بیایید ما هم دعا کنیم.
TOTAL WAR:ROME 2
CREATIVE ASSEMBLY SEGA
PC
STRATEGY
۲۰۱۳
یک وسعت وهم انگیز,یک انحصاری قدرتمند,یک عنوان با گرافیکی رعب آور,یک گیم پلی وسیع و پر جزئیات,انتظارها بسیار است منجمله,ارتقای بخش مبارزات,افزایش تسلیحات و تجهیزات جنگی و نیز افراد نظامی موجود در جنگ ها,وسیع تر شدن محتوای جنگ ها و نیز گروه ها و اقوام موجود در بازی و البته گرافیکی پیشرفته تر و مشخص شدن تاریخ دقیق انتشاروعدم تاخیر در آن تاریخ.
چیزی که هست ولی گویی نیست
همه ما در خوابی بزرگ,یک زندگی روتین و ساده,تولد,ازدواج,ادامه نسل و مرگ,غافل از آنکه هدف چیز دیگریست,خیلی اوقات از طرح سوالات و یا پاسخ به آنها تفره میرویم,اینکه ماورا چیست؟عالمی دیگر وجود دارد؟
۱۵ سال را لمس کنید,وقتی یک موجود عادی نباشید,به دنبال شما برای عادی نبودن شما باشند,نمیخواستید که اینطور باشید,ولی هستید,خیلی اوقات اختیار ما بازیچه ای است,بازی و قوانینش تعیین شده است,خوب بازی کردنش دست شماست.عادی نبودن آزاردهنده است ولی واقعیت این است,تجربه لمس دنیای ماورا چیزی فراتر از یک بازی است.اگر از بالای یک ساختمان چندین طبقه به پایین پرتاب شدید خیلی امکان کمی وجود دارد زنده به کف زمین برخورد کنید احتمالا سکته خواهید کرد,ولی وقتی بدانید محافظی دارید که قدرتی بیش از انسانهای این دنیای ناسوت دارد قوت قلبی خواهد بود,سکته که نمیکنید هیچ شاید با لبخندی بر لبانتان سقوط را تجربه کنید,طرح یک سوال,در آن سوی این عالم چه میگذرد؟رسیدن به یک پاسخ.درست یا نادرست خوب است کمی وقت خود را صرف این موضوع کنیم,بدانیم بعد دیگری داریم,بشناسیم,بدانیم,بفهمیم.بد طوری خواهد بود همه به یکباره غافلگیر شویم.تجربه زندگی دخترک سردرگم,جودی,شاید کمی ما را از غافلگیری در بیاورد,تجربه زندگی با بعد دیگر,روح,قدرتش,عالم دیگر,سختی,مبارزه,فرار,سردرگمی,جنگل,تاریکی,سرما…
BEYOND:TWO SOULS
QUANTIC DREAM SCEA
PS3
ADVENTURE
۲۰۱۳
خلق یک عنوان شاید فراتر از آرمانهای یک بازی,داستانی واقعی در کالبدی مجازی,تلنگری به تمام مخاطبین این عنوان و بار دیگر لمس عنوانی دل پذیر,انتظار این است که در پایان به پاسخی جالب و کمی منطقی برسیم,تاریخ دقیق منتشر شود,گیم پلی بازی بسیار روان و معقولانه باشد و گرافیک بازی مانند آنچه در دموهای فوتیج شاهد بودیم واقعا زیبا و قابل تامل باشد.
کیک تولد خونی
روی مبل, راحت نشسته بودم,تلویزیون را روشن کردم,اخبار خبری از یک حمله تروریستی را نشان میداد,همسرم با یک ظرف کیک از راه رسید,تازه بچه را خوابانده بود,عزیزم تولدت مبارک,شمع را فوت کن,شمع را فوت کردم میخواستم…صدای زنگ در آمد,همسرم رفت که در را باز کند,ناگهان به خانه ما هجوم آوردند,همسرم را بستند و چند سیلی به وی زدند,من از جای خود بلند شدم با سرعت به در نزدیک شدم,خواستم مشتی به یکی از آنها بزنم,نوک لوله اسلحه را به سمت دهان من گرفت,چاقویی را بر گردن همسرم گذاشت و نیز خبر از کشتن او و بچه من را داد,صدای گریه فرزندم از اتاق بالا دیوانه ام کرده بود,از من خواست با او بروم وگرنه…
بله قربان,دستور چیست؟فعلا با اسنایپر هوای آنها را داشته باشید,منتظر دستور بعدی باشید,نیروهای ضربت از سمت شرق پل در حال پیشروی هستند,با دوربین اسلحه خود,از بالای پل نظاره گر ویرانی حمله تروریستها بودم,اتومبیلهایی که پشت سر هم خورد و خاکشیر شده اند و مردمانی که یا در همان اتومبیل خویش مرده بودند یا در حال جان دادن بودند.بالاخره دستور حمله رسید,با اسنایپر دو سه هدف در تیررس را از پای درآوردم,به سرعت به سمت پایین پل خزیدیم,بر روی یک اتومبیل از ارتفاع بلندی افتادم,به سرعت پشت یه تاکسی پناه گرفتم,صدای شلیک از این سو و آن سو شنیده می شد,یکی از تروریستها زنی را که پشت فرمان اتومبیل خویش از ترس پناه گرفته بود و رنگش از ترس زرد شده بود بیرون کشید تا به عنوان سپری استفاده کند با شلیک به سر او ناکارش کردم,زن به سرعت و فریاد کشان فرار کرد ولی دیری نپایید در اثر انفجاری جانش را از دست داد,حرکت به سمت کاور دیگر,به فردی که در عقب اتومبیل بود ندای آرام,آرام را سر دادم,فرد که کمی التیام گرفته بود صدایش با شلیک گلوله ای به گردنش تنها با گفتن آخ… آرام گرفت.به سرعت حرکت کردیم,نفر آخر از تروریستها,صبر کن,او تروریست نیست,او از آنها نیست,شلیک نکنید,عقب بیاستید,فرد بیچاره جلیقه ای بر تن داشت که بوی بمب درونش را می شد از صد متری تشخیص داد,زمان کمی در دست بود,فرد ترسیده بود…
فقط نگران همسر و فرزندم بودم,با آن جلیقه جان سالم به در نمیبردم,فقط درخواست نجات جان همسر و فرزندم را داشتم,آنها می گفتند,این خیلی بده,کاری نمیشود کرد,متاسفیم و بعد تنها پرت شدن از بالای پل را به یاد میاورم و بعد بوم…
RAINBOW 6: PATRIOTS
UBISOFT MONTREAL UBISOFT
PC/PS3/X360
ACTION/SHOOTER/FIRST PERSON
۲۰۱۳
به گفته یوبی سافت یک اثر بسیار درگیر کننده و تاثیر گذار,ادامه بازی از دید یک اسیر,گروگان و نیروهای ضربت,گرافیکی جذاب و یک گیم پلی درگیر کننده,انتخاب های اخلاقی زیاد و زیبا,و مقابله با نیروهای میهن پرست واقعی که خود همه کاره و حاکم و مجری قانون هستند.
ارتباطات سگی
زمانه عوض شده است,دیگر پرونده های کاغذی جایی در رد و بدل کردن اطلاعات ندارند,وقتی بشود با هک کردن اطلاعات فهمید فرد مظنون دیشب شام را با چه مقدار نمک خورده است خیلی شناسایی و کشتن مظنونین کار مشکلی نخواهد بود,زندگی زندانی است که بیش از زندان زندان بان دارد,زندان بان های دنیای مدرن سگ های کشیک هستند,بو کشیدن آنها هک کردن اطلاعاتیست که مثال آب خوردنی برایشان فرح بخش است.همیشه فراراسخی منطقی برای جوابهای درخواستی نیست,زمانیکه فردی به ناحق از جرم مرتکب شده تبرئه شده است به آسودگی در اتومبیل مخصوصش,در خیابانها جولان میدهد و دستور بپیچ به راست و بپیچ به چپ به راننده اش میدهد,نمیداند که بوی کثیف او مشام سگی را در این خیابانهای مملو از گناه هوشیار کرده است,بو کشیدن بوی مجرم کار آسانی است,قدم زدن در خیابانهای شلوغ ,دست در جیبها,اورکتی بلند و کلاهی که جهت سایه بانش به پایین است,ورود به به کلوبی که دیوانه وار همه به دور خود میپرخند ولی آیدن تنها به دنبال طعمه خویش است,گرفتن چند اطلاعات و بعد یکم دردسر و درگیری با نگهبان,خروج از کلاب و قدم زدن به زیر باران که توان شستشوی این همه ظلم را ندارد و…
ترس, دنیای ناشناخته
خون های پاشیده بر در و دیوار,نور قرمز ممتدی که بر سقف مدام میچرخید و می چرخید,هر بار که نور قرمز به پنجره ضد گلوله می افتاد تصویر سایه موجودی را میدیدم,ماده زرد رنگی از سقف بر روی کلاه و ماسک من می ریخت,سه نفر بودیم که شجاعانه به راه خود ادامه میدادیم,شجاع بودن همیشه به نفع انسان نیست این را زمانیکه در آن اتاقهای تاریک نقاشی شده با نور قرمز و زردی که پشت سر هم خون های ریخته شده بر در و دیوار را نشان میدادند فهمیدم.میدانستم این حس پنهان دیری نخواهد پایید که به وحشتی کابوس وار مبدل خواهد شد,کم کم صدای پای عجیبی از دور و اطراف ما شنیده می شد,آب در دهانم خشک شده بود,حال عجیبی بود,اسلحه داشتم وگرنه از ترس پس می افتادم,اسلحه را محکم گرفته بودم که کابوس شروع شد,جنازه ای محکم بر روی سقف شیشه ای بالای سر ما بر خورد کرد,از جایم نمیتوانستم تکان بخورم مات مانده بودم,موجودی از داخل کانالی که چند متری با ما فاصله داشت جسدی را به درون کانل کشید,صدایی از جسد بلند شد که گویی او نمرده بود ولی جان آخرش را داد.بوی خون با بوی نوعی ماده شیمیایی و نوعی فساد غذایی یا نمیدانم فضا را پر کرده بود,مدام به اینور و آن ور شلیک میکردیم,مهماتمان آن قدری نبود که به راحتی تیرهایمان را هدر دهیم ولی از ترس چاره ای نداشتیم,کمی به جلو حرکت کردیم تمام نشانه هایمان بر روی آن کانال,به ناگهان بخارهایی از دیوارها بیرون زد,بخار فضا را گرفت,گیج شده بودم,با قنداق اسلحه به اینور و آن ور میزدم,کمی جلوتر رفتیم,یکی از افراد گروهمان با ماده چسبنده ای به دیوار چسبیده بود,رنگش پریده بود,زیر چشمانش گود رفته بود,آزادش کردیم,وجود چیزی را پشت سر خود احساس کردم,استشمام بویش چندان کار مشکلی نبود,فردی را که آزاد کرده بودم از ترس بیهوش شده بود,صدای برخورد دندانهایش را میشنیدم,خیسی بزاق دهانش بر روی اسلحه ام و نگاهی که از گوشه به اسلحه داشتم مرا به سمت بردن هوش از سرم هدایت کرد,توان بازگشت را نداشتم,عجیب بود صدایی از همراهانم شنیده نمیشد,چاقویی با خود داشتم آرام محکم در دست خود گرفتم,اسلحه در دست دیگرم,چرا پس حمله نمیکند؟خود را به سرعت به سمت جلو پرتاب کردم و بی درنگ به سمت پشت سر خود که هم اکنون جلوی دیگانم بود رگبار بستم,با جهشی به روی من کارش را آغاز کرد,صورتش نزدیک صورتم بود,از ترس میلرزیدم,دندانهایی که اگر کارشان بر من می افتاد,حسابم پاک بود,فقط با دستانم تا جایی که توان داشتم آن را به عقب میراندم,به هیچ چیز فکر نمیکردم فقط میخواستم در آن لحظه,در آن مکان با آن شکل نمیرم,آب دهانش که چسبنده بود بر صورتم می ریخت,فریاد میزدم,نور چراغ قرمز بالای سقف سرعت چرخشش بیشتر می شد,وقتی بر روی آن می افتاد ترسناک تر میشد,از منافذی که بخار بیرون می آمد اکنون خون فواره میکرد…
ALIENS: COLONIAL MARINES
GEARBOX SOFTWARE SEGA
PC/X360/PS3/Wii U
ACTION/FIRST PERSON
۱۹ FEB 2013
یک عنوان ترسناک و اکشن زیبا از گیر باکس که مانور بسیاری بر روی بخش گرافیکی و نورپردازی آن شده است,انتظار از آن القای ترس واقعی به معنای واقعی کلمه,چیزی که اینروزها واقعا آرزویی شده است,هست.همچنین عمل کردن به قول هایی که سازندگان در مورد بخش گرافیکی بازی داده اند.
جایی برای پیرمردها نیست
آن روز لعنتی,روز اضطرار,همه چیزمان را از ما گرفت,ماریا,همسرم عزیزم و فرزندانم,روزی که یک چهارم مردم سیاره با نیستی هم نشین شدند,سیاره ای که هر کسی آرزوی زیستن در آن را داشت,انسانها به خوبی و خوشی در آن زیست می کردند,بازماندگانی از یک تمدن عظیم و با شکوه,بله سیاره SERA.وقتی چیز با ارزشی را در کشور خود داری خوشحالی از اینکه خداوند لطف خودش را بر تو کامل کرده است,ولی خبر از کشورهای طماع و جنگ طلب نداری که چگونه برای بدست آوردن چیزی که حقشان نیست به کشور تو,مردم تو هجوم می آورند.دیری نپایید جنگی بر سر ماده ارزشمند امولوسیون که یک ماده لزج و دارای اشعه های نورانی بود و نوعی انرژی هسته ای محسوب میشد,در گرفت.نام این جنگ را پندولوم نهادند,۷۹ سال جنگ پی در پی نتیجه این طمع نا حق بود,اتحادیه ای با نام اتحادیه کشورهای منظم(COG)تشکیل شد,۸ اصل مهم اساس این اتحادیه بود:دستور,پشتکار,صداقت,کوشش,افتخار,وفاداری,ایمان و فروتنی.هدف چیزی جز برگرداندن صلح بین کشورها نبود,نماد این اتحادیه چرخ دنده ای ۸ پر بود که برای پلاک شناسایی سربازان و نیروهایشان طراحی شده بود,نام سربازان این اتحادیه GEARS بود,من هم جزو آنها بودند,قسم خوردم تا پیدا کردن همسر خویش تا آخرین قطره خون خود بجنگم,در این راه خیلیها را از دست دادم,بیش از همه غرورم.خوردن گلوله و درد از دست دادن خون زیاد,نداشتن تکیه گاه و عادی شدن مرگ نزدیکان,دوری از همسر و فرزندانی که دیگر نداشتمشان,پریدن از خواب عمیق با صدای صبح بخیر خمپاره و بمب های لایت مس,سیراب شدن از فرط تشنگی با پاشیدن خون دوستانم در گلویم,خستگی شب از کوله بار روز که باری جز سنگینی اسلحه و نارنجک نبود,همراه داشتن عکس همسرم که امید زندگیم بود ولی جواب اشک های مرا در نیمه شب نمیداد,همه و همه فقط مرا یاد یک چیز می انداخت,آن روز لعنتی,روز اضطرار…
GEARS OF WAR:JUDGMENT
PEOPLE CAN FLY MICROSOFT
X360
ACTION/THIRD PERSON
۱۹ MARC 2013
ساخت یک پرکوئل از یک عنوان بسیار محبوب و دوست داشتنی و البته به لحاظ فنی قابل بحث به دستان سازنده عنوان خوب بولت استورم که با توجه به تریلرهای منتشر شده می توان به تجربه یک عنوان لذت بخش و بسیار سرگرم کننده امیدوار بود.این عنوان انحصاری نقطه رقابتی برای کنسول مایکرو سافت در مقابل عناوین انحصاری این سال سونی که بسیار هم پرمحتوا و شیک هستند خواهد بود.یک انحصاری بسیار قابل احترام و پرطرفدار.
حماسه ای بی غرور
ترس پیرمردی برای از دست دادن فرزندانش که عمر او را کوتاه تر می کند,گریه فرزندی که مادر خویش را در بر خود نمی بیند,صدای آزار دهنده صف های گلوله های پشت هم سوار شده و بر خورد آنها با بدن نحیف نوجوانی,لرزش دستان رزمنده جوانی که این همه خشونت را یکجا ندیده است,بوی تعفن اجساد جمع شده بر گودالی که لاشخورها هم نزدیک آنها نمی شوند,فهمیدن از این نوع که روزی آن اجساد معلمان,پزشکان و مفیدهایی برای جامعه خویش بوده اند,له کردن پای زخمی یک سرباز با چرخ زنجیری یک تانک دشمن,فریاد آزادی آزادی بر لبان سرباز روسی و پاسخ دهانت را ببند با شلیک گلوله های کر و لال و بی هدف,یخ زدن دستانی در سرمای مسکو که روزی نواشگر خردسالانی بوده است که او را پدر مینامیدند,خنده پنهانی فرمانده سنگدلی که تنها هدفش نشستن بر تختی وزین تر و بالاتر است,ریختن عرق و شل شدن دست ها از تماس گرفتن با مادری که نمیداند دو پسر رشید خود را فدای چه کرده است,تنفر از یونیفرمی که بر تن کرده و نامه ای خونین که برای نامزد خویش نوشته است,نفهمیدن معنای جنگ و فحش دادن به اصل جنگ که چرا نامزد من باید پشت مسلسل بنشیند,نداشتن آذوقه و رخنه کردن سرما بر بدن نوزادی که نمیداند جنگ چیست,گفتن مدام سرزمین مادری,سرزمین مادری و قند در دل رزمندگان آب کردن,عبور از روی زمین های یخ بسته و شکستن یخ ها و فرو رفتن در آب های خیلی خیلی سرد,برخورد گلوله تا استخوان قفسه سینه و صدای شکسته شدن آنها زیر باران لطیف خداوندی,آرامش ترکش های مانده بر بدن سرباز جوان و ندانستن از آرمیدن آنها,شلیک خمپاره و سکنی گزیدن دست به یک طرف و پاها به طرفی دیگر,جستجو در پی دست گم شده که روزی با گذاشتن زیر سرش خوابش میبرده است,وحشت از شکست در جنگ و زندگی در اسارت و ادرار بر روی صورت,ترس از کوری چشمان و ندیدن چهره زیبا معشوقه اش,شکایت از ندانستن اوضاع فرزندش و وعده های به زودی برمیگردیم به خانه,تاسف پروردگار بر برترین مخلوقش,اشک شرم فرشتگان بر حب خداوند بر انسانها,خنده ملیح شیطان و احساس غرور از پیروزی.هیچ چیز مانند جنگ انسانها را در هم نمیشکند…
COMPANY OF HEROES 2
RELIC THQ
PC
STRATEGY
MARC 2013
یک انحصاری ناب و یک عنوان بی بدیل در دنیای استراتژی و جنگ,فقط خداوند میتواند صبری جزیل در مورد انتشار این عنوان را مبذول فرماید.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
خیلی دوست دارم CRYSIS 3 رو هرچه زودتر تجربه کنم ببینم آیا مثل نسخه قبل کولاک میکنه؟؟؟
امیدم فقط به crysis و letro:last night هستش عشق است مترو
:-/ =; =D
داشی فرشید زدی کاسه کوزهی مارو بهم ریختی که.. آخه منم یه ۳۳ تایی مثله پارسال آماده کرده بودم گویا پیش قدم شدی
کلا جفتتون هر کاری دلتون بخواد میکنید انگار نه انگار سایت صاحب داره و اینا. حقتون هم هست وقتی ناهماهنگی پیش میاد. حرفم تو گوشتون نمیره. یه همچین کارایی اگه میخواید بکنید از یه مدت قبلترش به من بگید که بدونم یه پروژه قراره تو سایت انجام بشه باز اگه …
بابا مگر نارحتی الان سعید ناهماهنگی پیش نیومده که فقط این که رستم خانی خواسته اینطور پروژه ای بده که فرشید سریع تر عمل کرده بعدش اگر رستم خانی عصی بود و نارحت “دی” نمیداد که مگر نه :-/ :)
کسی با شما حرف زد؟ بیا سایت رو اداره کن اگه خیلی :دی دوست داری.
اگر میخواید مدیریت اش رو به من بدید و برکنار میخواید بشید که فکر کنم اینطور نیست من با کمال میل قبول میکنم(بخت در آدم رو یه بار میزنه) :mrgreen:
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
شوخی نمیکنم ها
ولی بن ام نکنی ها من دارم به سوالت جواب میدم فقط این تحقیری در کار نیست
اوهوم.. آخه فک نمیکردم فرشید بزنه بالا آستینارو.. به هرحال هیچی دیگه.. ما هم میخونیم استفاده میکنیم :wink:
داداش سعید واقعا میخوای ۲۴ ساعت کنی من هستم خودم سایت اداره کردم و میکنم برای خودم رو خلاصه اگر واقعا میخوای من برای ۲۴ ساعت میکنم شرت ام نه شرط ام میبنیدیم کسی که برنده شد …….
_______________________________________
بیا یاهو آنلاین شو بحرفیم بهتر نیست؟
اتفاقادوست خوب من همین فکر رو خودم داشتم برا همین قسمت آخر رو کمی دیرتر از بقیه منتشر خواهم کرد و شاید تعداد عناوینش بیشتر هم بشه ممنون از نقطه نظر خوب و دقت نظر عالیت
بابا خواهش میکنم حرف مگر داشت عنوانی که انتخاب کردی جالبه که یکی از یکی دیگری بهتره و نکته ی دیگه هم اینجاست که همه ی این عنوان ها در سبک اول شخص هستند خلاصه خسته نباشی کارت بسیار خوب بود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
:mrgreen: رئوف قجقی :mrgreen:
به طور کامل مطلبت را خواند فرشید کارت مثل همیشه لایق کلمه ی “عالی” را داشت.و امید وارم این پروژه سریع سریع منتشر نشود زیرا امکان معرفی بازی های مهم دیگر نیز است برای همان واقعا در مورد این گفته ات موافقم:(هیچ ترتیب خاصی در نظر گرفته نشده است,هیچ برتری از میزان صبر در نظر گرفته نشده است)زیرا اگر اینگونه می شد امکان داشت بعضی از بازی ها در این مطلب قرار نگیرند.به هر حال ممنون فرشید
ممنون فرشید جان !!!
هر ۳ بازیهای خوبی هستند !!! ولی مورد انتظار امسال نه !!! هرگز
برای تست سخت افزار PC یمان بازیهای ایده آلی هستند .
__________________________________
SONY make.believe-(انجمن Martial Art’s )
قربونت سعید جان,منتظر چه عنوانی هستی؟
انحصاری های که قرار است سال دیگر هجوم بیاورند سمت کنسول محبوبم !!!
البته از عناوین مشترک بین دو کنسول دوتاش فقط نام متال گیر را یدک میکشند .
از عناوین مشترک بین ۳ پلتفرم هم فقط و شاید بایوشاک درون لیست باشد .
۲۰۱۳ مطمئنا یکی از بهترین سال های گیمی میشه!!!!
فرشید جان تشکر. =D
ای کاش بازی هایی مثل final fantasy:versus xiii و the last gaurdian هم سال ۲۰۱۳ میومدن .ولی فکر کنم میرن برای نسل بعد.
خواهش دارم مارکوس جان
باز پست های آقای فرشید و باز کامنت های تشکر یکی درمیان و تکراری…مانند:
جالب بود.::پاسخ فرشید>جالب دیدن نظر شما تو تاپیک حقیر بندست,ممنون از شما
راستی آقا فرشید دستت درد نکنه::پاسخ فرشید>ای بابا همین که سر زدی به تاپیک غنیمته
با تشکر فراوان از فزشید عزیز::پاسخ فرشید>غلامتم بیژن خان
بسیار عالی هستن آقا فرشید دمت گرم::پاسخ فرشید>چشمات قشنگ میبینه قابل تو داداش گل رو نداره بهروز خان
با تشکر از تاپیک زیبای شما!!!!!!! ::پاسخ فرشید>زیبایی از خودتونه,توکل بر خدا
ممنون از فرشید گل …::پاسخ فرشید>مثل همیشه بادبان قلب ما رو برافراشتی جنرال رفاقت
:lol: آدم یاد گفت گو های تازه نامزد ها میفته :lol:
___
COD Team
میدونی یه مواقعی نگرانت میشم,سخت نگیر زندگی دوروزه,قبلا گفتم بازم میگم ما این تیریپی حال میکنیم نیستی تو فازش برو تو فاز واصفان حیله جمالش!!ولی یه نکتش برام خیلی جالبه اینه که همیشه میشه فهمید حداقل تو پست های من پیدات میشه کاری ندارم میخونی یا نه یا خوشت میاد یا نه ولی همین که نگاه میندازی جالبه!!!
فراموش شد بگم عشق زندگی به نامزد….تو هم یه روزی نامزد میکنی میبینی همین حرفای خوبه که میمونه…
ولی خداییش راست میگه, منم قبلا اینو گفتم ولی نزدیک بود ترور بشم
دوست عزیز شما و و خانم مک تاویش میتونید در صورت اذیت شدن از دیدن تشکر دوستان و البته نظر لطفشون به این حقیر و پاسخ ناچیز بنده میتونید قید این تاپیک رو بزنید و البته تمام تاپیک های بنده چون همشون همینطوره,من نمیتونم جلوی لطف دوستانم و یا نظرات,پیشنهادات,انتقادات اونها بی پاسخ باشم من به حکم ادب و احترام این کار رو میکنم,شما بیاید متن رو دوست دارید بخونید دوست ندارید نخونید به نظرات کاری نداشته باشید تا زمانیکه مورد اشاره واقع بشید,یه زمانی تشکر و پاسخ بنده یه زمانی سوالی هست یه زمانی انتقادی بنده به تمامشون پاسخ دادم و خواهم داد.
فرشید خان اصلا خودت رو اعصابنی نکن مهم این است که ۹۹ درصد و ۹ دهم درصد بچه ها همیشه و همه جا از این مقاله های فوق العاده زیبایت لذت می برند… :wink:
______________________________
Copyright © ۲۰۰۹-۲۰۱۳ MEA Co. All rights reserved
انجمن حقوق بگیران مایکروسافت
فرشیدخان بیخیال…تشکر شما هم زیباست….
خانم مک تاویش :O :O :O :O :O :O :O
@دنیرو
واصفان حیله جمالش رو بازم یادته؟؟ اگه از اون لحاظ میخای توجیه بشی منو ادد کن
p.mactavish
متن اگه زیبا باشه , ادم بجز ستاش کردن اون متن کار بیشتری ازش بر نمیاد . وقتی از یکی تشکر میکنی , انتظار داری که طرف مقابل هم جوابی به شما بده . آقا فرشید هم میاد جواب تک تک دوستان رو میده .
الان میخوای متفاوت باشی ؟ برو از متن ایراد بگیر ! بگو لطافت مطالبت رو نداره :lol:
ممنون ازت میثم خان که سوی دیگری از عقیده بنده رو منتقل کردید
خواهش میکنم .
dm..c-X360@
سلام علیکم
علیکم سلام .
@ MacTavish
اگه قرار باشه کسی به کامنتها گیر بده اون منم و شما هیچ حقی در این رابطه نداری و میبینی که منم هیچ ایرادی در این رد و بدل شدن کامنتها نمیبینم.
تعجبی نداره برام این مسئله که هنوز حد خودت که یک کاربر خیلی معمولی هستی در سایت رو نمیدونی. اصلا تعجبی نداره. هنوز نمیدونی حقوق و وظایفت در این سایت چیه. شما فقط میتونی از مطالب استفاده کنی. خواستی کامنت بدی باید در حد خودت باشه. این مسائل به شما و اتفاقا به هیچ کاربر دیگهای جز اون دو طرف گفتگو ربطی نداره. شما کلانتر سایتی؟ اگه جو ستارههات گرفتنت بگو … گرفتنشون کاری نداره.
———————–
سپاس فراوان از فرشید عزیز …
سعید عزیز اولا ممنونم که تو جایگاه خودت دخالت امر کردی این برام خیلی باارزش بود دوم اینکه در مورد هماهنگی کاملا حق با توئه حتما مراتب این پروژه رو در اسرع وقت خدمتت عارض خواهم شد جهت هماهنگی و البته هماهنگی پیشاپیش جهت پروژه دیگرمون در تقریبا اواخر دی ماه,ضمن این مطلب که شما سرپرست تحریریه هستی و این امر واجب.باز هم ممنون از دخالت امرت هم انجمنی و دوست قدیمی و سرپرست تحریریه
ممنون از حسن نظر شما. یک پیام خصوصی هم براتون فرستادم که اگر پاسخ بدید ممنون میشم.
@آلبرت وسکر
۱)ستاره هام رو که بیخیال…چون خودم یه بار اکانتم رو حذف کردم.هروقت هم دوست نداشته باشم کامنت نمیدم…برای بازدید خبر هم سایت های بهتری هست…فکرنکن مادیراتور یه سایت خیلی باحال هستی..باقی کاربر ها هم فکر نکنن کامنت دادن توی دیبازی خیلی کار بزرگیه!جز اینه که اینجا خبر های ترجمه شده رو میزارند؟…باقی مطالب هم که منعکس کننده نظریات و احساسات تنی چند از گیم بازان با سنین مختلف هست.(مانند ۳۳ بازی برتر سال بعد…بهتریه بازی های اپن ورلد-نغمه های شنیدنی-تیتراژهای به یاد ماندنی و …).
۲)مگه من به کامنت ها گیر دادم؟من فقط اظهار نظر کردم.
۳)قابل توجه هست که غیر از من تمام کسانی که کامنت سبز رنگ ندارند و همینطور به جز مازیار و کروم و عادل که نویسنده های مخفی هستند همه کاربر معمولی حساب میشن ولی منظور شما رو از لفظ “خیلی” متوجه نشدم…احیانا از قید تحقیر استفاده نکردید؟
۴)کسی از حقوق و وظایف صحبت نکرد.
۵)من از مطلبی که مفید باشه استفاده میکنم از مطلبی که تکرار مطالب گذشته باشه نه.
۶)کامنت همه در حد خودشونه و در این میان کامنت من در حد خودم نیست؟احتمالا کامنت افرادی مثل “سم فیشر” که نقش “آتش بیار معرکه”رو بازی میکنه در حد “خیلی ” خودشه!
۷)من کلانتر سایت نیستم و از برخورد نظامی در یه محفل اجتماعی بدم میاد.
۸)گرفتن ستاره کاری نداره ولی آیا ازرش وقت تلف کردن داره؟ارزش داره مادیراتور یک سایت در یک خصومت شخصی کامنت های یک شخص دیگه رو حذف کنه؟…
و در انتها
یادم میاد گفته بودی از بحث کردن و قانع شدن خوشت میاد.پس بهتره فکرکنی قانع شدم…دوست ندارم جلوی اینهمه کاربر از لحنی مثل لحن کامنت های سبز رنگ استفاده کنم.
____
COD Team
حیف که جاش اینجا نیست و کامنت بنده پاک شد…فقط میتونم بهت بگم با خیلی خیلی کم احترامی که برات قائلیم از سایت برو گمشو بیرون…
از نظر من مورد انتظار ترین بازى gta v است