مروری بر داستان بازی «اسپلینترسِل: فهرستسیاه»؛ تهران تا فیلادلفیا
بیش از یک ماه یا به عبارتی سی روز از انتشار نسخهی جدید اسپلینترسِل با نام “فهرستسیاه” میگذرد.بازخورد مخاطبانی که بازی را تچریه کردند بسیار متفاوت بود که در بیش از ۹۰ درصد این اختلاف عقاید ریشه در گیمپلی ناقص الخلقهی بازی داشت.اصلا مسائلی که در مورد گیمپلی بازی است مهم نیست ولی چیزی که این بازی را نسبت به دیگر بازیهای سری متمایز میکرد شیوهی تعریف داستان برای مخاطب بود و مخصوصا این که هر گیمر و غیرگیمری دست به بازیکردن “فهرستسیاه” زد چرا که یک قطب مهم بازی مربوط به مسائل امنیتی – سیاسی ایران بود.به بهانهی مرگ ناراحت کنندهی رمان نویس و اسطورهی یوبیسافت یعنی “تام کلنسی” به سراغ تحلیل داستان بازی رفتیم.آیا واقعا همهی نگاهها بر روی ایران است؟
“این نوشته حاوی مطالبی از قسمت قبلی اسپلینترسِل است و همچنین داستان نسخهی فهرست سیاه را به کلی فاش میکند.اگر بازی را به اتمام نرساندهاید از خواندن متن خودداری کنید.”
توجه: اسامی داخل این متن و رویدادهای پیش آمده همگی ساختگی بوده و حاصل تفکرات رمان نویس یوبیسافت، تام کلنسی هستند و هیچ ارتباطی به اتفاقات اخیر سیاسی در کشورهای حوزه ندارند.
آن چه که در قسمت قبلی سری یعنی Conviction (مجکومیت) دیدیم کاملا واضح بود.داستان فوق ضعیف نسخهی قبل و چینش بد سکانسهای مختلف آن باعث شد که این بازی یکی از بدترین نسخههای اسپلینترسل تلقی شود.پاتریشیا کالدوِل، رئیس جمهور وقت ایالات متحده به نوعی سرپرست اصلی گروه “اچلون سوم” در نسخهی قبلی بود، گروهی که پس از مدتی متلاشی شد و سم فیشر و آنا گریمز با مشقتهای فراوان و حمایت کالدول توانستند “اچلون چهارم” را بار دیگر تحت حمایت رئیس جمهور پایه گذاری کنند.بازی از همان ابتدای کار تکلیف خودش را با بازیکن مشخص میکند.دیگر نه خبری از دختر فیشر است و نه خبری از اچلون سوم.دیگر پتانسیلی برای ماجراهای بی مصرف نسخهی قبل وجود که بتوان پلی در میان “فهرستسیاه” و محکومیت احداث کرد و این باعث میشود که بازیکن یک دفعه با یک شوک داستانی مواجه شود: “این کیه؟ اون جا کجاست؟ هلیکوپتر برای چی سقوط کرده؟ این فیشره؟” و ماجراهایی که حتی تا آخر داستان هم مفهموم گنگ بودنشان را حس میکنیم.
سه سال از ماجراهای مجکومیت گذشته است، این جا ایالات متحده، آنا گریمز، ویکتور, کوبین و کسترل همگی رهرو فرماندهی پنجاه سالهی شان: سم فیشر.اتفاقات اخیری که برای اچلون سوم افتاده است حاصلش گروهیست به نام “مهندسین” (Engineers) که تحت فرماندهی شخصی ناشناس رهبری میشود.این یک طرف داستان و در طرف دیگر شاهد تیم جدید فیشر هستیم که در هواپیمایی به نام “پالادین ۹” مستقر هستند.تمامی ماموریتها و هماهنگیها از طریق این پرندهی بزرگ انجام میگیرد که قبل تر در اختیار ویکتور بوده است و حالا تیر برنده ای است که به سمت ژنرالهای گروه مهندسین نشانه رفته است.این گروه متشکل از ۱۲ ژنرال و ماموران وِیژه امنیتی در جهان است که تهدید جدی ایالات متحده و مخصوصا کالدول به حساب میآیند و از آن جایی که سم همیشه به عنوان دست راست کالدول محسوب میشده است او موظف است این حملههای تروریستی را متوقف کند وگرنه ضربات مهلک و جبران ناپذیری به ساختار جهانی وارد میشوند.با هم نگاهی به تک تک مراحل بازی و اهداف اچلون چهارم میاندازیم:
-
Blacklist Zero: فرودگاه بینالمللی اندرسون، گوام
اولین حملهی مهندسین در مهمترین فرودگاه بینالمللی ایالات متحده شکل میگیرد.در جریان این حمله نیروهای تروریستی غافل از حضور فیشر و ویکتور در فرودگاه به دنبال اتاق امنیتی برای آپلود ویدئوهای اولین حملهی تروریستی خود هستند که در این حین ژنرال ارشدی که در فرودگاه حضور دارد نیز کشته میشود.پس از چند دقیقه بمبها و مواد منفجرهای که از روزهای قبل داخل فرودگاه کار گذاشته شده بودند منفجر میشوند و با این اتفاق هلیکوپتر سم و ویکتور سقوط میکند و سم از ناحیهی پا زخمی میشود.در حالی که اوضاع خیلی در هم پیش میرود، چارلی که از تیم پشتیبانی وظیفهی خنثی کردن حملات اینترنتی مهندسین را دارد به سم و ویکتور خبر میرساند که در باند اصلی فرودگاه یک اخلال کنندهی مغناطیسی قرار گرفته که در کار وی مشکل ایجاد میکند.در حین این که سم اخلال کننده را از کار میاندازد ویکتور یکی از مهندسین را پیدا میکند و هنگامی که میخواهد از او حرف بکشد ژنرال با یک پوزخند رو به او میگوید: “تو هیچ وقت نمیتونی جلوی بلکلیست رو بگیری، هیچ وقت!” و در حالی که ویکتور را به عقب هل میدهد، نارنجکی که ضامنش را کشیده است رو به او میگیرد و “بنگ!”.با این حال که سم و ویکتور از این اتفاق جان سالم به سر میبرند ولی سوالات زیادی در ذهن پاتریشیا کالدول میگذرد؛ بلکلیست واقعی چه کسانی هستند؟
-
Safehouse: بنغازی، لیبی
در حالی که سم و کالدول هنوز در هویت اصلی ارشد این فهرست شک دارند چارلی با استفاده از اطلاعات بدست آمده از مهندسین طی چند روز اخیر متوجه میشود که در طی یک حمله آندری کوبین توسط مهندسین در بنغازی دستگیر شده است که از نظر داشتن اطلاعات میتواند بسیار برای گروه مفید باشد.با اعتماد سم به اطلاعات چارلی و آنا گریمز سم راهی بنغازی میشود تا اطلاعات مخفی کوبین را فاش کند.سم به محل کوبین میرود در حالی که اطلاعات داده شده به سم توسط CIA همگی بر پایهی دروغ بوده اند که بفهمند اچلون ۴ تا چه حد در دستگیری کوبین مصمم است.چارلی یکی ازتماسهای مهندسین را ردیابی میکند و در آخر متوجه میشود که کوبین در یکی از ایستگاههای پلیس بنغازی در حال بازجویی شدن است.کوبین دستگیر میشود و تیم به پالادین باز میگردد.
-
Insurgent Stronghold: میراوه، عراق
اطلاعاتی که سم از کوبین به دست میآورد نشان میدهند که دلالان اسلحهی کوبین در میراوهی عراق با او آخرین ملاقات را داشته اند و بنابراین سم راهی عراق میشود تا هویت اصلیشان را کشف کند.بعد از بسیاری از تغییرات پلنها و نقشههای سم و اچلون ۴ سم به اتاقی میرسد که آنجا متوجه میشود که چه کسی واقعا این گروه را هدایت میکند؛ مجید صدیق پاکستانی تباری که آنتیاگونیست اصلی بازیست.ولی مشکل این جاست که صدیق در تمام مدت میدانسته که او در میراوه به دنبال چه هدفی است.سم در تلهی انفجاری صدیق میافتد و به سختی به کمک بریگز از مهلکه فرار میکند…
-
American Consumption: شیکاگو، ایالات متحده امریکا
مجید صدیق واقعا کیست و قصدش چیست؟ آیا وقعا او یک روانی مبتلا به سادیسم است که میخواهد با این حرکات صرفا احساسات درونی خودش را ارضا کند یا هدفی والاتر دارد؟ چگونه میشود که یک تروریست بتواند روی دست مامور ویژهی رئیس جمهور بلند شود؟ سوالاتی که پس از حملهی تروریستی صدیق به او در میراوه شکل گرفت در مغز سم نقش بستند…
سم که هنوز در شوک اتفاقات اخیر است، آنا گریمز عقیده دارد که حملهی بعدی مهندسین به شهر دالاس خواهد بود.
سم: “من نمیتونم این ریسک رو بکنم.تا الان متوجه شدیم که فقط سه ساعت وقت داریم که بتونیم به حملهی بعدی پی ببریم.”
و در همین حین چارلی از داخل میکروفیلم به دست آمده و سرورهای هک شدهی میراوه متوجه فکر پلید صدیق و مهندسین میشود؛ هدف: منابع آب شهر شیکاگو.اچلون چهارم وارد عمل میشود و در آخر سم با مشقتهای فراوان موفق به متوقف کردن این حمله میشود.
-
Private Estate: مرز پاراگوئه
حملهی مهندسین به شیکاگو در کل منحل شد و عملیات آنها با شکست مواجه شد، سم به دنبال رضا نوری – کرکتر ایرانی بازی – به پاراگوئه میرود و در نهایت او را در حالی دستگیر میکند که در یک اتاقک زیر حمام اقامت دارد.نوری دستگیر میشود و از طریق قایق بریگز فرار مهیا میشود.
-
Abandoned Mill: لندن، بریتانیا
در حین این که نوری در پالادین در حال فاش کردن اطلاعات در مورد مهندسین است، سم و بریگز مقدمات لازم را برای سفر به لندن را آماده میکنند.بریجز با یک اسلحهی دورزن که در استفاده با آن تبحر خاصی دارد سم را پشتیبانی میکند و سم نیز به دنبال یاّیفتن اطلاعاتی در مورد حملهی بعدی مهندسین و صدیق مو به موی کارخانه متروکهی مورد نظر را بازرسی میکند و در آخر متوجه میشود که در این کارخانه گازهای شیمیایی VX در حال آماده سازی برای حمله است.سم حین فرار از منطقه سرگیجهی شدید میگیرد و دیگر نمیتواند ادامه دهد تا این که توسط صدیق دستگیر میشود تا این که دقایقی بعد بریگز به کمکش میشتابد و برای نجات جان سم ریسک میکند و بیخیال دستگیری صدیق میشود.صدیق از مهلکه میگریزد و اچلون چهارم به پالادین بازمیگردند و صدیق غافل از این که ردیاب سم در کشتی او قرار دارد به سمت فیلادلفیا حرکت میکند.
-
Special Missions HQ: تهران، ایران
تمامی اطلاعات به دست آمده از کارخانهی متروکهی لندن حاوی از این است که ایران عامل اصلی ایجاد هرج و مرج و حملات تروریستی است، کالدول تنها یک قدم تا اعلان جنگ با ایران فاصله دارد ولی سم و آنا از او چند روزی فرصت میخواهند تا قضیه را روشن کنند.علی روحانی ژنرال نیروی قدس در ایران واسطهای میشود تا سم را به داخل مقر فرماندهی قدس داخل کند و در عوض این کار از او میخواهد که آسیبی به سربازهایش نرساند.علی روحانی مجبور است این معامله را قبول کند چون اچلون چهارم لحظه به لحظه خانوادهی او را زیر نظر دارند.در حالی که سم لحظه به لحظه ژنرال روحانی را به دور از چشم سربازانش تعقیب میکند طبق همان چیزی که انتظارش میرفت، او به فیشر کلک میزند و وی را در دام میاندازد و…
سم فیشر: “ژنرال، ما با هم قراری داشتیم، چنین چیزی توی مفاد وجود نداشت.”
علی روحانی: “درسته ولی من نمیتونم به کشورم خیانت کنم.”
سم فیشر: “آره از قبل هم انتظارش رو میکشیدم.”
لامپهای روشن در پارکینگ نیروهای قدس شکسته میشوند و تنها چیزی که در کادر دیده میشود سه هاله سبز سونار است… سم از مهلکه فرار میکند و خود را به سرورهای امنیتی میرساند تا اطلاعات را دانلود کند و پس از انجام ماموریت با کمک چارلی کول فرار میکند.اطلاعات گرفته شده از سرورهای قدس نشان میدهند که ایران هیچ نقشی در این قضایا و حملات مهندسین ندارد.حمله به ایران منحل شد، ایران از فهرست سیاه رئیس خط خورد.
-
Transit Yards: فیلادلفیا، ایالات متحده آمریکا
سومین حملهی مهندسین و فهرست سیاه، مقصد ایالات متحده.سم قبل از حملهی عصبی که در ماموریت لندن به او وارد شد، ردیابهایی را در محمولهها جایگذاری کرده و حال مجید صدیق نادانسته دست به حمله با بمبهای شیمیایی به فیلادلفیا میزند.کشتیهای حاوی محموله حرکت کرده اند و سم و بریجز شانس خود را برای مهار کردن این حمله امتحان میکنند و در آخر نیز موفق میشوند تا تمام چهار بمب را غیرفعال کنند.
سم و بریجز هنگام فرار با شخصی برخورد میکنند که یکی از اعضای مهندسین است ولی او سریعا پا به فرار میگذارد و پس از تعقیب و گریزهای فراوان در آخر توسط مامور پلیس کشته میشود ولی سم هم در بند پلیس اسیر میشود.
اچلون چهارم متوجه میشوند که نوری پس از آزادی از پالادین به خلیج گوآنتانامو در کوبا منتقل شده است.
-
Detention Facility: زندان گوآنتانامو، کوبا
کالدول بار دیگر به قضایای ایران و دستهای پشت پرده شک میکند.اطلاعاتی که از رضا نوری به دست آمده همگی حاکی از این است که ایران صددرصد در این جریانات نقش دارد.سم به کمک بریجز برای بازجویی بیشتر از نوری به عنوان یک زندانی معمولی به زندان گوآنتانامو منتقل میشود و به یکی از بندهای عمومی زندان منتقل میشود.سم خود را به سلول نوری میرساند و با تهدیدش متوجه اطلاعات جدید و بسیار مهمی میشود.
سم فیشر: “لعنتی تو این جا چه غلطی میکنی؟ چرا اطلاعات غلط رو منتشر کردی؟”
رضا نوری: “قسم میخورم، قسم میخورم که همهی این اتفاقات زیر سایهی صدیق اتفاق میافته من فقط یه واسطهام.باور کن فقط برای دستورات اون من این جا زندانی شدم.اون قصد داره به پالادین هم حمله کنه.”
پتکی بر سر سم فیشر… بریجز و فیشر به سرعت به پالادین باز میگردند که در طی همین ساعات ناگهان ویروسی به جان سیستمهای هدایتی پالادین میافتد و پرنده با موتورهای خاموش و سیستم هدایتی غیرفعال در آستانه سقوط قرار میگیرد که در نهایت با تلاش آنا و چارلی موتورها دوباره از نو شروع به چرخش میکنند اما کسانی که از این حمله جان سالم به در نبردند زیاد بودند، پالایشگاههای شیمیایی ایالات متحده.
-
Airstrip: یوکاتان، مکزیک
پالادین در نزدیک ترین جا به کوبا یعنی یوکاتان مکزیک فرود میآید تا یک سوخت گیری داشته باشد ولی هواپیما توسط برخی از نیروهای مهندسین مورد حملات پی در پی قرار میگیرد و در حالی که تیم در حال آماده سازی هواپیما برای بلندشدن دوباره از باند فرودگاه است سم به مقابله با مهندسین میپردازد و بریگز کنترل UAV را بر عهده دارد تا این که پالادین آمادهی پرواز میشود.
-
American Fuel: گذرگاه سابین، ایالات متحده آمریکا
چهارمین حملهی فهرست سیاه به منابع آبی ایالات متحده (LNG) در لوئیزیانای سابین است.افراد مهندسین در سیستمهای امنیتی اخلال ایجاد میکنند و از همین طریق در داخل گذرگاه باعث انفجار یکی از تانکرهای مملو از مواد منفجر میشوند.فیشر و کول موظف میشوند تا حمله را دفع کنند.در حین این که سم در حال بازرسی منطقه است، چارلی سعی در این دارد که بتواند بار دیگر سیستمهای امنیتی را فعال کند و در آخر نیز موفق به این کار میشود تا این که مهندسین پا به فرار میگذارند ولی صدیق علاوه بر این که کنترل COG را بر عهده میگیرد وزیر دفاع را نیز به عنوان گروگان با خود منتقل میکند.
-
American Blood: دنور، ایالات متحده آمریکا
اوضاع سیاسی آمریکا در هرج و مرج است و صدیق که به چهرهاش اصلا نمیآید که آدم شوخی باشد وزیر دفاع را تهدید به قطع شدن انگشت دستش میکند.وزیر دفاع که آدم ترسویی است هر لحظه ممکن است اطلاعات را فاش کند و فاش شدن این اطلاعات یعنی بر باد رفتن تمام زحمات اچلون چهارم و به قدرت رسیدن مهندسین.بریگز خودش را به جای سم جا میزند و عمدا خودش را تسلیم صدیق میکند تا به وزیر دفاع نزدیک شود و در همین حین وزیر را به قتل میرساند.نقشهی صدیق تماما به باد رفت و قبل از این که صدیق بتواند کاری انجام دهد و فرار کند توسط سم دستگیر شد.
سم فیشر:”بالاخره توی دام من افتادی بهت این لحظه رو یاد آوری کرده بودم.”
مجید صدیق: “نه، با کشتن من هیچ چیزی درست نمیشه، شاید قدرت در افتادن با منو داشته باشی ولی وقتی یه ارتش پشتت باشند اون وقت هیچ کاری نمیتونی بکنی.”
حرفهای صدیق چندان دور از واقعیت نیست.او یکی از بزرگترین و زبدهترین افراد تیم MI6 بریتانیا است که با کشتن یا اسیر شدن او فقط آتش جنگ میان ایالات متحده و کشورهای فهرست سیاه شعله ورتر میشود.صدیق در ظاهر اعدام شد، چیزی که تیم M16 تایید میکند همین است ولی تنها کسی که میداند او زنده است مخاطب بازی،خوانندهی این متن ،سم و ویکتور هستند.او زیر نظر اچلون چهارم در حال بازجویی است.واقعاچه کشورهایی پشت این فهرست کثیف هستند؟ فقط یوبی سافت میداند و روح آن رمان نویسی که این داستان را به تحریر در آورد… روحش شاد و یادش گرامی.باشد تا این بازی به عنوان آخرین یادگار تام کلنسی میان گیمرها باقی بماند.
نویسنده: مسعود تیموری
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
از این که بازی تو چند کشور اتفاق می افتد خوشحالم چون فضا و هوای متنوعی باید از دشمنها ببینیم و بازی متنوع شود.
دیدم متن پره غل.طه. گفتم چرا این سایت اینقدر نسبت به داستان این بازی موشکل داره، اسم نویسنده رو دیدم آروم گرفتم. :lol:
“حاصل تفکرات رمان نویس یوبیسافت، تام کلنسی”
کلنسی ننوشته این ۱۰ بار، باز از رمان هاش تو rainbow six و ghost استفاده شده، اما هیچیه sc کار اون نیست.
“داستان فوق ضعیف نسخهی قبل و چینش بد سکانس”
نسخه قبل هیچی نداشت، داستانش توسط خیلیها تقدیر شد، جملات نقد gs و ign هنوز یادمه، داستان برا تازه واردان و هیت.رهای عزیز معلومه مشکل دار بود، ولی سری از شماره قبل (psp) شخصی شد. بیشتر به زندگی سم پرداخت، د.ختر سم معرفی شد. چیدن بد سکانس؟؟ حتما بیاند خوبه! خوبه بازی کاملا خطی بود با روایت روون! “چیدن بد سکانس” :lol:
“نه خبری از د.ختر فیشر است” اون تلفن تو هواپیما رو به کل ندیدی؟ بعد هر مرحله میشد با د.خترت تماس بگیری. (انتظاری هم نیست به هر حال)
“اتفاقات اخیری که برای اچلون سوم افتاده است حاصلش گروهیست به نام “مهندسین” (enginerrs)”
نویسنده هم روحش از این ارتباطات خبر نداره!
“آیزاک کوبین”
کی؟ آندری کوبین منظور هست؟ البته باز بهتر از “مجید صدیق” بود تبریک =D
“دلالان اسلحهی کوبین”
خود کوبین دلاله، منظور خریداران اسلحه بود دیگه؟
“چون اچلون چهارم لحظه به لحظه خانوادهی او را زیر نظر دارند”
نکته ریز داشت که داشتند به ژنرال بل.وف میزدن، خوردهای وارد نیست
“کالدول بار دیگر به قضایای ایران و دستهای پشت پرده شک میکند.اطلاعاتی که از رضا نوری به دست آمده همگی حاکی از این است که ایران صددرصد در این جریانات نقش دارد.” ۸-O
چی میگی عمو؟ قا.تی پا.تی کردی چرا؟ شکشون دو مرحله قبل تموم شد رفت! میره برا بازجویی از نوری، که چرا بهشون اطلاعات غلط داده، نه اینکه دوباره شک کنن!
“وزیر دفاع را نیز به عنوان گروگان با خود منتقل میکند.”
خیر، همونجا تو دنور مرحله آخر اسیر میشه، نه یه مرحله قبل!
“م۱۶”
مگه تفنگه؟ :lol: یادمه خبر شبکه شیش خان.وم مخبر هم این سوتیو داد، گفت سازمان جاسوسیه انگلیس، ام پونزده و ام شونزده! بعد ۵ دقیقه ع.ذرخواهی کرد، جالب بود. MI6 هست به هر حال. مخفف Military Intelligence
اینها هم درست تلفظ بشن خیلی شیک تره. به هر حال مثلا مقالست.
بریجز~~>بریگز
اچلون~~>اشلون
enginerrs~~>engineers
شما داشتی مقاله رو میخوندی یا اینکه فقط به قصد تخریب اومدی؟..بد نبود یه تشکر آخرش میکردی…بعد این بازی چه ربطی به ماوراء داره که اسمشو آوردی وسط …فن سونی باهات کاری نداره بزور میخوای یه چی بپرونی بیان بهت یه چی بگن بعد بری پیش خانم معلمت بگی من دیشب با ۱۰نفر فن سونی کل انداختم…نکن برادر نکن…$اینقدرم عقده ای بودن خوب نیست…واقعا میخوام بفهمم چه دلیلی داشت اسم ماوراء رو بیاری!!!!!!!!!!….$
بی برو خ.دا روزی تو جا دیگه حواله بده :lol:
“به قصد تخریب اومدی” :roll:
زودتر بخواب خانم معلم چوب داره ها :lol: ….
موش بخورتت :*
اصلا نیازی به جواب دادن بهت نداشتم فقط صرفا به دلیل این که بعدا میگن کم آورده دونه دونه بهت میگم بعدا معلوم نیست میخوای چه دبهای در بیاری.
خودت داری میگی “حاصل تفکرات رمان نویس یوبیسافت، تام کلنسی” یعنی اون کلا روی داستان نظارت داشته داستان خام رو داده نویسندههای اصلی توش دخل و تصرف کردند پس کلا ایده با اون بوده.
نسخهی قبل که افتضاح بود آخه فن بازی تا چه حد؟ مخصوصا از نظر شخصیت پردازی سارا فیشر و کلا خود فیشر.داستان رو شخصیتر کرده بودن که مثلا یک تحولی توی سری به وجود بیاد بعد خرابش کردند وگرنه چرا همون داستان رو توی بلکلیست ادامه ندادند؟ کلا محدود شد به تماسها سم با سارا. شما اون تلفن بغل میز گریم رو خود سارا حساب میکنی؟ فقط اومدی ایراد بگیری کلا.
در مورد بیاند کسی نظر میده که HR و فارنهایت رو بازی کرده باشه نه کسی که دستش از لمس دوال شاک کوتاهه.
یه بار بهت گفتم برو سراغ پیج خود اسپلینترسل این موضوع رو تایید کرده رفتی؟ نرفتی.
از اچلون سوم فقط و فقط همون گریم و فیشر موندن باقیشون یا از گروه رفتند مثل کسترل و یا به همون مهندسین پیوستند.
اون اشتباه متنی بوده اسم آیزاک بریگز رو به جای کوبین نوشته شده.
نوری به آمریکاییها توی زندان اطلاعات غلط داده بعد فیشر میره ازش بازجویی کنه که کاملا بعدش رو توضیح دادم.
در مورد وزیر دفاع: مقدمهی مرحلهی بعدو توی گذرگاه سابین نوشتم که بهتر مطلب منتقل بشه فضا برای کسی که بازی رو انجام نداده به وجود بیاد.
اون مهندسین هم اشتباه تایپی بوده.
اونا هم تلفظشون بین همون بریگز و بریجزه برو دقت کن ببین چی تلفظ میکنه هم چنین اون اچلون.
بیخ.یال.
“فقط یوبی سافت میداند و رو.ح آن رمان نویسی که این داستان را به تحریر در آورد”
این جمله آخر رو چی میگی؟ اینجا که به وضوح داری میگی کار کلنسی بوده؟ در ضمن همون تفکر هم پش.تش نبوده، هیچی sc برا کلنسی نیست، هیچیش!
داستان نسخه قبل بت گفتم تقدیر شد! خود بازی اصلا بد! داستانش بهترین تو سری بود. نظر من نیست، نظر منتقدین هم هست. حالا رو چه حساب رو هوا میگی نمیدونم!
“در مورد بیاند کسی نظر میده که فارنهایت و hr رو بازی کر.ده”
بیش از این من رو نخندون. ا.نگ نزن، این ۲ تا که هیچی، کار اول کیج به عنوان کارگردان omikron که حتا اسمشم نشنیدی هم بازی کر.دم. والا بازی کردن اینها هنر نیست، هم لینکاش ریخته، هم دستگاش هست
در مورد اشلون سوم رو هوا حرف نزن، منبع بد.ه. هیچ جا هم چین چیزی نمیگه، تو رو هوا میگی برو پیجش! یه چی یه جا به گوشت خورده، اشتباه فهمیدی.
کل ویکی sc رو هم شخم بزن این نکته جایی نیست!
برا اینکه باز ادامه ن.دی: اعضا ۳rd echo معلومن، اعضا مهندسین هم معلومن که ۱۲ نفرن، هیچ کدوم از اسما تطبیق نداره! حالا چی میگی؟ یعنی حتا یه نفر از اینور به اونور نرفته! حالا باز بیا بگو همونه
“نوری به آمریکاییها توی زندان اطلاعات غلط داده”
کلهم پی.چوندی! تو زندان؟ نه خیر، نوری اطلاعات غلط رو تو پالادین دا.د. بعد رفت زندان، بعد سم رفت ببینه چرا درو.غ گفته. حالا باز بپیچ، بعد به من بگو پی.چشیان! اون قسمتی که نوشتی رئیس جمهور دوباره شک کرد و این حرفا به کل اشتب گرفتی
در مورد تلفظ هم شو.خی نکن باهام، هر جا ch دیدی چ نیست،. تکلیفت رو هم معلوم ک ن بالاخره بریجز یا بریگز یا هر دو؟
“هیچی sc برا کلنسی نیست، هیچیش” ۸-O باو خیلی باحالی اسم بازی تام کلنسی: اسپلینترسله و مهمترین اثرش محسوب میشه.داستان خام همش ساختهی ذهن تام کلنسیه نه نویسنده.ایدهی بازی با اون بوده رمانهاش هم موجوده کل داستان همون Conviction بر اساس رمانی با همین اسم شکل گرفته که بعدا توش دخل و تصرف شده.داستان سرای اون رمان هم کلنسی نبوده ولی روی جلدش اسم کلنسی رو هم به عنوان خالق نوشته.بعد توش هیچ کارست؟
+++++++++++++
It follows the events later Conviction as Third Echelon is discharged by Patricia Caldwell. The President forms Fourth Echelon because of Blacklist Zero, and Sam Fisher is appointed as leader.
+++++++++++++
Splinter Cell: Blacklist takes place nearly three years after Splinter Cell: Conviction. Sam Fisher is the commander of a new special operations & counter-terrorism unit called Fourth Echelon, and directly reports to the President of the United States. The primary mission of Fourth Echelon, as assigned by the President, is to shutdown all current operations being conducted by Third Echelon and their agents.
+++++++++++++
۳rd Echelon خیلی از سردستههاش رفتن سمت مهندسین توی بازی هم هیچ اسمی از اون ۱۲ نفر برده نمیشه اونا ۱۲ کشورن (Nations).
نوری خودش تو زندان هم اعتراف کرد به فیشر توی متن هم موجوده.کلا یه دست نشوندهای بود از سمت صدیق که اطلاعات غلط هم به ارتش آمریکا داد هم به اچلون چهارم.
منم همینو میگم هر جا ch دیدی “چ” نیست تلفظ بریجز دقیقا همینه مثل همون کسی که هر th رو “ث” مینویسه: “سوث پارک” تلفظش تو همون مایه است بین “گ” و “ج”
آخیش کوتاه اومدی مواردی رو همین کلی پیشرفته
تو خبر فوت کلنسی گفتم، ubi اسمش رو پول داده بزنه اول بازیهاش. همین!!!
سری sc برا کسی دیگهای هست، اون اسم میخ.وره بالا برا استفاده از شهرت کلسنی! به هر چی که قبول داری این بابا یک خط داستان هم ننوشته، نه دخل، نه تصرف، نه ایده، هیچی!!! هیچی!
متن انگلیسیت تو حلقم. کجاش گفته مهندسین همون ۳rdecho بودن؟ گیر آوردی مارو؟ این که چیزی نمیگه؟ جز اینکه ۳rd echo کنسل شد و به دستور رئیس جمهور ۴th echo تشکیل! کجاش اصلا حرف از مهنسسین زده؟ :lol:
چرا از خودت میگی سردسته هاش رفتن مهندسین؟ کی؟ لینکش؟ اسمش؟ آخه بابا کوتاه نیومدن هم حدی داره!
در مورد نوری! من همینو میگم!!! نوری دستنشوندش بود! چرا پیچ میزنی! اول مرحله یه نگاه بکن چی نوشتی بد بحث رو کش بده برادر من!
میگی رئیس جمهور باز شک کرد! به چی؟ به کی!! رفتن از نوری بپرسن چرا دروغ گفتی نه اینکه دوباره شک کرده باشن! چرا دور خودت میزنی هی؟
تا موقعی هم که این مفاهیم ساده رو قبول نمیکنی بحث راجع به تلفظ بی فایدست، فقط یه راهنمایی برا خودت!
اشلون رو تو گوگل بزن یه نحوه تلفظ هم بذار تنگش گوش بده تا راضی بشی
briggs هم یه اسم ایرلندیه که بریگز تلفظ میشه. اونی که بریج خونده میشه معنی پل میده و املاش فرق داره
باز پا فشاری کن
ممنون.قبلا داستان بازی رو تو نشریه دیبازی خونده بودم.داستان و گیم پلی با هم مچ اند.روند مخفی کاری هم عالی.طراحی مراحل که دیگه هیچی… O:-)
باو این هزار بار. تام کلنسی داستان هیچ کدوم از بازیای یوبی رو ننوشته :roll:
تام کلیت داستان رو توی یه gdd مینوشت میداد داستان نویس اون کاملش میکرد ;;)
تشکر فراوان
فقط یه نکته که MI6 رو نوشتی M16…
اگه شد اصلاحش کن
—————————-
داستان این بازی رو اگه مستقل از بازی های قبلی در نظر بگیریم یه داستان نظامی شسته رفته بود.البته داستانی که بیشتر به درد فیلم های هالیوودی می خوره
نه نکته خاصی داشت و نه پیچ و تابی که بخواد جذابیت کار رو زیاد کنه.ژانگولر بازی های سم فیشر هم حداقل برای من یکی قدیمی شده و از این چیزا زیاد می بینیم این روز ها توی بازی ها و فیلم های مختلف…
قسمت های مربوط به ایران هم دو طرفه کار کرده بود.هم با نشون دادن حس وطن پرستی و وفاداری ایرانیا و نشون دادن دست نداشتن ایران توی اون حملات ایران رو بالا برده بود و از یه طرف سم با پاک کردن اسم ایران یه بار دیگه سناریو قدیمی سرباز بزرگ آمریکایی نجات دهنده کل دنیا اتفاق افتاد.و البته چهره کلی ای که از ایران نشون داد تا حدودی واقعی بود
نکته خوب اینجا بود که نویسنده مرحوم حداقل قبل از نوشتن داستان ۲ قرون درباره ایران تحقیق کرده بود.(قرمه سبزی و …) از اون طرف هم دوبلور ها توی زبان فارسی خوب عمل کرده بودن.
در کل این قسمت از اسپلینتر یه بازی متوسط بود که توی هر کدوم از قسمت هاش یه مقدار لنگ میزد.
تشکر بابت این مقاله عالی! البته کاش به تحلیلی و نقدی هم می کردی البته از پارگراف آخر مشخص بود که خوشنوت اومده از داستان باازی!
یه نکته هست این که تام کلنسی خودش داستان این نسخه رو ننوشته و کار دو نویسنده دیگه به نام های :
ریچارد دنسکی و مت مکلنن!
نه داستان این نسخرو، نه هیچ نسخه دیگهای رو، نه هیچ بازی دیگهای رو کلنسی ننوشته
اینی که میگی کاملا درسته ولی داستان تمامی نسخهها زیر نظر کلنسی نوشته شده همون طوری که پیشوند اسم بازی هم میگه.
منظور بیشتر خالق بازی بوده تا نویسنده چون ایدهی اصلی این وقایع مهندسی و ۴th Echelon همش ساختهی ذهن تام کلنسی بوده.
خسته نباشی. خوب بود. فقط کمکی خلاصه داستان های هر ماموریت میزان کوتاه شدنش زیاد بود
در کل متن خوبی بود
بازی هم چسبید بهمان فقط صدای سم :-s و قیافه اش :roll:
آره واقعا عجب ابهتی داشت
تشکر برادر مسعود.بازی رو هنوز تجربه نکردم.به همین خاطر نمیخونم.ولی به زودی بازیش میکنم. :)
تشکر مسعود جان بسیار مقاله کاملی بود و خیلی خوب شرح دادی بازی رو فقط بهتر بود یه مثدار مجید صدیق رو بیشتر شخصیت پردازی میکردی،در هر صورت تشکر میکنم بابت مقاله کاملت…..
نمرت رو هم به این بازی بگی بدونیم بد نیست!
مثدار=مقدار
نمره ـش رو قبلا داده ۶ :lol: :lol:
از یوبی بدش میاد به بازیاش کم میده :roll:
یادم نبود!اخیرا هیتر های یوبی خیلی زیاد شدند!
مگه نمی دونی، یوبی هیتر بودن یه جور افتخاره! و نشونه ی مثلا الد اسکول گیمر بودن :roll:
مرسی از برادر مسعود عزیز
به نطر من یکی از بازی های ضعیف امسال بود با توجه به انتظاراتی که ازش میرفت
در حد انتظارات نبود ولی خیلیم ضعیف نبود :-?