زمان در دستان تو | نقد و بررسی بازی SuperHot

در ۱۳۹۴/۱۲/۱۲ , 19:05:48
پی سی گیمینگ (PC Gaming)

سبک اکشن اول شخص بدون شک یکی از سبک‌های بسیار محبوب صنعت بازی محسوب می‌شود که بسیاری تحول آن را در ساخت عناوینی از جمله Doom می‌دانند؛ سبکی که با شنیدن اسم آن بسیاری ندای وظیفه، میدان نبرد و مدال افتخار در ذهن شان تداعی می‌شود، عناوینی که هر کدام طرفداران و ویژگی‌های خاص خود را دارند و به همین دلیل نیز امروزه از محبوبیت بالایی برخوردار هستند. امسال نیز تاکنون «عنوان ندای وظیفه: عملیات سری ۳» تاکنون برای تمامی پلتفرم‌ها عرضه شده که با فاصله گرفتن از گذشته و آنچه امروز ندای وظیفه را ندای وظیفه کرده، نتوانسته طرفدارانش را در بخش داستانی راضی کند، عنوانی که همانند نسخه‌های قبلی از ضعف‌های بسیاری در بخش داستانی رنج می‌برده که می‌توان از آن مشکلات به طراحی مراحل بسیار یک‌نواخت و داستان نه‌چندان جذاب و  گنگ اشاره کرد؛ هر چند فروش این عنوان نشان‌دهنده این است که احتمالاً این رویه ادامه خواهد داشت. اگر از این‌ها بگذریم، سبک اول شخص با یک سری عناصر خاص از جمله زاویه، دید شناخته می‌شود، اما همه‌ی این‌ها قرار است در عنوان «سوپرهات» نقض شوند. عنوانی مستقل در سبک اکشن اول شخص با ویژگی‌هایی خاص که باید گفت تمامی کلیشه‌ها را کنار گذاشته و گیم‌پلی جدیدی را ارائه داده است. عنوانی که نخستین‌بار در کنفرانس مایکروسافت به عنوان یک بازی تحت وب معرفی شد اما بعدها و طی اتفاقاتی که رخ داد، تیم توسعه‎دهنده و مستقل آن، تصمیم به ساخت عنوانی کامل گرفتند. حال ما با محصولی روبرو هستیم که با هر عنوانی که پیش از این تجربه کرده‌اید، بسیار متفاوت است. برای نقد و بررسی بازی Superhot همراه دنیای بازی همراه باشید.

superhot2
ساده‌گی در عین پیچیدگی؛ سوپرهات خسته‌تان نمی‌کند.

این‌طور که به‌نظر می‌رسد امسال،  قرار است شاهد درخشش عناوین مستقل زیادی باشیم. پس از عرضه موفق عنوان «فایرواچ» (FireWatch) که استودیو «کمپو سانتو» وظیفه ساخت آن را برعهده داشت و توانست نظرات مثبت منتقدان به‌خود جلب کند، حالا نوبت به عنوانی دیگر در همان سبک یعنی اول شخص رسیده است. با این تفاوت که سوپرهات برعکس فایرواچ تمرکز بیشتری بر گیم‌پلی دارد؛ گیم‌پلی نوآورانه که نمونه‌اش را تاکنون ندیده‌اید. زمانی که وارد بازی می‌شوید، صفحه‌ای شبیه به نمایه‌ی سیستم  عامل DOS  می‌بینید. پس از آن با پیشنهاد یکی از دوستان درباره‌ی انجام بازی بسیار جذاب، تجربه آن را آغاز می‌کنید. در همان مراحل نخست اولین چیزی که توجه ما را آن هم به‌طور ویژه‌ای به‌خود جلب می‌کند، سبک گرافیکی به‌کار گرفته شده در بازی است؛ سبک گرافیکی بازی  «مینیمالیستی» (Minimalism) است. سبکی که نخستین بار توسط روس‌ها پس از انقلاب این کشور ابداع شده و بعد از آن نیز به کشورهای دیگر راه یافته و آثاز مختلف دیداری مثل نقاشی‌ها و کاریکاتورها را تحت تاثیر خود قرار داده است. اگر خیلی ساده بگوییم، این سبک سادگی را در اولویت قرار داده است و سعی دارد تا تنها بر یک موضوع خاص تمرکز کند که نمونه آن را می‌توانید در تصویری که در ادامه قرار داده شده، مشاهده کنید.

mini
مینیمالیسم با حذف اضافات، مغز را درگیر مفهوم می‌کند.

شاید در نگاه اول این تصور در ذهن مخاطب به‌وجود آید که سازندگان تنها قصد داشتند تا با این‌کار وظیفه طراحی محیط‌ها و جزئیات آنان را از دوش خود برداشته و در نتیجه این عنوان را هر چه زودتر عرضه کنند، اما این طرز فکر به‌شدت اتشتباه است. باید گفت سادگی گرافیک هنری بازی که مخصوصاً در انتخاب رنگ‌ها نمایان است که در تمامی محیط‌ها و مراحل، اهداف با رنگ قرمز، اجزا و محیط با رنگ سفید و ابزار قابل استفاده با رنگ سیاه قرار گرفته شده‌اند، به‌خودی خود ترکیب بسیار زیبایی را آفریده‌اند. اما با پیش رفتن بازی و آشکار شدن بخش‌هایی از واقعیت این به اصطلاح بازی، مخاطب متوجه می‌شود، این عنوان آن چیزی که فکرش را می‌کرده نیست و او توسط افرادی را که آن را خلق کرده‌اند، در تمام طول مدت زیر نظر بوده است. این داستان زمانی پیچیده‌تر می‌شود که پیام‌هایی که بین شما و دوستانتان ردوبدل می‌شود، توسط همان افراد دچار تغییر می‌شوند که همه‌ی این‌ها داستانی مرموز را رقم می‌زنند که تعامل بسیاری بین آن و گرافیک هنری وجود دارد. خلق محیط‌هایی متنوع اما با رنگ سفید و اهدافی که همگی به‌ یک شکل و حتی یک رنگ هستند، دقیقاً همین حس را به بمخاطب منتقل کرده و بیشتر او را تحت تاثیر داستان قرار می‌دهند.

اما پس از گرافیک هنری، گیم‌پلی بازی حرف‌های زیادی برای گفتن دارد؛ از یک عنوان تیراندازی اول شخص چه عناصر و کلیشه‌هایی را به یاد دارید؟ همه آن‌ها را کنار گذاشته و خود را برای تجربه عنوانی جدید و خلاقانه در این سبک آماده کنید. مراحل اولیه سعی دارند شما را با اساس اولیه گیم پلی بازی آشنا کنند؛ مکانیک گیم‌پلی، یعنی کنترل زمان، چگونگی خلع سلاح کردن دشمنان و هم چنین نحوه استفاده از سلاح‌ها. اما اصلی‌ترین بخش گیم پلی کنترل زمان است، زمانی که شما انگشتان‌تان را بر روی صفحه کلید یا ماوس قرار دهید، تمامی اجزای پیرامون شما شروع  به حرکت کرده و به محض برداشتن آن، همگی از حرکت می‌ایستند. این مکانیک در نگاه اول بسیار ساده به نظر می‌رسد، اما گیم‌پلی این عنوان زمانی چالش‌برانگیز می‌شود که اولین محدودیت شما تعداد گلوله‌های شماست. در این بازی شاهد اسلحه‌های کلت کمری، شات‌گان و یک سلاح خودکار هسیتم که همگی آن‌ها دارای تعداد محدودی گلوله هستند و در نتیجه شما باید بهترین انتخاب را در استفاده از آن‌ها داشته باشید. عامل دوم زمانی شکل می‌گیرد که شما در میان انبوهی از اهداف قرمز رنگ قرار دارید که به شات‌گان مسلح هستند، سلاحی که با یک شلیک، چندین گلوله به‌طور همزمان به سمت شما می‌فرستد که قطعا شما را به چالش خواهند کشید؛ زیرا با موقعیت‌هایی روبرو خواهید شد که با توقف زمان و پیش‌بینی مسیر گلوله‌ها، می‌توانید خود را از شر تعدادی از آن‌ها خلاص کنید، اما راه کارتان برای فرار از دیگر گلوله‌های شلیک شده چیست؟ مهم‌ترین عامل در موفقیت در این بازی، تصمیم‌گیری درست و پیش‌بینی مسیر گلوله‌ها و کمی صبر و حوصله است؛ زیرا فشار یک کلید اشتباه و مقداری عجله، شما را با مرگ روبرو خواهد کرد و با اولین ضربه مرگ به سراغ شما خواهد آمد. البته یک مشکل نیز وجود دارد که سازندگان توانستند با تصمیم درست آن را حل کنند. برای مثال در یک مرحله ممکن است سه فرد مسلح شما را آن هم از فاصله‌ای نزدیک محاصره کرده و تنها فشار کوتاه یک کلید اشتباه، شما را با مرگ روبرو خواهد کرد و در چنین شرایطی هیچ چک‌پویینتی در بازی وجود ندارد، البته سازندگان و طراحان با تصمیمی درست و عاقلانه این مشکل را زمان کوتاه درنظرگفته شده برای هر مرحله برطرف کرده اند. اما هیجان‌انگیز ترین بخش هر مرحله، پایان آن است؛ زمانی که شما بازپخش عملکرد خودتان را می‌میبیند که چگونه با سرعت بسیار بالا اهداف خود را از پای در آورده‌اید که واقعا دیدنی و غیرقابل‌تصور است.

superhot1
مکانیک حرکت برای گذر زمان ایده‌ای است که به خوبی در بازی پیاده شده است.

در بخش صداگذاری سازندگان سنگ تمام گذاشته‌اند؛ شما با کشتن هر یک از اهداف صدایی همانند شکستن شیشه خواهید شنید که لذت کشتن دشمن با طراحی این چنینی را چند برابر کرده است. البته در این عنوان موسیقی متنی وجود ندارد، که تصمیم درستی از سوی سازندگان بوده است؛ زیرا برای درک این تصمیم کافی است خودتان را در میان یک نبرد مسلحانه فرض کنید که موسیقی متن هیجان‌انگیزش هر لحظه قطع و وصل شود، این اتفاق عملاً تمرکز شما را به‌هم ریخته و عصبانی‌تان خواهد کرد و این چیزی است که سازندگان از آن مطلع بودند.

 سوپرهات برعکس بسیاری از عناوین بزرگ عرضه شده‌ی امسال که انتظارات از آنان به‌خاطر تبلیغات‌ گسترده بالا بوده، بهتر عمل کرده است، یک بازی ساده که بدون ادعای بسیار وارد گود شده و عملکرد بسیار خوبی را از خود نشان داده است.


13 دیدگاه ثبت شده است

دیدگاهتان را بنویسید

  1. یکی از چیزای معرکش اینه که پر از ایستر اگه؛ پر از قسمتهایی از مپه که اگه شروع کنین تند تند همه رو کشتن، نمیتونین ببینین! همه ی افراد بجز یک نفرو بکشین، تموم اسلحه ها رو هم بشکونین، حالا یک مپ بزرگ دارین برای چرخ زدن و اکتشاف! حتی منوی بازی هم کلی آپشن اضافی داره که اگه حوصله کنین و توش چرخ بزنین چیزای باحالی پیدا میکنین… کلا بعد تموم کردن پاکش نکنین، کلی کار داره این بازی…!

    ۰۰
  2. میتونم بگم اولین کسی بودم که وقتی نسخه ی کامل این بازی جمعه یا بطور دقیق تر ۵ شنبه منتشر شد ، سریع گرفتمش :13: (نسخه ی بتا تابستون منتشر شده بود).
    واقعا این بازی حرف نداره. :11: همه چیز خلاقانه است. از گیم پلی بگیر تا داستان. همچین داستان عجیبی اولین بارمه میبینم. خیلی بازی معرکیه. من نمره ی کلی ۹ بهش میدم نه کمتر نه بیشتر. بازی بسیارسرگرم کننده ، اکشن و واقعا چالش برانگیزه: فقط سر چندین مرحله ده بار ریست کردم.
    کسایی که ماتریکس :۱۵: دیدن حتما این بازی رو انجام بدن. خیلی خوبه

    ۰۰

مقالات بازی

بیشتر

چند رسانه ای

بیشتر