برای اتمام Detroit: Become Human به هشت الی ده ساعت زمان نیاز دارید
جدیدترین عنوان استودیو کوانتیک دریم که عناوین بسیار موفقی همچون هوی رین را در پرونده خود دارد، Detroit: Become Human، مدتی قبل معرفی و اعلام شد که بهصورت انحصاری برای کنسول نسل هشتمی پلیاستیشن ۴ عرضه خواهد شد. حال دیوید کیج که کارگردانی این عنوان را برعهده دارد در جدیدترین مصاحبهاش اطلاعات تازهای از این عنوان منتشر کرده است. برای ادامهی خبر با دنیای بازی همراه باشید.
دیوید کیج در جدیدترین مصاحبهاش با سایت IGN اعلام کرده است که یک بازیباز برای اتمام Detroit: Become Human به هشت الی ده ساعت زمان نیاز دارد که در مقایسه با عناوین امروزی مدت زمان کمی محسوب میشود، اما آقای کیج در ادامه اعلام کرد در بازی دلایل زیادی برای آغاز دوباره آن وجود داشته و بهطور کلی این عنوان ارزش تکرار بالایی دارد.
همچنین در ادامه افزود که تصمیمگیریها در سکانسهای مختلف نتایج گوناگونی داشته و در نتیجه بازیباز هرگز با Game Over مواجه نخواهد شد، زیرا پس از مرگ یک شخصیت، داستان بدون او پیش خواهد رفت.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
از وظایفم اینه که
روزی یبار تریلرشو ببینم
محشره
روزی یبار تریلرشو میبینم
یک بار صبح ظهر شب. قبل از غذا صرف شود
شخصیت هاش ته نمیکشن یعنی؟ هر فرتو فرت میمیری یکی دیگه میاد جات. آخرش تا کجا؟ ب آخری ک رسید یارو ضد ضربه ای چیزی میشه
شما هوی رین رو بازی نکردی ؟ کردی؟ :lol:
یاده مهد کودک میوفتم خیلی وقتا
البته نظر و برداشت یه بچه ی ۵ ساله هم عملا همینه خیلی تفاوتی نمیکنه :lol:
کاراکتر بمیره مرده داستان بایه کاراکتر دیگه پیش میره فکر کنم کلا ۴ تا کاراکتر باشن شایدم کمتر ۲ تا یکیشون بمیره داستان وصل میشه به اون یکی مثل هوی رین
البته فکر کنم داستانشون جدا باشه نمیدونم چطور ربطش میدن
ولی در کل هر برداشتی از این صحبت های کیج میشد کرد الی این :lol:
:lol:
صد در صد ارزش تکرار بسیار بالایی داره! :۲۴:
با اون چیزی که تو تریلر دیدم مطمعنن خیلی خیلی باید تکرارش کنیم.
نمایش بازی واقعا فوقلاده بود
منتظرم!
من هنوز هم از تمام عناوین دیوید کیج دفاع می کنم.
حتی عنوان Beyond که خیلی ها مقابلش ایستادن و حرف هایی از این دست می زدن که چون نمی تونسته، بازیش پایان های متعدد نداشت یا این که ایده ای داشته که در عمل به درستی اجرا نشده و… خیلی حرف های مفت دیگر…
اما نمی فهمند که انتخاب های متعدد و پایان های زیاد باید در خدمت مفهوم مورد نظر ذهن کارگردان باشه و نه بی پایه و اساس.
اگر در این عنوان تازه معرفی شده به مراتب فراتر از Heavy Rain رفته به دلیل اینه که سطح تاثیرگذاری مضمون اصلی داستان بستگی به دیدن زندگی و مرگ ربات-انسان های بسیار داره و به زیبایی میشه خرده روایت های فراوان داشت که در کنار هم به یک مفهوم واحد می رسند.
اما Heavy Rain باید در فضای محدودتری روایت میشد و Beyond هم در فضایی بسیار فشرده…
با یه کم دقت در عناوین دیوید کیج کاملا میشه فهمید چرا و در چه قسمت هایی آزادی عمل به بازیکن میده تا خودش سرنوشتش رو رقم بزنه و چرا گاهی اوقات تنها به ما کنترل اتفاقی رو میده که همانند تقدیری از پیش نوشته شدست و ما نمی تونیم تغییری در اون ایجاد کنیم و تنها با شخصیت به سمت واقعه تراژیک داستان پیش می ریم.
در مورد زمان گیم پلی هم به نظرم کاملا فکر شده و استاندارد هست برای این شکل عناوین، چرا که کمتر از این امکان همذات پنداری با شخصیت ها رو از بین می بره و بیشتر از این ما رو از فضای داستانی دلزده می کنه و از میزان تاثیرگذاری که باید بر بازیکنان داشته باشه و اندیشه اون ها رو دچار چالش کنه کاسته میشه و هدف اصلی کارگردان به کل نابود میشه.
بی صبرانه منتظر شیرجه زدن در اقیانوس احساسات و تفکرات کیج هستم. :۱۵:
من خودم از طرفدارن دیوید کیج ام و مطمئناً دیترویت یه شاهکار بزرگه ولی قبول کن که beyond مشکل داشت
بزرگترین مشکلش هم همین beyond بود :۲۴:
با توجه به دیالوگ های پایان بی منطق بازی
در اینجا هم دنیایی وجود داره. پر از جنگل ها، برکه ها، کوه ها و رودخانه ها. همه اینها در اطراف ما قرار دارن… فقط کافیه که با دقت به زمزمه اون ها گوش کنی. نه بهشتی وجود داره و نه جهنمی… نه خدایی هست و نه شیطانی… اینجا فقط مکانیه که ما بعد از مرگ به اونجا منتقل می شیم و در اون زندگی می کنیم. کاوش های بی پایان روح من به پایان رسیده و من فقط می تونم تکه هایی از اون رو ببینم. من می تونم همه جا و هیچ کجا باشم. می تونم هیچ باشم و دوباره به همه چیز بشم. می تونم روحم رو با دیگران ترکیب کنم یا خودم رو از همه هستی مجزا کنم. همه چیز در اینجا امکان پذیره… در اینجا زندگی می تونه با نگاه به دنیای مادی ادامه داشته باشه……
گیریم که ما تونستیم با یه سری نظریات ثابت کنیم این دنیای مادی خالقی نداره
اگه نه خدایی هست نه شیطانی نه بهشت نه جهنمی پس روح به چه شکلی توجیح میشه؟ خالق این ارواح کیه؟ چیه؟ این ماورا از کجا آمده؟
کیج هیچ پاسخی به سوالات نمیده
آیدنی که زمان تولد مرده چرا و چگونه به جودی چسبیده؟
تاکید عجیب بر خودکشی و رستگاری نیتن بعد از خودکشی در حالی که هر انسان عاقلی خودکشی رو کار نکوهیده میدونه
ماموریت مسخره کاندیدا ریاست جمهوری سومالی و القا اینکه این آفریقای بخت برگشته همه تروریست و لایق کشتن
بازگشت جودی به آغوش گرم ماموران زحمت کش CIA بعد از اون همه تعقیب گریز بدون هیچ مشکلی
رفیق دلایلت قابل پذیرش نیست.
۱- دیالوگ ها زیبا بود و پایان بندی هم بی منطق نبود.
چرا که اگر نگاه و جهان بینی شما دوست عزیز محدود به یک چارچوب سنتی هست دلیل بر درست و کامل بودنش نیست.
نگاه کیج به شدت نگاه پخته ای هست.
۲- در مورد اسم بازی یعنی ماورا دقیقا چه مشکلی داره؟!!!
شاید دریافتی که از بازی داشتی درست نبوده.
فکر کن به این موضوع که کیج اشاره داشت به چگونگی تاثیرگذاری ما بر روی اتفاقات زندگیمون و تاثیرگذاری اتفاقات بر زندگی شخصی و آدم های پیرامونمون، چرایی بودن ما در مکان ها و موقعیت هایی که در اون لحظه هیچ درکی ازشون نداریم.
حتی اگر بارها تصمیم به خودکشی و انهدام بگیریم تا زمانی که دلیلی برای بودنمون هست مرگ پذیرای ما نیست.
اما درست زمانی که به پایان راه برسیم فرق نمی کند از چه طریقی مرگ رو در آغوش بکشیم.
پس کلیشه ای نگاه نکن که خودکشی گناه است یا ضعف است بلکه به معنای اون در موقعیتی خاص نگاه کن.
دیالوگ ها رو درست بخون!!!!
این لحظه ی آگاه شدن یک انسان از معنای تمام هستی و بودنش و چرایی بودنش رو داره بیان میکنه، جهنم جودی زندگی و گم گشتگی و سرگشتگی اون و نداشتن درک درست از آدم ها و اتفاقات درونی و بیرونیش بود.
حالا جودی به نقطه ای میرسه که می فهمه همه انسان ها با رشته ای نامریی به هم وصل هستند و بر زندگی هم تاثیر می گذارند پس مرگ و زندگی هیچ کس بیهوده نیست، حتی به فراتر از این درک رسید، این که ما با همه طبیعت یکی هستیم و تمام دسته بندی ها و دشمنی ها مسخرست.
نه شیطانی هست و نه خدایی یعنی این مسخره ترین حرف ممکنه، دسته بندی اعمال انسان و نسبت دادنشون به شیطان یا خدا در حالی که همه چیز خود ما هستیم، اگر به این درک برسیم که من ، تو و هر کس و هر چیزی در این دنیا از یک منبع واحد هستیم مثل اجزای یک بدن که در کنار هم دنیا رو تشکیل میدن و هیچ وقت این اجزا به اسم خدا یا شیطان به هم آسیب نمی زنن اگر فلسفه بودنشون رو بفهمن.
۴- اما آیدن، آیدن همون آگاهی هست، بعضی عوامل در فیلم ها و بازی ها معنایی در عمقشون هست و نه چیزی که فقط در سطح می بینی.
۳- اما در مورد آفریقا و CIA دقیقا کجای نگاه کیج اشاره به ستایش CIA یا تحقیر اون رنگین پوستان آفریقایی داشت؟
بیشتر دقت کن جودی رو از بچگی زیر نظر گرفتن تا از قدرت هاش سوء استفاده کنن، کودکی ونوجوانیش رو ازش گرفتن و از قدرت جوانی در راه منافع شخصی استفاده کردن و اوج ضربه روحی که به جودی وارد کردن ماموریت آفریقا و کشتار اون مردم و روبه رو شدن با اون بچه و…
دقیقا نشون داد که جنگ چه قدر عمل پست و بیهوده ایست، اون جا بود که از این که در خدمت درخواست های وحشیانه سازمان باشه به ستوه اومد…
تنها سه نفر جلوی این که جودی به کل از سازمان بیرون بیاد رو می گرفتن البته غیر مستقیم و به دلیل رابطه احساسی که به وجود اومده بود، دکتر که مثل پدر بود که هیچ وقت در زندگی اون جور که باید نداشت، همکار دکتر که مثل یک دوست بی آزار در کنار جودی بود و پسری که جودی گرمای عشق رو ازش دریافت می کرد.
بیاند یه سری مشکلات داشت
روایتش گم شد
گیمر داستانو گم کرد و این شروع یه پایان برای بازی بود
در کل من هم ازش دفاع میکنم ولی باید قبول کرد ایرادات زیادی داشت
که از کسی که هوی رین و شاهکار به اون خوفی رو تحویل داده بود بعید بود.
در کل راضی بودم بودم ازش ولی دفاعیاتت خیلی فن بازیه
صبر کردن برای همچین عنوان بزرگی سخته :۱۵: :ps:
تصمیم ها تو بازی خیلی عمیقه و احتمالا بازی بالای ۶۰ تا پایان داره
برای همین بر عکس سایر کارای کیج باید چندین بار تموم شه
که فکر کنم چندین بار ۱۰ ساعت کم نباشه
توجه داشته باشید که کیج تو تریلر ای۳ امسال میخواست بگه هرچیزی رویه پایان یه اتفاق تاثیر داره و روند داستان مشخص نیست مگه با تصمیم شما!
واقعا نمیشه صبر کرد برای لمس این بازی :۲۴: