تیزر پی‌تی و بررسی پیرنگ آن

Rzht توسط Rzht
در ۱۳۹۵/۰۶/۱۰ , 14:00:14
Hideo Kojima, P.T, silent hill, Silent Hills, هیدئو کوجیما

شکافتن و باز کردن گره‌های داستانی تیزرِ قابل‌بازی عنوانِ لغو شده‌ی سایلنت هیلز یعنی پی‌تی یکی از دشوارترین کارها است. پیرنگ یا همان طرح و چهارچوب رخدادهای بازی این گونه نیست که حاضر و آماده در اختیار شما قرار بگیرد، بلکه بلعکس سعی دارد خود را مانند قطعاتی مجزا و درهم ریخته در طول بازی برای شما افشا کند که البته وجود چنین چیزی در سری سایلنت هیل چندان هم غیرمعمول نیست؛ در نتیجه خلاصه‌ی درست و یکپارچه‌ای از پیرنگ بازی در دسترس نیست. از این جهت بررسی که ما در ادامه از تیزر خواهیم داشت نیز شامل مقدار زیادی حدسیات در مورد جزئیات داستان است.

اگر شما بردکرامب روایت پی‌تی را دنبال کنید می‌توانید پی ببرید که چه اتفاقاتی در راهرو پی‌تی می‌افتد. بگذارید ابتدا نگاهی بیندازیم به واقعیاتی که خود تیزر به ما ارائه می‌دهد. ابتدا با بررسی یکی از ارتباط‌های اصلی که بازی با واقعیت ایجاد می‌کند شروع می‌کنیم؛ پدرانی که خانواده‌شان را به قتل می‌رسانند.

ترس‌های متنوعی وجود دارند که معمولا با خیال‌پردازی و اتفاقاتی که در زندگی واقعی هرگز رخ نمی‌دهند همراه هستند، اما بعضی از تاثیرگذارترین آثار ترسناک با ترس واقعی همراه هستند و ریشه در واقعیت دارند. در حقیقت بیشتر آثار ترسناک در همان ابتدای کار از جمله‌ی «بر اساس واقعیت» استفاده می‌کنند تا آن را به واقعیت ارتباط دهند و به مخاطبان القا کنند که این وقایع نیز ممکن است برای شما هم اتفاق بیافتد. پی‌تی نیز چندان فرقی با این آثار ندارد و به طرز نامحسوسی همین مسیر را می‌رود. در اولین دور راهرو پی‌تی گزارشی رادیویی داستان وحشت‌آور به قتل رسیدن یک خانواده را بدست پدر به ما می‌گوید.

روز ارتکاب جرم، پدر خانواده به سراغ جعبه‌ی عقب ماشینش رفت و اسلحه‌اش را درآورد و به زنش که بعد از نهار در حال تمیز کردن آشپزخانه بود شلیک کرد.
___ رادیو

گزارش رادیویی با دو داستان دیگر راجع به پدرانی که خانوده‌شان را به قتل رساند‌ه‌اند ادامه پیدا می‌کند و بدین گونه پایان می‌یابد:

پلیس ایالتی بیان کرده که سلسه قتل‌های خانگی بنظر نامرتبط می‌آیند، گرچه ممکن است بخشی از مسائل بزرگتری مانند استخدام، نگهداری از نوزاد و دیگر مشکلات اجتماعی باشد که گریبان‌گیر قشر متوسط جامعه است.
___ رادیو

در واقعیت چنین اتفاقی «خانواده‌کشی» نام دارد و رایج‌ترین نوع کشتار جمعی است. گزارش رادیویی با بیان اینکه “ممکن است بخشی از مسائل بزرگتر باشد” سعی دارد بین وقایع بازی و واقعیت پیوند ایجاد کند، پیوندی که به ما اجازه می‌دهد تا ترس ریشه‌ای، طولانی و عمیق‌تری را احساس کنیم؛ اینکه این اتفاقات نیز ممکن است برای ما بیافتد و همچنین باعث شک و تردید ما نسبت به دلیل مرموز خانواده‌کشی شود. بازی اشاره می‌کند که استخدام، نگهداری از نوزاد و دیگر مشکلات اجتماعی می‌تواند انگیزه چنین قتل‌هایی باشد که در حقیقت واقعا چنین عواملی نیز موثر هستند، اما زمانی که آنها را وارد وقایع پی‌تی کنید بسیار با عقل جور در می‌آیند. در ادامه بررسی بیشتر راجع‌به این موضوع صحبت خواهیم کرد.

نکته جالب این است که ایجاد اتصال و ارتبط بین وقایع بازی و رخدادهای واقعی چیزی است که هیدئو کوجیما به آن علاقه دارد و در سری متال‌گیر مدام انجام داده است. کوجیما دائما آیتم‌ها، مکان‌ها و وقایع مختلف را از زندگی واقعی گرفته و با قرار دادنشان در آثار خود به روایت آن‌ها می‌پردازد. حال برگردیم به سراغ گزارش رادیویی که در ادامه بازی می‌شنویم، رادیو در خلال گزارشاتش مجموعه اعداد ۲۰۴۸۶۳ را تکرار می‌کند. در واقع گزارش رادیویی که اعدادی به ظاهر تصادفی را تکرار می‌کند نیز یکی دیگر از ایده‌هایی است که با واقعیت سر و کار دارد. ایستگاه‌های اعداد ایستگاه‌های رادیویی موج کوتاه اسرارآمیزی هستند که بعد از جنگ جهانی دوم ظهور پیدا کردند و سرچشمه آنها مشخص نیست. با اعلام اعداد رادیویی که در طول جنگ اطلاعات آب و هوایی را ارسال می‌کرد باور بر این است که دستگاه‌های دولتی از ایستگاه اعداد برای مخابره پیام‌های رمزی به جاسوسان استفاده می‌کردند. حداقل این بهترین حدسی است که می‌توان زد، در حقیقت هیچ کسی نمی‌داند که ایستگاه اعداد دقیقا برای چه چیزی هستند و گوش سپردن به آنها بیشتر سوال برانگیز است تا اینکه بخواهد پاسخ چیزی را بدهد. برای اطلاعات بیشتر در این زمینه می‌توانید به سراغ مطالعه پروژه کونت: ضبط ایستگاه‌های اعداد موج کوتاه بروید که مجموعه‌ای از پنج لوح فشرده‌ ضبط‌شده از ایستگاه‌های اعداد است، البته این را هم اشاره کنم که گوش سپردن به آنها اندکی ترسناک است.

احتمالا برجسته‌ترین بُعد پی‌تی مکان‌های محدودی است که در بازی گنجانده شده است. به اتمام رساندن پی‌تی تقریبا یک ساعت زمان می‌برد و یا اگر با سرعت بازی را انجام دهید می‌توانید در ۱۵ دقیقه آن را پایان دهید. در طول بازی شما به دو مکان عمده دسترسی دارید؛ یکی اتاق بتنی و دیگری راهرویی که مدام تکرار می‌شود. اشاره به این قضیه خالی از لطف نیست که دو مورد خاص پیرامون راهرو وجود دارد که در نسخه‌های قبلی سایلنت هیل نیز مشاهده شده است. مورد اول درهایی است که به مکان‌های بی‌منطق ختم شده که گهگاه در شمایلی حلقه‌وار ظاهر می‌شوند و مورد دوم مضمون نزول یا ورود به اعماق است.

snapshot20160826005902
پلانِ سه‌بعدی راهرو پی‌تی

اگر نقشه راهرو حلقه مانند پی‌تی را رسم و آن را چندین بار به یکدیگر متصل کنیم ناگهان خواهیم دید که مخاطب در حقیقت در حال پایین رفتن از الگویی مارپیچ است. در نسخه‌های قبلی سایلنت هیل چنین چیزی نماد ورود ذهنی یا عاطفی به اعمق ذهن و شاید زنده کردن خاطرات از یاد رفته شخصیت بازی بود.

از ارجاعات جالب تیزر که بگذریم، اولین مکانی که در پی‌تی به مخاطب معرفی می‌شود اتاق بتنی است که شخصیت اصلی در اوایل تیزر در آنجا به‌هوش می‌آید. داخل این اتاق چندین مورد جالب وجود دارد مانند میز چوبی کوچک همراه با پاکت خونی روی آن که در مقطعی از بازی با ما صحبت می‌کند که البته در ادامه در مورد پاکت هم توضیح خواهیم داد. نکته جالب دیگر راجع به این اتاق چوب خط‌هایی فراوانی است که بر روی دیوار حک شده که ظاهرا نمایانگر این است شخصی در آنجا به شمارش چیزی مشغول بوده است. علاوه بر این اگر شما در این اتاق ساکت بمانید متوجه صدایی خواهید شد که انگار شخصی در حال خراش دادن دیوار و حک کردن چوب خط بر روی آن است.

با خارج شدن از اتاق بتنی توسط تنها دری که در آن وجود دارد وارد راهرویی خواهید شد که مکان اصلی تیزر پی‌تی محسوب می‌شود. این راهرو در شکل‌های متنوعی به مخاطب ارائه می‌گردد، اما نکته همیشگی پابرجاست؛ همه چیز را بررسی کن. معماهای پی‌تی شما را وادار می‌کند که برای پیدا کردن سرنخ قدم به قدم راهرو را به اصطلاح جارو کرده و همراه آن خود را با محیط آشنا کنید.

بیایید به سراغ راهرو برویم و اطلاعاتی که در اختیارمان قرار می‌دهد را بررسی کنیم. به احتمال زیاد اولین چیزی که شما در راهرو متوجه آن خواهید شد این است که این مکان حتما به شخصی تعلق دارد. این موضوع را می‌توان با مشاهده وسایل شخصی که در راهرو وجود دارند استنباط کرد. می‌توان بدین گونه گفت که راهرو قسمتی از خانه‌ی زوجی بوده که عکس‌های مراسم ازدواج و همچنین دیگر عکس‌هایشان را می‌توان در آن دید. این عکس‌ها تا حدی قدیمی به نظر می‌رسند، عکس‌هایی سیاه و سفید با دانه‌هایی تار و کم‌رنگ از افرادی با لباس‌های قدیمی، اما خیلی هم قدیمی جلوه نمی‌کنند. سبک لباس پوشیدن این زوج در مراسم ازدواجشان تا حد زیادی به سبک سال‌های ۱۹۸۵ شباهت دارد. عکس‌های دیگری نیز از چشم‌اندازهای طبیعت در راهرو بر روی دیوار نصب شده‌اند که تماما رنگی‌اند، اما تعدادی از آنها مات هستند و عجیب بنظر می‌آیند، بطور مثال یکی از آنها تصویر نگاتیو از یک تونل به شکل وارونه است.

silent_hills_pt_screen_20140821_15همچنین در ابتدای راهرو می‌توانید یک ساعت دیجیتالی را مشاهده کنید که در زمان ۲۳:۵۹ متوقف شده است. ساعت در اوقات زیادی از بازی در همان زمان ثابت است، اما در طول دیگر دورهای راهرو تغییر کرده و در زمان ۰:۰۰ متوقف می‌شود.

در آخرین دور راهرو ساعت ۲۳:۵۹ است، اما دقیقه‌ای بعد از ورود زنگ ساعت ۱۲ بار به صدا در می‌آید و به ۰:۰۰ تغییر می‌کند. با ترک کردن آخرین دور راهرو ساعت مجددا به ۲۳:۵۹ باز می‌گردد. با توجه به این زمان‌ها جالب است که بدانید نیمه‌شب دوره زمانی گذار از یک روز به روز دیگر است که تاریخ تغییر می‌کند و این گذار در تیزر ممکن است یک مضمون عمدی باشد.

یکی دیگر از عناصر جذاب این راهرو، قوطی‌های متنوع و فراوان آبجویی است که در گوشه و کنار افتاده و نشانگر این است شخصی که در این مکان زندگی می‌کرده از اعتیاد به الکل رنج می‌برده است. گرچه ممکن است چندان مهم نباشد، اما اگر از پنجره به بیرون دقت کنید متوجه بارش باران خواهید شد. بارش باران به احتمال زیاد به منظور ایجاد نمای صوتی مناسب برای دیگر لحظات در تیزر قرار داده شده که سکوت بر راهرو حاکم است.

با وجود اینکه در ابتدای تیزر شما در راهرو بطور موقتی به بن‌بست می‌خورید، در ششمین دور راهرو درب حمام خود به خود باز می‌شود و چیزهای جالبی را می‌توان داخل آن مشاهده کرد؛ مهم‌ترین آنها جنین خونی زنده‌ای است که داخل روشویی قرار دارد  که بعدها در مقطعی از بازی با شما صحبت می‌کند، اکنون از آن گذر می‌کنیم و در قسمت‌های بعدی با جزئیات بیشتر به آن خواهیم پرداخت. نکته جالب دیگر وان حمام است که در ابتدای بازی با آب پر شده، اما در اواخر بازی یعنی طی دور راهرو قرمزرنگ خالی است.

از دیگر نکات جالب داخل حمام، سوراخی است که در دیوار کناری وان وجود دارد، در بخشی از تیزر از طریق این سوراخ باید به صحنه به قتل رسیدن یک زن توسط چاقو گوش کنید. در عین حال که مخاطب در راهرو درحال پیشروی است چیزهای خاصی تغییر می‌کنند؛ مانند عکس زن و شوهرِ مقابل ورودی خانه که جمله‌ی «آن را از حدقه در بیاور» و همینطور علامت آبی رنگ X بر روی آن پدیدار می‌شود. همینطور یک یخچال دراز آویزان به سقف را نیز می‌توان مشاهده کرد که ظاهرا جسمی خونی داخل آن وجود دارد، پس از دوری که ابتدا یخچال در راهرو ظاهر می‌شود، دور بعد مجددا یخچال را خواهیم دید که اینبار در حال تاب خوردن است درحالی که صدای گریه نوزادی در پس‌زمینه تیزر نیز به گوش می‌رسد. یحتمل این قسمت معنای نمادینی برای آنتاگونیست اصلی بازی است که این موضوع را نیز در قسمت‌های آتی بررسی خواهیم کرد.

یکی دیگر از تغییراتی که اتفاق می‌افتد زمانی است که راهرو کاملا با نور قرمز به نمایش در می‌آید و حرکات شخصیت بازی سریع‌تر از حالت عادی می‌شود. ما این قسمت بازی را دور راهرو قرمزرنگ نامگذاری کرده‌ایم. در این دور تمام عکس‌های داخل راهرو به مردمک چشم تغییر می‌کنند. احتمالا این تغییر اشاره‌ای است به مخاطب که به چگونگی حل معما در این دور راهرو پی ببرد که مستلزم این است به روزنه‌ای داخل دیوار نگاه کند.

اکنون که بیشتر مکان‌ها و مضامین پی‌تی را پوشش دادیم، بیایید به سراغ شخصیت تیزر یا همان نورمن ریدس برویم که بازی را با آن آغاز می‌کنید. در ابتدا باید گفت شخصیتی که با آن بازی خواهید کرد همان شخصی است که در پایان بازی در خیابان‌های شهر در حال قدم زدن است. شواهد زیاد برای اثبات این موضوع وجود دارد که یکی از آنها همان لحظات آغازین تیزر به چشم می‌خورد، زمانی که شخصیت اصلی به‌هوش می‌آید می‌توانید ببینید آستین ژاکتی که پوشیده با لباس نورمن ریدس که در انتهای تیزر به تن دارد دقیقا یکی است. علاوه بر آن طی دور راهرو قرمزرنگ می‌توانید وارد حمام شوید و از طریق آینه نگاه بهتری به او داشته باشید.

شخصیت بعدی که در مورد آن صحبت خواهیم کرد لیسا است، روحی که در طول بازی مدام در تلاش برای ترساندن شما است. اسم این روح توسط خود کوجیما نیز در طول یکی از نمایش‌های متال‌گیر سالد فنتوم پین تایید شد که در آن دیکوی لیسا را در بازی رونمایی کردند. اسم لیسا در خود پی‌تی نیز بر روی یکی از سردرهای راهرو نمایش داده می‌شود.

لیسا من رو ببخش، در من هیولایی وجود دارد.
___ نوشته روی سردر

اینکه چه کسی این جمله را گفته دقیقا مشخص نیست، اما با توجه به پس‌زمینه آن و همینطور گزارش رادیویی که در قسمت‌های قبلی به جزئیات آن اشاره کردیم بنظر می‌رسد که همسر لیسا بوده که از به قتل رساندن لیسا و فرزندشان ابراز پشیمانی کرده است.

لیسا
لیسا

موهای سیاه کوتاه همراه با لباس خونی سفید از مشخصه‌های ظاهری لیسا است. او به طرز غیرعادی دارای پاهای درازی است و اگر به پای راستش دقت کنید متوجه خواهید شد که یک کفش پاشنه‌بلند پوشیده است. لیسا همچنین چشم راستش را از دست داده که بنظر با معمای «آن را از حدقه بیرون بیاور» مرتبط است؛ چراکه با حل معما چشم راست زنی که در قاب عکس وجود دارد سوراخ می‌شود. از این معما می‌توان استنباط کرد زن داخل عکس و روحی که در راهرو رفت و آمد می‌کند یکی هستند. گرچه چهره آنها به یکدیگر شبیه نیست، اما با توجه به معمای سوراخ کردن چشم و گزارشات رادیو که اعلام می‌کند تمامی قتل‌ها نامرتبط هستند منجر می‌شود به این باور برسیم که هردوی آنها یک شخص هستند.

به نظر می‌رسد ظاهر روح مانند لیسا نیز تا حدی از ارواح سرگردان فوکلور ژاپنی به نام یورِی (Yurei) الهام گرفته شده باشد که خارج از فرهنگ ژاپن به همان اسم روح شناخته می‌شود. ارواح ژاپنی معمولا دارای ویژگی‌های مشابهی مانند، موهای سیاه، لباس سفید و دستانی آویزان هستند. این ظاهر خاص را اولین بار تئاتر کابوکی برای ارواح طراحی کرد. لیسا هرسه ویژگی یورِی را اما نه بطور کامل دارد. حتی اگر به یاد داشته باشید در سایلنت هیل ۴ زمانی که سینتیا به روح تبدیل می‌شود ظاهرش اندکی تغییر کرده و شکل یک یورِی را به خود می‌گیرد، ظاهر رنگ‌پریده، موهای سیاه بلند و دستان آویزان در او دیده می‌شود.

البته گاهی توضیح و توجیه تغییر ظاهر در سایلنت هیل می‌تواند به نوعی پیچیده باشد. بطور مثال در این رابطه می‌توان به گفتگوی بین هدر و وینسنت در سایلنت هیل ۳ اشاره کرد:

وینسنت: همونطور مثه آدمای از خودراضی اونجا واینسا. تو بدترین شخص تو این اتاقی. تو اومدی اینجا و از ریختن خون اونها لذت میبری و به فریادشون گوش میدی. وقتی که لهشون می‌کنی و جونشون رو می‌گیری به هیجان میای.
هدر: در مورد اون هیولاها داری حرف میزنی؟
وینسنت: هیولاها؟ اونها واسه تو مثه هیولا می‌مونن؟
هدر: !!!
وینسنت: نگران نباش. این فقط یه شوخی بود.

طبق این گفتگو این بحث مطرح می‌شود که وینسنت یا دارد سربه‌سر هدر می‌گذارد و یا اینکه او ناخودآگاه حقایقی را در مورد هیولاها و سایلنت هیل فاش می‌کند، به این معنا که در واقع شما تمام مدت در حال کشتن افراد واقعی بوده‌اید؛ چراکه قدرت سایلنت هیل باعث می‌شود آنها نیز مانند دیگر اجسام ترسناک بنظر برسند.

the-cunning-female-demons-and-ghosts-of-ancient-japan-body-image-1454178345
یوبومه

معمای دیگری در تیزر وجود دارد که به عکس لیسا مرتبط می‌شود. معمای قطعات عکس که مخاطب برای حل آن باید راهرو را جهت پیدا کردن شش قطعه‌ی یک عکس تکه تکه شده بررسی کند. بر روی تکه‌های این عکس جملات «صدای من، آن را می‌شنوی؟ نشانه‌ها، می‌توانی آنها را بخوانی؟ من تا ابد منتظرت خواهم ماند اگر به سراغم بیایی.» نوشته شده است. سرانجام با جمع‌آوری تکه‌های پاره شده و قرار گرفتن آنها در کنار هم عکس دیگری از لیسا را در اختیار خواهیم داشت.

با توجه به یکی دیگر از ابعاد ظاهری و فیزیکی لیسا یعنی خونی که در اطرف شکم او بر روی لباسش وجود دارد و همینطور گزارش رادیو ابتدای تیزر می‌توان گفت که او توسط شوهرش به قتل رسیده است، گزارش رادیویی بیان می‌کند که به شکم او شلیک شده و اینکه در آن زمان باردار بوده است. این موضوع می‌تواند شکم بزرگ روح لیسا و خون زیادی که اطراف آن مشاهده می‌شود را توجیه کند. در افسانه‌های ژاپنی نوع دیگری از ارواح ژاپنی وجود دارند به نام یوبومه (Ubume) که متعلق به زنانی هستند که در زمان زایمان از دنیا رفته‌اند. یکی از ویژگی‌های ظاهری این ارواح این است که از کمر به پایین آغشته به خون هستند،  لیسا نیز از لحاظ ظاهری از این ویژگی‌ یوبومه برخوردار است.

رفتارهای لیسا در پی‌تی حداقل از او شخصیت جالبی ساخته است. در طول بازی او بعد از حل معما با حالتی به شما شیطانی می‌خندد، یکی از پنجره‌های نزدیک شما را می‌شکند تا شما را بترساند و اینکه ناگهان گردن شما را می‌گیرد تا شما را به قتل برساند! فرضی که وجود دارد این است که اگر او قصد دارد شما را بکشد هرلحظه از بازی می‌تواند این کار را انجام دهد، اما تیزر به ما می‌فهماند که او تنها به کشتن شخصیت اصلی راضی نیست و اهداف بیشتری دارد. در آغاز بازی وقتی که شخصیت اصلی در اتاق بتنی به‌هوش می‌آید، می‌توانید مشاهده کنید شخصی در اتاق را برای شما باز می‌کند که بنظر لیسا است. این باعث می‌شود پی ببریم که ظاهرا لیسا بنا به دلیلی برای تنبیه کردن شخصیت اصلی و یا صرفا عذاب دادنش و لذت بردن از آن در خانه حضور دارد که همین قضیه به ماهیت خود سایلنت هیل در نسخه‌های قبل نیز بسیار شبیه است. اینکه وجود چنین جریانی از روی آگاهی است یا نه جای بحث دارد، اما بنظر آشکار می‌رسد که این شهر می‌تواند در هرلحظه جان شما را بگیرد، اما در عوض تصمیم می‌گیرد هرکسی که به چنگالش گرفتار شده را عذاب داده یا تنبیه کند و یا اینکه چیزی به او بیاموزد.

آیا شخصیتی که در تیزر کنترل آن را به دست می‌گیرید با قتل‌هایی که بازی حول آن می‌چرخد ارتباطی دارد؟ باید گفت مردی که در عکس‌های راهرو مشاهده کردیم حقیقتا هیچ شباهتی با نورمن ریدس ندارد، اما جنینی که در روشویی است بنظر به شما به عنوان پدری که لیسا و فرزندشان را به قتل رسانده اشاره می‌کند.

تو اخراج شدی، بعدش با خوردن مشروب و مست کردن غم‌ و غصه‌هات رو فراموش کردی.
___ جنین

وجود مشروبات الکلی ارتباط بین راهروی حلقه‌وار است، که طی این مسیر می‌توانید قوطی‌های مشروب را در اطرف ببینید. وجود چنین چیزی احتمالا نشان‌دهنده این موضوع است شخصی که در آنجا بوده به مشروبات الکلی اعتیاد داشته است. با در نظر گرفتن اینکه راهرو متعلق به لیسا و شوهرش بوده، نتیجه منطقی که می‌توان گرفت این خواهد بود که شخصی که اعتیاد به الکل داشته همسر لیسا بوده است. تمام اینها به این معنی است که حداقل جنین تصور می‌کند این شما هستید که لیسا و خانواده‌اش را به قتل رسانده است، اما نکته جالب اینجاست همان صدایی که به عنوان جنین با ما صحبت می‌کند در پایان تیزر و قبل از رونمایی نهایی در مورد پدرش شروع به صحبت کردن می‌کند، نتنها که انگار ما خود او هستیم، بلکه نمی‌دانیم او دقیقا چه کسی است.

بابا عجب آدم خسته‌کننده‌ای بود.
هر روز یه جور غذا می‌خورد و یه جور لباس می‌پوشید. یه نوع بازی رو انجام می‌داد…
آره، اون درست اینجور آدمی بود.
ولی یه روز می‌زنه و  همه ما رو می‌کُشه. اون حتی نمی‌تونست اونطور که باید کارش رو درست انجام بده.
غُر نمی‌زنم، به هرحال داشتم از خستگی می‌مُردم.
ولی حدس بزن چی؟ من برمی‌گردم و اسباب‌بازی‌های جدیدم رو با خودم میارم.

این مونولوگ پایانی باعث سردرگمی و ایجاد این سوال می‌شود که ما واقعا در نقش چه کسی در  تیزر بازی می‌کنیم. صدای این شخص را ما چندین مرتبه دیگر بطور مختصر در طول بازی می‌شنویم، قسمتی که پاکت خونی در اتاق بتنی چندین خط کوتاه با ما صحبت می‌کند.

من، تنها من هستم… آیا مطمئنی که تو، تنها تو هستی؟
____ پاکت خونی

شخصیت دیگری که به آن خواهیم پرداخت پاکت خونی خواهد بود که در بالاتر به طور مختصر به آن اشاره کردیم، شخصی که بعد از کشته شدن شما به دست لیسا در اتاق بتنی حضور پیدا می‌کند. اینکه چه چیزی داخل پاکت است دقیقا مشخص نیست، اما بنظر می‌رسد با مایعی که احتمالا خون باشد خیس شده، هرچیزی که باشد نکته قابل توجه اینجاست که به منظور صحبت کردن با این پاکت شما باید بدست لیسا کشته شوید. بعد از آن اگر دقت کنید صدای کوچک یه سگک کمبرند و باز شدن زیپ به گوش می‌رسد. احتمال بسیار زیاد این اتفاقات باهم مرتبط هستند و هر چیزی که داخل آن پاکت خونی که قصد کمک به ما را دارد از بدن شخصیت اصلی بازی بیرون کشیده شده است. شاید طحال یا معده او باشد و یا شاید هم آلت تناسلی‌اش؟

پاکت خونی
پاکت خونی

پاکت یاری‌دهنده‌ی ما چیزی است که در نسخه‌های قبلی بخصوص نسخه دوم نیز به نوعی شبیه به آن را داشته‌ایم. آن مرد مرده همراه با دفتر خاطراتش را در خیابان‌های شهر به یاد دارید؟ که در مورد موجودات توضیحاتی داده بود و یا پیام‌هایی نظیر: «رئیس بیمارستان برای شما یک آچر فرانسه و کلید به جا گذاشته»، «یه سوراخ اینجا بوده، حالا دیگر نمانده»، «اگر می‌خواهی مِری را ببینی باید بمیری»، یعنی یک نیروی بانی خیر و مرموز که بنظر دانش مخفی از قوانین داخلی سایلنت هیل دارد، اما قادر نیست و یا تمایلی ندارد که بطور کامل آن را شرح دهد. به هر حال اینگونه بنظر می‌رسد که پاکت قصد دارد به شخصیت اصلی کمک کند؛ چراکه هر دوی آنها داخل راهروی بی‌نهایت پی‌تی به دام افتاده‌اند.

پاکت با صحبت کردن با ما فاش می‌کند که شکافِ در اتاق بتنی به واقعیتی جداگانه ختم می‌شود. نکته خیلی جالبی که در مورد پاکت وجود دارد این است که صدایی که از او به گوش ما می‌رسد را می‌توانیم در چندین مقطع دیگر در طول تیزر بشنویم.

مراقب باش شکاف داخل در… یه واقعیت جداگانه است.
لحظه‌ای که دستانمان بر روی یکدیگر قرار گرفت.
راه رفتم تا اینکه یک قدم پشت جک ایستادم.
__ پاکت خونی

این قضیه بدان معناست که احتمالا پاکت خونی نویسنده‌ی دیگر پیام‌ها و سرنخ‌های داخل بازی است؛ چراکه تمامی آنها داستان شخصی را بازگو می‌کنند که راه حل معمای دور آخر راهرو را کشف کرده، اما نتوانسته‌ آنجا را ترک کند. بطور مثال پیام آلمانی «فکر کنم صدای زنگ تلفن را شنیدم» این پیام به ما می‌گوید که این شخص سومین خنده نوزاد را دریافت کرده، اما ممکن است شانس این را نداشته که تلفن را پاسخ دهد و آنجا را ترک کند.

علی‌رغم اینکه همسر لیسا شخصیت مهمی در تیزر است، ما اطلاعات زیادی راجع‌به او نداریم، می‌دانیم که او خانوده‌اش یعنی لیسا، پسر و دخترشان را به قتل رسانده و همینطور چندین عکس را از او در راهرو در اختیار داریم، اما نه اسمش را می‌دانیم و نه انگیزه‌ واقعی‌اش برای کاری که انجام داده است. چیزی که از آن مطلع هستیم این است که همسر لیسا تنها همسری نبوده که خانواده‌اش را به قتل رسانده است. در اوایل تیزر می‌شنویم که رادیو گزارش می‌دهد:

در همین ایالت خانواده‌های دیگری در ماه اخیر و دسامبر سال گذشته به ضرب گلوگه به قتل رسیدند، پدر خانواده با اسلحه و ساطور تمام اعضای خانوده‌اش را به قتل رساند. در هر دو مورد مجرمان پدر خانواده بودند.
___ رادیو

این گزارش به ما می‌گوید که وضعیت همسر لیسا به تنهایی اینگونه نبوده و اینکه شاید پیوندی بین آن و دو قتل دیگر وجود داشته باشد. انگیزه دو قتل دیگر که صورت گرفته نیز نامشخص است، اما شاید اطلاعاتی در مورد همسر لیسا در اختیار داشته باشیم که توسط آنها بتوانیم ایده‌ی اینکه چرا  اون دست به چنین کاری زده را در ذهنمان شکل دهیم. هنگام مواجهه با صحنه روشویی در دور راهروی قرمزرنگ به ما گفت می‌شود که شخصی اخراج شده و سپس با مست کردن سعی در فراموش کردن غم و اندوهش داشته، از آنجایی که راهرو بنظر قسمتی از خانه لیسا و همسرش بوده، بیشتر افراد عقیده دارند شخصی که در این جمله در موردش صحبت می‌شود همسر لیسا و زنی که به آن اشاره می‌شود خود لیسا است.

تو اخراج شدی، بعدش با خوردن مشروب و مست کردن سعی داشتی غم‌ و غصه‌هات رو فراموش کنی. بعد اون [همسرت] مجبور شد یه شغل نیمه‌وقت گیر بیاره و به عنوان صندوق‌دار تو خاروبارفروشی کار کنه. تنها دلیلی که اون می‌تونست دستمزدش رو بگیره این بود که رئیسش از اینکه اون رو با دامن می‌دید خوشش می‌اومد. یادت میاد، آره؟ دقیقا ده ماه پیش.  
___ جنین

به یاد داشته باشید که لیسا زمان به قتل رسیدنش باردار بود، بنابراین ممکن است همسر لیسا به تردید افتاده که شاید صاحبکار لیسا در خاروبارفروشی پدر بیولوژیکی فرزندشان باشد و بدون در نظر گرفتن صحت این قضیه حسادت او را کور کرده و در نهایت دست به جنایت زده است، گرچه احتمال دارد که یک نیروی خارجی نیز در این میان نقش داشته باشد.

یکی دیگر از صحنه‌های بازی طی دور راهرو قرمزرنگ سرنخی دیگر را به ما می‌دهد که چرا همسر لیسا دست به چنین جنایتی زده است. طی قسمتی از تیزر که باید از طریق روزنه روی دیوار به داخل حمام نگاه کرد، صدایی را مرتبط با وقوع یک قتل خواهیم شنید. با گوش سپردن به آن متوجه خواهیم شد که شخصی درحال غرق کردن یک زن است و سپس او را به قتل می‌رساند، احتمالا این صحنه مربوط به یکی دیگر از قتل‌هایی است که در گزارش رادیویی اعلام می‌شود، اما اشاره به این نکته مهم است که صدای این صحنه جرم با صدای دیگری همراه است که از رادیو پخش می‌شود:

یه پیام برای شما رادیویی‌ها دارم. حالا وقته عمله. فساد تا مغز جامعه‌مون رفته. صحبتم با تمام افراد خوب و شریفی است که رفاه‌ اجتماعی و شغل‌شون ازشون گرفته شده.
آره، تو! می‌دونی که چیکار کنی! حالا وقتشه! انجامش بده!
___ رادیو

در اینجا بنظر می‌رسد که صدای رادیو شخص را وادار به ارتکاب جرم می‌کند. این قضیه درکنار دیگر گزارشات رادیویی بشدت این مفهموم را می‌رسانند که رادیو بلای مشابهی را که از طریق روزنه دیوار دیدیم بر سر همسر لیسا نیز آورده است. با پیگیری بیشتر این موضوع در ادامه ما کد ۴۸۶۳ ۲۰ را می‌شنویم که از رادیو اعلام می‌شود و اینکه در طول اولین گزارش رادیویی در بازی اینگونه گفته می‌شود که:

چندین روز قبل از وقوع جنایت، همسایه‌ها شنیده بودند که پدر خانواده دنباله‌ای از اعداد را با صدای بلند تکرار می‌کند. آنها بیان کرده‌اند که انگار او نوعی سرود مذهبی عجیب و غریب را می‌خوانده است.
____ رادیو

اینطور به نظر می‌رسد بازی اشاره دارد که یا رادیو همسر لیسا را با استفاده از ۲۰۴۸۶۳ دیوانه کرده و یا آشکارا او را وادار کرده که خانواده‌اش را به قتل برساند. نکته کوچک دیگری در مورد قتل این است که گفته می‌شود همسر لیسا با گفتن «این فقط یه بازیه» توانسته دخترش را از حمام که در آنجا مخفی شده بود بیرون بکشد و بعد او را کشته است، جالب است بدانید در دور اخر راهرو تصویری از یک خطا ناگهان ظاهر می‌شود که اساسا پیامی مشابه با همان جمله‌ای که پدر به دخترش گفته را در بتن خود برای مخاطب دارد.

این بازی کاملا ساختگی است. به هیچ طرز، شکل و قالبی نمی‌تواند به شما آسیب برساند.
___ پیام خطا

همسر لیسا هردلیلی که برای به قتل رساندن خانوده‌اش داشته، بازی این مفهوم را می‌رساند او برای کاری که کرده پشیمان است. در نقطه خاصی از بازی پیام «لیسا من رو ببخش، در من هیولایی وجود دارد.» بر روی سردر راهرو ظاهر می‌شود. با در نظر گرفتن مضمون تسخیر که در تیزر وجود دارد این گفته‌ی هیولایی در من وجو دارد نکته جالبی است؛ چراکه در مقطعی از بازی لیسا شخصیت اصلی بازی را تسخیر می‌کند. اما نکته کلیدی‌تر این است که همسر لیسا این جمله را نوشته و بخاطر کاری که انجام داده متاسف است. اگر او متاسف نباشد پس باید از چه کسی انتظار عذرخواهی داشت؟ گرچه طبق این نتیجه‌گیری می‌توانید نظریه رابطه لیسا با صاحب‌کارش را دلبخواهی فرض کنید. زمانی که مجددا به ادامه اولین گزارش رادیویی گوش می‌دهید تمامی این قضایا جالب‌تر نیز می‌شوند:

بعد از اینکه همسایه‌ها با ۹۱۱ تماس گرفتند، پلیس به صحنه جرم رسید و پدر را در ماشینش که درحال گوش دادن به رادیو بود پیدا کردند.
___ رادیو

این قسمت نتنها به نقش مهم رادیو اشاره دارد، بلکه این را به ما می‌گوید که همسر لیسا همچنان زنده است، البته اگر بخاطر جرمش به مرگ مجازات نشده باشد. گزارش رادیویی در قسمتی دیگر در مورد مردی صحبت می‌کند که بعد از به قتل رساندن خانوده‌اش خود را در گاراژ خانه‌اش حلق‌آویز کرده است.

پدر نیز بعد از به قتل رساندن خانواده‌اش خود را با شلنگ باغبانی که در گاراژ داشتند دار زد.
___ رادیو

با توجه به اینکه بیشتر وقایع ترسناک پی‌تی از طریق رادیو به ما گفته می‌شود، بگذارید با کالبدشکافی صداهای متفاوتی که از آن شنیده می‌شود اندکی بیشتر آن را بررسی کنیم. اولین صدایی که از رادیو می‌شنویم گوینده‌ای است که جریان به قتل رسیدن خانواده لیسا را گزارش می‌دهد:

روز ارتکاب جرم، پدر خانواده به سراغ جعبه‌ی عقب ماشینش رفت و اسلحه‌اش را درآورد و به زنش که بعد از نهار در حال تمیز کردن آشپزخانه بود شلیک کرد.
___ رادیو

احتمالا این صدا متعلق به مجری رادیویی واقعی است که در زمان وقوع جرم درحال گزارش رادیویی بوده و اکنون طی اتفاقات تیزر مجددا برای شخصیت اصلی پخش می‌شود؛ چراکه در پیام یکی از خطاهای تیزر نشان داده می‌شود که وقوع جرم ۲۰ سال پیش اتفاق افتاده است. حالت غیرمحتمل‌تر این است که شخصی مرموز خود را به عنوان یک مجری رادیویی جا زده و قصد دارد تا ما را اذیت کند، گرچه چیزی در خود گزارش رادیویی این قضیه را ثابت نمی‌کند.

رادیو
رادیو

صدای مجری دیگری که از رادیو می‌شنویم چیزی است که موقتا آن را صدای شیطانی اسم‌گذاری می‌کنیم؛ چراکه این مجری از ما می‌خواهد که به پشت سرمان نگاه کنیم و این یعنی مواجه شدن با لیسا که در راهرو پرسه می‌زند. ممکن است ماهیت این مجری همانی باشد که قتل‌ها را گزارش می‌هد، اما بعد از اولین دور راهرو شیوه‌ای که او وارد گزارش رادیویی می‌شود به گونه‌ای است که انگار شخصی ناگهان برنامه رادیویی را عوض می‌کند.  علاوه بر اینکه این صدا بسیار شیطانی است، او حتی شماره مرموز ۲۰۴۸۶۳ را به ما معرفی می‌کند که احتمال زیاد همان شماره‌ای است که همسر لیسا قبل از به قتل رساندن خانوده‌اش آن را زمزمه می‌کرده، در واقع صدای این مجری همان شخصی است که همسر لیسا را وادار کرده که دست به آن جنایت‌ها بزند. این صدا حتی در اولین حضورش با گفتن اینکه «به شیر آب اعتماد نکن» سعی دارد تا بذر بی‌اعتمادی را در ما بکارد. ما همینطور می‌توانیم صدای این مجری را در صحنه وقوع جرم در حمام از طریق روزنه داخل دیوار بشنویم که بازهم در آنجا شخصی را وادار به انجام قتل می‌کند.

صدای بعدی که از رادیو خواهیم شنید گزارش شیطانی به زبان سوئدی است که درست قبل از دور راهرو قرمزرنگ با ما صحبت می‌کند. این شخص گرایش متفاوتی با دو مجری رادیویی دیگر دارد که باعث می‌شود ایده‌ی یکی بودن مجری‌ها را تا حد زیادی از سر بیرون کنیم. محتویات این پیام سوئدی بیشتر به سمت کمک کردن به شخصیت اصلی است و از او دعوت می‌کند که به دنیای آنها بیاید.

چشم‌هایت را ببند. بگذار صدای رادیو را بشنوی. صدای من را می‌شنوی؟ می‌توانی فریاد روح خودت را بشنوی؟ بگذار انتخاب کنیم. صدای من که آینده را خواهد گفت و یا [نامفهوم] … تحت شکنجه. اکنون کدام را انتخاب می‌کنی؟ می‌توانی انتخاب کنی. زندگی‌ات، آینده‌ات، از آنجایی که باخرد هستید ممکن است از قبل به آن پی برده باشید. درست است، نمایش رادیویی ۷۵ سال قبل درست بود. آنها بر روی زمین ما هستند و همه چیز را نظارت می‌کنند و می‌بینند. به هیچ شخصی اعتماد نکن. به پلیس اعتماد نکن. همه آنها تحت کنترلشان بوده و هستند. تمام این ۷۵ سال به همین شکل بوده، تنها بهترین‌های ما پیروز خواهند شد. تو این حق را داری. حق اینکه عضوی از ما شوی. بنابراین به دنیای ما خوش آمدی. به زودی دروازه‌ای به یک بُعد جدید گشوده خواهد شد.
۲۰۴۸۶۳
۲۰۴۸۶۳
___ رادیو سوئدی

این صدا ما را به نمایش رادیویی «جنگ دنیاها» توسط جورج ولز در سال ۱۹۳۸  ارجاع می‌دهد و همینطور همانند مجری رادیوی شیطانی از ما می‌خواهد که به هیچ شخصی بخصوص پلیس اعتماد نکنیم. علی‌رغم این شباهت، ظاهرا پیام سوئدی بسیار جدی‌تر این درخواست را از ما دارد. او همینطور از ما می‌خواهد که معمای ۲۰۴۸۶۳ را حل کنیم و ادعا می‌کند که ما می‌توانیم عضوی از آنها شویم.

و در آخر می‌رسیم به صدای قسمت پایانی تیزر که اگر به دقت به آن گوش دهید متوجه صدای امواج رادیو خواهید شد. از آنجایی که در هنگام پخش این مونولوگ صدای امواج رادیویی نیز شنیده می‌شود خیلی از فراد تصور می‌کنند که صدا طریق رادیو پخش می‌شود که با عقل نیز جور در می‌آید. اینکه این صدا به چه کسی تعلق دارد یه راز است، اما با توجه به گفته‌های او می‌فهمیم که او احتمالا پسرِ پدری است که خانوده‌اش را به قتل رسانده، اینکه او در مورد کدام یک از پدرها صحبت می‌کند برای مخاطب نامعلوم می‌ماند. طبق گزارش رادیو در اوایل بازی او ممکن است همان پسر لیسا باشد که توسط پدرش به قتل رسیده:

زمانی که پسر ده ساله‌اش آمد تا شلوغی را بررسی کند، پدر به او نیز شلیک کرد.
___ رادیو
جنین
جنین

دلیل دیگری که باعث می‌شود تصور کنیم این شخص پسر لیسا است این بوده که جنین نیز دقیقا همان صدایی را داراست که در انتهای تیزر می‌شنویم. جنین در صحنه روشویی که با ما صحبت می‌کند اطلاعاتی را در مورد شرایط لیسا قبل از به قتل رسیدنش، همسر او و اعتیادش به الکل در اختیارمان قرار می‌دهد که نشان می‌دهد رابطه نزدیکی با آنها داشته، مگر اینکه به هردلیلی جنین به ما دروغ گفته باشد.

با توجه به این اطلاعات می‌توان گفت که ما اسم یا حداقل حرف اول اسم این صدا را می‌دانیم. در بررسی دیگری که در گذشته از بازی شد نتیجه نهایی این بود که برای حل معمای نهایی تیزر باید اسم شخصی که برای ما پیامی در (خطای) بازی به جا گذاشته را درون میکروفون بگوییم. این پیام با جمله «با من تماس بگیر. – جِی» پایان می‌یابد. نظریه برای حل معما این بود که ۲۰۴۸۶۳ رمزی است که از طریق آن باید اسم کامل این شخص که حرف اولش جِی (J) است را پیدا کنیم و سرانجام به اسم جِرث (Jarith) رسیدیم. با توجه اینکه بعد از تماس با جِی معمای نهایی برطرف می‌شود، احتمال دارد شخصی که در انتهای بازی در رادیو صحبت می‌کند همان جِی باشد. نکته جالبی که در مورد مونولوگ جِی وجود دارد این است که اگر دقت کنید در ابتدای آن متوجه صدای امواج رادیوی خواهید شد، اما هرچه که به پایان مونولوگ نزدیک‌تر می‌شویم صدای امواج رادیویی نیز کمتر و کمتر شده و در انتها کاملا از بین می‌رود.

از بین رفتن صدای امواج رادیویی و جمله‌ی «من برمی‌گردم و اسباب‌بازی‌های جدیدم رو با خودم میارم» نکته بسیار مهمی است. او با گفتن این جمله ممکن است به کشته شدنش توسط پدرش اشاره دارد و احتمالا پیوندی نمادین بین دنیایی که گزارش رادیویی از آنجا می‌آید یعنی دنیای مردگان و دنیای واقعی ایجاد می‌کند. شاید به همین دلیل است که اسم سایلنت هیل در این نسخه جمع بسته شده چونکه این دو دنیا‌ی متفاوت باهم ادغام می‌شوند. شاید جِی راهی پیدا کرده که این دنیا‌ها را به هم متصل می‌کند، اشاره به اسباب‌بازی‌های جدیدش ممکن است روشی برای همین هدفش باشد و یا اینکه با گفتن اسباب‌بازیهای جدیدش به همان نیروی مرموز رادیو که در موردش صحبت کردیم اشاره دارد.

تا به اینجا مواردی را که بررسی کردیم اکثرا حقایقی بود که خود تیزر به ما ارائه می‌کرد. در قسمت بعدی مقاله ما با استفاده از همین واقعیات و نظریه‌پردازی سعی خواهیم داشت تا جدول زمانی رخدادهای مهم پی‌تی را پیش‌بینی و مشخص کنیم، بنابراین لطفا منتظر بمانید.


12 دیدگاه ثبت شده است

دیدگاهتان را بنویسید

  1. در مورد بازی هم باید بگم یه تئوری وجود داره که میگه مثل سایلنت هیل ۱ که بحث انتقال یه قدرت ماورایی به یه بچه که هنوز به دنیا نیومده بود وجود داشت اینجا هم یه قدرت عظیم قرار بوده به بچه ی لیسا منتقل بشه که به خاطر حرکت Daddy خونواده که میشه از نوشته های روی درودیوار میشه فهمید تسخیر شده یا یه چی تو همین مایه ها از تو شکم جر خورده مادر (لیسا)توسط پدر توی اون قتلی که صداشو میشنویم بیرون میاد و با اون وضع تو کاسه دستشویی میبینمش. و اون جمله ی اخر بازی رو هم همین جنین مورد بحث میگه.

    ۰۰
  2. خب منتظر بودم تا وقت کنم و بخونم این مقاله رو .
    با دقت و تفکر خوندم و باید بگم عالی بود ! سرنخ های خوبی دور هم ریختین
    اینکه گفتین این مکان (سایلنت هیل) میتونه هر لحظه شما رو بکشه درسته ، چون لیسا تقریبا همه جا پشت سرمونه :| حتی یه جا بری جلوی آیینه و مکس کنی ، یکم اب از سقف میریزه و آیینه تمییز میشه و لیسا رو پشتت میبینی :11: حتی همون اول بازی هم پشت سرمونه و من خودم دیدمش
    اما جنین و کیسه . بازی میتونه تموم شه بدون حرف زدن این دوتا :۱۲: مسخرست اما یه بار خودم دیدم تموم شد و بچه حرف نزد ! یا بارم یکی پشت پنجره بود که قبلا نبود (البته این خیلی مهم نیست)
    در رابطه با این جمله : من، تنها من هستم… آیا مطمئنی که تو، تنها تو هستی؟
    به نظرم این ترجمه بهتر باشه : من فقط خودمم . مطمئنی که تو فقط خودتی ؟! (برم تو افق محو شم)
    و اما رادیو ! نماد جالب سایلنت هیل که هر وقت اهریمن نزدیکت بود پارازیت مینداخت ، الان خودش شده راوی داستان .
    من جسارت نمی کنم تحلیلی داشته باشم ، منتظر مقاله بعدیتون میمونم اگ چیز درخوری بود عرض خواهم کرد !

    ۱۰
    1. یادم رفت بگم ، این جمله کن فیکونه :
      من با تو حرف میزنم از جهنم (اونجا که hello کم کم میشد hell)
      و اما (مضمون نزول یا ورود به اعماق است) این به ذهن خودم نرسیده بود و واقعا هم با عقل جور در میاد . اگر ۷ مرحله رفته باشیم پایین و در باز شده باشه دقیقا یه ایدئولوژی سایلنت هیلیه

      ۱۰
  3. حوصله سرچ ندارم یکی بگه این بازی لغو شد یا ساختش هنوز ادامه داره؟
    سوال دوم: این بازی هنوز تحت نام سایلنت هیله یا مستقله؟
    مورد سوم: بابا گیلرمو دل تورو هم کم خلاق نیست همش رو نبندبن به پای کوجیما

    ۰۳
    1. ۱-بازی لغو شد.
      ۲- اسم بازی silent hills بود. یعنی یدونه s به اخرش اضافه شده بود. فرنچایز هنوز دست کونامی ( لعنت الله علیه) هست.

      ۰۰
  4. ممنون از رضا حاتمی عزیز منتظر مقاله ی بعدی هستیم از الان.
    واقعا عالی بود خیلی لذت بردم مبحث رادیو خیلی جالب بود برام امیدوارم بازیه جدید کوجیما یه همچین داستانی داشته باشه پیچیده و رمزآلود که خوشبختانه تو تریلر نوید این موضوع و میداد :۱۵:

    ۳۰

مقالات بازی

بیشتر

چند رسانه ای

بیشتر