خانه » اخبار بازی اکشن با چشمان بسته! | نقد فیلم «جیسون بورن» × توسط امیرحسین صفری در ۱۳۹۵/۰۸/۲۹ , 14:00:28 2 «جیسون بورن» (Jason Bourne) گونهای از دسته فیلمهای اکشن و هیجانآوری است که این روزها به ندرت بر پردههای سینما مشاهده میشوند. ژانر هیجانانگیزی که روزگاری دورانِ اوجش را افرادی نظیر «لیام نیسون» (Liam Neeson)، «استالونه» (Sylvester Stallone) و «شوارتزنگر» (Arnold Schwarzenegger) رهبری میکردند. امروز اما اکشن در میان شلوغی بازار، لحظه به لحظه به اتمام دورهی انقراضش نزدیک و نزدیکتر میشود. فیلم جیسون بورن امسال در حوزهی اکشن هیجانی وارد بازاری شلوغ شد و به دنبال رنگپریدگی و ضعف سینمای اکشنِ رئال، در شرایطی مناسب، سهم ۴۲۰ میلیون دلاری خود را به راحتی از سینماهای جهان دریافت کرد. جدیدترین قسمت سریِ صاحب سبکِ بورن نه تنها فیلم خوبی نیست، بلکه در مواردی با اختلاف زیاد، به یک فیلم به درد نخورِ حوصله سر برِ بیحس تبدیل میشود. با وجود گذشت چندصد سال از عمر سینمای اکشن، امروز قابل درک است که بگوییم انفجارات عظیم درونشهری و درگیریهای خیابانی و یا حضور سمج یک آدمکشِ حرفهای دیگر برای علاقهمندان به اکشن جذابیتی ندارد. در تمام فیلمهایی که در زیر مجموعه و یا در گسترهی این ژانر ساخته میشوند، حضور عناصر پرتحرک و پر سر و صدای اکشن نه تنها بهعنوان متعلقات مثبت و هیجان انگیز کار تلقی نمیشود بلکه امروز تقریبا از ضروریاتِ فیلمهای این ژانر است. اکشن صرفا به معنای حضور آشفتهی انفجار، تیراندازی، قتل و انتقام و بزن بکوب در یک فیلم نیست! در معنای واقعی اما اجرای نمایشی جذاب و غرق در شور شدید عوامل اکشنسازِ سینما است. در چنین بازاری کم پیش میآید که اکشن هیجاننمای دلچسبی ببینیم! با این حال همچنان فیلمها، چیزها و کسانی حضور دارند که وجودشان در معنای واقعی اکشن، عامل بقای رو به انقراض سبک اکشن است. جیسون بورن روزگاری در ردههای بالای این لیست بعنوان یک اکشن معتبر، الگویی بود برای سازندگانی که بعدها با تقلید از بورن آثار موفقی ساختند. ای کاش هنوز هم چنین بود، اما امروز وضعیت، وضعیتی آشفته و وارون است. در کلی ترین حالت؛ چهارمین قسمت این فیلم اکشن که امسال با برچسب بورن منتشر شد، دیگر آن اکشن جاندارِ مهیجی نیست که سالها قبل میدیدیم. در ادامه با دنیای بازی همراه باشید. چهار سال پیش و پس از اکران «میراث بورن» (Bourne Legacy) و پایانبندی مناسبی که برای این سری اکشن در نظر گرفته شده بود، تقریبا ساخت یک بورن جدید، بعید به نظر میرسید. در میراث بورن «جرمی رنر» (Jeremy Renner) بهجای «مت دیمون» (Matt Damon) نقش اصلی را به اجرا درآورد. فروش در گیشه نیز در مقایسه با «بورن التیماتوم» تقریبا نصف شده بود. با این حال انتظار میرفت بورن در این شرایط خیلی آهسته صحنه را ترک کند و با پایانبندی خوبی که ارائه داده است، از صحنهی اکشن برای همیشه دور بماند؛ حتا سازندگان نیز قبلاً عدم تمایل خود به ساخت قسمت جدید را اعلام کرده بودند. با وجود تمام این شرایط در مقطعی چهار ساله، تصمیم تولید بورن جدید گرفته شد! مت دیمون مجدداً با چشمانی بسته به یکباره در بورنِ جدید ظهور میکند. در ادامهی این ظهور دیگر همه چیز عالیست؛ فیلم ساخته میشود، میفروشد، دیده میشود، حتا بعضاً تحسین هم میشود. با این حال این بورن به مراتب بسیار ضعیفتر از یک اکشنِ نرمال است. طبق روال گذشته، جیسون بورن مجدداً در مرکز ماجرا قرار میگیرد. او پس از غیبت طولانیاش مدتی است که در ایسلند، به دور از سازمان امنیتی «سیا» (CIA) مبارزِ غیرقانونیِ مبارزاتِ خیابانی ایسلندیها شده است. مبارزه میکند، پول در میآورد و به تعقیب و گریزهایی که تا پیش از این گریبان گیرش بودند اهمیتی نمیدهد. همه چیز به یکباره رخ میدهد! «نیکی پرسونِس» (Julia Stiles / Nicky Parsons) یکی از معتمدین و همکاران سابق جیسون بورن، در پی آگاهی از برخی اعمال غیر انسانی و فاسد سیا، در اقدامی پس از هک کردن این سازمان، اطلاعات محرمانهای از پروژههای مخفی و نامعقول سیا به دست میآورد. طوری که فیلم توجیه میکند، این اطلاعات به گونهای از جهاتی به شخصیت جیسون بورن و پدر مرحومش، ربط پیدا میکند. از سمت دیگر، تصمیم نیکی برای انتشار اطلاعات محرمانهی سیا در نهایت منجر به قتل وی میشود، باحذف نیکی، اطلاعات به بورن منتقل شده و اینبار او در راس کار قرار میگیرد. تمام چیزی که پس از این قرار است ببینیم، تعقیب و گریزهایی میان بورن و قاتلان مخفی سازمان است که از راه دور هدایت میشوند و مامورند که جیسون بورن را به قتل برسانند. داستان جیسون بورن پیش زمینههای مناسبی را در جهت بروز اکشن و هیجان ایجاد میکند. با این حال رگههایی از کلیشه در آن حس میشود. سازمان امنیتی سیا در این فیلم در جبههی آدم بدهای داستان موضع خود را شکل میدهد. با این وجود یکی دو شخصیت مزدور در سازمان گنجانده میشوند که با کمک به بورن، گاهی این موضع بد را خنثی میکنند. البته نه زیاد…! اسکلتبندی داستان فیلم درحالت کلی دورنمای چندان جذابی ندارد اما حداقل برای ساخت چنین اکشنی کفایت میکند. بازگشت جیسون بورن پس از چندین سال تقریبا با هیچ دلیل قانع کنندهای همراه نیست. همچنین شخصیتهای جدیدی هم که با کار وارد میشوند، اکثراً در جریانهای راکد فیلم کسل کننده و بیروح جلوه میکنند. سیا نیز در موقعیتی عجیب، عموما سعی میکند تصوری ترسآور و خطرناک از خود در ذهن مخاطب ایجاد کند؛ با این حال عمق این تصور در بهترین حالت ختم میشود به قاتلی حرفهای که برای تعقیب و قتل جیسون بورن استخدام میشود. آدمکش سیا هم آدمکشی است شبیه دیگر گندهلاتهای خیابانی که در یک ساختار سطحی، عمق فاجعهی فیلم را در زمینهی کلیشه و تکرار به تصویر میکشد. ضعفهای آشکاری که در زمینهی داستان و شخصیت در جیسون بورن خودنمایی میکنند، در گذشته، درصد زیادی از نقاط قوت فیلم را تشکیل میدادند. در این امواج منفی عملکرد شخصیتها و فیلمنامه؛ حضور مت دیمون اما به شدت جای شکر دارد. دیمون هم مانند همتای خود در سری «ترمیناتور» (The Terminator) به ندرت لب به سخن باز میکند با این حال در یک تیپ جدید، شخصیت عمیقِ یک مامور بیهویت را به خوبی فرم میدهد. درصد بالایی از بازی تاثیر گذار مت دیمون در این فیلم، در چهره و نگاههای او خلاصه میشود. او در بهترین حالت نمونهی کاملی از یک شخصیتِ اکشنِ زخم خورده است. به دنبال فیلمنامه، شخصیتها و ماجرا، اصلی ترین وجه فیلم هم تعریفی ندارد. اکشن جیسون بورن اینبار با تکانهای شدیدتر دوربین سعی در به وجد آوردن مخاطب را دارد؛ هدفی که انتهای آن جز تهوع و سر درد چیز دیگری نیست. سبک فیلمبرداری این مجموعه در نبردهای تن به تن و در موقعیتهای سریع و پر جنب و جوش اکشن برای اولین بار به شدت جذاب و نوآورانه به نظر میرسید. حتا کیفیت بالای اجرای دوربین هم تا قسمت پیشین در انحصار بورن بود. این تکنیک قدیمی اما جذاب در بورن جدید تکانهای دوربین روی دست را به شدت افزایش داده است. در برخی لحظات، قاببندیها و موقعیت کلی شخصیتها و فضا، بهوسیلهی دوربین به خوبی به مخاطبِ در حال تماشا منتقل میشود. در کل سطح ایجاد هیجان با دوربین در این قسمت تا حد زیادی پایین آمده و گاهاً آزار دهنده است. اجرای اکشن اکثرا با شلوغکاری صحنه همراه است. مهارت بالای شخصیت بورن در بزن بزنهای تن به تن و تیراندازیها تا حد زیادی برای ایجاد هیجان به کمک اکشن فیلم میآید. در سکانسهای تعقیب و گریز هم چندان تنوع و تکنیک خاصی مشاهده نمیشود. ماشینها، اشیاء و آدمها دائماً به آسمان پرتاب میشوند و ما در نمایی تکراری با چشمان نیمهباز همچنان آنها را تماشا میکنیم. چنان که اشاره کردم، این اثر، قطعاً آن فیلمی نیست که سالها پیش میدیدیم و در فضایی متفاوت لذت میبردیم. بورن جدید نیز چندان خالی از لذت نیست. با این وجود، در یک سطح بندی کلی، ضعیف ترین قسمت مجموعهی بورن است. در هر حال در میان فجایع اکشنی که این روزها دائما ایدهآلهای اکشنِ سینمایی را لگد مال میکنند، حضور بورن باز هم جای شکر دارد. نویسنده امیرحسین صفری دبیر دپارتمان فیلم و تلویزیون در رسانه دنیای بازی | نویسنده، مترجم و تحلیلگر سینما و تئاتر | علاقهمند به بازیهای ویدئویی | طراح گرافیک 2 دیدگاه ثبت شده است دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخبرای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید. من به شخصه میراث بورن رو بیشتر دوست داشتم تا این قسمت ۱۰ برای پاسخ، وارد شوید من خیلی منتظر دیدن سرانجام این آدم بودم، از ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۶. جیسون بورن همیشه جیسون بورن میمونه. چی بگم، بقیه تر زدن. ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
من خیلی منتظر دیدن سرانجام این آدم بودم، از ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۶. جیسون بورن همیشه جیسون بورن میمونه. چی بگم، بقیه تر زدن. ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید