شرح تفاوت‌های کرم، انگل و گیمر! | پرونده‌ای بر کاریکاتور توهین‌آمیز تسنیم

در ۱۳۹۶/۱۰/۲۲ , 17:00:23

قشر بازی‌ساز، گیمر، در صورت کلی صنعت بازی و تمامی عاشقان هنر در طول تاریخ از زیر سیل عظیم توهین‌ها، ضجه‌ها و تحقیر‌ها گذر کرده‌اند و امروزه به جایی رسیده‌ایم که بالاخره بعد از سالیان سال زخم خوردن، تلاش برای اقبال عمومی و تلاش برای خلق آثار فوق‌العاده، بالاخره در دوره‌ی زمانی زندگی می‌کنیم که هنر ارجمند شمرده می‌شود و هنرمندان محترم و خوشبختانه برای تمامی آنها هم بستر کار و زندگی فراهم است و هم موفقیت در هر کدام. صنعت بازی، متفاوت‌ترین و نوین‌ترین ذات هنر، صنعت و علم همراه یکدیگر است و در عین حال چندان سن و سالی نیز ندارد. یک مخلوق با ذاتی متفاوت و انقلابی و با سن و سالی کم، طبیعی‌ست که مورد تحقیر واقع شود و توهین‌ها بشنود و ضجه‌ها متحمل شود؛ حتی بعد از پنج دهه زندگی!

۱۷ دی ماه، یکشنبه همین هفته که در پایان آن به‌سر می‌بریم، خبرگزاری تسنیم کاریکاتوری مرتبط با اخبار اخیرِ فیلتر شدن و فیلتر نشدن بازی‌های خارجی منتشر کرد که هر مخاطبی و تماشاگری نیز آن را مشاهده کند، متوجه توهین‌آمیز بودن آن و ناخوشایند بودن‌اش می‌شود. در این پرونده قصد داریم درددل‌ها، یادداشت‌ها و پاسخ‌های نویسندگان دنیای بازی به این کاریکاتور را با شما به اشتراک بگذاریم و منتظر نظرات و درددل‌های شما نیز هستیم. در ادامه با پرونده‌ای بر کاریکاتور گیمر تسنیم همراه دنیای بازی باشید.

 

جناب خبرگزاری تسنیم، آب قطع است!

علی فخار

در روزهایی که خبر فیلتر شدن بازی‌های خارجی به صورت ویروسی در حال پخش در تمام رسانه‌های کشور بود (هرچند که اصل خبر اشکال داشت و قرار نبود چنین اتفاقی بیفتد)؛ خبرگزاری وزین تسنیم اقدام به انتشار کاریکاتوری توهین‌آمیز کرد که در زیر مشاهده می‌کنید:

واضح است که به ما گیمرها که بخش مهمی از عمر خودمان را با گیم و بازی کردن سپری کرده‌ایم با این کاریکاتور نه تنها بهمان بر می‌خورد بلکه حس می‌کنیم به ما توهین شده است آن هم چه توهینی.

ای‌کاش حداقل نام طراح این کاریکاتور طبق عرف معمول یک گوشه‌ای از کاریکاتور دیده می‌شد تا ما خبرگزاری تسنیم را مخاطب قرار نمی‌دادیم، اما در چنین شرایطی باید عمیقا تاسف خورد از یکی از مهم‌ترین خبرگزاری‌های رسمی کشور که بودجه‌ی کلانی هم دارد اما حداقل در این یک مورد که ذره‌ای حرفه‌ای‌گری مشاهده نمی‌شود.

مشخص است چه طراح کاریکاتور و چه آن دبیر/ سردبیری که اقدام به انتشار آن کرده است، هیچ ایده‌ای از گیم و گیمر ندارد. پس باید گفت لطفا شما همان گوشه بنشینید و کار خودتان را بکنید؛ لازم نیست به گیم بپردازید.

بچه‌های تحریریه حسابی به این موضوع پرداخته‌اند، من نمی‌خواهم بیش از این باعث طولانی شدن پرونده بشوم. فقط باید تاکید کنم که متاسفانه خبرگزاری تسنیم کاری کرده است که مجبورم بگویم «آب قطع است!»

 

آئروگاستراینتگریسپس

رضا قرالو

این البته اسم یک کرم نیست! اگر اشتباه نکرده باشم و خوب یادم مانده باشد، این اسم علمی سِن گندم است که بیش از این که کرم باشد یک سوسک کوچک است. ولی در حالت کلی سِن گندم هم مثل برخی کرم‌ها یک پاراسایت یا انگل است که به جان محصولات خوب یا حتا دل و روده‌ی آدمیزاد می‌افتد و کار او را به موال می‌کشاند!

از آنجایی که تازگی‌ها و با دیدن یک عکس، حقیقت صاف خورده توی فرق سرمان و فهمیده‌ایم ما نیز جزو همین دسته از موجودات هستیم و برخلاف چیزی که فکر می‌کردیم، نه دست داریم و نه پا و نه عقل و شعور و کلا یک چیز دراز هستیم که کارش مکیدن شیره‌ی جان بقیه بدون اجازه و با پررویی است، بیشتر به این فکر افتاده‌ایم که این کارمان را که ظاهرا خیلی قبیح است و الان فهمیده‌ایم که مثل کنسرت رفتن یا فیلم دیدن یا گوش دادن به موسیقی یا چت کردن با پیام‌رسان‌های غیرداخلی و خیلی کارهای دیگر که چون از معدود کارهای مجاز خیلی بیشترند یادمان نمی‌آید، کاری است غیرمجاز و جیزه دست نزن مادرت به عزات بشینه، قصد داریم کنار بگذاریم آقا! به همین خاطر هم تصمیم گرفته‌ایم یک انجمنی درست بکنیم که در آن کلی عین خودمان را اول با دعوت و اگر قبول نکردند با نشان دادن در باغ بهشت، جمع کنیم توی این انجمن.

حالا این انجمن چه کار می‌کند؟ در این انجمن ما پاراسایت‌های از خدا بی‌خبرِ علاف، روی صندلی‌هایی می‌نیشنیم یا بهتر است بگوییم رول می‌شویم! بعد می‌گوییم کسی از بین شما بدبخت‌های انگل کرم صفت هست که صحبت را شروع بکند؟ و یکی ته‌اش را بلند بکند به نشانه بلند کردن دست و بگوید بله و ما بگوییم بنال و او نیز بنالد: «سلام من فلانی هستم یک کرم انگل بی‌خاصیت» و بعد بقیه با هم بگوییم سلام کرم انگل بی‌خاصیت و شروع بکند و ور بزند تا بفهمیم از کی این گناه کبیره و نابخشودنی را مرتکب شد و بعدش سعی بکنیم همدیگر را ترک بدهیم تا خوب بشویم تا به تریش قبای کسی برنخورد و انشالله در آینده آن آقایی که عکس ما را کشیده بود، برای‌مان دست پا بگذارد و جزو آدمی‌زاد حساب‌مان بکند.

من همین جا از آن آقای محترم که در آن خبرگزاری، خبر ما را گذاشت و عکس‌مان را هم گذاشت و خودمان را نیز هم، می‌خواهیم که ما را بابت انگل بودن‌مان ببخشد و از همین‌جا اعلام می‌کنیم که توبه کرده‌ایم و دیگر از این غلط‌ها نخواهیم کرد و دیگر به واسطه‌ی ویدیو گیم نان به خانه نخواهیم برد و کارمان که همین است و به واسطه‌‌ی آن گذران عمر و جذب نان می‌کردیم را تکرار نخواهیم کرد؛ و بعدش هم خواهیم رفت و سرمان را در آخور دیگری خواهیم فرو کرد! و اگر معتاد شدیم یا رفتیم خانه‌ی دیگران دزدی کردیم یا قاچاقچی شدیم یا دکل دزدیدیم یا پول ملت را هورت کشیدیم بالا و بعد خرج آوردن فلان بازیکن از فلان جا کردیم و اسم‌مان به جای انگل شد عابربانک، یا حتا تخم کردیم آن هم دو زده و قیمت بالا، به خدا خیلی بهتر از این است؛ و ما را ببخشید که چنین کردیم و از همین حالا سعی می‌کنیم توبه کنیم و به راه راست برگردیم.

و البته ما خیلی هم گیج شده‌ایم چون از آنجایی که آن خبرگزاری محترم که خبر ما را گذاشت و عکس‌مان را و خودمان را نیز هم، فیلترهایی دارد که ما سعی کردیم خودمان را با آن فیلترها مطابقت بدهیم و بعد دیدیم یکی از این فیلترهایی که این‌ها آن را قبول دارند، دوست پدرمان بود که وقتی ما خیلی کوچک بودیم در شبی یک آتاری را پتو پیچ به پدرمان داد و ما را با ویدیو گیم آشنا و گرفتارمان کرد. حالا اگر بگوییم آن آقا یک ماه بعدش در جبهه شهید شد، آیا کار بدی کرده‌ایم و توهینی شده یا فیلتر آن خبرگزاری محترم کمی نیاز به تعمیر دارد؟

با تشکر فراوان کرم پاراسایت انگل.

 

انگل‌های نگرانیم، فرزندان ایرانیم!

تارخ ترهنده

روزی را می‌بینم، صنعت بازی ایران با فعالیت و پشتکار انگل‌های جوان سرزمینم در سطح جهانی در حال رقابت با کشورهای مطرح این صنعت است. روزی را می‌بینم که انگل‌های عشاق هنر هشتمِ، بازی‌های ویدیویی، کشورم به پیشرفت اقتصاد، اشتغال و فرهنگ کشورم یاری رسانده‌اند. روزی را می‌بینم که تمامی انگل‌ها و کرم‌های فعال در حوزه بازی‌های ویدیویی در رویدادها و جشنواره‌های بین‌المللی گل می‌کارند و باعث افتخار خاک عزیز و مردم عزیزمان می‌شوند. تمامی این چیزهایی که منِ انگل دارم در آینده می‌بینم و پیش‌بینی می‌کنم، بی‌دلیل و بی‌اساس پیش‌بینی نمی‌کنم. سال گذشته میلادی، در تهران رویداد TGC 2017 برگزار شد و کلی انگل مولد (انگل هم مگر مولد است!؟ از اتاق فرمان که ما نمی‌توانیم آن‌ها را ببینیم چون دارند از بالای ابرها ما را می‌نگرند، می‌گویند خیر! ولی ما نشنیده می‌گیریم؛ همان‌طور که چندین دهه است داریم نشنیده می‌گیریم) و جوان از سرتاسر کشورم آمدند و شکوفایی جوانه‌های صنعت بازی‌های ایران را به رخ خارجی‌های انگل‌پرور کشاندند! همین ۵ تا ۷ سال پیش یادم می‌آید که تقریبا هیچ مارکت ایرانی برای دانلود بازی و اپلیکیشن وجود نداشت، هر کسی که سمت بازی ویدیویی می‌رفت، از یک جنایت‌کار هم بدتر با وی رفتار می‌شد؛ جنایت‌کاری که عاشق دنیای واقعیت‌های مجازی خودش شده بود و در آن دنیا می‌توانست تغییری ایجاد کند، ماجراجویی کند، یاد بگیرد، بخندد، گریه کند، حتی عاشق شود و فداکاری کند؛ نمی‌دانستم یک انگل می‌تواند این‌قدر احساساتی باشد؛ در این حد شبیه یک انسان باشد.

دید مردم ما به هنر در هر شکل و شاخه‌اش بعد از سال‌ها تلاش و فعالیتِ امثال ما انگل‌ها و پایداری‌مان تغییر کرده و دیگر چنین کاریکاتوری، بدون توجه به فلسفه‌ی وجودش، هیچ تاثیری در تغییر دید و تنگ کردن دوباره‌ی نظرها ندارد، زیرا انسان به سوی تکامل و کمال می‌رود، همان‌طور که تمامی بزرگان معاصر و پیش از ما گفته‌اند، می‌گویند و خواهند گفت. دیگر من، یک انگل به‌قول تسنیم، لازم نمی‌بینم عشق و علاقه‌ام به هنر هشتم را قایم کنم، لازم نمی‌بینم علاقه‌ام برای کار نویسندگی و ژورنالیستی در این حوزه را پنهان کنم؛ کاری که بسیاری از ما شاید سال‌ها می‌کردیم و دیگر به آن عادت کرده بودیم. در انتها نیز سوالی از تسنیمی‌ها و کسانی که هنوز هم چنین دیدی دارند، دارم: آیا تصمیم‌تان در انگل خواندن ما نهایی‌ست؟ چون پیش از این «بچه» خوانده می‌شدیم و پیش از ما نیز هر کسی که به‌دنبال هنر می‌رفت «مطرب» خوانده می‌شد و پیش از آنها نیز هر کس که به‌دنبال کسب علم و دانش می‌‌رفت «منحرف» خوانده می‌شد… .

 

مریضی تمام‌نشدنی

علی فتح‌آبادی

سخنم این نیست که با دیدن این طراحی به سبیل قبایم برخورده یا احساس کرده‌ام که توهینی بس ناجوانمردانه و سراسر ذلت به من شده؛ اتفاقا کمترین اهمیتی برایم نداشت. برای هیچ‌کدام‌مان نداشت. به‌قدری کلیت داستان سخیف و عاری از هرگونه ارزش و محتواست که کمترین نشانه‌ای از ناراحتی در برابرش تغذیه‌ روانی و احساسی ذهن‌های پریشان پشت‌اش است.

حرف من، تصویر زشت و بلاهت‌آوری‌ست که به تصویر کشیده شده است. یک کرم، انگل، تنبلی که فقط می‌خورد و توهین می‌کند و وقتش را در دودستی راهی سطل آشغال می‌کند. در زندگی پوچ و بیهوده‌اش غوطه می‌خورد و کمترین سود یا منفعتی برای هیچ‌کس ندارد. این برداشتی‌ست که شاید هر فرد با دیدن این کاریکاتور سخیف به ذهن‌اش متبادر شود. طرحی که این ویژگی‌های بالا را به تمامی بازیبازان این خطه و حتی جهان تعمیم می‌دهد و مثل بقیه بخش‌های این کشور عزیز، برچسب می‌زند در لذتی وصف‌ناپذیر از این برچسبی‌زنی خودش را غرق می‌کند.

برچسب مازاد، برچسب سیاسی، برچسب دینی، برچسب خودی، برچسب منافق و دیگر القاب این‌چنینی. القابی که تماما حکایت‌گر اذهان نادان و عاری از فکر عزیزان خطاب کننده‌شان است. ناسیونالیست‌هایی احمق و خودبین. سخنم این است که چرا باید در سایتی پربازدید، این‌چنین توهین و متلک‌گویی به این شکل سخیف و زشت انجام بشود، ولی کسی کمترین پاسخ‌گویی یا درکی پیرامون آن نداشته باشد؟

با طرح این پرسش، مجدد به مساله کلی این کشور برمی‌گردیم. در اینجا، کی پاسخ‌گوست؟ کی احساس هم‌دردی و درک متقابل سرش می‌شود؟ کدامین آقایان و عزیزان کمترین احساس مسوولیتی پیرامون تصمیمات و افکارشان دارند که حالا مسوولین و کاریکاتوریست سایت تسنیم داشته‌ باشند؟

در جایی که همه غرق خودخواهی، خودکامگی، خودپسندی و من درست می‌گویمی مضاعف و فراگیر شده‌اند، این قبیل فضاحت‌ها به‌مثابه سرماخوردگی‌است در مامن‌گاه ویروس‌ها و آنفولانزاهای کشنده که روز به روز بدون کمترین بویی از تعقل و آگاهی، به تکثیر کثافت‌آور و سراسر نابودی خودشان ادامه می‌دهند. در سراسر این خطه پخش می‌شوند و سال به سال افراد بیشتری را درگیر مرض تمام‌نشدنی خود می‌کنند.

در انتها، جا دارد از عزیزانی که موافق این انگل خطاب‌کردن این قشر و امثال‌شان هستند، این سوال را ازشان بپرسم که خود شمای از خود راضی و مطمئن که ماشین برچسب‌زنی و حماقت‌ات از کنترل خودت نیز خارج شده، چه کاری با زندگی‌ات کرده‌ای؟ چه استفاده مفیدی از این وقت محدودت برده‌ای و به چه منزلت یا دستاورد شگرفی دست یافته‌ای که حالا این چنین روغن به سبیلت می‌مالی و از آن بالاها به خیالت به مورچه‌های خرد و ناچیز زیرپایت حکم می‌رانی. نه عزیز، در این تلاطم دریای زندگی، شما هم هیچی. شما هم سنگ ریزه‌ای هستی که نه کسی روزی بودن‌اش را به یاد می‌آورد و نه بودنش را ارج می‌نهد. این رفتار مریض‌ات نیز، در هر شکل و هر بخش این کشور، صرفا دست و پا زدنی عبث است در راستای القای حس معنا و اهمیت در زندگی‌های ناچیز و بیهوده‌تان.

احساس تاسف باید کرد.

 

زرشک

محمد رجایی

امروز چندی از این دوستان گیمر -شما بخوانید کرم- یک کاریکاتور به ما نشان دادند و گلایه‌کنان که آی این‌ها ما را چی فرض کردند و از این دست نگرانی‌ها! ما هم گفتیم حالا که حرف نگرانی شد بگذار یک چند خطی بنویسیم از نگرانی این جماعت کرم صفت؛ اما دست به قلم که شدیم دیدیم زرشک(!) هیچ نگرانی جز فیلترینگ آتاری بازی‌هاشان نیست.

این اناگل عموما خوشی می‌زند زیر دل‌شان. می‌بینند تفریحات سالم زیاد است فشار ناشی از تحصیلات و آینده‌ی شغلی و اجتماعی همگی فیلترند و روزگارهم به کام و آن هم نه یک کام و دو کام و بلکه سه کام؛ همه ی این‌ها را می‌بینند اما زرشک! می‌افتند به ساز ناسازگاری و خودشان را اسیر این آتاری بازی‌ها می‌کنند و تازه به‌شان که می‌گویی بدشان می‌آید و تو هم که ناچارا دست نوازش کرم شکلی به سرشان می‌کشی گربه صفتانه ساز انتقاد کوک می‌کنند. به کت‌شان نمی‌رود که بابا این‌ها همه برای خودت است؛ به صلاح توست. می‌خواهند تعاملات اجتماعی‌ات را بالا ببری، اقوام دور را ببینی، توی ماشین جلویی نروی یک موقع؛ و مهم‌تر از همه تولید داخلی با کیفیت‌تر از نمونه‌های بی‌کیفیت فرنگی زیاد شود اما می‌گویند:«زرشک! ما کجا و فرنگی کجا آنها دانش و منابع مورد نیاز ساخت را دارند. زیرساخت و برنامه‌ریزی برای این مسأله دارند؛ تجربه‌ی کار را دارند. مهم‌تر از همه‌ی این‌ها بازار جهانی را در اختیار دارند و…» و از این مهمل‌ها. ما هم می‌گوییم زرشک!

این مارمولک‌ها اصولا عناصر اضافی جامعه‌اند. می‌گوییم چه مرگت است مهمل می‌بافند که: «فشار کار و تحصیل و آینده‌ی نامعلوم و نبود تفریحات تنش‌زدا و آی… زرشک!» می‌گویند: «مدیوم هنری است و هنر هم موجبات خود آگاهی است.» می‌گویند: «در این شرایط پیچ در پیچ- مجدد می‌گویم که مهمل می‌بافند- حداقل آرامشی برایمان فراهم می‌آورد». ما هم می‌گوییم زرشک! آگاهی هم حدی دارد. اگر هنر دوستی برو فیلمی چیزی ببین؛ نمایشی برو؛ حداقل یک نقاشی، کاریکاتوری چیزی بکش؛ اصلا کدام چهارپایی گفته که این آتاری بازی‌ها هنر محسوب می‌شود. بعد پاسخ می‌دهند که: «که هنر را کلا فیلتر کرده‌اند». اصلا شما کاریکاتور خوب بکش اگر تسنیم منتشرش نکرد؛ حالا یکی دوتا توهین به یکی دوتا قشر جامعه کنی که هنجار شکن نمی‌شوی. به هر صورت وظیفه‌ی اصحاب حوزه‌ی طنز اصلا رویکردهای نقادانه است. مگر طنز بدون نقد، شدنی است؟ البته اصولی هم دارد: اگر نقصی دیدی زود قضاوت نکن. خوب بگرد و ببین چه‌طور باید نقص را بچسبانی. اگر نشد توهین کن اشکالی ندارد؛ توهین هم یک روش نقد است. اتفاقا طنز به قالب توهین بیشتر هم می‌نشیند. حالا به یکی دو نفر انگ زالو صفت بودن بزنی که زمین به آسمان نمی‌رود. فقط مواظب باش اشتباه نچسبانی! اگر نقصی می‌بینی بی‌درنگ باید در قشری از جامعه آن را جستجو کنی وگرنه چه‌طور ممکن است مسئولین زحمت‌کش ما که شب و روز برای صلاح و اصلاح روابط اجتماعی و دیدن پدر و مادرمان در تلاش‌اند، اشتباه کنند. مثلا اگر دیدی فیلتر شده و عده‌ای ناراضی‌اند تیغ تیز توهین‌ات –شما بخوانید نقد- را به بدن این کرم های ناراضی بی‌دغدغه پررو بزن نه مسئولین زحمت‌کش‌مان، تسنیم هم منتشر می‌کند.  اصلا وظیفه‌ی اصحاب رسانه مگر غیر از این است که هم راستا با مسئولین به صلاح جامعه بیاندیشند؟ حالا یک رسانه‌ای آمده مونتاژ کرده بریده چسبانده نمی‌دانم هر کاری کرده قصدش خیر بوده و خیر هم رسانده. دیگر چرا بدتان می‌آید. یعنی می‌گویید خودتان خیرتان را بیشتر تشخیص می‌دهید؟ می‌گویند: «زرشک». ما هم می گوییم :«زرشک»!

بگذریم. این‌ها قلیل‌تر-و القضی بی‌شعورتر- از آن هستند که بخواهیم برایشان توضیح دهیم. پس به این جمله که از نیاکان‌مان به ما رسیده اکتفا می‌کنیم که: «ما و ملت که راضی دندان لق ناراضی.» این همه نوشتیم اما شما بخوانید زرشک!

 

آخرین سنگر ما انگل‌ها

علی ارکانی

آنچه می‌خوانید، نظر تخصصی و تحلیلی عضوی از تحریریه دنیای بازی نیست، بلکه برای اولین بار، درد دل من، علی ارکانی، با شماست؛ شمایی که این نوشته را می‌خوانی. من «نگرانم»! برای خود و سایر مردم، خصوصا جوانان این کشور. من شرمنده‌ام! در برابر همسرم که نمی‌توانم سقفی برایش حتی اجاره کنم تا در کنارم زندگی کند؛ در برابر پدر و مادری که هنوز برای گذران زندگی به «پول تو جیبی» آنها احتیاج دارم؛ در برابر خودم که با مدرک کارشناسی ارشد از بهترین دانشگاه کشور، همچنان بیکارم! در برابر آینده‌ام که همچنان مبهم است، آن هم درحالی که تنها چند روز تا بیست و هفتمین سال تولدم باقی‌ست! من خشمگینم! از خودروی داخلی بی‌کیفیت، بیکاری، آلودگی هوا، از بین رفتن منابع طبیعی، تورم کمرشکن، هزینه گزاف شروع یک زندگی مشترک، دو سال خدمت سربازی و بسیاری هزینه‌‌های دیگر که باید متحمل شوم، بدون اینکه حق اعتراض قانونی به آن داشته باشم. من مشتی از خروارها جوانی هستم که عقده‌های مشابهی در وجود خود دارند! جوانانی که در ایران زندگی می‌کنند؛ کشوری که متوسط سن اعتیاد در آن ۲۴ سال و شروع سن اعتیاد ۱۵ سال است، کشوری که طبق آمار جهانی عصبانی‌ترین مردم جهان را دارد، کشوری که قیمت یک لیوان آبمیوه تازه در آن بیشتر از یک پاکت سیگار است، کشوری که رکورددار مرگ و میر جاده‌ای‌ست.
در چنین شرایطی من و بسیاری دیگر همچون من، برای رهایی از این همه حسرت و شرم‌ساری، به دنیایی مجازی پناه برده‌ایم، جایی که در پس صفحه‌های نورانی و رنگین آن، آرمان‌هایمان متبلور می‌شد. ما خشم خود از جامعه را در GTA تخلیه کردیم، عطش انتقام خود را در کنار Max Payne فرونشاندیم، ماشین‌ رویاهایمان را در Need For Speed سوار شدیم، با God Of War از سد غیرممکن‌ها گذشتیم، تاریخ را در Assassin’s Creed نظاره کردیم، با Price Of Persia برای تغییر سرنوشت خود تلاش کردیم، ماجراجویی‌های کودکی‌ خود را در Tomb Raider زندگی کردیم، در Arkham Asylum شنل یک قهرمان را به تن کردیم، در Resident Evil برای بقا دست و پا زدیم، برای نجات معشوق در StarCraft به جاه و مقام خود پشت کردیم، در Dark Souls پشتکار را آموختیم، شیاطین وجودمان را در DOOM به خاک و خون کشیدیم و در نهایت در Metal Gear Solid برای ارزش‌های وطن خود، عزیزترین فرد زندگیمان را با دستان خود تسلیم مرگ کردیم.
پس به من، به ما، حق بدهید نگران از دست رفتن این آخرین سنگر برای آرامش روانی خود باشیم. به ما حق بدهید تا حتی فکر بازگشت به دنیای واقعی را نکنیم تا مثل یک انگل، یک «کرم»، روح و روان‌مان را فرسایش دهد!

 

چرا نباید کوتاه بیاییم؟

سعید زعفرانی

طرح تسنیم تقریبا برای همه‌ی ما دردناک بود. دردناک از این بابت که اولا این طرح زننده و نه چندان صحیح، توهین آشکار طراح به جامعه‌ای بود که بنا به آمار رسمی نزدیک به یک چهارم جمعیت کشور ما را تشکیل می‌دهند. ثانیا، این طرح تصور دیگرانی از این جامعه را به ما نشان داد که سعی دارند همین تصویر اشتباه و سراسر کوته‌فکری را به سه چهارم بقیه‌ی جامعه بفروشند.

اما همه‌ی ناراحتی ما این نبود. ما با حقیقت تلخ جامعه‌ای روبرو شدیم که همه چیز را به یک اسلوب، همان‌طور که به خوردش می‌دهند می‌پذیرد.اگر شما هم از جمله‌ی کسانی باشید که برای دفاع از حیثیت گیمری‌شان تلاش کرده‌اند و سال‌ها با خانواده و اقوام و دوست و معلم و آشنا و همسایه و مرغ فروش و راننده تاکسی مبارزه کرده‌اید علیه این واقعیت نادرست که گیمرها فلان‌اند و بهمان و تازه توانسته‌اید تصور «منزوی» و «غیر اجتماعی» و «سوسیوپات» و «انگل» را از ذهن حداقل دایره‌ی کوچکی از افراد دور و برتان پاک کنید، با دیدن این طرح بهتر می‌فهمید که دچار چه آدم‌هایی هستیم و طبیعتا بیشتر درد می‌کشید.

برای من دیدن این طرح که با نام شناخته‌شده‌ی تسنیم هم‌آمیز است از این بابت که توهینی شده باشد یا هر چیز دیگر ناراحتی ندارد. هر چه باشد ما از همان قماشیم که قائل به آزادی بیان و خلق آزادانه‌ی طنز هستند. به علاوه نه ما قدیس و نورانی هستیم و نه طراح تسنیم شارلی عبدو. ما تنها سلاحمان قلم است (البته من در بازی‌های مختلف از جمله کانتر استرایک حریف می‌طلبم، آنجا سلاح‌های دیگری هم داریم) و همین واکنش‌هایی که برآمده از طبع صلح‌جو و منش مسالمت‌آمیزمان است، اما قرار هم نیست ساکت بنشینیم.

از این جهت که این تصور، اگر در جامعه دست به دست شود، جا بیفتد و رخنه کند، ما همه چیز را از دست داده‌ایم. دیگر نه حیثیتی هست نه آبرویی که به قیمت ساعت‌ها فرهنگ‌سازی فردی و اجتماعی به دست آوریم. انگار، از فرد فردمان گرفته تا دستگاه‌های مختلف و مسئولین دلسوزِ نزدیک‌تر به ما، گل لگد کرده‌ایم در این سال‌ها. که چه عرض کنم، انگار هم واقعا گل لگد کرده‌ایم که هنوز تصور برخی‌ها (البته معلوم‌الحال) از گیمر، کرم است و تهی‌مغز و انگل اجتماع و هر چه لایق‌شان.

برای این‌که شما می‌دانید اگر امروز این تصویر در مطبوعات ما بازتاب داده می‌شود، و دیروز نهنگ آبی «بازی» است و قرار است فردا نم‌نم همه چیز بایکوت شود به مدد این بسترسازی‌ها، نباید ساکت بنشینیم. باید یک‌صدا بگوییم که این هیولای بی‌دست و پایی که برای اجتماع مترقی‌مان ساخته‌اید و به اسم گیمر معرفی کرده‌اید، ما نیستیم. ما خوشبختانه جمعیت‌مان آن‌قدر زیاد هست که در مقابل این ناسزاگویی‌ها بایستیم و زیر بار نرویم. من از شما دعوت می‌کنم هر طور که می‌توانید با این خرافه‌ساز بجنگید. با این دستگاه فاسدی که بلد نیست کارش را درست انجام دهد بجنگید. شما که می‌توانید قلم بردارید و بنویسید. شما که می‌توانید قلم بردارید و طرح بکشید. طرح تسنیم را اصلاح کنید. طرح واقعی گیمرها را به آن طراح نابخرد نشان دهید. نشان دهید که رییس کیست.

 

ما پروانه‌ایم

حامد محمدپور

پاییز خوبی را پشت سرنگذاشتیم، نه خبری از خش‌خش برگ‌های نارنجی بود و نه خبری از باران بود. داریم به پایان ماه اول فصل زمستان هم نزدیک می‌شویم و باز همچنان نه خبری از برف است و نه سرمای سوزناکی که انگار حتی آسمان هم با ما قهر کرده است. روزگار طوری است که انگار هیچ چیزی سر جای خودش نیست و سرمای درون قلب‌هایمان بیشتر احساس می شود تا سرمای فصل زمستان و این روند گویا پایانی ندارد.

عصر خوبی نداشتم خسته از سر کار برمی‌گشتم که با کاریکاتور عحیب و شوک‌برانگیز تسنیم روبه‌رو شدم. سعی کردم تا از جنبه طنز به قضیه نگاه کنم اما هرچقدر به گذشته و دورانی که با بازی‌های ویدیویی گذرانده بودم فکر می‌کردم هیچ شباهتی به این کاریکاتور نداشتم. حتی کاریکاتور از نگاه واقعی هم نمی‌توانست من را قانع کند و تمام مسیر را باحالتی آشفته به خانه بازمی‌گشتم. فشار روحی اخبار جدید از موانعی که مدیر بنیاد قرار بود بر سرراه‌مان قرار دهد از یک طرف و این کاریکاتور بی‌دروپیکر از سمتی دیگر داشت بر کل اعصابم تسلط پیدا می کرد؛ اما وقتی به گذشته و به عمق نظر جامعه فکر می‌کنم یادگذشته می‌افتم به دوران خوش گذشته، دورانی که به سختی و با ترس‌ و لرز خودم را به کلوپی محله می‌رساندم تا بلکه بتوانم چند دستی فوتبال Winning Eleven بازی کنم. یا سری به (Contra) بزنم و یا خرگوش‌های سگا را به مقصد برسانم. با هزار ترس و وحشت که مبادا کسی از مدیران مدرسه ما را در این مکان سرگرمی ببیند، با ترسی که هر لحظه امکان دارد والدین یکی از بچه‌ها وارد کلوپ شود و یکی از گوش‌هایش را بگیرد و به خانه ببرت‌اش؛ اما شیرینی بازی و انجام بازی‌های مختلف آن‌قدر زیاد بود که به رنج و تحمل ترس‌اش می‌ارزید. در آن موقع ما خودمان هم فکر می‌کردیم که وای عجب کار خطرناکی انجام می‌دهیم و هر لحظه احتمال دارد به فنا برویم، اما حالا و بعد از گذشت بیش از بیست سال از آن دوران، وقتی به عمق قضیه فکر می‌کنم می‌بینم که اتفاقا امن‌ترین و سالم‌ترین مکان برای گذران دوران سرگرمی برای یک کودک و نوجوان آن دوران همین کلوپی سر محل بود. برخلاف نظر بسیاری از پدر و مادر‌ها (که البته حق دارند و نگران فرزندان‌شان هستند) و جامعه هیچ‌کدام از این دوستان و افرادی که به کلوپ می‌آمدند نه سیگاری شدند! نه کسی معتاد و بدبخت شد و نه کسی را دزدیدند و نه کسی از درس‌اش عقب ماند. اتفاقا خیلی هم خلاق و مشتاق بودند و وقت‌شان را صرف کار‌های مثبت می کردند. دقیق یادم است که یکی از دوستان تمام فنون تکن ۳ را با چنان طراحی زیبا و هنرمندانه‌ای بر روی یک مقوای بزرگ طراحی و بر روی دیوار نصب کرده بود که همگی حیرت‌زده شده بودیم. دیگری برای این که بتواند داستان متال‌گیر را بداند همیشه با خودش یک دیکشنری به همراه داشت. هر کسی در کاری مهارت داشت و حتی به ندرت کسی در آن زمان می‌دانست که انسان‌های آدم‌خوار را باید زامبی صدا بزنیم.

ما گیمر‌های آن دوران و شاید اولین نسل از گیمر‌های این کشور توانسته بودیم سرگرمی بسیار ناب و هیجان‌انگیزی را برای خود دست و پا کنیم که نه تنها یک سرگرمی بود بلکه کلاسی بود آموزشی در جهت فرهنگ و اجتماع و ما در کنار سرگرمی از لحاظ فکری نیز رشد می‌کردیم. این اتفاق را در آن دوران درک نمی‌کردیم اما الان و بعد از گذشت بیش از دو دهه برای خودم و برای دورانی که برای خرید یک «آتاری» چه‌قدر تلاش کردم تا نظر خانواده را جلب کنم، می‌فهمم که این دنیای سرگرمی چه دست‌آوردی برایم داشته است. بعد از گذشت این همه سال هنوز هم این جریان بازی و بازیباز بودن خود را دنبال می‌کنم اما این بار بسیار هدف‌مند و برنامه‌ریزی شده دنبال می‌کنم، به‌طوری که نه تنها از بازی لذت می‌برم بلکه در تلاش هستم تا از نکات مثبت و دستاوردی که از بازی کسب می‌کنم استفاده کنم و بهره ببرم. در واقع بازی‌های ویدیویی بخشی از زندگی من هستند و در کنار برنامه‌های ورزشی و کاری خودم برنامه ویژه‌ای هم برای بازی و انجام آن قرار داد‌ه‌ام.

هنوز به خانه نرسیده بودم و به این کاریکاتور فکر می‌کردم، لااقل جنبه مثبت‌اش این بود که کل خاطرات و مسیر گیمری خودم را به یک‌باره در ذهنم چک کردم و اکنون در زمان حال هنوز هم این مسیر زیبا را ادامه می‌دهم. صبح‌ها که برای رفتن به سرکار آماده می‌شوم و لباس‌های کاری خودم را که شب گذشته اتو کشیده‌ام پوشیده و با صرف یک صبحانه راهی می‌شوم، با دقت تمام به کارم و به وظیفه‌ام رسیدگی می‌کنم تا خللی در کارم و دینم به کار وارد نشود و کسی حتی از ته دل از من دل‌گیر نباشد و خودم و خدای خودم راضی باشد. بعد از ظهر خسته به خانه بازمی‌گردم و بعد از یک دوش حمام گرم در کنار خانواده به صرف نهار می‌پردازم و از گپ و گفتگو با آنها لذت می‌برم. برای عصر هم لباس اتو کشیده خودم را پوشیده و برنامه روزانه خودم را دنبال می‌کنم. در آن روز هم حتما یک ساعتی برای گیم و بازی وقت می‌گذارم. این روندی که تعریف کردم تنها من را شامل نمی‌شود و با دوستانی که در طول این چند سال با آنها آشنا شده بودم نیز همین روند را دارند، اما هر کدام در راستای برنامه‌های خودشان و هدف خودشان گام برمی‌دارند ولی مطمئن هستم که هیچ‌کدام حتی یک ذره هم شبیه آن موجودی که در کاریکاتور هست شبیه نیست. هیچ‌کدام نه ریخت و پاشی می‌کنند و نه تنبل هستند. اتفاقا بسیار هم تحصیل کرده و باسواد هستند و برای این که در این آشفته بازار گرانی بتوانند سرگرمی خود را تهیه کنند و بازی انجام بدهند بسیار تلاش می‌کنند. پول‌های خود را پس‌انداز می‌کنند و با حساب و کتاب جلو می روند؛ اما به هیچ وجه شبیه آن موجود تنبل و بی‌خاصیتی که در کاریکاتور هست شبیه نیستند. سوالی که برایم پیش آمده است آیا آن طراحی «مصر» را از نزدیک دیده است؟ آیا از سازه‌های بزرگ و زیبای «قسطنطنیه» بالا رفته است؟ «برلین» را فتح کرده است؟ یا اصلا از نزدیک «لامبورگینی» دیده است!؟ در حالی که ما به فکر نوع و مدل تیونینگ پورشه و لامبورگینی هستیم. بازی‌ها، من و ما را با دنیای بزرگی آشنا کرده‌اند. با دوستانی از تمام نقاط ایران و حتی تمام نقاط دنیا که هیچ‌وقت هم کهنه نمی‌شوند؛ دیر نمی‌شوند و همیشه هم سرحال و شاداب در کنار هم هستیم.

این خاصیت بازی‌های ویدیویی است که همیشه به روز هستند و همیشه اتفاق تازه‌ای برای ارائه دارد. پس ما و دوستان‌مان هم همیشه با یک اتفاق تازه روبه‌رو هستیم و بحث‌های مختلفی با هم خواهیم داشت. گفتگو خواهیم کرد و از بحث کردن و انتقال اطلاعات به یکدیگر لذت خواهیم برد. این تمام تلاش ما در این قشر گوشه‌گیر جامعه است. تلاشی که باعث شده تا جلسات و کنفرانس‌های نوپا و مختلفی در کشور برگزار شود تا بتوانیم با دیگر کشور‌های دنیا در ارتباط باشیم و خود را به آنها متصل کنیم و بگوییم که بله ما هم هستیم و ما هم از علم بازی و بازی‌های ویدیویی عقب نمانده‌ایم و قصد داریم تا پابه‌پای شما در این رقابت جهانی حضور داشته باشیم. گیمر‌هایی را می‌شناسم که در تلاش هستند تا بدون چشم‌داشت بتوانند نامی از این سرزمین در پنجره جهانی صنعت بازی‌های ویدیویی ارائه بدهند و این حرکت یک کار بزرگ و افتخارآمیز است. آیا آن کاریکاتوریست تسنیم می‌تواند همین نگرش را در کشور‌های پیش‌رو در صنعت بازی به‌نمایش بگذارد؟ در کشوری مثل ژاپن که دولت‌مردانش هر چند وقت یک‌بار لباس شخصیت‌های بازی‌های ویدیویی را بر تن می‌کنند تا به این شکل به رونق این صنعت کمک کنند. طراح آن کاریکاتور زشت نمی‌داند که بازی به ما کمک می‌کند تا تلاش کنیم همیشه به‌روز باشیم، کتاب بخوانیم و مطالعه کنیم. با زبان‌های مختلف آشنا بشویم و تلاش کنیم تا علم خود را همگام با دنیا گسترش بدهیم.

به همان اندازه که ما تلاش می‌کنیم تا این علم گوشه‌گیر و منزوی که در کشورمان هست را رونق دهیم به همان اندازه هم موانع و مشکلاتی پیش‌رو داریم که واقعا کمرشکن است. واقعا ناامیدکننده است و بعضا نمی‌توان در مقابلش قد‌علم کرد. طراح آن کاریکاتور کذایی هیچ چیزی درباره این صنعت نمی‌داند. او حتی نمی‌داند کاریکاتور چیست و چه اثری روی یک جامعه دارد و به واسطه این که طراحی خوبی که دارد توانسته است وارد یک سیستم ناآگاه شود.

در انتها روی سخنم با آقای «حسن کریمی قدوسی» است. همین را می‌خواستید که به یک کرم تبدیل بشویم؟ به جای این که کمک کنید و تلاش کنید تا بازی کردن و انجام بازی‌ها مخصوصا بازی‌های آنلاین راحت‌تر و آسان‌تر شود؟ به جای آن که کمک کنید دسترسی به بازی‌ها که واقعا سخت و البته گران نیز هستند آسان شود می‌آیید و نمک بر روی زخم‌مان می‌پاشید؟ یا به‌جای این که تلاش کنید و با یک برنامه منسجم فرهنگ بازی و بازی‌های ویدیویی در این جامعه گسترش بدهید تا دیگر شاهد این چنین کاریکاتور‌هایی نباشیم اما متاسفانه بیشتر به فکر عوارض و فیلتر کردن هستید. این چه مدل برنامه‌ریزی است که همیشه به جای کمک کردن سنگ جلوی پای ما می‌اندازد و عوض راحت شدن و دسترسی آسان و البته ارزان شدن برعکس عمل می‌کند و وضعیت را برایمان سخت و دشوار‌تر می‌کند؟ نمی‌دانم، ولی شاید شما هم گیمر نیستید و ربطی به این کاریکاتور ندارید!

 

کرم چیست؟ (کیست؟)

محمدسینا کیارستمی

شاید برخلاف بسیاری از فعالین حوزه بازی سازی و علی‌الخصوص گیمرها، اولین واکنش بنده با دیدن کاریکاتور مضحک خبرگزاری معلوم‌الحال تسنیم، لبخندی بود که بر لبانم آمد. ادامه‌ی مجموعه واکنش‌های بنده نیز، حرکت انگشت شست روی صفحه‌ی گوشی همراه به منظور دیدن ادامه‌ی اخبار بود. حقیقتا اکنون که در حال نگارش متن برای چنین موضوع پیش پا افتاده‌ای هستم؛ نمی‌دانم که دوستان دیگری که در این پرونده متن نوشته‌اند، چه نوشته‌اند و چگونه نوشته‌اند. اما تا جایی که از حرف‌هایشان در محافل مجازی (باور بفرمایید پیام رسان سروش فِقَط! ) پیدا بود، به نظر می‌رسید قلم به کاغذ فشرده باشند که ای کاش دردی که کاغذ از شدت ضرباتِ نوکِ قلم حین نقطه‌گذاری دوستان می‌کشد، صاف بر کمرتان فرود آید که شب امتحانی، با حس کنجکاوی کودکانه‌تان، ما را به چه روزگاری واداشته‌اید.

اولا قضیه را این‌گونه برای‌تان واضح‌تر کنم که مخاطب متن بنده به هیچ وجه معلوم‌الحالان تسنیمی نیست؛ چرا که حس «منم بازی، منم بازی» آن‌ّها را به نظر بنده تنها از دو طریق می‌توان ارضا نمود. راه اول و مورد علاقه‌ی بنده «جوابتو نمیدم عقده‌اش بمونه ده سال پیش‌ات» است که البته مصرعی از یک مثنوی شورانگیز و زیباست. راه دوم نیز مقابله‌ی به مثل است البته به زبانی که شاید شاید شاید کمی آن را بفهمند. البته که راه دوم یک حلقه‌ی بی‌نهایت خواهد بود و توصیه بنده به همه‌ی شما عاقلان این است که از راه دوم بپرهیزید و بگذارید در خیال خودشان فکر کنند که مجادله (کدام مجادله؟ ) را پیروز شده‌اند و اصطلاحا همه‌ی ما کم آورده‌ایم.

اینک می‌خواهم با شما عزیزان، مخاطبان همیشگی‌مان چند سوال را مطرح کنم و پرونده را تمام کنم. اول اینکه به نظر شما چه می‌شود که یک خبرگزاری رسمی، تصمیم به انتشار یک کاریکاتور ‌می‌گیرد و کاملا بی‌ربط به عده‌ای از جامعه توهین می‌کند؟ دوم آنکه اگر هدف، انتقال خبر به روش طنز و کاریکاتوری بود، دقیقا کدام خبر منتشر و منتقل شد؟ اصلا چه خبری؟ خبری که نهاد مسئول توضیحات کافی و لازم را داد و افرادی که باید متوجه می‌شدند نیز شدند. چه کسانی مخاطب کاریکاتور بودند؟ بهتر بگویم، چه کسانی سیبل تمسخر تسنیم باید می‌شدند؟ به چه کسانی باید برمی‌خورد؟ اصلا چرا باید همان عده، مورد توهین و تمسخر قرار می‌گرفتند؟ آیا خبرگزاری تسنیم به صورت خودجوش دست به چنین اقدامی زد؟ اگر بله که چرا؟ و اگر نه، چه کسی تسنیم را ترغیب به انتشار چنین نکبت‌نامه‌ای کرد؟ از این سوالات که قطعا هم بی‌جواب خواهند ماند می‌گذرم و سوال کلی‌تری را مطرح می‌کنم:

به نظر شما، کدام یک را می‌توان به «کِرم» تشبیه کرد؛ گیمر یا خبرگزاری تسنیم؟


9 دیدگاه ثبت شده است

دیدگاهتان را بنویسید

  1. سلام دوستان
    چندهفته ای میشه که این بازی Raceroom Racing Exprience که شبیه ساز رانندگی آنلاین هست فیلتر شده، میخواستم درخواست رفع فیلتر بدم اما نمیدونم از کجا باید پیگیری کنم، از طریق که میگه آدرس سایت بده که سایت بازی خوشبختانه مشکلی نداره، اما خود بازی بدون VPN بالا نمیاد.
    از خود استودیو سازنده پیگیری کردم میگه به علت فیلترینگ از سمت شماست که دسترسی ندارین.
    ممنون میشم راهنمائی کنید که از کجا و چطور باید پیگیری کنم.

    ۰۲
  2. نمی دونم چرا حس میکنم کاریکاتوریست زن بوده……شاید چون دید خانمها تو این مملکت نسبت به بازی از آقایون ابتدایی تره….قصدم توهین نیست ولی این یه واقعیته، هنوز تا به یه دختر میگی دارم بازی میکنم میگه مگه بچه ای….ولی به هر حال هرکی کاریکاتورو گذاشته تفکر بسته و قرون وسطایی داشته که واقعا…. (واااقعا) تهوع اوره

    ۲۰
  3. در اینکه این اقدام تسنیم عملی زشت و مسخره بود و جز نشان دادن سطح شعور این خبرگزاری هیچ سود دیگری نداشت هیچ شکی نیست اما موضوع اصلا این نیست ، موضوع اینجاست که رسانه های خبری ای که حوزه فعالیتشان در زمینه بازی های ویدئویی هست مدتهاست که دارند انجام این بازی هارو بعنوان امری مهم و متفاوت جلوه میدن و حتی روی مردم لقب(گیمر) هم میذارن ، روی هر چیزی که نمیشه اسم گذاشت :lol: مثل این میمونه کسانی که گواهینامه و اتوموبیل دارند بیان به خودشون بگن اتوموبیل سواران ، این همونقدر خنده دار و مسخره است که ما به خودمون بگیم گیمر :lol: هیچکس با گرفتن گواهینامه و روندن ماشین کار مهم و متفاوتی انجام نداده بلکه امری است طبیعی که از هر آدمی انتظار میره انجامش بده ، بازی های ویدئویی هم همینطور . این عمل اینقدر عادیه که در انجام دادنش هیچ شرمساری و افتخاری نیست پس بزرگش نکنیم ، خودمون رو قشر خطاب نکنیم ، نگیم یک چهارم مملکت :lol:

    ۱۴
  4. اول میخواستم یه کامنت بلند بالا بنویسم و کاملا از خجالت کاریکاتوریست و هر کسی که همچین دیدگاهی داره در بیام و این موضوع رو به همه بفهمونم که گیم و گیمر نه تنها سر بار کسی نیست بلکه میتونه برای کشورمون خیلی مفید هم باشه و ….
    اما بعد با خودم گفتم اگه همچین ادم هایی با این تفکرات ابتدایی و جهت دار و … میخواستن با چند تا کامنت توجیه بشن ، تا الان مملکت گلستان بود.
    به همچین ادم هایی فقط میشه گفت :
    باشه اقا . تو راست میگی . اصلا من کرم و انگلم ، فقط یه لطفی به همه بکن و دیگه درباره ما انگل ها نظر نده .

    ۴۰
  5. از دوستانی که برای این پرونده زحمت کشیدند تشکر می‌کنم مخصوصا آقای ارکانی که حرف دل بنده رو زدند و هم‌چنین آقای محمدپور.
    انگار که ما کاری به کار کسی داریم، زمانی‌که همه توی سروکله‌ی هم میزنند؛ لابد این‌ها می‌خواهند اعتراض مردم به گرانی تخم‌مرغ را با کاریکاتوری مردم را به ماری تشبیه کنند که دربه‌در به دنبال تخم‌مرغ‌اند (زود باشید دیگر این کار را هم به پرونده‌ی دروغ گویی‌های گسترده و سیستمی‌تان اضافه کنید تا بیشتر به رسانه‌های «مردمی» بی‌اعتماد شویم). انگار که ما کاری به کار کسی داریم، زمانی‌که گیمر بودن و چرخیدن در فضای‌مجازی (پیام‌رسان سروش! -برادارن فتا برای اطمینان چک کنند-) تنها راه فراموش‌کردن مشکلاتمان برای چند دقیقه است. انگار ما کاری به کار کسی داریم، زمانی‌که مردم کشورم در تامین نیازهای معمول‌شان در سختی‌اند، زمانی که همه‌جور مشکلی در جامعه پیش می‌آید اما هیچ‌کس توجهی به آن نمی‌کند. انگار که ما کاری به کار کسی داریم، زمانی‌که که هیچ کس به ما توجه هم نمی‌کند ولی همه بر سر راه‌مان مانع می‌گذارند. انگار که ما کاری به کار کسی داریم، زمانی‌که…
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    ………………..

    ۴۰
  6. کرم و پاراسایت گیمر ها هستن یا اون سازمانی که بازاری پر طرف دار دیده و گفته “جان اینجا میشه مردم رو چاپید” و بی برنامه فقط گفته باید عوارض بدید واسه بازی ها. حتی خودشون هم نمیدونن چطور، فقط میدونن باید از ما یه پولی بکنن. انگار گیمر ها همه روی گنج نشستن.
    آخرِ طرح چی میخاد بشه؟ مثلا روی بازی های فیزیکی عوارض ببندن عین عوارض خودرو و سفر به خارج و بازی ای که همین الانشم کلی میره روی قیمتش تا دست ما برسه رو اینقدر گرون کنن که کسی نتونه بخره؟
    روز به روز جامعه رو به زندان شبیه تر میکنن و توقع دارن ملت آروم بشینن.
    گیمرها بی آزار ترین قشر جامعه ان. اینارو سیخ ندید وگرنه میتونن با تفنگ بریزن بیرون :)

    ۶۰
  7. سلام و عرض ارادت خدمت همه‌ی دوستان عزیزم در تیم دنیای بازی!
    در آغاز قصد دارم از همه‌ی دوستانی که برای پرونده زحمت کشیدند تشکر کنم خصوصا آقایان ارکانی و محمد‌پور که ما را در اوج خشم از بلاهت جماعتی به اصطلاح ژورنالیست، برای لحظاتی به خاطرات خوب گذشته‌مان بردند و مو بر تن ما راست کردند.
    آری این بازخورد رفتاری صحیح در فضایی غلط است! اگر در شهری مسموم که گنده لات آن موش‌های اختلاس‌گر و مفت‌خور و رانت‌خور هستند که بر دیگران احساس تملک دارند گوشه‌ای بی‌آزار بنشینید و مثل خودشان چاپلوسی یک موش بالادستی را نکنید و اصولا موش نباشید، آن‌ها شما را مورد تمسخر قرار می‌دهند. در یک سیستم فاسد ممکن است بخش‌هایی هنوز سالم باشند اما انتشار چنین کاریکاتوری بدون هیچ گونه مزاحمت و واکنش و تذکر، نشان‌دهنده‌ی این است که این درخت از بن فاسد است! بین این همه آدم (اگر آدم باشند!) که نام خود را ژورنالیست و سردبیر و دبیر و مدیر و رئیس گذاشته‌اند و حقوق مفت می‌گیرند حتی یک نفر پیدا نمی‌شود که این توهین را (حتی فقط به صورت لفظی) محکوم کند! سالها در گوشمان خواندند که: بچه! بشین درس بخون به یه جایی برسی به جای الافی پای این دستگاه خراب شده! و نتیجه این بود که درس خواندیم و به جایی نرسیدیم و هنوز کاری جز نشستن پای همین دستگاه‌های خراب شده که از دسترنج خود خریدیم (نه از جیب این آقایان که پر از اسکناس‌هاییست که باید در جیب مردم باشد!) و در نهایت جواب بی‌آزاری ما این است که انگل‌های واقعی ما را انگل بخوانند! اگر به دنبال انگل می‌گردید جای جای مملکت و میان آقایان و آقازاده‌هاشان بگردید که فراوان خواهید یافت و ما بدبخت‌های بی‌آزار را به حال خودمان بگذارید!
    سپاس فراوان از موش‌های زالو صفتی که این شهر کهن را بیمار کرده‌اند و هر روز انگشت اتهمشان سوی یک عده از مردم است بی آنکه حتی به روی خود بیاورند که چگونه با غارت خانوادگی مشاغل و اموال جامعه، امثال ما ساکت‌ها و بی‌زور و قدرت‌ها را به سوی رویاهایی مجازی رانده‌اند!
    شما با پول ما پورشه سوار شوید ما در Need for speed!

    ۵۰

مقالات بازی

بیشتر

چند رسانه ای

بیشتر