هنر و شور بی‌مثال: برترین بازی‌های مستقل سال ۹۷
در ۱۳۹۸/۰۱/۲۱ , 12:00:31

هنر و شور بی‌مثال: برترین بازی‌های مستقل سال ۹۷

4
در ۱۳۹۸/۰۱/۲۱ , 12:00:31

هنر مستقل در تمامی دنیا و مدیوم‌های گوناگون از کلیت یکسانی برخوردارند ؛ هزینه تولید اندک، کمیت پایین افراد درگیر پروژه، جدایی رویکرد هنری و مخاطب هدف محصولات و انتخاب مسیری متفاوت بر مسیر بدنه اصلی مدیوم مرتبط. عواملی که همگی نشان از دغدغه‌ورزی خالق و فوران هنر و عشقی دارد که امکان ابرازش را در شکل معمول نمی‌یابد. وی را مجبور می‌کند که به سختی‌های بسیاری تن بدهد و از زندگی و پول خود بزند تا شاید بتواند گوشه‌ای از عشق و هنری که تماما از دلش برامده را هستی ببخشد. «بازی‌های مستقل» (Indie Games) نیز از این قائده مستثنی نیستند. محصولاتی که در استودیو‌های کوچک و با هزینه‌های شخصی و یا مردمی ساخته می‌شوند و به غایت آثاری شخصی هستند. محصولاتی که شاید نه برای من و شمای مخاطب، بلکه برای ارضای درونیات و احساسات زیبای خالقانش زندگی یافته‌اند، ولی این تجلی آگاهی و درونیات به قدری از عمق و احساس سرشارند که بدون هیچ واسطه‌ای، مردم را درگیر هنر و شور بی‌مثال خودشان می‌کنند. همین مسئله است که آثار مستقل را در تمامی مدیوم‌ها این‌ چنین تاثیرگذار و خاص می‌سازد. این شخصی بودن و حرف داشتن، این تفاوت رویکرد هنری و خلاقیت بی‌محدودیت که سبب می‌شود دریچه‌های نو و تازه‌ای از بودن و هنر را شکل دهد و در تجلی هر چه بیشتر کلیت مفهوم هنر، بکوشد. مطلب «بازی‌های مستقل برتر ۹۷» تلاشی کوچک است برای ارج نهادن این تلاش، این اهتمام و عمقی که تمامی ما را بر اساس ادراک و هویت‌های متفاوتمان به شیوه‌های گوناگون درگیر خود ساخته و قطعه‌ای، چیزی از خود در ما باقی گذاشته. بسیاری از عناوین لیست پیشتر در سایت نقد شده‌اند و متعاقبا لینک نقد و بررسی آنها در انتهای هر کدام جای گرفته است. بازی‌هایی نیز که هنوز موهبت تجربه‌شان نسیبمان نشده به زودی نقدشان بر روی سایت قرار خواهند گرفت و امید است که این متن و متن‌های مشابه، بتواند تعداد بیشتری از افراد را متوجه این محصولات سراسر احساس و عشق بکند.

لازم به توجه است که رتبه‌بندی‌ها معنی خاصی ندارند و نشانه ارزش بیشتر محصولی بر دیگری نیستند، صرفا چینشی اتفاقیند. تمامی محصولات جای گرفته در این لیست از ارزش و زیبایی مختص به خود بهره‌مندند و به شیوه‌ای گوناگون، هنر و خلاقیت خویش را ابراز می‌کنند. در انتخاب این فهرست سعی شده تنوع سبک‌ها و سلیقه‌ها رعایت شود اما به هر حال انتخاب‌ها از میان اکثریت بازی‌هایی است که توسط نویسنده‌‌های این مقاله تجربه شده‌اند، بنابراین احتمالاً بازی‌های دیگری نیز وجود دارند که لیاقت قرار گرفتن در این فهرست را داشته باشند، به ویژه که دنیای بازی‌های مستقل پر است از بازی‌های گم‌نام و در سایه. نکته‌ی قابل توجه در این فهرست درخشش بازی‌اولی‌ها است. شمار قابل توجه‌ای از بازی‌های این فهرست پروژه‌ی اول استودیوشان هستند که خبر از ظهور نسل جدیدی از بازی‌سازان خلاق می‌دهد.

از طریق این لینک می‌توانید متن مفصل مستقل‌های برتر سال‌های اخیر را نیز مورد مطالعه قرار دهید. با مستقل‌های برتر سال ۱۳۹۷ همراه دنیای بازی باشید.

نویسندگان: کیوان نیک طبیعت، علی فتح آبادی، نوید غلامی، امیر برقعی، محمد حسین بطحایی، کامیاب قربانپور

۲۷. Yoku’s Island Express

نویسنده: کیوان نیک طبیعت

استودیو مستقل سوئدیVilla Gorilla با اولین پروژه‌ی رسمی خود با نام Yoku’s Island Express نشان داد که استفاده از یک فرمول ساده‌ی قدیمی در بستری تازه چقدر خوب می‌تواند جواب دهد. این بازی با به‌کارگیری فرمول ساده و سرگرم‌کننده‌ی بازی آرکید پین‌بال و تلفیق آن با حس ماجراجویی در جزیره‌ای زیبا و رنگارنگ، اوقات خوشی برایتان رقم خواهد زد.

نقد و بررسی این بازی را از طریق این لینک می‌توانید مورد مطالعه قرار دهید.

 

۲۶. Bloodstained: Curse Of The Moon

نویسنده: علی فتح آبادی

همه‌ چیز در خصوص این اثر نوستالژی است. همه‌چیز بوی کهنگی و پیری می‌دهد، در ناقوس گذر ایام می‌دمد و از سال‌هایی می‌گوید که رفتند و صرفا ردی از خویش در یاد و خاطره مخاطبانشان حک کردند، سپری شدند و در حرکتی مستمر، جای خود را به حالی دیگر دادند.

سازندگان «نفرین ماه» تمامی هدفشان بازآفرینی مجدد کسلوینیاهای کلاسیک بود. برای این مهم نیز، دست روی یکی از بهترین‌ و ماندگارترین نسخه‌های سری نهادند و Castlevania 3: Draculas Curse را انتخاب کردند. با دقت و توجه مثال زدنی، رترویی نو خلق کردند که بعد از گذشت سه دهه از عمر ژانرش، همچنان سرگرم‌ می‌کند و روح را جلا می‌دهد. از گرافیک گرفته تا موسیقی و نحوه کنترل شخصیت‌ها، همه‌چیز قدیمی است و یاداور روزهای ساده‌تری است که بازی کردن معنی و مزه دیگری داشت، به مثابه کشف و شهودی یکتا بود که هنوز بعد از سپری شدن سال‌ها، بخشی و از حس و طعم خوبش در گوشه‌ دنجی از آگاهیمان جا خوش کرده و گه‌گداری خودی نشان می‌دهد.

نقد و بررسی این بازی را از طریق این لینک می‌توانید مورد مطالعه قرار دهید.

 

۲۵. Below

نویسنده: نوید غلامی

فاصله بسیاری بین سال ۲۰۱۳ و ۲۰۱۸ هست، با احتساب سال کبیسه می‌شود ۱۸۲۶ روز. این تعداد روزهایی است (کم و بیش) که منتظر عرضه‌ی Below بودیم! عنوانی که اولین بار در کنفرانس E3 مایکروسافت معرفی شد و از همان لحظه چشم همه را به خاطر گرافیک و طراحی بصری زیبا و مینیمالیستی و البته انتخاب زاویه دورین عجیبش گرفت. بالاخره بازی در موقعیتی عرضه شد که دست ردموندی‌ها خالی بود و در مقابل رقبایشان سبد بازی‌هایشان خالی بود و فقط خبر از بازی‌های مختلف روی سرویس گیم‌ پس می‌دادند. زمانی که طول می‌کشد تا Below را به اتمام برسانید آنقدر کم است که اجازه نمی‌دهد لذت ببرید و به محض غرق شدن در دنیای آن به بیرون پرت می‌شوید. موسیقی زیرپوستی و کنترل ساده بازی چیزی بود که یک بعد از ظهر جمعه مرا ساخت و ترکیب آب و هوای مه گرفته و بارانی بازی با هوای واقعی بیرون از بازی از آن اتفاقاتی بود که در ناخودآگاهم Below را در جایگاهی بالاتر از آن چیزی که باید باشد قرار می‌دهد. Below عنوانی منحصربفرد است، عنوانی که معلوم نیست اگر حمایت مایکروسافت از آن نبود آیا بین خیل عظیمی از بازی‌های مستقلی که هر روزه با حال و هوای مشابه ساخته می‌شوند قد علم می‌کرد یا نه.

 

۲۴. Unforseen Incidents

نویسنده: کیوان نیک طبیعت

استودیو مستقل آلمانی Backwoods در اولین پروژه‌ی خود یکی از بهترین بازی‌های سبک اشاره ‌و کلیک ماجرایی امسال را منتشر کرده است. Unforeseen Incidents با نقاشی‌های چشم‌نواز، شخصیت‌های دوست‌داشتنی، داستان درگیرکننده، شوخی‌های بامزه و صداپیشه‌های فوق‌العاده‌اش، به این سبک کمابیش فراموش‌شده جان تازه‌ای داده است. همراهی با هارپر پندرل (Harper Pendrell) یکی از دوست‌داشتنی‌ترین و چالش‌برانگیزترین تجربه‌های امسالم بود.

نقد و بررسی این بازی را از طریق این لینک می‌توانید مورد مطالعه قرار دهید.

 

۲۳. Florence

نویسنده: علی فتح آبادی

زندگی مفهوم پیچیده‌ای دارد. با وجود اینکه همگیمان از اولین لحظه بیرون آمدن از زهدان مادر درگیرش هستیم و سال به سال چیستی و سر پنهانش برایمان بیشتر عیان می‌شود، در عین حال موازی با این مکاشفه می‌فهمیم که چقدر نمی‌دانیم و شاید هیچوقت نیز ندانیم. آرام آرام وجهه تلخ و پوچش خودش را نمایان می‌سازد و با کنده شدن کامل از معصومیت و رهایی کودکی، طعم تازه و جدیدی از مفهومش برایمان آشکار می‌شود.

Florence دقیقا درخصوص همین مسئله است. زندگی، روزمره، عشق، شور و حرارت و سردی و فراق و رویاها. اثری که نهایتا سه ربع به طول می‌انجامد و بدون هیچگونه دیالوگی و صرفا با اتکا بر روی موسیقی و تصویرسازی، قصه‌ای بس انسانی و احساسی تعریف می‌کند و در سر و شکلی بسیار ساده، ما را با یکسال و خورده‌ای از زندگی شخصیت اصلیش، «فلورانس»، همراه می‌کند.

محصولاتی این چنینی مشابه فیلم «آملی» (Amelie) برخورد دلنشین و روشنی با زندگی دارند، ضمن تصویرسازی سختی‌ها و مشکلات، تنهایی‌ها و افسردگی‌های آن، هاله‌ای از امید و مثبت‌اندیشی دور تمامی آنها قرار گرفته و در انتها، لبخند رضایت و امیدی است که بر لب شخصیت‌هایش می‌نشیند و به ما یاداوری می‌کند که زندگی ادامه دارد، انتخاب‌های ما ادامه دارد و این فرصت را داریم تا بتوانیم رنگ و طعمی دلنشین به این چرخه سراسر تکرار و بعضا ملال انگیز تزریق کنیم. گذرش را شیرین سازیم و از بودن کوتاهمان خاطرات خوبی را به ثبت برسانیم.

 

۲۲. Super Daryl Deluxe

نویسنده: کیوان نیک طبیعت

 واقعاً چطور می‌توانستم حدس بزنم که روزی شاهد کل‌کل‌های چنگیز خان و سزار باشم یا برای بازگرداندن گوشی یکی از بچه‌های کلاس با ناپلئن بناپارت معامله کنم یا نقاشی داوینچی را در یک حراجی معاصر به فروش برسانم؟ دنیای سورئال «سوپر دریل دلوکس» سرشار از غیرمنتظره‌ها است. با هر شخصیت معروفی که به ذهن‌تان برسد ملاقات خواهید کرد و با دریل سر از راز مدرسه‌ی مرموز «واترفالس» و داستان زوالش در خواهید آورد. Super Daryl Deluxe با تلفیق عناصر سورئال و کمدی یکی از خاص‌ترین مستقل‌ها و مترویدوانیاهای امسال بود. زوج خلاق دن پلیت (Dan Plate) و گری پرتر (Gary Porter) در اولین پروژه‌ی بازی‌سازی خود محصول جالب توجه و منحصربه‌فردی به دست‌مان دادند، عنوانی که برای ساختنش تلاش زیادی صورت گرفت اما شاید آن طور که باید دیده نشد. بسیار منتظرم ببینم که آنها در پروژه‌ی بعدی‌شان چه چیزی نشان‌مان خواهند داد.

نقد و بررسی این بازی را از طریق این لینک می‌توانید مورد مطالعه قرار دهید.

 

۲۱. Sunless Skies

نویسنده: کیوان نیک طبیعت

«این چه چیزی است؟ پاره‌های ترحم‌انگیزِ تابوت‌های برهوت و رهاشده.» Sunless Skies رمانی تعاملی با سبک ادبی خاص خودش است و ترکیب آن با کاوش‌های لکمتیو بخار در فضای بی‌وزن و بی‌خورشیدِ ویکتریایی که می‌تواند ساعت‌ها شما را درگیر خودش کند، اگر که به خواندن علاقه داشته باشید. این بازی، همچون پروژه‌ی پیشین استودیو Failbetter Games و خیلی از بازی‌های مستقل سال‌های اخیر، با کمک‌ هزینه‌ی جمعی در کیک‌استارتر ساخته و منتشر شده است و بار دیگر ثابت کرده است اعتماد و حمایت طرفداران چه محصولات خوب و خاصی را می‌تواند به دنیای بزرگ بازی معرفی کند.

۲۰. Distraint 2

نویسنده: علی فتح آبادی

زندگی پر است از انتخاب‌ها و عواقب مختلف. سرشار از چالش‌ها و سختی‌هایی که گاهی ما را به انتخاب‌هایی وا می‌دارد که شاید تا لحظه مرگ نیز عواقب و نتایجشان به مثابه ویروسی ابدی، به دنبالمان می‌آید و آرام آرام درد و محنت آن، بدل به بخشی از روزمره و هویتمان می‌شود. «توقیف اموال» دقیقا در خصوص همین مسئله است. اینکه کاری انجام دهیم و دلمان با آن یار نباشد، گوشه‌های وجودمان در درستیش شک کند و مدام به ما یاداوریش کند. قسمت دوم این مستقل دوست‌داشتنی، درخصوص رستگاری است، درخصوص کنار آمدن با خود و اعمالی است که نتوانستیم با آن کنار بیاییم و در نهایت زیر بار و غم سنگینشان له شدیم، کم آوردیم و حالا باید به شکلی، شیوه‌ای، از زیر خاکستر‌های آتشی که خودمان به جان وجودیتمان انداختیم، راهی به بیرون بیابیم.

حالت برزخ گونه و سایلنت هیلی این عنوان در کنار قصه ساده ولی مناسبش، کلیتی چنان تاثیرگذار ایجاد کرده که فقط در چند ساعت کوتاه، تاثیر بس ماندگار و تفکر آمیزی در مخاطبش باقی می‌گذارد.

 

۱۹. Not Tonight

نویسنده: کیوان نیک طبیعت

ساخته‌ی جدید استودیو Panic Barn یک بازی سیاسی است و نمایی سیاه از بریتانیای پسا-بِرِکسیت را به تصویر می‌کشد. فارغ از گرایش‌های سیاسی این بازی، Not Tonight را می‌توان یک بازی خوب و فرزند خلف Papers Please در نظر گرفت که به طرز هوشمندانه‌ای سبک شبیه‌سازی دربانی را برای بیان اعتراض سیاسی خود انتخاب کرده است. این بازی تجربه‌ی فشار و مصیبت زندگی و تلخی طعنه‌ها و مخالفت با سیاست‌ها را به دنیای واقعی آورده، کاری که نظیر آن کمتر اتفاق می‌افتد، و تجربه‌ی گیم‌پلی روان‌تری را رقم زده است. اگر چه شاید هجو پررنگ این بازی چندان به مذاق موافقان برکسیت خوش نیاید اما برای عاشقان بازی می‌تواند تجربه‌ای جذاب و متفاوت باشد و بین آنها و جریان‌های سیاسی موجود در دنیای واقعی، که چه بخواهیم چه نخواهیم زندگی‌مان را تحت تأثیر قرار می‌دهند، پیوند برقرار کند.

 

۱۸. The Stillness Of The Wind

نویسنده: کیوان نیک طبیعت

یکی از تأثیرگذارترین و عجیب‌ترین تجربه‌های امسال‌ام بازی The Stillness of the Wind بود. بدون هیچ پیش‌تصور و شناختی شروعش کردم و پس از چهار ساعت تجربه‌ی بازی و به جا ماندن غمی درونی و عمیق به حال خودم رها شدم. داستان راجع به پیرزنی تنها است که دور از همه، وسط صحرا با مرغ‌ها و بزهایش زندگی می‌کند. همچون بازی‌های شبیه‌ساز کشاورزی می‌توان گیاه کاشت و برداشت کرد، هر صبح تخم‌مرغ‌ها را جمع کرد و شیر بزها را دوشید و از شیرشان پنیر درست کرد. عادت داشتم از چنین سبکی یک گیم‌پلی توسعه‌محور طولانی و بی‌پایان را تجربه کنم، اما The Stillness of the Wind این کار را نکرد. این بازی حتی گزینه‌ی new game هم ندارد. واردش که شدید باید تمامش کنید.

 

۱۷. Dead Cells 

نویسنده: کامیاب قربانپور

اگر سمت بازیهای مستقل رفته باشید حتماً با اصطلاح Rogue-Like آشنایی دارید یا حداقل اسماش به گوشتان خورده است. Rogue-Like به سبکی از بازیها گفته میشود که فارق از دیزاین ثابت، مراحل به شکل نیمه رندوم بازسازی میشوند. به این معنی که هر دفعه بازی شکل و شمایل تازهای به خود می‌گیرد و جایگاه دشمنان، آیتمها و امثال آنها عوض شده‌اند.

به شخصه طرفدار این سبک نیستم و ترجیح میدهم عنوانی را بازی کنم که تک تک مراحلاش ساخته و پرداخته سازندگان زحمت‌کشی باشد که با هوش و ذکاوت تمام جزئیاتشان را با دقت طراحی کردهاند. با تمام این اوصاف، بهنظرم Dead Cells جزو معدود استثناهایی است که در این سبک به شکل حیرت‌ انگیزی میدرخشد و به تلاش و دقت بازیکن، پاداش میدهد. گرچه همچنان مراحل حسِ نه چندان خوشایند غیرانسانی Rogue-Likeها را دارند اما عمق پنهانی که در دنیای سخاوتمند Dead Cells گنجانده شده است، باعث میشود به سختی آن را کنار بگذارید. حتی اگر مثل من دوستدار این موج جدید از بازیهای Rogue-Like نیستید، توصیه میکنم Dead Cells را امتحان کنید.

نقد و بررسی این بازی را از طریق این لینک می‌توانید مورد مطالعه قرار دهید.

 

۱۶. Semblance

نویسنده: کیوان نیک طبیعت

با تسهیل روند ساخت و انتشار پروژه‌های مستقل در چند سال اخیر شاهد حضور محصولات بیشتری از نقاطی غیر از آمریکا، ژاپن و اروپا هستیم. استودیو دونفره‌ی آفریقایی Nyamakop در اولین پروژه‌ی رسمی خود یکی از بهترین مستقل‌های معمایی امسال را به دست‌مان داده است. معماهای Semblance با کمترین عناصر می‌توانند چالش‌های بسیار خوبی پیش روی‌تان قرار دهند و کلی سرگرم‌تان کنند. مشتاقانه منتظر تجربه‌ی محصولات بیشتری از قاره‌ی آفریقا هستم.

نقد و بررسی این بازی را از طریق این لینک می‌توانید مورد مطالعه قرار دهید.

 

۱۵. Chuchel

نویسنده: علی فتح آبادی

«آمانیتا دیزاین» (Amanita Design) طی سال‌های گذشته اثبات کرده که برکه خلاقیت و هنرشان حالا حالا‌ها قصد خشکیدن و ته کشیدن ندارد. هر بازی‌شان ضمن حفظ شیرازه کلی ماجرایی‌های اشاره و کلیک، ویژگی در خود دارند که آنها را تماما از محصولات دیگر متمایز می‌کند. این ویژگی خاص، خود استودیو «آمانیتا دیزاین» و دید دوست‌داشتنی و رویکرد دلنشینی است که در هر اثر اعمال می‌کنند. از «ماشیناریوم» گرفته تا سگانه «ساموروست» و «بوتانیکولا»، تک تک این عناوین گویا به مثابه تکه‌های پازلی، بخش‌های مختلف آگاهی سازندگانشان را کامل می‌کنند و در تصویری بزرگ‌تر، کنار هم جای می‌گیرند. «چوچل» نیز از این قائده مستثنی نیست. محصولی که تماما بوسیله فلش پلیر ساخته شده و در همان دقیقه اول خنده و شور کودکانه‌ای را به مخاطبش تقدیم می‌کند. در اوج سادگی بازیباز را درگیر شخصیت‌های احمقانه و گیم‌پلی ساده‌اش می‌کند و مثل قسمتی از «تام و جری» و یا «پلنگ صورتی»، با پلاتی تک خطی، دقایق بس دوست‌داشتنی و خاطره‌ انگیزی را در آگاهی فرد حک می‌کند.

نقد و بررسی این بازی را از طریق این لینک می‌توانید مورد مطالعه قرار دهید.

 

۱۴. Moonlighter

نویسنده: کیوان نیک طبیعت

در آوردن نام اولین محصول استودیو مستقل اسپانیایی Digital Sun شک داشتم، چون از بعضی جنبه‌ها کمبودهایی داشت که نمی‌شد آنها را نادیده گرفت. با این حال، به یک دلیل می‌توانم نام آن را به این فهرست اضافه کنم و آن چیزی نیست جز «نوآوری». نوآوری بازی Moonlighter در معرفی یک سیستم گیم‌پلی مغازه‌داری جذاب و کارآمد برای کسب درآمد است که می‌توانم آن را حتی نوعی الگو و سیستم بدعت‌گذار در بازی‌های آینده در نظر بگیرم. امیدوارم پیش‌بینی‌ام درست از آب در بی‌آید و بتوانیم دوباره آن در قالبی کامل‌تر، و به ویژه در سبک‌های شبیه‌سازی زندگی در روستا، تجربه کنیم.

نقد و بررسی این بازی را از طریق این لینک می‌توانید مورد مطالعه قرار دهید.

 

۱۳. Gris

نویسنده: کیوان نیک طبیعت

اولین پروژه‌ی مستقل استودیوِ اسپانیایی Nomada Studio تجربه‌ای زیبا و روان است. اگر چه شاید معماها و روایت GRIS بهترین در میان مستقل‌های امسال نباشند امّا جلوه‌ی دیداری و تجربه‌ی این بازی آن قدر زیبا و دلنشین است که آن را لایق قرار گرفتن در میان بهترین مستقل‌های امسال می‌کند. GRIS زیباست و ظریف، از جنس ظرافت زنانه است (و شاید نه از جنس پیچیدگی‌هایش). تجربه‌ی این بازی مثال تجربه‌ی خواندن شعری دلپذیر است. با واژه‌های غامض شما را به چالش نمی‌کشد. جریانی روان است و فقط می‌خواهد همراهی‌اش کنید.

 

۱۲. Minit

نویسنده: علی فتح آبادی

ساخت اثری با دو رنگ سیاه و سفید، با گرافیک پیکسلی که در آن هر یک دقیقه شخصیت اصلی بازی می‌میرد، سخت است، نه؟ اصلا شاید روی کاغذ یک ایده صرفا جذاب و متفاوت باشد که اجرا و عملی کردنش عملا ناممکن. ولی خوب، «مینیت» اینجا است و نشان بارزی است از عملی بودن همچین طرح‌ها و ایده‌های متفاوتی که بسیاری از ماها داریم و از ساخت و عملی کردنش می‌ترسیم. از نشدن‌ها و به ثمر نرسیدن‌ها بدمان می‌آید و آستینی برای هستی‌دادن به فکرمان بالا نمی‌زنیم.

«مینیت» جادویتان می‌کند. به همین راحتی، در اوج سادگی و صرفا با اتکا بر خلاقیت و هنر مثال زدنی خالقانش، کاری می‌کند کارستان. این اثر مثال بارزی است از هنر مستقل، هنری که بدون اتکا به سرمایه‌های زیاد و تولید عظیم، صرفا با عشق، فکر و زحمت بسیار چند هنرمند، به چنان درجه‌ای از تاثیرگذاری و هنر می‌رسند که بسیاری از محصولات مین استریم شاید در آرزوی نزدیک شدن به گوشه‌ای از آن باشند.

نقد و بررسی این بازی را از طریق این لینک می‌توانید مورد مطالعه قرار دهید.

 

۱۱. Far: Lone Sails

نویسنده: کیوان نیک طبیعت

«آنها به آینده‌ای روشن امید داشتند، آینده‌ای از جنس «زندگی استاندارد»: انسان تا هفتاد سالگی نمی‌میرد، نه از سل، نه از دوئل. باور به هدایت‌گری تجربه و سعادت‌بخشی دانش، شکل تازه‌ی باور به «ما می‌توانیم». پیشرفت کردیم. پیشرفت یعنی بزرگ شدن، بزرگ شدن یعنی بیشتر مصرف کردن. غول‌های صنعتی سربرافراشتند و عطش سیری‌ناپذیرشان جام زمین را سر کشید. اینک در آرامگاهی به وسعت زمین آرمیده‌اند، و بر مزارشان نوشته: «ما آینده‌مان را می‌سازیم»». این متنی است که چند ماه پیش پس از تجربه‌ی سفر Far: Lone Sails نوشتم، سفری دریایی در دریایی بی‌آب با کشتیِ روزمینی به مقصدی مبهم. با این بازی حس‌های خاصی را تجربه کردم و همین برای افزودن نام اولین محصول استودیو سوئیسی Okomotive به این فهرست کافی است.

نقد و بررسی این بازی را از طریق این لینک می‌توانید مورد مطالعه قرار دهید.

۱۰. Overcooked 2

نویسنده: امیر حسین بطحایی

حس بس جالب و دلنشینی در همکاری دو بازیکن در بازی‌های ویدئویی وجود دارد. گوشه‌ای از این احساس عالی را در شوترهای چند نفره لمس کرده‌ایم، ولی اگر این حس خاص بخواهد عمیق شود و از تاثیرگذاری بیشتری برخوردار شود، اینجاست که ارزش خلاقیت و هنر Overcooked را می‌فهمید.

هدف بازی ساده است، شما دو آشپز هستید و باید در هر مرحله، یک رستوران را مدیریت کنید و سفارشات را به مشتریان برسانید. فرمول غذاها آنچنان مشکل نیست، مسئله این جاست که در ابتدا همکاری شما دو آشپز خیلی از ارزش و اهمیت بیشتری برخوردار است که فکرش را می کنید. و دوم این که آشپزخانه شما فرقی با یک جهنم زنده ندارد. زلزله، یخ بندان، آتش سوزی، از بین رفتن جاذبه، از بین رفتن ناگهانی مواد غذایی و ده ها جور موارد دیگر که دهانتان را باز می گذارد. خلاصه برای اینکه از تجلی زنده جمله معروف «آشپز که دو تا شد، آش یا شور می‌شود یا بی‌نمک» جلوگیری کنید، حسابی باید حواستان جمع باشد.

نکته اصلی و برگ برنده بازی، اینجاست که به محض دادن کنترلر دوم به رفیق‌تان، بازی جانی می گیرد که کمتر بازی‌ای می تواند داشته باشد. خنده‌های پیاپی، عصبانیت‌های باور نکردنی و شادی‌هایی که از نتایج آخر هر مرحله به دست می‌آورید مواردی است که تنها از همان حس همکاری عمیقی که گفتم حاصل می شود.

نقد و بررسی این بازی را از طریق این لینک می‌توانید مورد مطالعه قرار دهید.

 

۹. My Time At Portia

نویسنده: کیوان نیک طبیعت

استودیو مستقل Pathea با بازی My Time at Portia گام بلندی برداشته و معجون دلپذیری از سبک‌های دلپذیر را گرد هم آورده است. شما به خانه‌ی پدری‌تان در روستای دوست‌داشتنی Portia، که در کنار خرابه‌های باقی‌مانده از تمدنی پیشرفته و فناشده قرار گرفته است، باز می‌گردید و زندگی تازه‌ای را در آن آغاز خواهید کرد. آیا عاشق جامعه‌ی روستایی Harvest Moon، رابطه با آدم‌های دوست‌داشتنی و شرکت در فستیوال‌ها و ساخت‌وساز هستید؟ عاشق گشت‌وگذار در میان تپه‌ها و مناظر دیدنی افسانه‌ی زلدا هستید؟ یا عاشق کاوش در زیرزمین‌های تاریک و معدن‌کاری‌های Minecraft؟ یا مبارزه با موجودات و غول‌های عجیب‌وغریب؟ همه‌ی این‌ها را می‌توانید در My Time at Portia تجربه کنید. امسال بیشتر از هر بازی دیگری در این بازی وقت گذراندم و همین کافی است که آن را یکی از سرگرم‌کننده‌ترین بازی‌های امسال بدانم.

 

۸. A Way Out

نویسنده: علی فتح آبادی

«راهی به بیرون» اثر بی‌نقص و کاملی نیست، در تمامی بخش‌هایش مشکلات عدیده‌ای دارد که از بدل شدن این عنوان به محصولی ماندگار، جلوگیری می‌کنند. ولی داشته‌های بازی به قدری خوب هستند و آتش شوری در دل مخاطبش ایجاد می‌کنند که بدون توجه به این نقص‌ها، در تجربه متفاوت و شیرین دو نفره بازی غرق می‌شود و خود را میان فرار مخاطره‌آمیز شخصیت‌هایش می‌بیند.

در این سال‌ها تعداد محصولاتی که به طور مشخص برای تجربه دو نفره خلق شده باشند شاید به تعداد انگشتان دست برسد، محصولات مولتی‌پلیر با تعداد بازیکنان چند ده نفری مثل کلونی مورچه از در و دیوار این هنر در حال بالا رفتنند، ولی محصولی که بتواند در لحظه، به طور مشخص دو فرد را از حیث احساسی و هنری درگیر یک موضوع و کلیت واحد کند بسیار کاهش یافته. نقطه قوت «راهی به بیرون» نیز در همین نکته نهفته‌ است و چرایی قابل توجه بودنش نیز همین است. بسیاری از هنرها با وجود توجه جمعی و درگیری فکری و احساسی مشابه افراد مختلف و شکل‌دادن به آگاهی جمعی، فرد به فرد درک و احساس می‌شوند، ولی محصولات این چنینی این تجربه فردی را به دو عدد ارتقا می‌دهد و مستقیما با هر دو نفر به تعامل بر می‌خیزد. درگیرشان می‌کند و تجربه‌ای منحصر به فرد و لذت‌بخش را شکل می‌دهد.

نقد و بررسی این بازی را از طریق این لینک می‌توانید مورد مطالعه قرار دهید.

 

۷. Ashen

نویسنده: امیر برقعی

جدا از این‌که Ashen از خوش‌ساخت‌ترین مستقل‌های چندسال اخیر است و در لیست بهترین نقش‌آفرینی‌های ۲۰۱۸ جای می‌گیرد، نشان‌دهنده‌ی ظرفیت‌های سری سولز برای خلق بازی‌های خلاقانه‌ است. چند سالی که از آغاز راه «فرام‌سافتور» می‌گذرد، شاهد کلون‌های بی‌مغز و صرفاً کپی‌های کم‌ارزشی بودیم که با عرضه‌ی Ashen این طلسم هم شکسته شد. البته با وجود تمام شباهت‌ها و المان‌های مشترکی که بین این دو سری بازی پیدا می‌شود، Ashen آن‌قدر از خودش خلاقیت دارد که می‌تواند به عنوان یک بازی مستقل قد علم کند.
دنیای خاکستری Ashen از خاص‌ترین اتمسفرهایی است که شاید نخواهید تجربه‌ کردنش را از دست بدهید. حس انزوا و تنهایی در خرابه‌ها و جهان مرده‌ی بازی، شما را ساعت‌ها در خودش غرق می‌کند. اگر از همه‌ی بخش‌های خوب دیگر این بازی فاکتور بگیریم، جهان‌سازی آن می‌تواند تا انتهای بازی انگیزه‌ی کافی را برای ادامه دادن ایجاد کند. اگر دنبال جایگزین مناسبی در غیاب سری سولز هستید، به‌خاطر گیم‌پلی روان و راضی‌کننده، اتمسفر دل‌گیر و وسواسی که سازندگان برای خلق کردنش به‌خرج داده‌اند، Ashen بهترین گزینه‌ی ممکن است.

 

۶. Guacamelee 2

نویسنده: کیوان نیک طبیعت

اولین نسخه از بازی «گوئاکامِلی» آن قدر بی‌نقص، جذاب و دوست‌داشتنی بود که با وجود شباهت‌های ساختاری نسخه‌ی دوم گوئاکاملی به آن گلایه‌ای نمی‌توان داشت. داستان «گوئاکاملی ۲» ادامه‌ی است بر داستان اولین نسخه. خوئان هفت سال پیرتر شده و الآن یک مرد میانسال است با شکم جلوآمده که مهم‌ترین کارش خرید کردن برای خانواده است. اما قرار نیست زندگی همین طور کسل‌‌کننده باقی بماند. طبق معمول جهان دوباره به خاطر طمع‌ورزی یک نفر در معرض خطر نابودی قرار گرفته است و فرصتی پیش آمده تا قهرمان بازنشسته‌ی ما دوباره قدرت افسانه‌ای‌اش را برای نجات جهان نشان دهد. سکوبازی‌ها و معماها چالش‌های خیلی بیشتری دارند و فوق‌العاده سرگرم‌کننده اند و، در کل، گوئاکاملی ۲ بر پایه‌ی ساختار اولین نسخه و با ارائه‌ی داستانی متفاوت و محتوا و چالش‌های بیشتر یک گام رو به جلو برداشته است تا یکی از سرگرم‌کننده‌ترین و دوست‌داشتنی‌ترین مترویدوانیاهای امسال را شکل دهد. برای حس کردن گرمای مکزیک، تماشای زیبایی دنیای مردگان و شنیدن گیتار مکزیکی آماده‌اید؟

نقد و بررسی این بازی را از طریق این لینک می‌توانید مورد مطالعه قرار دهید.

 

۵. The Messenger

نویسنده: علی فتح آبادی

«پیام‌رسان» محصول شگرفی است. از طرفی یک مترویدوانیای تمام عیار عالیست و از طرفی دیگر تماما اثری پست مدرن و تازه‌ است که ضمن رعایت قوانین ژانری و ادای دین به تمامی پیشکسوتان نامی این سبک، راه خودش را می‌رود و حس و طعم مخصوص به خویش را در ذهن و آگاهی بازیبازش حک می‌کند. سرشار از خرق عادت و پیچش‌های داستانی نخ‌نمای عامدانه است که با وجود سادگی، در دنیای این بازی به طرز بی‌نظیری جواب می‌دهند و ارزش بازی را چندین پله ارتقا می‌بخشند. یک فروشنده محشر دارد که در میان ماموریت دشوار نجات دنیا، شروع می‌کند درخصوص ارزش‌های زندگی و فلسفه سخن‌سرایی می‌کند. بعضی وقت‌ها به خود می‌آیید و می‌بینید سی دقیقه است که فقط دارید به سخنان ایشان گوش می‌دهید و اصلا یادتان می‌رود که در وهله اول برای چی پیش وی آمدید.

«پیام‌رسان» عالی است، به لطف خلاقیت خالقانش همانقدر که یاداور کسلوینیا‌ و متروید‌های قدیمی است، به همان اندازه از هویت مختص به خود بهره می‌برد و در ذهن و وجود بازیبازش حک می‌گردد. موسیقی‌های هشت بیتی‌اش عالیند و وقوف کامل سازندگانش به چیستی اثری که قصد خلقش را دارند باعث شده با محصولی بس درجه یک روبرو باشید.

 

۴. Celeste

نویسنده: نوید غلامی

یکی از بهترین بازی‌های مستقل امسال بدون شک Celeste است. اثری که یادآور Super Meat Boy است، اما به کمک موسیقی خوب حواستان را از مردن‌های پیاپی پرت می‌کند. طراحی مراحل و استفاه از المان سرعت در Celeste نشان می‌دهد که سازندگانش در استودیوی Matt Makes Games که اتفاقا پیش از این عنوانی مشابه به اسم TowerFall را ساخته بودند، گوشه چشمی به بزرگان پلتفرم دو بعدی مانند سونیک داشتند و برخلاف Sonic The Hedgehog 2 و ۳ در Celeste شاهد بکارگیری حداقل چند قطعه‌ی موسیقی باکیفیت هستیم! موفقیتی که بازی در جوایز مختلف کسب کرده، از نامزدی بهترین بازی مستقل تا بهتری موسیقی، باعث شد تا Celeste بیشتر دیده شود. گرافیک پیکسلی بازی مانند هزاران عنوان مستقلی است که به هر دلیل، از رترو نشان دادن بازی گرفته تا پنهان کردن ضعف‌های هنری، تصمیم به استفاده از آن گرفته‌اند اما حداقل در Celeste چشمتان از دیدن پیکسل‌های زشت و نچسب درد نمی‌گیرد! کنترل خوش دست و پاسخگو و نبود لودینگ بین مردن و زنده شدن هزارباره یکی از دلایلی است که تجربه‌ی Celeste را بجای اینکه عذاب‌آور باشد، لذت‌بخش کرده است. تجربه‌ی این عنوان را به هر کسی که بازی‌ساز است، می‌خواهد درباره‌ی طراحی مراحل بداند یا مثل من از موسیقی الکتریک و نویزبازی! خوشش می‌آید اما از کنار هم قرارگرفتن این نوع موسیقی با بازی‌های سایبرپانک خسته شده شدیدا توصیه می‌کنم.

 

۳. Forgotton Anne

نویسنده: کیوان نیط طبیعت

در ژاپن مفهومی وجود دارد با نام تسوکومُگامی، که افسانه‌ای است در مورد اشیائی که پس از صد سال زنده می‌شوند و دردسر درست می‌کنند. پس خواندن نقد دوستم سینا کیارستمی در مورد بازی Forgotton Anne حالا دارم به این فکر می‌کنم که شاید زنده شدن این اشیاء به خاطر فراموش شدن‌شان باشد: «همه‌ی ما توسط یک فردی در یک زمانی به فراموشی سپرده شده‌ایم. همه‌ی ما یک فردی را در یک زمانی به فراموشی سپرده‌ایم. دو جمله اخیر را لطفا دوباره بخوانید. گاها شما مجبور شده‌اید که فراموش کنید یا مجبور شده‌اند که فرامو‌ش‌تان بکنند.» دخترک موقرمزی به نام اَن، یادآور کارتون اَن شرلی (Anne of Green Gables) از رمان لوسی مُد مُنتگمری (Lucy Maud Montgomery)، در دنیای فراموش‌شدگان به سر می‌برد، دنیایی که شرط ورود به آن فراموش شدن است و ما باید سر از راز این فراموش‌شده‌ها در بی‌آوریم. روایت تودرتو و گیرا، حس خوب دنیایی تماشایی که نمی‌توان چشم از آن برداشت، استودیو مستقل ThroughLine Games با Forgotton Anne یکی از دوست‌داشتنی‌ترین تجربه‌های امسال را ساخته است.

نقد و بررسی این بازی را از طریق این لینک می‌توانید مورد مطالعه قرار دهید.

 

۲. Ape Out

نویسنده: علی فتح آۤبادی

«فرار میمون» اثر بس خاصی است. تماما تعریف‌گر اثری مستقل و متفاوت است که ایده‌ای بس عجیب را در اوج سادگی چنان چفت و بست داده که در همان دقایق اول جادویش می‌گیردتان. فقط کافی است ذهن هوشمند و پرورده‌ای داشته باشید تا بتوانید اوج هنر و نبوغ دوست‌داشتنی‌ای که در این اثر بکار رفته را بفهمید و خودتان را تلاطم شیرین موسیقی درام ممتد و کوبنده‌اش بسپارید.

کلیت بازی ساده است و مکانیک‌هایش صرفا چند کلیک است. نه خبری از قصه‌ای مدهوش کننده‌است و نه گیم‌پلی‌ای چند لایه و پیچیده، همه چیز مطلقا در خدمت ایده و طرح کلی بازی است و در انجام آن نیز بس موفق است. حضور دائم و عالی درام تک نفره بعنوان تنها صوت موسیقی بازی و نخی که تمامی اجزای آن را به هم پیوند می‌زند و به آن هویت می‌بخشد فوق‌العاده‌است و ترکیبش با کلیت خشن و کلاسیک آن به اثر سر و شکلی بسیار متفاوت و دوست‌داشتنی بخشیده. «فرار میمون» از آن دست عناوین خاصی است که حیات و وجودیتش فقط در بستر آثار مستقل قابل وجودیت است و بس.

 

۱. Return Of The Obra Dinn

نویسنده: کیوان نیک طبیعت

پس از پنج سال بی‌خبری از کشتی مفقود اُبرا دین، این کشتی بالآخره در میان آب‌ها پیدا شده است، اما از سکنه‌ی این کشتی هیچ خبری در دست نیست. شما در نقش کارگاه وظیفه دارید از هویت و سرنوشت شصت سکنه‌ی این کشتی سر در بی‌آورید. شکل روایی کاملاً جدید، سیستم خاص گیم‌پلی کارآگاهی با معماهای به‌معنای واقعی چالش‌برانگیز و ترکیب آن با گرافیک یک‌بیتی-سه‌بعدی، لوکاس پُپ (Lucas Pope) پس از اثر ارزشمند «مدارک لطفاً» (Papers Please) بار دیگر نشان داد که از خطر کردن نمی‌ترسد و به ساختن آثار کاملاً جدید و نوآورانه، آثاری که شاید در بازار با موفقیت تضمین‌شده‌ای همراه نباشند اما ارزش‌شان را در طول زمان نشان خواهند داد، عادت دارد و امسال با بازی «بازگشت کشتی اُبرا دین» میراث ماندگار دیگری را از خود در دنیای هنر ویدئوگیم به جای گذاشت.

از طریق این لینک می‌توانید پرونده زیبایی که برای این اثر نوشته شده را مورد مطالعه قرار دهید.

دنیای بازی
نویسنده دنیای بازی

وبسایت خبری تحلیلی دنیای بازی


4 دیدگاه ثبت شده است

دیدگاهتان را بنویسید

  1. اقا فقط نفهمیدم این a way out مگه مستقل محسوب میشه؟! مگه ناشرشون EA نبود؟!
    راستی لیست تون اینارو کم داشت، بازیایی که واقعا برام ماندگار بودند
    Steel rats
    dusk
    donut county
    و صد البته shift quantom که الحق و الانصاف بی نظیر بود
    در ضمن با celeste و messenger و مخصصوصا انتخاب اول تون حال نکردم (نظر شخصی :49: )

    ۲۰
    1. A Way Out مستقله، چون استودیوی سازنده بازی، یک استودیوی کوچیک به نام Hazelight بود و شرکت EA فقط کار انتشارو انجام داد. مثلا بازی سکیرو توسط From Software ساخته شده، اما Activision مراحل توزیع و انتشارو انجام داده.

      ۲۱
    2. درخصوص a way out علی جان کامل توضیح دادند.
      درمورد سه عنوانی که ذکر کردید، بحث سلیقه مطرحه. جدای از Celeste و the messenger که ظاهر الداسکول و رتروشون شاید توجه همه رو به خودشون جلب نکنه -جدای از کیفیت بسیار عالیشون و طراحی پیکسل‌آرت بی‌نظیری که دارند-، ولی واقعا نمیشه «بازگشت ابرا دین» رو دوست نداشت. لااقل بنظرم بهش احترام نزاشت، این اثر تماما هنره، «لوکاس پوپ» به تنهایی با دو بازی «مدارک لطفا» و این اثر نشون داده که چقدر ساده میشه از قابلیت تعاملی بازی‌های ویدئویی برای خلق قصه و موقعیت‌هایی بس تاثیرگذار و احساسی استفاده کرد. رخدادی که ایشان در اوج سادگی و با گرافیک‌ و ویژگی‌ بصری بسیار ساده به اون دست یافته. محدودیت‌های متنوع بر کارش اعمال می‌کنه و از دل این محدودیت‌ها به خلاقیت‌هایی بس نادر دست پیدا کرده. «بازگشت ابرا دین» به جرئت می‌تونم بگم یکی از خلاقانه‌ترین آثاریه که طی یک دهه گذشته عرضه شده. آن هم در روزگاری که آثار بدنه و AAA این صنعت روز به روز بیشتر به هم شبیه می‌شوند و گویا کلون‌های مختلفی از همدیگرند.
      درخصوص عناوینی که نامشون رو آوردید، تمامیشون آثار فوق العاده‌ایند و با وجود اینکه سعی کردیم بخش عمده عناوین لایق سال گذشته رو در لیست جای بدیم، همیشه عناوین نابی هستند که جا می‌مانند. تشکر از ذکر نامشون :46:

      ۲۱
    3. تشکر بابت معرفی بازی‌ها، دوستان می‌تونن بازی‌های مد نظرشون رو اینجا بنویسند. در مورد نیامدن نام بازی Donut County عرض کنم که به نظرم بازی‌هایی مثل Donut County و Wandersong از جمله بازی‌هایی هستند که با ایده و طرح خوبی شروع کردند اما نتونستند به خوبی ایده‌شون رو بپرورند، مثلاً Donut County در طراحی مراحل و معما ضعیف عمل کرد یا Wandersong بیش از حد پراکنده و غیرمنسجم شده بود. البته نقدهای این بازی‌ها رو نوشتم که به زودی منتشر می‌شن.

      ۱۰

مقالات بازی

بیشتر

چند رسانه ای

بیشتر