دیدار با اعضای تحریریه دنیای بازی در نمایشگاه کتاب
طبق رسم همیشگی دنیای بازی، این بار هم در نمایشگاه کتاب دور هم جمع خواهیم شد تا با شما خوانندگان همیشگی دنیای بازی دیدار کنیم. فردا جمعه ۱۵ اردیبهشت ساعت ۲ تا ۴ اعضای تحریریه دنیای بازی از جمله بابک نمازیان، آرش حکیمی، علی فخار، وحید پولادی، سامان حیدری و حمید علیزاده منتظر شما هستند.
محل دیدار مصلای تهران، سالن ۱۹ (شبستان)، راهرو ۲۰، غرفه ۴ – نشر دنیای بازی
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
گزارشی از دیده ها و شنیده ها پیرامون رفتن به غرفه ی دیبازی
اول از همه آدرس اشتباهی بود که تو سایت درج شده بود.بعد از پرس و جویی بیست دقیقه ای فهمیدم که در شبستان،راهرو ۲۰،غرفه ۴ به وصال یار میرسیم.
من از انتهای راهروی ۲۰ شروع به نگاه کردن چپ و راست و جایی که گیمر جماعت وایستادن کردم.تا که به غرفه دیبازی رسیدم و چشام ۴ تا شد!غرفه ای که جزو کوچک ترین غرفه های نمایشگاه بود و تازه همان هم نصف شده بود.که یکی از آن دو نصف مال دیبازی بود.فضایی در حدود ۱ در ۰/۵!کمی که نزدیک تر شدم چهره ی مات و مبهوت مسول غرفه همسایه دیبازی رو دیدم،که احتمالا با خودش می گفت:آخه چرا یکی نمیاد از من خرید کنه؟من باید وایسم و مگس بپرونم اینجا.کمتر از یه متر اونطرف تر هم باید کار و کاسبی شون تراول باشه.معلومم نیست که چی میفروشن!بعد از گذر این وقایع در ذهنم بود که خودم رو جلوی میز غرفه ی دیبازی دیدم.پسری با قدی نصف من یخورده بیشتر،من قدم ۱۸۴-۱۸۸ ه؛اومد جلو گفت:آقا یدونه مبانی با دو تا از این داستانا میخوام و یه تقویم.بعدش نگاهم به کتابای مذکور تو سایت افتاد.دوباره تعجب کردم.کتاب ها در قطع جیبی بود و به جز چرخ های جنگ و برادری بقیه ۸۰ صفحه ای بودن.و موقعی جالبتر میشد مساله که کتابارو کنار شهر مردگانی که دیبازی قبلا منتشر کرده بود میدید.خیلی کوچک تر بودن.بعد از سفارش پسرک مسول غرفه که فردی حدودا خوش برخورد بود شروع به حساب با ماشین حساب موبایلش شد.بعد از اندکی دوست پسرک که پسری بزرگتر بود آمد.قدش تا سینه ام بود.یه پس گردنی به پسرک زد و بهش گفت:آخه مبانی به چه درد تو میخوره؟بعدشم مشغول صحبت کوتاهی با مسول غرفه شد.می گفت که دیبازی پول پرست شده و از اینجور جفنگیات در حالی که مشغول عکس برداری از غرفه بود.بعدش پسرک که نگاهش به جعبه ای بود که در گوشه ی غرفه بود و به مسول غرفه قبل از رفتن گفت:آقا دو تا از اون مجله های تو جعبه هم اشانتیون میدید؟مسول غرفه هم با اندکی تامل سریع دو تا از اونا براش آورد و گفت:کتاباتون شد ۱۴/۵۰۰.پسرک سه تا پنج تومنی داد و مسول غرفه هم که پونصدی نداشت بجاش یه دی بی دی کشید بیرون و داد بهش.رو دی بی دی عکس goblins4 بود.بعد من جلو رفتم و گفتم آقا یه نمونه از این تقویمتون ندارید ببینم؟
بهم اشاره کرد که بیا کنار این میز رو زمین بشین و یواشکی تقویم رو ببین.رو میزم نزادش.بعدش در حالی که داشتم تقویم رو میدیم پسرک گفت:آقا یه پلاستیک بده که من برم.مسول غرفه هم گفت نداریم.پسرک هم که از اهمیت محصولات دیبازی حبر داشت چیزی بر زبان نیاورد و به همراه دوستش رفتن در حالی که همه چیزای خریداری شده را زیر بغل زده بود.بعد از نگاهی اجمالی بر تقویم پا شدم و گفتم:آقا یدونه از این تقویما و این سه تا کتاب رو میبرم.یه تقویم بسته بندی شوه رو داد دستم و گفت رو میز نذارش،با اینکه دستم پر بود.کتاب ها رو هم رو میز گذاشت و با ماشین حسابش مشغول محاسبه شد.بعد نکته ی جالبی توجهم رو جلب کرد.و اون هم استفاده از تکنولوژی پیشرفته تیک زدن،برای اعلام آمار فروش بود.به طوری که صفحه ای از سر رسیدی مال دو سال پیش رو دیدم که تو اون حدود ۱۲۰-۱۳۰ تا تیک خورده بود.لای صفحات هم پول زیادی بود.در آخر پول رو دادم و موقعی که داشتم بساطم رو جمع میکردم به اصرار یه اشانتیون که شماره ۲۳ بود رو گرفتم”خوشحال هم شدم چون تو آرشیو من این شماره ام پار پوره بود.” وقبل از رفتن از مسول غرفه که آدم خوش برخوردی هم بود پرسیدم:آقا شما تو دیبازی هستی؟
گفت:نه قبلا بودم.گفتم:از بچه های دیبازی کسی نمیاد؟گفت:چرا شاید جمعه آقای فخار و پولادی یا آقای ایزدی بیایند شاید…..
بعدشم که با لبخندی محل رو ترک کردم در حالی که به فکر فرو رفته بودم.
گزارشی که خواندید بر اساس وقایع اتفاق افتاده حول غرفه ی دیبازی در روز پنجشنبه،امروز،ساعت پنج بعد از ظهر بوده.
نیمای عزیز دمت گرم این شد یه چیزی!
کلا نا امیدکردی همه رو!
نیما کامنتت شبیه داستان های شرلوک هولمز شده بود.
چه قدر همه چیز رو دقیق تعریف کرده بودی. :wink:
این داستان رو خوندم دلم برای دی بازی کباب شد!چطور دلتون اومد ازشون اشانتیون بگیرین اخه!بعد این آقایون ۶ نفری چطوری تو اون غرفه جا میشن؟ :lol:
ولی کلا ناراحت شدم :-|
یعنی اون غرفه دار کی بوده . جوابش به سوال دوستمون خیلی مبهم بوده . قبلا تو مجله بوده اما حالا نیست و در عین حال هنوز انقدر مقبولیت داره که مسئولیت غرفه رو بدن بهش . اون کیه؟؟؟؟
:mrgreen:
سعید احیانا تو مسئول غرفه نیستی که لبخند میزنی ؟ :lol:
هه … نه من از دو سه کیلیومتری اونجا هم رد نمیشم! :lol:
چرا ؟ مورد غضب استاد حکیمی واقع شدی؟! :lol:
lol بیام اونجا باید ۳۰۰ پیاده شم ۸-O 8-O بعدش هم که … نه استاد به این خوبی! فقط بچه های این جا سایه ام رو با تیر میزنن :roll:
آره سعید جان مواظب باش! اگه بری احتمال هدشات شدن با مگنوم هست :lol: راستی جنابعالی مگه بچه تهران نیستی؟پس چرا تو پروفایل بازی سنترت نوشتی محل سکونت نصف جهان (اصفهان) راستی اون بررسی تریلر دوم رزیدنت اویل۶ رو خوندی تو بازی سنتر؟
:lol: :lol: :lol: نه اصفهانیه.
آقا این وصله ها به من نمی چسبه ها … بچه تهران چیه!
خودش که میگه آقای ایکس هستم. :lol: خیلی پسر باحال و خوش اخلاقی هست.
پیام خان حالا ما هرچی پیغام و پسغام میدیم نمیایی هان؟
سه ستاره شدی که نمیایی ما ۲ ستاره ها تحویل بگیری ۸)
واقعا ممنون از این که اینقدر خوش قول هستید..منو که شرمنده کردید.. :-|
جاداره از آقای فخار بخاطر اینکه افتخار دادن و درنمایشگاه حضوریافتند سپاس گذار باشم..
واقعا ممنون از این که اینقدر خوش قول هستید..منو که شرمنده کردید.. :-|
جاداره از آقای فخار بخاطر اینکه افتخار دادن و درنمایشگاه حضوریافتند سپاس گذار باشم.
ولی در کل خوب بود و تنها نکته ی متاثر کننده غرفه ای بود که در حد دیبازی نبود
بابا ابرو شون رو نبر دیگه منم میدونم فامیلم رو فرستاده بودم برام بخره امد گفت هیچی نبود جز یک دی بی دی که شامل پچ اساسین برادر هود و …… بود
سایته دیگه نگو بقیه بچه هاهم بغضشون میگیره
کاشکی یه خیریه برای دیبازی درست میکردیم
این همه پول کجا میره
تبلیقات تمام نشریه سایت رو پر کرده :?: :!: :!: :!: :!: :!: :!:
بابا ابرو شون رو نبر دیگه منم میدونم فامیلم رو فرستاده بودم برام بخره امد گفت هیچی نبود جز یک دی بی دی که شامل پچ اساسین برادر هود و …… بود
سایته دیگه نگو بقیه بچه هاهم بغضشون میگیره
کاشکی یه خیریه برای دیبازی درست میکردیم
این همه پول کجا میره
تبلیقات تمام نشریه سایت رو پر کرده :?: :!: :!: :!: :!: :!: :!:
دپرسمون کردی برادر !!! واقعا منو باش گفتم الان یک غرفه ای مخوف دارن بیا ببین !!! البته فکر کنم گرانی اجاره غرفه ها دلیل اصلیش باشه !!! :cry:
( انجمن Martial Art’s )
چه داستان غم انگیزی :-|
این قضیه این آقا خوش برخورده برام کمی خنده دار بود چون کاملاً برعکس چیزی بود که من دیدم و اون تیکه طرف که هی میگفت کتابها را روی میز نزارید رو هم خودم از ایشان شنیدم :-D کلا
It Was Awful
سلام به تو دوست من
محیط و وقایع رو به خوبی برای ما تصویر کردی و این جای تشکر داره!
به نکات خوب و قابل تأملی اشاره کردی که این روزا مثل اینکه دیگه همه گیر شده!
اینکه بریم حالا یه غرفه ای داشته باشیم و اینا خیلی خوبه، ولی ایکاش که کیفیت رو فدای کمیت نمیکردیم! همون بلایی که بر سر DBD اومد و اشاره ظریفی بهش کردی!
با افزایش قیمت و نبود کیفیت دی بی دی به یکباره حذف شد، چراکه قیمت بالا جواب محتویات داخلش رو نمیداد! اینکه حالا چرا این محصول پرطرفدار در ابتدای راه به اون سرنوشت در انتهای کار رسید بحث مفصلیه که البته باید بهش در جای خودش پرداخته بشه! و اینکه چرا دیبازی با این قشر معتنابهی که طرفدار و هوادار و کاربر داره باید به چنین غرفه هایی اکتفا کنه، رفقای سایت و مجله باید پاسخ قانع کننده بدن!
آیا برای فروش محصولات به نمایشگاه اومدن؟
یا قراره با مخاطبی که در طی سال باهاش در ارتباط خواندنی و نوشتنی هستن یک مناظره و دیدار رو در رو داشته باشن؟
اینکه چرا و چگونه در نمایشگاه حاضر میشیم خیلی امر مهم و حایتی ایه!
چرا نباید برای عرضه محصول یک کیسه یا پوشش مناسب داشته باشیم؟!
اینکه اگر محصولی هست حتماً باید خدمات متناسب با اون هم باشه که دیگه از الفبای مسائل بازاریابی و مشری مداریه!
من همین جا بازهم اعلام میکنم که تمام این وقت گذاشتن ها، اعلام نظرها، چاره اندیشی ها و … برای اینه که من و همه رفقای دیبازی، هدفمون پیشرفت و تعالی هرچه بیشتر سایت و مجله دیبازیه! مجلات دیگه در این بخش الان هم فعال هستن!
چه بهتره که همه ما خوبیها رو جذب کنیم و نکات مثبت هرچیزی رو استخراج کنیم.
با پالایش دیبازی از کاستی های موجود و رفتن به سمت هدفمند بودن، انتقادپذیری و روحیه خلاق به همه قله ها خواهیم رسید.
فقط بیاییم و بخواهیم نه اینکه بشینیم و نظاره کنیم!
به امید پیشرفت روز افزون سایت و مجله و بازگشت قریب الوقوع DBD به دستان بازیبازان و طرفداران دیبازی که عمری رو با این نشریه و خاطراتش سر کردن!
همیشه شاد و همیشه خوش باشید.
اصلا به کل نا امید شدم! جالبه هیچ وقت هم نمیان سوتی هاشون رو بگن! یعنی صرف نداره براشون! پسر تو رفتی غرفه وضعیت اون طوری بوده حالا معلوم نیست ما که شهرستانیم که کتاب ها رو کی و چطوری گیر بیاریم!
فقط ادعا…
دوستان دم همتون گرم.خیلی خوشحال میشدم که بینتون باشم و برای اولین بار خیلی هاتونا ببنیم ولی خب متاسفانه …. :cry: بهرحال شما بجای ما برید و حالشو ببرید.فقط دوستان اونجا شیطونی نکننا!! شایان تو از طرف من نماینده بچه های انجمن :wink:
______________________________
Copyright © ۲۰۰۹-۲۰۱۲ MEA Co. All rights reserved :arrow:
انجمن حقوق بگیران مایکروسافت
خلاصه جات خالیه روزبه جان اگه من بتونم فردا برم که خیلی خوب میشه
آقای فخار متین جان هم نمیان؟!
چون قطعی نبود اسمشو نیوردم
ولی احتمال داره بیاد
خوب شد گفتی :-|
من اصلا نمیدونستم دوست عزیز :wink: :wink: :wink: :wink:
________________________________________________
اگه به وبلاگ من سر بزنید آمارم بره بالا همش مطلب جدید میزارم :roll: :roll:
فقط درباره اینکه چی بزارم به من بگید Parham_barazande77@yahoo.com
واقعا دلم میخواد بیام ولی من از کرجم و سخته اومدن حیف……حیف
نه جان من… مگه چندمین دورتونه که میاید نمایشگاه کتاب که میگی طبق رسم همیشگی….
دفعه اولته که جانم…
مخاطبم دی بازیه ها…
دیر گفتی امروز اومدم …
راستی چرا کتابا انقدر کوچیکه ؟
چرا فقط داستان modern Warfare 1 زدین ؟
امیدوارم برسم !!! ساعتش کمی دچار مشکل هست . وقت ناهار + چرت بعد از ظهر جمعه :-x آخه این ساعت کی انتخاب کرده !!! :-x
( انجمن Martial Art’s )
اه یعنی چی؟آقای فخار آقای رسولی فقط فردا نمیان یا کلا نمیان؟؟؟؟؟؟
متین ایزدی چی نمیاد؟هادی اسکندری؟؟؟؟
متین ایزدی مسافرته
مطلع گشتیم که طه رسولی به نمایشگاه نمی رسد!
:-| ای بابا سید نباشه حال نمیده :evil:
کلا نمیاد یا فردا نمیاد؟!
خوب اگر آقای رسولی نمیاد ما دیگه انگیزه ای برای اومدن نداریم.
البته بقیه دوستان هستند.تلافیش رو سر اون ها در میاریم. :twisted:
با سید یه صفای دیگه ای داشت.فقط متین ایزدی بیاد
آره چون می خواد بره خونشون
خونشون مشهده
چهار شنبه ها باهواپیما میاد تهران باری آموزش در انیسیتو ملی باززززییی سازی
he is mine
:twisted: