اولین اسکرین شات از دزموند در Assassin’s Creed 3 منتشر شد

در ۱۳۹۱/۰۷/۱۴ , 13:22:40
بازی Assassin's Creed III

یوبیسافت اولین اسکرین شات از دزموند را منتشر کرد . در این اسکرین شات شاهد شخصیت های قدیمی این سری یعنی  Desmond Miles, Rebecca Crane و Shaun Hastings هستیم . طرفداران می توانند تغییرات دزموند را به وضوح مشاهده کنند. اسکرین شات را پایین مشاهده می کنید :

بازی Assassin's Creed III


81 دیدگاه ثبت شده است

دیدگاهتان را بنویسید

    1. داستان سری بازی های اساسینس کرید که واقعا پیچیده و گیج کنندست و خیلی کم از گیمرها از داستان بازی سردر میارند!!! :|

      ۰۰
    2. برادر ها لوسی اسسینزی بود که به فرقه ی اسسینز خیانت کرد و اون شبحی که آخر برادر هود هست بدن مایلز رو کنترل میکنه و لوسی رو میکشترونه چون خائن بود و بعد از چند دقیقه به آبسترگو خبر می داد که سیب را پیدا کردند وبعدش الکی نگید که توی اسسینز ۳ معلوم میشه چون توی مرحله های انحصاری که به صورت اول شخص بود اگر کلا تمامش کرده باشید میفهمیدید که من درست میگم.
      ممنون

      ۰۰
    1. مگه مجبوری برادر من ؟!!:D

      ببین ستاره دار شدن چه برسر جوون های مردم میاره !

      درمورد اسکرین شات هم باید بگم خیلی دزموند بیریخت شده اصلا شبیه قبلش نیست قیافش تغییر کرده

      AC3 جزو معدود بازیهایی که منتظرشم و هنوز دلم رو به بازی کردن خوش نگه میداره
      الان تمام بازیهای جدید رو گذاشتم کنار دارم harvest moon 2 بازی میکنم چه حالی میده :D :D :D :D :D

      ۰۰
  1. شخصیت دزموند اساسا خوب پرداخت نشده و توی این فرنچایز نتونسته جاش رو پیدا کنه و درنیومده.. شماره‌ی سوم AC هم با اینکه اصرار بر تغییر داره امیدوارم نهایته پیشرفتش حضور در مکان‌های برفیه امریکا نباشه.. این اسکرینی هم که دارم میبینم از لحاظ گرافیکی همون میراثه نسله سوخته‌ی اجدادش رو یادآوری میکنه..! ;)

    ۰۰
    1. یعنی له له کردی دیگه بازی رو؟ کاملا و اساسا با کلمه به کلمه‌ی دیدگاهت در مورد بازی و مخصوصا دزموند مخالفم … بیا جلو :lol:

      ۰۰
    2. راست میگه دیگه مشکلی داری! ;)
      تو اصلا میتونی ذره ای با دزموند توی بازی ارتباط برقرار کنی؟!تازه از روحیات و … اون هم هیچ چیز خاصی نشون داده نشده و تمام چیزی که از او میبینیم یک سری دیالوگ مصنوعی و پرسش های مسقره است تا فقط با جواب هایی که میگیره داستان رو به ما بفهمونه.واقعا همیشه برام عجیب بود و فکر میکردم که اصلا یوبی سافت اینقدر غرق در اتزیو و الطائر شده که دزموند رو به کلی فراموش کرده.در ضمن اینقدر بیکارو گ…اده که هیچ کار دیگه جز خوابیدن روی اون آنانیموس انجام نمیده و برای ما هم هیچ خذابیتی نداره.
      حالا بیا جلو :wink: :lol:

      ۰۰
    3. من طرف سعیدم! دو به دو! نه اینجوری نیست. دزموند یه دریچه ارتباطیه و به نظر من تو شماره سوم به معنای واقعی نقش خودش رو ایفا می کنه چرا که این شماره تقاطع شماره های قبلیه و چون پایان این سری تو این نسله و ۲۰۱۲ و این حرفا ، دزموند جایگاه واقعیش تو سری رو نشون میده.
      Adel_97 از انجمن PC$

      ۰۰
    4. خوبه و اما جواب: اینی که گفتی “چه” هست اما چیزی که مهمه در قالبه ساخت یک بازی “چگونه” تعریف شدنه اون شخص یا شخصیت هست.. درسته دزموند در نقشه یک پله ارتباطیه مهم هست اما واقعا در ایفای نقشش موفق عمل کرده..؟ آیا این ارتباط رو در قباله مخاطبش هم تونسته برقرار کنه..؟ هرگز موفق نیست.. دزموند مطلقا در نیومده و با گذشته چهار قسمت هنوز بیگانه هست..

      ۰۰
    5. فکر کنم عادل بتونه قانعت کنه … دلایلت برای من که جا نمیفته، اصلا نیاز نیست دزموند با گذشته‌ی قسمت‌ها رابطه‌ای داشته باشه … هر چیزی که برای تو تعریف شده گذشته‌ی دزموند بوده و همزمان برای اون هم تعریف شده! همذات‌پنداری بهتر از این؟ تو با دزموند همراه میشی تا در مورد گذشته‌اش بدونی … این هم در نمیاد؟
      ریش و قیچی دست شما عادل جان :P

      ۰۰
    6. اول دزموند رو میریم … در مورد تغییر نمیشه الان بحث کرد، نیازمند یه مطلب کاملا جدا است!
      دزموند کلید همه چیز توی بازیه. منطق بازی رو دزموند می‌سازه. یعنی، داستان به طور کلی بر پایه‌ی این شخصیت که اتفاقا، به اندازه‌ی کافی و درست پرداخت میشه … دزموند شخصیت مهم و کلیدی هست و نقش خودش رو به درستی ایفا می کنه، مهم اینه که این شخصیت این قدر باور پذیر میشه که اصلا به چشم نمیاد. فقط در میانه‌ی بازی حضورش به ما یادآوری میشه … همچنین، نیازی به دیالوگ خاص فلسفی پیچیده و … نداره … خب که چی؟ مثلا مثلث عشقی بین دزموند و اون یارو عینکیه با لوسی برقرار بشه و یه قصه‌ی درام برامون تعریف کنه؟ یا موقع خوابیدن روی آنیموس جک تعریف کنه؟
      در ضمن، شخصیت بی حال و تنبلی هم نیست و ازش هم در AC II و هم در Brotherhood به اندازه‌ی کافی اکشن دیدیم.
      ——-
      @ adel 97
      thanks dude , but I think I can handle this by myself
      :D
      بمبرمن جان شما یه قدم برو عقب … ببینم این چی میگه! آسیاب به نوبت

      ۰۰
    7. ببین هوا رو به سرماست داری مجبورم میکنی کتمو دربیارما..!!! تو به چیه دزموند میگی شخصیت..؟ این آدم اساسا باز نمیشه برای مخاطبش.. اینکه بیاد چهارتا حرکته الطاییر پیاده کنه بعد از اون آزمایشات که نشد همدات پنداری.. اینکه بیاد دوتا اکشنه به شدت بیرون از بازی که کاملا بی معناست رو به ما بده بگه بزن حالشو ببر که نشد پررنگ کردنه دزموند.. اینکه با لوسی بالا پایین بپره که درام نمیسازه.. هه با کسی که حتی به عنوانه یک اشنا هم نمیتونم بهش نگاه کنم چطور میشه درد و دل کرد..؟ منظورم دزمونده.. اساسا مشکله کار این ارتباطه هست بینه دو جهان که قصش خوبه.. جالب اینکه ایده‌اش هم خوبه.. اما متاسفانه این حسه تعامل دو دنیا و تاثیرش بر روی مخاطب هرگز درنیومده و ما همیشه دزموند رو یک آدمه پرته بی مکانی دیدیم که میتونست جاش هرکی دیگه هم باشه و حتی اون مکانی هم که هست (اصولا جاهای پرت) میتونستن مکان‌های دیگری باشن.. این تعویضه راحت وقتی صورت میگیره که یک کرکتر یا محیط به خوبی نتونه از پسه مسئولیتش بربیاد..

      ۰۰
    8. باز باید رو بیارم به اون متد قدیمی جمله به جمله! فکر می کنم داری شروع می کنی به بازی با کلمات که من خوشم نمیاد … ولی هنوز بحثه، کتو بپوش :D
      “تو به چیه دزموند میگی شخصیت..؟”
      به خودش! دزموندی که اول AC II بدون معرفی مسئله‌ی بازیباز میشه و برای افتتاح یه قصه‌ی دراماتیک بیوگرافیک یه ماجرا میسازه! یه ماجرا که به یک بحران شبیهه و تو مجبوری اون رو رد کنی. معرفی دزموند هم بر خلاف خیلی از بازی‌های دیگه، طی رد کردن این بحران، در طول این ماجرا انجام می‌شه که خیلی به شکل گیری شخصیت کمک می‌کنه. (اون‌جا که با Eagle Vision کد رو می‌خونه، چند تا پلان ساده است ولی زیرکانه) خب حالا ماجرا تموم نمیشه، ولی دزموند امنه، ریتم بازی کند میشه، دیالوگ‌های طولانی خسته کننده شروع میشه و داریم میریم به سمت اصل قصه. مسئله این جاست که هم ما می‌دونیم شخصیت اصلی بازی دزموند نیست، هم خود دزموند و هم سازنده. پس دیگه اضافه کاری نمیخوایم. جواب سوالمون رو گرفتیم: برای سر در آوردن از ماجرای اصلی، این پسره نیازه …
      “این آدم اساسا باز نمیشه برای مخاطبش..”
      تا محاطب چه نگاهی داشته باشه! وقتی دزموند باز نمیشه که تو ازش انتظار داشته باشی فراتر از نقش خودش رو ایفا کنه. ما از دزموند نباید انتظار داشته باشیم که نقش اتزیو رو بازی کنه! یکی از بچه‌ها گفت که من دزموند رو هیچ وقت به اندازه‌ی اتزیو و الطائر دوست نداشتم! خب این طبیعیه و درسته! نشون میده که دزموند جای خودش قرار گرفته، به خوبی پرداخت شده و درست در اومده. شخصیت پردازی خوب و به جا برای همه‌ یک طور تعریف نمیشه. این مثل این می مونه که از اشلی ویلیامز انتظار داشته باشیم به اندازه‌ی شپرد مهم بشه! اگر یه همچین اتفاقی بیفته اون وقت اشتباه شده! اون وقت باید به بازی خرده گرفت. نه الان که همه چیز سر جاشه! پس نتیجه می‌گیریم دید شما اشتباهه!
      و وقتی میگی:
      “اینکه بیاد چهارتا حرکته الطاییر پیاده کنه بعد از اون آزمایشات که نشد همدات پنداری.. اینکه بیاد دوتا اکشنه به شدت بیرون از بازی که کاملا بی معناست رو به ما بده بگه بزن حالشو ببر که نشد پررنگ کردنه دزموند.. اینکه با لوسی بالا پایین بپره که درام نمیسازه..”
      درست میگی … ولی باز هم باید بگم که اشتباه گرفتی … این که دزموند به وقتش از در و دیوار بالا میره، چند تا منظور داره که هیچ کدوم همذات پنداری نیست. گفتم … اساسا همذات پنداری با این شخصیت اون جا به وجود میاد که قصه‌ی اصلی میخواد از طریق دزموند برای شما تعریف شه … نه جای دیگه. اکشن بیرون از بازی رو هم پیدا نکردم. این بازی بر خلاف گیم پلی میلک شده‌اش، یه قصه‌ی پیوسته داره که به خوبی روایت میشه. تار و پود این قصه این قدر محکم هست که جای اکشن و درگیری درست باشه. مثل شروع AC 2 … و البته، قطعا دزموند وقتی داره جنگولک بازی در میاره، یا داره مشت و لگد می‌زنه، پر رنگ که نمیشه هیچ … کم رنگ تر هم میشه … دزموند وقتی میره روی اون دستگاه لعنتی می‌خوابه پر رنگ تر از همیشه است. (قهوه‌ای ترجیحا)
      با این توضیحات، فکر کنم از لحاظ منطقی باقی کامنتت خود به خود بی رنگ شه

      ۰۰
    9. خب با این حساب یه موضع گرفتی که میشه همه چیز رو باهاش توجیح کرد.. اینکه ما زیاد با دزموند کاری نداریم و همین بستشه..! بستش نیست عزیز.. وقتی من یک دنیای دیگه رو خارج از ایتالیا و استامبول و دمشق دارم میبینم یعنی باید با من کار کنه.. دزموند نه شخصیته نه به اندازه‌ی یک آدمیه که بخواد مسئلش مسئله‌ی من بشه.. کاره دزموند فقط روایت قصه هست..! یعنی میتونست به جای دزموند یک راوی بیاد و برامون تعریف کنه کارای ایشون رو.. اصلا چیزی بیشتر از دیالوگ نمیبینم توی این شخص.. وقتی دیالوگ نیست.. وقتی حضور داره.. وقتی داریم میبینیمش یعنی باید یه کارهایی انجام بده که من رو به خودش نزدیک کنه.. این که توی یک آزمایشگاه مارو ول کنه بریم با رنگ قرمز و آبی درو دیوار رو نگاه کنیم هرگز چیزی به من نزدیک نمیشه.. دزموند تا وقتی انقدر خشک قراره فقط بهم اطلاعات بده و جای دیالوگ ازش استفاده بشه هیچ چیزی با هم تبادل نمیکنیم و اساسا روشه استفاده از این شخصیت غلطه.. واقعا هم تاکید میکنم ارتباط برقرار کردن بینه دو دنیا کار سختیه ولی یا نباید یک کاره سخت انجام داد یا اگر انجام میدی باید بلد باشی از پسش بربیای.. اساسا دزموند رو نمیفهمم.. نه خودش رو.. نه مسئلش رو.. نه اون مکانه پرت و پلایی که همیشه توش هست رو..!

      ۰۰
    10. جواب من به این خیلی ساده است!
      تو نمیخوای با این کرکتر کنار بیای … چون به دلایلی جایگاهش در قصه رو اشتباه گرفتی … توضیح من برای تو با یه مثال همراهه: وقتی میخوای وارد یه مکان مثلا خونه بشی … دست می کنی تو جیبت و کلید رو در میاری و باهاش قفل رو باز می کنی … وارد خونه که میشی، با چیزی که اصلا کار نداری کلیده است! جای خودش خیلی مهم بود … ولی وقتی میای خونه، میذاریش یه گوشه به حال خودش! از اون طرف‌، اگه کلید نبود اصلا نمی تونستی وارد این خونه بشی … دزموند این کلیده است. ما رو وارد قصه ی اصلی می کنه و خودش میره پی کارش … همین!
      توی مثال کلید، نه داخل جیبت مهمه که بفهمیش! نه شکل کلیده که میتونه متفاوت باشه همیشه! نه قفل … فقط اون لحظه ای اهمیت داره که کلید رو توی قفل می‌چرخونی …

      ۰۰
    11. آفرین.. راس میگی.. اتفاقا منم حرفم همینه.. دزمون یک قفله یک پله هرچیزی که اسمش رو بذاری اما جوابه مثالت رو با همین مثاله خودت میدم..
      .
      ما میخوایم وارد خونه‌ای بشیم که درش قفله و طبیعتا نیاز به کلید داریم.. یک کلیدی که هر روز ازش استفاده میکنیم و به چشم هم نمیاد ولی کار خودش رو به اندازه‌ی خودش انجام میده.. اما اگه به جای کلیک روزی بهت یک آدم بدن یا یک جور جسم یا موجوده فضایی بگن اینبار این قراره درو برات باز کنه آیا تو باز هم ازش انتظاره همون کلید رو داری..؟ این دیگه یک فلز نیست.. خیلی قابلیت‌های بیشتری نسبت به یک فلز داره.. بر اساس همین قابلیت‌هاست که انتظار من هم ازش بالا میره.. این دزموند اون شخصیته فرعی که تو بحث داری رو فقط نیست و باید بیشتر از اینی که هست باشه تا منو با قصه و اتفاقاته مرتبط با دو دنیا درگیر کنه..
      .
      به هرحال هم نظره تو میتونه درست باشه هم انتظار من.. چراکه اصله داستان پیشه اتزیو و الطاییر بود ولی ای کاش دزموند بیشتر پیچیده و بازتر میشد..
      .
      مرسی ;)

      ۰۰
    12. چیزی از حرفات سرم نشد خلاصه … این که بیان به ما یه چیزی غیر کلید بدن و بگن در رو باز کن فقط از خل و چل ها بر میاد … پس ادامش نمی‌دیم…
      اما در مورد نظراتم در مورد دزموند باید بگم که اون چیزی رو گفتم که برای نوشتن قصه درسته. یعنی اگر غیر این بود قصه، دنیای قصه،‌منطق ارتباط با اجداد و روایت اصل ماجرا روی هوا بود … در نظر بگیریم که وقتی میخوایم وارد خونه بشیم، هیچ چیز غیر از کلید به کمک ما نمیاد (لطفا هوشیار باشید! زنگ میزنیم و از بالای در میریم و … به کار ما نمیان :P )
      در نهایت باید گفت که اساسا وجود دزموند کافیه، فقدانش ملال آور …
      دیگه نمی تونم نگم مـــــــــات /:)

      ۰۰
    13. اصلاً شاهین جان شما ببین ، منطق بازی روی دزموند استواره. شما می گید که ترجیح میدید که بازی بدون منطق از الطائر جدا بشه و به اتزیو برسه تا یه شخصیت ساده این داستان ها رو به هم مربوط کنه و تو شماره آینده ، به یه پایان نهایی منتهی بشه. یعنی در مثال کلید سعید جان ، شما ترجیح میدین که از دیوار برید بالا و کار نادرست و اتفاق بیوفته اما یه منطق عادی بین شون جریان نداشته باشه. شما نگاه کنید به طور مثال از مکس ۲ به مکس ۳ که فاصله ۱۲ ساله ای هست انگار ، به خاطر نبود یه کلید ساده بین این اتفاق ، آزار دهنده جلوه می کنه ، اونوقت شما فکر کنید که یه بازه ۴۰۰ ساله رو بدون منطق روایی ازش رد بشیم.
      Adel_97 از انجمن PC$

      ۰۰
    14. شاهین جان من کنارتم !!! یعنی بزرگترین ( اساسینز هیتر ) در کنار خود داری
      تا آخرین قطره خون :D دوتای بازی را له میکنیم مثل غلطک های که آسفالت صاف
      می کنند ما هم اساسینز را صاف میکنیم . من با گیم پلی این بازی شدیدا مشکل دارم .
      تصویر هم یادم در چند نسخه قبلی دیده ام !!! :-? چیز جدیدی نیست .
      __________________________________
      SONY make.believe-(انجمن Martial Art’s )

      ۰۰
    1. این که باز اومد وسط مرحله باحال یه دفه شک می گیرتش بعد باید رفت و فیوز پریده رو بزنه به برق :roll:
      کلا من ازش ناامیدم :P
      داغونه :))

      ۰۰

مقالات بازی

بیشتر

چند رسانه ای

بیشتر