خانه » اخبار بازی نمایشگاه «کنام اژدها» افتتاح شد × توسط آرش حکیمی در ۱۳۹۱/۰۸/۲۱ , 13:39:44 45 این نمایشگاه که آثار نقاشی دیجیتال برترین هنرمندان ایران است در گالری آرته از ۱۹ تا ۲۵ آبان از ساعت ۱۶ تا ۲۰ در حال برگزاری است. از تمامی هنرمندان و علاقمندان دعوت می شود تا از نمایشگاه آثار برتر مسابقه کنام اژدها بازدید نمایند. در این رویداد آثار برگزیده داور و گزیده ای از آثار برتر به نمایش در آمده اند. لازم به ذکر است که به دلیل فضا و بودجه محدود فقط تعداد محدودی از این آثار در این رویداد به نمایش در آمده اند. در این نمایشگاه آثار هنرمندانی چون: سهیل دانش اشراقی، آرش رادکیا، سعید جلابی و دوستان دیگر را می بینید. نویسنده آرش حکیمی There are only 10 types of people in the world: those who understand binary, and those who don't. 45 دیدگاه ثبت شده است دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخبرای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید. با سلام! با تشکر از آرش حکیمی بابت خبر فوق… چرا که هنر تصویرگری با هنر بازی سازی مجازی در تعامل بوده و سبب دیگرش بدلیل حضور تصویرگرانی است که در هنر بازی سازی فعالیت دارند… اما هر اژدهایی، اژدها نبوده و گاهی تخیلات ذهنی هنرمندان خارج از واقعیات زیستی و علمی عمل کرده و به قهقرا سیر می کند مگر اینکه همانند بازی مس افکت، نژادهای مختلف قابلیت تزویج با یکدیگر داشته و نوزاد پدید آمده همه آنها را شامل شود. اژدهایی که بدنش شبیه خرس و سرش شبیه مارمولک و دمش شبیه تمساح و … یا اینکه نژاد جدیدی توسط خالقانشان به عرصه گیتی پا گشوده اند. بنابراین این کنام، کنام اژدهاسان! بوده و اژدها دوستان به نیکی از منظورم آگاه هستند. — درباره جان هاو داور مسابقه: متولد سال ۱۹۵۷ میلادی در ونکور و در بریتیش کلمبیا رشد کرده و در سوییس اقامت گزیده و به حرفه تصویرگری اشتغال دارد. همسرش فتانه یک تصویر گرست. آنها در حدود سال ۲۰۰۵ نیز به ایران سفر کرده و مطلبی درباره تهران نوشته و در سایت خود قرار داده اند. کمی از آن مطلب: “وسعت تهران دو برابر سوییس است… هر ماشینی که در جاده حرکت می کند معمولا به سمت تان می آید. شهری بزرگ که تمامی دهکده های اطرافش را بلعیده با خانه هایی آجری بهمراه گوسفندی در بین درختان که ناگهان در طول بزرگراه ظاهر می شود. شهری که با بلاکهای بند انگشتی آپارتمانی محاصره شده است.هر خرید و گشت و گذاری به معنای ساعتها وقت، صرف عبور و مرور کردن است… کتاب فروشی ها را دوست دارم. قفسه های آنها فقط از کتابهایی با تصاویر زیبا پر نشده است. طبیعتا برای درگیر شدن در طول بازگشت از سفر، یک چمدان ارزشمند و شایسته از کتابها را می خرم. سرگرم شدن با نویسندگانی چون هدایت، حافظ، همینگوی، هیلاری، و آخرین آنها هری پاتر… و مکان ویژه دیگر برای یک خارجی به جهت توقف و بازدید کردن، بازار است. گوشه ای ایستاده و به رفت و آمد مردم نگاه می کردم که همیشه یگ گالری فوق العاده از تصاویر و پرتره های حرکتی است… ***چه مقداری از آنچه که در دنیا می بینیم یک ثبت لحظه ای از یک تصویر نسبت به نگاه عمیق و متفکرانه از آن تصویر است؟ اگر چه تفکراتم بر روی فلسفه باصره ای سوق می گیرد، و من با خوشحالی هر جایی درنگ کرده و مرتبا با دیافراگم اندیشه و مغزم، کلیک کلیک می کردم…!!!” *** از جان هاو عزیز! — گمان می کنم آقای سعید جلابی درخشش بیشتری داشته باشند. لیکن گمان نمی کنم بتوان این عزیزان را شایسته مقام استادی دانست. تصویرگری دوبعدی و ثابت از یک کاراکتر یا هر شی، کار هر شخصی می تواند باشد. لیکن آثاری که مشخصا دارای المانهای ویژه ای بوده و هویت اثر را معین نمایند و در نهایت به درون هنرمند تصویرگر نزدیک بوده و احساس نزدیکی بدآن نمایند، می تواند بعنوان اثری برآمده از غلیان درونی هنرمند باشند. که این اثر می تواند پر رنگ و لعاب نبوده و صرفا اثری قلمی باشد. اما آنچه که در بازیها به تصویر درآمده در غالب یک مجموعه با هویتی مشخص است که می بایست در جهت همان ژانر و راویت باشد. دیگر یک تصویر یا مدل دیجیتالی یا نقاشی دوبعدی یا سه بعدی نیست بلکه مجموعه ای در حرکت و در جریان در دل آبراه بازیست. بنابراین هر تصویرگر نمی تواند تصویرگر بازی باشد و نیازمند شناخت است. هنریست که در بازیهای این سرزمین رشد نکرده و عقیم مانده است. به مرحله اول از گرشاسپ دقت کنید. به کاراکتر فاد یا فواد در بازی کوهنورد دقت کنید. این کاراکتر بسیار نزدیک به درون آقای فرمند عزیز بوده و با دقت و به زیبایی طراحی شده، بطوریکه ایشان از این شخصیت برایم مثال آورده و خود را پاد دنیای بازیهای ویدیویی نامیده اند. اما ایشان می داند که این بازی و کاراکترش از ناآگاهی های دیگر و ناتوانی های دنیای بازیهای ویدیویی این سرزمین آسیب دیده تا من و منتقدان دیگر این سرزمین!… حتی اگر نام خود را به Hamedgh.PAD تغییر داده و به گمانشان، خدشه ای بدآن وارد آورم. برای همه بازی سازان و بازیبازان این سرزمین که وارثان اصلی دنیای بازیهای ویدیویی هستند، آرزوی موفقیت دارم(هنوز معنای “وارثان” برای بسیاری از این عزیزان نامکشوف مانده است. شاید در آینده، درک این موضوع پدید آید، روزی دور از وابستگی و ا.س.ت.ث.م.ا.ر…). — آدرس گالری آرته: تهران – کردستان جنوبی، پایین¬ تر از همت، خیابان شیراز جنوبی، بلوار علیخانی، بیست متری گلستان، ۱۲ متری دوم، پلاک ۳ — شاید افتخاری نصیب من شده و همدیگر را در گالری ملاقات کردیم… شبیه همان تراکنش چشم سمت راست دوست عزیزم در نمایشگاه! می دانم که این دیدگاه به ضیافت تاییدیه سایت خواهد رفت، چه کوچک ِ … با تشکر از همه دوستان عزیز! ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید ببخشیدا این به بازی چه ربطی داره؟؟!! :?: ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید بلاخره یه نمایشگاه که با خلق و خوی ما سازگار هست! من واقعا به طراحی علاقه دارم و در ضمن از نوع دیجیتالی هم که باشه.باید یه سری بزنیم به نمایشگاه … این نمایشگاه نام زیبایی هم دارد ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید اخه تیریپاشون خیلی هنری هستش (مثلا) توی عکس یکی از بازدید کننده ها کلاه خنگی گذاشته اخه تو نمایشگاه که همه با استین کوتاه دارن می گردن این با کلاه :mrgreen: مطمین هستم برای تیریپ اومده :)) ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید نمایش بیشتر
با سلام! با تشکر از آرش حکیمی بابت خبر فوق… چرا که هنر تصویرگری با هنر بازی سازی مجازی در تعامل بوده و سبب دیگرش بدلیل حضور تصویرگرانی است که در هنر بازی سازی فعالیت دارند… اما هر اژدهایی، اژدها نبوده و گاهی تخیلات ذهنی هنرمندان خارج از واقعیات زیستی و علمی عمل کرده و به قهقرا سیر می کند مگر اینکه همانند بازی مس افکت، نژادهای مختلف قابلیت تزویج با یکدیگر داشته و نوزاد پدید آمده همه آنها را شامل شود. اژدهایی که بدنش شبیه خرس و سرش شبیه مارمولک و دمش شبیه تمساح و … یا اینکه نژاد جدیدی توسط خالقانشان به عرصه گیتی پا گشوده اند. بنابراین این کنام، کنام اژدهاسان! بوده و اژدها دوستان به نیکی از منظورم آگاه هستند. — درباره جان هاو داور مسابقه: متولد سال ۱۹۵۷ میلادی در ونکور و در بریتیش کلمبیا رشد کرده و در سوییس اقامت گزیده و به حرفه تصویرگری اشتغال دارد. همسرش فتانه یک تصویر گرست. آنها در حدود سال ۲۰۰۵ نیز به ایران سفر کرده و مطلبی درباره تهران نوشته و در سایت خود قرار داده اند. کمی از آن مطلب: “وسعت تهران دو برابر سوییس است… هر ماشینی که در جاده حرکت می کند معمولا به سمت تان می آید. شهری بزرگ که تمامی دهکده های اطرافش را بلعیده با خانه هایی آجری بهمراه گوسفندی در بین درختان که ناگهان در طول بزرگراه ظاهر می شود. شهری که با بلاکهای بند انگشتی آپارتمانی محاصره شده است.هر خرید و گشت و گذاری به معنای ساعتها وقت، صرف عبور و مرور کردن است… کتاب فروشی ها را دوست دارم. قفسه های آنها فقط از کتابهایی با تصاویر زیبا پر نشده است. طبیعتا برای درگیر شدن در طول بازگشت از سفر، یک چمدان ارزشمند و شایسته از کتابها را می خرم. سرگرم شدن با نویسندگانی چون هدایت، حافظ، همینگوی، هیلاری، و آخرین آنها هری پاتر… و مکان ویژه دیگر برای یک خارجی به جهت توقف و بازدید کردن، بازار است. گوشه ای ایستاده و به رفت و آمد مردم نگاه می کردم که همیشه یگ گالری فوق العاده از تصاویر و پرتره های حرکتی است… ***چه مقداری از آنچه که در دنیا می بینیم یک ثبت لحظه ای از یک تصویر نسبت به نگاه عمیق و متفکرانه از آن تصویر است؟ اگر چه تفکراتم بر روی فلسفه باصره ای سوق می گیرد، و من با خوشحالی هر جایی درنگ کرده و مرتبا با دیافراگم اندیشه و مغزم، کلیک کلیک می کردم…!!!” *** از جان هاو عزیز! — گمان می کنم آقای سعید جلابی درخشش بیشتری داشته باشند. لیکن گمان نمی کنم بتوان این عزیزان را شایسته مقام استادی دانست. تصویرگری دوبعدی و ثابت از یک کاراکتر یا هر شی، کار هر شخصی می تواند باشد. لیکن آثاری که مشخصا دارای المانهای ویژه ای بوده و هویت اثر را معین نمایند و در نهایت به درون هنرمند تصویرگر نزدیک بوده و احساس نزدیکی بدآن نمایند، می تواند بعنوان اثری برآمده از غلیان درونی هنرمند باشند. که این اثر می تواند پر رنگ و لعاب نبوده و صرفا اثری قلمی باشد. اما آنچه که در بازیها به تصویر درآمده در غالب یک مجموعه با هویتی مشخص است که می بایست در جهت همان ژانر و راویت باشد. دیگر یک تصویر یا مدل دیجیتالی یا نقاشی دوبعدی یا سه بعدی نیست بلکه مجموعه ای در حرکت و در جریان در دل آبراه بازیست. بنابراین هر تصویرگر نمی تواند تصویرگر بازی باشد و نیازمند شناخت است. هنریست که در بازیهای این سرزمین رشد نکرده و عقیم مانده است. به مرحله اول از گرشاسپ دقت کنید. به کاراکتر فاد یا فواد در بازی کوهنورد دقت کنید. این کاراکتر بسیار نزدیک به درون آقای فرمند عزیز بوده و با دقت و به زیبایی طراحی شده، بطوریکه ایشان از این شخصیت برایم مثال آورده و خود را پاد دنیای بازیهای ویدیویی نامیده اند. اما ایشان می داند که این بازی و کاراکترش از ناآگاهی های دیگر و ناتوانی های دنیای بازیهای ویدیویی این سرزمین آسیب دیده تا من و منتقدان دیگر این سرزمین!… حتی اگر نام خود را به Hamedgh.PAD تغییر داده و به گمانشان، خدشه ای بدآن وارد آورم. برای همه بازی سازان و بازیبازان این سرزمین که وارثان اصلی دنیای بازیهای ویدیویی هستند، آرزوی موفقیت دارم(هنوز معنای “وارثان” برای بسیاری از این عزیزان نامکشوف مانده است. شاید در آینده، درک این موضوع پدید آید، روزی دور از وابستگی و ا.س.ت.ث.م.ا.ر…). — آدرس گالری آرته: تهران – کردستان جنوبی، پایین¬ تر از همت، خیابان شیراز جنوبی، بلوار علیخانی، بیست متری گلستان، ۱۲ متری دوم، پلاک ۳ — شاید افتخاری نصیب من شده و همدیگر را در گالری ملاقات کردیم… شبیه همان تراکنش چشم سمت راست دوست عزیزم در نمایشگاه! می دانم که این دیدگاه به ضیافت تاییدیه سایت خواهد رفت، چه کوچک ِ … با تشکر از همه دوستان عزیز! ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
بلاخره یه نمایشگاه که با خلق و خوی ما سازگار هست! من واقعا به طراحی علاقه دارم و در ضمن از نوع دیجیتالی هم که باشه.باید یه سری بزنیم به نمایشگاه … این نمایشگاه نام زیبایی هم دارد ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید
اخه تیریپاشون خیلی هنری هستش (مثلا) توی عکس یکی از بازدید کننده ها کلاه خنگی گذاشته اخه تو نمایشگاه که همه با استین کوتاه دارن می گردن این با کلاه :mrgreen: مطمین هستم برای تیریپ اومده :)) ۰۰ برای پاسخ، وارد شوید