تاریخچه و داستان کامل بازی Resident Evil
در این قسمت از مجموعه مقالات تایملاین و داستان بازیها به سراغ مجموعه محبوب Resident Evil رفتیم تا با شما همراهان دنیای بازی به تاریخچه وقایع این مجموعه و ماجراهای لئون کندی، کریس ردفیلد، جیل ولنتاین، آلبرت وسکر، راکون سیتی و شرکت آمبرلا نگاهی داشته باشیم. در ادامه با ما همراه باشید.
توجه: ترتیب وقوع اتفاقات در مجموعه Resident Evil به شرح زیر است. لطفا به نشان مربوط به هرقسمت از این مجموعه در کنار وقایع ذکر شده توجه کنید.
Resident Evil 0
Resident Evil 1
Resident Evil 2
Resident Evil 3
Resident Evil X Code: Veronica
Resident Evil The Darkside Chronicles
Resident Evil The Umbrella Chronicles
Resident Evil 4
Resident Evil Revelations
Resident Evil Degeneration
Resident Evil 5
Resident Evil Damnation
Resident Evil Revelations 2
Resident Evil 6
Resident Evil Vendetta
Resident Evil 7
سالهای ۱۸۰۰
شرکت تجارت دریایی «تراویس» اقدام به استخراج منابع در آفریقا میکند.
سالهای ۱۹۰۰
شرکت تجارت «تراویس» شروع به جمع آوری نمونههای گیاهی و جانوری آفریقا کرده و قدم در مسیر تولید دارو میگذارد.
دهه ۱۹۶۰
مایکل وارن سیستم برق شهری را برای شهر «راکون» راه اندازی میکند.
ادوارد اشفورد، بزرگ خاندان اشفورد در این زمان، تحقیقات برای دستیابی به «ویروس پیشگام» را آغاز میکند.
۱۹۶۲
لرد آزول اسپنسر از معماری به نام جورج ترور میخواهد تا عمارتی برای او بسازد.
دسامبر ۱۹۶۶
اسپنسر، ادوارد جیمز مارکوس و برندون بیلی «ویروس پیشگام» را در قلب خرابههای «پلکان بهشت» در آفریقا کشف میکنند؛ ویروسی که از یک گل بومی استخراج شده میتواند ترکیب ژنتیکی موجودات زنده را تفییر دهد.
۱۹۶۷
کشت گل « پلکان بهشت» در آزمایشگاههای آمریکا توسط برندون ناموفق است.
اسپنسر گامی دیگر برای ساخت شرکت خود بر میدارد.
ساخت عمارت و آزمایشگاه اسپنسر در کوهستان «آرکلی» در حومهی شهر راکون به پایان میرسد.
۱۹۶۸
شرکت داروسازی آمبرلا به عنوان یک شرکت صوری برای تحقیقات اسپنسر احداث میشود.
ادوارد اشفورد در اثر ابتلا به ویروس پیشگام کشته شده و فرزند او الکساندر جانشین وی میشود.
آمبرلا کنترل محل رویش گلهای «پلکان بهشت» در آفریقا را در دست گرفته و در آنجا آزمایشگاهی برپا میکند.
مرکز آموزشی آمبرلا در کوهستان آرکلی دایر شده و دکتر مارکوس مدیریت آن را برعهده میگیرد.
۱۹۶۹
الکساندر برای ساخت پایگاه قطبی برنامهریزی کرده و آزمایشگاه اجرای پروژهی «اسم رمز: ورونیکا» به صورت محرمانه در اعماق زمین ساخته میشود.
ساخت آزمایشگاه آمبرلا در آفریقا به پایان رسیده و بیلی به عنوان مدیر آن منتصب میشود. ساخت آزمایشگاه قطبی این شرکت هم در همین زمان به پایان میرسد.
۱۹۷۱
پروژهی «اسم رمز: ورونیکا» با موفقیت به نتیجه میرسد. دوقلوهای خاندان اشفورد به نامهای آلفرد و الکسیا متولد میشوند.
۱۹۷۷
ویروس پیشگام از آفریقا برای دکتر مارکوس در آمریکا ارسال میشود.
۱۹۷۸
دکتر مارکوس با موفقیت «ویروس T» را تولید میکند. پس از این اتفاق مرکز آموزشی تعطیل شده و وسکر، بیرکین و ویروس T به آزمایشگاه آرکلی منتقل میشوند. مارکوس تحقیقات مستقل خود را ادامه میدهد.
دههی ۱۹۸۰
در این دهه آزمایشگاه آفریقا با موفقیت ویروس پیشگام را کشت کرده و تحت نظارتهای شدید به تها تامین کنندهی آن تبدیل میشود.
۱۹۸۱
الکسیا در سن ۱۰ سالگی به عنوان دانش آموز برتر از یک دانشگاه معتبیر فارق التحصیل شده و به عنوان محقق ارشد در آزمایشگاه قطبی آمربلا مشغول به کار میشود.
۱۹۸۲
الکسیا ویروس «T-Veronica» را به پدرش تزریق کرده و پس از شکست این آزمایش، الکساند اشفورد ناپدید میشود.
۱۹۸۳
وسکر اعتماد خود به برنامههای اسپنسر را از دست داده و به تحقیق ثانویه در خصوص ویروس T میپردازد.
الکسیا ویروس «T-Veronica» را به خود تزریق کرده و به خواب مصنوعی ۱۵ ساله میرود. اسناد رسمی مرگ او در اثر انفجار را صحنه سازی میکنند.
۱۹۸۷
مایکل وارن به عنوان شهردار راکون انتخاب میشود.
۱۹۸۸
تحقیقات ویروس T تحت نظر بیرکین ادامه یافته و اولین «ظالم» (Tyrant) به عنوان برترین سلاح زیستی ساخته میشود.
پروژهی «انتقام» (Nemesis) در آزمایشگاه شمارهی ۵ اروپا کلید میخورد.
وسکر به دستور اسپنسر، دکتر مارکوس را به قتل میرساند.
۱۹۹۱
آمبرلا آزمایشگاهی غول آسا را در اعماق شهر راکون احداث میکند. در همین زمان پروژهی ویروس G توسط اسپنسر تایید شده و بیرکین آن را آغاز میکند. وسکر در این زمان به واحد اطلاعات شرکت آمبرلا منتقل میشود.
خاویر هیدالگو، رئیس مافیای مواد مخدر آفریقا، ویروس T را از آمبرلا تحویل گرفته و به امید درمان همسرش هیلدا از یک بیماری مرگبار، ویروس را به وی تزریق میکند. متاسفانه این تصمیم هیلدا را به یک هیولا تبدیل میکند.
۱۹۹۱
سرگی ولادیمر، یک افسر ارشد جماهیر شوروی سابق، به استخدام شرکت آمبرلا در میآید. به دلیل قابلیت انتباق پذیری بسیار زیاد سرگی با انواع ویروسها، شرکت آمبرلا ۱۰ کلن (انسان شبیه سازی شده) از وی را برای ساخت Tyrant مورد استفاده قرار میدهد. این امر او را به یکی از مدیران شرکت تبدیل میکند.
۱۹۹۳
برایان آیرونز رئیس پلیس شهر راکون با آمبرلا هم پیمان میشود. در همین سال بیرکین به آزمایشگاه زیرزمینی راکون منتقل شده و آلفرد اشفورد نیز مدیریت آزمایشگاه قطبی شرکت و فرماندهی جزیرهی راکفورت را در دست میگیرد. تحت فرماندهی آلفرد، مرکز آموزشی نیروهای ضربت سلاحهای زیستی در این جزیره آغاز به کار میکند.
۱۹۹۴
جان، معشوق ایدا وانگ، از آزمایشگاه شیکاگو به آزمایشگاه آرکلی منتقل شده و جانشین بیرکین میشود. در همین سال آلفرد هم اقامتگاه شخصی و زندان خود را در جزیرهی راکفورت احداث میکند.
۱۹۹۶
ادارهی پلیس شهر راکون اقدام به آموزش نیروهای ویژهی خود S.T.A.R.S کرده و آلبرت وسکر فرماندهی این گروه میشود. در همین زمان «هانک»، یکی از ماموران ویژهی آمبرلا در مرکز آموزشی جزیرهی راکفورت آموزش میبیند.
در مرکز امحای زباله آمبرلا، به دلیل افزایش میزان زبالههای زیستی، فاضلاب ویروسی به خارج نشت میکند.
دولت تمام فعالیتهای شرکت آمبرلا را متوقف کرده و آزمایشگاه آفریقایی این شرکت هم به دستور اسپنسر تعطیل میشود.
۲۰۰۱
۲۰۰۲
۲۰۰۳
در همین سال شرکت آمبرلا توسط دادگاه به دلیل جناسات متعدد خود مجرم شناخته شده و اعلام ورشکستگی میکند.
۲۰۰۴
اتحادیه ارزیابی امنیت بیوتروریسم (BSAA) توسط سازمان جهانی غذا و دارو تشکیل شده و برخی از اعضای هیات مدیرهی ترایسل در آن استخدام میشوند.
۲۰۰۴
۲۰۰۵
آگوست ۲۰۰۵
2006
۲۰۰۹
پروژهی اوروبوس آغاز شده و تمامی محققان ترایسل که از این ویروس اطلاعی داشتند، معدوم میشوند. ریکاردو ایروینگ، رابط البرت وسکر که در شرکت ترایسل فعالیت داشت انگل پلاگا را در منطقهی کیجوجو در آفریقا آزاد کرده و اهالی منطقه را آلوده میکند. شاخهی آفریقایی BSAA تیم آلفای خود را به فرماندهی دن دشانت برای بازداشت ایروینگ به کیجوجو اعزام میکند. کریس از حضور جیل در این منطقه با خبر میشود و برای پشتیبانی از تیم آلفا به کیجوجو میرود. او در این منطقه با یکی دیگر از اعضای BNSAA، شوا آلومار همراه شده و برای اولین بار با ویروس اوروبوس مواجه میشوند. آنها پس از ماجراهای فراوان با اایروینگ که خود به یک هیولا تبدیل شده رو به رو شده و او را نابود میکنند. آنها پس از این واقعه با گلهای «پلکان بهشت» در خرابههای باستانی آفریقا رو به رو شده و پی به فعالیتهای آمبرلا در این منطقه میبرند. پس از این وقایع آنها به مبارزه با وسکر پرداخته و با جیل مواجه میشوند که تحت کنترل اوست. کریس و شوا موفق میشوند جیل را از چنگ وسکر و کنترل ذهنی او نجات دهند. آنها پس از نجات جیل با استلا رو به رو شده و او را هم که اکنون به یک هیولا تبدیل شده بود، از میان میبرند. در همین بین جیل، یکی دیگر از اعضای BSSA را از قرارگاه ترایسل نجات داده و به کمک کریس و شوا میآید. وسکر با یک فروند بمب افکن از مهلکه فرار میکند، اما توسط کریس، جیل و شوا مجبور به فرود اضطراری در یک جزیرهی آتشفشانی میشود. آنها در نبردی نهایی با وسکر مبارزه کرده و او را شکست داده و ویروس اوروبوس را نابود میکنند.
۲۰۱۰
۲۰۱۱
۲۰۱۲
آنها برای دستگیری سیمونز مسیری دشوار را در پیش میگیرند، اما درست در آخرین رویارویی، سیمونز نسخهای پیشرفته از ویروس C را به خود تزریق میکند و تبدیل به هیولایی غولپیکر میشود. آنها در نبردی درون یک قطار سیمونز را شکست میدهند. اما نهایتا توسط نئو آمبرلا دستگیر شده و به پایگاه زیرآبی آنها برده میشوند. پس از این وقایع کریس و پیرس متوجه میشوند که ایدا (در واقع همان کلن) سعی در اجرای یک حملهی تروریستی در مقیاس جهانی داشته و برای متوقف کردن او تلاش میکنند. ایدای تقلبی پس پس از شکست در برابر کریس و پیرس نسخهی پیشرفتهای از ویورس C را به خود تزریق کرده و به موجودی هولناک تبدیل میشود. در مبارزهی نهایی با ای هیولا، کریس و پیرس با ایدای واقعی رو به رو شده و با همکاری او این هیولا را شکست میدهند. کریس پس از مبارزه با هیولا فکر میکند که ایدا کشته شده و این امر را به لئون گزارش میدهد. در همین بین یکی از موشکها از نقشهی تروریستی کلون ایدا به سطح شهر پکن شلیک شده و فاجعهای انسانی به بار میآورد. لئون و هلنا در تلاش برای رسیدن به مقر اصلی سیمونز با ایدا رو به رو میشوند. او وارد آزمایشگاه کارلا شده و تمامی آثار فعالیتهای خود را از بین میبرد. لئون و هلنا در آخرین رویارویی با سیمونز در برج مقر اصلی او، بالاخره این هیولای عظیم را با کمک ایدا از بین میبرند. کریس و پیرس هم در پایگاه زیرآبی نئو آمبرلا شری و جیک را پیدا کرده و آنها را نجات میدهند. در مبارزاتی پی در پی برای فرار از این جهنم زیرآبی، پیرس برای نجات دوستان خود و مبارزه با سایر هیولاهای ویروسی، ویروس C را به خود تزریق کرده و به یک هیولا تبدیل میشود. او نهایتا کریس را با استفاده از یک قایق نجات از پایگاه زیرآبی فراری داده و خود به همراه این پایگاه نابود میشود.
۲۰۱۷