داستان سری بایونتا شامل شخصیتهایی مهم، پیچشهای داستانی، تغییر جهت و جهانهای موازی است. در این مقاله داستان کامل سری بازی Bayonetta را برایتان آماده کردهایم. در ادامه با تایم لاین بازی Bayonetta همراه بخش تاریخچه و داستان بازی ها در وبسایت دنیای بازی باشید.
فهرست مطالب
داستان کامل سری بازی Bayonetta: پیشزمینهی داستانی
داستان کامل سری بازی Bayonetta کمی قبلتر از شروع نسخه اول آغاز میشود. داستان سری بازی بایونتا در واقعیتی اتفاق میافتد که در آن «نور، تاریکی و آشوب» سه قلمرو جداگانه را تشکیل میدهند این سه قلمرو با نام «تثلیث واقعیتها» شناخته میشوند. قلمرو آشوب، دنیای ما، توسط ایسیر اداره میشود که قدرت خود را به دو قسمت تقسیم کرده است و آن را به دو جناح میسپارد تا از آنها محافظت کنند. این قدرت به «چشمان جهان» معروف شد که یکی از آنها «چشم چپ تاریکی» (که توسط جادوگران آمبرا محافظت میشود) و دیگری «چشم راست نور» (که حکیمان لومن مسئول آن هستند) نام دارد. او با دادن قدرتهای منحصر به فرد به این دو جناح، ارادهای آزاد نیز به آنها بخشید.
قبل از اینکه داستان سری بازی بایونتا اتفاق بیفتد، متوجه میشویم که محافظ چشم راست نور یک «حکیم لومن» به نام بالدر بوده است. او با رزا (یک جادوگر آمبرا) رابطه داشت و زمانی که آنها صاحب فرزندی به نام سرزا شدند، درگیری بین دو جناح آغاز شد. در واقع تولد بایونتا عامل اصلی همه مشکلات در داستان کامل سری بازی بایونتا است.
قبیلهها معتقد بودند که میتوانند با جدا نگه داشتن چشمان جهان، از ویرانی جلوگیری کنند. اتحاد بالدر و رزا باعث تبعید آنها از قبیلههای خود شد و سرزا توسط جادوگران آمبرا به عنوان یک طرد شده بزرگ شد. این اتحاد همچنین باعث آغاز جنگ خونینی بین دو جناح شد که در نهایت جادوگران آمبرا پیروز آن شدند. با این حال، بالدر از فرصت استفاده کرد تا با همکاری با انسانها در یک شهر خیالی اروپایی به نام ویگرید، جادوگران تضعیف شده را شکار کند. زمانی که جادوگران احساس خطر کردند، یکی از اعضای آنها به نام جین، بقیه جادوگران را به دنبال بالدر فرستاد. جین با مهر و موم کردن سرزا در اعماق یک دریاچه از چشم تاریکی محافظت کرد. سرزا و جین آخرین جادوگرهای آمبرا باقی مانده هستند، در حالی که بقیه آنها در شکار کشته شدند. حال نوبت به آغاز داستان کامل سری بازی Bayonetta است.
داستان نسخه فرعی سری بازی بایونتا: بازی Bayonetta Origins: Cereza and the Lost Demon
تایم لاین بازی Bayonetta را با نخستین بازی فرعی منتشر شده از سری بازی Bayonetta یعنی بازی ریشه های بایونتا: سرزا و اهریمن گمشده آغاز میکنیم. داستان بازی دقیقا ۶۰۰ سال قبل از وقایع اولین بازی بایونتا جریان دارد. جایی که سرزا کاراکتر ده ساله، تصمیم گرفتهاست که پیش معلم سختگیرش مورگانا زندگی کند. سرزا پیش معلمش هم اوضاع خوبی ندارد و سخت کوشی وی برای تسلط به قدرتهای عرفانی، توسط مورگانا پذیرفته نمیشود. او در نهایت تصمیم میگیرد تا وارد جنگل ممنوعه شده و آوالون را کاوش کند. در رویاهای وی، پسرکی مرموز را میبینیم که سرزا را به این جنگل هدایت کرده و گروهی از پریان را در آن مشاهده میکند.
سرزا در این جنگل وارد مراسم احضار شیاطین شده و موفق میشود تا یک دیو بزرگ را وارد دنیای خود کند. سرزا در این جنگل، عروسکی همراه خود دارد که این دیو به دنبالش بوده و سعی میکند تا به سرزا حمله کند. البته دیوها هیچگاه نمیتوانند فردی که احضارشان کردهاست، نابود کنند. در نهایت دیو و سرزا با اکراه در یک سفر همراه همدیگر میشوند. سرزا به دنبال نیرویی جهت نجات مادرش بوده و به کمک دیو نیاز دارد. این دو در ابتدا ردپای یک گرگ سفید را دنبال کرده و خوب میدانند که موجودات خطرناکی در جنگل کمین کرده و به دنبال تسخیر آنها هستند. دیو داستان ما که «چشایر» نام دارد، به هیچ چیز خوشبین نبوده و سرزا هم تصمیم دارد تا ذات ترسوی خود را کنار بگذارد.
چشایر در ادامه مانند یک دوست واقعی از سرزا مراقبت میکند. پریان این موضوع را به چشم دیده و یکی از آنها در ظاهر مادر سرزا رو به روی وی قرار میگیرد. چشایر متوجه این موضوع شده و پری را دور میکند، اما این اتفاق به مذاق سرزا خوش نمیآید و آنها تصمیم میگیرند که از همدیگر جدا شوند. پریان با تنها شدن چشایر او را گرفته و زندانی میکنند. سرزا هم متوجه اشتباهش شده و با کمک دسته گرگها، وارد قلعه پریان میشود. او قصد دارد با نجات چشایر، اشتباهش را جبران کرده و بار دیگر با همکاری یکدیگر به سراغ «پوکا» (حاکم پریان) روند.
هر دو اکنون به عمیقترین بخش جنگل رسیدهاند و پسری که سرزا در رویایش میدید، رویت میشود. این پسر «لوکاون» نام داشته و گویا مانند سرزا نفرین شده است. گویا یک موجود نیمه پری و نیمه جادوگر او را تسخیر کردهاند و سرزا هم با دلسوزی تصمیم میگیرد که به این پسر کمک کند. پسرک رویاهای وی به ذات شیطان که درون چشایر قرار دارد، نیاز دارد تا بتواند رها شود. اما سرزا امتناع میکند و حاضر به خطر قرار دادن دوست چند روزهاش در راه نجات لوکاون نیست. لوکاون تصمیم سرزا را برنتابیده و تصمیم میگیرد که خود از چشایر استفاده کند.
مطلب پیشنهادی: تماشا کنید: تریلر جدید Bayonetta Origins به سیستم مبارزه بازی میپردازد [Nintendo Direct]
سرزا دست وی را خوانده و بازهم چشایر را نجات میدهد. لوکاون در جریان حمله خود، قدرتهای چشایر را میدزدد. سرزا و دیو تصمیم میگیرند که قدرتشان را ترکیب کرده و لوکاون را گرفتار کنند. آنها را در نهایت موفق شده و لوکاون را شکست میدهند. پوکا که نقشهاش را شکست خورده میبیند، ارتش پریان را به کار گرفته و به دنبال تمام کردن کار سرزا و چشایر است. چشایر هنوز هم ذات مهربانی داشته و لوکاون شکست خورده و ضعیف شده را روی دوش خود حمل میکند. سرزا در نهایت به سختی از جنگل فرار کرده و پیش مورگانا که به دنبال وی بود، برمیگردد.
مورگانا از دست چشایر و سرزا عصبانی بوده و خودش را مادر لوکاون معرفی میکند. گویا مورگانا شاگردان قبلی خود را هم با همین نقشه به سوی جنگل روانه کرده و قصد داشت تا پسرش را نجات دهد. او با دیدن شکست پسرش، قدرت جادویی خود را آزاد کرده و به دنبال اننقام از سرزا است. سرزا در ابتدا با حس تردید نسبت به تواناییهایش جهت نبرد با استادش نگاه میکند، اما چشایر او را مجاب کرده و سرزا را تشویق به نبرد میکند. سرزا مربیاش را شکست داده و روحش را آزاد میکند. مورگانا و پسرش لوکاون هر دو به دوزخ ارسال شده و سرزا و چشایر هم به خانه بازمیگردند.
دیو ماجرای ما باید تا قبل از بسته شدن پورتال به اینفرنو بازگردند و خداحافظی احساسی با سرزا دارد. سرزا مادرش را در خواب میبیند که برایش آرزوی خوشبختی دارد. بعد از همان شب، سرزا خانه را ترک کرده و قصد دارد تا ماجراجویی بعدیاش را هم آغاز کند.
داستان بازی Bayonetta 1
حال در تایم لاین بازی Bayonetta به نخستین بازی سری بازی بایونتا میرسیم. بایونتا (سرزا) در اعماق دریاچه بیدار میشود، بدون اینکه چیزی از هویت خود به یاد داشته باشد. او با انزو همراه میشود. انزو خبرچینی است که ادعا دارد چشم راست نور را می توان در ویگرید پیدا کرد. او معتقد است چشم راست نور به بایونتا کمک میکند تا خاطراتش را دوباره به دست آورد. او در طول مسیر با جین روبرو میشود که با فرشتگان پارادیزو همکاری میکند تا چشم چپ تاریکی را از بایونتا بدزدد. در ویگرید، بایونتا صدای بالدر را میشنود و فلشبکهایی را در مورد گذشته خود تجربه میکند. او دوباره با جین مبارزه میکند و سپس با لوکا، روزنامهنگاری که معتقد است بایونتا مسئول مرگ پدرش است، ملاقات میکند. بایونتا همچنین با دختری به نام سرزا آشنا میشود که معتقد است بایونتا مادرش است. او در نهایت با لوکا و سرزا همراه میشود تا چشم راست را به دست آورد.
در طول راه داستان بازی Bayonetta 1، او چندین بار با جین مبارزه میکند و جین به تدریج گذشته بایونتا را فاش میکند. در نهایت، این دو در یک مقابله نهایی با هم ملاقات میکنند که بایونتا پیروز میشود و مشخص میشود که بالدر شرور واقعی پشت قضیه تلاش برای سرقت چشم چپ است. جین همچنین به بایونتا کمک میکند تا بفهمد که او در واقع همان سرزا است، قبل از اینکه خودش را قربانی کند. بالدر فاش میکند که او پدر بایونتا است و او چشم چپ تاریکی است. او توضیح میدهد که سرزای جوان را از گذشته به حال آورده تا به بایونتا در بازیابی خاطراتش کمک کند، که در نهایت بتواند از دو چشم برای احیای «جوبیلیوس خالق» استفاده کند.
بایونتا با بالدر مبارزه میکند و او را میکشد. او در ادامه داستان کامل سری بازی بایونتا سرزا را دوباره به گذشته و خط زمانی خودش میفرستد. بیدار شدن چشم چپ تاریکی و بازیابی خاطراتش، باعث ایجاد شکافی میشود که روی خط زمانی او تأثیر میگذارد. او دچار یک فروپاشی میشود و مشخص میشود که بالدر هنوز زنده است. او بایونتا را اسیر میکند و چشم راست نور را ترکیب میکند تا «جوبیلیوس خالق» را بیدار کند. جین به کمک بایونتا میآید تا موفق به فرار شود. بالدر قربانی جوبیلیوس میشود، تا او بیدار شود. این کار منجر به وقوع یک مبارزه حماسی میشود، مبارزهای که بایونتا در آن ملکه سبا را احضار میکند و جوبیلیوس را شکست میدهد. جین و بایونتا با از بین بردن بدن خدا، زمین را نجات میدهند. در پایان داستان بازی بایونتا، جین و بایونتا مبارزه با فرشتگانی که باعث ایجاد تمامی این ویرانیها شدهاند را ادامه میدهند.
داستان بازی Bayonetta 2
در پایان قسمت اول بایونتا، به نظر میرسد که بایونتا مرده است تا اینکه در مراسم تشییع جنازه خود از تابوت بیرون میآید. در ادامه داستان کامل سری بازی Bayonetta به نسخه دوم میرسیم. جین و بایونتا از این روش برای جذب فرشتگان استفاده کردند تا بتوانند به مبارزه با آنها ادامه دهند. با شروع داستان بازی Bayonetta 2، در حالی که انزو و بایونتا در حال خرید هستند، فرشتگان حمله میکنند. جین به سرعت به آنها ملحق میشود اما بعد از نبرد، توسط شیطانی که بایونتا احضار کرده است مورد حمله قرار میگیرد.
مطلب پیشنهادی: داستان کامل سری بازی Alan Wake
این باعث میشود که روح جین به دوزخ کشیده شود. بایونتا از طریق یک دروازه به دوزخ میرود تا شیطان را شکست دهد و جین را نجات دهد. در آن زمان میفهمد که چگونه میتواند روح جین را نجات دهد. رودین (که در قسمت اول بایونتا نیز ظاهر شد تا سلاحهایش را به او بدهد) به بایونتا یک ساعت اومبرن میدهد تا روح جین را نجات دهد. بایونتا از بار «دروازههای جهنم» به سمت «نوتن» حرکت میکند، مکانی که در آن میتواند وارد دوزخ شود. در اینجا با پسر جوانی به نام لوکی آشنا میشود، که اگر از او محافظت کند میتواند از کمکش برای رسیدن به اینفرنو استفاده کند. در طول سفر، لوکی شروع به یادآوری خاطرات گذشته میکند و آنها در طول مسیر با فرشتگان و شیاطین مبارزه میکنند. آنها همچنین با لوکا برخورد میکنند، که حقایقی را مربوط به قبل از قسمت اول درباره افسانه ایسیر فاش میکند. در طول سفر، بایونتا و لوکی با یک حکیم لومن روبرو میشوند که چشم راست را دارد. آنها وقتی به دوزخ میرسند، این حکیم لومن و پیامبر، لوکی را متوقف میکنند. بایونتا با دیدن رودین وارد دوزخ میشود و میتواند جین و لوکی را نجات دهد. در ادامه داستان سری بازی بایونتا مشخص میشود که حکیم لومنی که در طول راه با او روبرو شدهاند در واقع همان بالدر است.
سپس در تایم لاین بازی Bayonetta قدرت لوکی آزاد میشود و بالدر و بایونتا را به گذشته میفرستد. آنها به ویگرید میرسند، جایی که بایونتا با مادرش رزا ملاقات میکند و تا زمانی که از هم جدا میشوند با فرشتگان مبارزه میکنند. سپس بایونتا با لوپتر، که نسخه گذشته لوکی است، روبرو میشود و با او مبارزه میکند. رزا توسط لوپتر کشته شد و بالدر و بایونتا به زمان حال بر میگردند. لوپتر در زمان حال ظاهر میشود و تلاش میکند تا دو چشم را دوباره به هم پیوند دهد. بالدر و بایونتا با لوپتر که لوکی را دستگیر میکند و مشخص میشود که آنها با هم ایسیر را تشکیل میدهند، مبارزه میکنند. ایسیر نه تنها قدرت خود را به دو نصف تقسیم کرد، بلکه خود را نیز به دو نصف تقسیم کرد. او موفق میشود تا چشم چپ را بدست بیاورد و دوباره ایسیر شود که نتیجه آن نبردی عظیم بین بایونتا، بالدر و ایسیر بود. لوکی سپس از قدرت خود برای پاک کردن چشمان جهان از تاریخ استفاده میکند و توضیح میدهد که این قدرتی است که ایسیر دارد و می تواند هر چیزی را از جهان هستی حذف کند. این به بالدر، بایونتا و جین اجازه میدهد تا ایسیر را شکست دهند. ایسیر سپس سعی میکند زمان را دستکاری کند، و به یک خط زمانی که در آن چشمها از بین نرفتهاند تغییر دهد. برای جلوگیری از این کار، بالدر خود را قربانی میکند و به بایونتا میگوید که وقتی فساد وجود او را فرا گرفت، او را شکست دهد. او سپس به خط زمانی خود (قبل از وقایع قسمت اول) باز می گردد. لوکی به بایونتا میگوید که آنها ممکن است دوباره همدیگر را ملاقات کنند. اما نیاز به استراحت دارد. بایونتا، جین و لوکا به خرید کریسمس که در ابتدای بازی انجام میدادند، بازگشتند. اما ناگهان، دوباره مجبور به مبارزه با فرشتگان شدند.
در دنیای بازی بخوانید: بررسی بازی Bayonetta 1+2
داستان بازی Bayonetta 3
داستان کامل سری بازی Bayonetta: نسخه سوم در یک جهان موازی روایت میشود.در ادامه داستان کامل سری بازی Bayonetta به نسخه سوم میرسیم. تایم لاین بازی Bayonetta در منهتن دنیای موازی ادامه مییابد. نسخه دیگری از بایونتا درگیر جنگ سختی با موجودی مرموز است که صاحب قدرتی است که به او اجازه تحریف واقعیت را میدهد. علیرغم تلاشهایش،بایونتا در ابتدای داستان بازی Bayonetta 3 کاملاً شکست میخورد و توسط دشمنش در داخل تودهای از آوار محصور میشود. زن جوانی که نظارهگر این واقعه است سعی میکند به او کمک کند، اما یک سرباز از این کار جلوگیری میکند و مسئولیت عتیقهای مرموز و آخرین «پل جهانی» آن را به او میسپارد. بایونتا در این جهان، باقی جادوی خود را به زنی جوان در حین مرگ میدهد و شخصی که همراه او بود اندکی بعد کشته میشود. این زن که وایولا نام دارد به سختی فرار میکند. در این حین، در منهتن جهان اصلی، انزو از این شکایت میکند که چگونه روز افتتاحیه یک بازی بیسبال از دست داده است، زیرا بایونتا برای یک قرار ملاقات به او نیاز داشت تا راننده او باشد. او از انزو میخواهد که او را در یک کشتی کروز پیاده کند، جایی که معتقد است شخصی که باید ملاقات کند در آنجا حضور خواهد داشت و مدتی بعد از ترک او، وایولا در حالت بیهوشی از آسمان به داخل ماشینش میافتد. تقریباً بلافاصله بعد از آن، آسمان پر از ابرهای تیره میشود، سونامی از آب بر میخیزد و کشتی مورد حمله موجودات عجیبی قرار می گیرد که بایونتا با کمک جدیدترین سلاحهای رودین با آنها مبارزه میکند. یک هیولای بزرگتر ظاهر میشود و بایونتا گومورا را احضار میکند تا آن را از میان بردارد، اما گومورا به طرز عجیبی علاقه ای به انجام این کار ندارد.
رودین خاطرنشان می کند که این هیولا اهل پارادیزو نیست، به همین خاطر گومورا به آن حمله نمیکند. سپس بایونتا از تکنیک «دیمن اسلیو» استفاده میکند تا دوباره کنترل خود را بر روی گومورا بدست آورد و هیولا را بکشد. هنگامی که همه این اتفاقات در حال رخ دادن است، ارتشی از مهاجمان مرموز فرود میآیند تا شهر را ویران کنند. بایونتا با جین ملاقات میکند و کراکن به این دو ساحره حمله میکند. آنها دیو را بیرون میکنند و دوباره در بار «دروازههای جهنم» دور هم جمع میشوند. رودین توضیح میدهد که موجوداتی که با آنها میجنگیدند نه فرشته بودند و نه شیطان، بلکه انسان بودند. حداقل بخشی از وجود آنها اینطور بوده است.
مطلب پیشنهادی: داستان کامل سری بازی Marvel’s Spider-Man
وایولا خود را در ادامه تایم لاین بازی بایونتا معرفی میکند و توضیح میدهد که این موجودات سلاحهای زنده ساخته دست بشر، به نام «هومونکولی» هستند که جهانهای موازی بیشماری را به دستور ارباب خود یعنی «سینگولاریتی» (انسانی مصنوعی) نابود کردهاند. هر دو ساحره آمبرا به میزان دانش وایولا از وضعیت فعلی و توانایی او در کنترل زمان مشکوک هستند، و او را مجبور میکنند تا توضیح دهد که چگونه بایونتا و جین دنیای خود را میشناسد، یکی از دنیاهایی که توسط هومونکولیها ویران شد. رودین مداخله میکند تا توضیح دهد که جهان انسانها از جهانهای موازی مختلفی تشکیل شده است، و اینکه اگر هومونکولیها توانایی این را داشته باشند تا جهانهای موازی را به یک جهان واحد تبدیل کنند قدرت کافی برای نابودی تثلیث واقعیتها را خواهند داشت. وایولا از بایونتا میخواهد تا به او کمک کند تا چهار عتیقه دیگر به نام «چرخ دندههای آشوب» را پیدا کند، و از جین درخواست میکند تا «سیگورد» را پیدا کند. تنها کسی که میداند چگونه از این عتیقهها برای باز کردن مسیری به دنیای سینگولاریتی یعنی «آلفاورس» استفاده کند.
در ادامه تایم لاین بازی Bayonetta بایونتا و وایولا به «تول» سفر میکنند، جزیرهای مخفی که زمانی توسط جادوگران آمبرا و حکیمان لومن برای مطالعه جهانهای موازی استفاده میشد. به محض ورود آنها، بایونتا برای مدت کوتاهی به لوکا نگاه میکند و متعجب میشود که او چگونه به تول رسیده است. با پیدا کردن و فعال کردن یک پورتال، بایونتا خود را در حال سفر در قلمروی میانی «گینونگاگپ» میبیند و در توکیوی دنیای موازی ظاهر میشود که توسط هومونکولیها محاصره شده است.
در آن دنیای موازی او توسط یک «اریدسنت» تعقیب میشود و گومورا را به فرا میخواند تا به دنبال آن برود. هنگامی که بایونتا از «دیمن اسلیو» برای گومورا استفاده میکند، گومورا میتواند چندین بار اریدسنت را منفجر و به آن حمله کند. اریدسنت سپس به طور موقت گومورا را از پای در میآورد و باعث میشود بایونتا برای مدتی فرار کند و با یک هوموکولی با سطح پایینتر مبارزه کند. او سپس با یک فلشبک از نسخه دیگری از جین که توسط یک آسپراتوس کشته میشود ارتباط برقرار میکند و نسخه دیگری از خودش را میبیند که انتقام جین را میگیرد. لحظاتی بعد، موجودی به نام «فنتزمارنی» ظاهر و با بایونتا روبرو میشود. سپس توسط ارباب خود فرا خوانده میشود. بایونتا به طور موقت میتواند از آن موجود برای سفر استفاده کند، در حالی که هنوز توسط اریدسنت تعقیب میشود. در طول این تعقیب و گریز، ریزش آوار تقریباً بایونتا را له میکند، اما فنتزمارنی آوار را نگه میدارد، تا زمانی که توسط ارباب خود فرا خوانده میشود. بعد از مورد حمله قرار گرفتن توسط چند هومونکولی، جادوگر ما با استرایدر، فیریای گرگمانند (که بعدها تایید شد که لوکا است) برخورد میکند. آنها با یکدیگر مبارزه میکنند و بایونتا در مبارزه به برتری داشت اما زمانی که ماه کامل شد، قدرت استرایدر بیشتر شد.
آنها در داخل یک ساختمان مبارزه میکردند که بایونتا موفق شد تا بر او غلبه کند. این کار باعث فرار استرایدر شد. سپس بایونتا صدای مبارزه وایولا را میشنود و خوشحال است که کسی در آن زمان اوقات راحتتری را میگذراند. بایونتا به دوردست نگاه می کند و فنتزمارنی و اربابش را میبیند، یک نسخه از بایونتا که توسط همان اریدسنت تعقیب میشود. با این حال، این نسخه از سرزا از یک حمله جاخالی میدهد اما فنتزمارنی در آروارههای اریدسنت گرفتار میشود. هنگامی که او از دید خارج شد، از سلاح یویوی خود به نام «اگنیس ارنی» برای استفاده از تکنیک «بالماسکه شیطان» استفاده میکند.
مطلب پیشنهادی: بهترین بازی های اکشن نینتندو سوییچ
این نسخه از سرزا اریدسنت را تعقیب میکند تا بتواند به بدن آن نفوذ کند. در آنجا، او یک عضو از هومونکولوس را از بین میبرد و سپر محافظ اریدسنت را نابود میکند و باعث میشود تا بتواند به داخل اریدسنت برود. سپس او با هسته مرکزی این موجود روبرو میشود و با عصبانیت به آن میگوید که قتل جین برایش هزینه گزافی خواهد داشت. پس از یک مبارزه طولانی در داخل اریدسنت، این جادوگر فنتزمارنی را احضار میکند تا هسته اریدسنت را از بدن آن بیرون بیاورد و آن را با یک توپ بزرگ آتش منفجر کند. سپس او توسط سه «آنسینس» احاطه میشود و در آستانه مرگ قرار میگیرد که بایونتا برای نجات او دست به کار میشود، اما خیلی دیر شده است.
جادوگر حالا یکی از یویوهای خود را پرتاب میکند و سپس میمیرد و بایونتا را تنها میگذارد تا انتقام او را بگیرد. سپس، سینگولاریتی جسد اریدسنت را به «آرک اردیسنت» تبدیل میکند. بایونتا گومورا را احضار میکند، سپس با استفاده از «ددلی سین»، آن را به «سین گومورا» تبدیل میکند. سین گومورا، آرک اردیسنت را منفجر میکند و آن را میکشد. لحظاتی بعد، بایونتا به جزیره تول منتقل میشود. پایان تایم لاین بازی Bayonetta.
این بود تایم لاین بازی Bayonetta. نظر شما در مورد داستان سری بازی Bayonetta چیست؟ نظرات خود را با دنیای بازی در میان بگذارید.