داستان کامل سری بازی اسپایدرمن: در جدیدترین قسمت از سری مقالات داستان بازی ها قصد داریم تا به داستان کامل سری بازی Marvel’s Spider-Man بپردازیم که چگونه زمینههای داستانی قسمت دوم را در مقیاس وسیعتری آماده ساخته و از سوی دیگر، یک قصهی به هم پیوستهی دلچسب را تحویل مخاطب میدهد. استودیو اینسامنیاک در وارد ساختن کاراکترهای محبوب کامیکهای اسپایدرمن، هیچ عجلهای ندارد و تلاش میکند تا منطق داستانی خود را به بهترین شکل ممکن و بدون هیجانزدگی پیاده کند.
فهرست داستان کامل سری بازی اسپایدرمن
داستان بازی Marvel’s Spider-Man
کینگپین اینجاست!
هشت سال از روزی که عنکبوت رادیواکتیو، پیتر پارکر را گزید میگذرد؛ در ابتدای داستان کامل سری بازی اسپایدرمن، او ۲۳ ساله و فارغالتحصیل دانشگاه است و همچنان با هویت مخفی خود به عنوان اسپایدرمن و محافظ شهر جنایتخیز نیویورک فعالیت میکند. او روزی یک تماس از دوستش یعنی یوری واتانابه(Yuri Watanabe)، یکی از سران پلیس نیویورک دریافت میکند. یوری از او میخواهد تا در روند دستگیری ویلسون فیسک ملقب به کینگپین که به عنوان ارباب جرم و جنایت نیویورک شناخته میشود به او و نیروهایش کمک کند و پیش از سر رسیدن آنها به برج فیسک، او وارد عمل شود. پارکر در اولین ماموریتش، به سمت برج فیسک تاب میخورد و به آن میرسد.
فیسک در تلاش بود تا به وسیلهی هلیکوپتری فرار کند که اسپایدرمن او را مییابد و در یک نبرد اساسی، وی را شکست داده و تحویل پلیس نیویورک میدهد. کینگپین هشدار میدهد که دور شدن او از مسند قدرت، نیویورک را برای رشد جنایتهای جدیدی آماده خواهد کرد، قاعدتا کسی حاضر نیست یک خلافکار ارشد را رها کند تا جنایتهای بعدی رخ ندهد پس ویلسون فیسک در ظاهر از صحنهی نیویورک محو میشود.
در این بخش از داستان کامل سری بازی اسپایدرمن، پیتر برای تعمیر لباسش به نزد Octavius میرود تا برای انجام ماموریتهای بعدی آماده شود. او در مجموعه پناهگاههای بشردوستانهای در کنار عمه می که F.E.A.S.T نام دارد مشغول به فعالیتهای داوطلبانه خیرخواهانه است؛ یک تاجر چینی شریف با نام مارتین لی نیز ریاست این سری پناهگاهها را برعهده دارد. البته پیتر فراموش نکرده که نیویورک همچنان که به این نوع فعالیتها نیاز دارد، به کارهای او در نقش اسپایدرمن برای حفظ امنیت نیویورک نیز نیاز دارد پس برای جمعآوری مدارک علیه کینگپین به ملک گرانقیمت او میرود.
پیتر در کاوش خود با دوست قدیمیاش یعنی مری جین روبرو میشود که اکنون خبرنگار نشریهی Daily Bugle است و برای نوشتن دربارهی آثار فعالیتهای فیسک به این ملک آمده است. درست زمانی که یک پروندهی مهم از فعالیت فیسک در دست پیتر و مری است افرادی با نقابهای خاص خود که Inner Demons مینامند به آنها حملهور شده و پرونده را از دست این دو میدزدند. این پرونده مربوط به یک پروژهی عجیب با نام «نفس شیطان» است. پیتر از این موضوع، دچار ابهام شده پس به سراغ مارتین لی میرود اما تنها دربارهی دستهی Inner Demons از او میپرسد که لی به وی پیشنهاد میدهد وارد کاوش دربارهی این موضوع نشود.
نورمن آزبورن مرموز!
داستان کامل سری بازی اسپایدرمن ادامه دارد؛ نورمن آزبورن شهردار شهر نیویورک وارد آزمایشگاه Otto شده و به اجبار آن را تعطیل میکند. او معتقد است که فعالیتهای Otto، چارچوبهای امنیتی را نادیده گرفته و باید متوقف شوند که چنین نیز رخ میدهد. در ادامه، یوری با پیتر تماس میگیرد و دزدی یک شرور به نام Herman “Shocker” Schultz را از یک بانک گزارش میدهد که در نهایت توسط پیتر دستگیر میشود. او Shocker را به همراه همان گروههای نقابدار میبیند که در نهایت، متوجه میشود گروه Inner Demons با هدف حمله به املاک تحت مالکیت فیسک فعالیت میکنند که این هجوم Shocker به بانک نیز با همین هدف صورت گرفته است.
در ادامه، پارکر با یک افسر پلیس که جفرسون دیویس نام دارد آشنا میشود؛ جفرسون و اسپایدرمن در جریان این آشنایی به بررسی تحرکات Inner Demons در یکی از برجهای نیمهکارهی فیسک میروند. درست در همان لحظه، فیسک با یک زیردست خود تماس میگیرد که پیتر به آن پاسخ میدهد و از او میپرسد که دستهی Inner Demons دقیقا چه مشکلی با وی و تشکیلاتش دارد و چرا چنین حملاتی به املاک او ترتیب داده میشود؟ کینگپین نیز از پاسخ سرباز میزند و تلفن را قطع میکند. اکنون پیتر از آپارتمان خود رانده شده و به دلیل عدم پرداخت هزینهها دیگر نمیتواند در آن اقامت داشته باشد.
داستان کامل سری بازی اسپایدرمن همچنان ادامه دارد؛ پیتر و مری جین، جفرسون دیویس و همسرش ریو به همراه پسرشان مایلز در مراسمی که نورمن آزبورن برگزار کرده حضور مییابند اما اوضاع آرام پیش نمیرود و آزبورن توسط Inner Demons تهدید شده و مجبور به ترک مراسم میشود؛ سرانجام حملهی نیروهای Inner Demons به مراسم و انفجارهای مخرب رخ میدهد که در طی این هجوم، جفرسون پدر مایلز مورالز کشته میشود اما پیتر، مارتین لی را در جایگاه منفی و همچون Mr. Negative مییابد که دستور شلیک مستقیم به مردم را داده است. پیتر در نهایت کاری از پیش نمیبرد و در مراسم سوگواری جفرسون، تلاش میکند تا مایلز را دلداری بدهد.
از سوی دیگر، کمپانی امنیتی Sable International به رهبری Silver Sable از سوی آزبورن، مسئولیت مقابله با تهاجمهای دستهی Inner Demons را برعهده میگیرد که البته در ابتدا، رابطهی خوبی هم با اسپایدرمن ندارد. پیتر، مارتین لی را فراموش نکرده و به طور سری به دفتر او در F.E.A.S.T نفوذ میکند تا از فعالیتهای وی مطلع شود.
پیتر درمییابد که پروژهی نفس شیطان که اسنادی از آن در دفتر کینگپین پیدا کرده بود اکنون در اولویت دزدیده شدن توسط لی است و آن هم به دلیل قدرتطلبی و تنفری است که از آزبورن دارد؛ لی درست در دوران کودکی خود به عنوان بخشی از پروژهی نفس شیطان مورد آزمایش آزبورن و Otto قرار میگیرد که در این بین، پدر و مادر لی کشته میشوند و نفرت مارتین از آزبورن چند برابر میشود. مارتین لی توان مسموم کردن ذهن افراد و البته آگاهی از جزییات ذهن هر فرد را دارد.
اما لی سرانجام با پیتر روبرو میشود و با مسموم کردن ذهن چند فرد، آنها را به جان اسپایدرمن میاندازد تا نتواند او را تعقیب کند. در ادامه، Otto نیز از روابط خود با نورمن آزبورن و اینکه در دورانی در دانشگاه، این زوج با لقب Os شناخته میشدند میگوید و بیان میدارد که نام کمپانی Oscorp نیز از این دو بنیانگذار برداشته میشود. شک جدیدی در پیتر شکل میگیرد، احساس میکند که باید به طرف کمپانی Oscorp برود و اطلاعاتی در آنجا کسب کند.
داستان کامل بازی Marvel’s Spider-Man: مارتین لی یا Mr. Negative!
اسپایدرمن بیوقفه به طرف شرکت Oscorp حرکت میکند. مدیر مالی شرکت را مییابد؛ او توسط افراد Inner Demons در حال تهدید شدن است تا اینکه پیتر، وی را از دست آنها نجات داده و از او دربارهی پروژهی نفس شیطان سوال میکند که متاسفانه مدیر مالی هم چیزی جز هزینهی بیوقفهی نورمن آزبورن برای به ثمر نشستن آن نمیداند؛ البته این مدیر چندان هم بیخاصیت نیست و به اسپایدرمن میگوید که دیمنها اکنون به دنبال دکتر Isaac Delaney هستند که اطلاعات مفیدی دربارهی این پروژه دارد.
پارکر همچنان میان سوژههای مختلف تاب میخورد و به توصیهی مدیر مالی به سراغ Isaac Delaney میرود. البته در این بخش از داستان کامل سری بازی اسپایدرمن هم پیتر خوششانس نیست. و دکتر توسط دیمنها ربوده شده و به نزد مارتین لی برده میشود. Isaac Delaney توسط لی به وسیلهی مسموم کردن ذهن مورد بازجویی قرار گرفته، نام Morgan Michaels را بر زبان میآورد و در نهایت، خودکشی میکند.
پیتر به سراغ آخرین راه میرود؛ او به دفتر آزبورن رفته و اطلاعاتی از پروژهی نفس شیطان کسب میکند که بر این اساس، یک پروژهی جهانی برای یافتن دارویی در جهت درمان تمام بیماریها بوده که با شکست روبرو میشود و اکنون به عنوان یک سلاح زیستی مخرب میتواند مورد استفادهی قدرتطلبها قرار بگیرد.
لی برای انتقام از آزبورن، به سراغ این سلاح رفته که قدرت پاندمی بسیار بالایی دارد. همچنین مشخص میشود که یک نمونه از این سلاح تنها در دست Morgan Michaels است که اکنون تحت مراقبت کمپانی Sable است. اما درست در زمانی که پیتر از این موضوع مطلع میشود، دیمنها به خودروی محافظتی حاوی Michaels حملهور شده که علیرغم تلاش بالای پارکر برای نجات Michaels و این سلاح بیولوژیک، توسط مارتین لی از هوشیاری خارج میشود؛ لی هم نمونهی نفس شیطان را با خود میبرد و کار را سختتر از قبل میکند.
آن روی انسانها
مری جین نیز با حضور در نمایشگاه برگزار شده توسط کمپانی Oscorp قصد دارد تا از محل اختفای Mr. Negative مطلع شود. مارتین لی، سلاح نفس شیطان را فعال و مردم حاضر در نمایشگاه را گروگان میگیرد. پیتر پارکر و مری جین بلافاصله وارد عمل میشوند که مری موفق به غیرفعال کردن سلاح شده و پیتر نیز مردم را از محل فعالسازی بمب فراری میدهد. پیتر دوباره وارد مبارزه با لی میشود که او را شکست داده و تحویل زندان امنیتی Raft میدهد؛ ظاهرا اوضاع آرام شده است.
پیتر به نزد استادش یعنی Octavius میرود؛ Otto موفق شده تا بازوهای حرکتی قابل توجهی طراحی کند اما پیتر این بازوها را چیزی جز ابزارهای طغیانگر نمیداند. پس از رفتن پیتر، Otto بازوها را به جریان میاندازد تا برنامهی بعدی خود را عملی کند. از سوی دیگر، خبر میرسد که ماشین پلیس حامل نفس شیطان مورد تهاجم قرار گرفته، این سلاح به سرقت رفته و همچنین درهای دو زندان Rikers و Raft باز شده است؛ خب است مرور کنیم که مارتین لی هم در میان همین زندانیان است و البته سایر شرورهای عجیب و غریب که تنها با چند موردشان روبرو خواهیم شد. اکنون نیویورک یک جهنم واقعی برای ساکنان بیگناه خود است.
با ورود مرد عنکبوتی به صحنهی نبرد، شاهد حضور شرورهایی چون الکترو، Vulture ،Rhino و Scorpion هستیم که در کنار مارتین لی و البته شرور نوظهور شهر یعنی Otto Octavius که به دکتر اختاپوس مشهور است به سمت اسپایدرمن حملهور میشوند و به او تا حد مرگ ضربه میزنند.
پیتر به شکست شرورها به جز اختاپوس و لی میپردازد. در این بین، اختاپوس نفس شیطان را فعال میکند تا نیویورک در وضعیت مرگ قرار بگیرد. چیزی که در این بین خطرناک به نظر میرسد پادزهر این سلاح زیستی است که مارتین لی به زور از نورمن آزبورن گرفته و در اختیار دارد. Silver Sable نیز وارد همکاری ویژهای با پیتر شده تا هر چه زودتر به این پادزهر باارزش دست پیدا کنند.
چیزی که تمامی ندارد، اتحاد اختاپوس و مارتین لی است که باعث شده تا آزبورن توسط این دو گروگان گرفته شود. پارکر وارد آخرین درگیری خود با Mr. Negative میشود که او را شکست میدهد اما اختاپوس سر رسیده و پیتر را زمینگیر میسازد؛ اسپایدرمن از شدت جراحات خود به پناهگاه منتقل شده تا پس از بهبودی و ارتقای لباسش، وارد نبرد نهایی با دکتر اختاپوس شود تا کار او را تمام کند.
از مایلز غافل نشویم؛ اوهماکنون در F.E.A.S.T است و تلاش کرده تا با درگذشت پدر خود کنار بیاید، اما در این بین یک عنکبوت رادیواکتیو او را میگزد و وی را برای اتفاقات بزرگتری آماده میسازد. پیتر پارکر وارد ساختمان Oscorp میشود و نبرد خود را با دکتر اختاپوس، آغاز میکند. پس از یک درگیری طاقتفرسا شاهد شکست دکتر اختاپوس و دست پیدا کردن مرد عنکبوتی به پادزهر هستیم؛ پیتر دکتر را نمیکشد اما او را از شرایط بدی که منجر به تشدید جراحاتش شده هم نجات نمیدهد تا وی به زندان Raft برود؛ در پایان داستان بازی اسپایدرمن، پیتر خود را خیلی زود به F.E.A.S.T میرساند.
پیتر اکنون با پادزهر در پناهگاه است؛ طبق گفتهی Michaels باید یک روز زمان صرف شود تا دزهای کافی از این پادزهر برای مردم ساخته شود، اما عمه می آنقدر حال نامساعدی دارد که در حد یک روز هم نمیتواند دوام بیاورد. پیتر برای نجات عمه می از آسیبی که بخاطر سلاح زیستی درگیرش شده تلاش خود را میکند و بر سر یک دوراهی قرار میگیرد: اینکه پادزهر را به عمه می بدهد تا درمان شود یا پادزهر را برای تولید دزهای بیشتر جهت درمان مردم در اختیار Michaels قرار دهد.
در آخرین لحظات، پیتر تصمیم میگیرد تا پادزهر را برای درمان مردم در اختیار Michaels قرار دهد. در نهایت عمه می میمیرد و پیتر دچار اندوه شدیدی میشود.
اما از سوی دیگر، نورمن آزبورن علیرغم استعفای خود از مقام شهرداری نیویورک همچنان متوقف نشده و به آزمایشگاه سری خود میرود؛ نورمن پسر خود را که درگیر یک بیماری شدید شده در یک محفظه خاص قرار داده و علیرغم شکست پروژهی نفس شیطان برای درمان او، همچنان امید دارد تا هری در این محفظهی خاص درمان شود؛ هری با یک مادهی سیاه در آن محفظهی خاص عجین شده که هویت نامشخصی دارد.
داستان کامل بازی Marvel’s Spider-Man: Miles Morales
داستان کامل بازی اسپایدرمن مایلز مورالز یک سال پس از همان عنکبوتگزیدگی او آغاز میشود؛ وی اکنون به قابلیتهای یک مرد عنکبوتی دست پیدا کرده و میتواند به حفظ امنیت شهر و مبارزه با شرورها بپردازد اما چیز باارزشی که در حال حاضر مایلز از آن بینصیب است، تجربه است.
مایلز در ابتدا همراه با پیتر مسئولیت محافظت یک هلیکوپتر حامل زندانیان زندان Raft را برعهده میگیرد که البته دچار خطاهایی شده، هلیکوپتر سقوط میکند و زندانیان رها میشوند. Rhino نیز وارد نبرد با با پیتر و مایلز میشود؛ مایلز با توانایی خاص بیوالکتریکی خود بر Rhino غلبه میکند. گروه امنیتی Roxxon به رهبری Simon Krieger وارد صحنه شده و مسئولیت تحویل Rhino به پلیس را برعهده میگیرد. مایلز اکنون با خروج پیتر از شهر، اسپایدرمن اصلی شده است.
روز بعد، Ganke دوست صمیمی مایلز از اپلیکیشن جدید خود برای او صحبت میکند؛ در این اپلیکیشن، مایلز به عنوان مرد عنکبوتی شهر با مردم در ارتباط بوده و گزارشات منفی را از آنها دریافت میکند. اولین تماس از سوی عموی مایلز یعنی Aaron Davis برقرار میشود. دیویس از تحرکات شرورانهی گروهی به نام Underground میگوید که ناامنیهایی برای شهر پدید آوردهاند. البته دیویس در این بین مطلع میشود که اسپایدرمن جدید در اصل همان برادرزادهاش است؛ مایلز وارد پیگیری داستان Underground میشود.
در جریان کمپین تبلیغاتی ریو، نبردی میان دو گروه Roxxon و Underground رخ میدهد که مایلز تلاش دارد مانع از آشوب بیشتر شود. او در مییابد که گروه Roxxon قصد دارد تا با استفاده از یک منبع انرژی به نام Nuform برق نیویورک و Harlem را تامین کند و از سوی دیگر، گروه Underground به دنبال دستیابی به این منبع است؛ مایلز در جریان نبرد با دو گروه متوجه میشود که ریاست Underground برعهدهی Tinkerer بوده که در اصل، همان فین دوست قدیمی اوست.
اما این آشنایی نتیجهی مثبتی ندارد و نیروی بیوالکتریکی مایلز به Nuform آسیب میزند و باعث خرابی عظیمی میشود. مایلز برای فرار از دست گروه Roxxon، ناخودآگاه نامرئی شده و میگریزد؛ او از Ganke میفهمد که این قابلیت نامرئی شدن به دلیل ویژگی آن عنکبوت رادیواکتیوی است که وی را نیش زده است.
در ادامه، مایلز به مغازهی قدیمی برادر فین و دوست صمیمی خود یعنی Rick میرود؛ او با جستجو به اتاق مخفیای میرسد که فین در آنجا کار ساخت تجهیزات گروه Underground را انجام میداده است، او همچنین با دستیابی به یک ویدیو متوجه میشود که ریک بخاطر عوارض انرژی منبع Nuform بیمار بوده اما سایمون کریگر که صاحب امتیاز این منبع انرژی است به نظر او توجهی نداشته و به همین دلیل، فین با تاسیس Underground به دنبال نابودی کمپانی Roxxon و البته رآکتور Nuform بوده است.
مایلز در ادامه به یکی از آزمایشگاههای Roxxon میرسد که فین را میبیند؛ او تلاش دارد تا فین را از عوارض بدتری که با نابودی Roxxon و Nuform برای مردم وجود دارد مطلع سازد. مایلز در کمال تعجب با Prowler آشنا میشود که همان دیویس است؛ Prowler ورود مایلز به این پرونده را به صلاح او نمیداند اما مایلز پافشاری کزده و Prowler را با خود برای کشف راز داستان همراه میسازد.
مایلز به یک ویدیو دست پیدا میکند که در آن، ریک قصد نابودی Nuform را دارد اما توسط آن نابود میشود و همین موضوع، فین را برای تسریع نقشهاش پافشار کرده است. Prowler به مایلز پیشنهاد میدهد که با فین صحبت کند و به او اطلاع دهد که از ریاستش بر Underground مطلع است و میخواهد عضو گروه او شود. مایلز چنین کرده و وارد تشکیلات Underground میشود و میفهمد که فین به دنبال نابودی مقر اصلی Roxxon با استفاده از منبع Nuform است که آسیب زیادی به نیویورک میزند. وی، یک قرار با فین گذاشته تا ضمن افشای هویت خود به عنوان یک اسپایدرمن، تلاش کند تا او را از نقشهی مرگبارش منصرف نماید.
اما درست در لحظهی قرار، نیروهای Roxxon با یک Rhino پیشرفتهتر از قبل وارد صحنه میشوند؛ مایلز آسیب شدیدی دیده و همراه با فین توسط Roxxon گروگان گرفته میشود. پس از مدتی، هر دو از زندان میگریزند اما مایلز عموی خود یعنی دیویس را در حال صحبت با کریگر میبیند که انگار جاسوس او بوده و تحت امرش است.
مایلز ناراحت میشود اما چارهای جز گریز ندارد. در ادامه، مورالز و فین با جاسوسی از یکی از آزمایشگاههای Roxxon میفهمند که کریگر محل اصلی رآکتور انرژی Nuform را به Harlem تغییر داده تا در صورت مورد تهاجم قرار گرفتن، Harlem نیز با خاک یکسان شده و فین زمینگیر شود. اما Rhino دوباره به مایلز هجوم آورده و او را مجروح میسازد.
Ganke مایلز را برای مداوا به خانه میبرد و ریو، از هویت او مطلع میشود و قول حمایت از وی را میدهد. البته مایلز پیشتر به ریو هشدار داده بود که هارلم محل منبع انرژی Nuform است و او باید تلاش کند تا منطقه را هر چه زودتر از مردم تخلیه کند.
در این قسمت، نیویورک دوباره درگیر شرایط امنیتی شده و نیروهای Underground و Roxxon در سطح خیابانها با یکدیگر درگیر هستند؛ فین نیز نمونهی رآکتور Nuform را از موزهی Oscorp دزدیده و به سرعت به سوی مقر اصلی Roxxon میرود. مایلز وارد درگیری با فین میشود تا از انفجار عظیم نیویورک توسط او جلوگیری کند؛ این نبرد سهمگین ادامه مییابد تا جایی که منبع انرژی به دست مایلز میافتد و او با استفادهی الکتریسیتهی خود، تمام انرژی رآکتور را جذب میکند؛ اما بدن مایلز شدیدا ضعیف میشود.
فین در آخرین لحظه، دیگر برنامهی خود را کنار میگذارد و با بردن مایلز به بالاترین نقطهی شهر، تمام انرژی Nuform را از بدن مایلز بیرون میکشد تا خود متلاشی شده و از بین برود. مدتی بعد، کریگر با شهادت دیویس و تسلیم شدن، دستگیر میشود.
اما درست در نقطهی عطف داستان کامل بازی اسپایدرمن مایلز مورالز قرار داریم؛ نورمن آزبورن بعد از مدتها به آزمایشگاه مخفی خود باز میگردد و دستور بیرون آوردن هری، پسرش را از محفظهی آزمایشگاهی میدهد. او دیگر نیازی به حضور بیشتر وی در محفظه ندارد. او اکنون حیات دارد و از درون محفظه به پدرش نگاه میکند؛ هری آماده است تا ایفای نقش خود را شروع کند.
داستان بازی Marvel’s Spider-Man 2
بازی سایهها
در دومین قسمت اصلی از داستان فرنچایز Marvel’s Spider-Man مجدد به سراغ پیتر پارکر میرویم؛ پیتر که اکنون به عنوان یک دبیر فیزیک در مدرسهای استخدام شده، با اشارهی مایلز متوجه حملهی Flint Marko یا همان مرد شنی(سندمن) میشود. اسپایدرمن با سختی تمام و با کمک مایلز مورالز، وی را شکست میدهد. مارکو با تمام انگیزههای مبهم خود برای مدتی نابود میشود، اما پیتر به دلیل ترک کردن کلاس فیزیک بدون هماهنگی اخراج میشود و برای امرار معاش به زحمت میافتد.
پس از مدتی پیتر با هری آزبورن، دوست قدیمی خود که بیمار بود روبرو میشود و او را با یک عصا اما در عین حال بهبودیافته میبیند که متعجب میشود؛ اکنون زمان خوبی برای مرور خاطرات گذشته و گپ زدن است. هری، پیشنهاد کار در استارتآپ شخصی خود را به پیتر میدهد و در همین حال، مایلز با کمک مادرش ریو درگیر نوشتن درخواستنامه ورود به دانشگاه است. زمان به آرامی و بدون مشکل میگذرد.
پیتر و مایلز برای نظارت بر انتقال امن زندانیانی چون Scorpion و مارتین لی در کنار پلیس حضور پیدا میکنند که کریون شکارچی با حضور خود، صحنه را به آشوب میکشد و با وجود تلاشهای فوقالعاده هر دو مرد عنکبوتی اما در حفظ Scorpion و لی ناکام میمانند و هر دو توسط کریون دزدیده میشوند. باید به شش ماه قبل بازگردیم؛ زمانی که کریون با لشکر جنگی خود از سایهها خارج میشود و با بررسی اطلاعات تمامی مدعیان نیویورک وارد یک تلاش ویژه برای یافتن یک حریف قدرتمند و دستیابی به باور قویترین مرد دنیا بودن آغاز میکند. پیتر اینگونه در مییابد که انگیزهی کریون از شکار افراد شاخص و کشتن آنها چیزی جز تفریح نیست.
جالب اینجاست که Scorpion پس از دزدیده شدن بلافاصله توسط کریون کشته میشود و Felicia Hardy یا همان گربهی سیاه نیز هدف بعدی او برای دزدیده شدن است که البته گربهی سیاه از این نیت کریون مطلع بوده و برای مدتی به پاریس پناهنده میشود.
اما در ادامه، پیتر، مری و هری که در پارک سرگرمی Coney Island حضور دارند ناگهان با حملهی شدید کریون و نیروهای او روبرو میشوند که هری به طرز خارقالعادهای مردم را نجات میدهد؛ در نهایت، او از هویت اسپایدرمن بودن پیتر و پیتر از ماهیت انگل سیاهرنگی که با عنوان سیمبیوت در وجود هری رخنه کرده مطلع میشوند. در اصل، هری با کمک این سیمبیوت توانست تا از شر بیماری لاعلاج خود خلاص شود که به توصیهی پدرش هری صورت گرفت.
شرارتهای کریون تمامی ندارد؛ او در مرحلهی بعد، Curt Connors یا همان دکتر مارمولک را میدزدد که به دلیل نگرانی نورمن و درخواست کمک او، پیتر و هری برای نجات او وارد عمل میشوند و پس از دریافت نشانی محل زندانی شدن او از سوی مری، به سراغ او میروند. اما اوضاع طبق روال پیش نمیرود و پس از تزریق سم به Connors، او را از فرم انسانیاش به حالت مارمولک گونهاش در میآورد که موجبات فرار او را فراهم میسازد.
پیتر نیز وارد یک نبرد سنگین با کریون میشود که با وارد شدن جراحات عمیق به بدنش، در نهایت کشته میشود؛ اما هری به گونهای موفق میشود تا با انتقال سیمبیوت خود به بدن پیتر، او را مجدد زنده کند؛ اما این برای هری چندان خوشایند نیست.
پیتر با فرم جهش یافتهی خود به سراغ کریون رفته و او را شکست میدهد و موفق میشود تا پادزهر سمی که توسط او به بدن دکتر مارمولک تزریق شده را از چنگ وی بدزدد. در نهایت و پس از یک تعقیب و گریز عجیب و غریب و مخرب، پیتر و هری، پادزهر را به بدن Connors تزریق میکنند و او به فرم انسانیاش باز میگردد.
Connors پس از دیدن سیمبیوت پیتر به او هشدار میدهد که این انگل برای او در حکم یک بیگانهی مخرب است، اما پیتر که تحت تاثیر سیمبیوت است به تندی از توصیهی Connors رویگردانی میکند. پیتر تحت تاثیر این انگل، به شدت خشن و تندخو و البته خودخواه شده و در مسیر اهداف سیمبیوت قدم بر میدارد.
داستان کامل Marvel’s Spider-Man 2: و دردی که پیتر میکشد…
داستان کامل Marvel’s Spider-Man 2 است پس از مایلز غافل شدیم! او ظاهرا توسط شکارچیان کریون دزدیده شده و خبری از او در دست نیست. اکنون در زندان کریون، او و مارتین لی برای سرگرم ساختن کریون باید با یکدیگر مبارزه کنند. مایلز به دلیل کینهای که برای کشتن شدن پدرش به دست مارتین لی از وی دارد، به او را تا سر حد مرگ آسیب میزند اما در مییابد که باید خشم خود را کنترل کرده و در عوض، کمک کند تا لی، پیتر را به موقعیت ناشناختهی او رهنمون سازد. لی تحت تاثیر بخشش مایلز قرار گرفته و تلاش خود را برای یافتن پیتر پیمیگیرد که در نهایت موفق میشود.
پیتر به محل زندان مایلز میرسد و با دشواری تمام او را نجات میدهد و حتی تا یک قدمی کشتن کریون پیش میرود اما به توصیهی مسرانه مایلز، از این کار دست میکشد و در نهایت، موفق میشود تا سیمبیوت را از بدنش خارج نماید؛ او اکنون سالم و بدون آلودگی انگلی است.
پیتر با ظرف حامل سیمبیوت به نزد Connors میرود اما در عوض، هری را میبیند که به دلیل خروج سیمبیوت از بدنش، بیماری او دوباره شدید شده و حال خوبی ندارد. پیتر با اطلاع از ماهیت شیطانی انگل، تلاش میکند تا آن را به هری ندهد اما هری با شدت تمام آن را از پیتر دریافت کرده و تبدیل به قدرتمندترین ونوم ممکن میشود.
کریون از این موضوع اطلاع یافته و با شوق تمام به جنگ با قدرتمندترین ونوم ممکن میرود؛ او در اصل آرزو داشت تا سیمبیوت بالاخره به نهایت توان وحشیگری برسد و سپس وارد یک نبرد اساسی با او شود تا با شکستش به قوی بودن خود ایمان بیاورد. او وارد نبرد با سیمبیوت شده و پس از زد و خورد بسیار به طرز وحشیانهای توسط ونوم کشته میشود تا پایان مسیر او رقم بخورد.
اما این پایان کار نیست! ونوم، افسارگسیخته اقدام به مسموم ساختن و وحشی کردن مردم بیگناه کرده و آنها را تبدیل به نسخههای متفاوتی از خود میکند؛ هری تحت تاثیر سیمبیوت گمان میکند که شفای جهان در مسموم کردن مردم با این انگل است، باید بگوییم که مری جین نیز از این مسمومیت در امان نیست و تبدیل به یک نسخهی وحشتناک از خود میشود. پیتر مری را به حال قبلی خود باز میگرداند اما خود مجدد اسیر سیمبیوت شده و اینبار وارد وضعیت بدتری میشود. مایلز و مارتین لی برای بهبود او، به یک نبرد ذهنی میاندیشیند؛ نبردی که عقبهی عاطفی بزرگی در پس آن جاخوش کرده است.
مایلز و لی وارد ذهن پیتر شده و تلاش میکنند تا با قدرت ذهنیاش، او را از شر سیمبیوت خلاص سازند؛ آنها در سیر عمیق خود به درون ذهن پیتر میفهمند که او همچنان از مرگ عمه می، سرخورده و ناراحت است و همچنان از آن، انرژی منفی میگیرد؛ دردی که هنوز برای او درمان نشده و آزارش میدهد. دردی که او را در برابر بحرانهای جدیدتر آسیبپذیرتر و ضعیفتر ساخته است.
مایلز و لی اما ناامید نشده و در نهایت او را از مانع ذهنیاش نجات میدهند؛ پیتر اکنون حال بهتری دارد و با ادغام قدرتهای دکتر منفی و ونوم، یک اسپایدرمن قویتر در خود میبیند که باید دنیا را نجات دهد. او و مری با تلاش قوی خود موفق میشوند تا شهابسنگ سمیای که عامل سرعت بخشیدن در تبدیل شدن مردم به همزادهای ونوم شده را متلاشی و نابود سازند و مردم را از شر ونوم درونی خود خلاص سازند.
پیتر از فقدان عمه می درد میکشد؛ دردی که او را آسیبپذیر و خود سرزنشگر ساخته است.
پس از نابودی شهابسنگ اما هری نیز از شر ونوم خلاص میشود؛ با این حال او دیگر چیزی در درون خود ندارد که بتواند بازدارندهی بیماریاش باشد و در نتیجه، به کما میرود. نورمن آزبورن با تماسی مشکوک، درخواست آماده کردن سرم G را دارد که مشخص نیست تا چه حد برای بیماری هری کارساز خواهد بود.
مری و پیتر از کار اصلی خود یعنی خبرنگاری و مرد عنکبوتی بودن کنار میکشند و قصد دارند تا به سراغ کارهای کمخطرتر و آرامتر بروند؛ اما مایلز باید همچنان اسپایدرمن بماند تا به مردم نیویورک جنایتخیز کمک کند. نورمن آزبورن اما از حرکت نمیایستد و به سراغ دکتر اختاپوس در زندان میرود؛ او در زندان دربارهی ماهیت اسپایدرمنها از دکتر میپرسد اما او با سکوت معناداری مشغول نوشتن آخرین فصل از کتاب خود است و به نظر، خوشحال است.
پروندهی نیویورک با حضور شرورهای زندهای چون دکتر اختاپوس، مرد شنی، کینگپین و البته نورمن آزبورن خودخواه عجالتا بسته میشود تا برای مدتی به خیالپردازی دربارهی نحوهی تقابل آنها با اسپایدرمن بپردازیم؛ پروندهای که البته به یک سوژهی معلق نیز اشاره دارد: هری آزبورن هنوز نمرده است!
این بود داستان کامل سری بازی اسپایدرمن؛ به ما بگویید پس از داستان کامل سری بازی اسپایدرمن، برای مقالات بعدی انتظار روایت داستان کدام بازیهای معروف را از دنیای بازی دارید؟