نه! این‌بار گول نمی‌خورم!؟ | ۱۰ بازی که با اولین نمایش‌هایشان در E3 ما را گول زدند

در ۱۳۹۶/۰۴/۰۷ , 17:40:02
E3 2017, هیلو

از پایان E3 سال جاری تقریبا دو هفته می‌گذرد و سالانه نمایشگاه E3 مجال خوب و بسیار مناسبی برای شرکت‌ها و استودیوهای بازی‌سازی بوده که جدیدترین محصولات خودشان را به‌نمایش عموم بگذارند. این مجال بسیار خوب، گاهی بیش از حد خوب است چون توجه مخاطبان و تعداد آنها بسیار بالاست و همگی در E3 آمده‌اند تا غافل‌گیر و هیجان‌زده شوند! وقتی چنین فرصتی در دستان یک سازنده‌ی نه‌چندان صادق با اهداف گول زدن و هایپ تقبلی بیفتد، خودتان حدس بزنید چه اتفاقی ممکن است بیفتد. زیاد دیده‌ایم از تریلرهای سینماتیک و CGI که دروغ محض بوده‌اند؛ حتی تریلرهایی از گیم‌پلی بازی‌ها دیده‌ایم که اصلا واقعی نبوده‌اند یا روز انتشار محصول نهایی هیچ شباهتی به آن تریلر اولیه نداشته‌اند. این‌گونه اتفاقات و کلاه‌برداری‌ها در چند سال اخیر به‌شدت افزایش یافت و مثال‌های متعددی می‌توانیم بزنیم که خیلی دور از ذهن نیستند و تقریبا همه‌ی ما با آنها آشنایی داریم. در این ۱۰ برتر، قصد داریم برترین بازی‌های گول‌زننده و کلاه‌بردار را مرور کنیم که نمایش‌های اولیه‌ی آنها در E3 هوش از سر همه برد؛ و حتی هنوز هم اگر دوباره آن نمایش‌ها را ببینید ممکن است هوش از سرتان ببرند! با ۱۰ بازی که با اولین نمایش‌هایشان در E3 ما را گول زدند همراه دنیای بازی باشید.

 

۱۰. طلوع بی‌فروغ | Ryse: Son of Rome

هنوز نمی‌دانم این مقاله در اصل یک ده بدتر است یا ده برتر!؟ اما در هر حال Ryse: Son of Rome شاید یکی از صادق‌ترین کلاه‌برداران این لیست ماست چون واضح بود چه چیزی در چنته دارد  و این ما بودیم که تن به کلاه‌برداری صادقانه‌اش دادیم. Ryse در E3 ۲۰۱۳ بود که برای اولین بار گیم‌پلی خود را در کنفرانس مایکروسافت به نمایش گذاشت. نمایش بازی در آن E3 با محصول نهایی تفاوت چندانی نداشت و راست‌اش را بخواهید، جو E3 و جوزدگی خود ما بود که گول‌مان زد. کاملا واضح بود بازی دارای جلوه‌های بصری فوق‌العاده است و دارای گیم‌پلی سطحی و صحنه‌های سینمایی پی‌ در پی، ولی خودمان بودیم که بیش از حد بزرگ‌اش کردیم. درست است Ryse پتانسیل از دست رفته‌ی بزرگی است، ولی به ما «گیمرها» یادآوری کرد که اگر وضعیت صنعت بازی این‌گونه است و با همین روال کم‌رنگ تر شدن گیم‌پلی و پررنگ تر شدن صرفا گرافیک پیش می‌رود، خواسته‌ی خود ماست و «کرایتک» هم چیزی را که مخاطب می‌خواهد جلوی چشم‌اش می‌آورد، غیر از این است؟ البته نمی‌خواهم از این بازی و سازنده و ناشرش دفاع کنم، به ادامه‌ی لیست نگاهی بیندازید تا این موضوع خودگول زنی ما گیمرها برایتان روشن‌تر شود.

 

۹. کشتار تقلبی | Killzone 2

در E3 سال ۲۰۰۵ میلادی بود که Killzone 2 در کنفرانس سونی معرفی شد. ویدیوی معرفی بازی را در بالا می‌توانید ببینیدو جهت اطلاع‌تان می‌گویم، این بازی با جزییات گرافیکی بالا قرار بود روی پلی‌استیشن ۲ اجرا شود! ما گیمرها هم همیشه کشته مرده‌ی این نوع دروغ‌ها هستیم و زود و بدون تردید باور می‌کنیم. بعدها که بازی منتشر شد، همه چیز عادی بود و مثل تریلر بالا غیرعادی و هیجان‌انگیز نبود! تیم سازنده بازی نیز اعلام کرد که کل تریلر بالا CGI بوده و سر کار بوده‌ایم. جلوه‌های بصری، هر چه بیشتر روی این دو کلمه ریز شویم، بیشتر پی می‌بریم ساده‌ترین راه گول زدن از طریق چشم‌هاست. چشم‌هایمان گرافیک فوق تصور می‌بینند و دیگر بقیه‌ی کار مهم نیست!

 

۸. جزیره‌ی باگ | Dead Island

تریلر بالا مربوط به معرفی دومین قسمت بازی است که در کنفرانس سونی در E3 ۲۰۱۴ پخش شد. تریلر بالا سینماتیک است ولی تریلرهای گیم‌پلی اولین قسمت Dead Island مثل محصول نهایی خیلی درخشان و چشم‌نواز نبودند. یادم می‌آید چقدر همه‌ی ما منتظر این بازی بودیم و بر این باور بودیم که DI بازی انقلابی در سبک خودش میان دیگر بازی‌های زامبی‌محور خواهد بود، ولی نتیجه یک نسخه بازی بی‌کیفیت‌تر از نمایش‌هایی که پر از باگ بود شد و DI نیز میان آن همه بازی هم‌سبک خودش گم شد و فراموش. DI 2 نیز هنوز در دست ساخت است و روند ساخت پیچیده و عجیب و غریبی داشته که معلوم نیست به سرانجام برسد یا خیر… .

 

۷. هاله‌ای از گول! | Halo 2

همه‌ی ما گیمرها «هیلو» را به‌خاطر آوردن المان‌ها نو به سبک تیراندازی اول شخص و مجموعه بازی‌های محبوب‌اش می‌شناسیم؛ البته «مسترچیف» هم یکی از نمادهای صنعت بازی است و هر گیمری چه خوش‌اش بیاید چه نیاید، هیلو را می‌شناسد. قسمت دوم این مجموعه بازی در E3 سال ۲۰۰۳ میلادی با تریلری از گیم‌پلی دموی بازی معرفی شد و اگر نگاهی به تریلر بالا بیندازید، واقعا برای سال ۲۰۰۳ میلادی حیرت‌آور است. Halo 2 قرار بود روی اولین اکس‌باکس اجرا شود و بعدها «بانجی» اعلام کرد که این ۵ دقیقه دمویی که نمایش داده شد به‌هیچ امکان نداشت روی اکس‌باکس اجرا شود! در اصل بانجی قصد داشت همان دمو را در همان حد و کیفیت بسازد، ولی چون سخت‌افزار اکس‌باکس توانایی اجرا و پشتیبانی از آن محیط‌ها با آن جزییات را نداشت، ساخت جلوه‌های بصری از اول آغاز شد. البته، نمی توان گفت بانجی و مایکروسافت نمی‌دانستند که اکس‌باکس نمی‌تواند چنین عنوانی را اجرا کند و بعد بیایند آن دمو را در E3 نمایش دهند! سیاست‌های کلاه‌بردارانه و گیمرهای ساده، و البته گرافیک دوست!

 

۶. کلیشه‌ای نوساز | The Division

بازی جدید «یوبی‌سافت» در سال ۲۰۱۳ میلادی The Division نام داشت که با اولین نمایش گیم‌پلی خود در E3 همان سال معرفی شد. نمایش این بازی در تاریخ و دوره‌ای قرار دارد که دیگر صرفا گرافیک بالا مخاطب را به‌راحتی گول نمی‌زند، بلکه کارگردانی تریلر و نمایش بازی، استفاده از عنصر هایپ و المان‌های دروغین در گیم‌پلی نمایش‌های قبل از انتشار ترفندهایی برای کلاه‌برداری بارز هستند. اولین تریلر گیم‌پلی این بازی هوش از سر همه برد و همه بی‌صبرانه منتظر انتشار این بازی بودند که بارها تاخیر خورد. اگر تریلر بالا را تماشا کنید و The Division را بازی کرده باشید، خودتان متوجه تفاوت‌های ریز و درشت بازی اصلی و نمایش آن نمی‌شوید. کاری با گرافیک نداریم، واقعا گیم‌پلی بازی چیزی بود که در این نمایش دیدیم؟

 

۵. اقتباسی باگین از انقلابی خونین | Assassin’s Creed Unity

همین سه سال پیش بود که AC Unity در E3 در کنفرانس‌های یوبی‌سافت و مایکروسافت خودنمایی می‌کرد و پس از هر تریلر این بازی، «بیش از ۵۰ جایزه و دست‌آورد از رویداد E3» را می‌دیدیم. AC Unity قرار بود بازگشت مجموعه به ریشه‌هایش باشد و بعد از سه سال، امسال AC Origins قرار است این مجموع بازی را به ریشه‌هایش برگرداند (خدا کند واقعا همین‌طور باشد)! ما گیمرها چون خیلی ساده و البته عاشق هستیم، می‌گویند عشق آدم را کور می‌کند، همان چیزی را که نشان‌مان می‌دهند را باور می‌کنیم و تا انتشار بازی مورد نظر له‌له می‌زنیم و درنهایت بعد خداحافظی با پول توی جیب‌مان می‌فهمیم کلاه‌مان را باد هایپ برده است. AC Unity تبلیغات گسترده و واقعا باکیفیتی داشت و بسیار هوش‌مندانه از این حیث خود را نشان داد، در حدی که این بازی در زمان به خود به‌اندازه‌ی کل مجموعه AC فروش کرد. محصول نهایی بازی چیزی نبود جز سلسله مراتب ماموریت‌ها و چالش‌های تکراری با باگ‌های فراوان. با این همه تبلیغ و تریلرها و «تی‌وی اسپات»های باکیفیت گول خوردیم، پول‌مان را دادیم رفت و تازه بازی پالیش نشده تحویل گرفتیم؛ حالا بیایید پول ترافیک و حجم اینترنت بدهید و پچ اصلاحیه دانلود کنید…!

 

۴. دروغ‌های سریالی | Star Wars The Old Republic: Knight of the Fallen

قبل از این‌که متن این مورد کلاه‌برداری را بخوانید، اول تریلر بالا را ببینید. تریلر را دیدید؟ دوست ندارید این بازی را خریداری کنید؟ من‌که بعد از دیدن این تریلر برای خرید این بازی قانع شدم! تازه تریلرهای سینماتیک Knight of the Fallen سریالی بودند و بازی Star Wars The Old Republic با همین ترفند به تبلیغات و جذب مخاطب ادامه می‌داد و درنهایت هم فروش خوبی داشت. من، به عنوان یک گیمر، باید اعتراف کنم که عاشق تریلرهای معرفی سینماتیک بازی‌ها هستم؛ اما باز هم باید اعتراف کنم و بگویم که بازی‌ها ذات متفاوتی با فیلم‌های سینمایی و کتاب‌ها دارند، و بی‌خودی هنر هشتم نامیده نشده‌اند و در طی این چند سال بی‌دلیل با این سرعت رشد نکرده‌اند. ما گیمرها عاشق معرفی‌های با آب و تاب بازی‌های مورد علاقه‌یمان هستیم، اما نباید یادمان برود تا خود اصل بازی و گیم‌پلی آن را ندیده‌ایم، نباید جوگیر بشویم.

 

۳. سگ‌های سودجو! | Watch Dogs

E3 ۲۰۱۲ یادتان هست؟ در همان E3 بود که همه Watch Dogs را نقطه‌ی عطف رویداد می‌دانستند. متاسفانه یوبی‌سافت از همان موقع بود که نام و محبوبیت خودش را لکه‌دار تر کرد. تریلر بالا را ببینید، با این که قبلا بیش از صد دفعه دیده‌اید، ولی باز هم آن را ببینید؛ با خود نمی‌گویید چقدر این بازی خوب است؟ یا چقدر این بازی می‌توانست خوب باشد؟ ای کاش در حد تریلر باقی نمی‌ماند… . باز هم می‌گوییم گرافیک دروغین را کاری نداریم، اتمسفر خلق شده در تریلر، مخوف بودن شخصیت اصلی که از قضا یک هکر است و گیم‌پلی چندلایه بازی کافی نیست تا سرمان را شیر بمالد؟ کارگردانی و هدایت بازی در تریلر بالا نیز در نوع خود شاهکار است. Watch Dogs شیک‌ترین کلاه‌برداری در صنعت بازی‌هاست و خدانکند روزی بازی دیگری روی دست این بازی بلند شود! محصول نهایی، تنها چیزی که از این تریلر به ارث برد ظاهر شخصیت اصلی آن بود و حتی صداپیشه‌اش نیز تغییر کرده بود. در رابطه با این یک مورد خاص، تقصیر را به‌هیچ وجه نمی‌توان گردن مخاطب و گیمر انداخت، زیرا این بازی و نمایش‌هایش کلاه‌برداری محض بودند.

 

۲. آسمان مگر از قبل صاحب زمینی داشت؟! | No Man’s Sky

عبارت «آسمان بی‌نشان» که یکی از شیک‌ترین و فکر شده‌ترین معادل‌های No Man’s Sky بود، به‌هیچ وجه درخور بازی خود نبود. البته، باز هم بگویم که No Man’s Sky چیزی بیشتر از همان چیزی که بود نشان نمی‌داد و بیشتر این ما بودیم که این عنوان را در ذهن‌مان بزرگ و بزرگ‌تر کردیم. نمایش‌های No Man’s Sky همگی آب و تاب خاصی داشتند، مخصوصا تریلر بالا که اولین نمایش بازی و معرفی آن بود.‌ کدام گیمر است که از جهان‌گردی به معنای واقعی کلمه خوش‌اش نیاید؟ البته ما زمینی‌ها هم دور دنیای خودمان، زمین، را می‌گردیم تا از غنی بودن فرهنگ و آثار متنوع آن لذت ببریم؛ اگر قرار است کهکشان‌ها خالی باشند و صرفا رنگ سیاره‌هایشان با یکدیگر فرق کند، هیچ‌کس دوست ندارد زحمت گردش در کهکشان‌های توخالی را به خودش بدهد. No Man’s Sky بازی جذاب با ایده‌ای بلند پروازانه بود که برای تبلیغ و خودنمایی از چاشنی پیاز داغ استفاده کرد و ما گیمرها نیز با اینکه می‌دانستیم و حدس می‌زدیم این بازی کمبود بزرگی خواهد داشت، ولی باز هم گول خوردیم (در اصل می‌خواستیم گول بخوریم) و حسابی جیب‌های سونی و سازنده‌اش Hello Games را پر کردیم.

 

۱. بیگانه‌های کلاه‌بردار بی‌رمق | Aliens: Colonial Marines

Aliens: Colonial Marines یکی از عجیب و غریب‌ترین پرو‌ژه‌های بازی‌سازی تاریخ این صنعت است. سازنده قرار بود Gearbox باشد و ناشر نیز «سگا»، اما بعدها که بازی منتشر شد و اصلا شبیه‌ نمایش‌های خیره‌کننده و امیدوارکننده‌اش نبود، خبرهایی مبنی بر اینکه Gearbox در ساخت بازی کوتاهی کرده و سگا ساخت بازی را توسط چند استودیوی مختلف پیش برده منتشر شد که هیچ‌کدام از طرف سازنده و ناشر بازی تایید نشد و آخر نیز مشخص نشد دقیقا چه بر سر این بازی آمد. Aliens: Colonial Marines حسابی توسط مخاطب‌ها نفرین شد و بارها پایش به دادگاه کشیده شد. تریلرهای گیم‌پلی بازی فوق‌العاده جذاب و امیدوارکننده بودند و همگی فکر می کردیم قرار است بالاخره با یک بازی درخور نام Aliens روبرو شویم، ولی با عنوانی روبرو شدیم که Aliens را نیز بدنام کرد. تریلر بالا را ببینید و اگر خیلی مشتاق هستید بدانید چه بر سر این بازی آمد، می‌توانید تحقیق کنید ولی این‌ها هیچ‌کدام قصد کلاه‌برداری سگا و Gearbox را رد نمی‌کنند که بازی ناقص خود را این‌گونه در E3 ۲۰۱۱ نمایش می‌دادند.

 

۰.۵/ صرفا یک احتمال | Metro Exodus

غافل‌گیری این لیست همین مورد است. نمایش Metro Exodus فوق‌العاده بود و همگی فیض بردیم، اما بیایید کمی دقیق‌تر نگاه کنیم و سعی کنیم این یک‌بار را گول نخوریم. Metro Exodus در کنفرانس مایکروسافت و در E3 ۲۰۱۷ نمایش گیم‌پلی داشت؟ اگر نمایش گیم‌پلی بود، چرا یک بازی از مجموعه مترو «مینی‌مپ» و HUD ندارد؟ نحوه‌ی حرکت دوربین و شخصیت اصلی نیز به هیچ وجه شبیه به گیم‌پلی معمول یک بازی تیراندازی اول شخص نبود. گرافیک فوق‌العاده بود و باید هم همین‌طور باشد، ناسلامتی دیگر چهار سال است در نسل هشتم هستیم. آیا Metro Exodus نیز به لیست کلاه‌برداران اضافه خواهد شد؟ آیا ۴A Games هم قصد دارد سرمان را گول بمالد؟ نه تاریخ انتشار مشخصی، نه پلتفرم‌های هدف بازی و نه این‌که این نمایش CGI است یا خیر مشخص نشدند و همه‌ی این‌ها شک‌ و تردیدها را دوچندان می‌کنند. امیدوارم مجموعه بازی‌های مترو نیز به این لیست اضافه نشوند و ما نیز تصمیم بگیریم دقیق‌تر نگاه کنیم، با یک تریلر سینماتیک خیلی ذوق‌زده نشویم و ذات واقعی بازی‌ها را در نظر بگیریم و قضاوت کنیم تا به‌راحتی گول نخوریم.


65 دیدگاه ثبت شده است

دیدگاهتان را بنویسید

    1. :D علی جان بعضی ها حاظر نیستند قبول کنن اشتباه کردند و به زور بی ادبی و گستاخی می خوان حرفشونو به کرسی بنشونن

      ۲۰
    2. درود!
      Bat
      برای کاربرانی که مفاهیم دیدگاهم را درک می کنند به زور و گستاخی اعتقادی نخواهند داشت و به کرسی گرمم، مهمان !
      اما برای تو Ban !
      هیچ وقت کرسی واقعی را به عمرت تجربه نکرده ای چه برسد که کرسی مرا دریابی.
      نقش تو برازنده برای نقش «کرست» است و جای نشستن تو بر روی …
      برای خود انزالی آقای Ben gix !
      شما با دیدگاه ایشان با آن کلمه ترکیبی موافق هستید. ترکیبت با دیدگاه اولت تفاوت دارد. احتمالن همپالگی یکدیگر هستید. بنابراین دو جمله بالا برای هر دو شماست.

      در ضمن دیدگاهتان در زیر دیدگاهم در خبر ” گیگابایت کارت گرافیک GTX1080TI را با خنک‌کننده مایع عرضه می‌کند ” بوی دیگری می دهد. به آن هم پاسخ گفته ام. مطالعه فرمایید.
      خبری که آقای فخار! درج کرده اند.
      ===
      Hamedgh

      ۰۰
    3. درود!
      Ben Gix
      خود نمایی برای کسی که از خود چیزی ندارد نمایش بیخودی است. Ben gir !
      کلمه ارگاسم از انزال ذهن تان به ارگانیسم دیدگاهم تف شده است. Ben goo !
      ارگانیسم ذهنی ِ طولانی مدت من(دیدگاه و نظریه های من) به نسبت خود انزالی بسیار کوتاه مدت تان(دیدگاه چند کلمه ای شما) حکایت از قوه قوی مردانگی من(توانایی فکری و علمی) است. !Ben gid
      از شما می خواهم به داروهای تقویتی مکمل روی آورده تا هم در اندازه و هم در مدت، کمک حالتان شود. Ben gib !
      (یعنی به مطالعه بیشتر روی آورده تا از بار فنی و علمی تان بهره مند شویم- جمله استعاری)

      به سر مار کوبیدم بچه مارها بیرون خزیدند.
      ===
      Hamedgh
      پانوشت: به دنبال معنی کلمه های بعد از کلمه Ben باش.

      ۰۰
    4. @hamedgh
      این شروورات دیروز خنده دار بودن…
      امروز دیگه مسخره و ازار دهنده شدن
      پیشنهاد میکنم دوباره ۲-۳ سال از سایت غیب شی :))
      الانم منتظرم بیای یه کامنت ۱۰۰۰ کلمه ای بدی ۴ تا جمله ک.سشر بی معنی بگی اخرشم اسم کاربریمو مسخره کنی.
      مرسی که هستی. منتظرما.

      ۱۱
    5. درود!
      Hamedch (حامدچ)

      نمی دانم نام واقعی تو این است یا با اسم من شوخی کرده ای. در صورت شوخی، از ظرافت به دور بود.
      این پیشنهادت می تواند برای سایت دیبازی مفید واقع شود. شاید بد نباشد تو(و دوستان معلوم الحالت) را چند سال از سایت دیبازی دور کند تا هوای سالم به به ریه های دیبازی ورود کند. احتمالن با نام مستعار دیدگاه نوشته ای یا اینکه نقش تو از همان افرادی می آید که در بالا دیدگاه پراکنی کرده اند و منفجر دیدگاهم شده اند و حالا نام مستعار دیگری برگزیده ای اما هویت شخصی تو، در پشت نام مستعارت تغییری نخواهد کرد. از خودت پنهان نمی توانی بشوی. دوای دردت این نیست. اما دوای درد دیبازی می تواند خورانده شود.
      خیر! مایوست می کنم. هزار کلمه دیدگاه مفید برای تو خیلی زیاد است. معلوم است که دیدگاه های مرا خوانده ای و آنرا از زور فشار به آن برچسب نامیده ای. به همین نام نوش جانت باشد. هر چه در پندار توست همان مفهوم توست.
      آخرین تیرهای خودتان را شلیک کردید؟! می بینم که چیز قوت داری در کله ندارید.

      باید دید مدیریت مغز دیبازی چه تصمیمی خواهد گرفت. نمی دانم الان چه کسی مدیریت دیبازی را بر عهده دارد.
      ===
      Hamedgh

      ۱۱
    6. این اعتماد به نفس تورو اگه عمه من داشت الان اما واتسون بود :))
      “معلوم است که دیدگاه های مرا خوانده ای و آنرا از زور فشار به آن برچسب نامیده ای”
      من همین کامنتتم به زور خوندم. کی حوصله داره کامنتای تورو بخونه اخه؟
      من به شدت قبول دارم نویسنده های الان دیبازی شدیدا اسکل و بیخود تشریف دارن و دیبازی با اون چیزی که زمان ما (سال ۹۱) بود و ما توش مینوشتیم فرق داره. اما این کامنتای بی نهایت ک.سشرتو جمع کن بره. حوصلتو نداریم. :11:

      ۲۵
    7. @hamedch
      آقای امیر جزایری عزیز، شمایی که احتمالاً مث خیلی از کاربرای دیگه با دنیای بازی سابق و به خصوص مجلش خاطره داری (!!)، نمیدونم چرا به جای این همه ایراد گرفتن از مدیریت و نویسنده ها، آستین بالا نمیزنید و دست به کار نمیشید؟! بنابراین ممنون میشم دوباره به سایت برگردید تا بتونیم با استعداد و مهارت شگرفی که شما در زمینه‌ی نویسندگی داری (که اگه نداری چطوری داری زحمت دوستان رو زیر سوال میبری؟!)، سایت رو به دوران اوجش برگردونیم و نیازی به نویسنده های اسکل و بیخود نباشه.

      ۶۳
    8. @hamedch
      بفرما پسر، کسی جلوی شما رو نگرفته، بیا و با هنر والای نویسندگیت حدقایی قلم‌زنی رو بهمون یاد بده.
      بیرون گود نشستی میگی لنگش کن، اشکالی هم نداره، با همین فرمون برو جلو، ولی هیچ حقی نداری که بیای و به یه عده دیگه همینطوری و از روی یه بادی‌ «!»‌ توهین بکنی. خیلی نگران و دلسوز و ناراحتی، غمگین روزهای پرابهت قدیمی. بفرما اقا، این گوی و این میدان. از همینجا میتونی تمامی انتقادات و پیشنهادهایت را ضمیمه کنی و از گزینه همکاری که در بالای سایت حضور دارد معنی واقعی یک نویسنده واقعی و عاری از هرگونه اقسام بیخودیت و اسگلیت که گویا شما از آنها تماما تهی هستید رو به ما و بازدیدکننده‌های محترم بیاموزی.
      ناراحت هم هستی بفرما، کلی سایت خوب دیگه هست که نه اسگلن و نه بیخود. وقت خودت رو اینجا بیهوده هدر نده، بفرما…

      ۶۰
    9. درود!
      Hamed ch
      یا امیر جزایری!
      آن عمه ای که از نسلش تو باشی، اما واتسون نخواهد شد. اما… دالتون خواهد شد(مادر دالتون ها در کارتون لوک خوش شانس).
      زشت تشریف داری. حتا آن جمله های دیدگاهت از زیبا نویسی بویی نبرده است. دروغ هم می گویی. فقط با یک دیدگاه خوانی به این نتیجه گیری ها رسیده ای؟ از این جزر و مدی که به دیواره های ساحلی جزیره ات می خورد، کمی درس بگیر.
      حوصله دیدگاه خوانی(و نویسی) نداری، می توانی کـِـــش شعر های دیگرت را به دست بگیری(کــِــش از مصدر کشیدن آمده است).
      دیبازی موفق به دو یا چهار سال پیش اشاره ندارد. شما هم آن موقع در دیبازی فعالیت نداشتی. اما نتیجه گیری چیست؟ آن موفقیت نمی بایستی کاهش یافته و تمامی آن زحمات به باد هدر رفته و گامهای روبه عقب برداشته می شد. یک فرد موفق یا قهرمان موفق یا … وقتی رمز موفقیت را کشف کرده است بایستی در همان جاده رمز گام زنی کند.
      حالا می توانم مشخص کنم که تغییر مدیریت و مدیران سایت در این عقب گرد موثر بوده است.
      تنها از آن افراد، آقای فخار باقی مانده است. البته ایشان در مجله فعالیت داشتند. برای ایشان نامه ای ارسال خواهم داشت تا تدابیر ایشان را جویا شوم.
      ===
      Hamedgh

      ۰۰
    10. جالبه! نویسنده های سایت میان جواب میدن و بدون صبر کردن برا دریافت پاسخ اکانت رو بن میکنن :))))
      @سورنا رضایی و کامنت زیریش که اسمشو نمیدونم و حوصله ندارم برم ببینم
      ما زورامون رو برا دیبازی اون موقع که برامون مثل خونه بود زدیم! اون زمانی که ادمین سایت آقای زعفرانی بود و جو سایت عالی بود… ولی الان خیلی وقته که دیبازی برامون مرده و اون کاربرای قدیمی و معروفش به یه گروه تو وایبر (اون موقع وایبر بود الان شده تلگرام) مهاجرت کردن. گروهمون ۴۰ نفر هم عضو داره اگر کنجکاوید بدونید. سایت دیبازی خیلی وقته برا ماها مرده و من انقدر دوستش داشتم که پیارسال آبان ماه تصمیم گرفتم دوباره براش بنویسم و یکی دو ماه نوشتم اما دیدم واقعا دیگه ارزششو نداره دیبازی و نوشتن توش یه جور گل به خودی محسوب میشه :)) من و خیلی نویسنده های قدیمی دیگه کارمونو بردیم جاهای دیگه، با قراردادهای واقعی. جایی که واقعا ارزششو داشته باشه. توصیه منم به شماها اینه که دنبال همین باشید (اگر نوشتن رو دوست دارید و به فکر پیشرفت هستید.) دیبازی رو هم تو رزومتون قرار ندید چون هر با سایت یا پروژه معتبری بخواید همکاری کنید براتون یه نکته منفی در نظر میگیرن…
      این اکانتو از یکی از بچه ها قرض گرفتم که بیام بگم اینارو. دیبازی که با تموم مرده بودنش نویسنده (که شرمم میاد بهش بگم نویسنده) ای مثل گروسیان رو انقدر گنده کرده برا خودش، نه ارزش نوشتن براش رو داره و نه سودی. درمورد اینجا اومدنم باید بگم که هر چند وقت یه بار تو همون گروه قدیمی تلگرام دیبازی یکی لینک مقالات شاهکار جدید اینجا میذاره و دورهمی بهش میخندیم. شایدم بیایم کامنت بذاریم یکی دوتا. الانم این جوگیر عقده ای (حامدقرتی یا هرچی دیگه که اسمش هست) سوژه کمدی خوبی بود :*
      @hamedgh
      خندیدیم. حالا دراز بکش.

      ۱۰
    11. @farzad
      اول اینکه حساب کاربری شما بن نشده. در ضمن، دلیلی هم برای اینکار وجود نداشته، چون شما اولین نفری نبودید که از مدیریت و نویسنده های سایت در طول این مدت انتقاد کردید و اگه قرار بود به خاطر چنین مسئله ای کسی بن بشه، تعداد زیادی از کاربرای قدیمی بن میشدن که نشدن!
      نکته‌ی بعدی درباره‌ی اینکه گفتید دیگه کسی دنیای بازی رو دنبال نمیکنه. این حرفتون شاید برای کاربرای قدیمی صدق کنه اما برای کاربرای جدید، نه. همینطور شاید وضعیت کامنتا در مقایسه با گذشته بدتر شده باشه اما آمارهای الکسا نشون میده تعداد بازدید از سایت در وقت چند اخیر مسیر رو به رشدی داشته و بازدیدها در حال بیشتر شدنه.

      ۱۱
    12. درود!
      برای دیدگاه ۱۳۹۶/۰۴/۱۲ در زمان ۱۹:۰۶:۲۹
      فرزاد.
      اما اینکه از دیدگاه من خندیده ای و مرا به دراز کشی حکم داده ای،‌ از این دیدگاه من هم بهره لازم را ببر. دیدگاه من همیشه از درازی خودش اطمینان دارد و هر وقت که بخواهی به صورت درازکش منتظر قلقلک دهی به مناطق حساس شماست. این سطح تماس موجب ایجاد اصطکاک و تولید گرما خواهد شد. در نتیجه بعضی از نقاط حساس شما دچار سوختگی حاد خواهد شد. بد ندیدم از عوارض این نوع نگرش و دیدگاه پرانی تان به آگاهی تان برسانم.
      دیبازی خوشحال خواهد شد که از چند دیدگاه پوچ تان غمگین نشود.
      آن کانال تلگرامی مناسب حال خودت است از سایر دوستان آگاه و غیرفرزادی(غیر همفکر با فرزاد) دعوت می کنم که به دیبازی بازگشته و محفل دیبازی از وجودشان گرما گیرد به جای اینکه سوختگی نقاط حساس فرزاد، به آنها هم سرایت کند.
      در ضمن جایگاه و مرام آقای گروسیان از شما(فرزاد) بهتر و در مرتبه بالاتر قرار دارد. آنطور که می گویید نیست و آقای گروسیان از آن احتراز خواهند کرد. به اثبات خواهد رسید با امید.
      ===
      Hamedgh

      ۰۰
  1. من اصلا تو بحث های آقای ترهنده و آقای حامد Gh وارد نمی شوم و بر خود زیاد روا نمی بینم که ایرادی بگیرم (هرچند هر انسانی نقص هایی دارد و این وطیفه ی هم نوعان اوست که به او بگوید) ولی من احترام می گذارم و انتقادی نمی کنم به امید اینکه افرادی که پیرهن بیشتری پاره کرده اند وارد بحث شوند ولی موضوع مهمی هست که خواندن آن را برای همه مثبت می بینم:
    « در هر زبان زنده ی دنیا تعدادی واژه از زبان های دیگر وارد شده است که به آن ها وام واژه می گویند؛ وام واژه ها لغاتی هستند که هر چند از زبان های غیر وارد زبان ها می شوند امّا چون در فرهنگ آنها نقش بسته است دیگر جزوی از آن زیبان می دانند؛ نیک است که در استفاده از این لغات برای همدیگر خط و نشان نکشیم (مثل مخالفت با واژه ی «لایک» که هر چند واژه ی «پسندیدم» را جایگزین آن کرده اند ولی دیگر وارد زبان شده است، که در بحث پیچیده ی شما بسیار بر سر این لغات درگیری بود)
    این واژه ها فقط در پارسی ما روا نیستند که ما آنها را به زور استفاده از کلمات یا چه بسا عبارات گاهی بی معنی، از زبان خود حذف کنیم.
    بگذارید کمی شفاف تر توضیح دهم:

    -اگر شما به یک کودک بگویید امشب «کش-لقمه» می خوریم شاید اصلا منظور شما را نیابد ولی اگر به او بگویید «پیتزا» می خوریم؛ در کثری از زمان منظور شما را درک می کند و یک تصویر کاملا واضح در ذهنش نقش می بندد.

    -(من زیاد فرد معتقدی نیستم ولی به این مثال که از قرآن است، کمی بیاندیشیم؛ این آیه را همیشه پدرم تعریف می کرد اگر دوستان می دانند کدارم سوره است مرا یاری کنند): وقتی پیامبر مردم را به بهشت بشارت می داد بهشت را به «فردوس» تشبیه کرد(=در فرهنگ معین: باغ های بزرگ و با شکوه پادشاهان و خشثرپاونها(حاکمان)و بزرگان ایران) و هم اکنون بهشت در زبان عربی به معنای باغ شکوفا تایید شده است.

    -همچنین در زیبان انگلیسی واژه Paradise یا بهشت نیز از واژه ی پردیس یا باغ های امپراطوری هخامنشی استفاده شده است و هم اکنون نیز رواج دارد. واژه Bazaar به معنی بازار استفاده می شود. واژه Pistachio به معنای پسته استفاده می شود. واژه Khaki به معنای قهوه ای، به رنگ خاک استفاده می شود. واژه Caravan یا کاروان استفاده می شود که از آن نام خودروی سواری Van گرفته شده است. واژه Magic از ریشه ی «مغ» به معنای جادویی استفاده می شود. واژه ی Pyjamas یا Pajama به معنی شلوار راحتی برگرفته از «پای جامه» (لباس روی پا) استفاده می شود.

    -یا واژه مامان که به اشتباه جای واژه «مادر» استفاده می شود ریشه در زبان های هندواروپایی دارد در فارسی بسیار پذیرفته است؛ هر چند که ماما(+ن) در قدیم به معنای قابله یا تقریبا همان چیزی که ما دکتر مامایی می نامیم معنی داشته است.

    و برای تفهیم بیشتر می تواند این واژه های فارسی را با معادل انگلیسی آنها مورد مقایسه قرار دهید:پدر Father، مادر Mother، برادر Brother، دختر Daughter، نام Name، ابرو Brow، در Door، ستاره Star، تندر Thunder، نو New، گاو Cow و …
    _______________________________________________
    و اگر زمان بیشتری داشتم آن قدر مثال می نوشتم که دوستان راضی شوند که غلط کم ارتباط (یا چه بسا بی ارتباط) از هم دیگر نگیرند.
    _______________________________________________
    همچنین برای آقای ترهنده و آقای «ق» من یک پیغام دارم:

    اوّل از جناب آقای «ق» شروع می کنم:
    برادر عزیز، خیلی خرسندم که نقدی به منظور افزایش کیفیت می کنید (حالا چه افزایش بدهد، چه خیر). ولّی بهتره بگویم اگر فردی مدّت زیادی با زبانی دیگر کار کند آن زبان در ذهنش نقش می بندد نه آنکه نتواند با زبان اصلی اش تکلم کند ولیکن گاهی ذهنش در رساندن مفهوم خودش(ذهن) استفاده از کلمه ی بیگانه را سریعتر می بیند و به اصطلاح عامیانه «زود تر به ذهنم آمد»؛ از آنجایی که آقای ترهنده گفتند ترجمه می خوانند من درد ایشان را درک می کنم چون من هم همین کار را انجام می دهم و با اینکه تلاشم بر آن است که با بالا نگه داشتن سطح مطالعه پارسی، پسندیده(آنگونه که در منزلت یک پارسی زبان است) سخن بگویم؛ خیلی اوقات موقع حرف زدن کلمه ی انگلیسی در ذهنم پدیدار می شود و چه بسا مدّت ها فکر می کنم که معادل فارسی آن در ذهنم پدیدار شود. همانطور که دیروز یک فرد روحانی به جای اینکه بگوید«من اهل بیت را دوست دارم» گفت «من محبّ اهل بیت هستم» (تکرار می کنم من فرد معتقدی نیستم و بعد از این حرف و اعتراض من، توضیحی بلند حاصل آن شد که در این مجال نمی گنجد.)

    جناب آقای ترهنده:
    برادر عزیز، از اینکه تلاش می کنید با کیفیت ترین مطالبی که در توانتان هست را برای ما فراهم کنید بسیار خوشحال و سپاس گذارم؛ من بسیار با شما موافقم که در بعضی اوقات بحث آقای «ق» از چهارچوب طنز خارج شد و به بی ادبی گرایید ولی معتقدم با شرایط کنونی جامعه ی ما و جوامع بین الملل، توهین، بی ادبی یا گستاخی وارد طنز ما شده است؛ همانطور که می بینیم کسی برای خنده دار کردن لطیفه اش در آن ناسزایی می گنجاند و مستمع واقعا خندان تر می شود. من موافقم که بعضی از حرف های این آقا توهینی بیش نبود(و بعضی ها هم واقعا طنز بود) امّا با این وضعیت کنونی ما؛ بایستی از کنار بسیاری از این طنز ها بگذریم و در مقابل آنها موضع های سنگین نگیریم ولکن پوچ هم ننشینیم و فقط به این و آن توهین کنیم ولی باید راه اعتدال را در پیش گرفت و زیاد عصبانی نشد همانگونه که نقل شده است: «یک گوش را در کن یکی را دروازه»؛ بعضی واقعیت ها در جامعه با آنکه سخت هستند ولی دیگر باید پذیرفتشان
    همانگونه دیگر فیلم های امروزی را به ندرت می توان در سینما دید، چرا که نویسندگان بدون آنکه بدانند در کشور های انگلیسی زبان مانند آمریکا چقدر استفاده از الفاظی که در فیلم هاست؛ در یک گفت و گو زشت و ناپسند طلقّی می شود (بله، اگر این عادت را دارید همین الآن کنارش بگذارید من به عینه دیدم که چقدر سخنان زشتی در جامعه به حساب می آیند.) از آنها در فیلم ها استفاده می کنند.
    یا مثلا هرچند که می دانم که فرهنگ بیگانه ی داشتن Girl friend\Boy friend واقعا بر فرهنگ ما تاثیراتی بسیاری (چه خوب و چه بد) گذاشته است؛ ما به عنوان یک فرد که فرهنگ ایرانی را فرهنگ خود قرار داده باید با این فرهنگ بیگانه مخالف باشیم امّا رفته رفته اگر به کسی از ما همچین گفته شود که «که آره فلانی دوست پسر یا دوست دختر دارد» ما باید بتوانیم آن را بپذیریم؛
    یا همانگونه که وقتی در خیابان قدم می زنیم زنانی رو می بینیم که نه تنها هیچ بر سر ندارند و حتی پیراهنی پوشیدند که مردان نیز از پوشیدن آن شرم می کنند. ___پس آیا به این نتیجه می رسیم که نباید در خیابان ها قدم زد؟ ( یا حتی وقتی در خیابان های تهران (من از شهر های دیگر اطلاعی ندارم ولی توی تهران دیدم) مردان زن نمایی را می بینیم که احساس آدم را جریحه دار می کند پس در خیابان ها دیگر تردد نکنیم که آنها را نبینیم؟)
    نتیجه: می فهمم چه توهینی شده ولی دیگر رفته به رفته باید با این توهین ها زندگی کردن را، تحمّل کرد.
    ______________________________________________
    در پایان هم دوست دارم سخنم را با جمله ای به اتمام برسانم که امیدوارم به تمام دوستان کمک کند:
    «با عذرخواهی کردن چیزی از تو کم نمی شود؛ به این فکر کن که با عذرخواهی نکردن چه چیزی را از دست خواهی داد.»

    _____________________________________________

    همچنین من واقعا درک می کنم که ترجمه ی یک مقاله از انگلیسی به پارسی و یا حتی نوشتن یک مقاله پارسی چندین برابر سخت تر از خواندن آن به انگلیسی یا پارسی است، پس من واقعا از زحمتی که دوستان می کشند متشکّرم – RN :-) :-) :-)

    ۲۰
    1. درود!
      Bat
      اخوی قسمت دوم دیدگاهت، برای آقای ترهنده بود و از نظر من پوچ بود. حتا ایشان هم نباید پوچ ِ دیدگاه تان گردند.
      اما پوچ از شما، این هم گل من برای شما…
      برای قسمت اول دیدگاه:
      برای خبر نویسی،‌مقاله نویسی یا هر تراوشی که به کمک کلمه ها و جمع آنها در قالب جمله ها به نگارش در می آید دستور زبان آن کشور به همراه فرهنگ لغات آن کشور اهمیت وجودی گرفته و به کارایی دعوت می شود. به خصوص این اهمیت در قالب نامه یا گزارش یا کتاب و موارد مشابه افزایش می یابد.
      نگارش از بن نگاشتن(نگاریدن) استخراج میشود.
      فعل نگاشتن به معنی:
      [ ن ِ ت َ ] (مص ) نوشتن . (برهان قاطع) تحریر کردن . نگاریدن
      نگاریدن به معنی:
      [ ن ِ دَ ] (مص ) نگاشتن . (آنندراج ). نوشتن . (ناظم الاطباء). تحریر کردن . (فرهنگ فارسی معین ). نقش کردن
      نگارش به معنی:
      [ ن ِ رِ ] (اِمص ، اِ) نگاشتن . (آنندراج ). اسم و حاصل مصدر از نگاشتن . (یادداشت مؤلف ). نقش کردن . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). || تحریر. نوشتن . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). || انشاء. (یادداشت مؤلف ). || نقش و نگار. (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || رسم . (ناظم الاطباء). نقاشی . (یادداشت مؤلف ). || تصویر. (یادداشت مؤلف ). || خط. تحریر. نوشته . (ناظم الاطباء). دستخط. (یادداشت مؤلف ).

      در آن زیبایی نهفته است این زیبایی، از رسم الخط یا رسم النقش آراسته می شود. هر چقدر مقاله در قالب درست نگارش قرار گیرد مقاله زیباتر می شود. هر چقدر کلمه ها به زبان مادری نزدیکتر باشند خواناتر و گویا تر جلوه خواهند کرد. این نمایانگر قدرت نویسنده مقاله و کتاب است. با زبان پارسی، کتاب های نثر و نظم با شکوهی زاییده شده و پرورش یافته است. قابل فهم بوده و معانی به زیبایی منتقل شده است.
      به هر روی برای خود نویسنده شایسته است تا آنجاییکه ممکن است از دستور زبان مادری بهره برد. در این ره هم خودشان تقویت می شوند هم خواننده بهره مند.
      بعضی از نویسندگان سایت ها، زیاده روی را در دستور کار خودشان قرار داده اند. به جای آنکه از دستور نگارش شان حذف کنند. به هر روی یک توصیه سازنده کردم برای آنها که از انتقاد سازنده بهره می برند.
      نکه از دستور ننگارش شان حذف کنند.

      به علاوه عجیب نیست که کلمه بهشت در قرآن به فردوس تشبیه شده یا از کلمه فردوس استفاده شده است. در حالیکه کلمه جنت به معنی باغ یا بهشت در زبان عربی وجود دارد. شاید کلمه ها و جمله های قرآن تغییر یافته اند. کم و زیاد شده اند. شاید… !!!

      و یک توضیح تکمیلی در انتها یادآور می شوم بسیاری از لغات انگلیسی یا زبانهای دیگر از بن های پارسی بهره مند شده اند. این به این معنی نیست که بعضی از کلمه های پارسی از آن ها ساخته شده اند. در قرنهای دور که هنوز اروپا تشکیل نشده بود بعضی از اقوام پارسی به سرزمین های دور مهاجرت کردند. فرهنگ و زبان با این مهاجرت منتقل شد و گسترش یافت. هنوز هم بعضی از مکانهای اروپایی با همان نامهای قدیمی شناخته می شوند. مثل: لندن یا دانوب یا موارد دیگر.
      این کلمه ها بن مایه پارسی دارند.

      درباره اختلاف من با آقای ترهنده باید بگویم توصیه ها و پرسشها و انتقادهای من در طول دیدگاه هایم(و برای مقاله ایشان) به طور واضح مشخص هستند. اختلاف بر روی بعضی از لغت ها همه ماجرا نبوده است. بنابراین دیدگاه شما همه ماجرا را پوشش نمی دهد.
      از تلاش شما تشکر می کنم. نمی دانم دلسوزانه بود یا خیر. از دل شما خبر ندارم.

      در ضمن دیدگاهتان در زیر دیدگاهم در خبر ” گیگابایت کارت گرافیک GTX1080TI را با خنک‌کننده مایع عرضه می‌کند ” بوی دیگری می دهد. به آن هم پاسخ گفته ام. مطالعه فرمایید.
      خبری که آقای فخار! درج کرده اند.
      موفق باشید.
      عذر بدتر از گناه نخواهم خواست. ایشان نویسنده حرفه ای هستند(به زعم خودشان) مناسک حرفه ای گری را به جای آورند.
      ===
      Hamedgh

      ۰۰
    2. سلامت و بی گزند باشید

      (من Bat نیستم به پایان دیدگاه قبلی ام رجوع کنید. البته اگر دیدگاهم را سطحی نخوانده بودید الآن مشکلی نداشتید! )

      برادر ارجمند، آقای «ق»، بسیار خرسند و فرحمند هستم که به عنوان یک ایرانی و پارسی زبان بسیار به استفاده از کلمه های پارسی علاقه مند هستید. امّا گویی زمانه، زمانه ی ارتباطات است؛ برای شفاف کردن موضوع بگذارید داستانی کوتاه را از زبان غیر برای شما بیان می کنم:
      روزی، در مهمان خانه ای در کشوری دیگر منتظر تاکسی بودم؛ کمی گذشت و تصمیم گرفتم از مسئول آنجا درخواست کنم که دوباره تاکسی بخواهد؛ حدود ۱۵ دقیقه در فکر آن بودم که چگونه با مسئول صحبت کنم و با چه گفت و گو را آغاز کنم؛ که دیدم فردی به نظر ژاپنی وارد فضا شد و بی هیچ مقدمه ای به راحتی پرسید: Room for two? و مسئول پاسخ داد. (پند: در زمان کنونی مهم ما آن نیست که چه قدر با استفاده از ادبیات و گفتمان رسمی سخنمان را ادا کنیم؛ مهم ما آن است که چقدر سریع بتوانیم سخنمان را بیان کنیم)
      ______________________________
      همچنین دوست دارم به شما گوشزد کنم استفاده از کلمات سهل در گفتمان رواست و استفاده از کلمات و عبارات دشوار نا آشنا (هر مقدار هم که بگوییم «خب کلمه، پارسیست») خیر. (اینهم ذره ای از مشک وجودم تا «پوچی» شما حتی ذرّه ای سیراب گرداند)
      ______________________________
      و امّا در موردی دیگر: من کمی از منظور شما را درک نمی کنم که بسیار از استفاده از کلمات پارسی سخن می گویید (که اگر عملی شود بسیار مقبول است) ولکن در دیدگاه های شما خیلی از وقت ها کلماتی را می بینم که اصلا با پارسی سنخیتی ندارند؛ برای مثال عرض می کنم: (هر آنقدر که زیبایی در سخن بیش باشد، پسندیده است؛ امّا نمی تواند سبب آن شود که آسان فهمی را از سرشت آن نگاره برباید.)
      ۱- تیوری یا تئوری- نمی خواهم از همزه عربی بهره ببرم
      شما در اینجا در شفاف سازی معنی و مفهوم «موضوع» از کلمه Theory استفاده کردید؛ اکنون بگذارید با هم نگاهی بیاندازیم به تمام انتخاب های جایگزینی که شما داشتید:
      نگرش، بینش، نگاه، نظر، ملاحظه، نظریه، اصول نظری، اصل کلی، فرض علمی، تحقیقات فرضی (فرهنگ جامع دهخدا)
      ۲- اخوی
      شما از یک کلمه عربی – که در زبان مادری شما جا خوش کرده است – استفاده کرده اید در حالی که بیایید نگاهی به تمام گزینش های دگر شما بیاندازیم:
      برادر، داداش، اخوی در اصل منسوب به اخ و اخت است و عوام پارسی زبانان آنرا به معنی برادر گویند که غلط است چنانکه ابوی بمعنی پدر. (فرهنگ جامع دهخدا)
      ۳- ” ”
      و اینکه شما که از نویسنده قدیمی در دنیای بازی (و نه دیبازی اگر به قول خودتان به پارسی اهمیّت می دهید) هستید و در دوران اوج خبرنامه به بیان خودتان مقالاتی بسیار پر معنی و غنی می نوشتید چجوری هنوز نمی دانید در پارسی بجای Quotation mark (” “) از گیومه («») استفاده می کنند؟ (و حالا که حرف از مقالات شد مشتاق شدم که مقالاتی از شما که در سایت قرار داده شده را بخوانم؛ می دانم که سایت مقالات را تا حدود ۵ سال نگه می دارد)
      ۴-…
      پس گویی قبل از اصلاح دیگران بایستی نگاهی به خود بیاندازید …
      ______________________________
      سوم درباره ی آن که «بعید نیست که قرآن …» خیر برادر، اینگونه نیست؛ چراکه در زمان قدیم شبه جزیره عربستان سرزمینی صحرایی بوده است و بستان های آن نمی توانستند به سبزی و زیبایی بستان های سرزمین پارس باشند؛ پس پیامبر همچین مثالی را بکار بردند. (شایسته است قبل از بیان تفکرات بی اساس و دور از عقل کمی فکر و اندیشه و چه بسا تحقیق کنیم).
      ______________________________
      و نکته ی چهارم برای شما: در اینکه بسیاری از لغات رشته زبان های هنداروپایی از پارسی می باشد، شکّی نیست؛ امّا نمی توانم با شما سر آنکه می گویید امکان ورود کلمه هایی از زبان پارسی به ایران وجود ندارد به خاطر این نکته ی کمابیش مفرح و «پوچ-بن» شما که « در قرنهای دور که هنوز اروپا تشکیل نشده بود…» متاسفانه بسی از کشور های اروپایی از سرزمین ما دیرتر بوجود نیامده اند؛ همانگونه که می خواندیم «ماد ها قومی مهاجر بودند که در مسیر مهاجرت خود سرزمین پارس را به سکنی گزیدند و کشور ما را بوجود آوردند؛ نام اوّلین پادشاه دیوکس (۶۵۵-۷۰۸ ه.ق.) و آخرین پادشاه آسیتاگیس (۵۵۰-۵۸۴ ق.م.) بود که به دست کورش کبیر برچیده شد.» که با کمی اندیشه و تأمل می توان در یافت که ریشه زبان آریایی ها و زبان های هنداروپایی از یک منبع است. پس این خیال که قرنهای قدیم سرزمین های اروپایی وجود نداشتند باوری بی اساس و «پوچ» است.
      ______________________________
      در مورد اصل و اساس اختلاف شما با آقای ترهنده من حرف خاصی نزدم و اگر دیدگاهم را با دقت (و نه بی عمق) خوانده بودید حتما متوجّه شده اید که من رسما گفتم در بحث شما (که شباهتی کمی هم به دعوای بچه گانه نداشت چون از هر دوطرف انتظار بیشتری داشتم) دخول نمی کنم. و همچنین من بار دیگر دیدگاهم را در زیر «گیگابایت کارت گرافیک GTX1080TI را با خنک‌کننده مایع عرضه می‌کند» را به شما پیشنهاد می کنم؛ آیا من حرف از که و چه زدم که موضع عجیبی می گیرید که هرچه از جمله انجمن که در سایت هست به همّت شماست؟ من فقط گفتم که آنجا جای خوبی برای این بحث ها که برای یک «دیدگاه» طولانی اند می باشد؛ به امید آنکه انجمن هم روتقی بگیرد. کمی رو اعصاب خود مسلط باشید چرا که من هم می توانم مانند یک «جدال جو» با شما صحبت کنم ولی از شأن و شخصیت یک فرد به دور است.
      ______________________________
      همچنین در مورد مسئله ی «نویسنده حرفه ای»: من گمان می کنم که شما دیدگاه بعدی ایشان را دیده باشید که گفتند :« من نگفتم حرفه‌ای هستم، من تازه اول راهم هستم و تا سالیان سال دانش‌آموز دیگران خواهم ماند، منظورم از کار حرفه‌ای این بود که مجالی به من داده شد تا در رسانه‌ی صنعت و هنر مورد علاقه‌ام یاد بگیرم و کار کنم.» ولی گویا چون که به کام شما «نویسنده قدیمی» خوش نیامد این حرف او را ( که به نفع شما هم همین بود) نادیده پنداشتید.
      ______________________________
      همچنین من از سطح فرهنگی و خانواده ای که شما در آن پرورش یافته اید بی اطلاع هستم و بی خبر؛ امّا آنچه که شما طنز می نامید در نفس و روان من (و با اطمینان خاطر گویم که در روان حداقل ۱۰۰۰ نفر دیگر) بی ادبی و … (دوست ندارم از کلمه دوم اسنفاده کنم چرا که برخلاف شما در دامان کودکی آموختم مسخره کردن و نسبت زشت دادن به دیگران، عملی پسندیده نمی باشد)؛ ولیکن حال که بحث بر سر بی ادبی باز شد بیافزایم که مسخره کردن دیگران کار ساده ای است همانگونه که من می توانم بسیاری کلمات ناشایست پیدا کنم که با نام شما هم آهنگ باشد. پس توصیه می کنم که در بخشی از «پوچی» خود این پند من را حداقل برای فرزندان خود نگه دارید.
      ______________________________
      در آخر که من نمی دانم که آیا «پوچ» به اصطلاح «تکه-کلام» شما شده است یا نه ولی حرف کسی را پوچ نامیدن اصلا کار اخلاقی و درستی نیست؛ چرا که برای اثبات پوچی باید مدارک خود را نشان دهید وگرنه به خودی خود «پوچ» نامید دیدگاه شخصی اتهامی سنگین است. زین سبب، من سعی کردم در متن بالا چندین جا از کلمه پوچ بهره ببرم که شاید بو و مزه ای از سنگینی آن ببرید. (امیدوارم! ولی امید زیادی ندارم.)
      ______________________________
      در ضمن در مورد «عذر بدتر از گناه …» و «همپالگی» و همچنین پاسخ شما در«گیگابایت کارت گرافیک GTX1080TI را با خنک‌کننده مایع عرضه می‌کند» (که خود منظور خود را می فهمید؛ اگر بفهمید…) شایسته می دانم از بند سخن با بیتی از استاد ناصر خسرو آزاد شوم: (البته من به وجود خسیسه ی دوم در شما اعتقادی ندارم)
      گهی در بارد، گهی عذر خواهد * * * همان ابر بدخوی کافور بارش
      ______________________________
      پی نوشت: اگر قرار است گفت و گویمان از این فراتر برود تمنی می کنم از انجمن ها و یا پیام شخصی استفاده کنید چرا که همانطور که گفتم اینجا جای این بحث های طولانی نیست.
      همچنین، اگر قسمت دوم برای آقای ترهنده بود شما چرا خواندید و پاسخ دادید؟
      ______________________________
      پا نوشت: این مقاله در پاسخ به دیدگاه آقای حامد ِ (نام فامیلی را نمی دانم!) با ۱۳۸۹ کلمه در تاریخ ۱۱/۰۴/۱۳۹۶ به قلم آمده است.

      ۲۰
    3. درود!
      Bat
      سر اسم دیدگاهت Bat نام دارد. اگر تمایل داری به نام اصلی خودت رجوع شود بهتر است تغییرات لازم را اعمال کنی. ربطی به سطحی خوانی ندارد اگر اشکال از خودتان است. بعد از خوانش دیدگاهها و مطالبم می بایستی به این نتیجه می رسیدید که در غیر اینصورت می تواند ناشی از کم مغزی شما و پوچ انگاری منشعب از آن باشد.
      دروغ نگو! خرسند نیستی و همچنین فرحمند نیستی.
      روزی…
      آن داستان کلیله و دمنه ای شما(البته نقل شما توخالی و پوچ است و به پر مغزی داستانهای کلیله و دمنه نمی رسد) ربطی به کلیت ماجرای فرهنگی و گویشی ندارد. هر کهن سرزمینی از قرنها فرهنگ و تمدن ناشی از آن بهره برده است. یک سال و دوسال نبوده است. یک سفر و چند روز سفر نبوده است. لازم و درست است که از سرمایه های عظیم و داشته های گرانقیمت مان محافظت و با آنها موانست برقرار کنیم. تمامی آنها با کوشش های زمانی و جانی همراه بوده اند. چه جانها که صرف شان نشده است.
      زبانهای دیگر نمی توانند بوستان و گلستان، شاهنامه، مثنوی معنوی، رباعیات خیام، دیوان حافظ و سایر کتابهای نظم را به این زیبایی به رشته تحریر در آورند.
      از چه نقلی، معقول ساخته ای؟
      از کلمه «پوچ» بارها استفاده کرده ام تا شما با آن آشنایی کاملی یابید. آنرا توهین نپندارید.
      برزویه طبیب بعد از سفر به هند با کتاب کلیله و دمنه آشنا شد و برای اینکه مردم سرزمینش آنرا مطالعه کنند به ترجمه پارسی آن اهتمام ورزید. اگر نقل از زبان است از این مهمات ارزشمند علمی هم بهره مند شوید.
      بحث ارتباطات است؟! اگر چنین است چرا همه کشورها از یک زبان واحد بهره نمی برند تا این رنج از ماها گرفته شود. چرا؟ برو فکر و به نتیجه برس. فکر کن!
      اگر بحث ارتباط است فقط با کلام و زبان حاصل نمی شود. ببینید چه کوشش هایی برای ارتباط اقوام مختلف با یکدیگر صورت پذیرفته است؟ مثلن، طراحی پیراهنی از نشانه های ارتباطی و موارد دیگر.
      مطالب بالا هم روزی تو!
      اگر می خواهید مشک پوچم را سیراب گردانید بهترست از شراب علمی دیگری در من ریزید.
      وجوه نوشتاری و شان نوشتاری خودم را برای سهل خوانان، آلوده نخواهم کرد. شرابم برای خماری و رعشگی شماها نیست. بهترست از همان عرق گل گاو زبانتان بنوشید.
      +++
      دربازه واژه تیوری:
      بله! بطبع از صد کلمه نوشتاری،‌ چند کلمه غیر پارسی هم نمود می یابد. این که چیز غریبی نیست. کشف جدیدی نکرده اید. اما در مقاله ها و مطالب این سایت و برخی سایت های دیگر، از تعداد بی شماری کلمه های غیرپارسی استفاده می شود.
      مثلن: عنصر هایپ! یا خیلی از این نوع کلمات.
      چرا اصلن عنصر به هایپ می چسبانی. بنویس:‌ المنت هایپ.
      زیبا نیست. ناملموس است. در شان یک نویسنده نیست که می خواهد از این راه امرار معاش کند یا به موفقیت برسد. اگر مطلب نوشتاری شما از درجه زیبایی بالایی برخودار باشد(فنی و هنری) همه حرفه ای ها آنرا خواهند ستود. ممکن است خواننده های عادی بفهمند یا نفهمند. از ارزش مطلب کسر نخواهد شد.
      به آقای ترهنده انتقال دهید تا از این توصیه سازنده بهره مند شود.

      درباره واژه اخوی:
      از این نظر به شما گفتم که حس بسیجی وار در دیدگاه های قبلی تان موج می زد. اگر بسیجی ها را دیده باشید همدیگر را اخوی می نامند.

      درباره خبرنامه:
      خیر! ممکن نشد. نوع فعالیت های فکری و وجه زندگی فردی من بر این سمت امتداد نمی یافت. یکی از کسانی که بر ایجاد یک خبرنامه مجازی(بعد از تعطیلی مجله دنیای بازی) به اشتیاق دوستان می افزود من بودم. بعد از دوره ای از خبر نویسی در سایت، به امر دیدگاه نویسی از روی آگاهی رسانی و کمک رسانی اقدام می کردم. حرفه من گزارش نویسی و مقاله نویسی نبوده است. از این راه امرار معاش نمی کردم.

      هر فردی نیازمند اصلاح فکری و رفتاری خودش است و خواستار اصلاح به همچنین.
      +++
      درباره قرآن:
      خیلی حقایق است که به گوش افراطی گراها خوش نمی آید درک آن ذهنی باز و دلی قوی می طلبد. در کنار کتابهای حامی یک مذهب خاص، بهترست به کتابهای مخالف آنها، نیز رجوع نمایید.
      توصیه من اسین است قبل از اینکه هر چیزی را صد رد صد بپذیرید و ملکه ذهنتان سازید. آیا حاضر هستید رنج و درد ناشی از بطالت آنها را پذیرا شوید.
      +++
      درباره ترکیب گویش ها و زبانها:
      امکان ورود هست و من هم منکرش نبوده ام. اما هر دوره ای از زمان که اهمال کاری و سهل انگاری های فرهنگی و زبانی صورت گرفته است، راه ورود هموار شده است. دوران حال یکی از آنهاست.
      +++
      اختلاف با آقای ترهنده:
      شما به جاده خاکی زده اید. کمی به دیدگاه اولتان رجوع کنید. درباره ترجمه بعضی از کلمه ها اصرار ورزیده ام و همچون شما، بر روی همه کلمه های مقاله فشار وارد نکرده ام. عنصر هایپ یکی از معدود موارد مورد اشاره من بوده است.
      +++
      درباره برچسب نویسنده حرفه ای:
      ایشان قبل از فروتنی، بزرگ گویی نموده اند. در دیدگاه اولشان نوشته اند: درنهایت فقط به شما به‌عنوان مخاطب و عاشق این صنعت و رسانه‌هایش و به‌عنوان کسی که چند سالی است به‌عنوان نویسنده کار حرفه‌ای در رسانه‌ی بازی‌های ویدیویی زا آغاز کرده…

      بعد از اینکه دیدگاه مرا مبنی بر مشک آنست که خود ببوید… خوانده اند به شکسته نفسی روی آورده اند. بهتر است بعد از فرافکنی ایشان، خط نویسی ایشان، به دام منحنی نویسی نیفتید.
      +++
      درباره بی ادبی:
      بهترست کمی به به دیدگاه های سایر دوستانتان هم رجوع کرده و دیدگاههای مرا به آنها مقایسه فرمایید. در عین طنازی، از معنانی خوبی هم برخوردار است. ضرباتم دردناک است چون به جای درستی وارد آمده اند. سنگین است از این نظر همذات پنداری می کنم.
      می دانم دردتان چیست. جوجه تازه از تخم بیرون آمده، نیستم. جیک جیک تان را می شناسم. از پوچ گفتن من نهراسید. همیشه از پوچ ماندن ترس داشته باشید. امروز می تواند روز تازه ای باشد.
      آیا مطالب و دیدگاهم پوچ است و صد در صد چنین است و اگر از روی صحت و عدالت قضاوت می کنید می توانید مطالب مرا پوچ بنامید. اما اگر دلیل درستی برای آن داشته باشید. اگر چنین نباشد از بو و مزه های بی طعمتان، حس پوچی نصیب خواهم برد. عرق پوچ تان، نوش ِ هیچ مان است.
      یک مثال از دیدگاهتان می آورم. برداشت نادرست شما از اختلاف من با آقای ترهنده و قسمت دوست پسر و دوست دختر در دیدگاهتان، به ناچیز نگری تان، همچنین.
      خیر! تکه کلام من، پوچ نیست. سعی می کنم از پوچی دوری کنم. همچنین کلمه پوچ، تکه کلام من نیست. آیا شما از دیدگاههای دوستانتان چیزی غیر از این برداشت کرده اید؟
      +++
      از شعر ناصر خسرو:
      این پر مغزی از ایشان است. نه من و تو و دوستانتان!
      گهی در بارد، گهی عذر خواهد * * * همان ابر بدخوی کافور بارش

      این هم شعر من به شما:
      گهی نقد کنیم و گهی سوال سازیم * * * برین مقاله های بی حال، تغییر حال خواهیم
      هان دیبازی گر بر این حال زار می گریی * * * وقت خانه تکانی است گر جان خواهی
      به علاوه…
      خصیصه درست است، خسیسه نیست.
      +++
      پانوشت:
      پیام خصوصی برای شما در کار نخواهد بود. رازی خصوصی در میان نیست که دیبازی و کاربرانش از آن بی اطلاع مانند.
      چرا دیدگاه شما را خواندم؟ چون من مخاطبتان بودم و دیدگاهتان برای آقای ترهنده در همان دیدگاه نوشته شده بود.
      من سطحی خوان نیستم(خودتان می دانید. و اینکه از این فرصت استفاده بردید). هر چی خوان نیستم. وقتی به دیبازی آمدم از عوارضش مصون نماندم. بایستی پاسخ می دادم.
      ===
      Hamedgh

      ۰۰
    4. سلامت و بی گرند باشید

      (دیدگاه من با نام دیگری امضا شده است؛ اگر کمی تأمل می کردید متوجه حرف های من می شدید. هان، وقتی اشتباه از خودتان است دنبال فرازفکنی نباشید.)

      اگر بخواهم کمی با شما روراست صحبت کنم؛ هر داستان و مثل پارسی از دو بخش تشکیل شده است:

      ۱-معنایی که در عمق هر جمله گنجانیده شده است.

      ۲-معنایی که در عمق یک متن کامل جای داده شده است.

      پس اگر کمی به واقعیت توجه کنیم از روش پاسخ گویی شما کاملا مشخص است که شما به معنای کلّی و اصلی یک متن توجهی ندارید. آن متن هم برای آقای ترهنده بود و آن چیزی که گفتید مثالی بر آن بود این از پوچی خیال شماست که نتوانستید درک کنید چه مثال است و چه بدنه. مانند وقتی که شما برگی از غزل حافظ را می خوانید؛ در آن مفهومی داستانی و یا عرفانی قرار دارد ولکن، معتقدند که غزل حافظ فقط برای زمان خودش آموزش نمی داده است. (و اینگونه فال حافظ را روا می دانند.) بلکه در غزلیات حافظ پندی ارزشمند نهفته است که نه هرکس آن را درک کند.
      =====
      خیلی واقعا متاسفم که با فردی هم صحبت هستم که عقلش در چشمش است. اگر دیده بودید مرا وضعیت دیگری داشتم و اینگونه نبودم؛ ولی چه کنیم از یک شعور پوچ همان تراود که در اوست. هر چه عقل پر گشته است فهم پوچ! شما می توانید تا فردا از دانش و داستان های آموزنده بگویید ولی گویی هنوز ذهنتان به بلوغ آن نرسیده که با هم نوعان خود چگونه سخن بگویید؛ بله؛ سخن! سخن گفتن اوّلین قدم در عضوی از جامعه بودن است. با هم می خوانیم «هر فردی که بخشی از یک جامعه است؛ یک هویت اجتماعی می گیرید؛ یعنی یاد می گیرد در آن جامعه چه خوب است و چه بد؛ چه زشت است و چه پسندیده و چه مورد قبول است و چه پذیرفته نیست. پس می کوشد در آن جامعه به گونه ای رفتار کند که اعضای آن جامعه او را به عنوان یک عضو بپذیرند.» (کتب درسی رسمی کشور)
      =====
      آن داستان من از کلیله و دمنه نبود و من هم اذعان آن نداشتم که اندازه کلیله و دمنه در آن پند است. برای همین از کژ فهمی و بی خردی شما ترسان بودم که مجبور شدم پند داستان را خودم استخراج کنم و به شما بدهم. اگر کمی اطمینان داشتم این کار را نمی کردم ولی حالا فهمیدم که از فرصت افزودن خردتان سوء استفاده بردید.
      =====
      من هم موافقم که باید با زبان خود و فرهنگمان ارتباط برقرار کنیم و آن را پاس داریم ولی آیا خود شما اینکار را کرده اید؟ قبل از اینکه به اینجا بیایید و ۷ خط در مورد فرهنگ و خویش و پاسداری از آن بگویید؛ کمی تحقیق کرده اید که زبان پارسی باستان و فرهنگ و آداب و رسومی که در آن موقع روا بوده است چه مقدار به ما انتقال داده شده است؟ اگر هم من به آداب و رسوم کهن عمل نکرده ام شما کجا بوده اید که این همه آداب و رسوم مردمان را در کتاب تاریخ نگهداری می کنیم؟ شما کجا آستین بالا زدین قدمی در حفظ آن برداشته اید؟ شما اینجا نشسته اید و از حفظ آن سخن می گویید غافل از آن که خود شما هم فقط شعار می دهید و از آن نامطلع.

      می توانیم همین الآن از افراد داخل سایت بپرسیم که کدام سهل-فهم تر است؟ تیوری یا بینش؟ آنگاه آنها به شما خواهند گفت کدام … اینکه شما می گویید متن نویسندگان کاملا پارسی نیست خب مگر من مخالفت کرده ام؟ ولی بگویید مگر متن شما کاملا پارسی است؟ مگر متن کسی از ما می تواند پارسی کامل باشد؟
      =====
      در اذعان عمومی تقریبا اکثر مردم آقار حدّاد عادل را به نام کسی می شناسند که به همه پیشنهاد استفاده از کلمات و یا حتی جایگزین های پارسی استفاده کنیم ولی به یاد دارم همین آقای حدّاد عادل در شبکه های مجازی(Twitter) چیزی درج کرده بودند و شخصی زیر آن به استفاده از حدود ۳۰ کلمه ی بیگانه ایراد گرفته بودند. وضعیت آقای حدّاد عادل من را یاد شما و رفقای بی خردتان می اندازد: از حمایت و بسیاری از اعمال دیگه دم می زنید در حالی که خود هیچ نمی کنید. اگر به استفاده از کلمات غیر پارسی در متون دنیای بازی می نالید؛ خود آستین بالا بزنید و به بقیه دوستان تازه وارد، پیرهن پاره کردن را یاد بدهید. آنگاه با مقالات شما سطح فرهنگی سایت بسیار بالا می رود؛ آنوقت شما می توانید به نویسندگان بی تجربه ایراد وارد کنید و اگر از شما الگو بخواهند متون و مقالات خود را معرفی کنید.
      =====
      در کمال تاسف (و با خلقی خشمگین) شما یک انسان بسیار مغرور شده اید. اگر در هیچ جایی دیگر نمی توانند مانند کتب نظم ما را بسازند؛ شاید نمی خواهند. زشتی یا زیبایی چیزی نیست که شما برای همه ی مردم جهان هجی کنید؛ مگر آنکه شما هم جزو آن پوچ-کله هایی باشید که سرزنش می کنید. اگر یک کتاب نظم برای ما بسیار زیباست دلیل آن نیست که هم نوعان ما که فرهنگ های دیگری دارند آن را زیبا بپندارند. اگر شما اشعار ویکتور هیوگو را با اشعار عاشقانه ما مقایسه کنید بی بدیل می نامید اشعار مارا؛ اگر همینگونه یک هم نوع دیگر مقایسه کند به ویکتور هیوگو لقب «از بزرگترین شاعران رمانتیک زمانه» را بدهد. مگر همین کلیله و دمنه را که به آن می نازید خود نمی گویید از زبان دیگری وارد شده است؟ یا مثلا (و نه مثلن، اگر آنقدر مغرور نبودید در مورد ریشه ی تنوین اً (ا+ ً) تحقیق می کردید و معادل پارسی آن را به استفاده می بردید؛ من معادل را نمی گویم و تا چند دیدگاه شما منتظر می مانم که ببینم غرور شما به شما اجازه تحقیق می دهد یا خیر.) همین کلیات سعدی یا دیوان اشعار حافظ شیرازی اشعار بسیاری به زبان عربی دارد.
      =====
      در مورد زبان واحد به شما بگویم که شخصی به نام «زیمن هاف» زبانی به نام «اسپرانتو» برای کل جهان در دهه ی ۱۸۸۰ میلادی ساخت و تا حد امکان یادگیری آن را آسان ساخت به طوریکه هم اکنون نه تنها بیش از ۲۰۰۰ کودک و بیش از ۱۰۰۰ خانواده آن را زبان مادری می دانند؛ بلکه استفاده ی آن بین بیش از ۱۰۰۰۰۰ نفر رواج دارد. و این زبان در حال پیشرفت و توسعه است. (  پس فکر کردم به نتیجه رسیدم؛ شما قبل از انتشار ناراستی ها کمی تحقیق کنید!)
      =====
      متاسفانه مطالب که روزی من کردید ارزش علمی ای ندارند. چه بهتر است افرادی که از خود نمی توانند دانشی را انتقال بدهند از مطالبی که از پرمغزی(!) دیگران است؛ استفاده کنند.
      =====
      من از شما نخواستم «نوشته ها» یتان را برای سهل خوانان آسان گردانید بلکه خواستم سخنانی که به خودی سهل هستند را برای طنّازی دشوار نکنید. من هیچوقت تلاش نمی کنم شما را با شراب دانش و معرفت سیراب کنم؛ نمی توانم مشکی که در آن گنداب لب به لب شده است را با شراب دانش و معرفت سیراب کنم. من دوست یا همراهی ندارم و شرابی که خود ساخته ام بسی بلند آمرغ تر از آن است که استحقاق و شایستگی آن را داشته باشید؛ من در محضر هر کس مانند نادانی می نشینم و دانش آن ها را گرد می آورم و با آنچه ارزشی داشته باشد گلاب خود را دو-آتش می کنم. شما از همان گندابی که برایتان چهره شراب ناب دارد لذّت ببرید.
      =====
      اگر که شما از روی نوشته های من «حس» من را می فهمید به شما تبریک می گویم ولی اینکه یگویید چون که فلان واژه در میان این گروه پراستفاده است پس به آنها تعلق دارد؛ اشتباهی بیش نیست. من از شما نپرسیدم حرفه شما چه و چگونه است؛ من گفتم شما که از دانش خود معاییری در نوشتن می سازید؛ خود باید نمونه ای از آن ها داشته باشید و برای هر کس که از راه معاییر شما کژ شد راهنمون باشید. به این دلیل خوشحال می شوم اخباری که در آن دوره ی کوتاه نوشته اید را ببینم.
      =====
      از این بشر گمراه هر کاری بر می آید؛ برای مثال می گویم: حضرت ابراهیم قومش را خداپرست نکرد که بر گوسفند طواف کنند؛ حضرت مسیح از خدای واحد سخن نگفت که ما اکنون با گفتن اینکه چگونه یک فرد مرده پس از ده روز می تواند از قبر خارج شود، مسخره اش کنیم؛ و حضرت محمّد هم قومش را خدا پرست نکرد که با خواندن کتب مخالف ایمانشان سست شود. وقتی شما می گویید مسلمان هستید یعنی این دین را قبول کردید. هیچکس از بدو تولد دینی ندارد مگر اینکه بعد ها با تحقیق به وجود خدا و رستاخیز ایمان بیاورد. اگر من معتقد هستم که قرآن کامل ترین کتاب است؛ پس دیگر نیازی به ترسیدن از کتب پوچی که بر علیه آن است ندارم. فقط مطالب قرآن را عمل می کنم؛ نه مطالبی که افرادی سودجو می نویسند و نه مطالب و آدابی که در اینترنت از نماز های ۱۰۰۰۰ رکعتی نقل می کنند. وقتی شما به ایمان قلبی رسیده اید دیگر کسی نمی تواند شما را گمراه سازد؛ اگر شما از ارامنه باشید من هرگز نمی توانم توشه ی آخرت شما را عوض کنم؛ اگر مسلمان باشید من هرگز نمی توانم ایمان شما به خدا را خدشه دار کنم؛ اگر توانستم بدانید که هنوز به آنچه می گویید باور پیدا نکرده اید و آن را دانشی پوچ می دانید.
      =====
      هر زبانی تکاملی می یابد؛ در راه تکامل ممکن است از زبان های دیگر بهره مند شود. مهم آن، آن است که آیا واژه ای که می خواهد اضافه شود قبلا در جامعه استفاده شده است؟ وقتی زبان و فرهنگ ما در علم پیشرو نباشد به طبع کلماتی که به آن اضافه می شود قبلا جای دیگری استفاده شده بود؛ شایسته است به جای نبرد با کلمات کنونی و ماندن در زمان حال و شکایت از سهل انگاری، خودمان در این راه کلنگی بزنیم و سپس، از دیگران نقد کنیم.
      =====
      من معتقدم که در دیدگاه اوّل شما حتی ذرّه ای از منظور من را نفهمیده اید؛ سطحی نخوانید! درون مایه ی هر پند را استخراج کنید؛ من به شما گفتم که کار شما پسندیده است ولی کمی زیاده روی می کنید وقتی که در متن خود شما هم کلمه ی بیگانه وجود دارد؛ پس چرا قبل از تلاش برای اصلاح دیگران خود را اصلاح نکرده اید؟ (من با شما تا حدّی موافقم که عنصر هایپ، تماماً اشتباه است امّا متن شما هم کم مشکل نداشت.)
      =====
      شما برای چه زنده می مانید؟ برای آنکه کینه ی افراد را در قلبتان آنقدر نگه دارید تا که قلبتان تبدیل به حفره ای سیه و پوچ شود؟ وقتی ایشان حرفشان را پس گرفته اند شما هم جولان ندهید. من که از ایشان سویفکنی ندیدم.
      =====
      همانطور که گفتم من دوستی ندارم که بخواهم رفتارش را بت خود کنم و همان مقدار که به بی ادبی شما معترضم این رفقایتان هم از یک کرباس. شما سعی آن دارید که از پوچی بهراسید ولی نمی دانید چه کنید و چه کاری به نفع خودتان کنید.
      =====
      اگر شخص پر مغزی به نام ناصرخسرو شعری پر بار نامیده است؛ شما مغرور آن نشوید. در هر شعر معنایی نهفته است؛ در شعر شما؟ پوچی. اگر کسی به خود اجازه ی شعر سرودن می دهد؛ از مناسک آن مطلع. شعر شما نه تنها از قافیه بویی نبرده است؛ بلکه نیم مصراع های آن هم متوازن نیست. اگر می خواهید شعری بسرایید باید به ذهنی بالغ رسیده باشید؛ در غیر این شکل؛ سرودن خطاست. حالا نوبت من است که به شما بگویم که شعر شما توخالی و پوچ است و به پرمغزی اساتید نمی رسد. همچنین دیدگاهم نیمه شب به پایان رسید و من خسته. وقت آن را نداشتم که شما و رفقایتان را منتظر نگه دارم. اگر از خودنمایی و غرور رنج نمی برید چرا بحث را در انجمن های «عمومی» ادامه نمی دهید؟ اگر شما خودتان را تعریف می کنید؛ لابد شاهدتان هم دمتان است؛ اگر مغرور نیستید در خود بنگرید و آنچه ناپاک و اهریمنی است را از آن بزدایید و در خود بگردید و بگردید تا در آیینه با کمال معرفت و دانش پر باشید.
      =====
      همه چیز نخوانید ولی آنچه به منفعت شما نیست را چرا؛ ببینید در کجا به شما می تازد و آن عیب را برطرف کنید. اگر منقد به درستی نقد کند آنگاه هیچ پیشامدی بر او نیست؛ اگر نه، آنگاه به او یورش برده می شود. در آخر دیدگاهم را با بیتی از اشعار حافظ به اتمام می برم که به زبانی غیر از پارسی می باشد و کم به وضعیت کنونی شما بی شباهت نیست:
      هرچند کازمودم، از وی نبود سودم * * * من جرب المجرب حلت به الندامه
      RN
      =====
      پانوشت: این مقاله در پاسخ به دیدگاه آقای حامد ِ (نام فامیلی را هنوز نمی دانم! این سوال را که قبلاً خواندید!) با ۲۱۲۸ کلمه در تاریخ ۱۲/۰۴/۱۳۹۶ به قلم آمده است.

      ۱۰
  2. اول تشکر میکنم از تارخ عزیز متن زیبایی بود همه رو گفتی لذت بردم.
    از یه چیزی نفرت دارم اونم اینه که دور گود وایسادیمو میگیم لنگش کن طرف پیداش نمیشه سال تا ماه اونوقت میاد با یه کامنت در سال فقط زحمت کشیده شده واسه مقاله رو نقش بر آب میکنه، یعنی نفرت دارم هی میگن دیبازیه سابق وای میمردم واسش! اگه واقعا دلت میسوزه حداقل تو هفته یه کامنت بزار تعداد این دوستان اونقدری هست که سایت جون بگیره چون میدونیم اینجا کاربرای بسیار فهمیده تری نسبت به دیگر سایتای گیم داره تو ایران حداقل، قرار نیست مثل سایتای بیخود دیگه حتما یه مطلب ۷۰۰تا کامنت الکی و بی ربط بخوره بگیم خب حالا منم برم یه نظر بدم انگار دیبازی جون گرفته!!!
    من ادم متعقدی از لحاظ دینی نیستم فقط یه جمله از قران همیشه تو ذهنم مونده که مناسب با این وضع مملکتمونه نه فقط دیبازی، (معنیه کلی ش)میگه که:
    ***
    هر بلایی که سر ملتی بیاد خواسته ی خود اون ملت بوده.
    ***
    پس الکی هی حرف نزنید خواهشا انتقادی هم دارید درست بیانش کنید که از روی اصلاح باشه نه از روی تیکه پروندنو خوش مزه گی و فکر نکنیم خیلی حالیمونه چون هرچقدر هم بدونیم بازم قطره ای از یه اقیانوسه.

    ۴۰
    1. درود!
      میثم بی…
      بهترست دست آقای ترهنده رو بگیری و بری هواخوری.
      نمی گویم لنگش کن، می گویم بهترش کن. برای آن هم دلیل و منطق آوردم. توضیح خواستم. این لنگی که می گویی از طرف تو و برخی مقاله های بازی است که به سر و صورت من و بازیبازها می خورد.
      بله! مدتی از سایت دور بودم(اقتضا فردی و زمانی) ولی آنموقع که لنگ تو داخل قــُـنداق بود من به کاربران و بازیبازها قــَــنداق تعارف می کردم.
      خوشحال می شوم اگر دیدگاه من از روی صحت و منطق سبب شده باشد تا مقاله های معیوب و بی منطق نقش بر آب شوند. حداقل آن قسمت های نادرست.
      اتفاقن مرام شما(مشابه شما) هست که تمایلی به بازگشت روزهای اوج دیبازی نشان نمی دهد. نمی خواهم تهمت بزنم اما اگر کاری کرده ای در جهت خلاف منافع دیبازی بوده است با شهامت آنرا ابراز کن. دایره صحبت من در بر گیرنده همه کاربران و نویسندگان است به خصوص آن دسته های معلوم الحال.
      دوستان عزیزی که با هدف درستی گام پیش می گذارند و برای موفقیت خودشان و دیگران تلاش می کنند، مرا عفو کنند. منظور نظرم این عزیزان نیستند.
      همینطور است… قرار نیست
      از تعداد لایک ها(علاقه مندی) و نظر سنجی ها به چه نتیجه ای می رسی؟ میثم نی!
      این کم نگری شما برای تعداد دیدگاهها و مقالات و نقدهای پربار می تواند به خاطر دوری از پر نگری به گذشته دیبازی باشد. می خواهی بیشتر توضیح بدهم، میثم نی نی!
      بسیار خوشحال می شویم که اگر دیبازی جان در بدن دارد، روحیه و مغز هم داشته باشد چه من و ماها باشیم چه نباشیم. تو و شماها، همچنین.
      بنابراین از آن جمله پر مغز شما ولی بی راه شما، نتیجه پرباری می گیرم. البته سو تفاهم نشود آن جمله از همنوع دیگری است. و این پر مغزی از اوست، نه شما!
      هر بلایی که بر سر دیبازی می آید از مدیریت مغز اوست.
      سایت(دیبازی) دیبازی مستقل زاییده شد و به دنیای بازیهای ویدیویی تقدیم گشت. آقای حکیمی درست می گویم. مدیر مجله دنیای بازی درست است!

      بله!‍ انتقاد دارم و روا می دانم به مقاله ها و مصاحبه ها و خبرهای داخلی و خارجی انتقاد کنم یا آنها را بستایم. اگر منطقی و درست است با حسن نیت پذیرا باشید. این شما هستید که آنرا انتقاد نمی دانید و الکی می دانید. دلیلش این است که بعضی از شماها، کاربران و نویسندگان الکی هستید. درست است میثم پی پی!

      هیچ جای دنیا نگفته اند(حتا حیوانات- من نشنیده ام. اگر این گفته منبعی دارد مرا مطلع کنید) که تیکه پرانی و خوشمزگی دلیلی بر آگاه بودن و حالی بودن(این کلمه را از جمله شما قرض گرفته ام) است. شما هم نگو، میثم کو!
      حالا که آقای ترهنده با شما موافق است و حرف دل او را زده ای، شاید حرف دلش را به تو زده است(اگر نادرست است مرا مطلع کنید) با هم به تماشای فیلم رسوایی بنشینید و یک حرف دل انگیز به او بگو: اگر علاقمند است و آینده اش را در این حرفه می بیند تمرین بیشتری کرده و برای شایستگی مقاله ها و نقد هایش وقت بایسته ای صرف کند.
      ===
      Hamedgh
      تیرماه ۹۶
      پانوشت:
      به این مصاحبه هم دقت کنید. ببینید افراد موثر و مثبت در جوامع انسانی به چه می اندیشند و بعد با افکار و باورهای پوچ برخی از پوچ کله های(صاحب منصب) این سرزمین مقایسه کنید.
      مارک زاکربرگ در سی سی ان در مصاحبه ای اختصاصی گفت: ماموریت جدید فیس بوک این است که مردم را در سراسر جهان به هم نزدیک تر کنیم. در ده سال گذشته ما و همکارانمان در فیس بوک فهمیدیم دادن صدا به مردم خیلی مهم است، اما کافی نیست. بنابراین در ده سال آینده تلاش می کنیم مردم بتوانند جوامع خودشان را بسازند. یعنی علاوه بر ارتباط با دیگران، بتوانند جوامع خودشان را داشته باشند و از این طریق بتوانیم در کنار هم پیشرفت کنیم.
      زاکربرگ که اخیرا به نقاط مختلف امریکا سفر کرده است درباره تفاوت ها و شباهت های مردم گفت: من از این سفرها فهمیدم مردم ممکن است در مسایلی مانند مسایل سیاسی باهم تفاوت داشته باشند، اما شباهت های بسیاری دارند. در مسایلی که معمولا پنهان است، مثل طرفداری از یک تیم فوتبال…بنابراین می شود روی شباهت ها سرمایه گزاری کرد.

      ۰۰
    2. بابا قدیمی، بابا حامد قرتی، چی میگی واسه خودت پیش خودت فکر کردی خیلی بارته نه داداشه من اون که بارشه عرعر میکنه که ازونم کمتری حیف الاغ که کنار تو بزارنش،خاک تو سر اونا که تو بهشون قنداق تعارف کردی شایدم فکر کردی کسی خودتو قنداق نکرده اینطوری هوا ورت داشته عموجون میدم میثم نی نی و قنداق پلاستیکی کنی افرین گلم برو قنداق بازیتو کن بدو.
      الکیم نیا بخواب زیر کامنتای من بهت فشار میاد میثم نی نی همینطوری سرش گرمه تو دیگه با وجود گرمت اتیشش نزن.
      Meysam.B
      تیرماه یک هزار و سیصدونود و شیش

      ۳۰
    3. درود!
      از تهت برای سر خودم استفاده می کنم. سو تفاهم نشود. منظورم اینست که پاسخ به انتهای دیدگاهت را برای ابتدای دیدگاهم انتخاب میکنم. اتفاقن اینکه آتش گرفته ای می تواند مشخص کننده بعضی چیزها باشد. سایت دیبازی عزیز! می توانید روشن و خاموش بفرمایید!
      الکی نیست. اینکه زیر دیدگاهت پاسخ میدهم از روی اشتیاق نیست. خیلی شایسته بود به ادامه مطلب نویسی ام در مقالات و موضوعات مهم دیگر بپردازم. اما برای یک سایت معتبر شایسته است در کنار سایر «مهمات» به بخش کاربران و دیدگاهایشان اهمیت لازم را اهدا کند. کاربران شایسته اش را شناسایی و از این دارایی های غیرمنقول به شایستگی نگهداری کند.
      با مهماتم، آتشت نزدم… منفجرت کردم.
      دیبازی از بازگشت یکی از «قدیمی» هایش باید خوشحال باشد.
      ای بچه بد! دوباره «کهنه» ات را خیس کردی؟(در قدیم بچه ها را کهنه می کردند. در زمان جدید،‌کهنه همان پوشک نام گرفته است- در ضمن قدیمی و کهنه را برای طنز مطلب استفاده کردم) دوباره قدیمی ات را(عذر می خواهم کهنه ات را) عوض می کنم ایندفعه هر وقت خواستی خرابکاری کنی بگو پی پی!
      حالا در این دیدگاهت، آیا حرف دل آقای ترهنده را زدی یا برخی از کاربران معلوم الحال؟!
      آقای ترهنده! مشاهده بفرمایید دسته علم کشان(نوحه خوانان- به به چه چه خوان) زیر مقاله هایت را! و از این چشم گردانی باز هم «گول» لذت بخورید. حرف دلت را نوش جان کن.
      آن خاکی که می گویی نثار شیرت می کنم. اگر از قــَــنداق(قنداغ) بدت می آید «خاک شیر» میل کن. ای بچه شیطون! باز هم لــِـــنگ پرت کردی؟
      کاربران عزیز و سایت دیبازی! خودتان نتیجه گیری کنید.
      ===
      Hamedgh
      تیرماه ۹۶

      ۰۰
    4. جناب آقای حامد؛ بنده شدیدا به شما پیشنهاد می کنم که آن فرهنگ لغتی که بر روی گوشی نصب کرده اید را عوض کنید شما اصلا می دانید قنداق(قنداغ) به چه معناست؟
      -فرهنگ جامع دهخدا: مخفف قند داغ و آن به معنی آبجوشی است که قند یا نبات را در آن حل می کنند.
      =پس به این نتیجه می رسیم -> قنداغ کردن به معنای حل کردن در آب به عبارتی دیگر شیرین کردن و در گویشی آسان تر دلچسب و عزیزتر کردن است
      _____ احتمالا در این فکر بودید که قنداغ به معنای مذاب است؛ خب متاسفم_____

      ۱۰
    5. درود!
      Bat
      قنداق به همان معنی مخلوط قند و آب داغ است. منظور من همین است.
      پس نیازی به تعویض فرهنگ لغت نیست.

      این پاسخ برای دیدگاه Bat
      ۱۳۹۶/۰۴/۱۰ در زمان ۱۹:۳۲:۱۴

      ۰۰
  3. درود!
    بهتر از این می توانستم بنویسم اما در همین حد و اندازه دیدگاه پذیرا باشید. از شوخی ها و عیب های خودم عذرخواهی می کنم. می توانید دیدگاهم را قبول نکنید. اما برای نتیجه بهتر، بیشتر تحقیق کنید.

    اول: تشکر از آقای ترهنده و تلاشی که برای اهمیت دادن بخش قواعد و قوانین اصلی بازی بر بخش گرافیکی(که در گذشته، بارها از طرف من و دوستانم ارایه شده است) انجام داده اند. البته با کمی تناقضات و اشکالات همراه است.
    دوم: اگر نمی دانی ده برتر است یا ده بدتر… چرا مقاله را چاپ کردی؟ دیگر مقاله نیست، ملاقه است. اول به سر مقاله ات با ملاقه بزن بعد که مقاله شد از داخل دیگ بیرون بیار و به مخاطبان عزیز، توزیع کن. سرو کن. آنوقت است که serve him right میشود معادل با he deserves it است. یعنی شایستگی آنرا دارد.
    سوم: بازیباز باتجربه و عاقل از روی یک پیش نمایش دور(تریلر دور از زمان عرضه بازی) به پیش داوری از یک بازی نمی پردازد. او می داند که عرصه تبلیغات برای تهییج و تحریک ذهن مخاطبین است. برای اینست که آن بازی در ذهن مخاطبین باقی بماند. از صحنه های پر زرق و برق محصول است. درست مثل جوراب پارازین زنانه با عکسهای زیبای زنانه.
    در سینما همین است. تا لای کتاب باز نشود، خوانده نشود نمی توانی درک درستی بیابی. تا فیلم بار نشود، دیده نشود نمی توانی تحلیل درستی بکنی. تا بازی بارگذاری نشود، بازی نشود نمی توانی به لذت سرگرمی آن پی ببری. به خصوص که بازی مثل سینما همان چیزی نیست که فیلمبرداری می شود و به صورت پیش نمایش با چند برش مهیج به کمی از محتوای هنری آن پی برد. بازی در هر ژانر مختلف، قواعد و روند بازی خودش را دارد. به علاوه اینکه موضوع وقتی سخت می شود که ارکان ژانرها در هم آمیخته شوند.
    چهارم: نمی خواهم از کلمه گول استفاده کنم. اما خودت گفتی. پس… نه! دیگه گول نمی خوری ها؟!
    در حالیکه به نظر من، بسیاری از آنها به قصد نادرست گول زدن مخاطبین به عرضه پیش نمایش اقدام نمی کنند. شما که به پیش نمایش حساس هستی(یا سایر بازیبازها) و احتمالن به درد پیش داوری دچار گشتی، از نسخه من استفاده کن. چند ماه بعد از عرضه اصلی بازیها و بعد از مطالعه نقدهای بازیها، به خرید بازیهای مناسب حال خودتان اقدام کنید. آیا افاقه نمود؟!
    پنجم:‌ بازی ندای وظیفه(جنگاوری مدرن یا عملیات سیاه یا سری) از روایت جالب و طنزآمیز برای پیش نمایش خودش استفاده کرد. آیا جرمی مرتکب شده بود؟ در حالیکه به مضامین داستانی و روند بازی مرتبط نبود.
    ششم: ماها(داخل ایران) دیگر از کلمه کلاه برداری استفاده نکنیم. سالهای سال از بازیهای کرکی و کنسولهای کرکی استفاده کرده ایم که مزاج مان به همراه مرام مان هم کرکی شده اند. داش! نشخه دیگه ای نداری به ما تشویز کنی!
    هفتم: جو ای تری؟! اشتباه نکنید اسم و فامیل منظورم نیست. منظور اتمسفر نمایشگاه E3 است. مگر این جو و فضا چه اشکالی داشت؟ سازماندهی آن، یا نحوه ارایه آن، یا نحوه برگزاری آن، یا نحوه گزارش های آن یا … ایرادی داشت؟ مگر نمایشگاههای وطنی است که بی حس و حال برگزار می شوند و با میادین میوه و تره بار، تفاوت زیادی ندارند.
    شما جوگیر هستید به سایر بازیبازها چه مربوط است؟ از خودپنداری ها و خودبینی ها کمی فاصله بگیرید. چند تا شرکت بزرگ و کوچک بازیسازی به همراه چندین هزار بازیباز در نمایشگاه بین المللی بازیهای ویدیویی شرکت می کنند آن شرکت بزرگ و کوچک به تولید بازی دست یافته اند و از فرصت های کوچک و بزرگشان بهره برداری کرده و بازیبازها را با رویاپردازی هنری خودشان سرگرم می کنند. سرنگ ویروس جی(از بازی شیطان مقیم یا رزیدنت اویل) به اجبار به بازیبازها تزریق نکرده اند تا آنها را زامبی کنند(یعنی مجبور به استفاده از محصول خودشان نکرده اند) تا بی مغز و بی اراده رفتار کنید.
    قول می دهم حاضر هستید چند روز آب و غذا نخورید یا چند روز از عمرتان را حواله کنید تا یک بار در طول عمرتان، بلیط این جشن ها را خریده و به دیدار این نمایشگاه ها نایل شوید.
    هشتم: جلوه بصری!
    ساده ترین راه گول خوری از طریق چشمها است(در متن نوشته ای).عجب!
    پس گوش هایت به کجا وصل هستند؟ این همه خرافه ها و باورهای مذهبی و فرهنگی نادرست. شنیده ای یا دیده ای؟
    در ضمن ما بازیبازها کشته و مرده این نوع دروغ ها نیستیم. من که نیستم. تو را می دانم تا الان که اینجوری بودی. زود باور هم نیستیم. من که نیستم. اگر شرکتی از عرضه بازی با گرافیک بالا در کنسول پلی اسیشن ۲ حرفی زده است در همان اندازه کنسول پلی اسیتشن ۲ زده است. احمق که نیست از حد و اندازه های دستگاههای قدرتمندتر بازی(کامپیوترها با سخت افزار جدید تر) برای بازی خودش یاوه سرایی کند. شما درست متوجه نشده ای.
    بهتر است وقتی ماشینی می خریم از مشخصات و خصیصه هایش آگاه شویم. وقتی بدانیم که کنسول پلی استیشن ۴ در حد و اندازه های نسل هفتم کارت های گرافیکی ای ام دی قدرت دارد، درباره آن فکرهای بیهوده نخواهیم کرد و انتظار قابلیت گرافیکی در سطح نسل جدید موتورهای گرافیکی و پردازشی کامپیوترها از میان خواهد رفت.
    در حالیکه بازی اکتشاف نشده(آنچارتد ۴) از غار بیرون می آیید دهانه غار بزرگتر شده و نور گسترش می یابد و زیبایی جزیره با درختان انبوه به همراه رقص نور در برابر چشمانتان جلوه گر می شود. یک قاب هنری زیبا(اسکرین شات). جلوه بصری!
    در حالیکه آب زیر پای جزیره از کیفیت فنی و حرکتی بالایی بهره نمی برد. جلوه بصری محدود!
    این بازی توانسته است در بین بازیبازها به محبوبیت دست یابد. در کنار معایب بصری ناچیز!
    نهم: آنچه که درباره جزیره مردگان یا دد آیلند نوشتی دور از واقعیت است. این بازی به خوبی توانسته بود در گونه ترسناک بدرخشد. ترکیبی از بازی طلوع مردگان(دد رایزینگ) و بازیهای دیگر.
    بازی از اشکالات فنی یا باگهای فراوان تهی بود. چیزی به خاطر نمی آورم. ساخت و ساز سلاحها، ضربات، ارکان نقش آفرینی به خوبی کار می کردند. واقعن خارج از واقعیت است که آنرا جزیره باگها نامیده اید.
    دهم: بازی هاله نور(هیلو) در ژانر اکشن از چه المانهای جدیدی استفاده می کرد؟ به جز استفاده جالب از ماشین و سفینه ها؟
    یازدهم: مسلم است که خروجی بازی به کمک موتورهای پیشرفته بازیسازی و تجهیزات پیشرفته سخت افزاری بر روی کامپیوترهای روز، از خروجی بر روی دستگاههای (کنسول های) بازی بهتر و با کیفیت تر است(دستگاه پلی استیشن یا ایکس باکس). بنابراین آنچه که در بعضی از پیش نمایش های بازی عرضه می شود از لحاظ جلوه های گرافیکی در سطح بالاتری قرار دارند ولی در حین عرضه بر روی کنسول ها از آن جزییات و جلوه های درخشان کاسته شده است. شما باید بپذیرید که بازی را با پیش نمایشش مقایسه نکنید. بایستی بازی در همان قالب اصلی که در دستگاههای بازی به نمایش در می آید، به نقد و بررسی گذاشته شود. شما نمی توانید از گرافیک یک بازی(با یک عنوان- مثل فرقه آدمشکها) در دستگاه وی(نینتندو) در مقایسه با دستگاه پلی استیشن ایرادی بگیرید.
    دوازدهم: عنصر هایپ چیست؟ در جدول مندلیف نبود! در درست و دقیق نویسی به خودتان بیشتر زحمت دهید.
    سیزدهم: کلیشه نوساز!
    آیا نمی شود به طور مکرر درباره عشق(کلمه ای کلیشه ای) فیلم های سینمایی ساخت؟ می سازند. یا درباره شهامت، کتاب نوشته می نویسند. آیا نمی شود یک فیلم از دوباره سازی بهره مند شود؟ می شود. این موضوعی بود که درباره فیلم لوگان به آن اشاره داشتم و نقدی بود که بر نقد آقای زعفرانی روا می دانستم. البته موضوع های کلیشه ای(از نظر دوستان) در فیلم لوگان بسیار خوب(از نظر من) ساخته و پرداخته شدده بود. شاید بعدها به آن اشاره ای داشتم(بستگی به زمان حالم دارد).
    چهاردهم: درباره فرقه قاتلین…
    این ریشه ها که می گویید، چیست؟ مگر در بازی فوق چه مقدار از قوانین و عناصر اصلی بازی نسبت به عناوین اولیه تغییر کرده بود؟ منتقد عزیز، اصلن فهمیده اید که این بازی و بازیهای مشابه چه می خواهند بگوید؟ اصلن فهمیده اید بازی شوک زیست محیطی(بایوشاک: بیکران) از چه چیزهای خاصی حرف میزند(اشاره به مطلب آقای گروسیان)؟ این بازیسازان برای ارایه هنرشان از چه ژانر و ایده ای بایستی بهره می بردند؟ شما بفرمایید جای آقای لواین(کارگردان بایوشاک) یا کارگردان بازی فرقه آدمکشها بودید از چه ایده و ژانر بکری استفاده می بردید و چگونه؟ که آنرا با چوب “اکشن بازی” می زنید؟ منتقد حسابی! ایراد نقدی بزرگ(درست و منطقی) نمی توانی بگیری چرا با شدت ایرادات کوچک را بزرگ می کنی(نه در اندازه های واقعی خودش)؟ اصلن چه ایراد بزرگی وارد بود؟ شما که از صدها سوراخ ریز و درشت اخلاقی خودتان به راحتی می گذرید از سوراخ سنبه های شرکت های بزرگ به سختی می گذرید.
    حتا نمی توانید شورت خودتان را طراحی کنید از شورلت دیگران ایراد می گیری(به نادرستی)؟ چرا پر مصرف است؟‌ اما از رابطه قدرت موتورش، سر در نمی آوری؟
    یکی آمده و از تپه های اسکایریم( با آن زاویه شیب) با پرش بالا رفته و آنرا ایراد فیزیکی نامیده است. می توانم صد تا جای دیگر را نشان بدهم که با پرش امکان بالا رفتن نخواهید داشت. حالیکه بعضی از بازیها در همین پرش هم مشکل دارند. در بازی اسکایریم برای دستیابی به مقصد های متفاوت، راههای متنوعی وجود دارد که گاهی با دشواری پیدا می شوند. بد هم نیست و از خصیصه های جهان گردی در دنیای باز در نظر بگیرید. یک بازیباز گمشده ای! دلش را به کوه زده و راهی به دشواری از میان صخره ها پیدا کرده است، کل پیکره عظیم اسکایریم را تحت شعاع این موارد ناچیز قرار داده اند!
    پانزدهم: اِ اِ اِ … واقعن!
    دامن یوبی سافت لکه دار شده است؟ این لکه ها را شما می چسبانید. حرف های تان از نظر منطقی بی ارزش هستند. از ارزش هوش مصنوعی در بازی سگ های نگهبان نمی گویی؟ از ماموریت های مشابه در بازیهای هم ژانر می نالید؟ اگر از ماموریت های یک بازی در جهت دسترسی به اهداف اصلی تعریف و تمجید می کردید، بسیار دلچسب تر بود. مثلن در بازی اثر جرمی۳ (مس افکت۳) بیشتر ماموریتها(با درصد بالایی) برای دستیابی به قدرت بیشتر به هدف نهایی بود و بعضی از جزییات پایان بندی تحت تاثیر آن قرار داشت. این قواعد جالب و برنامه ریزی شده بازی به نسبت برخی از بازیهای هم گونه، در مرتبه بالاتری قرار می گیرد. قابل تمجید است. بله! بعضی از ماموریت ها در بازیهای مختلف به همدیگر شباهت دارند اما برخی از بازیها با توجه به محیط و فضای بازیها به همراه تنوع و تفاوت قواعد و اجزای بازی، به تجربه متفاوتی می انجامد. مثل تفاوت محیطی و زمانی در بازی فرقه آدمکشها(اساسین کرید) با بازی فارکرای یا بازی ویچر.
    این همه بازی معتبر و بزرگ از شرکت یوبی سافت بیرون آمده است و این همه بی حرمتی به این شرکت؟! هر جایتان که باد می پیچد بوی دردش از یوبی سافت و امثال آنها نمی آید.
    شانزدهم: بازی آسمان نامکشوف یا کهکشان ناشناخته(نومن اسکای- آسمان بی نشان) دارای برنامه ریزی فنی خاص و پیچیده ای است. همانطور که سازنده هایش گفته اند. به احتمال فراوان سبب تولید بازیهای جدیدی خواهد شد تا از توانایی تولید نابهنگام و بلادرنگ حوادث(اتفاقی و احتمالی) و عناصر محیطی بهره مند شوند.
    هفدهم: چرا اینقدر غر می زنید؟

    هجدهم: همانطور که خودت گفتی، بیایید ذات بازیهای را در نظر بگیریم.
    در انتها به رستگاری نزدیک شدی.
    بعلاوه اینکه برخی از جمله های شما در متن، تفاوت و تناقض دارند و از یکدستی به دور هستند. بایستی بیشتر بر روی مطالبت وقت بگذاری. در ضمن آدرس غلط به دیگران نده برای اینکار باید خودت از غلط دور شوی.

    با تشکر!
    ===
    Hamedgh
    تیرماه ۹۶
    پانوشت:
    به این مصاحبه هم دقت کنید. ببینید افراد موثر و مثبت در جوامع انسانی به چه می اندیشند و بعد با افکار و باورهای پوچ برخی از پوچ کله های(صاحب منصب) این سرزمین مقایسه کنید.
    مارک زاکربرگ در سی سی ان در مصاحبه ای اختصاصی گفت: ماموریت جدید فیس بوک این است که مردم را در سراسر جهان به هم نزدیک تر کنیم. در ده سال گذشته ما و همکارانمان در فیس بوک فهمیدیم دادن صدا به مردم خیلی مهم است، اما کافی نیست. بنابراین در ده سال آینده تلاش می کنیم مردم بتوانند جوامع خودشان را بسازند. یعنی علاوه بر ارتباط با دیگران، بتوانند جوامع خودشان را داشته باشند و از این طریق بتوانیم در کنار هم پیشرفت کنیم.
    زاکربرگ که اخیرا به نقاط مختلف امریکا سفر کرده است درباره تفاوت ها و شباهت های مردم گفت: من از این سفرها فهمیدم مردم ممکن است در مسایلی مانند مسایل سیاسی باهم تفاوت داشته باشند، اما شباهت های بسیاری دارند. در مسایلی که معمولا پنهان است، مثل طرفداری از یک تیم فوتبال…بنابراین می شود روی شباهت ها سرمایه گزاری کرد.

    پانوشت:
    دیدگاه های دیگر من…
    ۱-مصیبت الگوهای تاریخ مصرف گذشته – چرا بازی‌های جدید ما را راضی نمی‌کنند؟
    ۲-هم‌اکنون بسته‌ی Rise of the necromancer برای Diablo III در دسترس است

    ۱۰
    1. welcome back
      امیدوارم یه چند تا از کاربر های خوبه دیگه مثل ژنرال امین هم برگردن شاید امیدی باشه دیبازی دوباره سرپا بشه…

      ۰۰
    2. درود!
      از خوشامدگویی یک دوست قدیمی حس خوبی دست می دهد.
      از حضور امین عزیز، در این دوره(فصل) از حضورم، استقبال می کنم.
      Let’s do it.
      welcome back party,dude

      ایکاش امکانش مهیا بود.
      دم همه شما گرم.

      ۰۰
    3. ممنون بابت توجهتون
      ملاقه؟ اگر نظر شما این است که این مقاله ملاقه است پس نظر شما محترم، فقط لطفا توضیح دهید ملاقه دقیقا چیست و چه سنخیتی با مقاله دارد؟
      صنعت بازی دارد تماما توسط همین بازیبازهای عاقل و باتجربه می‌چرخد و کاملا درست است، تا هر اثری منتشر نشود نمی‌شود آن را قضاوت و نقد کرد و من توی مقاله‌ام خلاف این مهم را گفتم؟ فکر نمی‌کنم… محوریت این ده برتر روی نمایش‌های دروغین قبل از انتشار بازی ها بنا شده و چرایی این موضوع…
      چرا کلمه‌ی گول را تحریم کردید؟ گول زدن درست و نادرست هم داریم؟ بیشتر توضیح دهید لطفا… من به‌شخصه اگر بخواهم عنوانی را خریداری کنم، پیش خریدش می‌کنم و سپس نقدش میکنم که نقد آن تازه‌ی تازه روی دی‌بازی قابل مطالعه باشد… شاید هر بازیبازی صبر و حوصله‌ی شما را نداشته باشد تا چهار ماه صبر کند و بخواهد بازی را روز انتشارش بازی کند… اصلا اینکه یک بازی را روز انتشار تجربه کنیم یا چهار ماه بعد چه فرقی میکند؟ یعنی بازی طی این چند ماه فرق می‌کند یا مزه‌اش می‌پرد؟؟
      اصلا در این مقاله اشاره‌ای به دروغین بودن نمایش‌های بازی CoD شد؟ هر چند CoD Ghosts از این حیث یک فاجعه است…
      در حال حاضر بسیاری از بازیبازهای ایرانی فقط و فقط بازی اورجینال تهیه می‌کنند و نیازی به ادبیات «تشویزی» نیز نبود :20:
      آیا من در این مقاله گفتم جو E3 مشکلی دارد یا شما فقط میخواهید از هر کلمه ایراد نامربوط بگیرید؟ :20:
      اول خودتان از خودبینی و خودپنداری فاصله بگیرید تا دیگران و من نیز از شما بیاموزیم :-) بالاتر در موارد بالایی متن‌تان گفتین «از نسخه‌ی خود من استفاده کن» بعد از فاصله‌گیری از خودبینی صحبت می‌کنید :-) من صرفا درددلی که از نظر خودم فکر میکنم درددل مشترک بسیاری از بازیبازهاست را در این مقاله جای دادم…
      اگر به شما بگویند کیکی روبروی شماست که بسیار خوشمزه است راحت‌تر گول می‌خورید یا آن را با چشم ببینید؟ نمی‌گویند «شنیدن کی بود مانند دیدن؟»… «در ضمن ما بازیبازها کشته و مرده این نوع دروغ ها نیستیم. من که نیستم. تو را می دانم تا الان که اینجوری بودی» شما از خودپنداری و جدایی از آن حرف می‌زدید درست است؟ این جمله‌ی شما آن را کاملا نقض میکند؛ در ضمن می‌شود بپرسم چند سال است مرا می‌شناسید که می‌دانید من جوگیر هستم :D در رابطه با کیل‌زون و حرفی که زدید هم بهتر است بیشتر تحقیق کنید، درست نیست؟
      درباره‌ی جزیره‌ی مردگان هم هر چه یادم بود و تجربه و تحقیق کردم به قلم آوردم و شاید تجارب شما متفاوت بوده… شاید بعد از چهار ماه بازی را تجربه کردید و پچ‌ها را نصب شده داشتید و باگی ندیدید؛ در ضمن درباره‌ی DI بحث روی باگ‌ها نیست و روی بلندپروازی‌های رویایی است که عملی نشدند…
      در رابطه با هیلو هم بهتر است بیشتر تحقیق کنید ;) نه وقت و نه حوصله اجازه‌ی توضیح کامل نمی‌دهند…
      شما خودتان را سازنده‌ی یک بازی تصور کنید که بازی‌تان را در E3 نمایش داده‌اید، ولی خودتان هم می‌دانید بازی بعد از انتشار حداقل از نظر گرافیکی شبیه این نمایش نخواهد بود، آیا شما دروغ‌گو نیستید؟ چرا نباید پیش‌نمایش با محصول نهایی مقایسه شود؟ شما بر ترویج کلاه‌برداری و درو‌غ‌گویی اصرار دارید!؟ شما بستنی عروسکی را باز می‌کنید و می‌بینید شبیه جلدش نیست چه حسی پیدا می‌کنید؟
      من در مقاله‌ام گفتم نمی‌شود از کلیشه‌ها آثار نوی باکیفیت ساخت؟ یا شما صرفا می‌خواهید با هر جمله‌ای بی‌دلیل مخالفت کنید؟
      شما AC Unity را بازی کرده بودید؟ اشکالی به آن وارد نبود یا شما طرفدار متعصب این بازی هستید؟ درست است ما نمی‌دانیم فلسفه‌ی این بازی‌ها و بازی‌های مشابه چیست… شما برای‌مان توضیح دهید بلکه از پرسش‌های پی در پی‌تان پاسخی درآید…
      شما از کجا می‌دانید من حتی نمی‌توانم لباس زیرم را طراحی کنم؟ همکار من هستید؟

      درنهایت فقط به شما به‌عنوان مخاطب و عاشق این صنعت و رسانه‌هایش و به‌عنوان کسی که چند سالی است به‌عنوان نویسنده کار حرفه‌ای در رسانه‌ی بازی‌های ویدیویی زا آغاز کرده توصیه می‌کنم ادبیات و طرز نوشتار خود را تغییر دهید. این خیلی خوب است که به‌دقت کامنت می‌دهید، ولی متن‌هایتان با نقد و انتقاد واقعی فرسخ‌ها فاصله دارند. بیشتر مطالعه، تحقیق و دقت کنید. با این ادبیات شما که گاهی بسیار توهین‌آمیز می‌شود، مخاطب‌تان تمایلی به بحث با شما را نخواهد داشت.

      ۱۰
    4. درود!
      بلاخره یک مرد پیدا شد.

      درباره ملاقه…
      سنخیتی با مقاله شما ندارد. مقاله تان از نظر من ملاقه است. فرق بین ده برتر با ده بدتر را تشخیص نمی دهید بنابراین فرق بین مقاله و ملاقه هم برای شما، نامشخص!
      توضیح تکمیلی اینست که اول آشی که می پزی را مزه مزه کن بعد در صورت شایستگی(از دید مدیر تحریریه) برای چاپ منتشر کن. برای اینکه مقاله شما و دیگران خوانده شود وقت صرف می شود. آیا نباید ارزشش را داشته باشد؟ از ملاقه و طبخ غذا و سرو غذا کمک گرفتم تا منظورم را به طریق طنز بنویسم.
      +++
      درباره بازیباز و منتقد باتجربه و عاقل:
      نوع و شرح نوشتاری شما(از گول بازی) به بازیبازهای کم تجربه می خورد. از پیش داوری های بچه گانه تان این طور بر می آید. تاکید کردم تا پروسه نقد را به بعد از بازی محول کنید.
      +++
      درباره گول و پیش خرید بازی:
      برای نوع شخصیت شما که از عوارض نامبرده شده، رنج می برید پیش خرید بازی نادرست است. بنابراین بهترست آدم از یک سوراخ دو بار گزیده نشود. سازندگان بازی که به زور نمی گویند لطفن بیا گول بخور. آنها بازی خودشان را اماده کرده و از طریق تبلیغات به فروش می رسانند. اتفاقن توصیه من به عوارض مشابه اینست که بازیباز حوصله به خرج داده و در زمان مناسب به خرید بازی اقدام کند. به نسخه من عمل کنید ضرری نخواهید کرد. بهتر از آنست که عقل از سرتان بپرد. در این حین مزه های دیگری را تجربه کنید. این همه مزه! در ضمن می توانید خود مزه را مزه مزه کنید.
      شما اصرار دارید که شرکت های بازیسازی را به گول زنی متهم کنید. بنابراین همین کلمه را به خودتان بر می گردانم. بله! فردی، گول فرد دیگری را می خورد و گاهی خودش را گول می زند(فریب می دهد). این بدتر است. با خودت رو راست نبودی.
      +++
      درباره بازی ندای وظیفه:
      شما اشاره ای نکردید. من با انگشت اشاره ام نشانش دادم. تا بدانید پیش نمایش ها با اشکال مختلفی عرضه می شوند که می تواند گویای محتوای عناصر کلیدی بازی نباشد.
      به نظر من هیچ کدام از بازیهای ندای وظیفه(تا آن جایی که بررسی کردم) فاجعه نبوده است. بازی روح از این سری در بین بازیبازها موفق ظاهر شد. ممکن است در نظر شما فاجعه بار آمده است دلیلش را نمی دانم اما بازیها فقط برای شما یا بازیبازان ایرانی ساخته نمی شوند دایره پوشش آنها فراتر است. در ضمن در آن به واقعیت های مهمی پرداخته شده بود.
      +++
      درباره بازیهای ارجینال و تشویز نشخه به بازیبازهای کرکی:
      منکر خرید بازیهای ارجینال از طرف برخی بازیبازها در ایران نیستم. به شما هم به خاطر این پیشرفت تبریک می گویم. اما دچار فراموشی نشده ام. شما چطور؟ درباره کنسول های نسل های قبل، چطور؟ این واقعیت تاثیر خودش را بر روی بازیبازها گذاشته است. مگر نمی دانید حتا در حال حاضر، چند تا بازی کنسول پلی استیشن ۴ را برای بازیبازهای مشتاق با قیمت ارزانتر کپی می کنند؟ این آفت از دایره خرید بازیهای کرکی توسط بازیبازها فراتر رفته و به فروش هولوگرام برای بازیهای کرکی توسط بنیاد بازیها(نهاد شبه دولتی و رسمی) کشیده است. از بازار کلاه برداری، سهم کلاه می خواهند. روزگار عجیبی است.
      ادبیات تشویزی:‌ نوشته های مرا به دیده طنز بنگرید. جنبه آگاهی را به آن اضافه کنید. نمی خواهم کسی را آزار دهم.
      +++
      درباره جو ای تری:
      از جو زدگی و خرید گول بازی سخن گفته اید. در قسمت ۱۰ گفته اید:‌ نمایش بازی در آن E3 با محصول نهایی تفاوت چندانی نداشت و راست‌اش را بخواهید، جو E3 و جوزدگی خود ما بود که گول‌مان زد…

      مشهود بود حتا اگر اقرار نمی کردید. در ضمن مگر من با شما گفتگوی شفاهی دارم؟ فقط متن شما را مطالعه می کنم. بنابراین اگر ایرادی رواست با فروتنی پذیرا باشید.
      +++
      درباره خودبینی:
      بله! درست گفته اید. دوری از خود پنداری و خودبینی برای من هم مفید است. اما نسخه من برای عارضه شما، افاقه خواهد کرد. آقای قرآلو را یادتان هست؟ درباره بازیهای امروزی مطلب تندی نوشته بود و از عارضه خودش می نالید(در حدود یک سال پیش). قبل از اینکه از سایت دور شوم در آن دوره دیدگاهی طنزآمیز(ولی بسیار آموزنده) نوشتم و نسخه مهمی را برای ایشان تجویز کردم. امیدوارم از آن عارضه خماری دور شده باشد البته اگر بچه حرف گوش کنی بوده باشد.
      یاد آقای طه رسولی هم به خیر! و آن مصاحبه جنجالی من با ایشان(سالهای قبل).
      در ضمن مقاله خودت را درد دل بازیبازها نامیده ای. شاید! اما بیشتر به رودل بازیبازها شباهت دارد.
      +++
      درباره تیوری کیک خوشمزه:
      شاید هر دو. شاید از هر دو طریق شنیداری و دیداری گول بخورم. به خرافه های مذهبی اشاره ریزی داشتم. درباره آن کمی بیشتر فکر کنید.
      در هر صورت انسان چند تا سوراخ دارد که ممکن است از طریق همگی آنها تحریک و وسوسه شود. شاید از بیچارگی و نادانی انسانها است؟ شاید هم نه!
      بازی پرتال یادتان است؟ تیوری کیک و تولد.
      شل از کیک باخبر نبود. ندیده بود. اما از آن برای آزمایش شونده ها صحبت می کردند. شل اسیر صحبت های گلاداس نشد(البته هدف بازی این طور می خواست) و در نهایت به کشف دیداری حقیقت نایل گشت.
      +++
      درباره من که اینطور نیستم و تو اونطور هستی:
      درباره جوگیری شما به چند خط بالاتر رجوع کنید. در ضمن شما را از نزدیک نمی شناسم از روی نوشته های تان پی بردم. بعلاوه اینکه شما از مایه خودتان برای همه نان درست کرده اید. بعبارت دیگر،‌ کافر همه را به کیش خود پندارد.
      در قسمت ۹ گفته اید: ما گیمرها هم همیشه کشته مرده‌ی این نوع دروغ‌ها هستیم و زود و بدون تردید باور می‌کنیم…
      بهترست عارضه خودتان را برای همه بازیبازها سرایت ندهید. یعنی همه بازیبازها را در دایره پندار خودتان نگنجید. بنابراین نوشتم، من که نیستم.
      در ضمن تشکر می کنم از اینکه مرا به تحقیق تشویق کردید.
      +++
      درباره جزیره مردگان:
      خیر! بسته مکمل اشکال زدایی نصب نکرده ام. حتا به جز کامپیوتر در دستگاه ایکس باکس بازی کردم. از باگهای فراوان خبری نبود. احتمالن حافظه شما برای یاد آوری گذشته ضعیف شده است یا شاید بازی دیگری مد نظرتان بوده است. یا شاید از نسخه کرکی و ایراد دار استفاده کرده اید. بارها اتفاق افتاده است.
      جزیره مردگان، بازی موفقی بود. شاید شما و برخی از بازیبازان دچار بلند پنداری شده اید؟
      +++
      درباره هیلو:
      خیر! این دفعه این تحقیق را به دوش شما می اندازم. شما مدعی شده اید. شما بایستی توضیح بدهید این نوآوری ها چه بوده اند؟ اگر می دانستید همین الان و در همین دیدگاه می نوشتید؟
      +++
      درباره پیش نمایش و دروغ گویی:
      چرا ندارد. چون بازی، چارچوب بازی دارد و پیش نمایش از تعریف خودش بهره می برد. وقتی خود بازی را در اختیار دارید می توانید تمامی زوایای آنرا اندازه گرفته و برایش لباس نقد بدوزید. مهمتر از اینکه می توانید بدون واسطه با آن بازی کنید. چیزی مابین شما و بازی قرار ندارد.
      پیش نمایش از چند دقیقه نمایش پی در پی فریم ها به همراه جنبه های تبلیغاتی است. بین شما و پیش نمایش فاصله است و عوامل مختلفی نقش دارند. تعریف تبلیغات هم مشخص است.
      ترویج نیست تبلیغ است. اگر من بستنی مرد عروسکی بخرم و از داخلش بستنی دختر عروسکی بیرون بیاید با لذت آنرا خواهم خورد(شوخی). اگر داخل آن بستنی نباشد در خرید بعدی با دقت بیشتری آنرا خریداری می کنم. شاید از توصیه دیگران استفاده کنم. همانند نسخه من برای شما!
      بطبع سلیقه شما درباره بازی با سلیقه و آگاهی من درباره بازی می تواند متفاوت باشد. شاید شما درک نادرستی درباره پیش نمایش یک بازی بدست آورید و بعد از خرید و اجرای آن از بازی لذت نبرید و با نظر من کاملن فرق داشته باشد. شاید شما درک درستی از تبلیغات نداشته باشید و از حیطه آن آگاهی ندارید.
      در ضمن توصیف خودم را دوباره درج می کنم اما اینبار با دقت بیشتری مطالعه کنید.
      مسلم است که خروجی بازی به کمک موتورهای پیشرفته بازیسازی و تجهیزات پیشرفته سخت افزاری بر روی کامپیوترهای روز، از خروجی بر روی دستگاههای (کنسول های) بازی بهتر و با کیفیت تر است(دستگاه پلی استیشن یا ایکس باکس). بنابراین آنچه که در بعضی از پیش نمایش های بازی عرضه می شود از لحاظ جلوه های گرافیکی در سطح بالاتری قرار دارند ولی در حین عرضه بر روی کنسول ها از آن جزییات و جلوه های درخشان کاسته شده است. شما باید بپذیرید که بازی را با پیش نمایشش مقایسه نکنید. بایستی بازی در همان قالب اصلی که در دستگاههای بازی به نمایش در می آید، به نقد و بررسی گذاشته شود. شما نمی توانید از گرافیک یک بازی(با یک عنوان- مثل فرقه آدمشکها) در دستگاه وی(نینتندو) در مقایسه با دستگاه پلی استیشن ایرادی بگیرید.
      +++
      درباره کلیشه نوساز:
      خیر! در مقاله ننوشته اید که ” نمی شود از کلیشه ها آثار نوی و با کیفیت ساخت” .
      در قسمت کلیشه نوساز گفته اید: ” بازی جدید «یوبی‌سافت» در سال ۲۰۱۳ میلادی The Division نام داشت که با اولین نمایش گیم‌پلی خود در E3 همان سال معرفی شد. نمایش این بازی در تاریخ و دوره‌ای قرار دارد که دیگر صرفا گرافیک بالا مخاطب را به‌راحتی گول نمی‌زند، بلکه کارگردانی تریلر و نمایش بازی، استفاده از عنصر هایپ و المان‌های دروغین در گیم‌پلی نمایش‌های قبل از انتشار ترفندهایی برای کلاه‌برداری بارز هستند. اولین تریلر گیم‌پلی این بازی هوش از سر همه برد و همه بی‌صبرانه منتظر انتشار این بازی بودند که بارها تاخیر خورد. اگر تریلر بالا را تماشا کنید و The Division را بازی کرده باشید، خودتان متوجه تفاوت‌های ریز و درشت بازی اصلی و نمایش آن نمی‌شوید. کاری با گرافیک نداریم، واقعا گیم‌پلی بازی چیزی بود که در این نمایش دیدیم؟”

      شاید واقعن چشمهای شما گولتان می زنند. ای چشم های پدرسوخته!
      در مجموع هر چقدر بازسازی کلیشه ها با کیفیت هنری بهتری همراه باشند، از درجه اعتبار و موفقیت بیشتری برخوردار خواهند شد.
      +++
      درباره فرقه آدمکشها:
      در کدامین قسمت از سری بازی با نواقص و اشکالات اساسی همراه بوده ایم؟ به غیر از کمی ضعف در هوش مصنوعی و طراحی ضعیف بعضی از مبارزه های بزرگ در بعضی از عنوان ها.
      اگر یک بازی را درک و دریافت نکرده اید چرا درباره آن به بدی یاد می کنید؟ شما اینکار را نکرده اید از سایر منتقدین و بازیبازها پرسش دارم.
      +++
      درباره لباس زیر و شورت و شورلت:
      همکار شما نیستم. همخواب یکدیگر هم نیستم(طنز). اما منتقد و بازیبازی که می داند و می تواند یا از دید دقیق تری بهره می برد، ممکن است نقد بهتری از بازی بنویسد یا درباره آن حرف بزند.
      +++
      درباره توصیه شما و ادبیات من و نویسنده حرفه ای بودن شما:
      همان قدر که گفتید با دقت دیدگاه(کامنت- بهترست فارسی نویسی را تمرین کنید) می نویسم خیلی چیزها را اثبات می کند. نیازی به تعریف از خودم ندارم. مشک آنست که خود ببوید…
      این توصیه من به شماست.
      بنابراین از حرفه ای گری شما بهتر است دیگران صحبت کنند. با توجه به رنگ و بوی تان، فاصله زیادی با حرفه ای بودن در حیطه نویسندگی دارید. هنوز جا نیفتادید. غل نزده اید چه برسد به غلغل.
      گاهی همه اش غرغر است.
      در ضمن دیدگاه در پای مقاله به آن ارزش و تشخص می دهد. گمان می کنم مقاله هایتان از دیدگاههای واقعی کاربران تهی بوده است که از چنین دیدگاه نقدی
      خیر! توهین آمیز نیست. اگر آنرا به درستی درک کرده باشید. الان دیگر درباره شما اطمینان ندارم.
      می دانی چرا سایت دیبازی به این حال و روز افتاده است؟ به خاطر اینست که هر چه نوشتند(درست و اشتباه) در سایت درج شد. در نبود کاربران واقعی و دیدگاههای واقعی، مقاله های غیر ارزش واقعی در سایت شروع به رشد کردند. البته برخی از نویسندگان از این وضع احساس رضایت خواهند کرد. شاید در ثبات این وضعیت تلاش کرده و از دوری کاربران واقعی حمایت باطنی داشته باشند. در نتیجه هر چه بنویسند فقط به به و چه چه نصیبشان خواهد شد.
      کم نبوده است اوقاتی که با درج دیدگاه من و سایر دوستان، از طرف معدود افرادی مورد هجوم واقع شده ایم.
      بنابراین توصیه دیگرم اینست که به نوشته های خودتان بهای بیشتری بدهید تا ارزشی درخور شانشان نصیب برند.
      پس حرف اولم را پس می گیرم. زیاد مرد ِ مرد هم نیستی.
      در ابتدای دیدگاه گفته بودم، می توانید دیدگاهم را قبول نکنید. اما برای نتیجه بهتر، بیشتر تحقیق کنید.
      موفق و سلامت باشید.
      ===
      Hamedgh
      تیرماه ۹۶
      پانوشت:
      به این مصاحبه هم دقت کنید. ببینید افراد موثر و مثبت در جوامع انسانی به چه می اندیشند و بعد با افکار و باورهای پوچ برخی از پوچ کله های(صاحب منصب) این سرزمین مقایسه کنید.
      مارک زاکربرگ در سی سی ان در مصاحبه ای اختصاصی گفت: ماموریت جدید فیس بوک این است که مردم را در سراسر جهان به هم نزدیک تر کنیم. در ده سال گذشته ما و همکارانمان در فیس بوک فهمیدیم دادن صدا به مردم خیلی مهم است، اما کافی نیست. بنابراین در ده سال آینده تلاش می کنیم مردم بتوانند جوامع خودشان را بسازند. یعنی علاوه بر ارتباط با دیگران، بتوانند جوامع خودشان را داشته باشند و از این طریق بتوانیم در کنار هم پیشرفت کنیم.
      زاکربرگ که اخیرا به نقاط مختلف امریکا سفر کرده است درباره تفاوت ها و شباهت های مردم گفت: من از این سفرها فهمیدم مردم ممکن است در مسایلی مانند مسایل سیاسی باهم تفاوت داشته باشند، اما شباهت های بسیاری دارند. در مسایلی که معمولا پنهان است، مثل طرفداری از یک تیم فوتبال…بنابراین می شود روی شباهت ها سرمایه گزاری کرد.

      پانوشت:
      دیدگاه های دیگر من…
      ۱-مصیبت الگوهای تاریخ مصرف گذشته – چرا بازی‌های جدید ما را راضی نمی‌کنند؟
      ۲-هم‌اکنون بسته‌ی Rise of the necromancer برای Diablo III در دسترس است
      ۳-انجام موشن کپچر روی یک خوک در قسمت دوم The Last of Us
      ۴- موس و صفحه‌کلید Devastator III کولرمستر معرفی شد

      ۰۰
    5. ممنون لطف دارین… طرز نگارش و ادبیات‌تان در این (دیدگاه!) خیلی با دیدگاه اول‌تان متفاوت است ولی فقط هنوز فرق طنز و بی‌ادبی را نمی‌دانید.
      خیلی خوب، از نظر مقاله‌ی من مقاله نیست پس نظر شما است و محترم… اگر من گفتم نمی‌دانم این مقاله در اصل ده برتر است یا ده بدتر، شما فکر می‌کنید نمی‌دانستم دارم چه می‌نویسم یا به‌ قول شما چه می‌پزم با چه مزه‌ای؟ فقط سطحی خواندید و رد شدید؟ منظور من این بود این بازی‌ها در اصل با این مضمون مقاله برای مخاطبان ده بدتر هستند چون دروغ‌گو بوده‌اند و ده برتر است چون گول‌زننده‌های خوبی برای سازنده‌هایشان بودند…
      شما همیشه از روی یک مقاله اینگونه درباره‌ی نویسنده‌ها و افراد قضاوت میکنید؟ نکند شما نیز از کسانی هستید که تر و خشک را با هم می‌سوزانید؟ آن‌وقت من پیش‌داوری میکنم یا شما؟ من تا کسی را نشناسم به‌خودم اجازه نمی‌دهم این‌طور او را مخاطب قرار دهم و چنین الفاظی را به وی نسبت دهم، بعد شما طنز را سپر دفاع خود میکنید؟ استفاده از جملاتی چون «شورت خود را نمی‌توانید هم طراحی کنید»، «قضاوت‌های بچه‌گانه‌ی شما»، «شما مرد هم نیستید…» واقعا مانده‌ام این‌ها طنز هستند یا بی‌ادبی؟ فرق این دو را می‌دانید؟ مقاله و پخت پزتان قبول… ولی نمی‌شود از هر لغت و صفتی استفاده کرد و نام آن را طنز گذاشت!
      یعنی شما اعتقاد دارید هیچ‌کدام از موارد این ده برتر کلاه‌برداری نکرده‌اند و کسی را گول نزده‌اند و فقط و فقط ما مقصریم و اشتباه برداشت کردیم! و شما نیز گول نخورده‌اید چون نسخه‌ای از پیش تجویز شده برای خود دارید! دلیلی نمی‌بینم بیشتر از این روی این یک مورد با شما بحث کنم، کاملا واضح است فقط خودتان را می‌بینید، برخی جملات را سطحی می خوانید و فقط می‌خواهید با سوالات پی در پی «دیدگاه‌های!» خود را طولانی تر کنید… می‌توانستم برای این مهم ضرب‌المثل‌هایی عالی بیاورم، اما می‌دانم حفظ حرمت و احترام در نگارش و در بحث چیست و به خودم اجازه نمی‌دهم حتی به شما بی‌احترامی کنم.
      شما واقعا یادتان نیست مشکل Ghosts چه بود؟ اصلا آن موقع که بازی معرفی شده بود رسانه‌ها را دنبال می‌کردید؟ فکر نکنید با مخالفت با هر موردی می‌توانید برتری‌تان در بحث را ثابت کنید… اگر موافق هستید و یادتان هست چرا، لازم نیست مخالفت کنید!
      بله درست است و موافقم، وقتی بازی ۴۰ دلاری الان تا ۲۰۰۰۰۰ت در بازار به‌فروش می‌رسد، مخاطب ایرانی با وضعیت اقتصادی فوق‌العاده کشور چرا باید ۲۰۰۰۰۰ بدهد جای بازی ۴۰ دلاری؟
      درباره‌ی جو E3، مکالمه‌ی شفاهی داریم؟ خیر… شما فقط می‌خوانید از فاز Skimming یا تندخوانی خارج نمی‌شوید و در نتیجه ایرادهایی کاملا بی‌ربط می‌گیرید… اگر کمی بادقت متن را می خواندید و تحقیق هم می‌کردید خیلی از این ایراداتی که گرفتید برای‌تان حل شده بودند و نه درباره‌ی هیلو و نه درباره‌ی کیل‌زون سوالی نداشتید. آخر مگر می‌شود شما «بازیباز باتجربه‌» که در تمام متن‌تان غیرمستقیم به آن اشاره می‌کنید واضحاتی چون نوآوری هیلو در زمان خودش را ندانید؟
      به هر دو لینک نگاهی بیندازید، شاید از میان اطلاعات مفیدی دست‌گیرتان شود.
      درباره‌ی بستنی عروسکی پاسخی که دادید هیچ ربطی به سوال من نداشت! باز هم ثابت کردید فقط می‌خواهید بحث را بپیچانید و بیخودی مخالفت کنید مگر برنده باشید! دوست عزیز رسم بحث کردن این نیست و هیچ کس با همیشه برنده بودن پیشرفت نکرده است.
      می گویید چون بازی‌ها روی رایانه (کامپیوتر کلمه‌ای بیگانه از فارسی است :-) ) ساخته می‌شوند طبیعتا با محصول نهایی تفاوت گرافیکی دارند! حرف شما درست است، ولی آن سازنده واقعا نمی‌داند این بازی روی کنسول اینگونه نخواهد بود؟ CoD Ghosts و AC Unity و دیگر بازی‌ها در این لیست اکثرا بعد از انتشار روی رایانه هم افت کیفی قابل توجهی داشتند. شک کرده‌ام که اصلا تریلرها را دنبال می‌کنید و اصلا توی دنیای ما زندگی می‌کنید یا خیر!؟ با فقط باز هم بحث روی برنده شدن به هر قیمتی است؟؟
      من نگفتم حرفه‌ای هستم، من تازه اول راهم هستم و تا سالیان سال دانش‌آموز دیگران خواهم ماند، منظورم از کار حرفه‌ای این بود که مجالی به من داده شد تا در رسانه‌ی صنعت و هنر مورد علاقه‌ام یاد بگیرم و کار کنم. از نظر شما من پخته نشده‌ام و نظر شما محترم، اما اینکه توهین‌آمیز نیست موافق نیستم و در بالا هم گفتم. نخیر، نگران مقاله‌های من نباشید چون از دیدگاه‌های مخاطب‌های عزیزی که همیشه لطف دارند و می دانند فرق انتقاد سازنده با غیرش چیست پر هستند و نیازی به توضیح این مورد برای شما ندارم…
      می‌شود بگویید شما طی این چند ماه که من و دوستان و همکارانم سعی می کنیم دنیای بازی را سر پا نگه داریم و الان داریم نتایج تلاش‌هایمان را بگیریم کجا بودید که از گذشته و دلیل چرایی سقوط دی‌بازی صحبت می‌کنید؟ نام می‌برم: سورنا رضایی، سهیل حسینی، سینا کیارستمی، علی فتح‌آبادی، ماهان تیرداد و همه‌ی اعضای تیم روز به روز تلاش می کنیم دی‌بازی به اوج برگردد و می گویند بهترین‌ات را انجام بده تا بهترین به‌سراغت آید و ما داریم ثمره‌ی تلاش‌هایمان را می‌گیریم.
      می‌دانید چرا مورد هجوم قرار می‌گیرید؟ به دلیل اینکه نمی دانید فرق نقد و طنز با بی‌احترامی و توهین چیست و نمی‌دانید بحث درست و سازنده چگونه شکل می‌گیرد و ادامه می‌یابد… .

      ۱۰
    6. درود!
      این دیدگاه در پاسخ به دیدگاه آقای ترهنده است.
      ۱۳۹۶/۰۴/۰۹ در زمان ۱۵:۴۱:۴۱

      اینکه هر چرت وپرت ذهنی به شرکت های بزرگ حواله می کنی، سطحی نگری نیست؟
      مقاله ات را سطحی مطالعه کرده ام؟
      مــلاقه نویس! حتا در دیدگاهی که زیر دیدگاه من نوشتی، نمی دانستی(از زیر زبانت در رفت) در بعضی از قسمت های مقاله ات چه نوشته بودی؟ به فکر ماست مالی ِ سطح آبکی مقاله ات بودی.
      برگرد و هر سطر دیدگاه مرا با دقت مطالعه کن.
      فرافکنی می کنی؟
      این همه عطسه کرده ای آنوقت سرما نخورده ای؟ پس چرا آن آب دماغت روان شده است؟
      معلوم است که نمیدانی از کلمه ها به چه معنی و آرایشی استفاده کنی؟ اگر فکر می کنید از طرف شرکت های بزرگ گول مالی شده اید(اینطور می پنداری) پس مقاله ات ده گول زنی بدتر است. حالا آمده ای سفید و سرخاب به صورت مقاله ات می کشی.
      قضاوت…
      این شما هستی که به عارضه پیش داوری مبتلا گشته ای؟ و عوارض دیگر.
      خیر! از طنز سپر بلا نساخته ام. از بلای جهالت ها برای خودم سپری از طنز و رندی ساخته ام.
      هنوز نمی توانی معنی آنرا به درستی درک کنی، پس چگونه به حرفه ای گری خودتان می بالید؟ چگونه بازیهای ویدیویی پیچیده را درک کرده و به فهم، نقد می کنید(شاید معنی این جمله را هم درک نکنی)؟
      از کلمه های ترکیبی «طراحی شورت» و «قضاوت بچه گانه» و «کمبود مردی» ناراحت شده ای؟
      البته شوخی کلامی «همخواب شما هم نیستم» را یادتان رفت‌ قید کنید.
      در ضمن این شما هستید که گول مالی شده اید و آنرا در ده گول زنی ب . بد نیست کمی گوش مالی هم شوید تا برای مقاله های بعدی، حالتان جا بیاید. الان چه فردی دبیر تحریریه سایت است؟

      خیر! پرسش های متوالی من به قصد دراز نمایی دیدگاه نیست. دیدگاهم پر از مطالب پرمغز و خندان است(پسته خندان). البته هم کله می خواهم که آنرا به درستی فهم کند. از کله شما، مطمین نیستم.
      و درازیش از قدرت مردانگی اش حکایت می کند. این پندار شما، از عارضه پیش داوری شما می آید. امیدوارم رفع کج پنداری شده باشد.
      به علاوه منتظر ضرب المثل تان هستم.
      و اینکه خودتان را محترم می پندارید، از پندار به خود است. فرض می گیریم که چنین است. پس به حرفه ای گری(خاطر نشان می کنم که خودتان حرفه ای پنداشته اید) خودتان احترام گذاشته و مناسک آنرا درباره مقاله تان و دیدگاه من اجرا کنید. احتمالن نمی دانید به چه مطلبی اشاره میکنم. شما از طریق چشمها، راحت تر گول می خورید. احتمالن از طریق چشمها راحت تر می آموزید. و احتمالن عقل تان به چشمهایتان است و گوشهایتان.
      درباره بازی روح از سری ندای وظیفه… چه اشکال اساسی و غیرمنطقی بر بازی روا بود؟ باز هم پاسخ مرا نداده اید. این مقاله شماست. در اثبات ادعاهایش پاسخ گو باشید. بحث بازی روح از دیدگاه من بیرون آمد و به هدف دیگری در دیدگاه نوشته بودم. اما ادعای بد بودنش از طرف شما مطرح شد. چرا؟
      مگر مخالفت با یک موضوع(تیوری یا تئوری- نمی خواهم از همزه عربی بهره ببرم) سبب برتری و اثبات آن تیوری می شود؟ چنین فکر نمی کنم. پس پندار شما نادرست است.

      اسکیمینگ(skimming)!
      این را کجای دلم بگذارم. رودل گرفتم. منظورتان تندخوانی نیست و سطحی خوانی است. این ترفند یکی از راههای در رو(فرار رو به جلو) برای نویسنده ای(یا منتقد) است که می خواهد از پاسخگویی فرار کند.
      رودل نویس! در این چند روزه، می دانی چقدر از زمان خودم را به مطلب نویسی برای خبرها و مقاله های دیبازی مصرف کرده ام؟ آیا ارزشش را داشت؟ برای مقاله شما، شاید خیر!
      این چند هزار کلمه ای که نوشته ام در این دوره، بیشتر از تعداد کلمات شما و سایر منتقدین است. و صرف زمان، همچنین.
      وقتی شیر پیر می شود، شغال شیر می شود.
      در این چند سال اخیر چقدر مقالات و نقد های شما بازخورد درست و ارزشمند داشته است(حداقل از نظر دیدگاه)؟ سالهای پر رونق دیبازی کجا بوده ای؟ اگر آن دیدگاهها را می دیدی و می خواندی، سرشیر پس می دادی. اسکیمینگـــــیزه میشدی.
      از اسکیمینگ معنی دیگری هم می گیرند. سرشیر گرفتن و شیر خامه گرفته.
      پس این کلمه با این معنی مناسب حال خودت است.

      در سرزمین کورها،‌ مرد یک چشم پادشاه است.
      و اگر شما تحقیق بیشتری می کردید شاید به عوارض این مقاله ها(این نوع مقاله نویسی) گرفتار نمی شدی. خواهش می کنم شما از «دقیق خوانی» برای من پیشنهاد نیاورید. حتا در دیدگاه اولت نمی دانستی در مقاله ات چه نوشته ای.
      مرا به آدرس سایت ها رجوع ندهید. درباره شما و از شما این خواهش را قبول نمی کنم. در مقاله ات مدعی شده ای که بازی هاله نور(هیلو ۱) صاحب نوآوری بوده است. این بازیباز باتجربه، درباره شما بسیار مصر است که این ادعا را به اثبات برسانید.
      عجیب است! با کدام دلیل به این اکتشاف دست یافته اید که من به قصد برنده شدن بحث می کنم؟ برنده شدن من به خاطر این مقاله های آبکی، فقط جایزه اش «جام شلکی» است.
      پندار نویس! چاره دردت فرافکنی نیست.
      خودت را جو گیر نمی دانستی ولی من از مقاله ات مدرک بیرون آوردم. حتا آنرا کتمان می کردی.
      در مقاله ات نوشته ای: “درباره‌ی جزیره‌ی مردگان هم هر چه یادم بود و تجربه و تحقیق کردم به قلم آوردم…”
      ادعا نویس! درباره این بازی و برچسب آن، دور از واقعیت نوشته ای. این چه جور تحقیق و تجربه ای است که ادعا می کنی؟ آنقدر محصولات بنجل(خوراکی و باوری) وطنی خورده ای که بنجل نویسی کرده ای، برای بنجل پذیری.
      متاسف هستم. آنقدر دیر می فهمی که مثال بستنی من آب ِ آب شد. بستنی را نخوردی بقیه را مزه مزه کن. نوشته ام: اگر من بستنی مرد عروسکی بخرم و از داخلش بستنی دختر عروسکی بیرون بیاید با لذت آنرا خواهم خورد(شوخی). اگر داخل آن بستنی نباشد در خرید بعدی با دقت بیشتری آنرا خریداری می کنم. شاید از توصیه دیگران استفاده کنم. همانند نسخه من برای شما! بطبع سلیقه شما درباره بازی با سلیقه و آگاهی من درباره بازی می تواند متفاوت باشد. شاید شما درک نادرستی درباره پیش نمایش یک بازی بدست آورید و بعد از خرید و اجرای آن از بازی لذت نبرید و با نظر من کاملن فرق داشته باشد. شاید شما درک درستی از تبلیغات نداشته باشید و از حیطه آن آگاهی ندارید.

      پاراگراف بالایی دوباره درج شده است.
      بله! در دنیای شما زندگی می کنم اما در پندار شما نه!
      معنی افت کیفی بعد از انتشار بازی چیست؟ معنی متفاوتی می دهد. نرخ قاب بر ثانیه اش(نرخ فریم) کاهش یافته است بطوریکه قابل بازی نیست؟ این امر در کامپیوتر(رایانه) صورت گرفته یا دستگاههای بازی؟ از صفر تا صد بازی لختی داشته یا در صحنه های پر زد و خورد؟ یا اینکه کیفیت هنری بازی، طراحی فنی و هنری بازی نقصی پیدا کرده بود؟
      شاید یک جا مردی در زنی فرو رفته بوده است. اینکه چیز عجیبی نیست. در دنیای واقعی هم مردان و زنان در هم فرو می روند(طنز). حواست هست! درون رویا نروی؟ از فرو رفتگی ها بیا بیرون!(طنز بود. ای نویسنده حرفه ای)
      یک منتقد می تواند آنرا در حیطه گرافیک فنی مورد بررسی قرار دهد. اما شایسته نیست آنرا به کل پیکره اصلی بازی(قوانین و اجزا اصلی و روند بازی) بسط و گسترش دهد.
      اگر کامپیوترتان(رایانه) آچار کشی نشده است بهترست قبل از انجام این نوع بازیها،‌ با تجهیزات و نرم افزارهای راه انداز مناسب، پیکربندی شود. آقای فخار! لطفن یک کامپیوتر(رایانه) قدرتمند معرفی کنید که با این نوع بازیها سازگاری دارند.
      افت نویس! بازی مجازات یا محشر(دووم ۴) در یک کامپیوتر همراه(لپ تاپ- قابل حمل) با قیمت چهار تا پنج میلیون به همراه دیسک های سخت پر سرعت، کارت گرافیکی دی دی آر ۵ و حافظه ۸ یا ۱۲ گیگا بایت… با نرخ متغیر فریم ۴۰ تا ۵۰ اجرا می شود.

      گفته ای: اول راه نویسندگی هستی(در دیدگاه دوم- در دیدگاه اول نظر دیگری داشتی). نه بابا! تو حرفه ای هستی! الان شکسته نفسی به فرق سرت بخورد.

      بعلاوه اینکه بازیهای ویدیویی، هنر است. بعد وارد فاز خرید و مشتری می شود. این موضوع را در مقاله ” مصیبت الگوهای تاریخ مصرف گذشته ” از آقای گروسیان، توضیح داده ام.

      انتقاد سازنده، مثبت است. اما برای تو افاقه نمی کند. به تعمیرات اساسی نیازمند هستی. به تمرین بیشتری نیاز داری. این هم از انتقاد سازنده که می خواستی. اگر آن همه نقد و توصیه مرا سازنده نمی دانی این آخری را پذیرا باش. گفتم عقل تو در چشمت است و در گوش تو.
      از تعاریف پوچ دیگران(به به چه چه خودمان) به قله ای صعود نخواهی کرد. این هم یک انتقاد سازنده دیگر.

      اما درباره چرایی دیبازی و کجایی من!
      اینکه من کجا بودم… بطبع در طول سالهای اخیر به دلایل متفاوتی ارتباط من با دیبازی قطع می شد. من هم آدم هستم و زندگی شخصی خودم را دارم که با دیبازی و دنیای بازی مترادف نبود. اما باز هم این وصل صورت می گرفت. مقاله و مطلب نویسی من بسیار حجیم و زمان گیر است. شور و انرژی زیادی می خواهد. مطالب و دیدگاه های من شاهد این مطلب هستند.
      اما آن زمان که ما بودیم شما کجا بودید؟ دوران پر رونق سایت.
      گمان نمی کنم الان سایت با دیروز سایت قابل قیاس باشد.
      همه دوستان نویسنده و مترجم سایت، در این زمان، جا پای ماها گذاشته اند. شما از دوستان امروزی نام بردی من هم از نویسندگان دیروزی یاد می کنم. آقای حکیمی،‌آقای ایزدی، آقای فخار، آقای رسولی،‌ آقای علیزاده، آقای زنون، آقای زعفرانی و سایر نویسندگان عزیز.
      ما هم موفقیت دیبازی و اعضای کنونی را می خواهیم. دیدگاه هایم به یادشان نمی آید آرزوی ناکامی دیبازی را در سر پرورانده باشند. اما آیا دیبازی موفق است؟ با کدام مدرک چنین ادعایی دارید؟ آیا موفقیت در ارایه این دست مقاله های بی ارزش و تعداد خبرهای ترجمه ای تعبیر شده است. یا موفقیت همه جانبه دیبازی مد نظر است؟! چه امتیازی به دیبازی در مقایسه با سایت های مشابه می دهید؟
      در ضمن تعبیری که از هجوم دیگران به دیدگاههای من و سایر دوستان صورت گرفته است، نادرست است. از همان تعبیر بالایی در دیدگاهم استفاده کنید. البته این مشکل من است و خودم رفع و رجوعش می کنم. شما به فکر مقاله های واقعی و ارزشمند خودتان باشید!
      اینکه از نقد مطالبت استقبال می کنی و پاسخگو هستی، پسندیده است. هر چند که این پاسخ با فرافکنی همراه است که می تواند از ترس نشات گرفته باشد. مثل یک منتقد شایسته رفتار کن. از نقدی که بر مطالبت رواست، بهره مند شو. البته از آرایه فکری و رفتاری تان به دور است. اینجوری هیچی نمی شوی. نویسنده حرفه ای! البته با ادعای خودت به این لقب چسبیده ای(خودت را نویسنده حرفه ای نامیده ای). چگونه است که هنوز الف و ب حرفه ای گری را نمی دانی؟

      توصیه سازنده دیگر که البته در دوره قبلی حضورم نوشته بودم:
      وظیفه منتقدی که در خط مقدم مخاطبین اثر قرار گرفته است، لباس رویارویی به تن کرده، همین است تا بر اساس سطح ادراکش به نقد اثر بپردازد. همانطور که سازنده و تولید کننده اثر در خط مقدم تولیداتش ایستاده است. چطورست که منتقد شایسته است هر گونه انتقادی به اثر داشته باشد اما این شایستگی بر خوانندگان نقد آراسته نباشد. مگر نه اینست که نام کالای فکری منتقد، نقد است که به مخاطبان نقد و نشریه نقد عرضه داشته و به فروش می رساند. پس نقدی بر نقد منتقد شایسته است. پس منتقد از بالای چشمش ابرو است، نمی هراسد.
      اینجاست که بایستی منتقدین اثر، نگاه هوشمندانه ای به آن داشته و نقدشان متناسب با فرم و محتوای بازی باشد. فقط نگاه خلاق یا هوشمند برای اثر تعریف نشده است بلکه برای متاثر از اثر یا منتقد اثر هم تعریف شده است. اصلی که به طور معمول رعایت نمی شود. سازنده ها دنیایی دارند، کن لواین دنیایی دارد، میکامی، مکگی، سم لیک، هاوارد، سیدمیر، مولینکس و ویل رایت و …
      ===‌
      Hamedgh
      تیرماه ۹۶

      ۰۰
    7. سلام دوست عزیز.
      بعد از چندین ماه میام و دوباره نظری میدم فقط بخاطر اینکه خوشحالم که هنوزم کاربران و نویسندگان فهیمی مثل شما وجود دارند.
      متاسفانه وضعیت نویسندگان سایت های گیمینگ شباهت های زیادی به وضعیت رو به زوال هنر موسیقی در ایران داره. این رو برای چندین بار میگم که من به دی بازی عشق داشتم و همیشه حمایتش کرده بودم بخاطر اینکه فکر میکردم نویسنده های کار بلدی درِش فعالیت میکنند. از وقتی این سایت بی زبون دست مدیریت نالایقی افتاد که حتی حاضر نشد حرکتی برای به روز کردن پوسته ی سایت انجام بده سایت روز به روز افت کرد تا جایی که به دستو پا زدن افتاد(و افتاده) و هر فرد یا نویسنده ی دوزاری رو که حس میکرد میتونه چیزی بنویسه رو استخدام کرد(دقیقا عین موسیقی که هر کسی از ننه باباش قهر میکنه خواننده میشه). با این وضعیت واقعا احساس کردم که داره بهم توهین میشه مخصوصا بعد از نقد احمقانه ی آقای زعفرانی از RE7 و بی احترامی به کاربران دیگه در بخش کامنت ها دیگه با دی بازی قهر کردم.
      نمیدونم فقط امیدوارم یه روز برسه که بفهمیم همین رعایت کردن جزئیات ریز در همه ی بخش ها میتونن باعث پیشرفت یه مملکت بشن.
      به امید پیشرفتت dbazi

      ۰۰
    8. Scratcher
      آقا چرا این‌قدر از همه چیز ایراد الکی می‌گیرید آخه؟ الان مقاله‌ی این دوستمون چه مشکلی داره دقیقا؟ اومده یه سری بازی که نمایش هاشون با محصول نهایی فرق می‌کرد رو لیست کرده که همشون هم به جز رایز عین حقیقته. نمی‌دونم شاید خوشتون میاد دروغ تحویلتون می‌دن.
      سایت تو وضع خوبی نیست کاملاً درسته، ولی این مقاله مشکل خاصی نداره. کمین کنید تا یه مقاله مزخرف بیاد رو سایت اون موقع انتقاد کنید از مدیریت و هرکی که دلتون می‌خواد، الان دارید به زحمت این بنده خدا بی‌احترامی می‌کنید.

      ۳۰
    9. درود!
      الفریک عزیز!
      الفریک آدمی بود که به گذشته های قومش و آداب نیاکانش وفادار بود(منظوری نهفته است مرتبط با دیدگاهت).
      به دیدگاه اولم دقت کنید. اگر از صلابت لازم برای خوانش آن برخوردار هستید، می توانید مفاهیم را دریافت کنید.
      اگر از حیطه(فن و بیان) تبلیغات چیزی دریافت نکرده اید، آنرا از حساب این مقاله و دریافت تان کسر کنید. در ضمن آن چه که آقای ترهنده و سایر بازیبازها درک می کنند به حساب همه بازیبازها نگذارید. می تواند خلاف واقعیت باشد. درجه ادراک، درجه نگاه، درجه نوشتاری، درجه تجربه پذیری، درجه های دیگر.
      با تشکر!
      ===
      Hamedgh

      ۰۰
  4. جمله ی اخر شما دقیقا حرف دل من بود و اگه از من میشنوید از همین الان چند بازی E3 امسال از جمله اسسینز جدید رو هم اضافه کنید . فار کرای هم که از تریلرش هم معلومه همون بازی قبلیه با گرافیک بهتر و دشمن جدید . ( کلا به تریلر های یوبی سافت اعتماد نکنید :11: ) . anthem هم چیزی که ما ازش دیدیم خیلی بعیده که گیم پلی باشه و گرافیک واقعی بازی در این حد باشه . Metro هم که اقای ترهنده زحمتش رو کشید .
    لیست هم که عالیه . Ryse: Son of Rome هم همون طور که گفتید نمیشه گفت گول زده چون واقعا بازی رو نشون داد . مشکل اصلی بازی این بود که پس از چند مرحله به شدت تکراری میشد . در طول بازی حتی سلاح شخصیت اصلی هم عوض نمی شد و از اول تا اخر هی باید همون صحنه های سینمایی تکراری رو میدیدی :| . کاش از این دوره تاریخی یه بازی خوب ساخته بشه .

    ۱۰
    1. لطف داری مبین جان و ممنون بابت توجهت
      Anthem رو فکر میکنم واقعیت باشه ولی زوده برای قضاوت
      AC Origins هم چون خبری از تریلرهای CGI نبود و گیم‌پلی هم نشون دادن نمیشه گفت دروغ باشه، ولی با پری-آلفا فوتجی که زیر تریلرها بود موافق نیستم… از نظر من نمایش های Origins اوایل فاز بتای بازی بود

      ۰۰
    2. اول تشکر کنم از تارخ عزیز :۱۵: :۱۵: :۱۵: . دوم، بابا پدر کرایتک بدبخت رو تو این سایت در آوردید، این برادران یرلی بگیرن ببندند درِ استودیو رو بیخیالشون میشد؟! :۲۴: :۲۴: :۲۴:
      اون از برادر گروسیان راه به راه به کرایسیس گیر میده، حالا هم آقای ترهنده :۲۴: . البته خود تارخ عزیز هم اشاره کردن که کرایتک واقعیت رو نشون داد ولی خب ذوق زذگی و جو زدگی کاربران باعث شد انتظارا بره بالا و در نتیجه بازی حداقل تو زمان انتشارش نقدهای منفی زیادی دریافت کنه. با این وجود، هنوزم فکر میکنم بازی رایز، عنوان خوبی بود؛ در حد متای ۷۰. مشکلات زیادی داشت که از اونها میشه به گیم پلی و سیستم مبارزات تکراری یا همین عدم توانایی در برداشتن سلاحهای مختلف اشاره کرد.
      در پایان، امیدوارم کرایتک بتونه با عرضه‌ی Hunt به دوران خوبش برگرده و گند نزنه، چون در غیر اینصورت وضعیتش زیادی قمر در عقرب میشه :۲۳: :۲۳: :۲۳:

      ۲۰
    3. ممنون از لطف همیشگیت سورنا :۱۵: :۱۵:
      درسته شاید Ryse جاش توی این لیست نبود، ولی این لیست به‌طریقی حکم درس عبرت رو برای ما گیمرها هم داره :D
      ایشالا کرایتک هم از این اوضاع نه‌چندان خوبش دربیاد و من یکی دوست ندارم یه شرکت خوب دیگه از عرصه کنار بره…

      ۱۰
    4. :D
      شنیدم کرایتک داره قسمت دوم رو با عنوان ryse the empire میسازه .
      اگه واقعیت باشه و مشکلات بازی قبل رو حل کنه قطعا یه بازی بی نظیر میشه چون من که به شخصه از سبک بازیش خیلی خوشم میاد .

      ۰۰
    5. منم شایعشو شنیدم ولی خب بعید میدونم حتی ذره‌ای به انتشار نزدیک باشه، چون فعلا تمرکز کرایتک روی Hunt هست. با مشکلات پیش اومده هم فکر نمیکنم بتونن دو بازی رو بطور همزمان توسعه بدن.

      ۰۰
  5. بعد از چند سال تحریم کردن سایت نمیدونم چطوری مجبور شدم دوباره پیام بدم.
    مهندس نیازی به کارآگاه بازی و حدس و گمان نبود. خود کارگردان بازی تایید کرده نمایش مترو این گیم نبوده و از گیم پلی مستقیم نبوده و حالتی اسکریپت شده داشته و گفتن سعی داریم محصول نهایی به این شکل باشه. خوبه قبل از هرچیزی و اظهار نظر در مورد اون مسئله تحقیق و مطالعه داشته باشیم.

    ۳۴
    1. Hamedgh عزیز، جوابت را اینجا میدهم چون سیستم اجازه نمی‌دهد زیر آن دیدگاه بیشتر بنویسم و ارسال کنم.
      حداقل می توانستی با عصبانیت کمتر بحث را ادامه دهی و احترام نصفه نیمه‌ی کامنت قبلی‌ات را حفظ کنی… می دانی که هنگام عصبانیت فقط و پرت و پلا از دهان و فکر فرد بیرون می‌زند پس چرا با عصبانیت پاسخ دادی؟ حقیقت تلخ است ولی خشم نمی‌آورد.
      فقط یک چیز، آن اینکه من نفهمیدم چرا شما اینقدر وکیل مدافع شرکت‌های بزرگ هستید و بعد از آن طرف از کرک و تشویر آن صحبت می‌کنید؟ تناقض از این بیشتر؟
      «پس منتقد از بالای چشمش ابرو است، نمی هراسد.» شما هم منتقد هستید، درست است؟ فکر می‌کنم هر کس دیدگاه‌هایت را بخواند متوجه می‌شود هنوز با افکار و عقیده‌های خودت کنار نیامده‌ای و این به همان موضوعاتی که قبلا اشاره کردم برمیگردد… .
      بله، الان من دبیر دنیای بازی هستم. با افتخار میگویم فعال‌های قبل از من و غیرفعال‌ها و جدیدهای تیم را تشویق به فعالیت کردم و بعد از ۵ ماه سایت رشد داشته و مانده تا به هدف اصلی‌مان برسیم. لازم نیست دیروزی‌ها را نام ببرید خودمان می‌شناسیم‌شان ;)
      اگر شما حرمت و احترام می‌گذاشتید، من از بحث کردن با شما خسته نمی‌شدم و شاید عیب‌هایی که می‌گویید دارم را متوجه می‌شدم… ولی انگار فایده‌ای ندارد… کسی که نام دیگر افراد را مسخره می‌کند (در دیدگاه‌هایتان مشهود است) و فقط به برچسب زدن کفایت می‌کند نمی‌شود با او بحث سازنده کرد و از بحث کردن با چنین فردی، احساسی پوچی به فرد مقابل دست می‌دهد. اگر می‌خواهید این‌طور ادامه دهید، از ادامه‌ی بحث عاجزم چون پاسخ عیب‌هایتان را داده‌ام و توهین پس گرفتم.

      ۳۱
    2. ممنون بابت وقتی که گذاشتید و مقاله رو مطالعه کردید
      مطمئنا تحقیقاتی صورت گرفته تا این مقاله پخته شده :۲۴: براساس چیزی که گفتین دوباره هم تحقیق کردم و فقط مصاحبه‌ای دیدم که این مورد ذکر نشده بود… اگر لینک خبر یا مصاحبه‌ای دارین که کارگردان بازی چنین چیزی گفته ممنون میشم توی پاسخ همین کامنت به‌اشتراک بذارین؛ در ضمن من مترجمی میخونم و طبیعتا نمیتونم مهندس باشم :۲۴:

      ۱۰
    1. خیر متن ایرادی نداره، نمایش مربوط به کیلزون ٢ در E3 2005 هست . بازی طبق این تریلر قرار بود برای PS2 منتشر بشه اما پلتفورم نهایی بازی به PS3 تغییر کرد. نمایشی که شما میگید بهتر از نمایش اولیش شده نمایش همون کیلزون ٢ هست ، سال ۲۰۰۷ تریلری تقریبا شبیه به همون تریلر سال ۲۰۰۵ منتشر شد که همون کیلزون ٢ بود اما اینبار برای PS3
      در نهایت کیفیت بازی نهایی که سال ٢٠٠٩ منتشر شد از تریلر سال ٢٠٠٧ هم باکیفیتر بود که این یه جورایی جبران اون دروغ بزرگ سال ٢٠٠۵ شرکت سونی و گوریلا شد

      ۲۰

مقالات بازی

بیشتر

چند رسانه ای

بیشتر