دیشب در خواب یک هیولا زیر تختم شنا میکرد! | بررسی و تفسیر تریلر بازی Sea of Solitude
بعد از صحبتهای خانم Cornelia Geppert (کورنلیا گبرت)، نویسنده و کارگردان هنری عنوان مستقل Sea of Solitude یا «دریای تنهایی» در کنفرانس EA Play 2018، ناخودآگاه خودم را آمادهی یک عنوان دوستداشتنی و عجیب و غریب کردم. حس کرده بودم که این عنوان از آنهایی است که قرار است چند روزی ذهن مرا درگیر خودش کند. بله! همه چیز همانطور که پیشبینی میکردم پیش رفت. در شب هیاهو و لفاظیهای EA، این دختر چشم قرمز بود که آرام و ساکت به تصویر خودش در آب زل زده بود؛ کمی هم آواز خواند و بسیاری را شیفتهی خودش کرد. پس از دیدن تریلر بازی، کاملا ذهنم از ادامهی ماجرا پرت شد. دائما به اتفاقاتی که افتاد و چیزهایی که شنیدم فکر میکردم. از لحظه اتمام کنفرانس تا نوشتن این مقاله، بالای بیست دفعه تریلر را جداگانه مشاهده کردم. حرفهای خانم گبرت را در ذهنم پیاده کردم و سعی کردم تا جایی که میشود چیزهایی که دیدم را با چیزهایی که شنیدم منطبق کنم که در نهایت باعث شد تا به یک نتیجه کلی و البته موقتی درباره این عنوان به ظاهر شاهکار برسم. در این مقاله ابتدا سعی میکنیم کمی با خود بازی Sea of Solitude دوباره آشنا شویم و سپس تریلری را که در کنفرانس پخش شد، با توجه به اطلاعاتی که داریم، با کمک یکدیگر تفسیر کنیم. پس در بخش نظرات شدیدا منتظر تحلیل و بحثهای شما هستیم؛ در ادامه با دنیای بازی همراه باشید.
عنوان Sea of Solitude، پروژه جدیدی از استودیوی مستقل Jo-Mei است که قرار است در سال آینده میلادی، برای کنسولهای خانگی پلیاستیشن ۴ و اکسباکس وان و همچنین رایانههای شخصی، توسط EA Originals منتشر شود. این عنوان، به صورت سوم شخص در ژانر ماجراجویی خواهد بود که شما در آن در نقش دختری به نام Kay هستید. Kay در دنیای واقعی، فردی تنها، افسرده و ناامید است که براثر این مشکلات، در دنیای عجیب و غریبی که به صورت نمادین طراحی شده، گیر افتاده است و یا به عبارتی دیگر به یک هیولا تبدیل شده است. Kay که خود ظاهری ترسناک و اصطلاحا هیولایی پیدا کرده و از این حال رنج میکشد، تلاش میکند تا بفهمد که در کجا قرار دارد و چه بلایی بر سرش آمده است و چگونه میتواند از این وضعیت خلاصی پیدا کند. او در این جهان (خیالی) تنها نیست و موجودات ترسناک یا بهتر است بگوییم هیولاهای دیگری نیز در کنار او در این جهان قرار دارند که به گفتهی خانم گبرت، این هیولاها در اصل انسانهای دیگری هستند که به مانند Kay دچار مشکلاتی چون افسردگیاند. Kay در این بازی قرار نیست در نقش یک شکارچی هیولا ظاهر شود و همهی آنها را بکشد و سپس رهایی پیدا کند. خیر! بلکه او باید با کمک همین هیولاها از اتفاقاتی که افتاده است سر دربیاورد. همچنین، لزوما این هیولاها قرار نیست به ما آسیب برسانند بلکه قرار است به ما کمک هم بکنند؛ منتها طبق گفته خانم گبرت، ممکن است بهصورت ناخواسته مشکلاتی را برای ما بهوجود بیاورند؛ بهطور خلاصه و در بهترین تعریف ممکن، آنها مانند حیوانات وحشی هستند. در کل، در این بازی شما با موجودات هیولا مانند دیگری که ذاتا شبیه شما هستند، یعنی چشمان قرمز و بدنی سیاه دارند، تعامل خواهید داشت. حال این که این تعاملات دقیقا چگونه خواهد بود هنوز مشخص نیست. آرت بازی به صورت مانگایی _ ژاپنی یا به عبارتی شبه-انیمه بود که قبلا خانم گبرت علت استفاده از این نوع آرت را، همخوانی آن با روح مرموز، عجیب، ماجراجویانه و شاید خیالی بازی بیان کرده بود. بهصورت خلاصه و کلی، ما اطلاعات کافی را برای درک بهتر تریلر پخش شده در کنفرانس دریافتیم. میتوانید تریلر را از اینجا مشاهده کرده (یا از اینجا آن را دانلود کنید) تا در ادامه به تفسیر آن بپردازیم.
در ابتدای تریلر، Kay را مشاهده میکنیم که سوار بر قایق در حال تماشای تصویری از خود در آب است. چشمان قرمز و بدن پشمالوی او گویای این است که Kay به یک هیولا تبدیل شده است. او با تعجب از خود میپرسد که «?Is this real» یا «آیا این واقعی است؟». این سوال بیانگر این است که Kay تا به حال چهرهی خود را ندیده بوده و هماکنون که این اتفاق مهیا شده، اینگونه او را متعجب کرده است؛ اما سوالی که پیش میآید این است که آیا Kay حتی به دستان سیاه و یا بدن پشمالوی خود هم نگاه نکرده است؟ قطعا نمیشود اینطور گفت؛ پس فرآیند تبدیل شدن Kay به احتمال قوی ناگهانی بوده است. حال سوال دیگری که پیش میآید این است که اگر این فرآیند ناگهانی بوده و Kay به این دنیا پرتاب شده است، پس چرا همراه خود کوله پشتی ماجراجویی دارد و از آن گذشته، چرا Kay این شهری که زیر آب رفته است، برای خود یک قایق مجزا دارد. بهطور کلی سوال این است که اگر Kay متوجه تبدیل شدن خود به یک هیولا نبوده است، چگونه در این دنیای عجیب و غریب وسایل مناسب را همراه خود دارد؟ این نشان میدهد که هرچند که ممکن است او بهصورت ناگهانی تبدیل شده باشد، اما بهصورت ناگهانی به این دنیا تبعید نشده است یا بهتر بگوییم که دنیا به صورت ناگهانی به این شکل درنیامده است. ممکن است بگوییم که شاید Kay هم تدریجی به یک هیولا تبدیل شده است (که با توجه به اصل فلسفه و داستان بازی این احتمال میتواند وجود داشته باشد) و در این مدت او حواسش به خودش نبوده است و متوجه نشده و شاید بیشتر درگیر تغییرات محیط و پیدا کردن راه بقا بوده است؛ خب این احتمال هم ممکن است اما بیشتر ذهن ما در این حالت بدین سمت میرود که احتمالا Kay در طول تبدیل تدریجی خود، این تغییرات را باور نکرده است تا زمانی که خود را دقیق برانداز میکند و احتمالا هم مدتی است که در این حالت گرفتار شده است، پس از خود میپرسد «آیا این واقعی است؟» و در نتیجه برای اثبات آن تلاش میکند تا دست خود را به آب و به تصویر هیولاییاش در آن بزند و به نوعی چیزی را لمس کند. این عمل کاملا گویای میزان تعجب و حیرت Kay است.
زمانی که Kay با اکراه و ترس، دست خود را آرام و آرام به آب نزدیک و نزدیکتر میکند؛ ناگهان تصویرش به او حملهور میشود و سعی میکند تا دست او را لمس کند. این موضوع با توجه به زاویه دید دوربین که در آن واحد هم Kay را نشان میدهد و هم تصویرش را، کاملا قابل رویت است. حملهور شدن تصویری از Kay به سمت او، ما را یاد حرفی از خانم گبرت انداخت که گفت در طول بازی، Kay به این مسئله پی خواهد برد که بزرگترین و خطرناکترین دشمناش، خود او است. این جمله زمانی که میدانیم Kay از افسردگی و تنهایی نیز رنج میبرده است، کاملا ملموستر میشود.
در تمام مدت تریلر نیز شما میتوانید بهراحتی متوجه شوید که هیچ موجودی به Kay در شرایط آب و هوایی آفتابی و عادی (به جز حمله خودش به خودش!) حملهور نمیشود. در واقع در تمام مدت تریلر، در ۳ صحنه Kay را در شرایط خطر مشاهده میکنیم که عبارتند از: ۱- صحنه ابتدایی (عکس بالا) که تصویر Kay در آب، به خود واقعی او حملهور میشود. ۲- در شرایط آب و هوایی خوب و آفتابی، Kay تلاش میکند تا از لبه یک اسکله یا یک برجک به آب شیرجه بزند (در حال ماجراجویی و کشف حقیقت است) که ناگهان (به نظر) خودش را در ابعادی بزرگ و درحال جیغ کشیدن و به شکلی افسار گسیخته در برابر خود میبیند و از ترس بر زمین میخورد. به محض مشاهده خودِ غولپیکرش، آب و هوای آفتابی محیط به یک آب و هوای طوفانی و همچنین شب تبدیل میشود. البته، کاملا این مورد واضح نیست که چه اتفاقی میوفتد و ممکن است اصلا یک موجود دیگری باشد به سعی دارد به Kay حمله کند. ما فقط حرفهای خانم گبرت را با این صحنه انطباق دادیم که از قضا همخوانی خوبی هم داشتند. ۳- یک نهنگ یا بهتر است بگوییم یک هیولای دریایی آبی Kay را به بالا پرتاب میکند که بهنظر میرسد سعی در آسیب رساندن به Kay را دارد.
نقطه مشترک مورد یک و دو همان دلیل خانم گبرت است. یعنی بزرگترین و خطرناکترین دشمن Kay، خودش است. درباره مورد یک نیز میتوان به این نتیجه رسید که افکار Kay، دائما به او حتی در آرامترین شرایط نیز در حال حمله کردن هستند. مورد دوم حرفهای زیادی برای گفتن دارد. اول آنکه تغییر ناگهانی شب و روز و همچنین آب و هوا، نشاندهنده این است که Kay در دنیای فانی و حقیقی گرفتار چنین وضعیتی نشده است. دوم اینکه به نظر میآید خود را در وضعیتی وحشتناک و البته غولپیکر مشاهده میکند که دقیقا میخواهد به ما بفهماند که در طول این ماجراجویی، بزرگترین دشمن ما خودمان هستیم. سوم اینکه در طول مسیر و درحال انجام یک ماجراجویی و همچنین شرایط به نسبت خوب (با توجه به آب و هوای آفتابی) سر و کله آن Kay غولپیکر پیدا میشود که نشاندهنده این است که احتمالا در طی نزدیک و نزدیکتر شدن به حقیقت و نجات یافتن، بیشتر و بدتر با خودمان و افکارمان خواهیم جنگید؛ کاملا هم بهصورت غیرارادی و فرای خواستهمان به ما حمله میشود. یعنی در جنگ با خود و افکارمان، شروع مبارزه با ما نیست. همچنان به این نکته توجه کنید که این موارد فقط یک نظر و نتیجهگیر موقت طبق شواهد و قرائن است. حرف آخر درباره مورد اینکه، پس از حمله، Kay جز ترسیدن و به زمین خوردن، واکنش دیگری نشان نمیدهد. درواقع هم میتوان برداشت کرد که او یک مبارز نیست و هم اینکه او به نوعی عادت کرده است که اینگونه مورد حمله قرار بگیرد. این حرف درباره مورد سوم یعنی حمله موجود دریایی نیز صادق است. انگار Kay به یک حیوان وحشی برخورد کرده است و چیزی بیشتر از آن نیست؛ البته بعد از آن صحنه، Kay از خواب میپرد و اینگونه حس میشود که مسبب آن درگیری نیز خودش و افکارش است.
موجوداتی وحشی که در تریلر مشاهده میشوند؛ دارای چند ویژگی مشترک هستند: اول اینکه هیچ کدام را درحال مبارزه با Kay نمیبینیم. هرچند ممکن است در طول بازی مبارزه کنند (خبر نداریم! چون فقط گفته شده است که با ما تعامل خواهند داشت. چگونه تعاملی را خدا میداند!) اما اینگونه به مخاطب معرفی نمیشوند. دوم آنکه در تمامی صحنههایی که آنها دیده میشوند؛ هوا طوفانی است و دیگر خبری از آفتاب و رنگ و لعاب بازی نیست؛ گویا همه چیز را باخته است. طبق صحبتهای خانم گبرت، آنها نیز به نوعی انسان بودهاند که مانند Kay بر اثر مشکلات به هیولا تبدیل شدهاند. پس طبیعی است که موقع رویت آنها همه چیز اینگونه غریب و ترسناک شود؛ چرا که افکار آنها با ما ترکیب میشود. حال ما به دنیای آنها رفتهایم یا آنها به دنیای ما آمدهاند، مشخص نیست. در آخر هم حاضر شدن آنها در محیط معنا و مفهوم جنگ نمیدهد؛ به نوعی آمدهاند تا کمک کنند اما خوی وحشی نیز دارند یا بهتر بگوییم که انساناند اما مریض!
در تصویر دیگری Kay در محیطی مانند مدرسه در حال قدم زدن است که با تعجب به افراد دیگری که چهرهای هیولایی دارند نگاه میکند. آنها نیز به Kay خیره شدند که هم مفهوم حضور یک غریبه را میدهد و هم مفهوم حضور یک آشنا. با توجه به کولهپشتی Kay، میتوان او را با این محیط انطباق داد و علاوه بر تصور یک شخصیت ماجراجو، اینگونه دریافت که او هماکنون وارد مدرسه سابق خود شده است و از دیدن چنین افرادی تعجب کرده است. مورد دیگری که در اینجا اهمیت دارد؛ تابیده شدن نور آفتاب (برخلاف صحنههای رویارویی با موجودات غولپیکر) است در حالیکه هیچ روزنهای بدین منظور در تصویر دیده نمیشود. یعنی اگر رد سایهها را به دقت نگاه کنید، متوجه وجود سایههای پنجرهها در هر دو طرف راهرو میشوید بدون آنکه پنجرهای وجود داشته باشد. از طرفی، آفتاب هم از چپ و هم از راست تابیده است، اما سایه Kay متمایل به راست است. این خود نشاندهنده یک جهان غیرواقعی را میدهد و عدم حضور پنجره به احتمال زیاد نشاندهنده عدم وجود امید در آن محیط و در حضور آن افراد است. همچنین حضور نور آفتاب و از طرفی شمایل انسانتر دیگر موجودات در آن محیط، نشانگر اوضاع بهتر آن افراد نسبت به هیولاهای بیرونی است.
Kay به شدت درگیر افکار و اتفاقات پیش آمده است. تصویری مانند تصویر بالا نشاندهنده این است که محیط و شاید دیگران در حال تلاش برای غرق کردن او در این افکار هستند. به نوعی او را در این افسردگی سوق میدهند. رنگباختگی محیط نشاندهنده عدم وجود امید و شادی در افکار و زندگی Kay است و همچنین شهری سالم اما به زیر آب را میتوان برهانی بر زنده و صحیح و سالم بودن Kay دانست منتها زندگی او غرق در افکار و افسردگیاش شده است.
در بخشهایی از تریلر، شاهد کم شدن سطح آب و همچنین قدم گذاشتن Kay روی سطح خشکی هستیم که اگر سطح آب را با توجه به طوفانی شدن آن در مواقع سخت، همان سطح افکار و شرایط روحی او بگذاریم؛ کم شدن سطح آب به منزله نجات یافتن Kay از شرایط بهوجود آمده است. گشوده شدن آب به مثابه یک معجزه، احتمالا به معنی معجزه Kay با افکارش است که میتواند اینگونه راهی برای نجات خود دریابد. بهخصوص که در لحظات آخر تریلر نیز او دست چپ خود را گره گرده به نشانهی پیروزی بالا میآورد. درست مانند یک دوندهای که به بالاخره به خط پایان نزدیک میشود؛ این درحالی است که آفتابیترین تصاویر بازی را مشاهده میکنیم.
شروع و پایان تریلر نیز با تصویری از یک فانوس شناور دریای است که صدای زنگ آن دائما در تمام طول تریلر شنیده میشود؛ گاهی کم و گاهی زیاد، گاهی تند و گاهی آهسته، اما دائما در گوش است. این فانوس شاید در بازی نقش یک راهنما و یا یک سطح هرج و مرجی (به قول Dishonored) را به ما یادآور میشود؛ نمیدانیم؛ اما چیزی که اهمیت دارد، حضور صدای آن در تمام مدت است و همچنین حضور تصویریاش در شروع و پایان، که به ما میگوید که در بازی نقش مهمی را ایفا خواهد کرد. مشاهدهی تصویر این فانوس در هر دوحالت آب و هوای آفتابی و طوفانی نیز گواه بر این مدعاست.
در این مقاله، سعی کردیم تا جایی که امکان دارد از شنیدهها و دیدهها مدد بگیریم و هرچه بیشتر و بهتر تریلر مفهومی Sea of Solitude را واکاوی کنیم. قطعا تحلیلها براساس یک ویدیوی یک دقیقهای حتمی نیست و تلاش کردیم تا جایی که میشود به گفتن چیزهایی که تقریبا به آن مطمئن هستیم بپردازیم و بازهم از الفاظی چون «دائما» و «شاید» ناگزیر استفاده کردیم. امیدواریم تا حد زیادی به درک زیبایی این بازی به شما کرده باشیم. هرچند شدیدا منتظر تحلیلها و نظرات شما نیز هستیم تا ما هم هر آنچه را که ندیدیم و یا نتوانستیم درک کنیم، با کمک شما ببینیم و درک کنیم. بلاشک عنوان Sea of Solitude، از شاهکارهای سال ۲۰۱۹ میشود و بخشی از جوایز مستقل و غیرمستقل را به ناچار باید برای او کنار گذاشت. از دیشب انتظارات گیمرها به علاوه شایعهپراکنی و تحلیلهای رسانهها شروع شده و هیچ چیز نمیتواند این احساسات را آرام کند جز تجربه خود عنوان. در پایان نیز دکلمهای را که شخصیت اصلی بازی زیر لب زمزمه میکرد (و در تمامی لحظات همراه با تصویر، چشم و گوشنوازی میکرد و مفهوم بازی را به شدت به خوردتان میداد!)، به همراه ترجمه آن آوردیم تا حسن ختامی شود بر این مقاله.
?Is this real
آیا این (این تصویر) واقعیست؟
.This world that I live in, is empty and cold
دنیایی که من در آن زندگی میکنم، خالی و سرد است (نشانگر فلسفه و اصل بازی).
.The loneliness cuts me and tortures my soul
تنهایی مرا (از دنیا) بریده است و روحام را شکنجه میدهد!
.I’m no child of destiny and no fortunes’s son
من فرزند سرنوشت و پسر خوشبختی نیستم.
.I’ve just chased you so long now, I’m too weak to run
من تا به الان مدت زیادی است که تو را تعقیب کردهام و دیگر خیلی برای دویدن ضعیف شدهام (ادامه دادن تلاش).
!And your day is here but nothing is new
و روزِ تو (عیدت) اینجاست اما هیچ چیزی جدید و تازه نیست!
…Alone in my room I tremble for you
تنهایی در اتاقم بهخاطر تو رعشه گرفتهام…
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
از همون لحظه که حرفای Cornelia Geppert شنیدم حدس زدم که فضای بازی مثل Hellblade خواهد بود و بعد از دیدن تریلر هم این نکته بهم اثبات شد… طراحی هیولاهایی که در بازی وجود دارند و شباهتی که به کاراکتر اصلی دارند در تاکید این هست که اصلی ترین دشمن هر کس خودش است… مسئلهای که Hellblade هم در اون داستان اساطیری که تعریف کرد بسیار بهش تاکید داشت… من نسبت به این بازی اندازه تو سینا خیلی هیجان زده نشدم چون جاهایی فکر کردم بیشتر از اینکه از Hellblade الهام گرفته باشد، ازش کپی کرده!
فرنود اون عنوان رو منم تجربه کردم و به هیچ وجه داستان و عنوان SOS رو «کپی برداری» ازش نمیدونم هرچند قطعا دوتاشون در یک سبک روایتی هستند. اما خب نظرات متفاوته و نمیشه خرده بگیریم به هم. مورد دیگه اینکه بنده به هرطریقی از بازیهای راوی و داستان محور (به خصوص به همراه یک گیمپلی و طراحی قوی) استقبال میکنم؛ حالا اون عنوان مستقل هم باشه (مثل Hellblade) که چه بهتر!
در آخر هم دمت گرم بابت وقتی که گذاشتی و نظری که دادی! :)
به نظر میرسه از اون بازیهایی باشه که اشک و لبخند آدمو در میاره :۱۵:
از معدود وارثان «Game is Art» :)
عالی بود سینا جان… مثل همیشه
منم منتظر یه تجربه ناب از این بازی هستم و امیدوارم به همون خوبی که انتظار داریم دربیاد نتیجه نهایی کار
ممنونم از لطفات تارخ عزیز! منم امیدوارم!
فعلا تنها بازی جدیدیه که بی صبرانه منتظرم بازی کنم! :ps:
دقیقا! تا اینجای E3 2018 تنها بازیای که انقدر درگیرم کرده همین بوده!
ممنونم بابت نظرت!
با خوندن مقاله ی شما صبر کردن برای این بازی سخت تر هم شد. ممنون خیلی زیبا بود.
خیلی خیلی ممنونم از لطف شما!
تشکر. بسیار لذت بردم.
بازی کاملا مورد انتظار و خلاقانه ای به نظر می رسه.
ممنون از وقتی که گذاشتی صادق جان!