کابوسهای شوالیه | معرفی بزرگترین ابر شرورهای دنیای بتمن (قسمت اول)
«سون زو»، استراتژیست بزرگ چینی میگوید: «کسی که خود و دشمن خود را بشناسد، از نتیجهی هزاران نبرد هم واهمهای ندارد». دشمنان انسان در گذر زمان به بازتابی از شخصیت وی تبدیل میشوند؛ نمادی از تمام آنچه یک فرد از آن رویگردان است. این امر به شکلی خاص و ویژه در یک ابرقهرمان نمود پیدا میکند. دشمنان این قهرمانان معمولا بخشی از نیمهی تاریک آنها را تشکیل میدهند: «ونوم» و «مرد عنکبوتی»، «سوپرمن» و «ژنرال زاد»، «کاپیتان آمریکا» و «جمجمه سرخ». با توجه به محبوبیت شخصیت بتمن و در کنار پخش فصل چهارم سریال «گاتهام» که بیشتر بر گذشته ابر شرورهای این شهر تمرکز دارد، ما در دنیای بازی تصمیم گرفتیم تا در سلسله مقالاتی به بررسی فهرستی ۵۰ نفره از دشمنان بتمن بپردازیم؛ فهرستی که بسیاری از اعضای آن در عین گمنامی در رسانههایی غیر از کتابهای مصور، نقش تاثیرگذاری در زندگی بتمن و اطرافیان وی داشتهاند. با ما و مجموعه مقالات «کابوسهای شوالیه» همراه شده و بیشتر با شخصیت و انگیزههای این دشمنان سرسخت آشنا شوید.
۵۰. دست و پا چلفتی (هامتی دامتی)
بیایید این فهرست را با کسی شروع کنیم که نیت بدی از کارهای مرگبارش ندارد! «مورتون ویلس» یک مرد بخت برگشته است که از بد روزگار شکل و شمایل یک تخم مرغ داشته و به همین دلیل به شخصیت تخم مرغی داستان «آلیس در سرزمین عجایب» تشبیه میشود. او که علاوهبر مشکل جسمی از مشکلات روانی هم رنج میبرد، همواره سعی دارد تا همه چیز را «تعمیر» کند. علاقهی وسواسی و عقدهبار این شخصیت به تعمیر همه چیز از یک سو و سوء رفتار اطرافیانش (خصوصا مادربزرگ بدجنسی که به دست هامتی دامتی کالبد شکافی و «تعمیر» میشود) از سوی دیگر. مورتون به دلیل تلاشهایش برای «تعمیر» شهر گاتهام که منجر به مرگ ناخواسته صدها تن از شهروندان میشود، به تیمارستان «آرخام» فرستاده شده و همین امر زمینهی آشنایی وی با سایر ابر شرورهای دنیای بتمن را فراهم میکند. هامتی دامتی عموما بازیچهی دست سایر ابر شرورها بوده و ناخواسته در اجرای نقشهی آنان برای نابودی بتمن همکاری میکند. سرنوشت این شخصیت چندان مشخص نیست، اما در آخرین حضورش در کمیکهای بتمن، جوکر پس از اتمام کارش با او از وی میپرسد: «دلت میخواد لبخند رو لبات بشینه؟» با توجه به اینکه همه ما میدانیم لبخند جوکر از چه نوع است، احتمالا این شخصیت مدتهاست که دنیای فانی را ترک کرده!
۴۹. فرشتهی مرگ
«بنجامین گروئر» یکی از معدود بازماندگان کشتار یهودیان به دست نازیها در جنگ جهانی دوم بود که پدر و مادر خود را زیر دست شکنجه آلمانها از دست داد. او با فکر گرفتن انتقام از فرماندهای آلمان نازی بزرگ شد و به گاتهام مهاجرت کرد. وی پس از تحصیل در رشتهی پزشکی، هویت «فرشتهی مرگ» را اتخاذ کرده و اقدام به شکار افسران آلمانی یاد شده کرد. همین امر او و بتمن را بر سر راه یکدیگر قرار داده و طی مبارزهای، گروئر درون یک سد سقوط کرده و ظاهرا میمیرد؛ اما در پشت پرده «هیوگو استرنج» و «ماسک سیاه» او را نجات داده و از وی برای نابودی بتمن استفاده میکنند. «فرشتهی مرگ» جزء معدود افرادیست که نوع خاصی از گاز ترس آور «مترسک» را تجربه کرده که قدرت بدنی ماوراءالطبیعه به انسان میدهد. این شخصیت در کنار اشاراتی به مسئال تاریخی و تاثیر آنها بر شکلگیری رفتار مجرمانه، در بیش از ۳۰ شماره از داستانهای مصور بتمن حضور داشته است.
۴۸. وینسلو هیث یا «جوکر دروغین»
هیث حضور کمرنگ و کوتاهی در دنیای بتمن داشته، اما در همین حضور کوتاه خود هم نقش جوکر و هم نقش بتمن دروغین را بازی کرده است! هیث مردی معتاد بود که تصمیم داشت با دختر محبوب خود ازدواج کند، اما از بد روزگار او و معشوقاش در میان یکی از چندین نبرد بتمن و جوکر گرفتار شده به گاز خندهی مرگبار جوکر آلوده میشوند. هیث و معشوقاش توسط پزشکان مرده اعلام میشوند، اما ترکیبات شیمیایی ناشی از مواد مخدر که در خون او بوده به شکل معجزهآسایی او را از مرگ نجات میدهد. گاز جوکر، هیث را سالها در وضعیتی کمامانند قرار میدهد، اما نهایتا وی هوش و حواس خود را بهدست آورده و در پی انتقام از جوکر بر میآید. او گاز جوکر را با کمک یک پزشک به سلاحی تبدیل میکند که افراد را دچار جنون و خشونت کرده و آن را در گاتهام پخش میکند. وینسلو با پوشیدن لباس بتمن جوکر را به مبارزه دعوت کرده و از طرفی به دلیل اعمال غیرانسانیاش در برابر مردم بیگناه، مورد خشم بتمن قرار میگیرد. با توجه به تاثیر گاز جوکر بر چهرهی هیث و اعمال دیوانهوار او، شاید بتوان او را نزدیکترین فرد به جوکر دانست.
۴۷. «دیوانهی فیلم»
اگر یک عشق فیلم و تلویزیون بخواهد در برابر شوالیهی سیاه قرار بگیرد چه خواهد شد؟ پاسخ این سؤال شخصیتی به نام «دیوانهی فیلم» (Film Freak) است. «برت وستون» یک هنرپیشهی بیاستعداد است که نقش شرورها در فیلمهای سینمایی سطح پایین را بازی میکند و بعد از مدتی به این نتیجه میرسد که استعداد وی در بد بودن بیشتر از هنرپیشگی است. او تمام جرمهای فیلمهای معروف را انجام داده و به همین دلیل رسانهها لقب «دیوانهی فیلم» را به وی دادهاند. وستون نهایتا توسط کارآگاه «بالاک» و بتمن دستگیر و زندانی میشود، اما دست سرنوشت وی را بر سر راه «کلاهدوز دیوانه» قرار داده و نهایتا به دست «بین» کشته میشود.
- «سایه روشن»
بروس وین همانقدر که در شکست دادن خلافکاران موفق بوده، در زندگی شخصی و عاطفی ضعیف عمل کرده است. در فهرست شکستهای عشقی این میلیاردر جوان، برخی تبدیل به دشمنیهایی خونی شدهاند؛ «سایه روشن» (Penumbra) یکی از همین موارد است. او با نام واقعی «میو»، شاگرد آهنگری هیمالیایی بود و در زمان سفر بروس وین به دور دنیا و آموزش وی توسط «انجمن سایهها» با او آشنا شده و رابطهای عاطفی میان این دو کبوتر مبارز شکل میگیرد. متاسفانه پس از اینکه بروس متوجه ارتباط میو با انجمن سایهها و نقش او به عنوان آدمکش شخصی «راسالغول» میشود، به این نتیجه میرسد که میو زن زندگی نبوده و رابطه را در دم به قول بچههای امروزی «کات» میکند. پس از این ماجراها و بازگشت بروس به گاتهام در نقش مرد خفاشی، میو هم به یک آدمکش حرفهای تبدیل شده و برای پیشبرد اهداف «انجمن سایهها» فعالیتهایی انجام میدهد که نهایتا منجر به رویایی این دو جنگجو با یکدیگر میشود.
۴۵. پروفسور میلو
انگار جامعهی علمی هم چندان دل خوشی از بتمن ندارد، میگویید چرا؟ از پروفسور «میلو» بپرسید! او یک شیمیدان بزرگ بود که در دانشگاه گاتهام فعالیت میکرد، اما پس از مدتی تسلیم امیال پلید خود شده و به یکی از دشمنان سرسخت بتمن بدل میشود. او در بیش از ۵۰ قسمت از ماجراهای بتمن حضور دارد و طی این رویاروییها، حتی بتمن را با گازهای مختلفی مسموم میکند؛ گازهایی که یکبار بتمن را وادار به خودکشی کرده و باری دیگر وی از هر چیزی که به خفاش ارتباطی داشته باشد، وحشتزده شده بود! این استاد دانشگاه نهایتا توسط شوالیهی سیاه دستگیر شده و به «تیمارستان آرخام» منتقل میشود؛ البته رابطهی او و بتمن همیشه هم با دشمنی همراه نبوده و در برخی موارد میلو به بتمن برای شکست سایر شروران گاتهام کمک کرده است. تاثیر میلو بر ذهن و روان شوالیه سیاه، تاثیری فراموشنشدنی است؛ زیرا گازهای او باعث شدند تا شخصیتی جدید در ذهن بروس وین به نام «بتمن زور ان آرح» (Batman of Zurr-Enn-Arrh) شکل بگیرد؛ نسخهای بیرحم و مرگبار از بتمن که در پس ذهن بروس وین خانه کرده است.
۴۴. آنتونی لوپوس «مرد گرگی»
اگر فکر کردهاید تمامی دشمنان بتمن افرادی با شخصیتهای شگفتانگیز یا انگیزههاس فرا انسانی هستند؟ سخت در اشتباه هستید! گاهی دشمنان شوالیهی سیاه چیزی در حد شخصیتهای افسانهای کلاسیک هستند، مثل آنتونی لوپوس. او یک مرد بخت برگشته بود که به دلیل سردردهای شدید به پزشک مراجعه میکند، غافل از اینکه پزشک دیوانه همان «پروفسور میلو» است. میلو بیماری لوپوس را نوعی «گرگینگی» تشخیص داده و با انجام آزمایشاتی، او را به یک گرگینهی واقعی تبدیل میکند. از این پس لوپوس برای پنهان کردن هویت وحشی خود، مجبور به همکاری با پروفسور میلو و مبارزه با بتمن میشود؛ البته این ماجرا زیاد به درازا نمیکشد، زیرا بتمن طی مبارزهای لوپوس را شکست داده و این مرد گرگی به طبیعت وحشی آلاسکا پناه میبرد تا در میان گرگهای جنگل به زندگی خود ادامه دهد.
۴۳. پیچک سمی
همهی طرفداران بتمن این بانوی زیبا و مرگبار را میشناسند، اما چیزی که شاید بسیاری آن را درست و حسابی نمیدانند، گذشتهی این ابرشرور گاتهام است. نام اصلی این شخصیت «پالما ایزلی» بوده و دو داستان در خصوص گذشتهی او وجود دارد. در نسخه اول او یک گیاهشناس است که تحت تاثیر معشوق خود اقدام به دزدیدن یک اثر باستانی میکند، اما پس از پایان کار عشق از بین رفته و پالما توسط مرد رویاهایش با گیاهی باستانی مسموم میشود. این اتفاق بهجای کشتن پالما، او را به ملقمهای از انسان و گیاه تبدیل میکند که نه تنها میتواند بر تمامی انواع گیاهان دیگر فرمانروایی کند، بلکه انسانها را هم با عطر مخصوص خود تحت کنترل میگیرد. در نسخهی دوم داستان پالما، او یک داشنجوی گیاهشناسی است که توسط استاد خود به شکلی عمدی مسموم شده و باقی ماجرا! پیچک سمی به دلیل اثرات ناشی از سم، قادر به بچهدار شدن نیست؛ از این جهت گیاهان را فرزند خود میداند و برای نجات آنها از شر انسانها تلاش میکند. او در بیش از هزار نسخه از کتابهای مصور بتمن حضور داشته و یکی از دشمنان اصلی این شخصیت محبوب است. پالما دوست صمیمی «هارلی کوئین» و کسی است که به وی کمک کرده تا قدرتهای فرابشری بهدست بیاورد؛ البته همانطور که میدانید، پالما گاها به بتمن برای نجات انسانها کمک کرده است، نکتهای که از وی یک شخصیت خاکستری میسازد و نمونهی آن را در بازی «شوالیهی آرخام» شاهد بودیم. پیجک سمی به نوعی نماد مادر طبیعت و زایندگی آن است، طبیعتی که هم بخشنده و هم خطرناک است.
۴۲. سنسی
این شما و این هم «هیهاچی میشیما»ی دنیای DC! سنسی از معدود اساتید هنرهای رزمی در دنیای DC است که حتی در برههای از زمان رئیس «انجمن سایهها» هم بوده! این پیرمرد جنگجو تلاشهای بسیاری برای بهدست آوردن قدرت و نابودی بتمن کرده و البته اغلب با شکست رو به رو شده است. سنسی هیچ قدرت فرا انسانی نداشته و تنها با تمرین و هنرهای رزمی با دشمنان خود رو به رو میشود. البته، نباید عمر طولانی این شخصیت را از یاد برد. سنسی طول عمری غیرطبیعی داشته که شاید دلیل آن را بتوان در چشمهی حیات «لازاروس» جستجو کرد. همانطور که شاید تا حالا شک کرده باشید، باید گفت که سنسی پدر «راسالغول» مشهور است و حتی این دشمن پرقدرت بتمن هم نمیتواند از پس پیرمرد قصه ما بر بیاید.
۴۱. بید قاتل
بسیاری به دنیای بتمن ایراد گرفته و میپرسند: «چرا بروس وین نباید از ثروت و قدرت خود برای منافع شخصی و در دنیای جرم و جنایت استفاده کند؟» پاسخ این دوستان «بید قاتل» است؛ نسخهی ۱۰۰% منفی اما اصل از بروس وین! «دروری واکر» در دوران محکومیتاش در زندان ایالتی گاتهام، خلاء بزرگی را در جامعهی خلافکاران حس کرد یعنی نیاز به یک ناجی! مردم گاتهام بتمن را داشتند که از آنها حمایت میکرد، اما خلافکاران این شهر تک و تنها و بیپشتوانه باید مدام با شوالیهی سیاه رو به رو میشدند. همین امر باعث شد تا واکر پس از آزادی از زندان با ثروتی که از راه خلاف بهدست آورده بود، اقدام به پرکردن این خلاء کند. او زیر عمارت بزرگ خود یک مخفیگاه ایجاد کرده و با ساخت ابزار و وسایل مختلف برای خود شخصیت جدیدی ایجاد کرد که ریشه در علاقهی وی به پروانهها داشت: «بید قاتل»! او حتی مانند بتمن یک سیگنال اختصاصی مادون قرمز داشت که تنها توسط عینکهای ویژهی خودش قابل رویت بود و اگر خلافکاری در هرجای شهر به کمک احتیاج داشت، کافی بود با استفاده از آن بید قاتل را خبر کند! این کپی سیاه و سفید از بتمن نهایتا طی مبارزهای با این قهرمان شکست خورده و ناپدید شده است.
۴۰. سرنخساز
همهی دشمنان بتمن هم بر زور بازو و قدرتهای فرا انسانی خود تکیه نمیکردند. «آرتور براون» یکی از شرورهایی بود که به جای مبارزه با بتمن، سعی در پاک کردن صورت مسئله کرد: نابودی مرد پشت نقاب! این مرد باهوش لقب «سرنخساز» (Cluemaster) را برای خود انتخاب کرد و با قرار دادن سرنخشهای پیچیدهای در صحنهی جرایماش، مرد خفاشی را به چالش کشید. البته، همانطور که میتوانید حدس بزنید، آخر و عاقبت این ماجرا چندان خوب نبوده و آرتور سرانجام سر از زندان در میآورد. این شخصیت به دلیل هوش بالا و تمایلاش به معما خیلی زود مورد توجه یکی دیگر از دشمنان باهوش بتمن یعنی «ریدلر» قرار گرفته و وارد تیم او میشود. او عضوی از «جوخه انتحار» هم بوده و برای ازادی از زندان وارد این گروه شده است.
بخش اول این فهرست در اینجا به پایان میرسد. به نظر شما دیگر چه شخصیتهایی در دنیای بتمن وجود دارند که کمتر به آنها توجه شده است؟ نظرات خود را با ما در میان بگذارید.
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.
متن جالبی بود. به شخصه توی این لیست از هامتی دامتی و پیچک سمی خوشم میاد . البته تابلوست نفر اول لیست جوکره
ممنون از نظرتون. ده نفر اول که مشخصه! مهم اینه که آدم بتونه دشمنان کمتر شناخته شده رو حدث بزنه!